
امیرمحمد قربانی توی یکی از کامنتهاش به کتاب «صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی» اشاره کرد. متأسفانه هنوز این کتاب رو نخوندهام و قاعدتاً بعد از خوندنش، بسته به فضا و حال و هوای کتاب، در اینجا یا متمم دربارهاش مینویسم. اما مدتی پیش (شاید سه چهار روز قبل از کامنت امیرمحمد) مورد مشابهی رو در یک استوری اینستاگرامی دیدم که حیفم اومد با شما به اشتراک نذارم: من فکر میکردم خودم خیلی هنر کردهام که برای پرندهها و سگها و گربهها وقت میذارم و به نوعی، با تجربهی دنیای زیبای حیوانات، از تلخیهای بیپایانی که این روزها و این سالها (و شاید بشه گفت این دههها) بر همهی ما میره فرار میکنم. اما دیدم کسانی هستند که دنیاهای کوچکتر رو هم لمس کردهاند و تجربههای عمیق و ماندگار رو در کارهایی مثل بازگرداندن حلزونها […]
آخرین دیدگاهها