رادیو مذاکره، تا کنون، همیشه به سراغ مدیران و کارآفرینان رفته است. کسانی که درس خواندهاند. به سراغ کار رفتهاند. موفق شدهاند و اکنون با نگاهی به پشت سر، تصمیمهای گذشته خود را تحلیل میکنند.
اما این بار، تصمیم گرفتیم، مسیر دیگری را آزمایش کنیم. با مبینا محمدی، صحبت کردم. او یازده سال دارد. برخی نوشتههای من را خوانده و برخی حرفهایم را شنیده بود. خیلی غریبه نبودیم. بدون هماهنگی، دستگاه ضبط صدا رو روشن کردیم و حرف زدیم. حاصل این گفتگو شاید برای مخاطبان رادیو مذاکره هم جالب باشد. طبیعی است که برای امثال من، زمان میبرد تا با فضای نسل جدید آشنا شویم و به همین دلیل، این فایل خالی از اشکال نیست. خصوصاً آنکه همچنانکه در فایل خواهید شنید، کم نیستند موضوعاتی که آنها بهتر و سریعتر و عمیقتر از ما میفهمند.
دانلود فایل صوتی رادیو مذاکره: گفتگو با مبینا محمدی

121 دیدگاه
محمدرضا این فایل صوتی رو تا الان چند باری گوش دادم و امروز هم باز گوشش کردم و نمیدونم الان تا چه مقداری و با چه غلظتی هنوز هم همونجوری فکر میکنی ولی کاش میتونستی به ما توی مشقهایی که اونروز دادی کمک کنی، اگر بعد از دو سه سال تازه این برام سوال شده من رو ببخش چون اون زمان مثل الان عمق درسها برام مهم نبوده که بخوام تا ساعتها فقط روی یک کامنت فکر کنم
من به مشقهایی که آخر فایل صوتی به مبینا دادی فکر کردم مخصوصا سوال آخر : اینکه الان محمدرضا شعبانعلی که دهه چهارم زندگیش رو میگذرونه و سوالهای دههها و سالهای قبلی زندگیش رو الان میدونه میتونه به ما کوچیکترها(از لحاظ سن و سال و درک و فهم) بگه که از نظر او سوالهای ما باید چی باشه؟
مثلا یک رنج سنی که بگه در ۱۰ سالگی، ۱۵سالگی، ۲۰ سالگی و مخصوصا ۲۲ سالگی:)) و سنین بالاتر دوست داشتی به چه سوالهایی فکر کنی؟ و به قول خودت «محمدرضا شعبانعلی که معروفی به کتاب خوندن… عقدت چیه؟»میخواستی چه کتابهایی بخونی؟ به چه سوالهایی فکر کنی و حلشون کنی؟ چون فکر میکنم(یعنی تو فکر میکردی و من هم از تو قبول کردم) که آدم وقتی از یه سنی بالاتر بره دیگه نباید به سوالهای قبلی فکر کنه یا به سوالهای بعدی فکر کنه، مثلا من نمیتونم بشینم کتاب ماتیلدا و جادوگرها و آلیس در سرزمین عجایب رو بخونم که تا الان نخوندم، یا به نظرم میاد حتی خوندن نیچه هم برای من یهکمی زوده.
من میخوام مسئله الانم رو بدونم و همینطور هم فکر میکنم که تو یکی از بهترین گزینهها برای پاسخ دادن به سوالم هستی(اگر هم انگیزهای به پاسخ دادن به این سوال نداری لطفا فکر کن یکی از بینشجوهایی که خودت خیلی دوستش داری از تو سوال پرسیده، سخته ولی فکر کن تا اینجوری انگیزه بگیری;) )
پینوشت: فقط برای اینکه کمک کنم بهتر یادمون بیاد اون مشقها چی بودن من این زیر یک نسخه از پایان فایل صوتی رو مینویسم.
یکسری مشق بهت بدم:
*یکی اینکه اون توانمندیهایی که تو دوست داری داشته باشی رو به همه دوستهات و هم دورههات هم یاد دادن، یکی اینه که اون چیزهایی که تو باید اضافهتر از اونا یاد بگیری تا بعدا یک پله از اونا بالاتر قرار بگیری چیان؟
*یکی هم اینه که اگر مجبور شی یک سری چیزهایی رو در اولویت قرار ندی چیها رو در اولویت قرار نمیدی؟
*یکی هم اینکه یک بار به مُبینای ۲۵ ساله، ۵۰ ساله، ۷۵ ساله فکر کن، چون به ما یاد دادن فقط به ۲۵ساله فکر کنیم[کنکور و دانشگاه و داشتن شغل و …]
*تازه یه مشق دیگه هم داریم: اینه که اون سوالهایی که برای سن من سوالهای مهمیه و باید بهش فکر کنم کدوم سوالهاست؟ چون سوالهای ۱۵ سالگی رو میدونیم سوالهای ۱۸سالگی رو میدونیم(یا ممکنه ندونیم و مجبور بشیم بریم پیش ۱۰ نفر مثل من بشینی و بگی کدوم سوالها رو اون موقع بهش فکر نکردید که الان پشیمونید، کدومها رو بهتون غلط گفتن یا نگفتن؟)
چون ماها میدونیم[که الان تو سنهای پایینتر از خودمون باید به چه سوالی فکر میکردیم] و آدم تو سن خودش نمیدونه، یعنی من الان میگم تو انتخاب کتابها بهم نگفتن. یا اینکه من نمیدونستم مهمه
من همیشه فکر میکردم وقت هست[مبینا در اینجا با گفتن «هان» نشون داد که این حرف محمدرضا رو حسابی میفهمه;) ]
من فکر میکردم یه روزی برمیگردم و میخونم ولی الان که اصلا نمیتونم بخونم اصلا محاله…
به نظر من شایدم باید بری از آدمهایی که مسئلههاشون رو زودتر حل کردن(عین ماها) بپرسی که:
شماها چیا رو یادتون رفت حل کنید که رفتید چیزای دیگه رو حل کردید؟
اون وقت احتمالا تو دیگه میتونی درست حل کنی اون مسئلهها رو
سلام
یه کتاب میخواستم بهم معرفی کنید.
واسه دختری 9 ساله ، عاشق کتاب. پر از سوال در ذهن (بیشتر فلسقی باشه ) .
یه کتاب دیگه که کمک اینده اش کنه . به نظرم این دختر میتونه نویسنده خوبی بشه .
امروز تو مترو به این فایل گوش دادم (مبینا)
به ایستگاه مقصد رسیدم . واگن های مترو رو طوری طی کردم که رو به روی کریدور باشم .مترو وایساد.
گفتم باید نفر اول بیام بیرون از سالن.از این رقابت که واسه خودم تعیین کرده بودم خنده ام گرفته بودم.
تمام مسیر رو تند تند رفتم در حالی که خنده ام گرفته بود نفرات رو یکی یکی جا گذاشتم ،
قبل از پله برقی اخر نفر اول شده بودم .
از مترو زده بودم بیرون. چند متری گذشته بودم که یادم افتاد إ راستی نفر اول شده بودم . اما خنده ….
سلام
من تو سن 27 سالگی . موندم چه کار کنم .
تو برزخ خودم گم شدم.
نمیدونم اینده ام کجاست و چکار باید کرد.
فقط میدونم ارزش زندگی بهم بودن + شاد بودنه.
آقای شعبانعلی عزیز…نمیدونین چهقدر از اینکه تو این سن با شما آشنا شدم ذوق دارم و عطش یادگرفتن و دنبال سوالاتم رفتن در من زیاد شده(برگشته به حالت روزای کنجکاوی کودکی!البته با یه سری تفاوتای بنیادی)و چهقدر حسرت خوردم بعد از شنیدن این فایل که چرا 19 سالگی من شروع شما در زندگیم بود و نه زودتر….اما خواستم بگم این خیلی خوبه که هر روز بخشی از آرزوتون یعنی تغییر خوب در حال آدما برآورده میشه بدون اینکه خیلیاشو شما متوجه شین از نزدیک…
راستی همونطور که تو کامنتا دیدم به نظرم موضوع نوجوونا و مسائلی که هست خیلی جای بحث و تغییر داشته باشه و خیلی خوب میشه یه کم بیشتر رو این زمینه هم کار کنین…
من با این فایل گریه کردم. خیلی درد داشت
من این مصاحبه رو امروز فرصت کردم گوش بدم
خیلی عالی بود
برای مبینای دوست داشتنی آرزوی موفقیت میکنم
استاد سلام افراد توانمد در حوزه های مختلف، خصوصا حوزه ی شما واقعا لازمه برای بچه های راهنمایی و دبیرستان، فکر میکنم کمک شما در این زمینه کمتر از رسالت نیست، با توجه به روندی که داره رخ میده، شخصیت و فرهنگشون دچار اختلال میشه، من دانشجوی صنایع سیستمم، کارمم با دانش آموزاست بعنوان معلم و مشاور، تو حوزه ی روانشناسی با رویکرد سی بی تی وارد شدم، سیستم آموزشی واقعا فلجه، فرزندپروری واقعا مشکل داره، خونواده ها اصلا رویکرد سیستمی ندارن به تربیت فرزندشون، خیلی از ابعاد شخصیتیشونو نادیده میگیرند، حتی مانع رشد میشن، دبیرستان که واسه بجه های قوی پادگان میشه، واسه اونا که بی خیال درسن، جولان دادن و افسارگسیختگی.
گفتم رویکرد سیستمی یاد دکتر مشایخی افتادم، ایشونم تو گروه آسمان کارهای خوبی تو این زمینه کردن، اگر شما مایلید تو این حوزه وارد بشید، ممنون میشم از راهنماییهاتون استفاده کنم، چون واسه خودم یکی از دغدغه های اصلیه
عرض تشکر
سلام آقای مهندس شعبانعلی
انصافا دست مریزاد 🙂 عالی بود
بعد از گوش دادن یه این فایل یه سوال ذهن منو درگیر کرده اونم اینه که
دغدغه جوونهای هم سن و سال من 27 ساله چیا باید باشه؟؟
شما تو 27 سالگی دغدغه تون چی بوده؟؟؟؟
يادمه كلاس پنجم كه بودم معلم يه موضوع انشا داده بود كه در آينده مي خواهيد چكاره شويد؟
چقدر از نظرم موضوع مسخره اي بود چون اصلا به شغل فكر نميكردم . اون روزا دغدغه ام اين بود وقتي دوچرخه سواري ميكنم بتونم دوتا دستمو باز كنم و روي پاهام بلند بشم(وقتي كه براي اولين بار تونستم چه احساسي داشتم! انگار پرواز ميكردم. هنوز اون لحظه برام روشنه)
منم براي انشا الكي نوشتم مهندس كامپيوتر! اونموقعا اين رشته تازه و روي بورس بود 🙂
يادمه بغل دستيم نوشته بود گل فروش! كلي معلممون از انشاش تعريف كرد. از كار دوستم خيلي خوشم اومده بود با خودم ميگفتم عجب زيركي به خرج داده! 🙂
هرچند امروز نه اون گلفروش شده و نه من مهندس كامپيوتر! اما بهرحال نمره انشا اون بيشتر از من شده بود!
توي انتخاب رشته كنكور يادمه حتي يك گزينه مهندسي كامپيوتر نزدم! چون خوشبختانه اونموقع ديگه ميدونستم كه علاقه اي بهش ندارم.
من تازه الان تونستم این فایل رو اتفاقی گوش بدم . راستش یه سوالی پیش اومد برام که ” چرا شما زندگی رو یه رقابت می دونین ؟ ” جای لذت از زندگی و انجام دادن کاری که دوست داری کجاست ؟ می دونم احتمال زیاد پای الویت ها پیش میاد ولی چرا این رقابت اینقدر مهمتره ؟
سلام
با عرض پوزش از تاخیر در گوش کردن این فایل شنیدنی ، ضمن اینکه خیلی عالی بود ، یه چیزی متعجبم کرد اینکه اصلاً در مورد تفریح و سرگرمی (بیشتر منظورم بازی های کودکانه ) از ایشون سوال نکردید. شاید بعدها جزء ” ای کاش ها” ی یه بزرگسال باشه . دنیای امروزی فقط کتاب و کامپیوتر شده !!
سلام
به شدت احساس ميكنم مبينا گذشته ى منه..با دغدغه هاى من و روحيات من…پر از انرژى و ايده…اون موقع ها فكر ميكردم كتاب ميخونم تا لذت ببرم و زندگى يه كم جلوتر از من شروع ميشه
حرفاى آخر اين مكالمه يه تلنگر به موقع بود…من الان فقط يه بستر مناسب هدف تعيين شده و احساس رضايت ميخوام
همين احساس رضايت موفقيته منه
ممنون كه يادآورى كرديد من الان دارم 18 سالگيم رو زندگى ميكنم
سلام محمدرضا استفاده زیادی بردم بخصوص که دخترم ملیکا همسن مبینا جون هست . محمدرضا جان لطفا کتابهای مناسب واسه نوجوان ها معرفی نمایید ممنون میشم . مهدی از اهواز
سلام محمد رضای عزیز،بسیار از گفتگو با مبینا لذت بردم،اولش یه کم جا خوردم که این گفتگو چه اندازه نسبت به فایل های قبلی متفاوت است ولی بسیار صمیمانه بود و کلی به دلم نشست،برای مبینا عزیز آرزوی توفیق و برای شما سلامتی و موفقیت بیشتر آرزو دارم.
سلام
اخر مصاحبتون عالی بود.اصلا بنظرم خودش جای روزها و ساعتها تحلیل داشت
خیلی ممنونم محمدرضا
اونقدری که اخر این مصاحبه حرفات روم اثر گذاشت هیچ کلامی تاحالا روم اثر نگذاشته بود!
سلام من بیست و یک سالمه و واقعا برای زندگیم متأسفم که تا اینجا فقط الاف بودم و امیدوارم که تصمیمم برای تغییر عملی شود امیدوارم…
سلام استاد
بسیار زیبا بود و مثالهای شما بسیار دقیق و راهگشا
ممنون
همیشه موفق باشید
سلام
این گفت و گو یکی دیگه از بهترین اتفاقای زندگی منه.
درسته که من و خیلی از دوستان عزیزم به مبینای عزیز و توانایی هاش غبطه میخوریم.
درسته که امروز فرصت هام کم شده و جبران خیلی چیزا سخت !
اما همین که امروز توی این موقعیت و سن وسال فرصت گوش کردن به این فایل رو دارم و میتونم نکات خیلی خیلی با ارزشی رو لا به لای این گفت و گو ها پیدا کنم و ازشون استفاده کنم، برام با ارزش ترین رویداد زندگیمه…
همه ی این ها رو از استاد عزیز و مهربونی دارم که با هیچ جمله ای نمیتونم ازش تشکر کنم
کسی که بی دریغ همه چیزی رو که با تلاش بدست آورده رایگان در اختیار ما قرار میده.
ممنون استاد عزیز
خسته نباشید.
محمدرضا عزیز شما چند بار تو نوشته هاتون گفتین لیستی از کتاب ها و منابع مفید برای توسعه مهارت های فردی ارائه میدین. مثل این نوشته تان
shabanali
خرداد ۸, ۱۳۹۲ در ۱۱:۴۸ ب.ظ
نابغه که من هم نیستم (این تعارف نیست. واقعیت است)
شریفی بودن هم مزیت نیست (من خیلی بین شریف و هاروارد و دانشگاه یک روستای دورافتاده تفاوت قائل نیستم. چون فکر میکنم دانشجو تفاوت ایجاد میکند)
اما همیشه گفته ام و نوشته ام که فکر میکنم «مطالعه» نخستین راه حل تغییر است.
در آینده نزدیک سعی میکنم برنامه کوچکی تدوین کنم از کتابهایی که به نظر میرسد خواندن آنها میتواند به رشد و توسعه تواناییهای فردی کمک کند.
من لیست ده کتابی که شما خیلی دوست دارین رو دارم و البته اونا رو هم خونده ام. میتونم ازتون خواهش کنم لیستی از کتاب ها و مقالات فارسی و انگلیسی رو بذارین
سلام
من پنجشنبه 2 هفته پیش یه امتحان داشتم, نتونستم بیام همایش.
ممکنه من هم عکس دوستان رو ببینم؟
سلام. اين مصاحبه رو با دقت گوش كردم و خيلي لذت بردم. بخصوص از قسمتهاي مربوط به اشتباه گرفتن مقصد با عوارضي. با اجازه شما لينك مصاحبه رو براي تعدادي از دوستانم هم فرستادم. خيلي متشكرم و براتون آرزوي سلامتي و لحظات بابركت در زندگي دارم.
سلام.
استاد بزرگوار، با تشكر از فايل هاي مفيد و اثرگذاري كه با اشتراك آنها موجبات بهره مندي دوستان از فرصت هايي منحصر بفرد را فراهم مي كنيد؛ يك توضيح و يك پيشنهاد براي راديو مذاكره دارم.
اول درس پس بدهم:استاد عزيز، يكي ازآسيب هاي موجود در بحث كارآفريني كه افراد بسياري را با آن درگير مي بينم اين است كه افرادي كه قصد ورود به كارآفريني و ايجاد كسب وكار دارند،گاهي اوقات با تصوير موفقي كه از وضعيت امروز افراد موفق اين حوزه مي بينند دچار سوء تفاهماتي مي شوند كه بخشهايي از آنها را جناب عالي در فايل «تجربيات يك معلم كارآفريني» قبلا منتشر كرده ايد. از جمله اين كه بعضي گمان مي كنند : مي ريم كار آفرين مي شيم،هم براي خودمان كارمي كنيم ،هم تا يكي دوسال ديگه ثروتمند مي شيم ،هم به ديگران خير مي رسانيم.
اين كه شما انسان هايي را انتخاب مي كنيد كه از فراز و نشيب اين مسير صحبت مي كنند، به طور قطع بخشهايي از اين سوء تفاهمات را برطرف مي كند.
اما از طرف ديگر اين را هم قبول داريد كه تجربيات انسان هاي ناموفق يا به قولي شكست خورده هم مي تواند آموزنده باشد. ضمن اين كه مكمل تجربيات دسته ي اول است،مي تواند مسيرهايي را براي نرفتن به مخاطب نشان دهد. انسانهايي كه با تلاش بسيار بناي مستحكمي براي كسب وكارشان به پا كرده اند، اما با عدم رعايت يا توجه به بعضي آيتم هاي ظاهرا بي اهميت دچار مشكلات اساسي شده اند.و بعضا همه چيزشان را از دست داده اند و حتي عده اي ديگر نتوانسته اند روي پاي شان بلند شوند.
اين روده درازي ها، مشغله ي فكري تمام روز گذشته من بود.ديروز وقتي براي رسيدن به چند برنامه كاري،براي يك موتور سوار دست بلند كردم و در طول مسير يك و نيم ساعته از تجربيات عجيب و غريبش گفت، فكر كردم اين پيشنها با شما استاد بزرگوار در ميان بگذارم. شايد كمكي به پيشرفت برنامه هاي ارزشمندتان باشد.
روزگار عزتتان مستدام.
ممنون
سلام. محمدرضا جان. میتونم یه تقاضایی ازتون بکنم؟
به عنوان یکی از شنونده های فایل قشنگ و دوست داشتنی مصاحبه با مبینای عزیز، خیلی دلم میخواد دقیقا چنین مصاحبه و سوالها یا بهتره بگم گپ و گفتگویی رو با یک پسر نوجوان هم در همین سن و سال داشته باشی… به نظرم این موضوع خیلی میتونه جذاب باشه که ببینی دیدگاه ها و جوابها و کلا افق دید دخترها و پسرها در برابر سوالات و مسایل یکسان، چقدر میتونه مشابه یا متفاوت باشه…
سلام
توانگری به هنر ست نه به مال و بزرگی به عقل است نه به سال (سعدی)
ضمن احترام به نظر سعدي (و شما)؛ ميخوام بگم امروز به هردوش نياز هست. هم به هنر، هم به مال. اما البته هميشه بزرگي به عقل است. امروز و ديروز و فردا نداره. 🙂
خدارو شكر كه نسل ها عوض مي شن
ولي اگر در سن 45 سالگي همچنان اي كاش اي كاش داشته باشي
ديگه اسمش اي كاش نيست
اسمش حسرته كه خيلي هم درد آوره
اميدوارم موفق باشي مبينا جان
جالبه یه بچه ده دوازده ساله بزرگترین موفقیت های آیندشو راضی نگه داشتن بقیه میدونه
دردناکه
لطفا میشه اهنگ اول مذاکرتونو برای دانلود بزارین