چند سال پیش مطلبی از ست گادین خواندم که با وجود سادگی، برای من بسیار جذاب و تأثیرگذار بود. نکتهای که در حوزههای متنوعی – از مدیریت #برند شخصی تا طراحی محصول جدید – مصداق پیدا میکند و حداقل در ذهن من، با آنچه تحت عنوان اصالت مطرح کردم نیز در ارتباط است. حرف ست گادین (نقل به مضمون) این است: در هر شرایط و وضعیتی، انتظارها کمابیش مشخص است. انتظار مردم از موبایل (به عنوان یک محصول) مشخص است؛ انتظار مشتری از شیوهی برخورد یک منشی در دفتر پزشک مشخص است؛ انتظار مخاطب از شما تا حد زیادی مشخص است؛ انتظار مهمانی که وارد مهمانی شما میشود مشخص است؛ و شما در برابر انتظارهای از پیش تعیین شده، سه گزینه بیشتر ندارید: میتوانید بکوشید مطابق انتظار موجود رفتار کنید. میتوانید بکوشید انتظار موجود را تغییر […]
دسته بندی: استراتژی فردی
توسعه قلمرو یا توسعه ظرفیت ها؟
در دوران قدیم، ظرفیت ها تقریباً ثابت بود. به این معنا که معلوم بود از یک خانواده حدوداً چقدر میشود مالیات گرفت. معلوم بود که هر هکتارزمین، چقدر محصول میدهد. معلوم بود که یک لشکر صدهزار نفری، چند برابر یک لشکر ده هزار نفری قدرت دارد. معلوم بود که هزار مرغ، دو برابر پانصد مرغ تخم میگذارند. در این شرایط، پادشاهان برای افزایش ثروت و قدرت خود، قلمروشان را گسترش میدادند و سرزمینهای دیگر را فتح میکردند. خانواده ها بیشتر میشدند و مزرعه ها بیشتر. لشکرها بزرگتر میشدند و لشکرکشیها عظیمتر. مرغ ها هم بیشتر میشدند و تخم مرغ ها هم افزایش مییافت. آن زمان، اوج غرور پادشاهان در این بود که در سرزمینشان خورشید هرگز غروب نکند. سالها گذشت و مفهوم ظرفیت مطرح شد. حالا دیگر مشخص نبود که یک خانواده، میتواند چقدر ارزش […]
آموزش هدف گذاریهای غیرمعمولی! ست گادین
هنر ست گادین است که میتواند گاهی اوقات با حرفهای خیلی معمولی خواننده را خوشحال کند. گاهی هم با حرفهای خیلی غیرمعمولی، خواننده را متعجب کند. گاهی هم، هیچ کاری نکند. اما باز هم با رضایت او را بخوانی و از خواندنش لذت ببری. در کتاب Whatcha Gonna Do with That Duck مطلبی ساده و جالب دارد تحت عنوان: هدف گذاریهای غیرمعمولی (نامتعارف). گفتم بخشهایی از آن را برای شما تعریف کنم: هدف گذاری در کنار دوستان و آشنایان، همیشه برای من انگیزاننده بوده. همه جور هدف میشنوی. از کسی که میخواهد “فقر را در یک روستا ریشه کن کند” تا کسی که میخواهد “سهم بازار خود را دو برابر کند” یا کسی که میخواهد “استقلال مالی داشته باشد”. چیزی که خیلی بعید است بشنوی این است که کسی بگوید: هدف من این است که […]
هنر متوقف شدن
بیش از یک سال است که به بهانههای مختلف و با کلمات مختلف، در مورد هنر متوقف شدن و دست برداشتن از تلاشهای بیهوده صحبت کردهام. شاید آنچه اکثر شما به یاد دارید، همان جملاتی باشد که در قالب فایل دیرآموخته هم منتشر شد: اما هر چه میگذرد و بیشتر فکر میکنم و بیشتر با دوستانم صحبت میکنم، میبینم که کمتر بحثی وجود دارد که به این اندازه، نیازمند دقت و توجه باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتم با وجودی که قبلاً به شکلهای متفاوت و بهانههای مختلف، در این زمینه نوشتهام، بخشی از آن حرفها را در اینجا گردآورده و به بیانی دیگر، تکرار کنم. معمولاً در فرهنگ عامه، برخی توصیهها و اصول و ارزشها، به عنوان اصولی مطلق و خطاناپذیر، توصیه و ترویج و تحسین میشوند و صحت آنها چنان قطعی فرض میشود […]
شطرنج بازی کردن با خود: سرگرم کننده یا مفید؟
درست یادم نیست که کجا خواندم، اما یادم هست که خواندم: «عمدهی چیزهایی که یاد میگیریم، نامی جدید برای یک آموختهی قدیمی است» و البته در ادامه توضیح داده بود که: «این اصلاً چیز بدی نیست. چون قوانین و چارچوبهایی که بر اساس آنها میتوان کار و زندگی کرد، خیلی زیاد نیستند. فهم آنها هم چندان دشوار نیست. چالش جدی این است که لباسی زیبا و چشمنواز بر تن آنها کنیم تا وقتی پیش چشم ما راه میروند، بتوانند دل از ما بربایند». وقتی که اینشتین از زندگی حرف میزد و آن را به رکاب زدن یک دوچرخه تشبیه می کرد و میگفت: هر زمان از رکاب زدن دست برداریم، تعادل خود را از دست میدهیم و زمین خواهیم افتاد، حرف جدیدی نزد. اما نام جدیدی بر روی قانون قدیمی زندگی گذاشت: تلاش و کوشش و […]
دو نگرش در استراتژی تمایز
زمانی که از کنفرانس برندینگ جنوب کشور صحبت کردم، قول دادم به تدریج از آموختهها و شنیدههای خودم در این کنفرانس حرف بزنم. فرصتی دست داده بود تا در قالب رادیو مذاکره با دوست عزیزم بهنود الله وردی، در مورد برند شخصی صحبت کنم. اما قول داده بودم در خصوص حرفهای دوست خوبم امیر اخلاصی هم صحبت کنم. امیر اخلاصی در آن سمینار در خصوص استراتژی تمایز برای برندها صحبت کرد. اما برای من قسمتی از بحث او جالب بود که یک تقسیم بندی جالب انجام داد و استراتژی تمایز را به دو دسته: «تمایز نقطه ای» و «تمایز محوری» تقسیم کرد: در کشور ما این دید رواج دارد که برای تربیت بهتر فرزندانمان، در سنین کودکی آنها را به کلاس ورزش میفرستیم. کمی بزرگتر که شدند شنا میکنند. کمی بعد نقاشی و زمانی دیگر […]
آخرین دیدگاه