دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

چند جمله دربارهٔ ماجرای دکتر فاضلی | شاید موقت

قصد من این بوده که دربارهٔ رویدادهای سیاسی چیزی ننویسم. هنوز هم بر همین باورم. نه به این علت که سیاست و فضای اجتماعی برایم بی‌اهمیت است، بلکه از این جهت که به نظرم فعلاً تحولات اصلی سیاسی-اجتماعی در محیط ما در سطح ماکرو (Macro) و مایکرو (Micro) به پیش می‌روند و نه سطح مزو (Meso).

منظورم از سطح مایکرو، سطح فرد خانواده / گروه / سازمان است. سطح ماکرو هم ابرروندهایی است که در جهان شکل گرفته و به پیش می‌رود. سطح مزو در این میان، لایهٔ‌ بروکراتیک کشور در سطح تیم عملیاتی بروکراتیک (شامل رئيس‌جمهور، کابینه، مجلس و …)‌ است که به کارهای روزمره مشغول است.

با این حال از اخلاق به دور است اگر چند جمله دربارهٔ‌ دکتر فاضلی ننویسم؛ به‌ویژه این که چند بار رویکرد او را به نق و نقد نواخته‌ام.

توضیحاتم را به چهار بخش کوتاه تقسیم می‌‌کنم:

خود دکتر فاضلی

من تا کنون ایشان را از نزدیک ندیده‌ام و ارتباط شخصی یا سازمانی با ایشان نداشته‌ام. اما بسیاری از دوستانم که آن‌ها را به عقل و دانش و انصاف می‌شناسم و با ایشان کار کرده‌اند، منش و اخلاق و دانش او را تحسین می‌کنند.

رویکرد دکتر فاضلی

با وجودی که به گمانم ارزش‌های مشترک میان من و ایشان کم نیست، اما رویکردهایمان یکسان نیست. جدی‌ترین نقد من به رویکرد ایشان، چنان‌ که پیش از این چند بار گفته‌ام، این بوده که ایشان برای «نفسِ‌ اقدام» مستقل از اثربخشی ارزش قائلند.

مثلاً‌ یکی از دغدغه‌های به‌حق ایشان، مسئلهٔ هدررفت منابع آبی است و من هم گفته‌ام که به گمانم معتقدم فروپاشی ساختاری کشور ما نهایتاً نه به علت مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی که با محرک‌های اکولوژیک خواهد بود. اما وقتی ایشان مسئلهٔ استفاده از سردوش با سوراخ ریزتر را مطرح کردند، آن هم در شرایطی بخش عمدهٔ اتلاف منابع آبی ما در کشاورزی است،‌ احساس کردم که این توصیه‌، با وجود درست بودن، مخاطب را به پریشانی شناختی می‌کشاند. شبیه این که در خانهٔ آتش گرفته، آفتابه در دست به آب دادن گل‌ها مشغول شویم و بگوییم بالاخره این کاری است که از دستم برمی‌آید. به همین علت، هنوز بیانیهٔ روزنه‌گشایی نیامده بود که من رویکرد ایشان را «رویکرد تنگ و گشاد کردن حفره‌ها» نامیدم و بعداً دیدیم که «اصحاب سوراخ» هم پیدا شدند.

کنشگری مرزی

پیش از این هم به اصطلاح کنشگری مرزی اشاره کرده‌ام. این اصطلاح را دکتر مقصود فراستخواه به کار می‌برند: «افرادی که در مرز میان دولت و ملت، مرز میان دیوان حکومتی و ایوان اجتماعی حضور دارند.» افرادی که محدودیت‌های ساختاری را پذیرفته‌اند و در عین حال می‌کوشند در این فضا فرصت‌های تازه بیابند یا خلق کنند.

دکتر فاضلی با کار در دانشگاه و نیز همکاری سازمانی و رسمی با نهادهای پژوهشی حاکمیتی و پذیرش سمت‌هایی مثل مشاور وزیر، عملاً حضور در ساختار به امید بهبود را پذیرفته‌اند و هم‌زمان با تعامل مستقیم و گسترده با بدنهٔ‌ جامعه کوشیده‌اند نقش یک روشنفکر عرصهٔ عمومی را – با همهٔ ابهامی که در تعریف این اصطلاح وجود دارد – ایفا کنند.

بنابراین ایشان را قطعاً می‌توان مصداق کنشگر مرزی دانست.

باز هم در این‌جا سبک شخصی من کنشگری مرزی نیست. و فکر می‌کنم فاصله گرفتن از نهاد حاکمیت، دست را برای فعالیت بازتر کرده و فرصت‌های بیشتری برای تحول خلق می‌کند. اما در عین حال نمی‌خواهم کسانی را که از کنشگری مرزی دفاع می‌‌کنند، به انتخاب راه نادرست متهم کنم. به‌ویژه این که چنین مفهومی را کسی مثل دکتر فراستخواه مطرح کرده‌اند که در شریف بودنشان تردیدی ندارم.

 اساساً اصل دموکراسی همین است که بپذیریم هیچ‌کس نمی‌داند روش درست چیست و هر کس روشی را که مناسب‌تر می‌داند تعقیب کند.

حضور دکتر فاضلی در صدا و سیما و ماجرای میکروفن

من فکر می‌کنم عذرخواهی به خاطر پرتاب کردن میکروفن لازم نبود. میکروفن وسیله‌ای برای ارسال پیام است و وقتی خاموش شده، فاضلی با پرتاب میکروفن از آن برای ارسال پیام استفاده کرد. این میکروفن در لحظه‌ای که در هوا با شتاب به سمت تریبون حرکت می‌کرد، دقیقاً در حال انجام همان کاری بود که برایش طراحی شده بود: انتقال پیام.

دیده‌ام که عده‌ای در شبکه‌های اجتماعی بحث بیت‌المال را پیش کشیده‌اند. اما در سازمانی که تقریباً تمام بودجه‌اش – که بیت‌المال است – هدر می‌رود، این نوع حرف‌ها بیشتر از جنس فریب کلامی است. جدا از این که وقتی حداقل نیمی از کاندیداها در مناظره‌ها پوششی هستند، یعنی «حداقل» نیمی از بودجهٔ‌ مناظره‌ها صرف نمایشی شده که کارکردی ندارد؛‌ یک میکروفن‌ هم روی آن.

اما مستقل از همهٔ‌ این‌ها، فکر می‌کنم تصمیم‌گیری دربارهٔ حضور در چنین برنامه‌هایی، بیش از آن‌ که نیازمند آشنایی با نظریه‌های جامعه‌شناسی باشد،‌ مستلزم توجه به نظریهٔ بازی‌هاست.

وقتی وارد زمینی می‌شوی که ابعاد زمین، قوانین بازی، شرکت‌کنندگان بازی و زمان بازی را طرف مقابل در اختیار دارد،‌ و در فوتبالی پا به توپ می‌زنی که دروازه‌اش را هر لحظه ممکن است جابه‌جا کنند و در نهایت، پس از مشخص شدن این که توپ داخل دروازه رفت یا نه، تصمیم می‌گیرند که دروازه را متعلق به تیم تو در نظر بگیرند یا حریف، تمام قوانین بازی در دو کلمه خلاصه می‌شود:‌ «باید ببازی.»

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


دیدگاه‌های این مطلب بسته شده است.

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser