دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دسته بندی: روزمرگی‌ها

گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست (هوشنگ ابتهاج)

سینا سرلک

#هوشنگ ابتهاج شعر زیبایی دارد که با مطلع برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست آغاز می‌شود. اردلان سرافراز با الهام از این شعر، ترانه‌ای به نام محتاج را سروده که اینگونه شروع می‌شود: امروز که محتاج توام جای تو خالی است… اگر چه ترانه‌ی زیبایی است، اما احساس می‌کنم باعث شده که شعر هوشنگ ابتهاج کمتر شنیده و خوانده بشود. چند روز پیش – در ماشین دوستم امیر تقوی – دیدم که سینا سرلک شعر زیبای هوشنگ ابتهاج را با عنوان برخیز خوانده و در تحقیقی که کردم، متوجه شدم که ظاهراً تک آهنگ است و فروخته نمی‌شود و می‌شود آن را بازنشر کرد. گفتم شما هم اگر حوصله دارید و آن را قبلاً‌ نشنیده‌اید، لحظاتی را با آن بگذرانید: برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند، کسی را […]

چالش عکس سیاه و سفید و تبلیغ بیسکوییت گرجی

محصولات گرجی

درک این چالش‌های رایج شبکه های اجتماعی برایم چندان ساده نیست. قبلاً هم یک بار، تحت عنوان دستاوردهای یک سطل آب یخ، کمی در مورد آنها نوشته بودم. وقتی یکی از آقایانی که دوست من هستند، با کپشن انگلیسی از معلم خصوصی فرانسه شان – که خانمی زیبا رو بودند – به خاطر دعوت به این چالش و کلاس‌های به یادماندنی فرانسه (!) تشکر کردند، احساس کردم که شاید بخشی از موتور محرک این چالش‌ها را باید در نظافت اجتماعی جستجو کرد. بگذریم. این‌ مقدمات را گفتم که بگویم، دیروز دیدم اکانت بیسکوییت گرجی که پارسال در اینستاگرام پیدایشان کردم و در صفحه‌‌ی اینستاگرامم معرفی هم کردم، یکی از بهترین استفاده‌های ممکن از چالش عکس سیاه و سفید را انجام داده‌اند. در نگاه من، شاید بتوان آنها را از لحاظ خلاقیت بسیاری از رجزخوانی‌های سامسونگ و […]

من شعبه دیگری ندارم!

اسکرین شات مطلب دوستی در اینستاگرام رو برای من فرستاده بودند که بخونم. توجهم به اسم اکانت جلب شد. دیدم اکانتشون اسم و فامیلشون هست و آخرش هم Official نوشته‌اند. فکر کردم حتماً از این بازیگران تلویزیونی یا سینمایی هستند یا سوپرمدل‌هایی که اخیراً به وجود اومدن و من نمی‌شناسمشون. و چون خیلی صفحات Fake به اسمشون بوده و جاهای مختلف از اسم شون سوء استفاده کردند، ته اسم اکانت Official گذاشتن. توی گوگل سرچ کردم دیدم حتی یک لینک هم به اسمشون نمیاد. حتی محض رضای خدا، لینک پروفایل اینستاگرامشون هم نمیاد. یاد قنادی باغادانی دم خونه مون افتادم. با یه فونتی که هشت برابر باغادانی بود، نوشته بود: ما در هیچ جای دیگری شعبه نداریم. انصافاً شیرینی‌هاش عالی بود. اما من هنوز بعد از سی سال، در کوچه و خیابان، سرگردان دنبال مغازه‌ای […]

چند نکته ساده در مورد انتخاب نام تجاری

پیش نوشت: بحث نام تجاری و انتخاب نام تجاری مناسب از جمله بحث‌هایی است که شاید شروع داشته باشد، اما پایان مشخصی برای آن متصور نیست و به اندازه‌ی یک دنیا می‌توان در مورد آن حرف زد. چیزی که در اینجا می‌نویسم یک مطلب مستدل علمی نیست. بلکه صرفاً گزارشی از برداشت‌ها و تجربیات شخصی من است که هیچگونه استناد علمی ندارد و حتی رعایت آنها به خواننده هم توصیه نمی‌شود. می‌توانید آن را یک ایمیل شخصی در پاسخ به مینا رهنما بگیرید که دوست قدیمی من و متمم است و توضیحاتی که در زیر بحث نامهایی که نان نمی‌شوند نوشته بود، مرا ترغیب (یا وادار) کرد که لحظه‌ای، بنشینم و این حرف‌ها را برایش بنویسم. فقط چون معمولاً‌ از ایمیل استفاده نمی‌کنم، نوشتن اینجا برای من راحت‌تر بود! اصل بحث: مینا جان. دلم می‌خواد […]

شانزده نکته که در رانندگی ها به آنها توجه می‌کنم!

مسیرهای طولانی برای سفرهای درون‌شهری و تراکم خودروها در خیابان برای جابجایی دائمی ما مردم، عموماً از خانه‌هایی که در آنها “زندگی واقعی” نمی‌کنیم به محل‌هایی که در آنها “کار خاصی” نمی‌کنیم و بالعکس، باعث می‌شود که بتوانیم وقت زیادی برای مشاهده سبک رانندگی یکدیگر داشته باشیم. من هم در زمان‌های رانندگی در تهران به عنوان یکی از شهرهایی که بخش عمده‌ای از ترافیک آن، مصداق توصیف فوق است، مثل بسیاری از دوستان دیگر و احتمالاً شما، سرگرم این مشاهده‌ها هستم. بخشی از این مشاهده‌ها به سایر خودروها مربوط است و بخشی هم، زمانی که به عنوان مسافر در خودروی دیگری حضور دارم. خواستم فهرستی از سوالاتی که خودم را با آنها سرگرم می‌کنم برای‌تان بنویسم: زمان‌هایی که می‌خواهند خط را تغییر دهند و کنارشان یک خودروی دیگر است، آیا با گاز دادن به جلو می‌روند […]

لحظه نگار: عبادت مومن کار است (تبلیغات محیطی در شهر تهران)

پیش‌نوشت یک:  هر کس در هر جای جهان، یک خدمت ارائه کند به زودی با این چالش مواجه می‌شود که چگونه ظرفیت‌های خود را مدیریت کند. گاهی تقاضا بیشتر از ظرفیت است و گاهی ظرفیت، فراتر از تقاضا. این مسئله از هتل‌داری تا خطوط هوایی و از بیمارستان‌ها تا آموزشگا‌ه‌ها وجود دارد و بحث مدیریت تقاضا هم به نوعی به همین مسئله اشاره دارد. افزایش هزینه‌های تبلیغات محیطی (که علت‌های آن خارج از فضای اینجاست)‌ از یک سو و به وجود آمدن رسانه های مجازی که بسیار ارزان‌تر هستند و اثربخشی آنها سریع‌تر قابل مشاهده و سنجش است از سوی دیگر، باعث شده که در مقاطعی از سال، ظرفیت فضای تبلیغاتی شهر تهران، بیشتر از تقاضا باشد که چنین چیزی در بسیاری از شهر‌های بزرگ جهان، به شکل‌های گاه مشابه و گاه متفاوت، مشاهده می‌شود. […]

درباره موضع گرفتن: یکی از المان‌های کلیدی در شکل گیری برند شخصی

پیش نوشت یک: من خیلی از کلمه‌ی برند خوشم نمی‌آید. چون این روزها همه به همه چیز برند می‌گویند. اگر در یک میوه فروشی بروید و ببینید که همه‌ی میوه‌ها را هلو نامیده‌اند، فکر می‌کنم شما هم دیگر کلمه‌ی هلو را دوست نداشته باشید. قدیم‌ها اصطلاح خنده‌دار مارک و مارک دار مد بود. می‌رفتند خرید می‌کردند می‌گفتند: رفتیم لباس مارک‌دار خریدیم. همین شد که گران شد. و من که آن زمان، کت و شلوارهایمان را از از مغازه‌های معمولی جنوب تهران می‌خریدم، نگاهی به داخل کت‌هایم می‌کردم و می‌دیدم که لباس من هم مارک دار است! نه یک مارک. حتی دو یا سه مارک. آن زمان کارگاه‌های دوخت زیرپله‌ای وقتی می‌خواستند  لباس خیلی لوکسی تولید کنند، روی هر جیب آن، یک مارک متفاوت می‌دوختند! این بود که من یک دست کت و شلوار داشتم که […]

به بهانه کتابی درباره تاریخچه تغییر ساعت (ساعت تابستانی و زمستانی)

مدتیه یه کتاب پیدا کرده‌ام به اسم Seize the Daylight (دنبال یه چیزی در مورد تغییر ساعت کامپیوتر می‌گشتم اشتباهی پیدا شد!). یه نویسنده‌ای به اسم دیوید پِرِراو نوشته. به ماجرای تغییر ساعت در یک نیمه از سال اشاره می‌کنه و تاریخچه تغییر ساعت و شکل گیری ساعت تابستانی و زمستانی. انبوهی از نکات و تحلیل های جالب داره و پنج شش قرن اخیر رو در مورد ساعت (که به شکل مکانیکی و با طراحی امروزی در جوامع حضور داره) مرور کرده. تاثیر تغییر ساعت بر کشاورزی، بر جرم و جنایت، مخالفت‌های مردم و مسئولین و کلیسا با تغییر ساعت. چالش‌های بزرگ در کشورهای مختلف جهان. عدم پذیرش مردم. استفاده از لغت ساعت جدید و ساعت قدیم در اکثر کشورها طی صد سال اخیر و بحث‌های مشابه. روی عادتی که دارم قبل از نوشتن هر […]

یک هدیه غرور آفرین

دوست خوبم مهدی تقوی، برای سال جدید به من مجموعه کتابهای در جستجوی زمان از دست رفته مارست پروست را هدیه داد. جدا از اینکه به هر حال، هدیه گرفتن احساس خوبی ایجاد می‌کند، احساس غرور هم کردم. این روزها، به کمتر کسی می‌توانی چنین مجموعه‌ای را هدیه دهی (احتمالاً دریافت کننده فکر می‌کند با او شوخی کرده‌ای!) و البته کمتر کسی هست که چنین هدیه‌ای را بگیرد و با دقت و جدیت، کلمه به کلمه بخواند. روزی که چنین مجموعه‌هایی را از گزینه‌های هدیه دادن به من حذف کنند و بگویند “احتمالاً برای خواندن چنین حجمی وقت نمی‌گذارد”، بزرگترین داشته‌ی زندگی‌ام را باخته‌ام: هویتم را می‌گویم. با متمم:درباره انتخاب کتاب و قضاوت دربارهٔ اعتبار آن زنده شدن الیزا | قدیمی‌ترین چت بات جهان تعریف اعتماد چیست؟‌ (شکنندگی و آسیب‌پذیری) رزومه نویسی با هوش مصنوعی […]

درباره قهوه، تاریخچه قهوه و انواع قهوه

ما قبلاً مطلب کوتاهی در متمم تحت عنوان چای یا قهوه؟ کدام بهتر است؟ منتشر کرده بودیم. من هم یک بار در بحث برنامه ریزی برای یادگیری خرده مهارتها، گفته بودم که چند هفته‌ای وقت می‌گذارم و سعی می‌کنم دانش و مهارت خودم را در مورد قهوه و تاریخچه قهوه و انواع قهوه و تفاوتهای آنها افزایش دهم. مطالبی هم جمع کردم و نوشتم و امروز که خواستم آنها را منتشر کنم، به عادت همیشه آخرین جستجو را در وب انجام دادم. هر وقت می‌خواهم مطلبی منتشر کنم این کار را انجام می‌دهم تا مطمئن باشم چیزی را که قبلاً گفته شده دوباره تکرار نمی‌کنم. نمی‌دانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه، متوجه شدم که دوست قدیمی و خوبم، حامد قدوسی که سالهاست وبلاگ ارزشمند و دوست داشتنی یک لیوان چای داغ را می‌نویسد، حدود ده روز […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser