صحبتهای پدرام سلطانی در یلدا سامیت امسال (۱۳۹۸ یا ۲۰۱۹)، حرفهای تازهای نیست. نکاتی است که هر کسی اندک تجربهای در اقتصاد و کسب و کار داشته باشد، آنها را با تمام وجود درک کرده است. اما وقتی شوق عجیب جذب سرمایهگذار – حتی به قیمت دولتی بودن سرمایهگذار – را در استارتآپها میبینم، حس میکنم هر چقدر این حرفها تکرار شوند باز هم کم است. بالاخره باید روزی بین ما جا بیفتد که آلودگی کسب و کارهای خصوصی به پول دولتی، بدترین شکل ناپاکی و آلودگی است و سرمایهگذاری دولتی در کارهایی که ماهیت خصوصی دارند، جز فساد و ناکارآمدی، هیچ چیز ایجاد نمیکند. کلیپ را از اکانت اینستاگرام startupdaily برداشتم. با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد […]
دسته بندی: اقتصاد و مدیریت
نکته کوچکی در مورد کمپین اینستاگرامی شاتل
پیش نوشت: من متخصص #تبلیغات نیستم و از کمپین تبلیغاتی هم چندان سر در نمیآورم و در مورد اینکه چرا در عبارت کمپین تبلیغاتی، از کلمهی کمپین استفاده میشود هم احتمالاً مثل خیلی از شما، اطلاعاتی عمومی دارم. به قول انگلیسیزبانها به عنوان Disclosure و به قول خودمان افشا یا #خودافشایی، اعلام میکنم که مشتری و مشترک شاتل هستم و از سرویس خودم هم کاملاً راضی هستم. اخیراً هم از طریق سرویس شاتل و نماوا، چند قسمت از خانه پوشالی را دیدم و به نظرم از نظر کیفیت Stream کردن، مانند دیدن DVD در خانه و حتی شاید پایدارتر و روانتر بود. آنچه در اینجا مینویسم، صرفاً ابهامی است که در ذهن خودم وجود دارد و نتوانستهام حل کنم. البته احتمالاً مشکل از ذهن من یا ناآشنایی من با فضای تبلیغات است. اصل مطلب: من هنوز در حال […]
مصاحبهی جدید با بیل گیتس: ادامهی ماجرای روباتها
قبلاً مطلبی در مورد بیل گیتس و اسنپ و صنف اتومبیلهای کرایه نوشته بودم. دیدم در گزارش جدیدی که از دیدگاههای بیل گیتس منتشر (تکمیل و به روز) شده، دیدگاهی با ادبیات کاملاً متفاوت مطرح شده است. او این بار – با تغییری مهم و جدی – میگوید: این روباتها مثل Microsoft Excel هستند. اینها اگر هم چند شغل را از بین میبرند، شغلهای جدید ایجاد میکنند. از خواندن این گزارش در وال استریت ژورنال خوشحال شدم. موضع گیری قبلی بسیار نگرانکننده بود (حتی اگر روبوتکس، قابل دفاع باشد، کسی که در تمام عمر خود روبوتکس نداده، منطقی نیست از آن دفاع کند). امیدوارم در اطراف صنف اتومبیل کرایهی ما هم کسانی باشند که زودتر به این دوستان کمک کنند تا شرایط جدید را درک کنند. پی نوشت: گزارش وال استریت، یک ویژگی مهم و […]
جمعه سیاه، دوشنبه سایبری، تخفیف رونمایی و سایر استراتژی های قیمت گذاری ترویجی
این روزها، شلوغتر و کمحوصلهتر از این هستم که نسبت به رفتارها و استراتژیها در فضای مدیریت و کسب و کار موضع بگیرم یا اینکه در موردشون اظهار نظر کنم. اما گاهی فکر میکنم، فرصتهایی هست که بشود به بهانهاش برخی نکات را مطرح کرد و اگر از این فرصتها برای آموزش بهره نبریم شاید عمر و فرصتی برای بهره گیری از شرایط مشابه در اختیارمان قرار نگیرد. ما در مدیریت بازاریابی، بحثی داریم به نام Promotion یا ترویج. این کار به دهها شیوهی متفاوت در فضای فیزیکی، مجازی، در فرایند توزیع، در قیمت گذاری، تبلیغات و برندسازی مورد توجه قرار میگیرد. اصل کلمه از ریشهی Move است. Demotion یعنی چیزی را پایین آوردن و Promotion یعنی بالا بردن. فکر میکنم با وجود ترجمهی ترویج که بسیار رایج است، ترجمهی بهتر فارسی، رونق بخشیدن باشد. هر کسب […]
نکته کوتاهی در مورد استراتژی قیمت گذاری باز
پیش نوشت: چند ماهی هست که اوقات فراغتم رو به مطالعه در مورد تفاوت زنان و مردان در موقعیتهای شغلی برابر میگذرونم. علتش صرفاً کنجکاوی شخصیه و البته کمی نگرانی که در چند سال آینده که سهم زنان در اقتصاد ما بیشتر از قبل میشه و فارغ التصیلان فعلی ردههای میانی و ارشد سازمانها رو اشغال میکنند، چه اتفاقی در فضای سازمانی در کشورمون میفته. مهمترین نگرانی هم مشخصاً اختلاف حقوق پرداختی به زنان در شرایط برابر با مردان هست که در بخش بزرگی از دنیا – مستقل از فرهنگ، سیاست، نظام اقتصادی و باورهای مذهبی – وجود داره و تا جایی که من مطالعه کردهام، به هر شکلی بین همهی فرهنگهای جهان مخرج مشترک بگیریم، این مسئله جزو معدود موارد مشترک خواهد بود. بگذریم. هر وقت به یک جمعبندی رسیدم قطعاً اون رو منتشر […]
برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ
برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ، از جمله موضوعاتی است که این روزها خیلی رایج شده است. کمتر مشاوری را در حوزه مدیریت و روانشناسی میتوانید بیابید که در این زمینه صاحب نظر نباشد. بنابراین شاید مطرح کردن این بحث از طرف کسی چون من، که خود یک برند شخصی محسوب نمیشود، کاری جسورانه یا حتی نادرست تلقی شود. اما واقعیت را بخواهید اگر چه طراحی برنامه های برندسازی شخصی کاری تخصصی است و از غیرمتخصصانی چون من برنمیآید، اما تشخیص خطا در برندسازی شخصی، کار چندان دشواری نیست و گمنامانی چون ما هم میتوانند در آن زمینه نظر دهند (دوستی دارم که همیشه میگوید: من هرگز نمیتوانم بدون دستگاه و امکانات و تجهیزات کارگاهی، به تو اطمینان دهم که ماشین تو سالم است. اما خراب بودن را هر غیرمتخصصی هم متوجه میشود). متاسفانه حوزهی برندسازی […]
مدیریت تغییر و ناحیه امن – قسمت دوم
در نوشته قبلی درباره مدیریت تغییر و ناحیه امن، قرار گذاشتیم که به بهانه سمیناری که در مورد مدیریت تغییر برگزار شد، به بحث مدیریت تغییر و مدل ذهنی مرتبط با تغییر و موضوعات مرتبط با آنها بپردازیم. در ادامه قسمت اول بحث درباره مدیریت تغییر، باید کمی در مورد لغت ناحیه امن صحبت کنیم. چیزی که در فارسی به نام ناحیه امن گفته می شود و ترجمه خوبی هم هست، در زبان انگلیسی در ابتدا تحت عنوان Comfort Zone یا ناحیه آرامش یا ناحیه راحتی به کار برده میشد. به نظر می رسد که قبل از استفاده های مدیریتی، این عبارت بیشتر در حوزه طراحی محیطی به کار برده میشده. چون در کتابهای دهه هشتاد میلادی هم دیده میشه که ناحیه راحتی یا Comfort Zone به عنوان محدوده دمای بین ۲۶ تا ۲۸ درجه […]
مدیریت تغییر و ناحیه امن – قسمت اول
مدیریت تغییر از جمله بحثهایی است که آنقدر تکرار شده که معنای خود را در ذهن بسیاری از ما از دست داده است. خیلی وقتها، تکرار یک موضوع باعث جدی گرفته شدن آن نمیشود. بلکه باعث میشود که ما در برابر واژه ها و مفاهیم مرتبط با آن، بی تفاوت شویم و شنیدن آنها هیچ احساسی در ذهن ما ایجاد نکند. زمانی نوشته بودم که این روزها هر کسی که از خلاقیت میگوید، یک بار هم این جملهی Think Outside The Box را برای ما فریاد میکند. اگر قدیم مشکل ما این بود که خلاقیت را با فکر کردن درون چارچوبها محدود و معدوم میکردیم، الان شعارهای جدید، خود چارچوب جدیدی ایجاد کردهاند. به همین دلیل است که من یک بار نوشتم: !Forget this f..cking box. Just think plz وضع حوزهی مدیریت تغییر هم خیلی […]
استراتژی تولید محتوا: کاش این بار…
این مطلب را برای عصر ایران نوشتم. بازخوردها جالب بود. همانقدر که برخی نظرات انسان را تا اوج لذت میبرد بعضی کجفهمیها و استعداد زیرکانه برخی از ما در دور زدن همه چیز و متهم کردن همه کس، رنج دردآوری را به روح انسان تحمیل میکند…. قطار پیشرفت، یک بار دیگر، سرعتش را کند کرده است. مراقب باشیم تا این بار از «ایستگاه توسعه» بازنمانیم. مقدمهی صفر آنچه اینجا مینویسم، یک نظریه علمی نیست. صرفاً یک گزارش تحلیلی است. گزارش تحلیلی از آنجا که «گزارش» است، از موقعیت و نقطهی استقرار گزارشگر رنگ میگیرد و از آنجا که «تحلیلی» است، خواسته یا ناخواسته، به ظرفیت ظرف تفکر گزارشگر، محدود میشود. این گزارش، امروز یک «گزارش خبری» محسوب نمیشود. چرا که «خبر»، به ذات خبر بودن، از آنچه «قبلاً روی داده است» سخن میگوید. اما باور […]
هاوثورن: درسی از جنرال الکتریک آمریکا تا راهآهن ایران
این متن را در سلسله بحثهای مدیریتی عصر ایران نوشتم. اینجا هم بازنشر میکنم: تیم محققان، هر روز صبح، وارد کارخانه میشد. با پرسشنامههایی به سراغ کارگران میرفت. مطمئن میشد که شرایط تحقیق، مانند روزهای گذشته است: صبحانه خوردهاند، دیشب به موقع خوابیدهاند. مشکل خاصی وجود نداشته و همه چیز رو به راه است. دو نوبت دیگر هم، در طول روز، هنگام ناهار و هنگام ترک کارخانه، تیم تحقیق به کارگران سر میزدند و از تعداد تولید آنها و میزان خروجی میپرسیدند. این تحقیقات در یکی از زیرمجموعههای جنرال الکتریک انجام میشد. کارخانهای که در ناحیهی هاوثورن قرار داشت. از تیم تحقیقاتی خواسته شده بود که مشخص کنند، افزایش شدت نور چقدر میتواند موجب بهبود کارایی و افزایش خروجی کارگران شود. نتایج تحقیق مطابق انتظار بود. افزایش شدت نور، موجب افزایش تولید کارخانه شد. برای […]
آخرین دیدگاه