قبلاً در متمم مطلبی تحت عنوان انتخاب بهترین هدیه تبلیغاتی منتشر کردهایم و در آن نکات مختلفی را که میتوانند در انتخاب و طراحی و ارسال هدیه تبلیغاتی مد نظر قرار گیرند، مطرح کردهایم.
بحث مطرح شده در آنجا، برای انواع هدیه از جمله سررسید و جاسوییچی و شکلات و انواع هدیههای رایج، مفید است. اما در اینجا – که فضا شخصیتر است – میخواستم نکتهی دیگری را مطرح کنم.
خوشبختانه طی چند روز گذشته، دوستان زیادی را دیدم که قصد دارند از طرف شرکتهای خود، به مشتریان، شرکتهای همکار و یا کارفرماهای خود، کتاب هدیه دهند.
از آنجا که به من هم لطف داشتند، گاهی در مورد انتخاب کتاب مناسب از من هم نظر میخواستند.
طبیعی است که در اینجا بحث بسیار سلیقه ای است و من هم گزینهی چندان مناسبی نیستم (چون اخیراً کمتر کتابهای فارسی میخوانم و متاسفانه این بازار را به خوبی نمیشناسم).
با این حال، گفتم اگر اجازه بدهید چند نکته را پیشنهاد کنم:
همهی ما کتابهایی داریم که روی زندگیمان تاثیرات بزرگی گذاشتهاند. کتابهایی که برای ما کتاب کتابها هستند. دوستان متممی، بیش از ۳۰۰ کتاب از این جنس را در زیر این مطلب، معرفی کردهاند.
اما به خاطر داشته باشیم که بسیاری از این کتابها، با مسائل احساسی و عقیده و باورهای عمیق ما نزدیک هستند و به نوعی، رنگ و بو و طعم شخصی در آنها خیلی زیاد است.
قبلاً گفتهام که من اگر بخواهم به یک دوست نزدیکم، کتاب هدیه بدهم، چه کتابهایی را هدیه میدهم.
اما دلیل ندارد که این کتابها، هدیهی آخر سال باشند و احساس منفی ایجاد کنند یا اختلاف نظرها به واسطهی آنها پررنگ شود.
جوانتر که بودم، یک بار کتاب قلعهی حیوانات را به چهار نفر از کارشناسان بازرگانی یک شرکت هدیه دادم (به عنوان هدیهای کاملاً شخصی). مدیر آنها بعداً من را دید و گفت: منظورت این بود که اینجا قلعهی حیوانات است؟
حالا مانده بودم چه بگویم. از من اصرار که آقا جان. کتاب خوبی است. جزو ادبیات کلاسیک جهان است. دوست داشتم بخوانند. از او انکار که آقا جان! منظور این بوده که من خوک هستم و اینها گوسفند.
آخر در حالتی که یک سوم شوخی و دو سوم تهاجم و دعوا بود گفتم: دوست من! خودت را دست بالا نگیر! شما در بهترین حالت اسب آن داستان هستی. خوک. مدیرعامل جدید شماست که قبلاً رفتارها و باورهای دیگری داشت و امروز، با آن یقه سفیدهای دلال، ودکا مینوشد!
(اگر آن کتاب را در آن سال هدیه نداده بودم و یا شعور داشتم و آن واقعیت را برای آن آقا، توضیح نداده بودم، الان زندگیم خیلی فرق داشت و شاید این روزها اینقدر وقت شما را نمیگرفتم. #شوخی)
بگذریم.
حرف کلی من این است که کتابها، اصطلاحاً باید Loaded نباشند.
کتابهایی همه کس خوان و همه کس فهم و ترجیحاً اثربخش برای بهبود عملکرد کسب و کار.
من با مراجعه به کتابخانهام، چند کتاب فارسی خوب پیدا کردم و مینویسم.
تقاضایم این است که اگر دوستان من، کتابهای دیگری را میشناسند که برای هدیهی سال نو خوب است، اینجا بنویسند.
به امید اینکه خواندن و نوشتن، بیش از گذشته در فرهنگ ما رایج شود و در عصر صنعت و تکنولوژی، درختان را در قالب تقویم و دفتر تلفن، به یکدیگر هدیه ندهیم.
پیش توضیح: من فهرستم را به فرض هدیه دادن به سازمانها و شرکتها تنظیم کردهام و نه هدیه به دوستان در آغاز سال نو.
- خدایان مدیریت – چالرز هندی – انتشارات فرا (به نظرم برای مدیران میانی و ارشد مناسبتر است)
- دلو پُر – فرا – نوشتهی تام راس و کلیفتون – کتابی ساده و زیبا دربارهی مثبت اندیشی در زندگی است. زندانی بدون دیوار را که قدیمها در یک وبلاگ متروک نوشته بودم و احتمالاً به دست شما هم رسیده، نخستین بار در این کتاب خواندم.
- مباحث و موضوعات مدیریت بازاریابی – استاد درگی – کتابی است که به هر موضوعی، اشارهی کوچکی داشته. شاید آموزش کامل موضوعات نباشد، اما ورق زدن آن تداعیهای خوبی ایجاد میکند. به نظرم برای دوستانی که شرکتهای کوچک و جمع و جور دارند و دغدغهی بازاریابی دارند و همینطور مدیران بازاریابی شرکتها، مفید است.
- هوش اجتماعی – دنیل گلمن – ترجمههای متعددی از این کتاب موجود است و نمیدانم کدام بهتر است. اما به هر حال، خود کتاب، کتاب ارزشمندی است و به نظرم میتواند هدیهای مناسب باشد.
- روانشناسی فروش – برایان تریسی (از اسم او نترسید. میدانم همه چیز را بازاری کرده. اما این کتاب واقعاً خوب است)
- هفت عادت مردمان موثر – استیون کاوی – ترجمههای متعددی دارد.
