پیشنوشت: یکی از دوستان من، در گذشته در اینستاگرام خیلی فعال بود و دربارهی دیجیتال مارکتینگ و اینجور چیزها حرف میزد. پست و عکس و استوری و هر چیزی که داشت در زمینهی دیجیتال مارکتینگ و سئو و ترافیک وبسایت و اینجور چیزها بود. یه روز بدون هر مقدمهای یه پست گذاشت و گفت: «اگر از نخ دندون استفاده نمیکنین، مسواک هم نزنین که هیچ خاصیتی نداره.» معلوم شد که اون روز دندونپزشک رفته و ظاهراً هزینهی مطب (و البته درد دندون) بهش در حدی فشار آورده که استراتژی محتوا رو فراموش کرده و یادش رفته که دندون و نخ دندون، به هیچ بهانهای در سرفصلهای دیجیتال مارکتینگ گنجوندنی نیست. این دوست عزیز تا ماهها مثال استاندارد من در بحث و گفتگوهای مربوط به استراتژی محتوا بود تا امروز که – ظاهراً به نفرین اون گرفتار […]
دسته بندی: روزمرگیها
زندگی در لحظه
داشتم فکر میکردم که برای سال نو، حتی اگر شده در حد یک مطلب کوتاه، چیزی بنویسم؛ اما نوشتن، خیلی هم کار سادهای نیست. یه زمانی دربارهی هدف گذاری و برنامه ریزی مینوشتم؛ اما اخیراً در پایان هر سال، به نظرم به اندازهی کافی سمینار و سخنرانی و نوشته در اینباره منتشر میشه. خاطراتم از سفرهی هفت سین هم که به دوران کودکی مربوط میشه و عکس هفتسینی هم نداشتم اینجا بذارم. اما همچنان دوست داشتم یه چیزی بنویسم. بعد از دریافت پیامکِ دکتر حجتالاسلام روحانی رییس جمهوری اسلامی دربارهی نوروز علوی (دقیقاً همین قدر ترکیبی) حس کردم سختگیری لازم نیست. گفتم شاید دیدن بازیِ یک دقیقهایِ کوکی بتونه براتون جالب باشه. کوکی که قبلاً در موردش براتون نوشتم، برای من نمادِ شوقِ زندگیه و با وجودی که موندنش پیشم، به خاطر تراکم کارها و سفرها و جابجاییها، کار […]
این یک پست نیست؛ شما هم یک بازدیدکننده نیستید
نکتهای که میخواهم دربارهاش بنویسم، شاید در نگاه اول، چندان مهم بهنظر نرسد. علیالخصوص اینکه خودم هم در سالهای دورتر آن را رعایت نمیکردم و هنوز هم، ممکن است هر از گاهی، نمونههای بیتوجهی به آن را در میان حرفها و نوشتههایم ببینید. با این حال، آن را در حد یک سلیقه مطرح میکنم و میدانم که ممکن است دیدگاه و پیشنهاد من، از نظر دوستانی که حرفهایم را میخوانند، مفید یا مهم و حتی شاید درست، به نظر نرسد. ترمینولوژی عرضهکننده و مصرفکننده (یا فروشنده و مشتری) مدتی پیش دیدم دوستی در اینستاگرام چنین چیزی نوشته بود: «دوستان عزیزم. به من بگویید چه موضوعی در زمینهی فروش مهم است، تا فردا شب دربارهی آن برای شما تولید محتوا کنم. » این حرف از نظر فنی و تکنیکال درست است. مطلبی که در اینستاگرام یا هر […]
رزومه نویسی و اهمیت پشت برگه رزومه
هنوز مهر قرارداد استخدامم خشک نشده بود. یک پروفرما از شرکت آلمانی – که شرکت ما نمایندهاش بود – رسیده بود و قیمت در آن نادرست تایپ شده بود. باید اسناد مناقصه آماده میشد و فرصت هم نبود تا اصل پروفرما دوباره ارسال شود. آقای مدیر صدایم کرد و گفت: آهای. بیا تو حمال. این رو وقتی میگفت که توی یه چیزی، مثل یه چیزی گیر کرده بود. همهمون میدونستیم. رفتم و پروفرما رو انداخت جلوم گفت: اون آشغال داده، این عوضی هم امضا کرده، اون گاو هم فرستاده بدون چک کردن. منظورش از آشغال مدیر فروش شرکت آلمانی بود. عوضی هم معاون مدیرعامل بود که اسناد رو امضا میکرد. گاو هم، خانم منشی اون شرکت بود. گفتم: دوباره پرینت بگیریم؟ گفت: تابلو میشه. گفتم بذارید یه کم تلاش کنم. اسکنر و پرینتر لیزری جوهرافشان […]
تپسی و کمپین جدیدش خطاب به مسافر و راننده
تاکسی اینترنتی تپسی اخیراً کمپین تبلیغاتی تازهای را آغاز کرده است که پیام آن نشانهی نگرش سیستمی طراحان کمپین به فضای کسب و کار است. این کمپین همزمان دو پیام را – یکی برای مسافران و دیگری خطاب به رانندگان – ارسال میکند: زنده باد رانندگان همهی تاکسیهای اینترنتی چون با هم آلودگی هوا را کاهش دادهایم. زنده باد مسافران همهی تاکسیهای اینترنتی چون با هم بیکاری را کاهش دادهایم. دیدن این دو پیام، حتی اگر مسافر یا رانندهی تاکسیهای اینترنتی نباشید – که البته من هستم – بسیار آرامشبخش و شادیآفرین است. این کمپین از چند منظر میتواند پیامآور رواج یافتن نگرش جدیدی به تبلیغات محیطی باشد. نخست اینکه زندهباد برای ما ایرانیانِ امروز مفهوم تازهای است. طی دهههای گذشته ما آموختهایم که مرگ، لعنت و نفرت را برای “هر کسی که از ما و چونما نیست” […]
مرگ استیون هاوکینگ
دلم میخواست چند خطی درباره استیون هاوکینگ پس از مرگش بنویسم، اما بعد که دیدم ظاهراً نوشتن از او به یک مد تبدیل شده و همهی تیم سلبریتیهای زلزله کرمانشاه و کشتی سانچی این بار بر سر قبر هاوکینگ ریختهاند، گفتم چند روزی صبر کنم و وقتی آب از آسیاب افتاد آن چند سطر را بنویسم. چون حرفهایی که مطرح میکنم مستقل از هم هستند، آنها را در قالب چند نکته مینویسم. شاید هاوکینگ مسئلهی ما نباشد نخستین نکتهای که میخواهم بگویم این است که احساس شخصیام بر این بوده و هست که هاوکینگ، مسئلهی عموم ما نیست. منظورم این نیست که نباید از مرگ او ناراحت شد یا به او احترام گذاشت؛ بلکه مسئلهام این است که هاوکینگ، همنشین تعداد بسیار کمی از ما ایرانیان بوده و بسیاری از ما هرگز حتی چند ساعت […]
مقایسه دو پیام تبلیغاتی برای هدیه روز مادر (از ساعت سیکو تا چرم مشهد)
فاصله تاریخی این دو تبلیغ، چهار دهه است؛ محاسبهی فاصلهی فرهنگیاش با شما. توضیح یک: خوانندهی قدیمی من، اصول و چارچوبهای من را میشناسد؛ اما برای کسی که چندان با من آشنا نیست و ممکن است فکر کند دوستی نزدیک من با برندهای درسا و مون بلان باعث شده که این تبلیغ چرم مشهد را نقد کنم باید بگویم که اتفاقاً تعداد محصولاتی که از چرم مشهد خریداری کردهام از سایر برندهای چرمی بیشتر است و از کیفیت محصولاتش هم راضی هستم و باز هم احتمالاً برای هدیهها از آنها خرید خواهم کرد. ساعتم هم سیکو نیست. فقط حرفم، طراحی شتابزده این پیام تبلیغاتی است. توضیح دو: ممکن است برخی دوستان بگویند، کوتاه بودن طول مجاز پیامک، این خلاصهگوییها را اجتنابناپذیر کرده است. اول اینکه باید به نرخ تبدیل فکر کنیم. میتوان تصور کرد پیامی کاملتر و […]
نامه آقای فیلسوف: دربارهی ارزشِ روش
پیشنوشت: قاعدتاً برای مخاطب من که سالهاست از علم و علمآموزی مینویسم، مفاهیمی مانند علم و حوزه علم و تعریف علم و روش علمی تازگی ندارند. اما در عین حال، حیفم آمد که این نامهی ارزشمند دکتر اردکانی را در روزنوشتهها بازنشر نکنم. امروز بسیاری از آنچه در باب علم یا دین یا نسبت علم ودین گفته میشود از حب و بغض سرشار است و کمتر پیش آمده که متنی با چارچوب مشخص و شفاف و با تلاش برای به رسمیت شناختن چارچوب فکریِ دو اردوگاهِ علم و دین، تنظیم و منتشر شود. طبیعتاً اینکه این متن توسط آقای اردکانی به عنوان یک فیلسوف و متفکر بزرگ ایرانی و نیز رئیس فرهنگستان علوم کشور و نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران نوشته شده، ارزش آنرا دوچندان میکند. منبع مطلب زیر: سایت دکتر […]
داستان دو نگهبان
خیابانی که من در آن زندگی میکنم پهن است؛ طولانی و بنبست. در انتهایش هم فضایی پارکمانند وجود دارد با درختانی در همفرورفته و این ویژگیها، خیابان را برای دختران و پسران جوانی که میخواهند دور از چشم داروغهها و دربانان جهنم و متولیان بهشت، کنار هم باشند و خلوت کنند، مساعد و مطلوب میکند. دو ساختمان اداری در ابتدای خیابان قرار دارند و بر هر یک نگهبانی گماشته شده. نگهبانِ ساختمان اول را نمیتوانی نبینی. صندلیاش را بیرون ساختمان گذاشته و بسته به سرما و گرما محل آن را جابجا میکند. داخل هر ماشینی که وارد خیابان میشود، سر میکشد. غریبهها هم که نمیدانند نگهبان ساختمان است و فکر میکنند نگهبان محله است، گاهی از او برای ورود به کوچه اجازه میگیرند. باید غرورش را در لحظهای که به مردم اجازه میدهد وارد خیابان […]
درباره دمنوش مهرگیاه
بعد از تعداد زیادی پستِ جدی و رسمی، برای اینکه کمی فضای روزنوشتهها عوض بشه گفتم عکس این دمنوشهای مهرگیاه رو بذارم که اخیراً خریدم. یه مدته دارم سعی میکنم مصرفِ کافئین روزانهام رو کاهش بدم و به جاش از دمنوش استفاده کنم (معمولاً سالی یه بار این تصمیم رو میگیرم و یه ماه به شدت بهش وفادار میمونم و بعد روز از نو روزی از نو). اما اصل علتِ انتشار این پست، تحسینِ زحمت مجموعه تولیده کننده دمنوش مهرگیاه است. با وجودی که از هر فرصتی برای خریدن چای و دمنوش استفاده میکنم و هر جا هم مسافرت میرم، گرونترین چای یا دمنوشها رو برای کنجکاوی میخرم و امتحان میکنم، همچنان از اینکه توی ایران چنین محصولِ با کیفیتی عرضه میشه لذت میبرم. پی نوشت: یه بار هم باید در مورد دمنوش نیوشا حرف […]
آخرین دیدگاه