با کمی دقت و حوصله، میتوان کتابهای یک کتابفروشی را به سادگی طبقه بندی کرد:
کتابهایی که نخوانده ام
کتابهایی که لازم نیست بخوانم
کتابهایی که برای خواندن، نوشته نشده اند
کتابهایی که از روی جلد، میتوان داخلشان را خواند!
کتابهایی که دوست دارم بخوانم ولی هنوز کتابهای دیگری هستند که نخوانده ام
کتابهایی که میتوانم از دوستم قرض بگیرم، پس چرا آنها را بخرم؟
کتابهایی که سالهاست تصمیم دارم آنها را بخوانم – و سالهای سال بر همین تصمیم خواهم ماند! –
کتابهایی که اگر پیر بشوم، حتماً آنها را خواهم خواند
کتابهایی که همیشه ادعا کرده ام آنها را خوانده ام و چون تا به حال مشکلی پیش نیامده، نیازی به خواندن آنها نیست…
و چنین است که کسب و کار کتاب، در کشوری از رونق می افتد…
(ترجمه ای آزاد از ایتالو کالوینو)
مطلب مرتبط: چگونه کتابخوان شویم؟
رکوردهای خوندنتون رو بنویسید . برای من که جالب بوده! سنگفرش هر خیابان از طلاست.۲۸۰ صفحه.کمتر از ۱۲ ساعت. البته اینقدر ذوق و شوق داشتم که به دوستم گفتم چشم خوردم الان چند روزه ( کوتاه) کتاب نخوندم.
اولین سری طرح متمم ارسال شده و من دریافت نکردم یا کلا ارسال نشده؟
سلام محمدرضا
قرار بود شنبه اولین فایل طرح متمم برامون میل شه من چیزی نگرفتم هنوز ؟؟البته فرم ثبت نام رو هم فرستادم
تازه يك گروه آدم هاى خيلى خيلى بدترى هم هستن، مثل خود من كه كتاب هاى دىجيتال مى خونن!
اينان كلا كسب و كار كتاب را با خاك يكسان مى سازند!
البته جدا از شوخى من مشكلى با كتاب ندارم فقط دلم براى درختان مى سوزه كه بايد قطعه قطعه بشن تا ما شايد كمى بهتر و بيشتر بفهميم.
سلام
مطلب خیلی قشنگی بود . ممنون 🙂
اما ی سوال
بعضی از کتاب ها تو ایران ترجمه نشده و نمی شه و خیلی از کاب ها هستند که زمان طولانی از چاپشون می گذره
برای بدست آوردن آ نها بخصوص به زبان اصلی ( انگلیسی ) باید چکار کرد؟ از کجا و چطور میشه آن ها را تهیه کرد؟ شما اطلاع دارید؟ میشه کمی هم در مورد سایت آمازون توضیح بدید؟
ی سوال دیگه هم که شاید خیلی مسخره و بی ربط به نظر بیاد ! حتمن شما هم در جریان هستید که این روزا اکثریت به جای اینکه تا همدیگه رو می بینند به هم بگن سلام اول می پرسن متولد چه ماهی هستی؟ من سوالم از شما این هست که آیا واقعا ماه تولد روی شخصیت و افکار آدمی تاثیر داره؟ آیا شما در کلاس های مذاکره یا کلن در برخورد با آدمها و اطرافیانتون شاهد چنین چیزی بودید؟ یکی از دوستان بود که میگفت در کشور آمریکا اصلا در دانشگاه چنین رشته ای را تدریس مس کنند و مدرک داره و معتبر است یا حتی در ناسا هم کارمندانشان را بر این اساس طبقه بندی می کنند!!! :O
و حتی یکی دوتا نویسنده یا بهتره بگم محقق این رشته را هم معرفی کرد که اگه تمایل داشتید براتون بفرستم . آیا شما اطلاعاتی در این زمینه دارید ؟ صحت و درستی چنین مواردی تا چه حدی است ؟ممنون میشم اگر پاسخ بدید .
تشکر
دکتر شریعتی، تعبیر بسیار زیبا و جالبی از لذت دارند، لذتی شیرین، مثل داشتن، خواندن و اتمام یک کتاب :
“اگر پادشاهان میدانستند چه لذتی دارد در میان برگ های کتاب به دنبال واژه ها، به خاطر آن لذت، شمشیرها میکشیدند.”
من تا به حال شمشیر نکشیدم، از لذت فتح یک شهر هم بی خبرم اما لذت فتح و داشتن یک کتاب حسیه که حیفِ اگر زنده ایم براش نجنگیم …..
دوباره یادم انداختی محمدرضا،ما کی میتونیم یه عکس از کتابخونت تو اینجا ببینیم؟از کتابها و کتابخونت چند باری شنیدیم، جاشون تو اینجا خالیه ها،اونا اعضای اصلی این خونن،خیلی از مطالب اینجا نماینده های اون کتابخونن،من امروز از حقوق کتابها و کتابخونت دفاع میکنم.
اقای شعبانعلی ، اطلاعات شماره حساب و ادرس کلاس ها رو اعلام نمی کنید توی سایت؟
سلام
من ایتالو کالوینو ،نه ! بهتره بگم نوشته های ایتالو کالوینو رو خیلی دوست دارم .هر بار هم که نوشته های ایشون رو میخونم نمیدونم چرا یاد شما میفتم ،دست خودم نیست ،یه چیزی باعث میشه این اتفاق بیفته …
این ترجمه از نوشته ی ایشون هم تامل برانگیز بود و هم باعث شد که از تنبلی فرار کنم وچیزی رو که قرار بود چند روز پیش تو وبلاگم بنویسم رو بنویسم ،البته بازم با یه روش ناپلئونی 😉
پیشنهاد برای دوستان قبیله :
اگر دچار بیماری «کم کتاب خوانی»، «کند خوانی» یا «کتاب نخوانی »شده اید،
فکر میکنم کتاب «اگر شبی از شب های زمستان مسافری»ایشون ،کتاب خوبی باشه،برای یک شروع جدید.
البته برای کسانی که تا کنون این کتاب رو مطالعه نکردن! 🙂
هیچ حسی جای حس خواندن کتاب ، همزاد پنداری با شخصیت های کتاب را نمی تواند بگیرد ، هیچ حسی مثل حس خواندن نیست مثل لمس کردن واژه ها با ذهنت نیست حتی وقتی فیلم ساخته شده کتاب رو می بینی باز هم جای لذت خواندن کتاب رانمی گیرد.
سلام
اگر برای کالاهای دیگر اعم از خوراکی – کفش و لباس – لوازم خانه و لوازم آرایش اینگونه فکر می کردیم، احتمالاً فرهنگ مصرفمان جور دیگری بود.