دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

رادیو مذاکره: گفتگو با دکتر علیرضا فیض بخش

فایل جدید رادیو مذاکره را با دکتر علیرضا فیض بخش ضبط کرده‌ایم. ایشان بدون شک جزو مطرح‌ترین برندهای حوزه کارآفرینی در کشور هستند. موضوع گفتگو آموزش مدیریت در ایران است. ایشان در دانشگاه صنعتی شریف، در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، استاد بنده بوده‌اند و هنوز هم دانشجویی ایشان از افتخارات من است. راجع به این استاد بزرگوارم، قبلاً مطلبی نوشته بودم تحت عنوان: لبخند و کاغذ و بسکتبال.

از لطف‌های بزرگ ایشان، توجه همیشگی به دانشجویان است. وقتی تماس گرفتم و خواهش کردم که خدمتشان باشم، به من گفتند فردا بین کلاست بیا. با هم حرف می‌زنیم و حاصل این گفتگو، چیزی است که امروز می‌شنوید.

با دکتر فیض بخش، از خاطرات سالهای قدیم گفتیم. از روش‌های مختلف آموزش مدیریت. از مقاومت‌های تفکر سنتی در مقابل روشهای آموزش نوین و مهم‌تر از همه، از نقش آموزش مدیریت برای کودکان و نوجوانان. دکتر فیض بخش برایم توضیح دادند که بعد از بیش از یک دهه تجربه آموزش مدیریت، به نتیجه رسیده‌اند که آموزش صحیح، باید از دبستان و دبیرستان آغاز شود و از برنامه‌هایی که در این راستا طراحی کرده‌اند. همچنین با هم گفتگوی کوتاهی درباره تجاری شدن آموزش مدیریت داشتیم که در آینده، هر زمان ایشان فرصتی داشته باشند، تکمیل و ارائه خواهیم کرد.

آرزو دارم، در آینده نزدیک فرصتی دست دهد و در خدمت سایر بزرگوارانی که نزدشان شاگردی کرده و می‌کنم هم باشم. دکتر مشایخی، دکتر آراستی. دکتر نجمی و سایر اساتید ارزشمندی که دغدغه‌ی رشد ما را داشته و دارند…

فایل رادیو مذاکره: گفتگوی محمدرضا شعبانعلی با دکتر علیرضا فیض بخش – استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف

رادیو مذاکره: گفتگوی دکتر علیرضا فیض بخش و محمدرضا شعبانعلی

رادیو مذاکره: گفتگوی دکتر علیرضا فیض بخش و محمدرضا شعبانعلی

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



69 نظر بر روی پست “رادیو مذاکره: گفتگو با دکتر علیرضا فیض بخش

  • بهرام ستاری گفت:

    سلام
    استاد فرهیخته و معزز جناب آقای دکتر شعبانعلی از جناب عالی بخاطر مصاحبه وزین تان با پروفسور فیض بخش بسیار سپاس گزارم.
    پروفسور فیض بخش تنها الگوی زندگی من بوده که بنده رو از لیسانس فنی به ارشد مدیریت کارآفرینی و دکتری کارآفرینی بین الملل سوق داد.
    حدود ششصد ساعت آموزش کارآفرینی “در اولین دوره تربیت مدرسین کارآفرینی کشور-سال ۸۶ ” محضر ایشان و سایر اساتید کارآفرینی شریف و دانشگاه تهران و علامه، تبحر فوق العاده ایشان در مدیریت و نظم کلاس، نماز خوندن ایشون، نفس کشیدن ایشون، شیک پوشی و آراستگی همیشگی ایشون همراه با معطر بودن به بهترین عطرها و علی الخصوص ” اون لیوان چای و خرمای ایشون سر کلاس” همیشه تو ذهنمه. و دقیقا بنده سعی می کنم از مدل تخصصی ایشون در کلاس داری استفاده کنم. باشد که شاگرد لایقی برای ایشان و جناب عالی و سایر اساتید باشیم و بتوانیم از دانشته هائی که از محضر ایشان تلمذ نموده ایم، در کسوت معلمی به فرزندان این آب و خاک منتقل نمائیم.
    سلامتی همگی تان آرزوی قلبی ماست. همیشه کارآفرین و ارزش آفرین باشید.

  • آرزو گفت:

    شنیدن حرف های کسی که تا این حد برای انسان ها ارزش قائل میشه و برای اینکه به انسانیت شون نزدیکتر بشن تلاش میکنه امیدوارم میکنه به مقاومت در مقابل آدم هایی که انسانیت رو نادیده میگیرن و زیر پامیذارن.
    وتلاش برای اینکه با رفتار و اعمالمون نشون بدیم که چه رفتاری درست هست ، با انجام کارهای درست ، حتی کوچیک…

  • عطیه رضایی گفت:

    خیلی فایل خوبی بود.من که ایشون رو از نزدیک ندیدم ولی انرژی و سر زندگی زیادی رو تو حرف هاشون حس می کردم.انگار که ی عالمه ایده داشتن برای دانشجوهاشون.با وجود همچین اساتید نازنینی است که حس میکنم دانشگاه های ما هم زنده است و میشه بهش امیدوار بود.
    سپاسگزارم از وقت و انژری که بابت تهیه این فایل ها می گذارید.

  • شهاب گفت:

    جالب بود ؛ فکر می کنم نظرم راجع به کار کردن تو دوران دانشجویی عوض شد!
    منم تا قبل از این فکر می کردم تو مغازه کار کردن و دست فروشی کردن و سر چهار راه داد حراج حراج زدن واسه منی که قراره مهندس این مملکت بشم خوب نیست یا بهتر بگم افت داره …
    اما حالا راحت تر به سراغ هر کاری میرم چون واقعا تو خونه نشستن و فقط درس خوندن دیگه حالم رو بد میکنه

  • احسان م گفت:

    یک مطلبی درباره آمار خشونت و درگیری در کشورمان خواندم که ممکنه برای شما هم جالب باشه
    هر ساعت ۷۲ درگیری منجر به جرح در کشور و ۱۲ نزاع در تهران رخ می‌دهد :
    http://www.tabnak.ir/fa/news/417070

    • سیمین-الف گفت:

      احسان م
      ممنونم که برامون این مطلب رو گذاشتید.
      به نظرم هر کدام از ما باید این آگاهی رو از خونه ی خودمون و بین اعضای خانوادمون پی ریزی کنیم و بعد بتونیم اونو با اجتماعی که باهاش در ارتباطیم سهیم بشیم.
      من خودم به شخصه -نسبت به سالهای پیش- در مکان های عمومی خیلی شاهد رفتارهای متفاوت و بعضا خودخواهانه هستم و یک حالت برتری و حق به جانب از افراد رو- حتی در تعاملات لحظه ایی- دیده ام و امیدوارم به یک خرد جمعی دست یابیم تا درک متقابلمون رشد پیدا کنه و به آرامش و امنیت و همبستگی اجتماعی دست یابیم.

  • علیرضا داداشی گفت:

    سلام.
    متفاوت بودن ، انگیزه می خواهد نه دلیل. اگر دنبال دلیل باشیم درسرزمینی که عده ای کلا با ” تفاوت ” مخالفند مگردر کلام، و اکثر آدم ها روند یکسان را ترجیح می دهند، هیچگاه دلیلی پیدا نخواهی کرد.
    برای دکتر فیض بخش، مهندس شعبانعلی و بقیه ی آدم های متفاوتی که اینجا و هرجای دیگر شناخته ام آرزوی موفقیت دارم.
    برقرار باشید.

