این مطلب را به قصد معرفی یک کتاب یا توضیح دادن در مورد یک کتاب ننوشتم. صرفاً دوست داشتم لذتِ دیدنِ انتخابِ نامِ زیبا برای یک کتاب را با شما در میان بگذارم. اسم این کتاب را میشود به این شکل ترجمه کرد: شیوهی درست باختن در یک جنگ عنوان دوم کتاب هم هست: آمریکا در عصر تعارضهای پایدار البته شاید بعضی ترجیح بدهند که Unwinnable را غیر قابلِ بُرد یا بدون برنده ترجمه کنند. اما با توجه به بحثهای کتاب فکر میکنم ترجمه به تعارضهای پایدار یا تعارضهای ماندگار بهتر باشد. پی نوشت: گفته بودم که فقط قصد دارم یک عنوان زیبا را معرفی کنم. اما حیفم میآید چند جمله هم ننویسم (گاهی یاد کارتون زیبای معاون کلانتر میافتم که در دوران کودکیِ ما پخش میشد و معاون کلانتر در آن کارتون، همیشه اول میگفت حرفی ندارد و بعد میگفت […]
دسته بندی: روزمرگیها
تپسی یا اسنپ؟ مسئله این نیست! (بیوفایی در عصر دیجیتال)
دوستی دارم که تا دیروز، یک خط در میان اسنپ را تبلیغ میکرد. هر جا و به هر بهانهای میگفت: اسنپ بگیرید. برای حمل و نقل درونشهری از اسنپ استفاده کنید. امروز یک اسکرین شات از تپسی گذاشته و نوشته: بچهها! امروز تپسی تا ۲۰ هزار تومن مجانیه. امروز از تپسی استفاده کنید. از فردا دوباره اسنپ سوار بشید. به نظرم اسنپ و تپسی، فقط یک مصداق ساده از اتفاق بزرگیه که در دوران جدید شکل گرفته و باید به عنوان واقعیت جدید پذیرفته بشه. وفاداری، به شکل سنتی امروز معنی نداره. فرهاد امروز، اگر چهار تا تیشه میزد و میدید شیرین، شعورش رو نداره، با هشتگ کوه یا شیرین، یک کوه دیگه یا یک شیرین دیگه پیدا میکرد و برای اون تیشه میزد. شیرین هم، احتمالاً با کمی جستجو با هشتگ تیشه، یه نفر […]
مقایسههای خوشدلانه
پیش نوشت: آنچه میگویم، خاطرهای از یک دوست و همکار سابق است که نام خانوادگیشان را تغییر دادهام (اگر چه ماهیت و معنای نام جدید هم بسیار نزدیک است). البته وقتی از خودشان اجازه گرفتم، گفتند که به نام خودم بگو. اما باز هم من، ملاحظه میکنم. مقایسه خوشدلانه آقای خوشدل حدود ده سال پیش، همکار ما بودند. ایشان در کارهای خدمات و نظافت و سایر کارهای مشابه، به ما کمک میکردند. با من یکی دو سال اختلاف سن داشتند. همیشه رأس ساعت ۸ وارد شرکت میشدند. انتظار ذهنی من این بود که بهتر بود ایشان حداقل یک ربع زودتر میآمدند تا کمی فضا را سر و سامان دهند. اما هرگز دلم نمیآمد مستقیماً به ایشان چیزی بگویم (ضمن اینکه آن یک ربع دیر آمدن ظاهراً در رضایت او بسیار بیشتر اثر داشت تا اثر یک […]
چقدر تغییر میکنیم
امروز صبح در حال مطالعهی خیلی جدی بودم که یک نفر برایم پیامی فرستاد. متن آن این بود: دوست خوب، غمها را از بین نمی برد، اما کمک میکند با وجود غم ها، محکم بایستیم. مثل چتر خوب. که باران را متوقف نمیکند، اما کمک میکند، آسوده زیر باران بایستیم. *** نگاه کردم و گفتم: این چرت و پرتها و متنهای تینیجری از زمان اینستا مد شد. خاک بر سر سیستروم که چنین زیرساختی درست کرد تا هر چه لوس و بیسواد و احمق هست، جملهسازی کند و حس نویسندگی هم به او دست بدهد و پلتفرمی هم برای مطرح کردن سالادهای کلمات داشته باشد. اصلاً خاک بر سر زاکربرگ که اینستاگرام را خرید. خلاصه کمی نق زدم و به عادت همیشه، جستجویی در گوگل کردم ببینم این جملات، انشای کدام دختر یا پسری است. […]
درباره شبکه های هرمی (۴): جنس رابطه میان اعضای یک شبکه هرمی با شبکه
پیش نوشت- این مطلب قسمت چهارم از بحث در مورد شبکه های هرمی است. سه قسمت قبل از طریق لینکهای زیر در دسترس هستند: چهار معیار اصلی سنجش یک فعالیت اقتصادی (شرع، قانون، اخلاق، استراتژی) ایراد اصلی شبکه های هرمی در نفروختن یا فروختن یک کالای فیزیکی نیست چرا از اصطلاح هرمی استفاده میشود؟ قسمت چهارم بحث: جنس رابطه میان اعضای یک شبکه هرمی با اصل شبکه (یا سازمانی که متولی شبکه است) منطقی است وقتی با یک مجموعه از افراد همراه میشویم، از خودمان بپرسیم که رابطهی من با این افراد از چه جنسی است؟ خصوصاً اگر آن مجموعه به عنوان یک مجموعه اقتصادی در حال فعالیت باشد، سوال در مورد نوع رابطه جدیتر میشود. چون در نهایت پاسخ به این سوال قرار است سرنوشت اقتصادی من (و البته آن شبکه) را هم رقم بزند. قاعدتاً […]
هر گزینهی خوبی، یک انتخاب درست نیست
این حرف را تا به حال، به انواع شیوههای قابل تصور گفتهام و نوشتهام. اما بعد از مطلبی که در مورد استراتژی های قیمت با هدف رونقبخشی منتشر کردم، احساس کردم همچنان میتوان آن را تکرار کرد. با متمم:زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟ کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنتگذاری در سایت آمازون آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل آینده کتاب چیست؟ آيا کتابها باقی میمانند؟ ماریو بارگاس یوسا پاسخ میدهد +۱۹۷ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی […]
در حال مقایسه چه چیزهایی هستیم؟
مدتی پیش، به واسطهی توصیه (و در واقع دستور) یکی از آشنایان، در جلسهای در یک شرکت خصوصی شرکت کردم. جلسه قرار بود به بررسی متن یک تفاهم نامه بگذرد. یکی از مدیران شرکت، پیشنهاد کرد که ابتدا ناهار بخوریم تا “مغزمان بهتر کار کند”. تا آن روز فکر میکردم که مطالعه و درس خواندن و تجربه کردن و تمرین تحلیلگری، میتوانند کمک کنند که مغزمان بهتر کار کند. اما به هر حال، اهمیت قند و اکسیژن و مواد غذایی را هم نمیشد انکار کرد. مراسم غذا خوردن آغاز شد. به طرز شگفت انگیزی طولانی و کند و خسته کننده نظر میرسید. آن هم برای من که از غذا خوردن لذت نمیبرم و آن را جزو کارکردهای سطح پایین انسان میدانم. چیزی شبیه دستشویی رفتن. منظورم از کارکرد سطح پایین، این نیست که چیز بدی […]
درباره کتاب: به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی – قسمت اول
پیش نوشت یک: کلاً این مناسبتها (از هر نوع) به نظرم یک پیام پنهان دارند. اونهم اینه که دارن به یک چیزی که فراموش شده یا داره فراموش میشه اشاره میکنند. عموم مناسبتها، تلاش و تقلای مذبوحانه برای حفظ (یا وانمود به حفظ) چیزی هستند که حفظ کردنش تفاوت چندانی با مومیایی کردنش نداره. چیزی که وجود داره و در زندگی جاریه، بعیده نیازمند بزرگداشت و نکوداشت و برگزاری روز و هفته و این چیزها باشه. چرا ما الان هفتهی «آدم بودن» نداریم؟ چون لابد هنوز فکر میکنیم که چنین چیزی باید هر روز و هر لحظه در زندگی جاری باشه و اعلام هفته به عنوان «آدم بودن» (اگر چه ضروری و قابل توجیه هست) اما نوعی نامگذاری توهین آمیز محسوب میشه. به هر حال، حس من به هفته کتاب و کتابخوانی هم چنین چیزیه. پیش […]
چرا ضعف استراتژی در کسب و کارها را نمیبینیم و نمیپذیریم؟
پیش نوشت: این مطلب را کوتاه و مختصر و بیشتر از این جهت مینویسم که یادم بماند در آینده در موردش بیشتر حرف بزنیم. شاید هم بحثهایی زیر آن شکل بگیرد که بتواند برایمان آموزنده باشد. اصل مطلب: در متمم درسی هست که مبانی تحلیل اکوسیستمها را آموزش میدهد. من هم در آنجا تمرین حل کردهام و کمی به اکوسیستم استارت آپی کشور – از نگاه خودم – پرداختهام. همهی بحثهایی که دوستان متممی زیر بحث مبانی تحلیل اکوسیستم مطرح کردهاند، لااقل برای من خیلی آموزنده بوده. اما به طور خاص، مطلبی که دوست خوبم مجید دودهکی در آنجا مطرح کرد (خصوصاً اینکه بر تحقیق استوار بود و مانند حرفهای من، بر داوری یا تجربهی شخصی بنا نشده بود) داغ دلم را تازه کرد. مجید، خلاصهای از گزارش علت شکست پروژههای استارت آپی را بر اساس مصاحبه خودش […]
یک واقعیت تلخ در مورد نتیجه رفتارها و تصمیمهای ما
چند سال پیش، از رفتار یکی از همکارانم بسیار گله مند بودم. در حال قدم زدن در پارک، برای یکی از دوستانم درد و دل میکردم که فلانی را در شرایطی استخدام کردم که شرایط مطلوبی نداشت اما نیازمند شغل بود. در شرایطی از او حمایت کردم که هنوز توانمندیهای لازم را کسب نکرده بود. چنین کردم و چنان کردم و بعد از چند سال، او در فلان جا با من چنین رفتاری کرد. گفت: گلهات چیست؟ گفتم: حق من این نبود. گفت: حق تو چی بود؟ من هم توضیح دادم که حق من این بود که او در آن جلسه این را بگوید و فلان جا به آن شکل برخورد کند. دوستم – که دقیقاً سابقهی مدیریتش دو برابر کل سن من بود – به آرامی گفت: محمدرضا. اینها که گفتی، حق تو نبود. انتظارات تو […]
آخرین دیدگاه