قاعدتاً بیشتر و بهتر از من، اخبار مربوط به اجلاس G20 را پیگیری میکنید.
رسانهها هم، از فرصتی که برای نشر و بازنشر خبرهای جدید (از اصل و حاشیهی اجلاس) به دست آمده به سادگی صرف نظر نمیکنند.
با این حال – و با وجودی که احتمالاً این عکسها برای شما تازه نیست – دلم میخواست سه عکس از این اجلاس را برای شما بازنشر کنم.
منبع عکس اول که مشخص است. منبع عکس دوم و سوم هم نشریه تلگراف است که علاقهی خاصی به اخبار حاشیهای (و عموماً زرد) دارد.
زمانی که ترامپ سیاست America First را مطرح کرد، شاید این مسئله را چندان جدی نگرفته بود که در دنیای در هم گره خوردهی امروز، وقتی میتوانیم منافع ملی خود را در اولویت قرار دهیم که منافع ملی دیگران را هم به رسمیت بشناسیم.
به رسمیت شناختن، صرفاً یک جمله یا عبارت زیبا نیست که سیاستمداران آن را به کار ببرند و بعد، هر کاری خواستند انجام دهند.
اگر منافع هر ملتی با هیچ ملت دیگر در تضاد نبود، احتمالاً اصلاً واژهی منافع ملی درست نمیشد.
معنای احترام به منافع ملی دیگران این است که بپذیریم وقتی منافع ملت ما با منافع ملل دیگر در تضاد است، همه حق دارند به حفظ منافع ملی خود فکر کنند.
قرار نیست همهی منافع ما (یا هر ملت دیگری) تامین شود. بلکه قرار است هر کس، به تامین بخشی از منافع مشروع خود راضی شود (طبیعی است این وقتی معنا دارد که طرف مقابل هم حاضر شود از بخشی از منافع خود چشمپوشی کند).
خلاصه اینکه، منافع ملی وقتی در اولویت قرار میگیرد که منافع ملل در اولویت قرار بگیرد. اگر فقط به منفعت خودمان فکر کنیم، حاصل وضعیتی میشود که در تصویر فوق به شکل نمادین مشخص شده است.
این وضعیت شاید برای ترامپ و کسانی مانند ترامپ که هنوز معنای تعامل در دوران جدید را درک نکردهاند، درس ارزشمندی باشد.
تصویر زیر نشان میدهد که گوشه افتادن و تک افتادن ترامپ، یک اتفاق تصادفی نبوده و ظاهراً به روندی واضح و مشخص تبدیل شده است.
البته میتوانیم بگوییم که به هر حال، هر عکسی، گوشهای هم دارد و به هر حال، کسی باید در گوشه بایستد و در چنین تصاویری، وسط و گوشه چندان معنایی ندارد (شاید یادتان باشد که در عکس مشابه اوباما در سال گذشته، اوباما هم وسط نبود و یکی دو نفر با مرکز عکس فاصله داشت).
اما این را هم میدانیم که احتمالاً انتخاب و ترجیح ترامپ، ایستادن در آن گوشه نبوده است (در فیلمها بهتر میتوان این وضعیت را درک کرد).
اما در این میان، زیرکی مکرون را هم نباید فراموش کرد. او که جای خود را در عکس انتخاب کرده بود، با دیدن ترامپ در گوشهی کادر، بلافاصله جابجا شد و در کنار او قرار گرفت.
مکرون به اندازهی کافی ترامپ را نقد کرده است. حتی تعبیر Let’s make the planet great again مشخصاً اشارهای تلویحی به شعار انتخاباتی ترامپ دارد.
اما به هر حال، احتمالاً مکرون روحیهی ترامپ را هم میشناسد.
ترامپ بخش مهمی از تسویه حسابهای شخصی خود را از منابع ملی و موقعیت ریاست جمهوری انجام میدهد (درست همانطور که در میانهی اجلاس، در حال توییت کردن و نقد رقبای انتخاباتی خود بود).
قاعدتاً ترامپ (که سیاست Trump First را حتی از America First هم جدیتر میداند) به خاطر خواهد سپرد که مکرون در آن لحظه چه کرد و احتمالاً مکرون در موقعیت مقتضی، آن را به امتیازی برای فرانسه تبدیل خواهد کرد.
پی نوشت: ضمناً گفتگویی از ترامپ دیدم که خاطرات قدیمی را برایم زنده کرد.
ترامپ در گفتگوی مشترک با رییس جمهور لهستان، با اشاره به قیمت LNG صادراتی آمریکا به لهستان، اشاره کرد که البته کمی هم جا داشت که این گازها را گرانتر بدهیم. اما مهم نیست.
و در آنجا رییس جمهور لهستان مجبور شد به او یادآوری کند که آقای ترامپ. معاملهی گاز بین دو شرکت خصوصی در دو کشور صورت گرفته و قاعدتاً دولتها در مورد جزئیات توافقهای شرکتهای خصوصی مذاکره نمیکنند.
ما هم بنده خدایی را به یاد داریم که در گرمای عسلویه، بعد از کمی عرق کردن در یک سخنرانی گفته بود دستور میدهم به همهی شما خانه بدهند. به ایشان یادآوری کردند که اینجا حوزهی فعالیت شرکتهای خصوصی است. لطفاً دقت داشته باشید که دستورات شما در حوزهی خودتان لازمالاجراست.
[…] G-20 و رفتار ترامپ آقای شعبانعلی نوشته ای داره به نام تعامل یا تقابل که امیدوارم از دست […]
سلام.
به عکس که نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که مکرون با تیزهوشی ای که گفتید، هم به غمگینی ترامپ طرد شده خاتمه داده، هم با لبخند زیرکانه اش فضایی صمیمی میان خودش و آقای پرزیدنتِ تک رو ایجاد کرده که باعث ذوق زدگی طرف شده.
فقط منتظر باید بمانیم ببینیم به خاطر این حرکت فرصت طلبانه، دیگر سیاستمداران با تجربه تر کشورها ایرادی به او خواهند گرفت و روابط شان را تحت تاثیر قرار می دهد یا نه و بعد اینکه آیا کسانی در داخل فرانسه به خاطر این زیرکی به مکرون دشنام خواهند داد یا نه؟
برقرار باشید.
“احتمالاً مکرون در موقعیت مقتضی، آن را به امتیازی برای فرانسه تبدیل خواهد کرد.”
اینکه اینقدر از موقعیت های حتی کوچک و در حد چندثانیه برای رشد کشورشون حسن استفاده رو می کنند رو تحسین میکنم.
سپاس استاد عزیز.
در مجموعهی از افراد، صفحات و گروههای فیسبوک که من گشت و گذار میکنم، همیشه حداقل یک موضوع وجود دارد که بیشتر از همه دستبهدست افراد نشر میشود. اغلبا این موارد خبرهای زرد و حرفهای احساس برانگیز است. افراد سودجو که رأس یک مجموعه قرار دارد از این نقطقه ضعف – بهتر بگویم جهل – مردم استفاده میکند و سعی در برجسته کردن خود و افزایش کاریزمای شخصیت خویش دارد. هر چند این برجستهشدنها دوام چندان ندارد و در درازمدت برآیند منفی نیز دارد.
از آنجایی که محدودهها در شبکههای اجتماعی بر اساس فرهنگ، ملیت، علاقهمندیها و مهمتر از آن زبان تعیین میشود. کم بیش کاربران فعال شبکههای اجتماعی در یک محدودهی زبانی مشترک از اوضاع باخبر است. چند روزی است، در اینجا (محدودهی شبکهی اجمتاعی که من در آن حضور دارم)، موضوعی است ترند فیسبوک شده است.
مطلب را که نوشته کردید تحلیل جالبی بود، که به روشن شدن موضوع و درک عمیق آن به من زیاد کمک کرد از این بابت متشکرم.
فکر میکنم ریشهی همهی این مشکلات به نبود و ضعف تفکر سیستمی در بین مردم و حتی مدیران، تصمیمگیران و سران حکومتی مان وجود دارد، برمیگردد.
پینوشت: میدانم مطلبم زیاد واضح نبود، شاید اینطور خواسته شده است. از این روی شما آنرا نوعی از گفتگو با خود درنظر بگیرید.