دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

آینده اینترنت در عصر هوش مصنوعی | وب؛ آن‌چنان‌ که بود و دیگر نیست

این نوشته رو در کانال تلگرام با متمم گذاشتم و فعلاً‌ این‌جا می‌ذارمش که اگر چیزی لازم بود بعداً بهش اضافه کنم یا شما اگر نکته، ایده یا تجربه‌ای داشتید زیرش مطرح کنید. چند توضیح کوتاه هم زیر این مطلب هست که مهمه.

احتمالاً اصطلاح «دیوار پرداخت / paywall» رو می‌شناسید؛ چون متممی هستید و قاعدتاً تجربهٔ پرداخت برای دسترسی به محتوا رو دارید (البته نیمی از درس‌های متمم پشت دیوار پرداخت نیستن و دسترسی عمومی بهشون وجود داره).

هم به‌علت علاقهٔ شخصی به حوزهٔ‌ تکنولوژی و هم به‌خاطر این‌که خود ما از پیشگامان این مدل عرضهٔ محتوا در ایران بودیم، همیشه روند تغییرات عرضهٔ محتوا رو در سایت‌ها و سرویس‌دهنده‌های دنیا دنبال می‌کنم.

طی دو سه سال اخیر که مدل‌های زبانی مولد (با اصطلاح عامِ هوش مصنوعی) رواج پیدا کرده‌ان، یه روند بسیار مشهود شکل گرفته: اون دسته از عرضه‌کنندگان محتوا که برای تولید محتواشون زحمت می‌کشن، بیش‌ از پیش دارن محتواشون رو پشت پی‌وال می‌برن تا از دسترس کراولرهای شرکت‌های بزرگ عرضه‌کنندهٔ خدمات هوش مصنوعی دور باشه.

البته همه لزوماً سراغ دیوار پرداخت نمی‌رن. دیوارهای دیگه‌ای هم هست که به‌صورت مستقل یا ترکیبی ازشون استفاده می‌شه. مثلاً:

دیوار لاگین | Login-wall

فقط کسانی می‌تونن به محتوا دسترسی پیدا کنن که در سایت یا سرویس مد نظر لاگین کرده باشن. فیس‌بوک، لینکدین، اینستاگرام و توییتر (ایکس) هر کدوم به‌نوعی از این دیوار استفاده می‌کنن. بعضی‌هاشون از اول چنین دیواری داشتن. بعضی‌ها هم (مثل توییتر) در سال‌های اخیر بخش‌هایی از محتوا یا همهٔ محتواشون رو پشت دیوار لاگین بردن.

دیوار عضویت در جمع | Community-wall

تعریف دقیقی از این اصطلاح وجود نداره. اما اصل ماجرا اینه که فراتر از لاگین هست. یعنی باید فرد یه ویژگی‌هایی داشته باشه تا بتونه دسترسی به محتوا داشته باشه. مثلاً قبلاً در فضای فیزیکی هویت خودش رو ثابت کرده باشه یا در جمعی شرکت کرده باشه و …

فرضاً وب‌سایتی که مربوط به انجمن فارغ‌التحصیلان یک دانشگاه یا یه گروه کوهنوردی می‌شه.

دیوار شایستگی | Merit-wall

فرد باید یه چیزهایی داشته باشه، مثلاً شماره نظام پزشکی، یا فلان مدرک یا هر چیز دیگه تا بتونه به محتوا دسترسی پیدا کنه. میشه این رو با community-wall یکسان فرض کرد. اما من جدا می‌کنم که تأکید کنم توی اولی تعامل بین اعضا بیشتره. توی دومی هر کسی که به سایت دسترسی پیدا می‌کنه، لزوماً بقیه رو نمی‌شناسه و کاری هم با اونا نداره. فقط چون یک یا چند ویژگی یا شایستگی رو داشته، بهش دسترسی داده شده.

دیوار اثبات مشارکت | Proof of Participation Wall

این شبیه اون تمرین ورود به درس‌ها توی متممه. البته ما با این نوع دیوارها هدف‌مون طبیعتاً این نیست که جلوی AI رو بگیریم. چون یک یا دو دیوار دیگه قبلش هست (لاگین / عضویت ویژه). هدف ما بیشتر شناخت انتظارات، تجربه‌ها، سطح بچه‌ها و … است. اما به‌هرحال، از لحاظ تکنیکال، PoP Wall حساب میشه.

دیوار شهرت | Reputation-wall

این از اون دیوارهای سلبی هست و نه ایجابی. یعنی ممکنه کاربرها راحت دسترسی پیدا کنن اما به محض این‌که شهرت بدی پیدا کنن یا اعتبار و خوش‌نامیشون رو از دست بدن، پشت دیوار قرار بگیرن. محدودیت‌هایی که روی آی‌پی‌ها در صورت کراول زیاد ایجاد می‌شه، مصداقی همین دیواره.

یکی از دیوارهای دیگه هم که حتماً دیدید،‌ کامنت‌گذاری در همین روزنوشته است که مستلزم کسب حداقلی از امتیاز در متممه. البته این مورد، دیوار دسترسی به محتوا نیست. دیوار دسترسی برای مشارکته.

دربارهٔ این‌که این دیوارها چه کارکردهایی دارن، و ترکیب استراتژی «دسترسی آزاد» و «عرضهٔ پشت‌دیوار» چه ظرافت‌هایی داره، میشه جداگانه حرف زد.
اما یه چیز کاملاً مشهوده: اون چیزی که به اسم وب می‌شناختیم و از اوایل دههٔ نود شکل گرفت و تا الان ادامه داشته، به‌تدریج از بین میره یا دقیق‌تر بگم: دچار دگردیسی می‌شه. اکوسیستم جدیدی که شکل می‌گیره، شاید اسمش وب باشه، اما ماهیتی کاملاً متفاوت داره.

در کوتاه‌مدت، احتمالاً‌ ما با پدیدهٔ free noise + premium signal مواجه می‌شیم. یعنی اغلب چیزهایی که مجانیه، ضعیف یا به‌دردنخور می‌شه و بسیاری از چیزهای خوبی که واقعاً براشون زحمت کشیده شده و ارزش محتوایی دارن، میرن پشت دیوارهای پرداخت و دیوارهای دیگه.
‌‌
نمی‌خوام بگم دنیای بدتری میشه. صرفاً یه تکامل در دنیای وب هست. اما قطعاً دلم برای وب به اون شکلی که ما در این سه دهه تجربه کردیم، و دیگه هرگز اون رو نخواهیم دید، تنگ میشه.

اگر وقت بشه دوست دارم در موردش خیلی طولانی با جزئيات بنویسم. ولی فعلاً بدهکاری‌هام به شما زیاده و مطالب نیمه‌کاره در روزنوشته انباشته شده‌ان.

پی‌نوشت:‌ یادمه در سال‌های دور یه‌جای مهم که مذاکره‌کنندگان متخصصی داشت، من رو برای یه کارگاه آموزشی دعوت کردن. قبل از جلسه بهم جملهٔ جالبی گفتن: «هر کدوم از شرکت‌کننده‌ها، می‌تونن یه کارگاه آموزشی ۲۰۰ ساعته در مذاکره بذارن. شما لطفاً‌ اگر برای ساعت ۲۰۱ حرفی داری، از اون‌جا شروع کن.»
به‌نظرم حداقل در حوزهٔ محتوای آموزشی، کسانی که نتونن به چنین سوال‌هایی جواب مثبت بدن، در موج جدید کمرنگ یا حذف میشن.

با این فرض، اتفاق خوبی که می‌شه منتظرش بود، تخصصی‌تر شدن محتوا و پررنگ شدن محتواهای خاص یا محتواهای عمیقه. چیزی که میشه با اصطلاح Niche Content توصیفش کرد.

توضیحات تکمیلی

این حرفها کاملا کلی، سطحی و خامه. برای این‌که دقیق‌تر و بهتر بشه، لازمه حداقل به نکات زیر توجه کنیم:

آیندهٔ اینترنت رو می‌شه به زیرمجموعه‌های متعددی تقسیم کرد که آيندهٔ وب (که این‌جا ازش حرف زدم) فقط یکی از اوناست. اگر کسی بخواد دقیق‌تر حرف بزنه باید هر بخش رو جدا بررسی کنه:

  • آيندهٔ وب
  • آیندهٔ پلتفرمها و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی
  • آيندهٔ‌ اینترنت اشیاء
  • آیندهٔ زیرساخت‌های محاسباتی و …
  • آيندهٔ مرورگرها و سیستم‌های عامل و …

در مورد همون وب هم باز زیرمجموعه‌های متعددی وجود داره، من فقط دربارهٔ آیندهٔ محتوا حرف زدم.

در همون بخش محتوا هم اگر بخوایم دقیق‌تر باشیم باید بحث رو به دو بخش تقسیم کنیم:

  • آیندهٔ صنعت محتوا (طرفِ عرضه)
  • آیندهٔ بازار محتوا (طرفِ تقاضا)

اشارهٔ من به صنعت محتوا بود؛ یعنی سمت عرضه. توی همون سمت عرضه هم باید سگمنت‌ها و بخش‌های مختلفی رو ببینیم. مثلاً:

  • محتواهای تولید شده توسط کاربر (UGC) در وب‌سایت‌ها و پلتفرم‌ها
  • محتواهای تولید شده برای معرفی کسب‌و‌کارها
  • محتواهای آموزشی
  • محتواهای مبتنی بر تجربهٔ شخصی
  • محتوا با هدف تأمین مشتری راغب (lead)
  • محتوایی که مستقیماً برای عرضه تهیه شده (end-product for end-user)

بنابراین من در متن بالا در بحث آیندهٔ اینترنت در عصر هوش مصنوعی به سراغ آیندهٔ‌ وب رفتم و در آیندهٔ وب هم توجهم بیشتر به آیندهٔ صنعت محتوا در وب بود و در این حوزه هم بیشتر به آیندهٔ صنعت محتوا برای عرضه‌کنندگان محصول نهایی محتوایی توجه داشتم. تازه این‌جا هم باید چند سناریوی مختلف رو می‌نوشتم و مطرح می‌کردم که این کار رو نکردم. فقط به یه ترند اشاره کردم بر اساس برداشت شخصی خودم.

بنابراین باید این نوشتهٔ سرسری رو در حد حرف‌های توی تاکسی و اتوبوس در نظر بگیرید و نه بیشتر.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


2 نظر بر روی پست “آینده اینترنت در عصر هوش مصنوعی | وب؛ آن‌چنان‌ که بود و دیگر نیست

  • محمدرضا محمودی گفت:

    محمدرضاجان سلام

    مدتیه که یک سوالی دارم و منتظرم تا فرصت مناسبی – از نظر نزدیکی به موضوع نوشته‌ات- پیدا کنم تا بپرسم. ولی قبلش عذرخواهی میکنم که باید مقدمه طولانی بنویسم تا اهمیت این موضوع برای خودم یادآوری و برای شما واضح‌تر بشه. 

    چند سال قبل که از تحصیل در رشته مهندسی شیمی کاملا پشیمون بودم و میدونستم که نمیخوام در این زمینه ادامه تحصیل بدم و همچنین با توجه به شرایط کاری چالش‌برانگیزی که در محیط کاری این مدل‌ رشته‌ها بود و محدودیت‌های جدی مرتبط با سلامتی که داشتم، قصدم جدی‌تر شد که با این حوزه خداحافظی کنم. 

    با تحقیقات خیلی پیگیرانه‌ای که کردم تصمیم گرفتم برای ارشد برم سراغ MBA ولی مقداری مردد بودم. دلایل مردد بودنم خارج از حوصله این صحبته ولی خب تصمیم گرفتم برم پیش دکتر تسلیمی – که اون زمان یک درس دو واحدی با ایشون داشتم و توفیق اجباری شد که با فضای مدیریت آشنا بشم – تا ازشون مشورت بگیرم. یادم میاد که سوالم رو مثل همین الان بسیار طولانی پرسیدم و شاید اینطور به نظر می‌رسید که دنبال رخصتم تا برم سراغ فرصت. 

    پاسخی که استادم بهم دادند رو هیچوقت فراموش نمی‌کنم. محتوای کلی اون پاسخ هم این بود که اگر برای تصمیمی اینقدر جدی و مشتاق هستی پس حتما یه دلیلی داشته که این موضوع به دلت افاتاده. پس به ندای درونت گوش بده و برو دنبالش. 

    الان هم من در وضعیت مشابهی قرار دارم. با توجه به دیدگاهی که ازت در مطلب‌های مربوط به وبلاگ‌نویسی (بیش از ۳۰ نکته و مطلبی که در پاسخ به خانم دستاویز نوشتی) که کمی بیشتر از یک سال پیش خوندم، توضیحاتی که در فایل‌های برندسازی شخصی شنیدم (مثلا اینکه حضور مکتوب رو به حضور تصویری یا صوتی ترجیح میدم)، تاکید چندباره‌ت در مورد فواید نوشتن و دغدغه بسیار پررنگم که در اولین سوالم ازت در فضای روزنوشته پرسیده بودم.

     چرا که میدونستم به اولین سوال شاگردانت پاسخ میدی منم مهمترین سوالم رو با وسواس زیادی برای اولین دیدگاهم انتخاب کرده بودم. (اینکه چطوری میتونیم در حوزه مربوط به خودمون به صاحب‌نظر یا رهبر فکری تبدیل بشیم، اگر چه این دو کاملا یکسان نیستند.)

    میدونم که میتونم با توجه به ادامه فعالیتت در روزنوشته‌ها اینطور برداشت کنم که همچنان به وبلاگ‌نویسی معتقدی. ولی با توجه به این موضوع که الان بیشتر از ۲۰ سال تجربه وبلاگ‌نویسی داری و به نظر من و خیلی‌های دیگه فضای محتوا رو خوب شناختی و میشناسی، هنوز بر این عقیده هستی که میون این همه سروصدا بهتره یکی مثل من با توجه به همه دغدغه‌‌هایی که فهرست کرده و از چالش‌های این مسیر – به لطف اشاره‌های خودت – آگاهه و حاضره مسئولیت کامل این مسیر رو بپذیره، وبلاگ‌نویسی رو شروع کنه؟

    این سوال به قدری برای من جدی هست که شاید بشه گفت بیشتر از یک ساله دنبال پاسخشم و تقریبا هم از پاسخش اطمینان دارم و شواهدم هم نوشته‌ها و صحبت‌های خودته. اما میدونی مشتاقم که یک کاری رو صددرصد آره باشم تا شروعش کنم. میتونی محبت کنی و نظرت بگی؟ حتی اگر پاسخت یک کلمه هم باشه کافیه تا من رخصتی برای استفاده از این فرصت داشته باشم.

    ارادت

    • محمدرضا. چقدر سوال قشنگی. و چقدر سوال سختی.
      قشنگ بودنش به‌خاطر اینه که با فکر کردن به این سوال، خصوصاً آدمی مثل من که سال‌ها این مسیر رو رفته، آدم مجبوره مفروضات خودش رو پیش چشم خودش بیاره و دوباره ارزیابی کنه.
      سخت بودنش به این علته که آدم باید همهٔ انگیزه‌ها و انگیزاننده‌هایی رو که می‌تونن برای وبلاگ‌نویسی وجود داشته باشن، مد نظر قرار بده و بر اساس اون نظر بده.
      و سخت‌تر بودنش اینه که این مسیر به‌شدت path-dependency‌ داره. یعنی اگر من امروز دارم ادامه می‌دم، می‌تونه به این ربط داشته باشه که قدیم شروع کردم و الان هنوز برام معنا داره (از جمله این‌که مخاطب دارم. خونده می‌شم. حرف‌هایی که این‌جا میزنم توی اکانت‌های شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های مختلف، سایت‌های خبری کشور و … بازنشر می‌شه). بنابراین باید یه بار خودم رو جای کسی بذارم که امروز، در این نقطه از جهان دیجیتال که قرار داریم، می‌خواد این کار رو شروع کنه (چنین کاری معمولاً‌ با خطا همراهه و بی‌ایراد نیست).

      یه سری نکات توی ذهنمه. این‌ها رو فهرست‌وار توی روزهای آتی می‌نویسم (احتمالاً پس‌فردا. چون امروز و فردا خیلی جابه‌جایی دارم و مستقر نیستم). بعد تو یا بقیهٔ بچه‌ها اگر نظری داشتید بگید که همه رو کنار هم بذاریم ببینیم به چه نتیجه‌ای می‌رسیم.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser