دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

تیپ‌شناسی تغییر |‌ هر یک از ما کجای نموداریم؟ | فعلاً موقت

به عنوان کسی که مدتی معلم مذاکره و مهارت ارتباطی بوده‌ام، و نیز علاقهٔ خاصی به رویکرد شناختی، نگاه سیستمی و تحلیل رفتار اجزای سیستم‌ها دارم، گفتگوهایی را که در این مدت میان مردم، مسئولان، صاحبان رسانه‌ها، اهل قلم، سیاستمداران خارج از عرصهٔ قدرت، جامعه‌شناسان و روشنفکران عرصهٔ عمومی (یعنی چه؟ نمی‌دانم) وجود داشته را دنبال کرده‌ام. به نظرم رسید که یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که الان در «درک و تشخیص دیدگاه دیگران و قضاوت در مورد افراد» داریم،‌ تیپ‌شناسی بسیار ناقصی است که طی سال‌های اخیر در بین ما شکل گرفته است. تیپ‌شناسی‌ای که احتمالاً باید یکی از ریشه‌های آن را در نگاه اصلاح‌طلبان به جامعه جست. دوگانهٔ چپ و راست که قبل از دوران خاتمی وجود داشت به تدریج به اصلاح‌طلب و اصول‌گرا تبدیل شد. و بعداً زمانی که مردم می‌خواستند اعتراض خود […]

دموکراسی صندوق رأی نیست!

محمدرضا شعبانعلی

پیش‌نوشت: بسیار علاقه داشتم جز کامنت‌هایی که زیر بحث سیستم بسته نوشته بودم و مطلبی که با عنوان یک گزارش شخصی دربارهٔ انتخابات نوشتم، چیز دیگری دربارهٔ‌ این روزها ننویسم. بحثی که تحت عنوان #بینایی اجتماعی منتشر کرده‌ام و دوست دارم ادامه دهم، برایم بسیار مهم‌ترند. اما آن‌چه در این چند روز این طرف و آن‌ طرف دیدم، و مواجه شدن با رفتارهای عجیبی که مردم در شبکه‌های اجتماعی با هم دارند، ترغیبم کرد از این فرصت استفاده کنم و چند نکته‌ای را توضیح دهم. بیشتر این نکات را پیش از این لابه‌لای نوشته‌هایم گفته‌ام. اما احتمالاً عده‌ای با تصور این‌که حرف‌هایم بسیار تئوریک هستند،‌ از کنارش گذشته‌اند. مناسب دیدم که این‌جا آن‌ها را بازگو کنم. چون احتمالاً حال و هوای این روزهای جامعه، بستر مناسب‌تری برای آن صحبت‌هاست و بیشتر مشخص می‌شود که آن‌ […]

ماجرای کیارستمی و کوروساوا

عباس کیارستمی

نمی‌دانم شما هم مثل من فکر می‌‌کنید یا نه. اما برای من، خود کیارستمی از اکثر آثار هنری و دستاوردهایش جذاب‌تر است. هر وقت می‌بینم جایی صدا یا تصویری از اوست و قصه یا خاطره‌ای نقل می‌کند، سراپا گوش می‌شوم. البته حواسم به این هم هست که جذابیت خودش به خاطر این است که در پس ذهن‌مان هست که پشت این سادگی گفتار و رفتار، کوهی از اعتبار و دستاورد قرار گرفته است. یک بار مطلبی از او با عنوان «استقبال غیرمنتظره» در یکی از گزارش‌های هفتگی منتشر کردم. آن‌جا داستان حضور غیرمنتظرهٔ شترها در خیابان را شرح می‌داد. اخیراً هم کلیپ کوتاهی از او در اکانتی به اسم بانی کستر دیدم که خاطره‌ای از دیدار با کوروساوا را بسیار شیرین روایت می‌کرد. آن کلیپ را در این‌جا می‌گذارم که اگر شما هم ندیده‌اید، ببینید. […]

دربارهٔ انتخابات | چند نکته و یک گزارش شخصی | احتمالاً موقت

پیش‌نوشت ۱: من نظرم را دربارهٔ وضعیت کشور و روندی که طی شده و می‌شود، در بحثی که سال گذشته با عنوان سیستم بسته نوشتم توضیح داده‌ام. الان که آن را می‌خوانم، هنوز همان نظر را دارم و به گمانم مدلی که از وضعیت فعلی در ذهنم داشته‌ام، هنوز هم می‌‌تواند روند فعلی و آتی را توضیح دهد. پیش‌‌نوشت ۲: می‌دانم که افراد بسیاری نظر خود را دربارهٔ شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نوشته‌اند. استاد عزیزم دکتر فرهاد نیلی، و آقایان فاضلی و رنانی از جملهٔ این افراد هستند. علاوه بر این گروه که دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت کرده‌اند، عدهٔ دیگری هم هستند که مردم را از شرکت بر انتخابات بر حذر داشته‌اند. از جملهٔ آن‌ها می‌توان به مرتضی مردیها و مهدی تدینی اشاره کرد. نوشتهٔ من از این جنس نیست. […]

بینایی اجتماعی (۲) |‌ داده سوزی، داده ستیزی، داده سازی

داده‌ها

پیش‌نوشت ۱: در کامنتی که زیر بحث سیستم بسته نوشته‌ام، توضیح دادم که برخلاف مرحلهٔ‌ اول که رأی ندادم در مرحلهٔ دوم انتخابات شرکت خواهم کرد. در این باره در همین روزها کامل‌تر می‌نویسم. اما بهتر است به جای طولانی‌نویسی، اول چند کلمه و اصطلاح را – آن‌طور که خودم می‌فهمم – تعریف کنم تا بعداً بتوانم حرفم را شفاف‌تر منتقل کنم. پیش‌نوشت ۲: این مطلب، ادامهٔ نوشتهٔ‌ قبلی با موضوع بینایی اجتماعی است. در اولین نوشته تفاوت دو مفهوم «شرکت کردن» و «مشارکت کردن» را توضیح دادم. الان می‌خواهم مطلب کوتاهی دربارهٔ اهمیت داده‌ها بنویسم. در این نوشته، حرف‌ تازه‌ای وجود ندارد. اما برای کامل شدن بحث بینایی سیستمی، اشاره به این موضوع ضروری است. پیش‌نوشت ۳: احتمالاً بعداً بخش‌های مربوط به انتخابات را از این نوشته حذف کنم، تا اصل بحت که موضوعی فراتر از […]

بینایی اجتماعی | مفاهیمی برای درک بهتر جامعه و سیاست

طی سال‌های اخیر شاهد تحولات سریع و جدی در جامعه‌مان بوده‌ایم. این تحول‌ها در ساختار، خواسته‌ها، انتظارات، سطح امید، شیوهٔ تعامل و کنش‌های اجتماعی مردم کاملاً قابل‌مشاهده است. البته معمولاً نشانه‌ها و عارضه‌های بیرونی این تحول بیشتر از ریشه‌های آن به چشم می‌آید. و اگر به ابزارهای ذهنی و تحلیلی مناسب مجهز نباشیم، سخت است که دینامیک این تغییرات را به خوبی درک کنیم. این چند روز با خودم فکر می‌کردم که آیا می‌توان فهرستی از مفاهیم تنظیم کرد که آشنایی با آن‌ها بتواند چشم ما را به روی جامعه و تحولات اجتماعی بازتر کند؟ چند مورد به ذهنم رسید. دربارهٔ بعضی از این مفاهیم پیش از این صحبت کرده‌ام و دربارهٔ بعضی دیگر باید بعداً صحبت کنم (یا می‌‌شود درباره‌شان در جاهای دیگر بجویید و بخوانید). قطعاً هیچ‌وقت نمی‌شود ادعا کرد این فهرست جامع […]

حساب کردن روی برتری در هوش هوشمندانه نیست

سرمایه گذاری روی هوشمندی

اول | مقدمه مطلبی که می‌خواهم بگویم پیچیده نیست. تازه هم نیست. نکتهٔ ساده‌ای است که فکر می‌کنم بسیاری از ما آن را به نوعی تجربه کرده‌ایم. اما چون در روزهای اخیر جلسات متعددی در موضوعات مختلف با افرادی بسیار متنوع داشتم و تصادفاً چند بار مصداق آن را تجربه کردم، گفتم بهتر است مطلب کوتاهی درباره‌اش بنویسم. در شکل حداقلی، می‌توانید این حرف را توصیه‌ای در مذاکره در نظر بگیرید. اما باور من این است که در ارتباطات روزمره، کار تیمی و حتی طراحی و انتخاب استراتژی کسب و کار هم مصداق دارد و می‌تواند به یکی از اصول و پایه‌های مدل ذهنی ما تبدیل شود. دوم | چند مثال  🔹جمله‌ای را در متن قرارداد یا توافق‌نامه می‌نویسیم که می‌دانیم درست و منصفانه نیست. اما معتقدیم که طرف مقابل وقتی این جمله را می‌خواند […]

پیامها و پیامک‌ها | هفدهمین نمونه

مثل همیشه، مقدمهٔ همیشگی پیام‌ها و پیامک‌ها را می‌آورم و در ادامه، مجموعهٔ جدیدی از پیام‌ها را نقل می‌کنم. *** آن‌چه در این‌جا می‌آید، چند نمونه از پیام‌هایی است که برای دوستانم فرستاده‌ام و در آرشیو مکالمه‌های روزها و هفته‌های اخیرم یافته‌ام. طبیعی است نمی‌خواهم و نمی‌توانم نام گیرنده و طرف گفتگو را بگویم. هم‌چنین ترجیح می‌دهم درباره‌‌ی صدر و ذیل گفتگوها هم چیزی ننویسم. اگر چه محتوای آن‌ها غالباً می‌تواند بستر بحث را مشخص کند. جز در مواردی که اشتباه دیکته‌ای بوده یا باید نام فردی حذف می‌شده، تغییری در متن پیام‌ها نداده‌ام. بنابراین در انتخاب پیام‌ها چندان نکته‌سنجی نشده و در انتخاب کلمات هم، راحت‌تر از چارچوب متعارف روزنوشته و نیز نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی بوده‌ام. پس شما هم آن‌ها را صرفاً در حد پیام‌هایی که برای زنده نگه داشتن گفتگو میان دوستان […]

چند جمله دربارهٔ دنیل دنت

دنیل دنت

احتمالاً خبر درگذشت دنیل دنت (Daniel Dennett) را خوانده یا شنیده‌اید. نام دنت برای خوانندهٔ نوشته‌ها و شنوندهٔ فایل‌های صوتی و پادکست‌های من ناآشنا نیست. درست مثل ریچارد داوکینز و مثل کریس هیچنز. از سال‌ها قبل، خواندن کتاب Kinds of Minds او را به بهانه‌های مختلف به دوستانم توصیه کرده‌ام و آخرین بار هم در آموزش هدف گذاری برای توصیف مفهوم شناخت (cognition) تعبیری از او را نقل کردم. در جهان علم و جهان‌بینی علمی، برخلاف برخی جهان‌بینی‌های دیگر، افکار مهم‌تر از افرادند. به همین علت معمولاً بر مرگ دانشمندان، مرثیه‌سرایی نمی‌کنند. متنی که داوکینز برای مراسم خاکسپاری خود نوشته شاهدی بر همین نگاه است. در عین حال نمی‌شود ناراحت نشد. از دست دادن دنت حیف بود. آن هم درست در زمانی که ابزارهای هوش مصنوعی با تکیه بر قدرت پردازش بیشتر و دسترسی بسیار […]

بعد از هفت سال | توضیح و گزارشی دربارهٔ محدودیت کامنت‌گذاری در روزنوشته

درباره محدودیت کامنت گذاری در روزنوشته

حدود هفت سال از زمانی که تصمیم گرفتم کامنت‌گذاری را در روزنوشته محدود کنم می‌گذرد. در این مدت، در مقاطع مختلف، هر جا فرصتی دست داده، دربارهٔ علت این تصمیم و نتایج آن حرف زده‌ام. اما بعد از این‌که نوذر صیفوری عزیز زیر بحث زندگی و کار در دنیای بی در و دربان به این نکته اشاره کرد، به نظرم رسید که فرصت خوبی است تا یک بار دیگر جمع‌بندی خودم را از این تصمیم بیان کنم. قاعدتاً بخشی از این تصمیم کاملاً شخصی است و به ترجیحات من برمی‌گردد. اما از این جهت وقت‌تان را با گفتن آن‌ها می‌گیرم که شاید نکات ریزی لابه‌لای این توضیحات به کار شما هم بیاید. نکتهٔ اول | ناگزیر از نشنیدن ما ناگزیرم بخشی از حرف‌هایی را که با ما یا دربارهٔ ما مطرح می‌شود نشنویم. به نظرم […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser