داشتم کامنتهای دوستان متممی خودم رو میخوندم که به حرف دوست خوبمون شیرین رسیدم (لینک شناسنامه شیرین در متمم). در مورد نام گذاری فرزندان نوشته بود و خیلی ساده و صمیمی.
احساس کردم حیفه که حرفهای شیرینِ شیرین رو نخونیم. این بود که اینجا به صورت کامل (و بدون هر گونه تغییر و ویرایش) نقلش میکنم. برای من تداعیهای تلخ و آموزنده زیادی داشت:
—————————————————————————————————-
بعضی از والدین هستند که برای فرزندشون دوتا اسم انتخاب می کنن. این رفتار ناخودآگاه فکر من رو به چند جهت میبره؛ اینکه چه دلیلی باعث میشه اونها این کارو انجام بدن؟! آیا عدم توافق اونها یا عدم قدرت تصمیم گیری یا ملاحظه کاری باعث چنین تصمیمی می شه؟ ازونجایی که خودم قربانی چنین انتخابی بودم مخالف این کار هستم و عقیده دارم این وسط ظلم بزرگی به نوزاد بیچاره ای که صداش به هیچ جا نمیرسه، میشه.
اسم الان من اسمیه که همیشه باهام بوده از وقتی که بدنیا اومدم همه به این اسم منو صدا میزدن و ازونجایی که بدلیل ملاحظه کاری(تولد در سالگرد مادربزرگم به همین نام) انتخاب شده بود محبوبیتم رو نزد والدین و فامیل، دو چندان کرده بود! اما از طرف دیگه خواهری دارم که اونزمان با اصرار میخواد اسم من بر وزن اسم خودش باشه و اسم یه پیرزن مرده روی من گذاشته نشه و اینکه بروز و باکلاس! باشه. خانواده هم به دلیل ملاحظه کاری برای خواهرم و عدم توافق بر سر یک اسم، دو اسم برام انتخاب میکنن و اسم باکلاسه میره تو شناسنامم! گذر زمان رسید به اونجایی که من رفتم کلاس اول، سر صف، اونموقع هرچی ناظم بنده خدا اسم باکلاس من رو برای رفتن به کلاسم اعلام میکرد بنده متوجه نمیشدم داره منو صدا میزنه و فقط به این فکر می کردم که این دختره که هم فامیلیمه رو بعدا پیدا کنم ببینم کیه! بعدها هم که بزرگتر شدم این مشکل با هزاران طریق سر رام سبز میشد و بخشی از زندگی روزمره ی بنده به فکر کردن به چنین جفایی که در حقم شده بود می گذشت و دم نمی زدم. وای از روزی که بچه های فامیلمونم همکلاسی از آب در میومدن اونموقع دامنه ی اختلاف بر سر صدا زدن من به همکلاسیا و معلما هم کشیده میشد و یکی از سخت ترین لحظه های زندگیم رقم می خورد(واکنش به تعجب دیگران و توضیح دادن برای وجه تسمیه ی اینجانب).
بزرگتر که شدم فقط به این فکر می کردم که اسم شناسنامم رو به اسم الانم تغییر بدم چون واقعا احساس دوگانگی می کردم و وقتی اینکار رو کردم واقعا احساس آزادی عجیبی رو چشیدم البته وقتی که نگام به صفحه ی توضیحات شناسنامم میفته تموم اون خاطرات جلوی چشمم رژه میرن ولی مهم اینه که الان اسم خودم رو دارم و عاشقانه دوستش دارم 😉
پی نوشت ۱ : خواهش میکنم تا اونجایی که امکانش هست و عرف، ملاحظه و قدرت تصمیم گیریتون اجازه میده، برای فرزنداتون دو تا اسم انتخاب نکنین. بنده در این راستا از دو اسمی های زیادی نظرسنجی کردم و تقریبا اکثرشون چنین مشکلی رو داشتن البته بودن افرادی که این موضوع براشون تفاوتی نداشته.
پی نوشت ۲: گاهی وقتا اسم فرزند جدید، قربانی اسامی سایر اعضای اون خانواده میشه و اصرار بر هموزن بودن اسم با بقیه ی افراد هستش، اینکار انتخابمون رو محدود میکنه. بنظرم واقعا ضرورتی نداره که اسم همه ی افراد خانواده بر وزن هم ودر عین حال ناخوشایند خودمون باشه!
————————————————————————————————————————————-
حرف کوتاه نامربوط من برای شیرین:
شیرین عزیز. آرزو میکنم تو و من و همهی کسانی که در این فرهنگ دوگانه زا و دوگانه زی رشد کردهایم و میکنیم، روزی بتونیم یگانه زیستن رو تجربه کنیم.
من گاهی به شوخی میگم وقتی واژهی زیبای Hybrid در فارسی به دوگانه سوز ترجمه شد، نشون داد که ما فرق دو مفهوم ترکیب مولد و شترگاوپلنگ رو چندان حس نمیکنیم یا لااقل در فرهنگ ما، این دوگانه سوز بودن، چنان در نگرش و رفتار و کسب درآمد و دریافت موقعیت اجتماعی، مفید بوده که این لغت، به جای اینکه مسخره به نظر بیاد، به سادگی و بدون هرگونه دردسری، در فرهنگ ما انسانهای دوگانه سوز، پذیرفته شد.
راستی. توضیحی که در پروفایل متمم خودت در مورد خودت نوشتی، خیلی دوست داشتنی بود:
من پیوسته در حال یادگیری هستم و همه کامنت هایم متعلق به زمان گذشته اند. لذا خواندن دیدگاه های گذشته ام در زمان حال، به منزله تایید آنها از جانب من نیست.
آخرین دیدگاه