میدانید که با تبریک گفتن مناسبتهای تقویمی چندان راحت نیستم؛ از تولد گرفته تا تحویل سال.
چرا که فکر میکنم شادمانی کردن با این مناسبتها و پررنگ دیدن آنها، بیشتر مربوط به دوران کشاورزی بوده که تغییر فصل برای مردم، پیامهایی مهم و حیاتی را با خود به همراه داشته است.
از نظر منطقی هم این را میفهمم که فردای تحویل سال، با روز قبلش، یک روز فرق دارد و نه یک سال. و پیوستار زمان، با هیچیک از نامگذاریها و مراسمها و آیینهای ما، گسسته نمیشود.
اما امسال، بر خلاف چند سال اخیر، دلم میخواست تبریکی کوتاه برای تحویل سال بنویسم.
چون سالی که گذشت، آنقدر حاوی رویدادهای تلخ بود که گذشتنش، حتی در حد تغییر یک عدد، میتواند احساس خوبی به همراه داشته باشد. گویی حسی کودکانه در درون ما، معصومانه خوشبین است که تغییر از ۹۸ به ۹۹، میتواند زنجیرهی پیوستهی رویدادهای تلخ را بشکند و سرنوشتی متفاوت را رقم زند.
بگذار منطق بگوید که حس ما اشتباه است.
بگذار خبرها بگویند که سایهی رویدادهای زمستان ۹۸، بر بهار و تابستان ۹۹ هم سنگینی میکند.
ولی ما حق داریم، در این قحطی شادمانی و امید، حتی در حد چند ساعت، به تغییری که شاید در پیش نباشد، دل خوش کنیم و لبخند بزنیم.
امیدوارم نوروز پیش رو، برای تکتک ما آکنده از لحظات آرام و شیرین باشد.
امیدوارم در سال پیش رو، ظرفیت هر یک از ما چنان باشد که از عهدهی تحمل آنچه بر ما خواهد گذشت، برآییم.
امیدوارم قدر تک تک عزیزانمان را بیش از پیش بدانیم و مدام به خاطر بسپاریم که فاصلهی بودن و نبودن، فاصلهی پیوستن و گسستن، فاصلهی بین لبخند و اشک، کوتاهتر از آن است که لحظهها را به غفلت بگذرانیم.
آخرین دیدگاه