
پانزده ماه پیش بود که کوکی را – در شرایطی که یکی دو هفته از زندگیاش میگذشت و مادرش را از دست داده بود – پیدا کردم (لحظه نگار قبلی). نگهداری کوکی با توجه به تراکم کارها، رفتوآمدها و سفرها، ساده نبوده، اما به هر حال، شیرینیهای خودش را هم داشته. وقتی فکر میکنم که کوکی همان شب که پیدا شد، میتوانست بمیرد و الان زنده است، احساس خوبی پیدا میکنم. خصوصاً وقتی میبینم که سرحال است و خانه را قلمرو خودش میداند و درست مثل صاحبخانه، ادعاهای خودش را دارد. دوست داشتم چهار پنج عکس قدیم و جدید او را اینجا کنار هم بگذارم تا از دیدنشان لذت ببرم. شاید مقایسهی عکسها برای شما هم جذاب باشد. با متمم:درباره انتخاب کتاب و قضاوت دربارهٔ اعتبار آن زنده شدن الیزا | قدیمیترین چت بات جهان […]
آخرین دیدگاه