پای شکسته و وقت آزاد، فرصتی شد تا یک فیلم خوب ببینم. فیلم Extremely Loud, Incredibly Close
فیلم در پس زمینه خود داستان حملات تروریستی یازدهم سپتامبر را دارد اما زیبایی فیلم در چیز دیگری است.
فیلم به زیبایی هر چه تمام تر، یک پدر خوب و یک مادر خوب را تصویر میکند اما خارج از مفاهیم و تصاویر کلیشه ای که از مادر و پدر میشناسیم و می بینیم.
حیفم می آید که حرفی بزنم و از داستان فیلم بیشتر بنویسم. حتماً فرصت دیدن آن را از دست ندهید. شاید مدتی دیگر – که همه فیلم را دیدیم – در مورد آن بیشتر بنویسم. فعلاً یکی دو هفته صبر میکنم…
یکی از جملات زیبای فیلم:
I’m even glad to have my disappointment. Which is much better than having nothing.
من این فیلم رو چند سال پیش دیدم و بعد از دیدن فیلم اونقدر احساساتی شده بودم که تنها کاری که از دستم براومد (چون نصفه شب بود و کسی بیدار نبود که خودمو پیش ش تخلیه ی روحی-فکری کنم!) سرچ و مطالعه ی نقد و مطالب مرتبط و راه رفتن کنار تخت م و فکر کردن تا خود صبح بود!
همش به این فکر میکردم اگه من به عنوان دختری که چند سال بعد مادر میشه بتونم با همین شیوه فرزندمو تربیت کنم و یا حتی بتونم کاری کنم که این شیوه بشه شیوه ی رایج تربیت کودکان مون، در آینده چه نسل های خوش فکر و زیرک و توانایی خواهیم داشت … و میشه امیدوار بود که کودکانمون توی دنیایی بهتر که با دستای خودشون میسازن زندگی کنن…
توی جریان فیلم می بینیم که اون کودک رو طوری تربیت کرده بودن که دانشمند بود، روش تحقیق بلد بود، برای بحران های زندگی ش می جنگید تا جواب پیدا کنه و … و زیباتر از اون مادری بود که بی نهایت نگران فرزندش بود ولی با وسوسه ی مداخله جنگید و تنها آگاهانه نظارت میکرد تا کودک ش رشد کنه ، لمس کنه و زندگی کردن رو یاد بگیره…
چیزی که ما اینجا از بزرگسالانمون نمی بینیم…ما بلد نیستیم جواب سوالاتمون رو بگیریم و به جاش خودمونو غرق میکنیم توی روزمرگی(گرچه روزمرگی لزوما بار منفی نداره اما من اینجا اشاره به جنبه ی منفی ش دارم) و خیلی مسائل و پرابلم هایی که در این نظر مجال گفتن شون نیست
حتی الانم که دارم این متن رو می نویسم همون شور و هیجانی بهم دست داده که موقع دیدن فیلم داشتم 🙂
برام جالب بود که شما هم به این نکات از فیلم اشاره کردین…برام شد تجربه ی یه خاطره ی خوب مجازی مشترک بدون اینکه خودم از قبل خبر داشته باشم این خاطره ی خوب رو با کس دیگه ای هم شریکم 🙂
واقعاااا مرسی از حسن سلیقه تون
ممنونم که وقت گذاشتید و برای من نوشتید.
حافظه چیز عجیبی است. گذشته را، هم در خود دارد، هم ندارد.
حتی یادم رفته بود که چنین فیلمی بوده است و آن را دیدهام.
اما بلافاصله با باز کردن این مطلب و مشاهدهی کامنت شما، تمام صحنههای فیلم، پیش چشمم آمد.
به هر حال، بین ترتیب فرزند با هدف “موفق شدن و راضی شدن او و ایجاد فضایی برای لمس تجربهی زندگی” با تربیت فرزند با هدف “احساس آرامش خودم و اینکه بگویم: من هر چه از دستم برمیآمد کردم” فاصلهی زیادی وجود دارد و عموماً این دو مفهوم با هم در تضاد قرار میگیرند.
