امروز صبح دیدم گروهی از طرفداران آقای رئيسی اسپانسر یکی از پروکسیهای پرمخاطب تلگرام شدهاند و مردم را به رای دادن به ایشان تشویق میکنند. نمیدانم استفاده از این بستر برای تبلیغ، انتخاب ستاد ایشان بوده یا به شکل خودجوش انجام شده است. اما به هر حال، محرکی بود تا کمی دربارهی استراتژی انتخاباتی ستاد ایشان فکر کنم.
اگر من از طرفداران ایشان بودم (که نیستم) و در ستادهایشان نقش تصمیمگیر و سیاستگذار داشتم، در این روزهای آخر استراتژی متفاوتی انتخاب کرده و از افراد و رسانههایی که مردم را به «رأی دادن به آقای همتی» تشویق میکنند حمایت میکردم (قطعاً به شکل خودجوش، مثل همین کانال تلگرامی. نه به شکل رسمی).
انتخابات در هر نقطهای از جهان که باشد، دو هدف دارد. هدف اول که اولویت بالاتری دارد، پیروز شدن است و هدفی که مهم است اما در اولویت دوم قرار میگیرد، افزایش اعتبار نامزد برنده. برای هدف اول، باید سهم رأی بیشتری از سبد رأیها داشته باشند و برای تحقق هدف دوم، باید کل سبد رأیها (تعداد کل رأیدهندگان) زیاد شود.
در وضعیت فعلی چیدمان نامزدها به گونهای انجام شده است که آقای رئیسی بر اساس همهی نظرسنجیها به شکل قطعی برگزیدهی «شرکتکنندگان در انتخابات» هستند. بنابراین به هدف اول دست یافتهاند.
ضمن اینکه تبلیغ هم، بعید است روی گروه رأیدهندگان ایشان تأثیر بگذارد. کسانی که میخواهند به ایشان رأی بدهند تصمیم خود را گرفتهاند. در گروه علاقهمندانشان، مخاطبان خاکستری و رأیهای سفید و قهر با صندوق هم وجود ندارد. بعید هم هست کسی طرفدار آقای همتی باشد و با دیدن تبلیغات آقای رئیسی (مثلاً در پروکسی تلگرام) ناگهان نظرش تغییر کند.
بنابراین آقای رئیسی اکنون نیاز دارند کسانی که با صندوق قهر کردهاند یا قصد رأی دادن ندارند به رأی دادن به آقای همتی ترغیب شوند و با این کار، سبد کل رأیدهندگان بزرگتر شود. چون در این حالت، ایشان مثلاً به جای پیروزی در انتخاباتی با ۳۷ درصد مشارکت، در یک انتخابات ۴۲ تا ۴۵ درصدی پیروز خواهند شد و اعتبار بیشتری خواهند داشت. به همین علت است که معتقدم طرفداران آقای رئيسی الان باید برای تبلیغ آقای همتی تلاش کنند و به خاطر داشته باشند که هر رأی به آقای همتی بیشتر برای آقای رئیسی مفید خواهد بود تا خود آقای همتی.
استراتژی پیشنهادی من برای ستاد آقای رئيسی هیچ ریسکی را هم به همراه ندارد. به خاطر اینکه ایشان حداقل یک پایهی ۱۶ میلیونی رأی از سال ۹۶ دارند که بعید است کم شده باشد. حتی من فکر میکنم این پایگاه در طول سالهای گذشته شاید کمی هم رشد کرده باشد.
با توجه به اینکه واجدین شرایط حدود ۶۰ میلیون نفر هستند، ریسک پیروز شدن آقای همتی زمانی به وجود میآید که نرخ مشارکت از ۵۰٪ فراتر رود که تمام مطالعات و نظرسنجیها چنین اتفاقی را غیرمحتمل میدانند.
ممکن است عزیزان علاقهمند به آقای رئيسی به من بگویند که دلمان به تبلیغ برای آقای همتی نمیرود. اما حرف من این است که: عزیزان من. سیاست عرصهی عملگرایی و پراگماتیسم است. قطعاً دلتان به تبلیغ در پروکسی تلگرام (که جنس غالب تبلیغهای آن را میدانیم) هم نبوده است، اما عملگرایی «دل» نمیشناسد و بر اساس «منطق خشک و محاسبات و مطلوبیت نتیجهی نهایی» عمل میکند.
پینوشت: در محاسبات درصد مشارکت و رأیآوری، یادم رفت آقای رضایی را حساب کنم. شاید حضور دائمی ایشان در «صحنه» باعث شده برایمان عادی شوند.
بعدالتحریر: امروز چند ساعت بعد از نوشتن مطلب بالا، هنگام تردد در شهر با گروهی از کسانی که برای آقای رئیسی تبلیغ میکردند مواجه شدم. متوجه شدم که آنچه در بالا گفتم، فقط به ذهن خودم نرسیده و این دوستان هم تحلیل مشابهی داشتهاند.
در این حرکت تبلیغاتی دو نکتهی جالبتوجه وجود دارد.
نخست اینکه نام آقای رئيسی از شعار حذف شده و صرفاً یک نشانهی کوچک باقی مانده است: ایران ضعیف، متضاد عبارت ایران قوی است که ستاد ایشان در تبلیغات روزهای گذشته به کار برده است.
دوم اینکه در این تبلیغ، کسانی مخاطب قرار داده شدهاند که شعارشان «رأی بی رأی» است. بعید است این گروه پس از متقاعد شدن، به آقای رئیسی رأی دهند و میتوان حدس زد که رأیشان آقای همتی (یا شاید محسن رضایی) باشد.
بنابراین میتوان گفت در فاز دوم کمپین تبلیغاتی آقای رئيسی، ایشان روی افزایش نرخ مشارکت با هدف افزایش اعتبار نتیجه متمرکز شدهاند.
آخرین دیدگاه