در گشتوگذار توی روزنوشتهها به آخرین لحظهنگاری که اینجا منتشر کرده بودم رسیدم. دیدم مرداد ماه سال قبل بوده و بعد از اون دیگه اینجا هیچ نوع عکسی منتشر نکردم. در گالری گوشی چرخیدم چند عکس پیدا کردم که توی این یک سال اخیر ثبت شده. حالوهوای عکسها یکسان نیست. چنانکه در چهرهام هم مشخصه. اما اینها دمدستیترین چیزهایی بود که پیدا کردم. اینه که بدون ملاحظه و محاسبه و اینکه کدوم بهتره یا بدتر، گفتم اینجا بذارمشون. با متمم:کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنتگذاری در سایت آمازون آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل آینده کتاب چیست؟ آيا کتابها باقی میمانند؟ ماریو بارگاس یوسا پاسخ میدهد تقلب تویوتا | تقصیر تویوتاست یا استانداردهای دولتی سختگیرانهاند؟ رگولاتوری برای هوش […]
دسته بندی: لحظه نگار
لحظهنگار | برای خالی نبودن عریضه
این روزها، وقتی حدود هجده ساعت در روز کار میکنم، با خودم میگویم چه روز سبکی بود و چقدر راحت گذشت! بگذریم از سختگیریهایی که بر خودم دارم برای محاسبهٔ گزارش عملکرد. برای ثبت گزارش کار در برگههای گزارش شخصیام، هر پومودورو را ۲۵ دقیقه حساب میکنم. اما در عمل، تایمر روی میزم را هر بار روی ۳۵ دقیقه تنظیم میکنم که وقتی در گزارشهایم مینویسم «یک پومودورو» یقین داشته باشم که واقعاً و خالصاً ۲۵ دقیقه از آن ۳۵ دقیقه در میآمده است. سفرها و کارها و پروژهها که سر جای خودش هست. اما علاوه بر همهٔ کارهایی که همیشه داشتهام، در این چند ماه اخیر، وقتی که برای نوشتن کتاب (به امید انتشار آن پیش از پایان سال) میگذارم، بار اضافهای شده که باعث میشود فرصت تنفس کمتری داشته باشم. در این میان، […]
لحظهنگار + گزارشی کوتاه از احوال این روزها
مدتها بود که متنهای نصفه-نیمه در روزنوشته نداشتم و پیش از تمام کردن یک مطلب، به سراغ مطلب دیگر نمیرفتم. اما دوباره مدتی است تراکم کارها – در کنار شوق مهارنشدنی نوشتن – به نقطهٔ اوج تازهای رسیده و باعث شده نوشتههای تکهتکهام زیاد شود. البته که آنها را به تدریج جلو میبرم (و تقریباً تمام جملههایی که باید نوشته شود با دقیقترین کلمات در ذهنم هست) اما کمتر پیش میآید که فرصتی برای نشستن و نوشتن پیدا کنم. یادم هست که دو سال پیش، یک ساعت پس از این که دوستی، در واتساپ سوالی را از من پرسید، پاسخ دادم و او ده ساعت بعد پاسخم را دید. برایش نوشتم: «منطقیتر است وقتی فرصت خواندن پاسخ را نداری، سوال نپرسی.» هنوز دو سال از پیام نگذشته، خودم از دوستی سوالی پرسیدم و تقاضا کردم […]
لحظه نگار | تایملپسِ نوشتن یک مطلب در متمم
چند ماه پیش، از سر بیکاری تصمیم گرفتم زمانی را که مشغول نوشتن یک مطلب در متمم هستم در قالب یک ویدئوی تایم لپس ضبط کنم. جالب اینجاست که پس از گذشت چند ثانیهٔ اول، به کلی فراموش کردم که دوربین را روشن کردهام. به خاطر همین، ناخواسته به یک ویدئوی نسبتاً طبیعی تبدیل شد. شاید اگر یادم میماند که موبایل در حال ضبط کردن است، کمی کمتر به صفحهٔ نمایش اخم میکردم. قاعدتاً چنین ویدئویی برای شما جذابیت و ارزش ندارد. اما روزنوشتهها، در دسترسترین جایی است که میتوانم چنین چیزهایی را در آن ذخیره کنم و نگه دارم. توضیح: طبیعتاً در ویدئوی تایملپس نمیتوان موسیقی را ثبت و ضبط کرد. اما چون آن روز یکی از کارهای علیرضا قربانی پشت سر هم در اتاق پخش و تکرار میشد، همان را روی این ویدئو […]
لحظه نگار | چند عکس پراکنده
میخواستم در جواب کامنت مصطفی خودمانی، چند جملهای دربارهٔ «انحصار در تأمین امنیت» بنویسم و با تکیه بر بهانهای که حرفهای پیمان در یکی از کامنتها دربارهٔ کرونا به دستم داده بود، کمی هم راجع به حاشیههای مدیریتی کرونا حرف بزنم. اما دیدم که فضای روزنوشته خیلی رسمی و جدی شده. به همین خاطر، چند عکس از گوشه و کنار گوشی پیدا کردهام و اینجا میگذارم تا بین نوشتههای جدی فاصله بیفتد. پیشاپیش از اینکه به کیفیت عکسها گیر نمیدهید ممنونم. توضیح اول: پایین این مجموعه عکس، یک کلیپ ویدئویی کوتاه از کوکی و بلوط گذاشتهام. توضیح دوم: دو تا از عکسها را قبلاً در اینستاگرام قرار دادهام و تکراری است. با متمم:کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنتگذاری در سایت […]
لحظه نگار | کوکی، بلوط و ماهی روباتیک
در روزها و هفتههای اخیر، تراکم کارها بسیار زیاد شد و اتفاقهایی افتاد که فرصت نشد به روزنوشتهها سر بزنم. کامنتهای متعددی هم زیر مطالب قبلی هست که حتماً دوست دارم در ادامهشان پاسخهایی بنویسم تا زمینهی بحث و گفتگوی بیشتر فراهم شود. نقد چشم انداز ۱۴۰۴ هم نیمهکاره مانده. اما نوشتن، به سطحی از حضور ذهن و تمرکز نیاز دارد که در این چند هفته، از آن بیبهره یا کمبهره بودهام. اما صرفاً برای به روز شدن روزنوشته، کلیپ کوتاهی از کوکی و بلوط را در اینجا قرار میدهم. اخیراً متوجه شدم که یک نوع ماهی روباتیک چینی نسبتاً ارزانقیمت هست که میتواند سرگرمی خوبی برای گربهها باشد. وقتهایی که کار سنگین دارم و میخواهم کوکی و بلوط سرگرم باشند، به این ماهیها متوسل میشوم. پینوشت اول: اگر گربه دارید، این محصول را پیشنهاد […]
لحظه نگار | کوکی و بلوط
مدتی بسیار شلوغ بودم و فرصت نشد مطلبی در روزنوشته منتشر کنم. از طرف دیگر، خبر مهمی هم در جامعه در جریان نیست که بهانهای برای نوشتن باشد. این بود که گفتم بعد از مدتها، چند عکس و فیلم از کوکی و بلوط برایتان بگذارم. کیفیت عکسها چندان خوب نیست. اما خودم دوستشان دارم و در گوشهای از موبایلم آنها را آرشیو کردهام. احتمالاً بدون توضیح من هم متوجه میشوید که در دو تا از عکسها، کبوتری بر پنجرهی واحد همسایه نشسته بوده و کوکی و بلوط به آن کبوتر خیره شدهاند. در پایان هم دو کلیپ قرار دادهام. یکی از کلیپها مربوط به مراسم ماساژ دادن بلوط است که معمولاً روزانه چند بار تکرار میشود. کلیپ دیگر هم مربوط به نوازشها و دعواهای کوکی و بلوط است. پیش از این، کوکی نمیگذاشت بلوط او […]
لحظه نگار | عکس سفارشی!
چند روز بود که دوست داشتم روزنوشته رو آپدیت کنم اما هیچ موضوعی نداشتم (البته کامنت میذاشتم، اما پست تازه نذاشته بودم). این روزها خبرهای داخلی و خارجی جالبی هم هست که بعضیها رو با خوف (و اندکی نگرانی) و بعضیها رو با رجا (و کمی لبخند) میخونیم، اما علاقهای ندارم روزنوشته رو به اونها آلوده کنم. خلاصه در بیموضوعی مونده بودم که امیر جواهری کامنت گذاشت که عکس از خودت و کوکی بذار. دیدم بهانهی خوبیه که روزنوشته رو با عکس آپدیت کنم. طبق سفارش امیر، یک عکس تکی گذاشتم و یه عکس دوتایی. البته کوکی علاقهی خاصی به عکاسی نداره و برای اینکه حاضر بشه کنارم بشینه و به دوربین نگاه کنه، کلی مالت به عنوان جایزه گرفته و خورده. تار بودن و نور بدِ عکس رو هم بذارید به حساب حرکتهای کوکی […]
لحظه نگار | پیرترین کتاب کتابخانهی من
لحظهنگارها، قرار بوده عکسهایی با توضیحات کوتاه باشند؛ در حد پستهای سادهی اینستاگرامی. این بار گفتم به مناسبت درگذشت دکتر حیدری، عکس پیرترین کتاب کتابخانهام را در اینجا بگذارم: اولین کتاب دکتر حیدری که بیش از نیم قرن پیش، در سال ۱۳۴۷ با عنوان شورای دولتی (مطالعهی تطبیقی در دادرسی اداری) نوشته شده است. واقعیت این است که از محتوای کتاب چندان سر در نمیآورم. هم تخصصی در موضوع آن ندارم و هم از دورهی نگارش کتاب، زمان زیادی گذشته و محتوای آن، قدیمی شده است. اما همچنان دقت و وسواس نویسنده در همهجای کتاب مشخص و نمایان است و توجه خاص او به ارجاعات و منابع، دقت و وسواس نویسندهی حقوقدان کتاب را منعکس میکند. از ویژگیهای دیگر این کتاب هم میتوان به تلاش دکتر مسعود حیدری برای ساختن واژههای فارسی مرتبط با این حوزه […]
لحظه نگار | کوکی بعد از ۱۵ ماه
پانزده ماه پیش بود که کوکی را – در شرایطی که یکی دو هفته از زندگیاش میگذشت و مادرش را از دست داده بود – پیدا کردم (لحظه نگار قبلی). نگهداری کوکی با توجه به تراکم کارها، رفتوآمدها و سفرها، ساده نبوده، اما به هر حال، شیرینیهای خودش را هم داشته. وقتی فکر میکنم که کوکی همان شب که پیدا شد، میتوانست بمیرد و الان زنده است، احساس خوبی پیدا میکنم. خصوصاً وقتی میبینم که سرحال است و خانه را قلمرو خودش میداند و درست مثل صاحبخانه، ادعاهای خودش را دارد. دوست داشتم چهار پنج عکس قدیم و جدید او را اینجا کنار هم بگذارم تا از دیدنشان لذت ببرم. شاید مقایسهی عکسها برای شما هم جذاب باشد. با متمم:کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون […]
آخرین دیدگاه