- مدیریت عشق و عاطفه – رابرت کوپر – ترجمهی علیرضا عزیزی
- آیین پیروزی – جک ولش – اخیراً داشتم ردیف کتابهای جک ولش رو در بین کتابهای خارجی میدیدم، احساس کردم دیگه تلاش کرده آخرین دلارهای پول رو هم از داخل رزومهاش در بیاره. اما با این حال، یادمون نره که کسانی با این سابقه کار، حتی اگر فقط به قصد کسب منافع مادی هم حرف بزنند، نمیتوانند حرفهای ارزشمند را از داخل صحبتهایشان حذف کنند. به نظرم، نکات ارزشمند زیادی در کتابش هست.
- فنون و فرامین تفکر استراتژیک – از دوست خوبم مجتبی لشکربلوکی (فکر میکنم برای مدیران میانی و ارشد مناسبتر باشد)
- خودم و مسائل مهمتر – چارلز هندی – سازمان مدیریت صنعتی
- استیو جابز – آیزاکسن – به نظرم برای مدیران بخش خصوصی جذابتر است. مدیران عزیز بخش دولتی، به خاطر محدودیتهایی که دارند، شاید فضای این کتاب را بیگانه ببینند. من به دوستان دولتی خودم، خدایان مدیریت چارلز هندی را هدیه میدهم. چون فکر میکنم شهود بسیار خوبی برای نگاه به سازمان و مدیریت آن هدیه میدهد. به نوعی میتوان گفت نوعی از حکمت مدیریت در آن نهفته است.
- ریچارد تمپلر هم کتابهای صد قانون مدیریت و صد قانون زندگی و صد قانون … دارد که الان نتوانستم در کتابخانهام پیدایش کنم. اما کتابهای عمومی خوب و زیبایی است.
پی نوشت یک: قاعدتاً من از فضای کاغذ کوچ کردهام و ترجیح خودم تبادل اطلاعات به شکل دیجیتال است. به همین دلیل، کتاب اصول و فنون مذاکرهی خودم را به عنوان پیشنهاد مطرح نکردم و احساس کردم فایلهای صوتی و نوشتههای دیجیتال زیادی در این حوزه دارم. اما اگر احیاناً کتابهای من هم جزو گزینههایتان بود، بین ۵۳ اصل در مذاکره و اصول و فنون مذاکره، دومی را ترجیح میدهم. اولی زیادی ساده است و ترجمهای متعلق به دوران جوانی است. زمانی که در جستجوی نام بودم. در بین ۵۳ اصلها، طبق اظهار اکثر دوستانم، ۵۳ اصل در تصمیم گیری ظاهراً کتاب جذابتری بوده.
پی نوشت دو: همانطور که میدانید، ما هم در متمم به روال هر سال، مشغول تهیهی هدیهی نوروزی خودمان برای کاربران ویژهی متمم هستیم که بعد از انجام کارهای ویرایش و تدوین توسط شادی قلی پور عزیز، در قالب یک فایل صوتی حدوداً دو ساعته تحت عنوان Attention Economy یا اقتصاد توجه، در پایان هفتهی سوم این ماه، برای دوستان متممی ارسال خواهد شد و سال بعد هم، آن را به فروشگاه متمم خواهیم افزود.
سلام
ميدونم كه كوته نظريه تشكر كردن براي هديه متمم ،چون هروز از متمم ومديرش هديه دريافت ميكنيم از درسهاي متمم تا مطالب مدل ذهني در ٣٠روز و٣٠گام بامتمم تا تانوروز و١٣ فايل صوتي توجه و…نتونستم يه تشكر خشك وخالي ولي ازعمق وجود خدمتتون نداشته باشم
هر روزتان نوروز باشد ، ان تعريفي از نوروز كه از شما ياد گرفته ايم .
سلام،
کتاب های پیشنهادی من:
۱٫ انسان های موثر – استفن کاوی
۲٫ هنر شفاف اندیشیدن – رولف دوبلی
۳٫ ذهن کامل نو – دانیل ه.پینک
سلام محمدرضا
مدتی پیش از طرف یه شرکت خارجی به من تعدادی کتاب پیشنهاد شد که متاسفانه هنوز نخوندمش،اما به لیستم اضافه کردمشون. شاید مقداری کمکت بکنه:
Rework. by David Heinemeier Hansson and Jason Fried.
Four-Hour Workweek. by Tim Ferriss.
In Praise of Slowness. by Carl Honore.
Remote. by David Heinemeier Hansson.
Delivering Happiness. by Tony Hsieh.
در مورد ترجمههای موجود اطلاعی ندارم 🙁
In Praise of Slowness. by Carl Honore.
این یکی رو خودم کتاب خوبیه / توی TED هم سخنرانی همین نویسنده هست .
راستی ترجمه هم شده این کتاب
آخ هرچند اظهار نظر پیش کتابخوان حرفه ای مثل شما، احمقانه به نظر میرسه ولی خوب…
۱)قله ها و دره ها -اسپنسر جانسون
۲)مدیر یک دقیقه ای -کن بلنچارد و…
۳)سرعت اعتماد -استفان کاوی
۴)متقاعد کردن دیگران -جفری گیتومر(حرف خود را به کرسی بنشانید که نشر هورمز هم منتشرش کرده)
سلام محمدرضا (نوشتن محمدرضا برام خیلی سخت بود ولی دیگه بعد از چندین بار توضیح دادنتون که نظرتون درمورد استاد و شیوه صدا زدن چی هست، به نظرم بی احترامی بود که بازم بنویسم استاد. البته این دومین باره که نوشتم محمدرضا)
ببخشید که نمیتونم در تکمیل لیستتون کمک کنم. ولی در مقیاس خودم اگه بخوام به کسی چیز خوندنی هدیه بدم، اشتراک متمم براش می گیرم. و دیگه استرس این رو هم ندارم که من در چه جایگاهی هستم و اون در چه جایگاهی. و نکنه حس بد ایجاد کنه و از این مسایل. چون به نظرم فردی که اشتراک متمم رو هدیه بگیره می تونه با توجه به نیاز و سلیقه خودش، از مطالب متمم، هر چه خواست رو مطالعه کنه.
