کتابی از وین دایر میخوندم که نگاه به گذشته رو از دید یکی از شخصیت های تولستوی بیان میکرد :
اگر گذشته خود نگاهی بندازید ، کمتر برای کارهایی که کرده اید افسوس می خورید،بلکه بیشتر فکر کارهایی که نکرده ایذ شما را عذاب می دهد
همون(خطای سفید)و(خطای سیاه) شما…
من سال ها نماز خوانده ام. بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
روزی در مسجد بسته بود. بقال سر گذر گفت: «نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید.»
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم.
یه سوال شما فلسفه خوندید سبک زندیگیتون برای من که ادم عادی هستم عجیبه. من حس میکردم شما ادم پوچ گرایی هستید البته خیلی می بخشید این جور راجع به شما نظر میدم.
مگر نه آنکه دین تحقق کردار است و پهنه ی پندار.زندگی به قامت هرروز شما را معبدی ست،وخود مذهب است و آیین است و دین است.چه کسی توان آن هست که ایمان از کردار باز شناسدوعمل ازپندار؟ جبران خلیل جبران
خدایا
به من زیستنی عطا کن
که در لحظه مرگ
بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم.
کتابی از وین دایر میخوندم که نگاه به گذشته رو از دید یکی از شخصیت های تولستوی بیان میکرد :
اگر گذشته خود نگاهی بندازید ، کمتر برای کارهایی که کرده اید افسوس می خورید،بلکه بیشتر فکر کارهایی که نکرده ایذ شما را عذاب می دهد
همون(خطای سفید)و(خطای سیاه) شما…
منم موقعی که بادبادک باز خالد حسینی رو خوندم، به این نتیجه رسیدم که کار خوبی که از آدم برمیاد و نکنه چقدر بدتر از یه کار بد میتونه باشه.
من سال ها نماز خوانده ام. بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
روزی در مسجد بسته بود. بقال سر گذر گفت: «نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید.»
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم.
هنوز در سفرم / سهراب سپهری
خیلی منطقی نوشتین.باور دارم
خیلی منطقی نوشتین.باور دارم.
یه سوال شما فلسفه خوندید سبک زندیگیتون برای من که ادم عادی هستم عجیبه. من حس میکردم شما ادم پوچ گرایی هستید البته خیلی می بخشید این جور راجع به شما نظر میدم.
مگر نه آنکه دین تحقق کردار است و پهنه ی پندار.زندگی به قامت هرروز شما را معبدی ست،وخود مذهب است و آیین است و دین است.چه کسی توان آن هست که ایمان از کردار باز شناسدوعمل ازپندار؟ جبران خلیل جبران
سلام حال و احوال چطوره استاد بهترید؟؟ 🙂
خدای مهربانی دارید خوش به حال بنده ایی که بدیهاش معدود باشد و نیکی هایش انبوه
خطتون رو دوست دارم زیباست
خدای من هم من و به خاطر هیچ چیز بازخواست نمیکنه…فقط نگام میکنه وقتی دارم کاری میکنم که مخالف با ذات خودمه
سلام محمدرضاجان
منم همیشه فکر میکنم خدا اونجوری که جلوه میدن برا ما نیست اونقدر هم سخت نمیگیره
چه خدای مهربونی
سلام یعنی به تعبیری اثر خوبیها بیشتر از بدیهاست؟
خیلی خوب بود………….. 😉
شب بخیر
به تعداد انسان ها خداشناسی هست.