باور شخصی من این است که شاید وجه مشترک اکثر کسانی که به این خانهی مجازی سر میزنند، به نوعی تجربه و دغدغهی یادگیری و آموزش باشد. این نوشته فعلاً در حد فکرهای اولیهی من است. خیلی زیاد لطف میکنید اگر شما هم ایدههایتان را اینجا بنویسید تا با کمک هم بتوانیم به اندازهی سهم کوچکمان به توسعهی فرایند آموزش و یادگیری کمک کنیم.
حتماً به خاطر دارید و خواندهاید که:
نخستین اتوموبیلها از نظر شکل ظاهری و طراحی، دقیقاً کالسکههایی بودند که فقط اسب نداشتند.
در نخستین موبایلها، کلیدها دقیقاً به همان شکل و همان ترتیب تلفنهای ثابت طراحی و قرار داده شده بود.
در نخستین برنامههای «خواندن کتابهای الکترونیک» انیمیشنهای ورق زدن برگهها وجود داشت تا استفادهکننده هنوز حس کند با کتاب کاغذی سر و کار دارد.
نخستین موتورهای جستجو (مثل آلتاویستا) به شدت شبیه سوپرمارکت بودند. چون شلوغی نشانهای از «جنس جور» بود!
شکل ظاهری نخستین روبوتها، دقیقاً مثل انسان طراحی شده بود.
سالها طول کشید تا:
به تدریج یاد گرفتیم که محل چراغها و محل نگهداری وسایل اضافی و ابعاد چرخها و ارتفاع صندلی و تعداد صندلیها و … میتواند تغییر کند. خودروها تا مدتها ارتفاع بلندی از سطح زمین داشتند. اگر چه دیگر اسبی در کار نبود، اما ارتفاع خودروها عملاً بر اساس قد اسبها انتخاب شده بود. ما هنوز هم قطعهی زیر درب خودرو را «رکاب» مینامیم…
به تدریج آموختیم که موبایل میتواند دکمه نداشته باشد یا اگر داشت الزاماً نباید تقلیدی از همان تلفنهای ثابت قدیمی باشد.
به تدریج آموختیم که چیزی که به کتاب الکترونیک ارزش میدهد، «ورق خوردن شبیه کتاب کاغذی» نیست بلکه «توانایی بسیار بهتر جستجو» است.
به تدریج آموختیم که توانمندی موتور جستجو در شلوغی به سبک سوپر مارکت نیست. در خلوت بودن و خالی بودن است.
به تدریج فهمیدیم که روبوت قدرتمند، ممکن است به شکل یک مکعب یا کره باشد و بتواند در خون ما یا شبکههای فاضلاب ما به دنبال یک هدف مشخص بگردد. دلیل ندارد حتماً دست و پا داشته باشد.
همین وضعیت این روزها در مورد آموزش الکترونیک و سیستمهای آموزش مجازی به وجود آمده است:
ما فکر میکنیم «آموزش مجازی» باید چیزی شبیه آموزش حقیقی باشد. همهی سیستمهای آموزشی مدرن را نگاه کنید. از استفورد شروع کنید که با همکاری Coursera کار میکند و با Udemy ادامه بدهید و در مسیر خود به پروژهی ام آی تی هم نگاهی بیندازید و آکادمی خان را ببینید. نهایتاً هم نگاهی به شبکهی یادگیری وب یاد خودمان بیندازید و آموزشهای الکترونیک مجتمع فنی تهران و زبان آی تی و …
حتی در کتابهای مرجع آموزش الکترونیک، سوال مشخص این است که: «چه کنیم که آموزش مجازی همان کیفیت آموزش حقیقی را داشته باشد؟». واقعیت این است که با این سوال، آموزش مجازی همیشه شکل ناقصی از آموزش در فضای آفلاین باقی خواهد ماند. ویدئوهایی از معلمهای تعجب زده در برابر دوربین که بدون حضور مخاطب هرگز نمیتوانند با احساس درست درس دهند و فایلهای صوتی از مدرسانی که بدون حضور مخاطب میکوشند هیجان کلام خود را حفظ کنند و متنهایی که از کتابها انتخاب شده و دوباره تایپ شده و اسلایدهایی که صرفاً سرفصلها را با فونت درشتتر و تصاویر زیبا نمایش میدهند.
شاید سوال خوب این باشد که: «آموزش مجازی چگونه می تواند متمایز باشد؟». چه باید کرد که مردم «دانشگاه آنلاین» را به «دانشگاه واقعی» ترجیح دهند؟ به شدت باور دارم که فضای مجازی قابلیتهایی بسیار گستردهتر از فضای حقیقی دارد و طی دو یا سه دههی آینده، از «دانشگاه» به شکلی که ما امروز داریم به همان تمسخری یاد میشود که از ما از «مکتب و مکتب خانه» یاد میکنیم.
مدتهاست تیم ما در حال خواندن و فکر کردن به نحوهی شکلگیری این تمایز است. شاید با همفکری هم بتوانیم سریعتر این راه را طی کنیم. بیصبرانه منتظر فکرهای شما هستم. امیدوارم وقت بگذارید و کامل توضیح دهید و فقط به چند کلمه بسنده نکنید.
با سلام.
متن جالبی بود که حقیقت نگرش و برخورد ما با تکنولوژی و همینطور سیر پیشرفت علمو بر اساس ذهنیت نوستالژیک انسان نشون میده.
اما موضوعی که منو به سمت این سایت هدایت کرده در واقع جست و جویی بود که در زمینه ی نحوه ی استفاده از اپلیکیشن Coursera داشتم! ممنون میشم اگر اطلاعاتی دارین راهنماییم کنین.
سلام دوباره
پیشنهاد دیگرم، استفاده از دانش آینده پژوهی است. بهنظرمیرسد کسانی بوده و باشند که دربارهی آیندهی آموزش، کار کرده باشند. به نظرم، با داشتن این دانش، رویای شما که زودتر محققساختن آینده در گسترهی آموزش و یادهی/یادگیری است، آسانتر عملی شود.
من به نظرم رسید که Future of Learning را در اینترنت جستوجو کنم.
سلام
به نظر من بهتر کردن آموزش مجازی نباید به معنای عدم نیاز به آموزش حضوری و عادی باشه.همین الآنشم بچه های ما به دلیل اینکه فرهنگ ما فقط زمان دانشجویی اجازه ی استقلال بهشون میده خیلی درکی از زندگی اجتماعی ندارن.حالا فکرکن روابط و دغدغه هایی که توی جمعهای دانشجویی و کلاسی به وجود میاد حذف شه، اون موقع روابط هم مجازی میشه و برخوردهای نزدیک کمتر میشه.البته میدونم اون یه مشکل دیگه ست که بایدحلش کنیم ولی ما در مورد آموزش مجازی در بستر فرهنگ و جامعه ی ایرانی صحبت میکنیم.یا حداقل من همچین برداشتی کردم.
من احساسم اینه که آموزش مجازی میتونه جاهایی که بعدمسافت مانعی بر سر راه عدالت آموزشیه کمک کنه.یا نقش مکمل برای اموزش های حضوری داشته باشه.اما اینکه شکل فعلی این اموزش ها مناسب نیست حرفتون رو قبول دارم.
فکر کن مثلا همین دسترسی بچه های ام بی ای ما به ویدئوهای دانشکده بازرگانی هاروارد چقدر مفیده.کلا من فکر میکنم منظور تو هم این نیست که اموزش مجازی جایگزین اموزش حضوری بشه.فک کنم هدفت اینه که اموزش مجازی میتونه یه ابزار مکمل یا حتی گاهی متفاوت و جداگانه باشه…فاکتورهای اصلی اموزش مجازی باید دسترسی آسون و روش استفاده ساده و جذا باشه…
یه نکته ای که برای دوره های مجازی غیرهمزمان می تونه مطرح بشه وقتی هست که کل مراحل به صورت مجازی انجام میشه، از ثبت نام بگیرید تا امتحان دادن و ارائه ی مدرک.. درسته که انگیزه ی خیلی ها گرفتن مدرک نیست اما گرفتن مدرک برای عده ای دیگه مهمه (حداقل در افق ۱۰ ساله ی کشور ما 🙂 ) .. روش های اطمینان حاصل کردن از هویت امتحان دهنده بحثی هست که به نظر من هنوز خیلی جای کار داره .. روش هایی رو در این زمینه دیدم ولی مواردی که من دیدم راه در رو داشتند
پروژه پایان نامه من هم سیستم آموزش مجازی بود. باید بگم که گرچه برای پروژه تلاش زیادی انجام دادم و سعی کردم نوآوری داشته باشم و بخش ها و ایده هایی اضافه کردم اما در نهایت الان که نگاه می کنم میبینم قدمی در جهت ارتقای آموزش مجازی نبوده و صرفا شیوه پیاده سازی من فرق داشته. الان به لحاظ فنی دانش بیشتری دارم اما متاسفانه خالی از ایده و نظر شدم . خیلی دوست دارم این بحث رو تکمیل کنید.
در ضمن سال ۹۲ مدیر موفق یکی از سایت ها یه تعداد کلاس آنلاین برگزار کرد که به لحاظ فنی و کیفی عالی بود و همه مولفه های یه کلاس حقیقی رو داشت و خیلی خیلی کلاس مفیدی بود (کلاس های آنلاین دیگه رو هم تجربه کرده بودم ولی این فرق داشت) . نه اینکه چیز عجیب غریبی باشه, ولی به هر حال راه استفاده از این تکنولوژی رو بهتر بلد بود . و البته از کلاس های خسته کننده دانشگاه هم خبری نبود و کلاس درس هم ضبط می شد و می تونستیم بعدا کلاس رو هم مرور کنیم.مثلا وسط درس به یه فایل نیاز بود همون جا شیر میشد بچه ها بر می داشتن استفاده می کردن بدون اینکه به کلاس لطمه وارد شه. در ضمن درس کار عملی رو همزمان پیش می بردیم و واقعا می فهمیدیم داریم چی آموزش می بینیم و خیلی چیزای دیگه که همه میدونن خودشون. منظورم اینه که شیوه به کارگیری یه تکنولوژی هم خیلی مهمه
من مدتی مسئول یکی از بزرگترین و پر مخاطب ترین سامانه های آموزش مجازی ایران بودم. و همیشه به این موضوعاتی که شما مطرح کردید فکر میکردم. فکر میکنم تعامل یکی از گم شده های آموزش مجازی باشه. کاربران باید بتونن با هم تعامل داشته باشند، با استاد تعامل داشته باشند دسترسی به مطالب مفید ایشان به سادگی امکان پذیر باشه. مثلا یک کاربر بتونه در دقیقه پنج و نیم یک آموزش ویدئویی سوالش رو مطرح کنه و استاد نیز همانجا پاسخ بده. و این سوال و جواب دقیقا روی دقیقه پنج و نیم تایم لاین قابل نمایش باشه.
دوم اینکه معمولا ما اگه آموزش ویدئویی داریم از بقیه رسانهها استفاده نمیکنیم و اگر آموزش متنی داریم فقط متن هست! اگه کمی سیستمی نگاه کنیم ما در اینجا میتونیم «صوت، تصویر، متن، فیلم (یا به صورت ویدئو یا فلش)» داشته باشیم. ارتباطات میتونن زنده (به صورت وبینار، چت و…) یا آفلاین انجام شوند. و همه اینها ضرب میشوند در (مربی، کاربران، استادیاران و تولید کنندگان محتوا). در یک کلام شاید بشه گفت سامانه آموزش باید از تمام امکانات شبکههای اجتماعی بهره بگیره و آموزشها باید مرتب با تبادل اطلاعات کاربران و کارشناسان به روز شوند.
به عنوان مثال یک کاربر باید بتواند به صورت ویدئو برای سایر کاربران یک پیغام آفلاین بذاره.
تقریبا تمام محدودیت ها در آموزش آنلاین برداشته میشه پس ما میتونیم علاوه بر یک استاد ده ها کارشناس مرتبط داشته باشیم که هم زمان به پرسش کاربران پاسخ میدن.
نقش شبکه های اجتماعی میتونه پررنگ تر باشه. مثلا نرمافزاری طراحی بشه که کاربران بتونن از طریق واتسآپ و سایر شبکههای اجتماعی موبایلی و غیر موبایلی با سامانه آموزش مجازی در ارتباط باشن.
یکی از چیزهایی که من کمتر دیدم دسترسی به منابع آنلاین هست. در کنار هر درس باید یه سری منابع آنلاین هم معرفی بشن تا کاربر بتونه یک مطلب رو از زاویه های مختلف بررسی کنه و بر اساس زاویه دید خودش بتونه به خوبی مطلب رو درک کنه.
من فکر میکنم دنیا داره از آموزش گذر میکنه و آموزشها باید پژوهش محور بشن… تو این مورد حرف خیلی زیاده!
من به شخصه جدا از این که سبک شما و شخصیت شما استاد عزیزم رو دوست می دارم، هدفم از سر زدن به این خانه مجازی دوست داشتنی آشنایی بیشتر با نوع دید شما به خیلی از موضوعات هست که برای من جالبه.طرز فکر شما رو دوست دارم و برای من که در یک محیط اداری هر روز کارهایی روتین رو انجام میدم ، در ارتباط بودن با فضای فکری شما از طریق همین سایت بهم حس خوبی میده.انگار که به روز هستم حداقل در مباحثی که شما مطرح می کنید.
آموزش به شيوه مجازي به دليل اينكه مي شه با برنامه هر كدوم از دانشجوها ، هماهنگ زماني و مكاني بشه خوبه. اينكه من مي تونم توي سفر سر كلاسم شركت كنم.( يادم مي ياد رفته بودم كيش توي كافي نت سر كلاس مخابرات بودم و كنارم يك پسري با شلوارك نشسته بود و داشت توي نت مي چرخيد و من بايد توي اون سرو صدا و تنوع فضا، جواب استادم رو پيدا مي كردم و براي من خيلي هيجان داشت اون جديت كلاس و دانشگاهم با اين سفر و تفريح قاطي بود….)
براي سوال شما: براي مني كه اين حوزه تخصص اول من نيست كمي مثال زدن ها براي اينكه بهتر با مفهومي كه آموزش داده مي شه؛ خيلي موثر و مفيده. مي دونم كه خيلي خيلي تلاش مي كنين و كلي مطلب دارين براي آموزش. جا افتادن و اجرايي شدن هر كدومش تمرين و ممارست مي خواد تا توي زندگيمون جاري بشه. من كلا بعد از گوش كردن به فايل ها و خواندن مطالب و يادداشت برداري مي بينم كه يك جزوه دارم با كلي مطلب و مفهوم جديد. منظورم اينه كه آنتروپي مطالب خيلي بالاست. براي اين موضوع فكري كنين. نظر من اين هست كه سرعت و حجم مطالب ارايه شده زياد هست. باز هم سپاس گذار زحمات جمع شما هستم.
سلام محمدرضا جان
شکی نیست که آینده ای که در همین چند قدمی ماست پر است از آموزش های مجازی و محوریت اینترنت ودنیای مجازی در کسب علم و دانش، خرید و …
اما سوالی که همیشه تو ذهن من هست اینه که ایا تا چه حد مجازی شدن جامعه می تونه در دید کلان مفید یا مضر باشه ؟؟
یعنی ایا این که جامعه ی ما در ابعاد مختلف با به کار گیری دنیای مجازی به این سمت بره، برا رشد و اعتلای جامعه مفیدتره؟
ایا باعث نمیشه که روح انسانی از جامعه رخت ببنده؟
اینا سوالایی که گاهی تو ذهنم هست و خیلی خوشحال میشم که یه وقتی در یه جایی چیزایی هم در این رابطه بفرمایید استاد جان
استاد سلام
حداقل تجربه من نشون میده “رفاه بیشتر” در اکثر موارد “فساد بیشتر” رو به همراه داره. اگه کسی تشنه علم و دانش و آگاهی باشه خودش از لابلای همین صفحات ساده سایت شما که پر از کلمات کلیدی یه می تونه سرنخ کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی زیادی رو پیدا کنه و لزومی نداره همه چی رو براش فذاهم کنید. مثلا خود من فقط یه بار کلمه تفکر سیستمی رو در یکی از صفحات شما دیدم که باعث شد چند روز درباره اش تحقیق کنم.
به هر حال امیدوارم در مسیر پیش رو تون موفق باشی.
سلام محمدرضا به نظر من تفاوت اصلی آموزش الکترونیک با دانشگاه واقعی در اینه که در آموزش الکترونیک فرد تا حد زیادی براساس علاقه انتخاب می کند چه چیزی یاد بگیرد و زمان و سایر شرایط را نیز خودش انتخاب می کند. اما همانطور که در کتاب Paradox of choice ذکر میشه این که تا این حد دانش پژوه قدرت انتخاب داشته باشد حتماً باعث شادی و لذت او نمی شود. دوست دارم نظر شما را در این مورد بدانم. آیا این آزادی انتخاب باعث می شود فرد احساس رضایت کند؟
دانشجوی مجازی دانشگاه تهران هستم
به شخصه نمیتونم ارتباط خوبی سر کلاس برقرار کنم. احتمالا به همون دلیلی که گفتی. چون این آموزشهای مجازی یه تقلید مسخره از آموزش های حقیقی در دنیای مجازیست حتی به همین دلیل بود که در کنار ارشد mba مجازی، دوره mba بهارم ثبت نام کردم لذتی که در حضور سر کلاس بهار می برم از پرسش و پاسخ ها، نصفشو هم سر کلاسهای مجازی نمی برم.
به نظرم باید از نقاط قوت فضای کامپیوتر بهره برد مثلا:
۱- تدریس ها می تواند در قالب بازی های کامپیوتری باشد. مثلا شرکت های مجازی باشند که باید برای آنها استراتژی تدوین کنیم تا به یک هدفی برسند و در صورتی که درست بود بازی برود مرحله بعد و….
۲-فضای آموزش الکترونیک می تواند بین المللی باشد و با تشکیل گروه های چت آنلاین تجربیات بین المللی دانشجویان باهم به اشتراک گذاشته بشود.
۳-امکان استفاده از اساتید دانشگاه های مختلف دنیا
۴-تشکیل شبکه های اجتماعی در حوزه یادگیری
و….
بازهم تاکید می کنم محمدرضا جان کلا یه دونه ای
یه زمانی به دانشجوهای کارشناسی برق درس پردازش تصویر میدادم که معمولا این درس با تئوریهای پیچیده برای بچه های تحصیلات تکمیلی تعریف میشه. برای اینکه نمی شد تئوری گفت درس رو در قالب برنامه نویسی با نرم افزار MATLAB براشون گفتم. به این صورت که یه تعریف مثلا از لبه برداری از عکس می گفتم و اینکه کدوم دستور و به چه صورت از نرم افزار برای این کار استفاده میشه. مطالب درسی رو به کمک ویدئو پروژکتور ارائه می کردم و چون فرصت درست کردن پاورپونت رو هم نداشتم مطالب رو از روی یک کتاب بخش به بخش جلو می بردم و هرجا که لازم بود می رفتم سراغ نرم افزار و بصورت عملی نشون میدادم که چطور و با کدوم دستور میشه عملیات تعریف شده رو انجام داد و حاصل تاثیر اون تابع روی عکس چی میشه. یکی از دانشجوها ابتکاری به خرج داد و نرم افزاری روی کامپیوتر من نصب کرد که حین درس دادن صدای من و تصویری که روی لپ تاپ نقش میبست رو بصورت یک فایل avi ذخیره می کرد و بچه ها دیگه لازم نبود نت بردارن و بعد کلاس فایل رو داشتن.
خیلی از بچه های ترم های بعد هم از اون فایل ها استفاده کردن و از بعضی ها هم خبر دارم که بصورت حرفه ای کار پردازش تصویر و بینایی ماشین رو از همون فایل ها شروع کردن.
به نظرم جایی که شما برای تفهیم بیشتر موضوع بخواین از امکاناتی مثل عکس، فیلم، نرم افزار، یا نشون دادن یک روند استفاده کنین، یا هر امکاناتی که وابسته به کامپیوتر هست، اینجا کلاس درس سنتی با گچ و تخته سیاه کم میاره در حالیکه یه کلاس درس مجازی با این امکانات خیلی پرباره
به نظر من آموزش مجازی زمانی می تواند مفید واقع شود که خلا های آموزش واقعی را پر کند. نمی توان آموزش مجازی را جایگزین مناسبی برای آموزش واقعی دانست. بشر یاد گرفته با لمس کردن، بو کردن، گوش کردن و حس کردن بیاموزد. در حقیقت هر آموزه در ذهن ما، آرایشی از نورون هاست که در اثر یک حس از حواس بوجود آمده. در واقع تا زمانی که آموزش ابعاد انسانی نداشته باشد، نمی توان انتظار داشت افراد به خوبی یاد بگیرند. از آنجایی که در آموزش مجازی بیشتر حس ها صفر و یکی هستند(خود اساس پردازش بر اساس مبنای دو می باشد) پس افراد مورد یادگیری بیشتر به حفظ یک عده قواعد عادت می کنند تا با آنها ارتباط برقرار کنند.
بزرگترین مزیت آموزش مجازی سریع و ارزان بودن آن است. از این قوت این آموزش می توان استفاده کرد.
سلام
تا حالا داستانهایی با ادامه ی انتخابی خوانده اید ؟ مثلاً در یک مقطع اگر شما انتخاب کنید قهرمان داستان دستگیر می شود به یک صفحه باید بروید اگر فرار کند به صفحه ی دیگر و اگر بمیرد ! هم به صفحه ی دیگر ….. چیزی مثل Dynamic programming ( ادامه مسیر با توجه به اطلاعات قبلی ) … به هرحال اگه می شد از امکانات وب برای این خود آموزی و آزمون و خطا فرصتی مهیا کرد خیلی خوب می شد نشان دادن خطا در علوم پایه شاید راحت تر باشد و عدم حصول به نتیجه ( اگر نتیجه مشخص باشد!) ما را از ادامه ی مسیر خطا باز می دارد … ولی برای مباحث دیگه هم می شه فکر کرد و راه حل ارائه داد …lلبته من از یک بازی صحبت نمی کنم ( هرچند که بازی ها هم می تونن به کار آموزش کمک کنن) ولی منظور من بالا بردن سهم کارآموز یا دانش آموز در فرایند آموزش است تغییرش از passive به Active … لااقل حسش این باشه که فعاله !
مثالی که می تونم یزنم (که اگه اشتباه نکنم از طریق همین سایت شما باهاش آشنا شدم) https://www.lumosity.com …که در زمینه ی تقویت مهارتهای هوشی و مغزی کار می کنه و بسته به فرایند پاسخ دهی افراد ادامه مسیر رو امکان پذیر می کنه … و معمولاً هم می دونید که اولش رایگان و ادامه هاش هزینه داره !
به هر حال محمد رضا جان من به عنوان یک معلم تلاشهایت برای آموزش را تحسین می کنم و برای موفقیت خودت و هم تیمیهای باهوش و سخت کوشت دعا می کنم
با سلام
از موضوع خوبی که مطرح شده و به همفکری دعوت نمودید، به نوبه خویش از شما تشکر میکنم.
به نظر میرسد آموزش مجازی، نیاز ملزم جامعه به سرعت در حال تغییر، رشد و پیشرفت امروز میباشد. از جمله اینکه، مسائلی چون فاصله مکانی، محدودیت مکانی، اتلاف کمتر زمان، انجام گسترده تر فعالیت ها، ارتباطات گسترده تر و… مطرح شد و موجب گردید این نیاز پر اهمیت تر نیز گردد.
در ایجاد تمایز میان صنعت آموزش به روش سنتی با صنعت آموزش به روش نوین به موارد ذیل میتوان اشاره کرد: (موارد ذکر شده در کامنت های قبلی حذف گردید)
از جمله اهدافی که در آموزش مجازی میتوان برشمرد “حرکت در مسیر توسعه علم با فن آوری روز دنیا” می باشد. “کاهش محدودیت زمانی، محدودیت مکانی و به طور کلی هزینه های فرصت در سیستم آموزش به صورت سنتی” را نیز میتوان برشمرد.
در سیستم آموزش مجازی، به کارگیری فنآوری روز دنیا برای “افزایش کارایی و اثربخشی تعالی دانش، آینده روشن تری را در توانایی دانش آموختگان برای به کارگیری استعداد، مهارتها و تخصص در جهت توسعه علم در تمامی سطوح از تجارت و اقتصاد، اجتماعی، فرهنگی، فن آوری و سیاسی در محیط یک کشور و حتی در محیط جهانی میتواند ایجاد نماید.
با استفاده از سیستم آموزش های الکترونیکی، شرایط بسیار مساعدتری برای استفاده متوازن در تبادل دانش، آموزش و یادگیری فراهم می شود. توسعه سرمایه اجتماعی از طریق کثرت دانش فراهم می گردد. یک جامعه کاراتر، کارآفرینساز، فعال و آگاه تر در بسیاری عرصه های علمی، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و… خواهد داشت.
امکان تخصصی تر نمودن آموزش ها، فضای علمی-پژوهشی گسترده تر و به روزتر نیز میتواند در آموزش به روش نوین نسبت به روش سنتی، برتری ایجاد نماید.
ثبت وقایع، گفتمانها و آموزشهای آموزگار به صورت همزمان و ایجاد مستندات، مسئولیت معلم و تعهدات ایشان را بیشتر نموده است.
رعایت اخلاق و اصول اجتماعی، تعمق و تفکر بیشتر در قبل از بیان اندیشه و بعد از بیان اندیشه ها توسط یک معلم و شاگرد مشاهده میگردد.
با انتخاب ابزارهای مطمئن تر (مشاهده تصویر آموزگار و تصویر مخاطبان و آموزندگان)، با سهولت بیشتر (گفتگو با میکروفن نه به صورت تایپ و…) و سرعت بالاتر (نرم افزارهای پیشرفته تر و…) به کارایی و اثربخشی این فن آوری نوین در صنعت آموزش افزوده است.
موفق باشید.
همراهتان خواهم بود.
من در مقامی نیستم که بخوام شمارو تایید یا تکریب کنم اما دوست دارم چنتاچیزبگم: خیلی از نوشته هاتو دوست دارم ولی اینو دوست نداشتم..، چون چیزی که تو این نوشته دنبالش هستی فاصله آدماروازینی که هم هستش بیشتر میکنه.. درسته دنیا و زندگی امروزی به اون سمت پیش میره اما ما که دیگه تباید پیاز داغشو زیاد کنیم ..حس میکنم از چشم ی ربات به دنیا نگا میکنی..انگار میخوای همه چیو مکانیکی کنی …نمیدونم چرا حس میکنم با آدمها و دنیا خیلی با استراتژیو و ترفند و اینا ارتباط برقرار می کنی…من فایل برنامه ریزی سال جدیدتو هم گوش کردم.. اما اونجا هم این حسارو داشتم،البته منکر نمیشم چیزای خوبی هم ازش یاد گرفتم…مگه چقد زنده ایم؟مگه قراره به کجا برسیم؟ این همه سخت بودن و با حساب کتاب زندگی کردن،فکر کردن،کارکردن،ارتباط برقرار کردن،نوشتن،گفتن …لازمه واقعا؟؟؟!!!
۱+ .
واسه ساختن ایرانی آبادتر لازمه. حتی چند ده برابر این هایی که گفتی 🙂
من این کامنت رو لایک کرذم نه به این علت که باهاش موافقم به این علت که حس می کنم پاک کردنش، پاک کردن دغدغه و ترس خیلی ها از دنیای مدرن و آموزش هایی از جنس آموزش مجازیست. به عنوان یه دانشجوی کارشناسی ارشد که دارم رو آموزش الکترونیک به صورت تخصصی کار می کنم بارها و بارها با این فیدبک ها مواجه شدم و حس می کنم برای طراحی محیط های مجازی آموزشی، روح داشتن و وجود حس تعاملات و معاشرت های معنی دار برای لذت بردن و موندگار شدن کاربراش بسیار بسیار اهمیت داره.
سلام ، وقتتون بخیر
در حال حاضر پایان نامه من در رابطه با سنجش کیفیت و کارایی آموزش مجازی هست و بررسی علل گرایش داوطلبان به این نوع آموزش. با توجه به اینکه تجربه تحصیل درهر دو نوع آموزش رو دارم، معمولا زیاد با هم به مقایسه شون می کشمشون و مسلما هر کدوم مزایا و معایب ویژه خودشون رو دارن،اما در کل آموزش های مجازی واقعا ظرفیت بالایی برای توسعه و ارتقاء کیفیت و حتی پیشی گرفتن بر آموزش های حضوری و سنتی داره.فکر می کنم ادامه تحصیل به سبک آموزش الکترونیکی،(بسته به رشته و زمینه تحصیلی)تا حد زیادی می تونه کاربردی تر و عملی تر باشه وبعد از فارغ التحصیلی دانشجو در کنار دانش های تخصصی رشته تحصیلی خودش به مهارت ها و علوم دیگه ای هم مسلط میشه و تجربه های عملی جالبی رو کسب می کنه و به نوعی به موازات فراگیری دروس تئوری، برای پیاده سازی عملی اطلاعات و دانش هاش به آمادگی بالایی میرسه. با در نظر گرفتن تجربه شخصی خودم،درآموزش برخط ،حتی تغییر رشته و فراگیری یه علم کاملا جدید هم می تونه به نحو مطلوبی اتفاق بیوفته گاهی حتی سهل تر ووفق پذیر تر نسبت به آموزش حضوری. تلفیق پروژه های درسی و شغلی به دلیل ارتباط نزدیک زمانی این دو مسئله می تونه پیامد های مفید و مؤثری هم در مبحث درسی و آموزشی و هم مبحث کاری و شغلی برای دانشجو داشته باشه.
بنظرم دانشجویان و فراگیران آموزش های مجازی فراتر از جویندگان دانش سنتی، به نوعی “دانشگران برخطی” هستن که بطور کلی خودشون کنترل پروسه فراگیری خودشون رو در دست دارند و قادر هستن به طور مستقیم روی کیفیت آموزشی شون تاثیرگذار باشن.
با سپاس
سلام جناب شعبانعلی عزیز….خدا قوت و خسته نباشید.
ایده تون خیلی وسیع و نیازمند به تلاش شدید و خستگی ناپذیر هست.
۱-به نظر من(البته با اطلاعات خیلی خیلی پایینم) کار در فضای اسکایپ، هم می تونه صمیمیت و گفتگوی استاد-شاگرد و شاگرد-شاگرد رو فرهم کنه و هم می تونه در فضای مجازی و آنلاین ارائه بشه.
۲-با توجه به کامنت های دوستان عزیز،من هنوز متوجه نشدم که بصورت تخصصی، در چه زمینه ای قصد فعالیت دارید.آیا ایده جدیدتون، در ادامه طرح متمم هست یا اینکه قصد آموزش در حوزه های دیگه رو هم دارید؟
در نهایت فکر می کنم اگه برنامه ریزی فضای حقیقی مدارس امروز را در فضای اسکایپ انجام دهید، به این ترتیب نوعی از آموزش مجازی بومی شده ای را به ما و بقیه دانش اموزان ارائه خواهید داد.
از زحماتتون و تلاش های پیگیرانه تون نهایت سپاسگذاری را دارم و اگر کمکی از دست بنده برای پیشبرد اهدافتون،در نظر داشتید،مخلصانه در خدمت شما هستم.
به نظر من واسه دانشگاه مجازی خوب نیست!
من فکر می کنم که از دوره ی کارشناسی ارشد مقاله نوشتن،واسه درس های دانشگاهی و پایان نامه بگیرین تا همایش های ملی و بین المللی معتبر،خصوصن مقاله isi نوشتن (احتمالن صرفن به خاطر امتیازاتی برای دفاع پایان نامه-قبولی دکتری و … ) یه سری اموزش های مجازی،که تمرین داشته باشه و سکانسی باشه خیلی به دانشجو کمک می کنه.واحتمالن هزینه ای رو که سایت ازش می گیره باهاش مشکلی نداره.
فوایدی که واسه اون ارگان/سایت داره :
اعتبار
سرمایه
بالابردن سطح دانش و پیش بردن جامعه جوان به سمت (واقعی!)متخصص شدن !
دعا کردن هر روزه ی دانشجویان به جان این سایت شریف!
خیط کردن مافیا
فوایدی که واسه دانشجو داره:
بالاخره مقاله نوشتن رو یاد می گیره
سعی می کنه تخصصی تر بنویسه(پژوهشی نه ترویجی)
حتی اگه هزینه ای واسه سایت می ده راضیه چون مقاله خودش رو نوشته
نیازی نیس بره دنبال آقای مافیای مقاله نوشتن(درنتیجه این آقا بهتره بره جای دیگه مافیا شه)
هدف دار پیش میره
اینجانب درگیر نوشتن مقاله علمی-پژوهشی دهنم سرویس شد و جدّا از مافیا دوری کردم،در حالی که عزیزانی هستند که کلّن در مملکت ما با این مافیا ها 🙂 قرداد الی الابد بستن.
شغل خوبیم هس مافیایی :)) در آمد بالویی داره
انگیزه بهترین محرکه برای هر چیزی، می بایست در آموزش مجازی ایجاد انگیزه کرد و عطش مخاطب را شعله ور. البته منی که میخوام پیشنهاد بدم تجربه ای در آموزش ندارم و البته توانش را هم ندارم، آخه شغله انبیاست. ولی بعنوان مخاطب میتونم بگم:
الف:درجایی خوندم، چند شرکت معتبر(البته نه تو ایران) برای آموزش پرسنلشون، از بازی استفاده کردند، البته دقیقا نحوه کار عنوان نشده بود، ولی میتونم اینجوری تصورش کنم: تو هر مرحله بازی با ارایه یکسری اطلاعات و در ادامه با دریافت جوابها (مثل پیدا کردن کلید) شرکت کننده به مرحله بعد میره. ؛)
ب: زمان ما لیسانس قدیمیها (اون روزا آخرش بود:) ) استادا میگفتن اسمتون دانشجو است یعنی باید بگردید دنبال دانش. ما وظیفه نداریم لقمه کنیم، ما راهنمایی میکنیم. شخصا وقتی میخوام درباره نکته ای اطلاعات کسب کنم، یک جستجو تو وب با هزاران لینک، شروع به گشتن در لینک و… تا کسب اطلاعات دلخواه. حال اگه آموزش مجازی باشه در واقع یه فضا با اطلاعات صحیح باشه می شود این جستجو رو هدفمند کرد. یعنی بجای اینکه من تو ۱۰۰۰ تا لینک بی ربط و با ربط بخوام اطلاعات رو استخراج کنم، بیام تو ۱۰۰۰ تا منبع معتبر اینکارو بکنم، ترم ۲ از استادم جلوترم، نه؟!
ج: یک محیط تعاملی بسازیم. یک سرفصل آموزشی، ارایه چند نکته مهم و منابع، بعد با ارایه سئوالات، دانشجو برای دریافت جواب مطالب رو یاد بگیره.( یادتون در تجربه آموزش زبان نکته خوبی گفتید، سختتر معنی لغت رو پیدا کنید، در ذهنتون بهتر می مونه)
د: تجربه شخصی من در یادگیری: ما تو دانشگاه یک مشت کتاب ایدالگرا خوندیم که تو شرکتها و صنعتمون جواب نمیداد، و البته هم نداد. اگه دانشگاه کلاساش تو کارخونه و شرکت باشه، دانشجو هم باتجربه میشه، هم علم جاری رو میبینه و علم روز رو منطبق با شرایط، بومی سازی میکنه. البته دیگه این آموزش مجازی نیست ولی باید قبول کنیم حتی زبان و کامپیوتر رو اگه بشه تحت وب یاد گرفت، تا تو گود نری، یعنی یاد نگرفتی. (تعامل واقعی) باید یجوری با مجازی تلفیق بشه. مثلا شب تو خونه دانش روز رو یادبگیره، روز سرکار تست کنه، جاری کنه، بومی سازی کنه و …
ه: در تاریخ تلفن همراه یه درس بزرگ هست: مایکروسافت خیلی زودتر از اپل تلفن لمسی ساخت، ولی چرا موبایل اپل دنیا رو متحول کرد ولی موبایل مایکروسافت نکرد؟ زمان عرضه و تکنولوژی. اپل در زمان مناسب بااستفاده از تکنولوژی LCD و چیپهای و سنسورهای مناسب و سریع، گوشی فوق العادش رو عرضه کرد که این شرایط در زمان عرضه موبایل مایکروسافت نبود لذا موبایل مایکروسافت خواستنی نبود. آموزش مجازی که شما مدنظرتون شاید زمان عرضه اش با تکنولوژی امروز، اجرایی نشه. البته باید مایکروسافت شروع میکرد تا اپل میوه اون ایده ناب رو بگیره، نه؟
و: تعیین سرفصلها با سلیقه دانشجو: یادتون میاد مطلب زحمهای کهنه رو. استادا فکر میکنن دانشجو باید X رو بخونه تا بتونه Y رو یاد بگیره. من دانشجو، بی تجربه و خام، دوست دارم برعکس برم چه بدی داره؟ شاید Y رو خوندم اصلا دیگه به X نیاز نباشه؟ اگه رفتم موقع یاد گرفتن Y دیدم آخ آخ به مطالب X نیاز دارم. اونقت X رو با علاقه میخونم. شاید طول بکشه ولی میفدتر. در محیط مجازی باید این امکان فراهم بشه. میدونید منظورم اینه که باید چالش باشه تا به قول قدیمیا روز جمعه به مکتب آورد …
…> شاید این مطالب بی ربط بود و یا غیر مفید. ولی دلم میخواست یه روزی یه جایی داد بزنم، که زدم . مرسی که فضاشو به من دادید. 🙂
بد نیست سری به سایت های codeschool.com , codacademy هم بزنید ، واقعا عالی هستن .
سلام. ممنون که خواستید ما هم در اینخصوص فکرهامون رو به اشتراک بذاریم.:)
من به عنوان کسی که دوره تحصیلی ارشد رو در یک دانشگاه مجازی تحصیل کرده؛ (اول) میخوام تجربه خودم رو در این زمینه خدمتتون بگم و (دوم) چند نمونه از آموزش الکترونیک که در دنیای اینترنت ازش استفاده می کنم و واقعا هم لذت میبرم رو بهتون معرفی کنم و (سوم) ایده و پیشنهاد خودم رو خدمتتون بگم:
(اول) – برای اولین بار که میخواستم در کلاسهای مجازی دانشگاهم شرکت کنم، هیچ تصور و بینشی نسبت بهش نداشتم و با تردید و نگاهی «نه چندان خوشبینانه» بهش نگاه می کردم. (البته این رو هم بگم که ترم اول، کلاسهای پیشنیاز ما، به صورت حضوری برگزار شد و باعث شد تا حدی به محیط دانشگاه و استادها آشنا بشیم و دوستی و صمیمیت ها با اکثر دوستان ِهمکلاسی، در محیط واقعی شکل بگیره …) اما از ترم دوم که صد در صد کلاس ها به صورت جدی به شکل الکترونیکی برگزار شد، ( البته در طول ترم، یکی دو کلاس هم حضوری برگزار میشد برای رفع اشکالات و امتحانها هم بصورت حضوری بود) …متوجه شدم که چقدر این شیوه جذاب و جالب و قابل توجه هستش. (من فکر میکنم انسان، همیشه به دنبال تنوع و تازگی و روش های جدید میگرده و اینکه احساس کنی داری یک شرایط جدید و متفاوت رو تجربه میکنی، این خیلی حس خوبی به آدم میبخشه و خون جدیدی رو در رگهای آدم به جریان میندازه)
ما از سیستم آموزشی (LMS) استفاده می کردیم که به نظرم خیلی جالب و جذاب بود. استاد، صحبت میکرد و به ارائه درس مربوطه می پرداخت و ما هم می توانستیم سوالات خودمون را (البته با احترام به صحبت استاد، مبنی بر اینکه صحبتشون در جای نادرستی قطع نشه!) با ارسال پیام متنی، یا با درخواست برای میکروفون و به صورت صوتی، مطرح کنیم. پروژه ها و پرزنت های درسیمون رو هم که با نمایش اسلایدهای پاورپوینت، که با تمام اعضای حاضر در کلاس قابل به اشتراک گذاری بود، ارائه می کردیم.
سیستم قابلیت ارسال پیام گروهی و پیام خصوصی هم داشت، و این خیلی خوب بود که وقتی با دوستت کاری داری یا میخواهی شیطونی کنی و پشت سر استاد یه چیزی بگی!!;) با خیال راحت میتونستی اینکار رو انجام بدی!:)
یک چیز دیگری که خیلی در این مدل آموزش برام جالب بود، این بود که تمرکز ذهنیم در کلاس مجازی، خیلی خیلی بیشتر از تمرکزم در کلاس حضوری بود. واقعا نمیدونم چرا … حرف به حرف استاد رو کامل و بادقت می شنیدم و همونجا یاد می گرفتم و نت بر میداشتم. ( این رو هم بگم که جزوه های من توی کلاس معروف بود و همه از من، برای گرفتن جزوه ، التماس دعا داشتن!;) ) و اینکه میتونستی در آرامش، وقتی توی کلاس هستی، چای و کیک عصرونه ت رو هم با آرامش بخوری و درس رو گوش بدی، این خیلی حس خوبی بود.
و نکته جالب دیگه این بود که میشد کلاس ها رو کامل، رکورد کرد و بعدا دوباره دید و شنید. و البته این رو هم بگم که کلاس ها خیلی جدی بود و حضور و غیاب انجام میشد و گهگاهی استاد اسم یکی از بچه ها رو صدا می کرد و یه سوال می پرسید تا مطمئن بشه که همه هستند و بیدارند!
این ها رو به عنوان شخصی که آموزش مجازی رو به طور جدی تجربه کرده، گفتم تا کسانی که حس یا تصور نه چندان خوبی به این قضیه دارند، بتونن تصور روشن تری نسبت به اون پیدا کنند.
(دوم) – میخوام سه نمونه خیلی خوب از وبسایتهایی که من از اونها در زمینه آموزش الکترونیکی استفاده کردم و میکنم، و خیلی ازشون راضیم رو بهتون معرفی کنم :
۱) سایت http://www.mindtools.com
نکته و امکانی که در مورد این سایت برام خیلی جذاب و قابل توجه هستش, اینه که یک داشبورد با عنوان My Learning Plan در اختیار کاربر قرار داده میشه و کاربر میتونه موضوعات مورد علاقه ش رو از میان هزاران مطلب و موضوع ( که ممکنه گیر افتادن در بین همه ی آنها، موجب غرق شدگی و سردرگمی بشه!) رو بعنوان مطالب مورد علاقه ش انتخاب کنه و شروع به تمرکز بر روی اون چند مطلب بکنه. روز بعد، یا هفته ی بعد، یا ماه بعد که بعد از مدتی دوباره به این سایت برگشت، فراموش نمیکنه که قرار بوده چه مطالبی رو بخونه. هروقت هم که مطلب مورد علاقه ش رو خوند و به نتیجه ذهنی موردنظرش رسید، اما میخواد هنوز توی داشبورش نگه داره تا در آینده دوباره بهش سر بزنه، mark as completed اش میکنه .. اگر هم که دیگه کلا کارش با اون مطلب تموم شده، remove اش میکنه تا فضا (منظورم صرفا فیزیکی نیست، بیشتر فضای فکری) برای مطالب جدیدتر باز بشه….
۲) سایت http://www.babbel.com
نکته و امکانی که در مورد این سایت آموزش الکترونیکی زبان، خیلی برام جالبه اینه که، در کنار تمام امکانات خیلی خوبی که برای آموزش زبان داره؛ حتی اگه شما بعد از چندین ماه، دوباره به این سایت برگردی و لاگین کنی، با ورود دوباره به این سایت، احساس خوب و ارزشمندی از کاربری خودت پیدا میکنی، نه فقط با خوشآمد bold ای که بهت میگه، بلکه با این موضوع که بهت یادآوری میکنه که تو در چندین ماه گذشته وقتی برای آخرین بار اونجا بودی، کدام COURSE رو گذرونده بودی، SCORE و امتیازی که از تمرینهای انجام شده کسب کرده بودی، چقدر بوده و …. مثل اینه که دستت رو میگیره و دوباره در راهی که کمی باهاش ناآشنا و غریب شدی تو رو راه میبره و کمکت میکنه که دوباره شروع کنی….
۳) سایت http://www.learn.livemocha.com
این هم یک سایت خیلی جذاب برای یادگیری زبان هستش که با ابزارهای مختلف، کاربر رو به یادگیری و انجام تمرین ها تشویق میکنه. این سایت هم مثل سایت قبلی در هر بار ورود، میزان یادگیری و پیشرفت کاربر رو در تمرین ها و … ارزیابی و دراختیارش قرار میده تا وضعیت موجودش رو بدونه و دوباره برای رسیدن به جایی که میخواد برسه، شروع کنه. و البته یک ویژگی خیلی جالب دیگری هم که این وبسایت، برای جذابیت بیشتر در آموزش به کار میبره، استفاده از امکانات game گونه است، به اینصورت که مثلا برای خریدن درسهای جدید، باید یک سری لوبیا!! بخری و امتیازهات رو برای دراختیار داشتن درسها برای یادگیری بهت میگه و …. (you must try yourself):)
(سوم) – و اما پیشنهاد: ( قبلش، دلم نمیاد از زحمتهای شما در راه اندازی سایت متمم، تشکر و قدردانی نکنم که در جای خودش از اونجا که در کشور ما به نظر من اولین نمونه ست و با مطالب پرمحتوا و جذاب برای تشنگان آموختن بیشتر، امکانات خیلی خوبی رو فراهم میکنه، جای تقدیر فراوان داره.)
اما میخوام در بند سوم، از همون شرایط وجذابیت های اشاره شده در بند اول و دوم، به این نتیجه برسم که تموم موارد ذکر شده (بعنوان مثال) در اون دو بند قبلی که برای من ِ نوعیِ ِ کاربر ِ تشنه ی آموختن، میتونسته جذاب باشه، و منو توی مدت یادگیری، پای کامپیوتر میخکوب کنه، میتونه به عنوان ایده یا پیشنهاد بنده، عنوان بشه.
بعلاوه اینکه من اعتقاد دارم که باید تلاش بشه تا آموزش الکترونیک (e-learning) ،در آینده نزدیک به سمت «آموزش ِ همراه یا آموزش موبایلی» (m-learning) بره ، و اینکه آموزش مجازی حتی باید از web 2.0 هم گذر کنه و بره به سمتweb 3، تا آموزش، مجازی، هرچه جذاب تر، مشارکتی تر و کارآمدتر باشه…
(منو خیلی ببخشید که کامنتم اینقدر طولانی شد، واقعا نمیتونستم بیشتر از این خلاصه ش کنم! و امیدوارم این حرفهای من هم بتونه ذره ای ناچیز، راهگشا باشه) 🙂
شهرزاد جان سلام ممنون که از تجربه ی خودت گفتی راستش من هم تو ذهنم بود که پیشنهاد بدم هرازگاهی کلاس های حضوری تشکلیل بشه تا اشکلات برطرف بشه ولی خوب با حجم از کاربر وتعدادی زیادی که فکر کنم بالای چند هزار نفر برای متمم ثبت نام کردند البته اینجور که خود استاد می گفتند فکر میکنم شاید شدنی نباشه مخصوصا اینکه از همه جای ایران و حتی خارج از ایران هم هستند … و همین که خیلی ها اینترنتشون اونقدر پرسرعت نیست که بشه راحت دنبال کرد کلاسو 🙁
یک سوال دوست عزیزم من چیزی راجع به کلاس های مجازی در ایران نشنیده بودم در واقع نشنیدم به این صورت کلاس ها برگزار بشه مثلا در دانشگاه ما اسما آموزش مجازی بود ولی در واقع سرکلاس تشکیل می شد .. می تونم بپرسم کدوم دانشگاه این کارو انجام میده ؟
سلام شیرین جان. خواهش می کنم.
دانشگاه آزاد (واحد الکترونیکی- تهران)
http://www.iauec.ac.ir/Portal.aspx
( البته این وبسایتش همیشه حرص منو در میاره ! یکی دوبار هم به ادمین وبسایتشون ایمیل زدم و پیشنهاداتم رو برای بهبود شکل ظاهری وبسایت، بهشون گفتم ولی با کمال احترام، هیچ ترتیب اثری ندادن!!;) )
… درضمن، از بین دانشگاههای دیگه، “دانشگاه علم و صنعت” رو هم میدونم که ارشد مجازی می پذیره…
ممنونم شهرزاد عزیزم که پاسخ دادی 🙂
اختیار داری. هر سوال دیگه ای هم که در این زمینه داشتی، من هستم عزیزم.:)
سلام شهرزاد خانم
ضمن تشکر از مطلب خوبت من چند مرتبه به سایت http://www.learn.livemocha.com سر زدم (حتی با فیلتر شکن) ولی با پیغام زیر مواجه میشم . می تونی کمکم کنی ؟
۵۰۲ Bad Gateway
درضمن اگر برای تمرین و تقویت speaking تجربه ای داری لطفا به اشتراک بگذار .
پیشاپیش تشکر میکنم .
سلام آقا رسول عزیز. خواهش می کنم. من از شما ممنونم و خوشحالم که اون مطلب تونسته باشه براتون مفید باشه…
در مورد موضوع اولی که فرمودید، منو ببخشید، بهتر بود آدرس اون وبسایت رو با http://livemocha.com معرفی می کردم. (من مستقیما لینک صفحه Login یا Signup این وبسایت رو معرفی کردم). شاید با آدرس اصلی سایت بتونید بدون مشکل، بهش دسترسی پیدا کنید. اما در هر حال، در مورد پیغام خطای ۵۰۲ Bad Gateway ، که یکی از پیغام های وضعیت HTTP هستش؛ من براتون تحقیق کردم (و ممنون که باعث شدید به این بهانه، خودم هم بیشتر در موردش بدونم …:) ) این یک خطای ServerSide ه که بین سرورها در حین درخواست برای یک دامین، پیش میاد و میتونه با یک سری اقدامات از سوی شما بعنوان کاربر رفع بشه. این اقدامات میتونن موارد زیر باشن:
۱- وقتی با این پیغام مواجه میشید؛ اگه از spell آدرس وبسایت تون، اطمینان دارید؛ یکبار کلیدهای ctrl/F5 رو برای refresh کردن صفحه تون بزنید.
۲- یک session جدید باز کنید. یعنی مرور گرتون رو یکبار ببیندید و دوباره باز کنید و حالا دوباره امتحان کنید.
۳- Cache کامپیوترتون رو خالی کنید. از طریق گزینه های option یا setiing در clear browsing data (در هر مرورگری ممکنه گرینه های مربوطه متفاوت باشه، باید پیداش کنید)
( Cache = مجموعه ای از صفحات وب، شامل متن، تصاویر، فایلهای مدیا و … است که از وبسایتهایی که تابحال به اونها سر زدید، در HardDrive کامپیوتر شما ذخیره میشه تا وب سایتها رو بتونه سریعتر براتون بارگذاری کنه. این خوبه .. اما به نظر من باید هر از چندگاهی Cache رو خالی کنیم تا مرورگرهای ما بتونن آخرین نسخه های وبسایت ها رو به ما نشون بدن)
۴ – Cookie های مرورگرتون رو پاک کنید.
۵ – با یک مرورگر دیگر امتحان کنید. مثلا اگر قبلا با فایرفاکس رفته بودید و پیغام خطا داده بود، حالا با گوگل کروم ، امتحانش کنید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر لطفا به این سایت برید:
http://pcsupport.about.com/od/findbyerrormessage/a/502error.htm
و اما مورد دومی که فرمودید : (ضمن اینکه خیلی ازتون ممنونم که سبب شدید تجربه شخصی خودم رو در اینخصوص به اشتراک بذارم و البته باید بگم که خودم هم هنوز تا جایی که باید باشم خیلییی فاصله دارم، اما ب ه هر صورت، من هم دارم تلاشمو میکنم تا در این زمینه بهتر بشم )
۱- یک تجربه شخصی که برای خود من خیلی جالب بود و احساس کردم روی speaking من خیلی تاثیر مثبت داشت، شرکت در کلاسهای زبان Free Discussion بود که از هر دری صحبت میشه و تو مجبوری در بحث ها شرکت کنی. ضمن اینکه باید سعی کنی به صحبتهای بقیه خوب گوش بدی و Listening ات هم تقویت میشه و حالا باید سعی کنی تمام کلمه ها و جمله بندیهایی که بلدی یا حتی بلد نیستی (استاد تصحیح ات میکنه) رو استفاده کنی تا بتونی منظور و باور و عقیده و حس درونی خودت رو که برای خودت خیلی ارزشمنده و میخوای بدون کم و کاستی و به بهترین نحو به دیگران انتقال بدی، رو بیان کنی … این خیلی برای من خوب و موثر و مفید بود و حیف که در حال حاضر نتونستم ادامه ش بدم ولی حتما توی برنامه های اولویت-دارم، گذاشتمش…
۲- تجربه بعدی، تجربه ای است که خیلی ها تاییدش میکنن و اون اینکه باید سعی کنیم خودمون رو در معرض و در محیط هایی قرار بدیم که مجبور باشیم صحبت کنیم که متاسفانه توی ایران، کم پیش میاد. اما تجربه یکی از دوستان خوبم که واقعا انگلیسی رو به خوبی صحبت می کرد، این بود که در شرکتی که کار میکرد، مدیر فروش بود و در تمام نمایشگاههای بین المللی یا داخلی، شرکت میکرد و برای معرفی محصولات شرکت شون با میهمانان خارجی صحبت می کرد و خودش می گفت که من زبان رو از همین طریق تونستم بهش مسلط بشم.
۳- موضوع بعدی اینه که واقعا من فکر می کنم هر چقدر ما بتونیم دامنه ی لغاتمون ( اون هم از نوع لغات پرکاربرد) رو بالا ببریم و همچنین کاربرد کلمات رو در جملات یاد بگیریم، این خیلی میتونه کمک کننده باشه. و البته همونطور که محمدرضای عزیز هم در این مورد، از تجارب خوب خودشون میگه و در این پیج هم هستش :
http://www.shabanali.com/ms/?p=2901
از قانون فراگیر «پارتو» یا همون «۲۰/۸۰»، میتونیم در اینجا هم استفاده کنیم و روی لغاتی که واقعا به دردمون میخوره کار کنیم.
تجربه شخصی من در خصوص همین مورد سوم، اینه که فلش کارت های تافل انتشارات جنگل رو خریدم. هر بار یکی دو کارت از اونها رو از جعبه اش در میارم، میذارم روی میز تحریرم توی اتاقم. هر دفعه یک لغتش رو میخونم، به معنی و مترادفش توجه می کنم و سعی می کنم وقتی سرگرم کارهای دیگه هستم و توی خونه اینور و اونور میرم! جمله ای که زیر اون لغت هست رو با خودم بارها وبارها مرور کنم تا هم، معنی لغت و هم کاربردش توی جمله، به خوبی برام جا بیفته. ( اگه بیرون هم با وسایل نقلیه عمومی به مسیرهای موردنظرتون میرید که اونجا هم برای این منظور عااالیه …)
ببخشید این توضیحات اینقدر طولانی شد .. امیدوارم تونسته باشم اندکی، به شما دوست خوبم، کمک کرده باشم. موفق باشید. 🙂
سلام، فقط یک پیشنهاد :
اگر فرصت کردید فیلم ” her ” ساخته ” اسپایک جونز ” را ببینید !!
سلام. دیدهام امید جان.
البته به نظرم کارگردان راجع به اون چیزی که ساخته شایدش Sense خیلی کامل نداشته. همینه که بیشتر دلسوزی رو به سمت سامانتا هدایت کرده.
من سامانتا رو خوشبخت اون فیلم میدونم و بهش غبطه میخورم و دلم برای اسیران کالبد فیزیکی و ضعفی که این کالبد به اونها تحمیل کرده میسوزه.
منم دلم براي سامانتا نسوخت ولي فكر كردم مشكل از عدم همذات پنداري منه
بنظرم برداشت شما جالب تره ، كاش ميشد فيلمهاي خوبي رو كه مي بينيد
گاهاً نظر خودتون رو بنويسيد ، البته اگراصلاً فيلم مبينيد ؟!
سلام . به نظر من سامنتا جایگزین احساسات در آینده ای نه چندان دور است و تئودور نماینده انسان تنها که همین حالا داره شکل می گیره و هر روز تقویت میشه. خانه مجازی، آدمهای مجازی، عشق های مجازی و… در نهایت انسان تنها . شاید ما هم روزی بیان احساسات برایمان غیر ممکن گردد و دست به دامان تکنولوژی نوین و بی احساسی شویم که عبارات عاشقانه در آن برنامه ریزی شده و می تواند در آن واحد با ده هزار آدم دوست باشه! من دلم برای انسان فردا می سوزه ، برای تنهائیش…
امید عزیز ، با اینکه من زیاد اهل فیلم دیدن نیستم، ولی با توصیف شما از این فیلم، علاقمند شدم که حتما ببینمش.
و اما یک نکته:
ببین امید جان … تا حد زیادی من هم با حرفهای تو موافقم و من هم انسان رو، طبیعی تر، با احساس تر و پایبندتر به ارزش های انسانی و اخلاقی، میخوام و بیشتر می پسندم، ولی نکته ای که هست اینه که این شرایط ، این فناوری ها و این اجتماعات مجازی، در هر صورت وجود داره و هر چه رو به آینده میریم بیشتر و بیشتر هم میشه؛ ولی … خبر خوب اینه که، ما به عنوان یک انسان، این آزادی و این توانایی رو داریم که «به جای اینکه تسلیم بی چون و چرای این شرایط بشیم، سعی کنیم ارباب اونها باشیم» و از این امکانات و ابزار خیلی خوب و قدرتمند استفاده کنیم تا «بجای قربانی این شرایط بودن، سازنده و خالق شرایط دلخواهمون باشیم.»
ما در کنار تمام این واقعیات موجود، میتونیم و بایستی اوقات، فعالیت ها و کلا زندگیمون رو «مدیریت» کنیم … اینطور نیست؟:)
یک مطلب در آموزش هست که ربطی به مجازی و غیر مجازی بودن نداره ولی شاید بتونه کمکی باشه.
اگر درس با چاشنی داستان و اتفاقات روزمره و مثالهای شخصی ترکیب بشه و به دانشجو ارائه بشه خیلی بیشتر توی ذهن دانشجو می مونه و دانشجو درهای بیشتری را در ذهنش برای یادگیری باز میکنه و بیشتر در فرایند یادگیری خودشو قاطی می کنه و اظهار نظر میکنه و مشقهاشو هم خیلی مرتب می نویسه.
طبیعتا اضافه کردن این چاشنی در کلاس حضوری خیلی راحتتر از آموزش در فضای آنلاین است. و در حضور معلم و شاگرد در کنار هم سینرژی ای ایجاد می شود که ایجاد آن در آموزش آنلاین سخت است اما غیر ممکن نیست.
بیایم از این سوال شروع کنیم که چرا تعداد کامنت ها در سایت متمم خیلی کمتر از سایت روزنوشته هاست و چرا افراد با کلی ذوق و شوق در روزنوشته ها کامنت می گذارند. در سایت روزنوشته ها افراد مطالب زیادی را می آموزند که از آن در زندگی شخصی استفاده می کنند و آنرا برای دیگران تعریف می کنند. یک عامل مهم بنظر من اینست که در روزنوشته ها آموزه ها با چاشنی داستان و اتفاقات روزمره و بصورت خودمانی ارائه می شوند. این خودمانی بودن و مثالها در فایلهای رادیو مذاکره نیز شدیدا موثر است.
در سایت متمم متن ها بسیار کاربردی و با دقت و عالی نوشته شده اند و سعی زیادی شده است که سختی مطلب گرفته شود و مطلب به زبان ساده نوشته شود اما.
یک پیشنهاد دیگر اینکه می توانید در سایت متمم صفحه ای برای معرفی کارشناسان باز کنید و نام و عکس و سوابق تحصیلی آنها را بنویسید.
در آموزش آنلاین خوب است که در اول و آخر دوره جلسه ای برای دیدار استاد و شاگردان گذاشته شود.
به سایت های آموزشی که معرفی کردید کلاس درس را اضافه می کنم.
http://kelasedars.org/
محمدرضا چیزی که تا حالا بیشتر فهمیدم اینه که تلاش MIT، Stanford ببیشتر در راستای آموزش soft skill بوده.
آموزش هایی که بیشتر مرتبط با “EQ” هستن.
شاید علتش این بوده که متوجه شدن نمیشه مطالب درسی دانشگاهی رو با آموزش الکترونیک با کیفیت بالایی منتقل کرد.
سلام
از دانشگاه مجازی پرسیدید : باید بگویم ۹۰ درصد سوادی که در رشته ای که تحصیل کردم نه در محیط دانشگاه بلکه پشت کامپیوترم و مطالعه و دیدن فیلمهای اموزشی از منابع خارجی و داخلی بود. ( بدون اغراق )
راستش در محیط دانشگاه وقتی بحثها از جنبه تئوریک خارج میشد و جنبه واقعی و اجرایی در محیط کسب و کار را پیدا میکرد اساتید از دادن اطلاعات سرباز میزدند و میگفتند خودتون برین بیرون یاد بگیرین.
حالا این بیرون کجا بود جایی بود که ما را راه نمیدادند هنوز هم اگر از دفاتر فنی درخواست دفترچه محاسبات کنی سر باز میزنند و ان را راز مگوی خودشان و تنها وظیفه خودشان را دادن نقشه های اسمبلی میدانند. ازمایشگاها و کارگاهها هم به انواع دیگر
اولین بار در محیط وب بود که چند نفر شیر پاک خورده پروژه های واقعی خودشان را ارایه دادند تا کوچکترها از روی دست انها یاد بگیرند و بزرگترها هم با نقد کارهای یکدیگر عیب های خود را پیدا کرنند. دوره های اموزشی انلاینی تشکیل شد که بعضا اساتید به نام این مملکت که همکنون خارج از کشور بودند دوره های فشرده و مضوعات خاصی برگذار شد و ایین نامه های مختلف مورد برسی قرار گرفت
و کم کم ان فضا شکست چون مثالها واقعی شد و اجرایی فکر میکنم اولین انتظار بیننده و شنونده ارتباطی است که بین اموزش و دنیای بیرون میگیرد است
البته که باید خاک خوری ان را کرد تا به ان توانمدی برسیم البته که باید برای چنین اموزشی هزینه پرداخت کرد و این هزینه را میدهیم چون به نام شما اعتماد داریم
در حوضه مذاکره کسانی که به اینجا سر میزنند احتمالا تا به حال تخصص خود را یافته اند اما احتمالا در محیط واقعی در ارتباط با اطرافیانشان در مانده اند
خوب به یاد دارم وقتی در رادیو مذاکره از جدا کردن مواضع از منافع گقتید چقدر من را به فکر فرو برد یادم می افتاد که چقدر بی موقع دهانم را باز میکردم و یا وقتی در مورد مصاجبه شغلی نکاتی را گفتید برای من حکم الفبای جدیدی را داشت که ان را نمیدانستم تقصیرم نداشتم چون کسی به من یاد نداده بود
یکبار میخواستید در مورد چانه زنی صحبت کنید که فرصت نشد و اتفاق نیفتاد همان لحضه من خوشحال شدم چون این فکر سریع به ذهنم رسید که به هر حال هر جوان ایرونی یک چانه رنی ۲۰۰-۳۰۰ ملیونی سر داستان مهریه داره ( من باب شوخی )
با این تفاسیر از دانشگاه های ما همین الان هم فکر میکنم اموزش دنیای مجازی برای کسانی که میخواهند پیشرفت کنند دنیای جذاب تری است. از دانشگاه فقط مدرکش را میگیرند.
به هر حال به شخصه ارادت خاصی به شما هدفتان دارم
Taha جان طرز فکرت یا درسته یا درست نیست .
راستش برام مهم هم نیست .
مهم اینه که طرز فکر من کاملا با نظر تو هم راستا هست.
خوشحال میشم اگه گاهی باهم حرف بزنیم و تبادل نظر کنیم.
Mporrang@gmail.com
سلام بر طاهای عزیز
ممنون میشم اگه رشته ات مهندسی شیمی است سایت هایی را که از آنها بهتر تونستی محاسبات مربوط به پروژه ها رو یاد بگیری به من معرفی کنی. من توی رشته مهندسی شیمی کاملا این مشکل را دارم که روند درست محاسبات به ما یاد داده نشده است. در شرکتی هم که کار می کردم جز کپی کاری، کاری انجام نشد که ما طراحی یک پروژه را از نظر مهندسی شیمی یاد بگیریم.
سلام.
شاید یه وجه تمایز خیلی مهم در دنیای واقعی اینه که خیلی وقتها معلم من در من انگیزه ایجاد میکنه ومنو راغب می کنه که پای صحبت هاش بنشینم و همین نقش هم میتونه کاری کنه که من هیچ مطلبی یاد نگیرم.
براساس نظریه ی کرشنKRASHEN برای یادگیری ما حتما نیاز به انگیزه داریم تا بتونیم فیلترهایی که بر سر راه یادگیری قرار داره وکنار زده .اطلاعات و راحتتر وارد ذهن کنیم (در واقع همون که میگیم مطلب تو ذهنم نشسته) و برای اینکار یه معلم با تجربه تمام وقت کلاس و صرف تدیس نمی کنه! در ابتدا warm up داریم. کم کم وارد بحث میشیم .بعضی از مطالب با کمی شوخی و خنده پیش میره و…
به نظرم این تفاوت ها رو نمیشه انکار کرد.
ودر پایان اینکه من اصلا مخالف اموزش مجازی نیستم فقط این سوال براام مطرح میشه که وقتی یک معلم میبایست برای سلیق های مختلف انگیزه ایجاد کنه این انگیزه رو چه جوری میشه در دنیای مجازی ایجاد کرد؟
شاید استفاده از Business Model Canvas بتونه به شکل گرفتن یه ذهنیت بهتر کمک کنه، مخصوصا کار کردن روی بخش مشتری و ارزش پیشنهادی. من در مورد بخش مشتری چیزی که به نظرم میاد رو می نویسم ولی خب قطعا خودتون بهتر می تونید تکمیلش کنید:
-بخش مشتری: برای چه کسانی خلق ارزش می کنیم؟ مهمترین مشتریان ما چه کسانی هستند؟
فکر می کنم مشتریان آموزش مجازی باید این ویژگی ها رو داشته باشند: ۱- وقت نسبتا محدود ۲- داشتن فاصله جغرافیایی قابل توجه با مراکز آموزشی معتبر ۳- دسترسی راحت به اینترنت(علاوه براین باید به کار با کامپیوتر و وب علاقه داشته باشد) ۴-علاقمند یا مجبور به یادگیری ۵-مستقل از سیستم استاد و شاگردی می شه بهشون آموزش داد.
اما مشتریان اصلی چه کسانی می تونن باشن؟ من اولین گروهی که به نظرم اومد گروه مدیران بود(البته مدیرانی که اغلب در بازه سنی ۳۰ تا ۴۰ سال هستند، مجبور یا علاقمند به یادگیری اند و کار با کامپیوتر رو بلدند!)
نکاتی هم در مورد ارزش پیشنهادی:
-ارزش پیشنهادی: ما چه ارزشی رو به مشتری ارائه می کنیم(بسته پیشنهادی ما چیه)؟ به حل کدوم یک از مشکلات مشتری می تونیم کمک کنیم؟
ابن سوال خیلی خیلی مهمه. برای جواب دادن بهش لازمه با چندین نفر که واجد شرایط قرار گیری در گروه مشتریان هستند(مثلا ۵۰ نفر) مصاحبه رو در رو صورت بگیره و راجع بهشون تحقیق بشه که مشکلاتشون در زمینه آموزش چیاست؟
بعد از انجام مصاحبه و رسیدن به یک الگو از مشکلات مشتریان، باید رفت سراغ راه حل. من اعتقاد دارم از نزدیک صحبت کردن با مشتری ها و شناسایی نیاز(های) واقعی اونها ما رو به طراحی محصول یا خدماتی که واقعا برای مشتری جذاب و کارگشاست راهنمایی می کنه.
بهاره جان.
سوال من کمی فرق داره.
من دنبال مدلی از آموزش آنلاین هستم که اگر استاد اومد روبروت حضوری نشست بگی: ببخشید. من ترجیح میدم آنلاین در خدمت شما باشم. حضوری شما نمیتونین اون دانش و مهارتی رو که میخوام بهم به صورت کامل منتقل کنین!
ضمناً یک نکته. business Model Canvas برای کسیه که ایده و فرایند رو طراحی کرده الان داره به پیاده سازی و refine کردن فکر میکنه. اگر ایده وجود نداشته باشه این مدلها من و تو رو به تقلید از مدلهای موجود سوق میدهند.
فرض دوم تو که میگی وقتی از مرکز آموزشی معتبر دور بود بیاد سراغ وب برعکس فرض منه. من ایمان دارم که ده سال بعد دانشگاه فیزیکی، یک مرکز آموزشی معتبر محسوب نمی شه و در توضیح دانشگاه میگن:
برای پیرمردها و پیرزنهایی که توانایی استفاده از کلاسهای آنلاین رو ندارند، دورههای حضوری برگزار میشود!
چه حیف مزه دانشگاه به دور هم بودنشه!
محمد رضا بیا تجسم کنیم توسال ۱۴۲۳ شمسی هستیم .سرعت زندگی چقدر بیشتر شده ؟نام تخصص ها دیگه چند کلمه نیست مثل MBA گرایش بازاریابی ، نزدیک به یک پاراگراف هست. دیگه کارت ملی وشناسنامه وکارت بانکی و کردیت کارت مال جهان چهارمی هاست. همه کارها با اسکن قرنیه (برای جهان اول ) یا اسکن اثر انگشت یا دی ان ای تار مو (برای جهان سوم) انجام میشه. تولید کتاب برای کلکسیون دارها وکتابخانه ها توجیه اقتصادی داره ، قطع اینترنت یک فاجعه حساب میشه ولی قطع آب و گاز وبرق فاجعه نیست . تو این اوضاع بهترین روش درس دادن چیه؟
به نظرت یک نفر چقدر میتونه در مورد مطالعه ی برند شخصی وقت بزاره که سودش بیشتر از زیان از دست دادن منابع زمانی پولی احساسی و.. باشه؟یک دقیقه ؟ یک ساعت؟ یک روز ؟یا یک سال ؟
حتما میگی بستگی داره چقدر براش دغدغه ی فکری باشه یا چقدر نیاز داشته باشه ؟ جواب همینه!
جهان به نرم افزاری نیاز داره که غولی مثل موتور جستوجوی گوگل قسمتی از اون رو تشکیل میده
شما توش مینویسی برند شخصی دیگه اولویت اول اونی نیست که سه اوش فعالتره اونی بازی رو برده که در درجه اول یه سرفصل داره روش کلیک میکنی زیر گروه هاش مشخص میشه . کنارش نوشته زمان عادی برای خوندن این مطلب فلان دقیقست
حالا دو دوتا چهارتا میکنی ببینی به کلیات بسنده میکنی یا نه (تا اینجا حدودا هست )بعد نوع یادگیری رو انتخاب میکنی
فیلم مثل وب یاد یا پی دی اف همون فیلم یا فایل صوتی همون فیلم بعد از اتمام سوال می پرسی ، یا جوابی دازه یا نه
……
بقیه این داستانو یا خودت تجسم کن یا بگو برات بفرستم چون داره از موضوع بحث خارج میشه
با این مقدمه به نظر من باید برای هر موضوعی زیرشاخه ها اضافه بشه به صورتی که یکجا بشه تو چیزی شبیه نمودار درختی دید
بعد هر موضوع باید به سه شکل تصویری ،صوتی،نوشتاری در دسترس باشه و این سه نوع با هم ادغام بشه یعنی
مثلا یک پاراگراف بخونم توپاراگراف بعدی ببینم نیاز به توضیح بیشتری دارم قسمتی که برام جای سوال هست رو انتخاب کنم بعد کلیک راست ، سیستم ازم بخواد این قسمت رو میخوای به چه صورتی یاد بگیری ؟مثلا انتخاب میکنی تصویری
فایل تصویری از همونجا به بعد لود میشه به همین سادگی .
حالا شاید بگی اون موقع من باید کلا جلوی دوربین باشم تا اینهمه حرف رو ثبت کنم !
نه نیازی نیست خیلیها میتونن کمکت کنن مثلا من خودم تا دو سه هفته دیگه یه وب یاد آپلود میکنم به اسم خدا وخرما
این وبیاد خلاصه چیزهایی هست که از تو تو این یک واندی سال یاد گرفتم و به صورت زیر نویس منابعم رو همراه با گفتن مطالب ذکر میکنم تا هر جا مهم بود فایلو نگهدارن اون زیر نویس رو تو گوگل بزنن تا وارد نقطه مورد نظر تو سایتت بشن
این کار هم ذکات علم ناچیزم هست هم یه قدر دانی از تو امیدوارم خوشت بیاد
با اجازت ازت اجازه نمیگیرم چون خودت گفتی هرچی ازت یاد بگیریم میتونیم با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع به بقیه هم بگیم
ممنون از همه زحماتت
به نظر من باید یه کم عقب تر برگردیم.
به زمانی که یک دانش اموز می خواد کنکور بده.مثلا به جای اینکه برای تحصیل در دانشگاه کنکور بدیم برای رفتن به سرکاری که به ان علاقه داشتیم امتحان می دادیم.بعد از استخدام اموزش های لازم را یاد می گرفتیم.
اینطوری دیگه کسی علاقه ای به اموزش حضوری نخواهد داشت. انرژی هیچکس برای رفتن به دانشگاه به هدر نمی رفت.همه دانشجویان به محض اموزش یک مطلب می توانستند ان را در محیط کار خود پیاده کنند و از کار خود لذت ببرند.
به نظر من اینکار با برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت سازمان ها و دانشگاه ها برای نیروهای کاری که در اینده احتیاج دارند امکان پذیر است.
به نظر من مشکل را باید در جایی غیر از آموزش الکترونیک جستجو کرد.
سلام
به نظر من علاوه بر اينكه زمان براي عادت كردن به تكنولوژي جديد عامل مهمي است
چنانچه من هنوز به شخصه ترجيح ميدهم كتاب را به شكل نوستالژي كاغذي آن لمس
كنم و بخوانم و علاقه اي به خواندن كتابهاي الكترونيكي هنوز ندارم مگر در حد مقالات
چند صفحه اي ،
عامل مهم ديگري كه به ذهنم ميرسد مشكلات عديده اينترنت در كشور ماست
كه حتي براي كارهاي دولتي و بدون فيلترينگ در خيلي از مواقع شبكه قطع است
و به هر دليلي اگر در جاي ثابتي نباشيم دسترسي به اينترنت عملاً مقدور نيست
حتي اگر هزينه اينترنت همراه را تقبل كنيم باز هم سرعت مطلوب در دسترس نيست
فكر ميكنم يكي از عوامل موثر عدم علاقه من به آموزش مجازي همين مورد اخير است
البته با نظر آقاي داداشي در مورد تفكيك مطالب ارائه شده در متمم كه البته تقريباً در
دست اقدام داريد موافقم.
و فكر ميكنم در حال حاضر روشي كه در متمم در پيش گرفته ايد قابل تحسين و يكي
از معدود سايت هاي آموزشي موجود به زبان فارسي است كه در كنار ارائه محتوا
به يوزر فرندلي بودن و قابل درك بودن براي خواننده هم توجه ويژه دارد.
اميدوارم هر روز بهتر از ديروز باشيد و در مقابل اينهمه علاقه شما به آموزش عمومي
سر تعظيم فرود مي آورم.
به نظر من نشستن سر کلاسی که با علاقه دنبالش می کنه از آموزش مجازی خیلی بهتره … خیلی سوال هارو نمیشه در فضای مجازی پرسید و اگر هم بپرسی و جوابی بگیری ممکنه نشه راجبش بحثی کرد … فکر می کنم واقعا کار شما سختتر میشه .. حجم زیادی سوال هست که احتمالا جواب دادن به اونها زمان زیادی می خواد و اگرسوال ها بیجواب بمونن انگیزه دانشجو برای ادامه کم میشه … البته فکر می کنم با اینکه طرح متمم هنوز منسجم نشده تا الان خیلی کمک کننده بوده ولی جای کلاس واقعی رو نمی گیره
سلام استاد عزیزم.
خسته نباشید.
مبحث خیلی مبهم هست. پای چندین مساله وسط کشیده میشود. مثلا این بحث پیش اومده که شیوه یادگیری انسانها با هم متفاوته. بعضی ها دوست دارن در کلاس واقعی باشند و بعضی ها نه. یا این بحث که کلاس های هنری رو نمیتوان به صورت آنلاین برگزار کرد. یا این بحث که روی روند پیشروی کنترل بگذاریم بهتر است. یا این که سیستم تنبیه هم میتوانه مفید باشه. یا این که پروژه ای معرفی شود با یک راهنما وآموزشی به این صورت.
ولی من روشن نشدم که دقیقا ما باید در چه حوزه ای نظر بدیم.
دوره های مجازی ای که معرفی کردید هم با یکدیگر متفاوتند. مثلا وب یاد یه چیزی مثل یوتیوب هست به نظر من. نه به گستردگی موضوعات یوتیوب. و البته سازمان یافته تر از یوتیوب و معتبر تر از یوتیوب. (البته وب یاد هنوز در حا ل رشده فکر کنم چون یادمه که یه کلاس مجازی هم برگزار کردند که شرکت کردم)
و اون رو در کنار سایت هایی قرار دادید که به صورت کلاس برگزار میشوند. ارزیابی دارند. و در نهایت مدرک میدهند. و مدرک آنها برای ارایه دادن در جاهایی که مدرک میخواهند معتبر است.
خودتون این پاراگراف رو نوشتید:
حتی در کتابهای مرجع آموزش الکترونیک، سوال مشخص این است که: «چه کنیم که آموزش مجازی همان کیفیت آموزش حقیقی را داشته باشد؟». واقعیت این است که با این سوال، آموزش مجازی همیشه شکل ناقصی از آموزش در فضای آفلاین باقی خواهد ماند. ویدئوهایی از معلمهای تعجب زده در برابر دوربین که بدون حضور مخاطب هرگز نمیتوانند با احساس درست درس دهند و فایلهای صوتی از مدرسانی که بدون حضور مخاطب میکوشند هیجان کلام خود را حفظ کنند و متنهایی که از کتابها انتخاب شده و دوباره تایپ شده و اسلایدهایی که صرفاً سرفصلها را با فونت درشتتر و تصاویر زیبا نمایش میدهند.
اشاره کردید به یک آموزش ناقص در فضای آفلاین.
بعد این جمله ها رو گفتید:
شاید سوال خوب این باشد که: «آموزش مجازی چگونه می تواند متمایز باشد؟». چه باید کرد که مردم «دانشگاه آنلاین» را به «دانشگاه واقعی» ترجیح دهند؟ به شدت باور دارم که فضای مجازی قابلیتهایی بسیار گستردهتر از فضای حقیقی دارد و طی دو یا سه دههی آینده، از «دانشگاه» به شکلی که ما امروز داریم به همان تمسخری یاد میشود که ما از «مکتب و مکتب خانه» یاد میکنیم.
من هم باور شما رو دارم.
و فکر میکنم ما نباید کارخاصی بکنیم که مردم دانشگاه آنلاین را به دانشگاه واقعی ترجیح دهند. همان طور که خود شما هم گفتید سال ها طول کشید تا … ، فکر میکنم تنها گذر زمان ما رو به این سمت میبرد. وقتی مکتب و مکتب خانه رواج داشت علم خیلی هم رشد نکرده بود. مردم اون چیزی رو که نیاز داشتند از مکتب خانه یاد میگرفتند. اما حالا مدرسه با پایه های متفاوت و زنگ های متفاوت و معلم های متفاوت که هر کدام باید در زمینه ای خاص تدریس کنند جای مکتب خانه رو گرفته و تازه آموزش های مدرسه هم کفایت نمیکنه. برای موسیقی و ورزش و آموزش زبان و … کلاس های بیرون از مدرسه هم در نظر گرفته میشود. به این دلیله که با تمسخر از یک اتاق با یک معلم و دانش آموزها یی که هم سن همدیگر نبودند با یکی دوتا کتاب، به اسم مکتب خانه یاد میکنیم. گذر زمان و رشد علم باعث شد که مجبور بشویم مدرسه رو به جای مکتب خانه قرار بدیم. نه تصیم بگیریم که مدرسه رو رواج بدیم. (بگذریم از ایرادات سیستم آموزشی)
به نظر من ما کم کم داریم مجبور میشویم که به سراغ فضای آنلاین برای آموزش برویم. زمان اون قدر گذشته و علم اون قدر رشد کرده و هر روز هم رشد میکنه که دانشگاه واقعی جای خودش رو به دانشگاه آنلاین بده. تکنولوژی رشد کرده. به اندازه ای که خودتون از اینترنت به عنوان مغز جهانی در سخنرانیتون در روشن شو تهران یاد کردید. به اندازه ای که حتی میتونه تصویر سه بعدی معلم موسیقی رو روبروی ما در حال تدریس قرار بده. پس از لحاظ تکنولوژیک خیلی مشکلی وجود نداره (بدون در نظر گرفتن عقب ماندگی تکنلوژیک ایران).
وقت کم آوردن های ما و هزینه های بیهوده و غیره و غیره مزید بر علت میشوند که دانشگاه آنلاین سرکار بیاید.
استاد این قدر بحث توی مغز من پخش شده که همین چیزی رو هم که نوشتم دو ساعته دارم ادیتش میکنم تا یک انسجامی درونش باشه.
فکر میکنم بهتره اگه بشه یه کم بیشتر در مورد چیزی که توی ذهنتون هست توضیح بدید.
دانشگاه مجازی خیلی متفاوته با متمم. توی ذهنتون متمم هم هست؟ یا از چیز دیگه ای دارید صحبت میکنید؟
کلاس آنلاین به صورت ویدئو کنفرانس با تعداد دانشجوهای کم (که تعداد دانشجوها به موضوع کلاس بستگی دارد )،شاید جذابترباشد اگر چه آن را تجربه نکردم ولی بایذ روشی انتخاب شود که برای بچه ها هیجان آور باشه.
ولی الان احساس میکنم مقاومتم در برابر آموزش مجازی مثل مقاومت رئیسم هست که وقتی با معاون وزیر و رئیس بانک و کارگزاری … حرف میزنه دائم بهشون غر میزده که کامپیوتر به درد نمیخوره و همون دستک و دفتر کارائیش بهتره . وقتی هم که مانیتور رو میبینه سرشو مثل گربه ای که یک آونگ جلوش در حال حرکت است تکون میده اونوقت من متوجه میشم مطلب رو خونده و باید با موس، صفحه رو بالا ببرم!
سلام، پیشنهادی دارم که بر اساس تجربیاتی که داشتم برای شما ذکر می کنم .امیدوارم مفید باشد:
۱- دوره های آموزشی بر اساس موضوع تقسیم بندی شود( مهارتهای مدیریتی، کارآفرینی، مذاکره و..)
۲- ثبت نام ودریافت بهای دوره آموزشی .
۳- معرفی کتابها و مقالات مرتبط با موضوع ( فروش اینترنتی ) .
۴- تشکیل گروه بر اساس موضوع و معرفی آنها به یکدیگر( اعلام ایمیل )
۵- تعیین یک رمز عبور جهت هر یک از دانشجویان .
۶- اعلام برنامه آموزش ( موضوع ، ارائه فایل صوتی و ایمیلی جهت طرح سوالات کل گروه ) به واسطه رمز عبور.تمامی اعضای گروه علاوه بر ارتباط با یکدیگر امکان مشاهده پرسش و پاسخهای یکدیگر را با استاد خواهند داشت.
۷- تعیین مهلت جهت طرح سوال و رفع ابهامات ، تعیین یک روز مشخص برای آزمون اینترنتی ( سوال تستی یا یک سوال تحلیلی ) محدودیت زمان جهت ارسال پاسخ. در این مهلت دانشجویان می توانند به صورت گروهی بر روی پروژه بحث و بررسی کرده و پاسخ نهائی را ارائه دهند.
۸- هر دوره های آموزشی به صورت پیش نیاز دوره بعد بوده و در صورت موفقیت امکان حضور در دوره بعد را خواهند داشت.
۹- در پایان هر ترم آموزشی و خاتمه موضوع اصلی ، کارگاهی با حضور کلیه اعضای گروه تشکیل و جمعبندی نهائی توسط استاد صورت می پذیرد.
البته قبلاً هم عرض کرده بودم ، آموزش مجازی را دوست ندارم . برایم هم مهم نیست ۲۰ سال دیگر به ما بخندند، در عوض ما الان حس خوبی را میتوانستیم! تجربه کنیم ( باورتان نمیشه دلم برای تخته و گچ و نیمکت های مدرسه تنگ شده) .
ولی من آدم خودخواهی نیستم … از اینکه امکانی باشد تا در کنارهم میهنانم ، در سر کلاسی بزرگ به نام ایران بتوانیم از دانش شما بهره ببریم خیلی خوشحال می شوم. مخصوصاً که تو این کلاس از چوب الف خبری نیست ( ;
سلام
آقای امید این پیشنهاداتون که در جهت بیشتر حقیقی کردن آموزش مجازی هستش.
ﺳﻼﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺟﺎﻥ
ﯾﻪ ﺳﺆﺍﻝ
ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯾﮏ ﻭ ﺗﻔﮑﺮ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺕ ﻧﺺ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ؟
با سلام
اتفاقا من قصد دارم از طریق روش مجازی ارشد مدیریت اجرایی بخونم
چند روز بود که داشتم با خودم فکر میکردم کلاسهای مجازی اگر از نظر اجرا و عمل واقعا
مجازی اجرا شود باعث صرفه جویی در همه زمینه ها میشود
صرفه جویی در زمان ، هزینه ،…..
اما نمیدانم با استادانی که خود به سبک آموزش کلاسیک خو گرفته اند چطور میتوان انتظار برگزاری دورهای مجازی پربارداشت
از استادانی که خود چون جرات راه اندازی یک کار جدید را نداشتند تصمیم گرفتند تا دکتری ادامه تحصیل دهند چطور باید انتظار برگزاری دوره های مدیریت کارآفرینی را داشته باشم
سلام دوست عزیز
من در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی مجازی هستم .
سیستم بدی نیست خیلی خوب هم نیست. ولی واقعا زیاد حس خوبی به آدم نمیده. ما که سال هاست در مدرسه درس خوندیم و معلم و همکلاسی ها و تخته و کلاس رو از نزدیک دیدیم و لمس کردیم این فضا محیط غریبیه.
ولی شاید بهش عادت بکنیم و مثل اون کلاس واقعی بشه و حس بدش از بین بره .
سر کلاس هر استادی که بودیم میگفت بچه ها یه مقدار وضعیت شما نسبت به بچه های عادی فرق میکنه سخته اینجا به شما درس دادن شما حداقل امکان ارتباطتون با ما از طریق صداست . و از این حرفها ……..
از لحاظ صرفه جویی در هزینه و زمان حق با شماست از این لحاظ میشه گفت مزیت این سیستمه.
ولی همونطوری که محمدرضا بارها گفته سطح دانش ما هیچ ارتباطی به دانشگاه نداره . چه مجازی و عادی باشی چه پیام نور چه آزاد چه شریف چه استنفورد چه جاهای دیگه . فقط این همت و تلاش ما هست که باعث میشه رشد بکنیم و شاید متمایز بشیم.
به نظر من مهمترين مشكل اموزش مجازى اينه كه سوال رو نمى شه در لحظه پرسيد و بر مبناى مشكلى كه دانشجو داره طرح درس بشه مثلا اگه سناريو هاى مختلف براى مرحله به مرحله درس دادن بود خيلى خوب مى شد
به اميد برگزارى دوره بهينه شده كارشناسى مذاكره در اينجا
سلام محمدرضای عزیزم.
نکته اول : محیط دانشگاه و نفس کشیدن توی اون محیط و لمس کردن اون محیط میتونه خیلی چیزهای زیادی رو به آدم نشون بده. هرچند که در بعضی مواقع هم کلی غر میزنیم که دیگه نمیخوایم ریخت اون دانشگاه رو ببینیم.
نکته دوم : برای کسانی هستش که استرس و اضطراب خیلی بالایی دارند و محیط مجازی راه فرار بسیار خوبی برای اونهاست که از درس جواب دادن یا ارائه دادن جلوی جمع فراری هستن. این افراد اگه ابتدا آموزش رو در جمع فرا نگیرند چطور میتونن تو اجتماعی بزرگتر ظاهر بشن. استرس و اضطراب رو باید در حضور جمع و همکلاسی ها و کلاس درس از بین برد.
با درود
من پیشنهادی که دربارهی شیوهی آموزش مجازی دارم بر پایهی تجربهی خودم در پیشبرد پروژههایم در دورهی دکترا است، چیزهایی که خودم بیآنکه سر کلاسی باشم یاد گرفتم و چه بسا که ژرفتر از آن چیزهایی بوده که سر کلاس آموخته ام.
نام این شیوهی آموزش را آموزش پروژه محور میگذارم. یعنی به جای اینکه استاد نکتهها را یک به یک بیان کند و شاگرد آنها را از بر کند، استاد پروژهای به شاگرد بدهد و شاگرد در راه حل آن پرسش بیندیشد و از راهنماییهای استاد هرجا که نیاز دارد بهره ببرد. به این روش، شاگرد اندک اندک با مفهومهای مورد نظر آشنا میشود و این آشنایی همراه با اندیشیدن است. راهنماییهایی که استاد میدهد میتواند همه از پیش نوشته شده باشند و در واقع دانستنیهای گام به گام حل یک پرسش باشند که هر کدام با توضیحی همراه است. برای پیش بردن پروژه میتوان هر گام از آن را به پرسشههایی بخشبندی کرد و هر پرسش را مرحله به مرحله از شاگرد پرسید و دلیل انتخاب هر پرسش را هم بیان کرد (که درست پرسیدن و زاویهی دید را هم آموزش میدهد). اگر شاگر پاسخ آنها را نمیدانست، پاسخ را در اختیارش گذاشت و او را به مرحلهی بعد فرستاد.
تولید مطالب آموزشی به این شیوه برای استاد شاید بیشتر زمان ببرد و به سادگی ضبط یک ویدئو نباشد.
سلام استاد عزیز و تیم مهربان
قبل از این که پیشنهادهای مرا تقدیم کنم عرض کنم:
جدیداً – دیشب- خواندم که می خواهید آموزش را به سمت تعهد آور سوق دهید. هم خوشحال شدم و هم نگران.
خوشحال برای اینکه اولاً حرفه ای تر می شود و ثانیاً این سیستمی که با این همه زحمت راه اندازی کرده اید و دارید ادامه می دهید، تبدیل به فضایی نمی شود که کسانی در آن بیایند مطالبی را ببینند ، یا نخوانده خارج شوند و بروند دنبال کاری دیگر یا این اعتیاد پیش بیاید که بیایند بخوانند ولی حلاجی نکرده و تحلیل نکرده خارج شوند به این امید که هر وقت لازم شد دوباره خواهیم آمد، پسورد هم که داریم فایل هم خواهد بو،د لود می کنیم یا می خوانیم و استفاده می بریم.
اما نگران شدم برای شما و تیمتان که با حرکت به سمت تعهد آورانه کردن آموزش، حجم کار و دشواری هایتان در حد وحشتناک بیشتر خواهد شد.
.
اما پیشنهادهایم برای فایل حاضر:
۱- همان گونه که قبلا برای «متمم کسب وکار» و «متمم زندگی» طبقه بندی – البته غیر الزام آور- انجام دادید، برای آموزش هایتان هم «سطح» تعیین کنید. به نظرم این طور می رسد که خود کاربران بگویند علاقه مند به کدام سری (های) مطالب آموزشی هستند، و شما تیم محترم با تطبیق خواسته و رزومه افراد بررسی کنید آیا آنچه می خواهد را مناسب می دانید یا نه سری مطالب دیگری را برای آموزش فردی با آن رزومه پیشنهاد می کنید و نهایتاً در صورت موافقت کاربر، سری آموزشی وی تعیین شود.
۲- اگر قرار است آزمون ها الزام آور شود، باید فرصت پاسخ دهی تعیین شود و ضمناً تک تک افراد برای پاسخ هایشان نمره یا هر بازخوردی مناسب می دانید دریافت کنند.
۳- در ادامه بند ۲ به نظرم می رسد، برای اکتیو تر کردن فضا، شاید بشود محیطی طراحی کرد که مثلاً تا فلان فرجه زمانی بعد از ارائه پاسخ ها، کاربران به پاسخ های همدیگر نمره بدهند یا نظر بدهند. پس از آن پاسخ هایی که درست(درست تر) هستند مشخص شوند.
۴- حال که این همه پیشنهادهای به نظر خودم دشوار دادم، این را هم عرض کنم که به نظرم برای آموزش تعهد آور باید مطالب جدا از دسته بندی ای که عرض کردم، سری و توالی مشخصی برای دنبال هم قرار گرفتن داشته باشند. منظورم این است که برای مثال مطالب رادیو مذاکره فایل شماره n+1 در ادامه مطالب فایل شماره n باشد. تا تکمیل کننده هم باشند و البته تکمیل کننده آموخته های کاربران آموزش گیرنده.
این را هم عرض کنم که علی رغم فشردگی کارهایم، آن قدر سرم برای آموختن و آموزش درد می کند که اگر بتوانم در این راه دشوار کمکی بکنم، گرچه پیشاپییش احساس نگرانی دارم ولی خوشحال می شوم در خدمت این حرکت با ارزش باشم.
شاید بعدا پیشنهاد های دیگری هم به ذهنم رسید.
خدا شما را سلامت بدارد و برقرار
جالبه ریحانه. من اصلا به حوزه ی هنر فکر نکردم. راست میگی این حوزه صدها ساله که بر اساس رابطه ی استاد و شاگرد بنا شده.
البته در حوزه های دیگه که میگی من هر دو نوع آموزش رو تجربه کردم. با اون تعریفی که من توی متن بالا مطرح کردم احساسم اینه که آموزش مجازی هنوز به وجود نیومده و تجربه نشده. باید انسانها در دهه های آینده اختراعش کنند.
ما الان دو نوع آموزش داریم: زنده و ضبط شده.
متاسفانه خیلی از کسانی که در گذشته می تونستند و یا در حال حاضر می تونن در حوزه آموزش تاثیر گذار باشن، هنر رو فراموش می کنن. اگر زبانم لال اتفاقی برای استاد فرشچیان بیافته چندنفر دیگه جایگزین ایشون میشن؟! چندنفر دیگه می تونن تابلوهایی مانند “تابلوی پنجمین روز آفرینش” خلق کنن که وقتی روبروش می ایستی نفس رو در سینه حبس میکنه.
برای آموزش مجازی متد استاد شاگردی راه حلی جادویی نیاز هست تا حداقل صنایع دستی مون رو از نابودی نجات بدیم (منظور اشتفاده از تولید ماشینی و نازل آثار نیست)
البته برای توضیح منظورم که هر دو نوع آموزش رو تجربه کردم، باید از لفظ حضوری و غیر حضوری استفاده می کردم. برخی از آموزش های سازمانی و یا علاق شخصی ام رو از روش غیر حضوری استفاده کرده ام. شاید برای تضمین کیفیت کلاسهایی که گذرانده ام “چوب استاد” لازم بود تا تعهد برای حواس جمعی و پیروی از روند کلاس رو تضمین کنه. بهرحال هر چقد هم فراگیر با انگیزه و متعهدی باشیم در بازه زمانی بلند مدت کشش کلاس های غیر حضوری کم و کم تر میشه و پایان دوره، کیفیت توجه ابتدای دوره رو نداشته باشیم.
جناب شعبانعلی،
مقدمهای که نوشتید و از ایجاد تفاوت در آموزش الکترونیک گفتید من رو به یاد پروژه udacity انداخت. این موسسه معروف هم چنین هدفی رو دنبال میکنه و شاید راهنمای مناسبی باشه.
قبل از هر چیز، به نظرم “آموزش مجازی” اسم مناسبی نیست. برای عموم مردم همین کلمه “مجازی” کافیه که “آموزش مجازی” جدی گرفته نشه.
ثانیا” فکر میکنم کم اقبالی تعدادی از سرویسهای آموزش آنلاین غربی به خاطر مناسب بودن شرایط دانشگاههاست که باعث میشه نیازی به جایگزین احساس نشه. اما در ایران، دانشگاهها با شکل مناسب فاصله دارن. به دلیل همین تفاوت، استفاده مستقیم یا به عبارت مرسوم “بومی سازی” طرحهای اجرا شده در زمین آموزش الکترونیک در سایر کشورها، ممکنه مناسب کشور ما نباشه. روندی که البته شکل گرفته و ادامه هم داره.
ثالثا” شما از دانشگاه گفتید اما از پیشنیاز ورود به اون نگفتید: مدارس. آموزش آنلاین باید از سطوح ابتداییتر آغاز بشه و نهایتا به دانشگاه برسه. دانشآموزانی که تا دیروز از کامپیوتر فقط برای سرگرمی استفاده میکردن نمیتونن یکباره از همون ابزارها به شکل جدی برای گذروندن ترمهای دانشگاهی استفاده کنن. همونطور که کلاس درس و تخته سیاه عضو ثابت مدارس و دانشگاه هستن، برای آشنایی با “محیط جدید دانشگاه” هم نیاز هست که زمینهسازی قبلی صورت بگیره.
با توجه به اطلاعات اندکی که از نظام آموزشی/دانشگاهی در کشورهای دیگه خصوصا کشورهای پیشرو در این زمینه (http://nyti.ms/1kq7ucE) دارم، نمیتونم نظری در مورد آینده آموزش الکترونیکی اونها بدم ولی در مورد کشور خودمون فکر نمیکنم تحول شگرفی ظرف دو دهه آینده رخ بده که نگاه ما به دانشگاه رو به کل عوض کنه، البته احتمالا به جز بیکاری خروجیهای دانشگاهی و اثبات نا کارآمدی دانشگاه. به هر حال دو دهه بعد، کسانی وارذ دانشگاه میشن که در چنین روزهایی متولد شده باشن. با در نظر گرفتن اینکه مسئولین (به عنوان اصلیترین نیروی محرکه در تغییر این سیستم) همچنان دغدغه حذف کنکور دارن، نمیتونم به چنین تغییری خوشبین باشم. در واقع رو آوردن به این سیستم به نوعی از سر ناچاری خواهد بود.
يه نكته كوچولو:
من دوست ندارم براي آموزش آنلاين جلوي مانيتور كامپيوتر بشينم و بهش زل بزنم…حس خوبي برام نداره و از كيفيت آموزش هم قطعاً كم مي كنه
و اينكه اگر آموزش آنلاين به صورت هوشمند عمل كنه خيلي بهتر مي تونه باشه يعني مثل يك معلم متعهد ميزان فهم مخاطبش رو چك كنه و اجازه نده مطالب پشت سر هم گفته بشه بره…گاهي بايد سيستم تنبيه هم وجود داشته باشه( تنبيه به معناي يك تلنگر) براي كساني كه جدي نمي گيرند
بعنوان اولین چیزی که به ذهنم رسیده اینکه باید طرف رو درفضای ذهنی خاصی قرارداد مثل رشد بازی ها مدیا خیلی مهم میتونه باشه و نحوه طراحی دروس هم میتونه مختلف وبراساس ذهنیت وسلیقه طرف باشه مثل اینکه میگن راههای رسیدن به خدا مختلفه( با اغماض ) راههای یاد گیری هم بسته به شرایط و حتی روحیات طرف مختلف میتونه باشه
احتمالا برای اینکار نرم افزارهای مدیا ساز دروس باید ایجاد بشه وطراحی ها تو اون فضاهای موسیقیایی وبصری وحسی انجام بشه
سلام
مواردی رو که مطرح می کنم دیدگاه شخصی ام هست: آموزش موضوع مهمی است و فکر می کنم اگر بخواهم با کیفیت مناسبی از آن برخوردار باشم باید بتونم بشنوم، ببینم، اجرا کنم و فعالیتم اصلاح بشه…
موضوع درس مورد آموزش هم در روش کار تاثیر گذاره: مثلا در رشته هنری بخواهیم آموزش ببینیم حضور در کنار استاد الزامی است. نحوه گرفتن قلم مو در دست برای نقاشی، نحوه قرار گرفتن دست بر روی ساز برای نواختن. در مواردی هم مثل رشته قلم زنی، شاید حضور در فضایی که جمعی در حال انجام این فعالیت هستند و شنیدن صدای تولید شده در مقیاس یک گروه بر آموزش تاثیر گذار باشه. اما برای رشته هایی دیگر که آموزش بیشتر بر پایه مطالعه متون صورت می گیرد، آموزش مجازی میتونه تاثیر گذاری بیشتری داشته باشه.
من هر دو نوع آموزش رو تجربه کردم و در مجموع آموزش حضوری رو ترجیح میدم به این دلیل که در رشته های ورزشی و هنری حضور استاد و مربی خطاهای اجرایی رو کاهش میده و کیفیت فراگیری رو بالا می بره. این احساسم بر آموزش موضوعات تئوریک هم سایه انداخته و انتخاب اول من کلاس های حضوری و بعد مجازی است.
اما
آموزش مجازی به عدالت آموزشی نزدیک تره، چون به این واسطه مسافت استاد و شاگرد حذف میشه و شاید سرعت ارتباط با استاد هم کوتاه تر . به هر حال برای حذف خطای فراگیر در اجرای اصول آموخته شده نیاز به مشاهده مستقیم استاد هست و شاید در مواردی برگزاری ویدیو کنفرانس برای انجام تمرین هایی مفید باشه.
مطمئن هستم با همفکری فراگیران و استاد راهی مطلوب برای آموزش مجازی تعریف خواهد شد.