ولی یه موردی تو ذهنمه در مورد این روزنوشته و مطلب انتخاب بهترین هدیه تبلیغاتی در متمم.
اینکه شما تو عنوان نوشتید “انتخاب کتاب مناسب برای هدیه تبلیغاتی سال نو”. ولی هیچ جای متن ننوشتید هدیه تبلیغاتی. فقط نوشتید برای هدیه دادن و حتی نوشتید برای هدیه دادن به سازمان ها و شرکت ها. احساس می کنم این دوتا مطلب بهتر بود که بهم ربط داده نمیشدن.
احساسم اینه که کتاب رو فقط میشه هدیه داد و نمیشه اون رو به عنوان هدیه تبلیغاتی استفاده کرد. و اینکه تاثیری هم در ترویج فرهنگ مطالعه و کتاب خوندن نداره فقط یه سری کتاب به فروش میرن و در آمار فروش کتاب تاثیر میذاره.
به نظرم کتاب هدیه دادن یا حتی اشتراک متمم رو هدیه دادن باید خیلی هوشمندانه باشه. و اینطوری فقط یه مد پیش میاد که بعد از یه مدتم دیگه جذاب نیست.
پارسال با فردی یه مجموعه گلخونه ای رو اداره می کردیم. اتفاقا شروع کارمون اسفند ماه بود. اون آقا خودش نویسنده و شاعر بود. و دو تا کتاب رمان هم نوشته بود. بعد به من گفتن که به همه کارکنا، دو جلد کتابمو بده. چیزی گفتم که بعد با دیدن عکس العمل کارکنا از خودم شرمنده شدم. گفتم که من بعید میدونم خوشحال شن. ولی موقعی که کتابا رو بهشون میدادم چند نفرشون از خوشحالی اشک ریختن. و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. بعد برام توضیح داد که تعطیلات عید فرصت مناسبیه که کتابا رو بخونن. و هم اینکه خیلیهاشون دوست دارن که کتاب بخرن ولی نمیتونن. و دلیل آخر هم اینکه به وسیله کتابام با شخصیت و طرز فکرم بیشتر آشنا میشن و روی نحوه همکاریشون هم اثر میگذاره. البته همون آقا برای هدیه تبلیغاتی سالنامه سفارش دادن که به نظرم خیلی مناسب تر از کتاب بود. ولی هم از کتاب های خودش و هم کتابهای در زمینه های دیگه تو موقعیت های مختلف هدیه میدادن.
به نظر من کتاب میتونه هدیه باشه. اما هدیه تبلیغاتی نه. نهایتا میتونه یه هدیه ی خیلی هوشمندانه باشه. ولی باز هم هدیه تبلیغاتی نه. اینطوری نه پروژه تبلغاتیِ خوبی از آب درمیاد نه چیزی به فرهنگ کتابخوانی اضافه میشه. تازه شاید اینقدر مد شه که اگه یه شرکت بهمون کتاب هدیه داد ناراحت شیم که چرا یه چیز کاربردی نداد. یه جور حس اجبار به آدم القا میشه. نه تشویق به مطالعه. شاید حتی اگر نیت تبلیغاتی هم داشته باشیم نباید صریحا اعلام بشه و نهایتا بذاریمش کنار یه شکلاتی یا یه جاسوییچی ای چیزی.
خیلی برای نوشتن این کامنت مردد بودم چون میدونم در موقعیتی نیستم از لحاظ تجربی و علمی، که بخوام در این زمینه نظر بدم. اما اگه نمیگفتم میشد جز یکی از حرفای در دل مانده ام بعد حسرت می خودرم.
راستش مینا.
با حرفت در مورد اینکه کتاب نمیتونه هدیهی تبلیغاتی باشه خیلی موافق نیستم.
بذار من هم دلایل خودم رو بگم.
دلیل اول) به نظرم برای سنجش هر چیزی، باید اون رو با جایگزینش بسنجیم. هیچ گزینهای به خودی خود و به صورت مطلق معنا نداره.
یادمه یه بار در وسط یک جلسهای که به تشنج کشیده شده بود، یکی با فریاد از من پرسید: تو حاضری بهت تجاوز بشه؟
گفتم: اگر گزینهی دوم این باشه که من به جاش به یکی تجاوز کنم، واقعیت اینه که ترجیحم اینه که بهم تجاوز بشه!
میخواستم یادش بندازم که همیشه آلترناتیو رو باید مشخص کرد.
تو میگی ممکنه هدیه دادن کتاب، فقط باعث افزایش فروش کتابها بشه و تاثیری روی مطالعه نذاره.
خوب نذاره!
مگه قراره تاثیر بذاره؟
با همین منطق، مطالعهی کتاب هم میتونه تاثیری در فهم و شعور ما نذاره (که معمولاً هم نمیذاره!) پس کتاب نخونیم؟
به نظرم پولی که خرج کتاب نشه، خرج سررسید میشه که در محیط کسب و کارهای امروزی، کارکرد خاصی نداره. لااقل به این تعداد که هدیه میشه.
یا اینکه خرج یه مشت جاسوییچی و خودکار آشغال چینی که اومده و روش یه چیزی حک شده.
من به نظرم کتاب، حتی اگر خونده نشه، تزریق پول به صنعت نحیف و ضعیفیه که بودنش بهتر از نبودنشه.
نویسندگان و مترجمانی که ممکنه با اون پول تشویق بشن.
من یادمه خودم، وقتی اولین حق التالیفم رو ۱۲ سال قبل (با دو سال تاخیر!) گرفتم و تونستم ۱۷۰ هزارتومن قسط پرایدی رو که خریده بودم بدم، چقدر خوشحال شدم.
میتونم امروز تصور کنم که مترجمان و نویسندگان زیادی زندگیشون در گرو همین حق التالیفها و حق الترجمه هاست.
و اگر تعداد چاپها و تیراژ زیاد شه، حتی کیفیت ترجمه و تالیف و چاپ تغییر میکنه.
ناشران هم به نظرم ثروتمند شدنشون خیر بیشتری داره تا فقط چاپخانه ها و دلالان کاغذ. اگر چه در چاپ کتاب هم، اونها سهم میبرند (و نوش جونشون). اما به نظرم تزریق پول در شبکهی نشر کشور، یه خدمته.
۲) چرا نمیشه از کتاب به عنوان هدیهی تبلیغاتی استفاده کرد؟
ببین. تبلیغات معیار داره. تعریف داره. هدف داره.
شما یا میخوای آگاهی از برند رو بالا ببری. یا میخوای حضور در ذهن مشتری رو بیشتر کنی. یا میخوای هویت برند رو بسازی (یا اصلاح کنی) یا هدفهای دیگری که همه بلدیم و میدونیم.
اتفاقاً کتاب برای هدیه تبلیغاتی مناسبه.
امروز من کنار میز خودم، سه تا کتاب از ویستابست دارم که دو سال پیش بهم کادو دادن.
تازه من فارسی هم نمیخونم. اما به خاطر شان کتاب و انتخاب خوبشون، نگه داشتم.
هر روز میبینم و یاد دوستانم آقای اقدامیان و خانم مسعودی و افتخاری و بقیهی بچهها می افتم.
به نظرت چی به جاش به من میدادن؟ یه خودکار دو سه میلیونی، کار این کتاب رو میکرد؟
قطعاً نه. من ارزون ترین خودکارم گرونتر از این حرفهاست.
معلومه دستم نمیگیرم.
تازه. حتی اگر هم دستم میگرفتم، فکر میکردم که بهشون بدهکار میشم. در همون ابتدا قبول نمیکردم (بگذریم از این خودکارهای آشغال چینی که دکمهاش رو از بالا میزنی، از پایین متلاشی میشه!).
اما این کتابها هست. هر بار میبینم، یاد دوستانم میافتم. لبخند رو لبم میاد. تا حالا به چند نفر دیگه، همون کتابها رو پیشنهاد کردم و حسم هم خوبه.
ببخش اسم بردم. اما میخواستم واقعی بودن ماجرا رو لمس کنی.
ضمن اینکه انتخاب هوشمندانهی کتاب میتونه کمک کنه که دقیقاً هویتی که میخوایم ازمون ساخته بشه یا پیامی که میخوایم منتقل بشه.
من هنوز از سفر برای دوستانم کتاب میارم.
قطعاً کتاب شعر، به عنوان هدیهی شخصی خوبه ولی برای هدیهی بیزینسی خوب نیست.
نمیدونم در چه محیطی فعالیت میکنی. اما معمولاً توی محیط کار انقدر سررسید میدن که نمیدونی.
فکر میکنی سررسیدهای اون آقا الان کجاست؟
من خودم اول سال، سررسیدها رو به نون خشکی میدم! چون جام رو تنگ میکنه. تقویمم هم دیجیتاله. سالی ۴۵ تا ۵۰ مورد هم برام می فرستن!
“تبلیغ” کار هوشمندانهایه. اینکه کاغذ صحافی شده به مردم بدیم، به نظرم توهین به طرف مقابله (در این دوره).
به هر حال، من فکر میکنم لغت “تبلیغ” در ذهن تو کمی ناپاکی داره. همینه که حست رو بد میکنه.
پس آشغال ترین چیزی که داری (جاسوییچی و سررسید) رو میدی.
اما تبلیغ، یه کار پاکه. کاری تمیز. کاری هوشمندانه. احترام به طرف مقابل (البته نه بسیاری از تبلیغهایی که ما میبینیم).
هدف از هدیه دادن کتاب هم الزاماً ترویج فرهنگ کتابخوانی نیست. ترویج “زباله ایجاد نکردن و آشغال هدیه ندادنه”. اگر کسی مطالعه نکرد. باز هم خوبه.
اگر کرد که چه بهتر.
طبیعیه که من به عنوان یه عضو متمم، از هدیه دادن اکانت متمم خوشحال میشم.
اما اون هم با کتاب فرقی نداره.
آدمها باید از سر نیاز سراغ یه چیزی برن. غیر از این، چه متمم، چه کتاب، چه مقاله، هیچ چیزی براشون ارج و منزلت نداره.
پی نوشت: اگر آدمی، انقدر هنوز از نظر موقعیت فکری یا ذهنی یا مالی یا اجتماعی یا سازمانی، ضعیفه که یه سررسید میتونه رای و نظرش رو نسبت ما تغییر بده، به نظرم همون سررسید هم نباید بهش داد. چون زیادیشه.
تبلیغ، هدفش تغییر نگرش و رای طرف مقابل نسبت به منه.
اگر هم طرف آدمی بود که سرش به تنش میارزید و احساسش با یه جاسوییچی چینی و خودکار رنگی و یه دفترچه و سررسید بی خاصیت، تغییر نمیکرد، اون وقت باز هم دادن این هدایا اشتباهه. و اگر میخوای تبلیغ کنی، یه چالش بزرگ داری که هدیه ات تا روی میز اون آدم بره و باقی بمونه و دور ریخته نشه.
ببخش خیلی طولانی شد.
خیلی جالب بود محمدرضا، چون یکی از جمله هاییم که از کامنت قبلیم حذف کرده بودم این بود: “تبلیغات صادق نیست”. خیلی دقیق جواب جمله نانوشته ام رو دادید.
راستش من هنوز به درس تبلیغات در دوره ی MBA نرسیدم. ولی واقعا دید خوبی نسبت به تبلیغات ندارم. مخصوصا از ماه قبل، بعد از اینکه از نمایشگاه بین المللی آجیل و خشکبار دیدن کردم (که متناسب با زمینه ای هست که میخوام توش کار کنم و اگه خدا بخواد سال جدید کارگاهم راه میفته)، برای اینکه وقتم اضافه اومده بود و خیلی راه تا تهران اومده بودم و کنجکاو بودم بدونم نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی چیه، از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی هم دیدن کردم، خیلی حسم بدتر شد. یکی از غرفه دارا گفت که اگه دوست داشته باشین یه نمونه از کارامون رو با لوگوی خودتون برات میفرستیم. منم گفتم عیب نداره، حالا که میخوان هدیه بدن چه عیبی داره. ولی بهش گفتم که من امسال نمیخوام چیزی سفارش بدم و اونم طوری رفتار کرد که براش مهم نیست که بهشون سفارش بدم یا نه. اما از وقتی نمونه شون رو فرستادن اینقدر بهم زنگ زدن که چی شد، خوشتون اومد، چندتا میخواید که آخرش به سرم زد براشون پسش بفرستم هدیه شون رو نهایتا هدیشون رو دادم به کسی تا دیگه نبینمش.
راستش ممنونم که تو هستی تا این نکات رو ازش بشنوم. به این فکر نکرده بودم که ممکنه بخوام به کسی هدیه تبلیغاتی بدم که خودکار دو سه میلیونی هم در مقابل بقیه خودکاراش ارزون باشه و سررسیداش رو میده نون خشکی. قطعا اگر یه زمانی چنین چیزی برام پیش میومد خیلی از انتخاب بد خودم خجالت می کشیدم.
چند بار دیگه که کامنت خودم رو و کامنت شما رو خوندم، الان فکر می کنم که اینقدر دیدم از تبلیغات بده (آخه من تبلیغات رو در حد اس ام اس های تبلیغاتی و کسایی که دزدکی شمارتو میدزدن و بهت زنگ میزنن برای تبلیغ و بعد میگن رندم شمارتو گرفتیم و ایمیل های تبلیغاتی و بنرهای زشت شامپو صحت که بالای اغلب سوپر مارکتهای شهره و … میشناسم) که واقعا حیفم میاد اسم تبلیغات رو بذارم کنار کتاب و کتاب رو آلوده به تبلیغات کنم. قطعا این یه خطا هست که در ذهن من ایجاد شده. حتما سعی میکنم که آگاهیم رو در این زمینه ها بالا ببرم.
اكانت متمم تبليغ خيلي خوبي براي هديه دهنده است يكي از دوستانم هميشه به شوخي ياجدي ميگه مشكل متمم اينه كه هروقت سراغش ميرم ناخو اگاه ياد تو مي افتم چون معرفش تويي
دوم اينكه مطالب متمم شامل خيلي از كتابهايي كه نام برده شده هست
سوم اينكه هديه بدون سوء تفاهمي است
چهارم اينكه زنده است
ببخشيد اگه توي كامنت قبل اينها رو ننوشتم چون اكثرا اينجا متممي هستند وكسي كه خودش متممي نباشه انتخاب هديه اش هم نيست ،ثانيا توي درس “ازقتل كلمات نترسيد “گفتم من قاتل جملاتم!
کتاب هایی که میخوام معرفی کنم همشونو خودم نخوندم، اما کسی که معرفیشون کرده خودش خونده و معمولا هم کتاب بد معرفی نمی کنه. امیدوارم کمکتون کنه.
*اثر مرکب
دان هاردی
مترجم: لطیف احمدپور، میلاد حیدری
انتشارات شریف
*تمرین های کاربردی برای زیبا سخن گفتن
جودت تلی اغلو ، رویا پورمناف
انتشارات نسل نو اندیش
* بابا پول دار، بابا بی پول
رابرت کیوساکی
ترجمه فاطمه امینی
نشر زرین
گاهی نگاه ما به ثروت و درآمد نگاه درستی نیست و همین نوع نگرش ما ممکن است ما را از رسیدن به ثروت باز دارد یا اینکه زندگی خود را برای رسیدن به پول تباه کنیم و درواقع ثروتمند شویم ولی ارامش خود را از دست دهیم. کسانی که علاقمندند به این موضوع، با خوندن این کتاب می توانند اطلاعات خوبی کسب کنند.
*کتاب هوش اجتماعی رو خودتون معرفی کردید، به نظرم کتاب هوش هیجانی دنیل گلمن هم مناسبه برای هدیه دادن، خودمم این روزا در حال خوندنش هستم
با ترجمه غلامحسین خانقانی که به نظرم خوب ترجمه کرده
انتشارات نسل نواندیش.
*کتاب هفت عادت مردمان موثر رو هم با ترجمه گیتی خوشدل خوندم که به نظرم ترجمه روانی بود. تعریف ترجمه محمدرضا آل یاسین رو هم شنیدم
*یه کتاب هم میخوام معرفی کنم که خیلی مرتبط با موضوع مدنظر شما نیست اما کتاب خوبیه، حجم زیادی نداره اما در عین حال خیلی آموزنده و مفید هست
کتاب “چهار میثاق”
دون میگوئیل روئیز
ترجمه دل آرا قهرمان
نشر ذهن آویز
در آخر هم تشکر می کنم از شما بخاطر به اشتراک گذاشتن لیست کتاب های خوبتون با ما
من معمولا کتاب های شازده کوچولو، چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم، جاناتان مرغ دریایی رو برای هدیه دادن انتخاب می کنم. اما تجربه نشون داده برای هدیه به نوجوانان کتاب هایی که بزرگتر از سنشون هست انتخاب کنم چون همش دوست دارند مثل بزرگا باشن! حتی یه بار شازده کوچولو رو هدیه دادم با دیدن تصاویر کارتونی روی کتاب فکر کردن کتاب بچه هاست و اصلا نخوندن!
برای بچه ها مجموعه کتاب های قصه های من و بابام رو پیشنهاد می دم. اولین کتاب غیر درسی بود که خوندم وقتی که تازه وارد کلاس دوم ابتدایی می شدم البته متن کتاب خیلی کم بود و بیشتر تصاویر بود ولی خیلی لذت بردم.
تا حالا کتاب های مختلف به دیگران هدیه دادم و متاسفانه خیلی استقبال نشده برای همین چند سالیست که متناسب با سلیقه و نیاز مخاطب کتاب می خرم. حتی شده به کسی کتاب آشپزی یا رمان هدیه بدم چون اینجوری احتمال خونده شدن کتاب خیلی بیشتر از وقتیه که به سلیقه خودم توجه کنم.
نکتهی جالب اینجاست که من در متن تاکید کردم که دنبال فهرستی از کتاب برای هدیه دادن به شرکتها برای تبلیغات میگردم و هر کس، هر چه دل تنگش میخواست نوشت.
هنوز فهرست من ناقصه و هیچ کس کمکی نمیکنه 🙁
واقعاً ببخشید که من هم هر چی دل تنگم خواست، گفتم…!:)
برای شرکت ها، من الان یاد این کتاب خوب افتادم که چند وقت پیش از کتابخونه ای گرفته بودم و خوندمش و فکر میکنم بتونه هدیه ی مناسبی برای شرکتها باشه.
کتاب: «پرسیدن مهم تر از پاسخ دادن است»
نوشته ی «دنیل کلارک و ریموند مارتین»
ولی متاسفانه یادم نیست با ترجمه ی چه کسی بود.
(باز هم ببخشید…)
پی نوشت:
ممنونم آقای کریمی عزیز بخاطر راهنماییتون.
حق باشماست معلم عزیزم. من دغدغه خودم رو مطرح کردم که بیشتر دوست دارم به بچه ها کتاب بدم(:
کتاب هایی که فکر می کنم میشه به لیست شما اضافه کرد:
– سازمان ها مدیر می خواهن نه دانش آموخته ی MBA (نوشته هنری مینزبرگ و ترجمه سید مهدی الوانی و میثاق شلویری تاریخ انتشار ۹۰)
– تاریخ بی خردی (نوشته باربارا تاکمن و ترجمه حسن کامشاد تاریخ انتشار ۹۰)
– جهانی شدن(نوشته لستر تارو ترجمه عزیز کیاوند تاریخ انتشار ۸۳)
– ثروت آفرینان( نوشته لستر تارو و ترجمه عزیز کیاوند تاریخ انتشار ۸۱)
– الگو بودن در رهبری سازمان(اثر دانشگاه هاروارد و ترجمه مجید نوریان چاپ سوم در ۹۴)
آخرین کتاب و چند سال پیش به مدیر شرکتمون هدیه دادم و گفت بهتره خودت بخونی و داد به خودم!
خب با این حساب
میخاستم یه کتاب مختصر بگم که حتما بخوننش که بصورت داستان هم باشه کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” از توی قفسه کتاب به چشمم خورد ولی چون ارزون قیمت هست گفتم شاید احساس بدی به مخاطب بده و ضد تبلیغ بشه!
ولی از اونجایی که قراره به شرکت ها هدیه بدیم کتاب “ایران و جهانی شدن چالشها و راه حلها” کتاب خوبیه چون حداقل گزینه جهانی شدن رو روبرو مون میذاره چونکه بیشتر به بازارهای داخلی چشم دوختیم!
سلام ، ببخشيد من بجاي اينكه بتونم كمكي بكنم ميخوام كمك بگيرم .
اگر شما يا دوستان كتابي معرفي كنيد كه براي دانش آموزان هنرستاني كه درس كارآفريني هم دارن
مفيد و دوست داشتني باشه ممنون ميشم .
به نظرم اكثراً نااميد و ناراضي از زندگي هستند و دچار نوعي محروميت .
ميخوام براي عيد بهشون هديه بدم .
خوشحالم که بعد از دو کتاب دوست داشتنی «شازده کوچولو» و «پرواز شبانه» از «دوسنت اگزوپری» نازنین، «خلبان جنگ» رو هم (البته به پیشنهاد محمدرضا) خوندم. از جمله هزاران نوشته ی زیبای اگزوپری در این کتاب، که واقعا از خوندنشون لذت بردم:
“آدمی فقط به خاطر چیزی می میرد که با آن می تواند زنده بماند.” .. یا .. “برای پی ریزی عشق باید از فداکاری آغاز کرد. پس از آن عشق می تواند فداکاریهای دیگری را برانگیزد و آنها را در همه ی پیروزیها به کار برد. انسان باید همواره نخستین گامها را بردارد. باید پیش از هستی یافتن، زاده شود.”
——————
از این که بگذریم… به این فکر میکردم که من دلم میخواد چه کتابی برای نوروز و سال نو هدیه بدم؟ البته نه تبلیغاتی، بلکه فقط از جنبه ی دوستانه.
بین کتابهایی که خوندم و دوستشون داشتم؛ فکر کردم.. و حس کردم در حال حاضر دلم میخواد این دو کتاب رو (البته فقط به تعداد بسیار انگشت شماری از دوستان یا اطرافیانم که حس میکنم بیشتر از بقیه، ارزش کتاب، ارزش خواندن، ارزش مطالعه، ارزش زندگی، ارزش اندیشیدن و تعمق، ارزش عشق، ارزش دوستی، ارزش زیبایی، ارزش کلمات ، ارزش جملات و … رو درک میکنن) هدیه بدم. این دو کتاب:
——————
۱- «مائده های زمینی» (آندره ژید) – (که البته امیدوارم با ترجمه ی زیبای پرویز داریوش و جلال آل احمد رو بتونم توی کتابفروشی ها پیدا کنم)
“* اگر روح ما ارزش چیزی داشته باشد، دلیل بر آن است که سخت تر از دیگران سوخته است…
* برای من «خواندن» این که شن ساحل ها نرم است کافی نیست:
می خواهم پای برهنه ام این نرمی را حس کند.
معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد، برای من بیهوده است.
هر گز در این جهان چیزی ندیده ام که حتی اندکی زیبا باشد؛
مگر آن که فوراً آرزو کرده ام تا همه ی مهر من آن را در بر گیرد.”
——————
۲- عشق، رقصِ زندگی (اوشو)
“عشق، چیزی نیست مگر شکوفا شدن دل آدمی، و شکوفه های دل انسان همگی سفید هستند. رنگ سفید تمامی رنگها را در خود دارد و زیبایی آن در همین است. سفید به معنای تمامی هفت رنگِ رنگین کمان است. سفید رنگی است دارای چندین بُعد. هیچ یک از رنگهای دیگر تا این اندازه غنی نیست، زیرا در هر یک از رنگها شش رنگ دیگر غایب هستند ولی در رنگ سفید همگیِ هفت رنگ حضور دارند. سفید غنی ترین رنگ است ولی برای درک غنای آن به بصیرتی خاص نیاز است. در صورتی که انسان دارای دیدی ژرف باشد، حتی پدیده های عادی نیز در نظر او غیر عادی و غیر معمول به نظر میرسند. در صورتی که یک شاعر به چمنزاری ساده و معمولی نگاه کند، زیبایی و سرسبزی این چمنزار می تواند او را به شادی و رقص وا دارد. در صورتی که انسان حالتی شاعرانه و عارفانه در دل داشته باشد، تمامی جهان اطراف برای او تغییر می کند.”
——————
راستی. دلم میخواد کتابهای «دلو پُر» و «مدیریت عشق و عاطفه» رو هم بخونم. ممنون محمدرضا جان بخاطر معرفی این کتابهای خوب.
و به امید پیش رو داشتنِ سالی نو پر از لحظه های نو، گرم، روشن و پربار…
شهرزاد عزیز، اگر از خیر خرید حضوری کتاب و لذت آن، گذشتی و خواستی اینترنتی خرید کنی، فروشگاه شهر کتاب را معرفی می کنم. برا من -که شهرستان هستم و امکان خرید فیزیکی ندارم- خیلی مفید بوده و تقریبا هر کتابی که خواستم، تهیه کردم. کتاب هایی که محمدرضا در این صفحه معرفی کرده را هم، نگاه کردم، اکثراً بودن. لینک کتاب مایده های زمینی: http://goo.gl/ljCVmD
بابا لنگ دراز ( البته شرکت ژاپنی با ساخت انیمیشن از این کتاب لطمه زیادی بهش زده . مثل شازده کوچولو)
دشمن عزیز (در اصل ادامه بابا لنگ دراز)
کتاب هایی که دوست داشته ام و در صورت امکان هدیه می دهم و عدم امکان توصیه می کنم!
مغزی که خود را تغییر می دهد،نورمن دویج -درک زیبایی از نوروپلاسیتی مغز و ارتباط اون با روابط ج.ن.س.ی به من داد
لحظه ی تصمیم، جان لرر، کامل نیست ولی خوبه
تسلی بخشی های فلسفه،الن دوباتن،در متمم هم معرفی شد فوق العاده بود
زبان بدن الن پیز، در سطح مبتدی خوبه
تابستان ان سال، دیوید بالداچی…
و اگر در رنج سنی پایین تری باشند
رمان های طنز یوناس یوناسن گذینه ی خوب و خنده داریه…
يك هديه خوب اشتراك كاربري متمم است
من معمولا براى سال نو اگر واقعا سليقه ى شخص هديه گيرنده رو ندونم ، كتاب اشعار خيام با چاپ نفيس رو درنظر مى گيرم . ولى اگه امسال به كسى كه تقريبا از نظر فكرى شبيه من باشه بخوام كتابى هديه بدم ، كتاب تاملى در مدرنيته ى ايرانى رو انتخاب مى كنم كه بحثى درباره ى گفتمان هاى روشنفكرى و سياست مدرنيزاسيون در ايران است . اين كتاب نوشته ى على ميرسپاسى هست و ترجمه ى جلال توكليان . البته مطالب كتاب تكرار مكررات است با اين وجود جذابيت و كشش خاصى دارد .
محمد رضاى عزيز اميدوارم سال خوبى داشته باشى پر از كتاب هاى خوب
رحیمه جان.
در مورد کتاب تاملی در مدرنیته ممنونم. نخوندمش. میگیرم میخونمش و عملاً میشه هدیهای از طرف تو.
#شوخی: من معمولاً کتاب حافظ و خیام و … رو کتاب حساب نمیکنم. چون منتهی به مطالعه نمیشه. به شوخی میگم: یک جور سکهی طلای کم وزن (مثل این سکههای پارسیان) محسوب میشه. برای رفع تکلیف و رهایی از دشواری انتخاب هدیه!
موافقم بعضی کتاب ها منتهی به مطالعه نمیشه! اما شاید منتهی به چیزهای دیگری بشه(:
سه سال پیش کتاب غزلیات سعدی رو به یک نفر هدیه کردم که منتهی به ازدواجمون شد. البته من هم همین رو می خواستم (;
من مدتها بود به اون نفر علاقه داشتم و میدونستم علاقه متقابل هم وجود داره. ولی درونگرایی و خجالت باعث می شد طرف مقابل قدمی جلو نذاره منم می دونستم اهل مطالعه هست و حتی دیدن عنوان کتاب پیام من رو خواهد رسوند. همینم شد و اولین و آخرین تلاش من همین بود. (جالبه که شرایط عرف جامعه تا حالا اجازه نداده که حتی همین ابراز علاقه غیرمستقیم برای دستیابی به کسی که دوستش داشتم رو به کسی بگم!)
خلاصه اینکه به نظرم موقع هدیه دادن کتاب به درونمایه کتاب هم باید توجه بکنیم وگرنه شاید …
سلام محمدرضای عزیز
من تصمیم گرفتم که کتاب A whole new mind رو به چندتا از دوستام هدیه بدم، شاید کمکشون کنه برای تصمیم گیری های آینده ی زندگیشون. چون این کتاب به نظرم مهارت های ما رو افزایش میده.
چه کار خوبی کردی که این مطلب رو نوشتی محمد رضا – من خیلی دوست دارم که به شما کتابی هدیه کنم ولی نمیدونم چطوری باید آدرس پستی شما رو پیدا کنم – میدونم که احتمالا هر کدام خوبی که توی ذهنم است شما خوندید ولی خوشحال میشم که آدرستون رو توی متمم یا یک جایی ببینم البته اگر صلاح دانستید.
من هم میخواستم به چند نفر کتاب بدم البته بیش از بیست کتاب امسال هدیه دادم و هیچوقت منتظر روز خاصی برای این کار نیستم .
من هم میخواستم چند تا کتاب معرفی کنم که ترجیحا ترجمه شده باشه و ترجمه ی نسبتا خوبی هم داشته باشه طوری که بشه خرید.
۱٫ جادوی فکر بزرگ – دکتر د .شوارتز
۲٫تنها بی پروایان پایدارند – اندی گرو – بنیانگذار اینتل
۳٫سنگ فرش هر خیابان از طلاست – کیم وو چونگ مدیر عامل دوو (این رو چند بار هدیه دادم)
۴٫هاروراد چه چیزی را به شما یاد نمیدهد – مارک مک کورمک – انتشارات طلوع
۵٫را ه تویوتا در فروش و بازاریابی- یوشیرو ایشزاكا
۶٫Turnaround: How Carlos Ghosn Rescued Nissan – ترجمه ش هم هست الان یادم نیست
۷٫پنجمین فرمان – پیتر سنکه
۸٫مدیریت بازاریابی – کاتلر
این دو تا کتاب هم برای بچه ها و خارج از اون فضا
۹٫شازده کوچولو – اگرو پری
۱۰٫ ماهی سیاه کوچولو – صمد بهرنگی
چقدر جالب.امسال افراد زيادي رو ديدم كه ميخوان كتاب هديه بدن.از جمله خودم!
البته من كتاب رو خريدم(۵۰۰نسخه-با عرض معذرت از طبيعت و جنگل هاي عزيز) و خدا رو شكر توي ليست مورد نظر محمد رضا هم وجود داره(هفت عادت)
راستش محمد رضا يكماه پيش براي انتخاب كتاب مشغول بررسي بودم و اتفاقاً ميخواستم نظر تو رو بپرسم،ولي گفتم اين درخواستم ممكنه برات مسئوليت ايجاد كنه و مجبور شي حداقل يك يا چند ساعت فكر كني و برامون بنويسي و به همين دليل و دلايل ديگه منصرف شدم.
اين تعدادي كه من گرفتم به عنوان يك هديه ويژه و مازاد بر هديه عمومي مشتريان (و البته فقط ۵۰درصدشون) ارسال ميشه. به پيشنهاد مدير فروش شركت (كه متممي هم هست) تصميم گرفتيم جهت جلوگيري از هدر رفتن اين همه درخت! يك فرآيند ترغيبي براي خوندن اين كتاب توسط مشتريانمون در نظر بگيريم(چون به نظرم صرف هديه دادن كتاب مفيد نيست(هرچند كه قشنگه) و اگر خونده بشه احتمالا مفيد تر خواهد بود-اليته اين جور توضيحات مختص مردم كتابخون ماست! يعني اگر به يكي از مردم كتابخون دنيا بگيم كه در مملكت ما غير از اينكه كتاب هديه ميديم بايد براي خونده شدنش هم كاري كنيم احتمالاً نميفهمه چي ميگيم!-)
وقتی که عید میشه و دوستان و اقوام دور و نزدیک رو میبینم و بحث و گفتگو که گرم میشه یکی از مهم ترین بحث ها تاریخ ایران هست، برای همین اگه بخوام کتابی هدیه بدم کتاب (الکترونیکی) سفرنامه ژان شاردن رو بیشتر از هر کتاب دیگه ای میپسندم حتی بیشتر از تاریخ تمدن که فقط چندصد صفحه ازش خوندم، ولی متاسفانه بیشتر نزدیکانم(تقریبا همه شون!) علاقه ای به کتاب ندارن.
پینوشت:
حتما شما هم احساس کردین وقتی کسی در مودی نظر میده و در موردش چیزی نمیدونه و آخر دست میگه: آههه
شما بیشتر احساس اندوه می کنین!