پدر و مادری که فرزندشان را به اجبار به سمت رشتههای دانشگاهی متعارف سوق میدهند، نمونهی بارزی از این “خودخواهی آلوده” در مقابل “فرزندخواهی فداکارانه” هستند.
آنها حاضرند فرزندشان، بدون اینکه علاقهای داشته باشد، به رشتهی مورد ترجیح ایشان برود. سالها عمرش را بسوزاند. بعدها بی انگیزگی و افسردگی را تجربه کند. و بعد بنشینند و حق به جانب به مخاطب خویش بگویند:
تو که می دانی. من همهی زندگیام را صرف او کردم.
چه صبحها که وقتی خواب بود، برایش غذا درست کردم.
چه شبها که خانه را آرام نگه داشتم تا برای کنکور بخواند.
نمیدانم چرا اینطور شده.
آنها میترسند که از فرزندشان برای رسیدن به رویاهایی که دارد، برای درس خواندن در رشتههایی که دوست دارد، برای ساختن آیندهای که میپسندد، برای انتخاب سبک زندگی که ترجیح میدهد، حمایت کنند.
چون اگر در این راه، شکستی در کار باشد، خودشان را مقصر خواهند دانست و هدف بسیاری از پدر و مادرها، “خوشبختی فرزندان” نیست. بلکه فرار کردن از “احساس تقصیر” است.
چقدر خودخواهیهای کثیف که لباس فضیلت میپوشد و چقدر فضیلتها که در میان سلیقهی عامهی مردم، به بیتوجهی و بیتدبیری تفسیر میشود.
برام جالب بود قبل از اینکه کامنت پاسخ شما رو اینجا بخونم این مطلب رو توی چَنِل تون خوندم و متوجه شدم منظورتون به کامنت منه! : )
شاید نوشته ی من دوپهلو بود، هر دوبرداشتی که شما اشاره کردین رو میشد ازش داشت ولی منظور من به “موفق شدن و راضی شدن او و ایجاد فضایی برای لمس تجربهی زندگی” بود که شما با این عبارت خیلی دقیق بهش اشاره کردین.
قبول دارم که مرز باریکی بین ایجاد این فضا و “هر چه از دستم برمیآمدها” وجود داره ولی مطمئنم که میشه روش کار کرد.
شاید بد نباشه بگم خودم برخلاف خیلی از هم سن و سالانم به اون شکلی که توی فیلم دیدیم تربیت شدم و اون فضایی که ازش صحبت کردیم رو لمس کردم و چون برای من دقیقا مرور خاطرات کودکی و نوجوانی م بود این فیلم رو دوست دارم، گویی چندین سال زندگیم رو از دید یک ناظر بیرونی مرور کردم و دیدم که اون والد ( که برای من در زندگی واقعی پدرم بود) به چه طریقی سعی در ساختن اون فضا داره و …
صحبت هاتون رو قبول دارم و چیزیه که متاسفانه فارغ از نسل خاصی، خیلی شاهدش هستیم.
در هر صورت خوشحالم که امروز منم به نوعی در مطالب شما سهیم بودم و ممنونم از شما که کامنت من رو مطالعه کردین ، وقت گذاشتین و پاسخ دادین
سلام استاد
از پای شکسته گفتید من هم بگم 🙂 دیروز رفتم گچ پام رو باز کردم دکتر برام ده جلسه فیزیو تراپی نوشته فعلا کمی درد دارم با عصا راه میرم نمیدونم شما در چه وضعیتی هستید امیدوارم بهتر از من باشید 😀
همونطور که قبلا هم گفتم خاطرات شیرنی تو این دوران داشتم که شیریترینش آشنایی با شما استاد عزیز بود ممنون از شما که هروز یه برنامه و مطلب جدید تو سایتتون میذارید و داشته هاتون رو (شاید یک قطره از دریای علم و آگاهییتون باشه که البته این قطره برای من یک دریاست) که ده سال یا بیشتر برای اونها تلاش شبانه روزی داشتیید انقدر با خلوص نیت در اختیار شاگردانتون میذاریید
من فیلم و کتابها رو دانلود کردم و مشتاقانه منتظر برنامه های بعدی هستم
یه سوال : برای شخص مبتدی در زبان انگلیسی دیدن فیلم رو با زبان اصلی پیشنهاد میدید یا با زیر نویس انگلیسی یا حتی فارسی ؟
دوستان فیلم های “عدالت برای همه” ، “بوی خوش زن” ، “سیمونه” و “مخمصه” با بازیگری آل پاچینو ،فیلم هایی اند که دیدنشون خالی از لطف نیست.
مخمصه و بوی خوش زن رو دیدم. اون دو تای دیگه رو میبینم. ممنون از توصیه ات
فیلم The Hustler (قمار باز) محصول ۱۹۶۱ که بنام بیلیارد باز در ایران معروفه ماجرای بیلیادر بازقهاري بنام ادي تند دست (پل نیومن) هست که به خاطر غرور زیاد، در شرط بندی بزرگی بازنده میشه و باز بخاطر غرور، شکستهای دیگری در زندگیش می خوره. اما دیالوگی شاهکار بین بیلیارد باز و یک شرط بند در فیلم وجود داره که تمام حرف فیلم در همین چند جمله است. نام شرط بند برت گوردون است. صحنه داخل یک بار است و هر دو مشغول نوشیدن:
برت: ادی تو بازنده بدنیا اومدی.
ادی: منظورت چیه؟
برت: برای اولین بار توی ده سال اخیر دیدم بشكه مینسوتا (حریف چاق ادی که شرط بندی را برد) گیر افتاده بود. اون گیر افتاده بود و تو گذاشتی بره.
ادی: من مست بودم.
برت: البته که مست بودی. تو بهترین بهونه برای باختن رو داری. وقتی بهونه داشته باشی باختن آسونه. برد اما رو دوشت سنگینی می کنه. درست مثل یک میمون این بار رو از رو دوشت میندازی وقتی بهونه داری. همه چیزی که یاد گرفتی اینه که برای خودت احساس تاسف کنی. تو یکی از بهترینهای بیلیادری ولی برای خودت متاسفی.
ادی: مرسی که نوشیدنی مهمونم کردی.
بارت: من فکر نمی کنم هیچ بیلیارد باز حرفه ای تری از تو دیده باشم. تو استعداد بی نظیری داری.
ادی: پس من با استعدادم. چی باعث شد ببازم؟
برت: شخصیت.
ادی: اوه البته.
برت: تو می دونی که من درست می گم. همه استعداد دارند. من هم دارم. فکر می کنی میشه استعداد نداشت و ساعتها بیلیارد بازی کرد و شرط بست؟ تو فکر می کنی بشكه مینسوتا تو کشور بهترینه چون استعداد داره؟ نه، شخصیتی که بشکه تو یه انگشتش داره تو کل هیکل تو پیدا نمیشه.
سلام
خوشحالم که فضایی ایجاد شده تا افرادی که از نظر دیدگاه و عقیده به هم نزدیک اند (یا میخواهند نزدیک شوند) میتونن علاوه بر هم فکری و انتقاد و تبادل نظر ؛ در خصوص کتاب های عالی ،فیلم های تاثیرگذار و موزیک های فوق العاده هم ،صحبت کنند و تجربه خواندن دیدن و شنیدن انها را به یکدیگر پیشنهاد کنند. البته واضحه که بیشتر شدن پیشنهادهای دوستان میتونه شرایط مناسب تری رو ایجاد کنه.
بخاطر ایجاد این فضا از محمدرضا هم ممنونم .
ممنون از دوستان بابت لینک دانلود فیلم
واقعا این کار زیبای استفان دالداری رو نباید از دست داد …. بعد جدایی بهترین فیلم ۲۰۱۱ !
سپاس از فیلم زیبایی که معرفی کردید واقعا زیبا بود ما هم یکی دو هفته برای حرف زدن در مورد فیلم صبر میکنیم
من که یاد گرفتم که دیکه از دوست داشتنام حرف نزنم…ولی ممنون استاد که اینقدر مهربونید واجازه میدید که ما اینجا آزادانه از دوست داشتنهامون حرف بزنیم…
موفق باشید.
چه خوبه که یک جایی هست که از دوست داشتنی هاتون حرف می زنید….
میشه که همگی از فیلم هایی که دوست داریم اینجا حرف بزنیم؟؟یا اینکه اینجا فقط مختصص محمد هستش؟؟؟؟
قطعاً نوشته های من بهانه است که هر کسی از دوست داشتن های خودش بگه
استاد منظورتون از نوشتن قسمت اول چیه؟
میخواهم از این به بعد یک قسمتی تو سایت بگذارم به اسم: «فیلمی که دوست داشتم…». فیلمهایی که برام جذاب بوده رو بنویسم.
سلام
با اجازه استاد، لینک فیلم مورد نظر با کیفیت ۷۲۰p را برای دوستان قرار می دهم:
http://sv.dlmdatir.in/dls/Film/2011/Extremely%20Loud%20and%20Incredibly%20Close%20(2011)%20BluRay%20720p.mkv
در هر کار خدا تقدیره حتی پای شکسته
سلام
استاد محبت میکنید لینکی که ازش دانلود کردین رو هم بذارین؟
ممنون
مرجان راستش من از دوستام گرفتم. لینک دانلود ندارم. 🙁
سلام اینم لینک دانلود برای دوستای خوبم (کمترین حجم با مناسب ترین کیفیت ):
http://www.uploadbaz.com/5ns8d9q8gqml
سلام محمدرضا جان
چند روزی در کار ما تاخیر شد ….
کار اصلی ما همون علم اموزی از محضر اساتید- از جمله استاد اعظم محمدرضا-و پیدا کردن مسیر ارامش و موفقیت و رسیدن به هدف افرینشه .
چند روزی مسافرت بودمو فرصت نشد زانوی ادب محضر استاد بزنم .
ان شاء الله بتونم این فیلم رو دانلود کنم و ببینم .
و به امید روزی که خانواده های ایرانی بار دیگر رنگ و روی خانواده به خود ببیند و در لوای این حریم مستحکم بار دیگر ارامش قرین خانواده ها گردد .
سلام مهندس
از کتاب وکتابخوانی که نوشتین
برای ورود به عرصه فیلم هم راهنماییمون کنید.
و اگه میشه اطلاعات بدین که چطور به فیلمهای روز دسترسی داشته باشیم؟
منتظر مطلب درمورد تالیف و ترجمه-زبان دوم-نقشه راه موفقیت هم هستیم!
خیلی خیلی ممنون.
سری به سایت http://www.filmdooni.org بزن .سایت خیلی خوبیه و تقریبا” بیشتر فیلمهای روز و آرشیوی رو داره ، و هرجای ایران که تشریف داشته باشید براتون ارسال می کنن .
سری به سایت http://www.filmdooni.org بزن .سایت خیلی خوبیه و تقریبا” بیشتر فیلمهای روز و آرشیوی رو داره ، و هرجای ایران که تشریف داشته باشید براتون ارسال می کنن .
چه خوب که وقت آزاد دارید…حتما میبینم.
چشم قربان
دست شما درد نكنه و البته پاي شما كه ديگه فكر كنم كم كم ديگه نبايد از لغت شكسته براش استفاده كني!
آره. دیگه داره کم کم سالم میشه علیرضا جان.