پیش نوشت: اگر گاهی مطالبی در جای دیگری بنویسم که احساس کنم میتواند برای خوانندگان وبلاگ هم مفید باشد، در اینجا هم منتشر میکنم.
اگر چه با توجه به اینکه خوانندگان اینجا عموماً متمم میخوانند، خیلی سخت است که حرفهایی پیدا کنم که برای آنها تازگی داشته باشد یا بیش از حد پیش پا افتاده نباشد.
نقش فیلم در یادگیری مهارت مذاکره
یکی از مفاهیم ارزشمند در یادگیری خیلی از مهارتهای رفتاری (از جمله مذاکره) مفهوم «تجربهی مرجع» یا Reference Experience است.
به این معنا که:
ما وقتی با یک رویداد یا وضعیت جدید مواجه میشویم، با خود فکر میکنیم که در گذشته، چه تجربیات مشابه یا نزدیکی داشتهایم و بر این اساس در مورد رفتار خودمان در آن لحظه تصمیم میگیریم.
این کار الزاماً به شکل آگاهانه انجام نمیشه.
معمولاً وقتی تعداد تجربههای مرجع زیاد باشه، ما نوع قضاوت و رفتار و تصمیمگیریمون رو به عنوان «شهود و رفتار شهودی» نامگذاری میکنیم.
تجربههای مرجع به شکلهای متفاوتی میتونن به وجود بیان:
- تجربهی واقعی در زندگی
- شنیدن خاطرات دیگران
- دیدن فیلمها
- خواندن رمان و داستان (کلاً کتابهای Fiction)
- رویاپردازی (در صورتی که سهم قابل توجهی از وقت ما رو به خودش اختصاص بده)
- تمرینهای کلاسی ایفای نقش
- …
بنابراین، یکی از مهمترین کاربردهای تماشای فیلم، ثبت تجربههای مرجع در ذهن هست.
فیلمها، فاصلهی خیلی کمی با خاطرات واقعی ما دارند (خصوصاً اگر خوشساخت باشند)، چون همزمان از تصویر و صدا و کلمات و مدیریت هیجانات استفاده میکنند.
بنابراین، اگر در حال یادگیری علوم رفتاری و شاخههای وابسته به آنها هستیم (مذاکره، مدیریت، مصاحبه شغلی، هوش هیجانی و …) منطقی است که همیشه این سوال رو از خودمون بپرسیم که چه فیلمهایی در کنار این آموزش ببینم که به من در ثبت تجربههای مرجع کمک کنند؟
دکتر درگی در روزنوشته هایش اخیرا مطلبی درباره اثراتی که خواندن داستان بر پیشرفت کسب و کار دارد منتشر کرده است.
در قسمتی از ان نقل قولی ذکر شده که با مبحث تجربه های مرجع مرتبط است
کیت اوتلی پروفسور بازنشسته روان شناسی در دانشگاه تورنتو در مصاحبه با نیویورک تایمز میگوید: شبیه سازی کامپیوتری می تواند ما را در درک مسائل پیچیده همچون پرواز هواپیما، پیش بینی آب و هوا کمک کند و رمان ها و داستان ها مشابه یک شبیه ساز ما را در پیچیدگی زندگی اجتماعی یاری می رسانند.
معمولا فيلم ها هرچه دلشان بخواهد مي گويند، و ما نهايتا پيش از آغاز فيلم بتوانيم روي انتخاب ژانر، بازيگران يا كارگردان مانور داشته باشيم. فيلم بيني را بر اساس “مقوله ي پرداختي” دنبال كردن، نيازمند اين است كه كسي بر مبناي نگاهي خاص فيلم هاي بسيار ديده و حال نتيجه ي غربال گري اش را به نفع ديگران منتشر كند. شخصا يك مدت شديدا دنبال اين بودم كه فيلم هايي ببينم كه چيزهايي از معماري و لايف استايل ديزاينر ها را نشانم بدهد. نتيجه ي جالبي از جستجويم نگرفتم. مضمون فيلم ها با چيزي كه دنبالش بودم همخواني نداشت، و فردي كه با اين نگاه فيلم ديده باشد در دسترسم نبود. دبيرستاني كه بودم يكي از معلم ها فيلمي آورد و در كلاس پخش كرد. در حين پخش فيلم به اتفاقات و اشيا و جزئيات اشاره هايي مي كرد (با اينكه در اسپويل كردن نقشي به سزا داشت) اما نكاتي كه اون روز حين تماشاي فيلم بهش اشاره كرد رو هنوزم كه هنوزه يادمه ، و خودم تعبير “آموزش چگونه ديدن” رو راجع بهش به كار ميبرم. خيلي وقت پيش ها ميون نوشته هات به peaceful warrior اشاره كردي . بر من وحي منزل بود كه هرچه زودتر ببينمش، و به قول خودم سليقه ي فيلمي ات را بسنجم. مطابق انتظارم حتي فيلم هاي پيشنهادي ت هم كلاس درس بود. هنوزم روي تبلت دارمش و گاهي مرورش ميكنم، اما هردفعه احساس خسران ضعيفي همراهم هست، اگر محمدرضا در حين فيلم بيني كنارمان بود و به جزئيات و مطالب مرتبط اشاره ميكرد، آيا تماشاي فيلم تجربه اي وراي يادگيري نميشد؟
سلام
خیلی عالی بود، سپاس از شما.
آقای شعبانعلی عزیز ممنون میشم اگر امکانش هست شما چند مورد از فیلم هایی که به نظرتون به ثبت و توسعه تجربه های مرجع در زمینه مذاکره و مدیریت کمک می کنند و از این نظر میتونن مفید باشند بفرمایید.
واقعا این حرف را من قبول دارم
فیلم یادگیری ضمنی بالایی دارد، مخصوصا اگر سریا باشد.
مثلا سریال lost آنقدر من را درگیر کرده بود و نقش اصلی زیاد اشت که بالاخره من با یکی از آن ها هم ذات پنداری می کردم.(این را به بقیه هم که گفتم تایید کردند.)
یا بعد از دیدن سریال breaking bad به نظر من کار نشد ندارد و همیشه باید تلاش را کرد حتی در اوج ترس.
فیلم ۱۲ مرد خشمگین هم که مشق دیشب بود و من برای بار پنجم دیدمش.
به نظر من هیچ چیز بهتر از یک فیلم خوب نیست. (البته من خودم فیلمی هم هستم)
شاید خیلی ها حرف من را رد کنند اما من خودم فیلم SAW از ۱ تا ۷ را که دیدم، خیلی برام جالب بود ایده این فیلم و طرز نوشتن این فیلمنامه توسط نویسنده. (خیلی ها میگین این فیلم ترسناکه یا چندش آوره، ترسناک که قبول ندارم ولی در کل این ۷ قسمت حدودا ۵ صحنه دل خراش یا هم داشته باشد ولی ارزش حداقل یکبار دیدن را دارد)
تازگی ها هم به تعریف مهندس تقوی می خواهم سریال house of cards را استارت کنم.
https://goo.gl/iYNRHw