میخواهم بگویم …… فقر همه جا سر میكشد ……. فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست …… فقر ، چیزی را ” نداشتن ” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست ……. فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفته ی یك كتابفروشی می نشیند …… فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند …… فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند ….. فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود ….. فقر ، همه جا سر میكشد …….. فقر ، شب را ” بی غذا ” سر كردن نیست .. فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر كردن است ——————————————————————————————————— این […]
موشها و خرچنگ ها…
دو خاطره از گذشته های دور در ذهنم مانده و پاک نمیشود: صحنه اول – انباری برای گندم در حوالی میدان راه آهن بود و موشهایی که هر روز به گندمها دستبرد میزدند. دوستان من به هیچ روشی نتوانسته بودند محل ورود موشها را کشف کنند. دوستم تعریف میکرد که شبی انبار از گندم خالی بوده و گندم ها را روی میزی گذاشته بوده که می بیند، موشها از چراغ بالای میز، آویزان شده اند. هر یک دم دیگری را میگیرد و زنجیری ساخته اند تا سایر موشها بیایند و گندم ها را ببرند… صحنه دوم – که قبلاً در وبلاگم تعریف کرده بودم – مغازه فروش حیوانات دریایی بود و خرچنگهایی که همه زنده در یک ظرف بودند و هیچکدام فرار نمیکردند، چرا که هر کدام پا بر روی پشت دیگری میگذاشت، دیگر خرچنگ […]
جایی برای گفتگوهای نوروزی…
سایت من این روزها نخستین سال عمر خود را سپری میکند. با دوستانی که برخی آمدند و گروهی گفتند و عده ای ماندند و قلیلی رفتند و خلاصه امروز، مانده در اینجا جمع دوستان خوب من که روزانه به این خانه مجازی سر می زنند و حال و سراغی از یکدیگر میگیرند. گفتم این پست را بگذارم برای دید و بازدیدهای مجازی نوروز. اگر کسی پیغامی دارد، حرفی برای بقیه، یا برای فردی خاص، گفتگویی، توصیه ای برای سال جدید، آرزویی، جمله زیبایی که ارزش اندیشیدن دارد و هر چیز دیگری که دل تنگمان در این روزها می خواهد و با خود می خواند، اینجا جایی برای این پیامها باشد… من هم حرف های خودم را لا به لای کامنت ها می نویسم تا میهمان و میزبان در یک مقام باشند و تبعیضی در کار […]
در جستجوی حقیقت…
سالهای سال است که انسانها در جستجوی حقیقت می گردند. زمانی به جستجوی حقیقت، بر دیواره غارها نقش می زدند و در برابرش به زانو می نشستند. زمانی بر فراز کوه ها دست به نیایش بر می داشتند، زمانی درون معابد سر بر زمین می نهادند. و تا این زمان، این داستان همچنان ادامه دارد… نمی دانم حقیقت چیست. حتی نمی دانم حقیقتی وجود دارد یا ندارد. حتی نمی دانم معنایی در پس این واژه نهفته است یا نه. اما به «سازگاری الگوی ذهنی» باور دارم و به اینکه الگوی ذهنی درست، با خودش تعارضی ندارد. کسانی که یک الگوی ذهنی را با تمام ملزومات آن می پذیرند، آرام و آسوده زندگی می کنند اما چه بسیار کسانی که کوشیده اند با «التقاط»، یک الگوی ذهنی برتر، خلق کنند، و جز به تعارض و بی […]
راه هایی که بسته میشوند…
دیشب وقتی به خانه بر میگشتم، دیدم مثل بسیاری از شب ها، یک جرثقیل بزرگ و یک بنز پلیس، مسیر رو به شمال سعادت آباد را بسته اند تا ماشین ها به قول جوان تر ها «دور دور» نکنند. همه فکر هدایت ما به مسیر رشد و سلامت هستند. چنین است که هر روز به زعم دوستان، یک مسیر منتهی به گمراهی، بسته می شود. اگر روزی جوان های ما، در رستوران ها و کافه ها و فرهنگ سراها، میتوانستند ساعت ها بنشینند و حرف بزنند و یکدیگر را بشناسند و دوستان شایسته انتخاب کنند، پس از بسته شدن این فضاها، مجبور شدند در فیس بوک، یکدیگر را بشناسند و تنها معیار قضاوتشان محدود شد به چند جمله زیبا که همه از روی یکدیگر بر روی دیوارهای خانه مجازی خود کپی می کردند. وقتی فیس […]
آن سوی میز…
یک فنجان قهوه هیچ خوابی را نخواهد ربود، اگر فنجان قهوه دیگری در آن سوی میز نباشد… پُک زدن به سیگار هیچ لذتی نخواهد داشت، اگر دود آن با دود دیگری در آن سوی میز در آمیخته نشود… یک بشقاب غذا هیچ بخشی از هیچ دلی را پر نخواهد کرد، اگر قاشق و چنگالی دیگر، در آن سوی میز، محتویات بشقاب را به اشتراک ننشینند… این سوی میز، جای نشستن نیست، اگر آن سوی میز… با متمم:درباره انتخاب کتاب و قضاوت دربارهٔ اعتبار آن زنده شدن الیزا | قدیمیترین چت بات جهان تعریف اعتماد چیست؟ (شکنندگی و آسیبپذیری) رزومه نویسی با هوش مصنوعی | خطری که اکوسیستم کاریابی را تهدید میکند ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در […]
تصاویر خانواده خوکچه ها
با توجه به درخواست مکرر دوستان و آشنایان دو تصویر از خانواده خوکچه ها را اینجا میگذارم. تصویر بالایی مربوط به هندسام، پدر جدید خانواده است و تصویر پایینی نوزادان ۷ روزه لوک و مرحوم لاکی را نشان میدهد. برای مشاهده تصاویر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید… با متمم:درباره انتخاب کتاب و قضاوت دربارهٔ اعتبار آن زنده شدن الیزا | قدیمیترین چت بات جهان تعریف اعتماد چیست؟ (شکنندگی و آسیبپذیری) رزومه نویسی با هوش مصنوعی | خطری که اکوسیستم کاریابی را تهدید میکند ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان +۳۰ آموزش مدیریت کسب […]
گفتگویی در خصوص مذاکره مدیر و کارمند
این فایل رادیو مذاکره، گفتگوی من و خیام عسگری در خصوص مذاکره مدیر و کارمند است. این گفتگو در فضایی بسیار غیر رسمی ضبط شده. با این وجود امیدوارم مطالب آن برای مخاطبان عزیز سایت من و شنوندگان رادیو مذاکره مفید باشد. لینک دانلود فایل مذاکره مدیر و کارمند با متمم:درباره انتخاب کتاب و قضاوت دربارهٔ اعتبار آن زنده شدن الیزا | قدیمیترین چت بات جهان تعریف اعتماد چیست؟ (شکنندگی و آسیبپذیری) رزومه نویسی با هوش مصنوعی | خطری که اکوسیستم کاریابی را تهدید میکند ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان +۲۶ آموزش […]
راه حلی برای گرانی کتاب مذاکره من
اخیراً بسیاری از دوستان در تماس های تلفنی و ایمیلهایی که به دست من می رسد، از گران شدن کتاب مذاکره من، ابراز نگرانی کرده اند. واقعیت این است که به دلیل هزینه های بالای چاپ و کاغذ، عملاً نمیتوان در قیمت کتاب تجدید نظر کرد و حتی واقعیت این است که بر اساس اطلاعاتی که من از ناشر دریافت کرده ام، سود فروش کتاب با قیمت و هزینه های جدید، از سود فروش کتاب در شرایط قبلی، کمتر نیز شده است. بنابراین، تصمیم گرفتم کار دیگری کنم و آن اینکه کتاب مذاکره را به صورت صوتی برای مخاطبانم بخوانم و در قالب فایل های رادیو مذاکره، آپلود کنم. طبیعی است که بعضی از مطالب تکراری خواهد بود، اما من هیچ بحثی از کتاب را (حتی بحث های تکراری) حذف نخواهم کرد تا طی روزهای […]
من طلبکارم، تو طلبکاری، او طلبکار است…
ما یک ملت طلبکاریم، ما معتقدیم همه چیز در دنیا حق ماست. ما معتقدیم آنچه داریم کمتر از لیاقتمان است و آنچه دیگران دارند با خوردن حق ما به دست آمده ما در حسرت روزهایی هستیم که مالک جهان بوده ایم و در رویای روزی هستیم که دوباره مالک جهان باشیم ما وقتی تصادف می کنیم هر دو با صدای بلند فریاد میزنیم و برنده کسی خواهد بود که فحشهای بهتری میداند ما معتقدیم آنها که کمتر از ما ثروت دارند بی لیاقتند و آنها که بیشتر از ما دارند دزدند. ما به لحظه ای رای میدهیم و به لحظه ای به انکار آن بر می خیزیم. به دانشمندان خود بی حرمتی می کنیم و خود را قلب دانش و تمدن جان می دانیم. ما تنها میتوانیم ادعا کنیم که در ادعا کردن رتبه نخست […]
آخرین دیدگاه