  • هومن کلبادی گفت:

    با سپاس از محمدرضای عزیز و تیم محترم متمم
    به نظرم در فضای آموزشی فعلی کشور که تا حد زیادی مدرک سالاری حاکم هست ، وجود اساتید نازنینی مثل دکتر فیض بخش با این دیدگاه متفاوتشون ، واقعاٌ موهبت هست . همونطور که ایشون گفتن ، در دنیای آموزش امروز ، هرم آموزش تغییر کرده و به نوعی تعاملی دو طرفه بین استاد و دانشجوها برقراره و چرخۀ یادگیری هم دو طرفه هست . به خصوص در دانشگاه هایی مثل شریف که دانشجوها فقط خودشون رو محدود به کتاب و جزوه نمیکنن و در بسیاری از موارد سواد و معلومات دانشجوها ، از خیلی از اساتید فرمایشی بیشتر هم هست و اساتیدی که عزت نفس بالایی دارند ، میتونن با ایجاد یک فضای تعاملی ، چیزهای زیادی از دانشجوهاشون یاد بگیرن در حین آموزش .
    یک نکتۀ جالب دیگه در مورد آزمون ورودی دانشگاه کمبریج بود که گفتن در مراحل پایانی آزمون ، محفل شامی برگزار میشه تا ببینن فردی که می خواد وارد کمبریج بشه ، چه طوری شام میخوره و آیا آداب غذا خوردن و معاشرت رو بلد هست یا نه ؟ چون برای اونها مهم هست که کسی که از کمبریج فارغ التحصیل میشه و وارد جامعه میشه ، به عنوان نمایندۀ دانشگاه کمبریج ، در یک مراسم و میهمانی رسمی ، آیا آداب غذا خوردن و معاشرت رو بلد هست یا نه و اینکه نمایندۀ شایسته ای برای اون دانشگاه هست یا خیر ؟ به نوعی اونها فقط یک بعد ( آموزش ) رو توسعه نمیدن و به تمام ابعاد اون فرد به عنوان یک انسان توجه میکنن . جالبه که در زمان قدیم ( ۵۵ سال پیش ) در دانشکدۀ افسری هم ۶ واحد آداب معاشرت و آداب غذا خوردن به دانشجوهای دانشکدۀ افسری آموزش میدادن !
    در پایان امیدوارم دولت و وزارت علوم هم با درک فواید بیشمار طرح و دیدگاه آقای دکتر فیض بخش و تیمشون ، شرایط و امکاناتی رو فراهم کنن که در آینده ای نه چندان دور ، این رویکرد متفاوت ، به رویکرد غالب در سیستم آموزشی کشور تبدیل بشه تا نه فقط دانشجو های شریف بلکه تمام جوان ها ( به خصوص قشر دانشجو ) با این سیستم که مطمئناٌ خروجی های بهتری خواهد داشت ، تحت آموزش قرار بگیرن .
    یک مثال شاید بی ربطش در جامعۀ امروز ما دادن گواهینامۀ رانندگی به کسی هست که بتونه پارک دوبل بکنه و سنگ چین بره و یا اینکه در زمان حرکت توجهش به آینه ، صندلی و ترمز دست باشه در حالی که در جاهای دیگۀ دنیا ، فرد متقاضی گواهینامه رو در شرایط و وضعیت های واقعی رانندگی مثل رانندگی در شهر ، در اتوبان های پر ترافیک و موقعیت های واقعی تست می کنن و اگر در تمام این آزمون ها موفق بود به اون گواهینامه رو میدن. برای همین هم ما سالی ۲۴۰۰۰ نفر کشته در صحنۀ تصادف داریم و اونها خیلی خیلی کمتر .
    سلامت ، آرام و شاد باشید

    • هومن کلبادی گفت:

      خیلی جالبه ، به دلیل عدم محدودسازی ابراز نظر منفی در مورد نظر دوستان و اینکه معلوم نیست چه کسی و چند مرتبه نظر منفی خودش رو به طور خودجوش اعلام میکنه ، آمار تعداد منفی های کامنت ها به شکل روزافزونی بالا میره . در هر صورت از دوست یا دوستانی که مخالف نظر من و دوستان دیگه هستن و با تمام توان و روزی چند بار این مخالفت رو ابراز می کنن متشکرم . فقط کاش یک کمی هم به خودشون زحمت بدن و دلیل مخالفتشون رو هم ابراز کنن تا من هم یک چیزی یاد بگیرم .
      ارادتمند همۀ دوستان عزیزم ، هومن کلبادی

    • هومن کلبادی گفت:

      🙂

  • سینا گفت:

    این فایلی که ایندفعه به اشتراک گذاشتین خیلی جالبه…
    یه تبلیغ تمام عیار برای یه دوره یک ماهه پنج میلیونی که اتفاقا هم شما و هم دکتر فیض بخش استاد اون دوره هستید. یک ساعت تمام ناله از وضعیت آموزشی کشور و بعد ارائه یک راه حل خارق العاده که ۵ میلیون ناقابل هم وارد جیب شما میکنه و انتهای تابستان هم حتما یه مطلب با آب و تاب میگذارید و از دستاوردهای دوره پنج میلیونی تعریف می کنید…

    • مهدي گفت:

      سلام اقاسينا
      در فضاي مجازي امكان انجام كارهاي زيادي فراهم هست ولي نميشه به كسي اتهام زد اتهام زدن فضاي حقيقي لازم دارد .بنظر بهتر بود بجاي اتهام زدن دفاعيه اي مستند به ادله؛ در وصف وضعيت اموزشي ارايه مي كرديد.

      • هومن کلبادی گفت:

        ضمناٌ آقای سینا
        مخالفت من با نظر شماست نه با شخص شما دوست محترم . امیدوارم به جای نقد بی اساس بر کامنت شما ، نقد منصفانه کرده باشم .
        سلامت باشید – هومن کلبادی

    • هومن کلبادی گفت:

      آقای سینا
      نمیدونم چند وقته که عضو این خونه هستید ولی من خودم حدود ۲ ماه هست که افتخار این رو دارم که از اعضای این خونه باشم . طرز فکر هیچ دو نفری مثل هم نیست و من هم از شما توقع ندارم که نظر من رو بپذیری ولی من خودم وقتی می خوام در مورد یک نفر دیگه نظر بدم ، سعی می کنم اون فرد رو لحظه ای و مقطعی قضاوت نکنم . کاش یک کم به خودتون فرصت میدادید و یک کم کلی تر به این فایل و این خونه نگاه میکردید . امثال آقای شعبانعلی و آقای فیض بخش نیازی به تعریف یا تایید من ندارن و مطمئناٌ رزومه و سوابقشون ، گواه روشنی بر توانایی ها و دانش اونهاست ولی من به عنوان یکی از اعضای این خونه که سر سفرۀ صاحب خونۀ سخاوتمندش نشستم ، وظیفۀ خودم میدونم که چند تا مطلب رو خدمتت بگم :
      ۱- همین که نقد تند و کمی دور از احترام شما پس از بررسی مدیریت سایت ، اجازۀ نمایش پیدا کرد ، خودش نشونۀ ظرفیت و نقد پذیری آقای شعبانعلی هست و فکر میکنم اگر شما ( آقای سینا ) این امکان رو داشتی که به عنوان مدیر سایت در خصوص نمایش داده شدن کامنت خودتون ( البته به عنوان شخص ثالث ) تصمیم بگیرید ، ممکن بود اون رو به دور از انصاف تشخیص میدادید و اجازۀ نمایش داده شدنش رو نمیدادید .
      ۲- اگر یک مقدار وقت صرف میکردید و محتوای متن کپی رایت این سایت و یا سایت متمم رو می خوندید ، متوجه میشدید که رویکرد این سایت ها که با مدیریت آقای شعبانعلی اداره میشه ، به اشتراک گذاشتن سخاوتمندانۀ انبوهی از اطلاعات تخصصی و سالها تجربه و مطالعه با امثال من و شماست که نه با اجبار ، بلکه با اختیار و انتخاب خودمون ، از میون هزاران هزار وبسایت و وبلاگ انتخابش کردیم هست و اینکه در جای جای این سایت ها تاکید شده که این فایلها رو به صورت رایگان در اختیار هر کسی که میدونید میتونه بهش کمک بکنه قرار بدید . پس رویکرد ایشون تا حد زیادی غیر انتفاعی بوده و هست .
      ۳- یکی دیگه از سایت هایی که باز هم تحت مدیریت آقای شعبانعلی اداره میشه سایت تراست زون (trustzone ) هست که برای عرضۀ محصولات شنیداری در نظر گرفته شده و کتابهای صوتی قابل دانلود که بازهم همونطوری که از اسمش پیداست ، اساس کارش بر اعتماد هست و اینکه در این دنیایی که کسی به رایگان ، چیزی رو اون هم بدون نظارت در اختیار دیگران نمیگذاره ، ایشون به شعور و شخصیت مخاطب هاشون احترام گذاشتن و با اعتماد کامل به امثال شما و من ، در اختیار خودمون گذاشتند که با معیار قرار دادن وجدانمون و با توجه به بنیه و توان مالی خودمون ، انتخاب کنیم که میتونیم بابت این محصولات که مطمئناٌ برای تهیۀ اونها ، هزینۀ زیادی هم صرف شده ، پولی رو پرداخت بکنیم یا اینکه توانایی مالی نداریم و میخوایم رایگان اونها رو دانلود بکنیم .
      فکر میکنم اگر به جای اینکه کورکورانه انتقاد بکنیم و صرفاٌ از آزادی بیانی که در این سایت و با هدف احترام به نظر و شعور مخاطبان در اختیار ما قرار داده شده ، سو استفاده بکنیم ، کمی فکر کنیم و وجدان خودمون رو ملاک قرار بدیم ، میبینیم که این اساتید نیازی به تبلیغ برای جذب مخاطب ندارن و فکر میکنم آرمان و هدفی رو که تعقیب میکنند ، بسیار با ارزش تر و فراتر از این هزینه ای هست که شما بیان کردید . این دوستان برای کسب درآمد ، راه های بسیار آسانتری رو میتونن انتخاب بکنند مثل هزاران نفر دیگه که صرفاٌ با دید اقتصادی و تجاری به مسائل نگاه میکنند و در حوزۀ آموزش کشور ما هم مثال های بیشماری از اونها وجود دارند .
      دوست عزیز این نوع نقد شما ، نه تنها خودتون رو آزار میده ، به شعور بسیاری از دوستان همخونه هم توهین میکنه . فکر میکنم اگر بیشتر با آقای شعبانعلی عزیز و فعالیت های ایشون آشنا بشی ، از اینطور قضاوت های کلی و بی اساس دست بر میداری و شما هم مثل ما میشی مهمون دائمی این خونه .
      سلامت ، عادل و با انصاف باشید دوست من

    • صبا گفت:

      خیلی تبلیغ های دیگه هم بوده!این اولیش نیست

  • مهدی گفت:

    من این قسمت رادیو مذاکره رو مثل قبلیا گوش کردم و بی نهایت از محمدرضای عزیز تشکر میکنم .
    مسئله ی محوری گفتگو شاید از دید من نگاه تازه و البته موثر به آموزش بود که من هم باهاش موافق و دربه در دنبالش میگردم.روحیه و نیت استاد فیض بخش هم قابل تقدیر هست و همون چیزیه که از یه استاد واقعی انتظار می ره اما مهم ترین و بهترین بخش گفتگو بخش summer schoolبود که شاید بزرگترین کاری باشه که تا به حال در زمینه آموزش در کشور انجام گرفته اما هزینه شهریه کمی بالا هست ،نه از این لحاظ که این محیط ارزش چنین هزینه های را ندارد ،چرا که لیست اساتید اون شامل افراد بسیار بزرگ و بی نهایت گرانقدر هستش . اما شاید این هزینه برای یک دانش آموز یا حتی یک دانشجو هزینه کمی محسوب نمی شه حتی با در نظر گرفتن بورسیه حداکثر ۸۰% .نمی دونم شاید این به علت پایین بودن سطح مالی من باشه.
    در هر صورت از به راه افتادن مجموعه ای مثل sharifsummerschool بی اندازه خوشحالم و باز هم تشکر میکنم

  • حمیده گفت:

    سلام
    من دکتر فیض بخش رو خیلی دوست دارم
    چندباری که تو مراسم جشنواره کارافرینی و سخنسواران دیدمشون ازینکه اینقد استاد دلسوز و آگاهی در زمینه ارتباط علم با فضای کسب وکار هستند خیلی لذت بردم و مطمئنا نقش ایشون در خیلی تغییرات خصوصا تو دانشگاه شریف پررنگتر ازبقیه اساتید بوده
    ضمنا حالا که با ایشون مصاحبه کردید بگم که فراخوان طرح های کارافرینی برای جشنواره ششم کارافرینی وتوسعه کسب و کارشروع شده و هرکی طرح داره میتونه بفرسته
    من خیلی خوشحالم که تونستم امسال تو تیم اجرایی باشم و از نزدیک دیدم که خیلی تلاش میکنند که با کیفیت بالا و همتراز دانشگاه های بزرگ برگزار بشه
    حتی اگه پیشنهادی هم دارید بگید
    ممنونم

  • سیمین-الف گفت:

    سلام
    ممنونم که ما رو با “مدل ذهنی” اساتید گرانقدر تان آشنا می کنید.

    اگر نیت یک ساله دارید، گندم بکارید.
    اگر نیت ده ساله دارید، درخت بکارید.
    اگر نیت صد ساله دارید، انسان تربیت کنید.
    ” امیرکبیر”

    “چطور میشه حرف زد؟ نحوه ی فکر کردن؟ حل مساله، ارتباط برقرار کردن، چطور میشه مشکل رو حل کرد؟ چه طور میشه طراحی فکر کرد؟
    زاویه نگاهمون رو تغییر بدیم.
    داری از خودت تکثیر می کنی، یه جور خودت رو بساز که به خوبی تکثیر بشی…”

    همه ی سخنان ارزشمند استاد فیض بخش، باید در ذهن و قلب مان حک شود.
    هر کس در جایگاهی که ایستاده می تواند -به سهم هر چند اندک خود اما تاثیر گذار -بکوشد.

  • مهشید گفت:

    سلام

    +دوران دبیرستان کلاس فوق برنامه ای داشتیم و کتابی در اون تدریس می شد که فکر می کنم اسمش حل مسئله بود. کلاسی برای آموزش و تقویت کارگروهی و خلاقیت.
    برنامه خوبی درنظر گرفته شده بود ولی بسترسازی مناسبی نداشت.
    کلاس خارج از زمان رسمی مدرسه که شیطنت و عدم آگاهی ما این درس رو جدی نمی گرفت.
    و انتخاب معلم ریاضی به عنوان مدرس با همون چارچوب و قوانین خشک کلاس درس. و هم خوانی نداشتن شور و شیطنت نوجوانی با خوی مکانیک و خسته معلم.

    +سبز باشید و برقرار

  • سمانه گفت:

    طی مدت زمانی که داشتم به این فایل گوش میدادم ، یادحرف ها و برنامه هایی که دوسال پیش ، سر یکی از پست های سال تحویل نوشته بودید و ازمن پرسیدید که ” برنامه ات برای سال جدید چیه؟ ” افتادم.
    نمیدونم به یاد دارین یا نه ، گفتم اگه دغدغه شما آموزش مذاکره به دانشگاهیاست ، دوست دارم این آموزش در سطح دبستان و دبیرستان و دانشجویان سال پایین تر اتفاق بیفته .از زمانی هم که با شما و نوع تفکر گروه شعبانعلی آشنا شدم ، سعی کردم این گفته ها رو به دیگران منتقل کنم
    اما یه حسرت و غم بزرگ همراه خودم هست ، و اون اینکه فرصت آموزش دیدن و یادگیری برای خود من هم خیلی به سختی اتفاق میفته .دسترسی به یه سری امکانات شاید خیلی ساده از نظر دیگران ، که شاید خیلی ها اونها رو دارن ، اما از فرصت استفاده نمیکنن …
    برای همین ،ارزش بودن شما و استفاده کردن از این فرصت برای من یه امتیاز بزرگ محسوب میشه .یه امتیاز بزرگ ….

    پی نوشت :خیلی از فرصت های بزرگ زندگی ، تو اتفاق های خیلی کوچیک و ساده زندگی شکل میگیره .امیدوارم قدر فرصت های نه چندان بزرگ ، اما با ارزش زندگی رو بدونیم، چون همه چیز خیلی ساده اتفاق میفته ، زمانیکه ما حواسمون نیست.
    به قول دکتر فیض بخش ، کاش این حمایت ها و این نوع از آموزش ها برای هم سن و سال های من هم شکل بگیره …
    به آینده امیدوارم
    شاید حسرت بودن خیلی چیزها ،همراه نسل من باشه . اگر چه سالها طلبکارانه زندگی کردن رو آموختیم ، اما تلاش میکنم تا بدانم که بدهکار جهانیم همه …
    نیوتن می آسود
    در پناه سایه در زیر درخت
    ناگهان سیبی افتاد زمین
    نیوتن آن را دید
    سپس از خود پرسید
    که چرا سوی هوا پرت نشد

    اکتشافات جهان
    اتفاقات بود که چنین می‌افتاد
    که کسی می فهمید
    و به ما می فرمود که چه چیز چه پیامی دارد
    و چه رازی دارند آیات خدا
    راز و اسرار جهان
    کشف می شد یک روز
    درپی گم شدن کشتی در یک دریا
    یا کسی در صحرا
    یک کسی می فهمید که کجا آمریکاست
    یا کجا غار علیصدر، یا کجا قطب شمال
    یک کسی می فهمید
    که بخار قدرتی دارد، نیز
    و کسی می فهمید چه گیاهی چه شفایی
    و چه دردی چه علاجی دارد
    یک کسی می خوابید در زیر درخت
    نیوتن یا داود
    گیو یا گالیله،
    ترزا یا مریم
    و علی یا عیسی
    از عدن یا نروژ
    اهل ایران یا هند
    مصر یا گرجستان
    از پرو یا گینه
    و فرو می افتاد
    یک گلابی یا سیب
    و ترنج و انار…
    راز و اسرار جهان
    کشف می شد یک روز
    ما نبینیم کسی می بیند
    ما نگوییم کسی می گوید
    یکی کسی در جایی
    که زمین می چرخد
    به جهانی می گفت
    گرد خورشید و بر محور خویش
    و اگر گالیله توبه کند
    و بگوید که ـ با تهدید ـ نخواهد چرخید
    باز خواهد چرخید
    آری و زمین توبه نخواهد کرد
    خواهد چرخید

    راز و اسرار جهان
    کشف می شد یک روز
    ما نبینیم کسی می بیند
    ما نفهمیم کسی می فهمد
    هیچ کس منتظر مهلت خمیازه ما نیست
    گلم
    هیچ کس منتظر خواب تو نیست
    که به پایان برسد
    لحظه ها می آیند
    سالها می گذرند
    و تو در قرن خودت می خوابی

    قرن آدم ها هر لحظه تفاوت دارد
    قرن ها گاه کوتاهتر از ده سالند
    گاه صدها سالند
    قرن ها می گذرند
    و تو در قرن خودت می مانی
    ما از این قرن نخواهیم گذشت
    ما از این قرن نخواهیم گریخت
    با قطاری که کسان دگری ساخته اند
    هیچ پروازی نیست
    برساند ما را به قطار دو هزار
    و به قرن دگران
    مگر انگیزه و عشق
    مگر اندیشه و علم
    مگر آیینه و صلح
    و تقلا و تلاش
    قرن ها گرچه طلبکار جهانیم ولی
    ما بدهکار جهانیم در این قرن چه باید بکنیم
    هیچکس گاری مار را به قطاری تبدیل نکرد
    هیچکس ذوق و اندیشه پرواز نداشت
    هیچکس از سر عبرت به جهان خیره نشد
    هیچکس از سفری تحفه و سوغات نداشت

    من در این حیرانم
    که چرا قافله علم از این جا نگذشت
    یا اگر آمد و رفت
    پدرانم سرگرم چه کاری بودند؟
    بر سر قافله سالار چه رفت
    و اگر همراه این قافله گشتند گهی
    برنگشتند چرا؟
    ما چه کردیم برای دگران
    و چرا از خم این چنبره بیرون شدیم
    نازنین
    زندگی ساعت دیواری نیست
    که اگر هم خوابید
    بتوانی آن را تنظیم کنی
    کوک کنی
    برسانی خود را به زمان دگران
    کامیابی صدفی نیست که آن را موجی
    بکشد تا ساحل
    و در او مرواریدی باشد
    غلطان،
    نایاب
    هیچ صیاد زیردستی نیز
    باز بی تر و تقلا
    ماهی کوچکی از دریای صید نکرد
    بخت از آن کسی است
    که به کشتی رود و به دریا بزند
    دل به امواج خطر بسپارد
    و بخواهد چیزی را کشف کند
    و بداند که جهان پر آیات خداست
    بشنود شعر خداوندی را در کار جهان
    و ببندد کمرش را با عزم
    و نمازش را در مزرعه
    در کارگهی بگذارد
    و مناجات کند با کارش
    و در اندیشه یک مسئله خوابش ببرد
    و کتابش را بگذارد در زیر سرش
    و ببیند در خواب
    حل یک مسئله را
    باز با شادی درگیری یک مسئله بیدار شود
    ابن سینا
    پاستور
    گراهام بل
    رازی
    و ادیسون
    ادیسون
    و ادیسون
    بشود

    بخت از آن کسی است
    که چنین می بیند
    و چنین می فهمد
    و چنان جام پری می نوشد
    و چنین می کوشد
    بخت از آن سیبی است
    که در آن لحظه فتاد
    و از آن نیوتن
    که به آن اندیشید
    و در آن راز بزرگی را دید
    خوش به حال آن سیب
    خوش به حال نیوتن

    مدت هاست که صبح با قصیده ۲۰۰۰ مجتبی کاشانی از خواب برمیخیزم. بشنوید : http://radio.shabanali.com/kashani1.mp3

    • ابراهیم گفت:

      درود
      بسیار زیبا بود

      مخصوصا اون قسمت که نوشت:
      ادیسون
      ادیسون
      ادیسون…

      یاد آور اون توصیه ی ادیسون به جوانانه:‌
      -من برای جوانان سه توصیه دارم: کار کار کار-

      شاد باشیدپ : )

  • قاصد گفت:

    محمدرضا چرا اینقدر تلخ لبخند میزنی؟؟؟؟

  • اشرف گفت:

    كيفيت صداي فايل ها خيلي خوب شده، ممنون از تلاشتون. براي من كه از اصلاح و تغيير اين كشور و مردمش قطع اميد كرده م و فقط به رفتن فكر ميكنم، اميدواركننده ست وجود چنين آدم هايي. افرادي مثل خودت و دكتر فيض بخش كه به ذره ذره كار كردن اميد دارن و از يك گوشه اي شروع كرده ن. موفق باشيد

  • پاسخ دادن به امبن لغو پاسخ(مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    پاسخ دادن به امبن لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser