دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دروغ سفید: بیایید اعتراف کنیم…

در سالهای گذشته، در بخشی از کلاسهای مذاکره و ارتباطات، از دروغ حرف می زدم و در مورد نحوه مواجهه با آن صحبت می کردم. دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه  و دروغ سفید. دروغ سیاه دروغی است که با گفتن آن به زندگی فرد دیگری آسیب می زنیم. مثلاً فردی که به همسر خود خیانت میکند اما به او میگوید که هنوز عاشقانه دوستش دارد. شرکتی که درآمد سرشار دارد اما در اظهارنامه های مالیاتی، خود را ضررده معرفی میکند. کسی که از شرکت خود دزدی میکند ولی کس دیگری را برای این دزدی متهم می کند.

دروغ سفید

دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود. روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم! هر روز تا ساعت ۱۱ صبح خواب است اما میگوید: من از هفت بیدار هستم! و …

چند روز اخیر که کتابهای پل اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:

«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم چون انسانها به دلیل حفظ منافع خود و در تلاش برای پیروزی در تنازع برای بقا، همنوعان خود را فریفته اند. این نوع دروغ حتی در رفتار حیوانها نسبت به همنوع خود نیز مشاهده میشود. اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».

بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه خود را فریب میدهیم. به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و استرس و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم.

اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم. اگر روزها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت ۹ افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز ۲ ساعت زودتر بیدار میشوم».

اما کسی که ساعت ۱۱ بیدار میشود و به همه میگوید ساعت ۷ بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند (و ۹ صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:

گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت ۷ بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)

گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت ۵ از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفس او نیز خدشه دار میگردد)

بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم. اثرات این دروغ از هر نوع دروغ سیاهی بدتر است.

اعتراف من: من مدتهاست در هفته یک یا دو صفحه کتاب مینویسم اما هنوز به عادت قدیم به همه میگویم شبی یک صفحه مینویسم (هفت برابر واقعیت!) تا به دروغ تصویر یک نویسنده حرفه ای را حفظ کنم. از این به بعد این دروغ سفید را نخواهم گفت.

شما هم اگر جرأت اعتراف داشتید، کامنتهای این پست میتواند یک نقطه شروع باشد… بنویسید…

———————————————————————————————

پی نوشت: با مراجعه به پست‌های قدیمی این سایت، احساس می‌کنم که برخی از آنها نیاز به ویرایش دارد. یا آن زمان به اندازه‌ی کافی روی آنها بحث نشده و یا نیاز روز هستند یا الان فرصت و دانش بیشتری دارم تا در کامنت‌ها به بحث در موردشان بپردازم. گهگاه، آنها را به قسمت بالای سایت منتقل می‌کنم تا فرصتی برای خواندن و بررسی و بحث بیشتر باشد.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


150 نظر بر روی پست “دروغ سفید: بیایید اعتراف کنیم…

  • سپیده گفت:

    سلام من ۱۵سالمه و هر وقت احساس خلا میکنم سری به نوشتهات میزنم. تو تیزهوشان درس میخونم و اونجا رقابت بالاست و همه به هم دروغ میگن وادعا میکنن کم درس خوندن منم مثل اونا شدم و حتی اگه کل روز رو درس خونده باشم میگم که ۲ساعت خوندم و همه میگن تو چقد خر خونی!! سعی کردم دیگه دروغ نگم ولی نمیشه مثلا اگه نمره کامل نگیری و راستشو بگی که ۶ساعت خوندی میگن IQت پایینه!

    • اشرف گفت:

      عزیز دلم تو که به کسی IQ بدهکار نیستی! وقتی از ۱۵ سالگی اینجایی کلی از من و امثال من و باهوشای مدرسه تون جلویی.

    • سارا گفت:

      منم خیلی وقتا این دروغو گفتم، می فهمم چی میگی …

    • محمدرضا گفت:

      سپیده جان نگرانیتو بابت قضاوت درک میکنم. اما برای حرف مردم نباید تره خورد کرد. مثلا اگه بگن هوش پایینی داری به معنی اینکه واقعا هوش پایینی داری؟! معلومه که نه
      همینکه تواین سن اینجایی کلی از بقیه همسنات جلوتری و نشان از هوش توئه.
      بنظرم بهتره به توانایی هات اعتماد داشته باشی. میتونی حتی آزمون IQ بدی تا توش تردیدی نداشته باشی.

  • آوا گفت:

    سلام .خیلی کم روی پایان نامه م کار می کنم ولی به همه میگم صبح تا شب بخاطر پایان نامه م پای کامپیوترم.خیلی از خودم ناراحتم.

  • پرویز گفت:

    سلام محمدرضا
    هر از چند گاهی که دلم تنگ می‌شه یکی از بهترین جاهایی که می‌رم سایت تو هست، راستش رو بخوای من که خیلی طعم تلخ نچسب این دروغ‌های سپید رو چشیدم! راستش رو به خای از دو سه سال پیش به خاطر یه مسئله‌ای که برایم پیش اومد هر روز به جای ۵ صبح که عادتم بود ساعت شش و نیم و هفت پا می‌شم اما راستش همه دوستام هنوز فکر می‌کنن من همون پرویز قدیمی هستم؟! منم سه سالی هست که این دروغ رو به همه می‌گم!
    راستش مبتلا به دیسلکسی هستم و دست چب و راستم رو به سختی تشخیص می‌دم، همیشه بدبخت نیما رو بهش گیر می‌دم تا کسی نفهمه منم دیسلکسی دارم!
    و به هر حال محمدرضا ممنون از تلنگرهایی که گاه و بی گاه به کشتی به گل نشستۀ رفتارهای ما می‌زنی….

  • مژده کریمی گفت:

    من به قدری در باب مدیریت و رشته تخصصی خودم ( جهانگردی) کم خوانده ام که اکثر اوقات برای شروع هم گیج می شوم از کجا شروع کنم و کلی کتاب نصفه خوانده دارم اما خودم را با اطلاعات جا می زنم! من با نشان دادن دفترچه روزانه برنامه هایم اطرافیانم را تشویق به برنامه ریزی روزانه می کنم اما خودم یا اصلاً برنامه نمی ریزم یا به آن خیلی عمل نمی کنم .

  • ياسين اسفنديار گفت:

    با سلام و درود فراوان به محمدرضا جان و تيم قوي اش
    به نظر من …..
    قرار شد نظر ندهيم . قرار شد قول بدهيم.
    آره من مدتي صبح ها و بعداز آن عصر ها مي رفتم نرمش و پياده روي و توي اين مدت (شش ماه اخير ) هر كس سئوال مي كرد ميگفتم . هر روز نروم، هفته اي ۳ روز رو مي رم . بايد اعتراف كنم من حدود۶ماه است كه هيچ فعاليت بدني نداشته ام وديگر اين دروغ سفيد را نمي گويم.
    با تشكر از شما

  • مجید گفت:

    سلام حالا اگه ما برای موفقیت خود سعی در بهبود شرایط بکنیم و بقول برایان ترسی خودمون رو در اون قالبی که دوستداریم بگداریم و بجای خواهم شد بگیم هستم و هی با خودمون تکرار و تمرین کنیم . شریاط نسبت به قبل یهتر شه ولی تا حد هدف ما فاصله زیاد باشه. ما بخودمون دروغ گفتیم. پس تکلیف بهبود اوضاع و … چی میشه؟

    • خودمون رو در قالب گذاشتن با دروغ گفتن به نظر من فرق داره.

      یک وقت من ساعتی ۱۰ هزار تومان درآمد دارم و میرم می‌گم ساعتی ۱۰۰ هزار تومان درآمد دارم، که به نظر من فاجعه است (= دروغ در حال)
      یا اینکه مدیر «شعبان سافت!» هستم و میگم قبلاً مدیر «گوگل» بودم! که خطرناکه (= دروغ در گذشته)

      یک وقت هم پولم رو جمع می‌کنم به جای یک ساعت ۱۰۰ هزار تومانی یک ساعت ۲ میلیون تومانی دستم می‌کنم و در جلسات هم شلوغ نمی‌کنم، اما امیدوار هستم که دیگران احساس کنند موقعیت اقتصادی بالاتری دارم (= امید به آینده)

      به نظرم این سومی نوع نگاهی است که تجویز می‌شود و مفید هم هست…

  • شاهرخ گفت:

    به نظر من اون کسی هم که با سرعت حداکثر ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی می کنه و به دیگران می گه کمتر از ۱۲۰ نمیره داره به دیگران آسیب میزنه. مگه نه اینه که با این حرفش ممکنه باعث تشویق فردی به رانندگی پر سرعت بشه صرفا برای اینکه به دیگران اثبات کنه که اون هم میتونه و کمتر از بقیه نیست؟

  • sunflower گفت:

    این مبحث به نظرم خیلی جالبه.با دروغ کلا مخالفم چه سیاه چه سفید.دروغ سیاه تا حالا نداشتم اگرم بوده یادم نمی آد.دروغ سفید در یه مقطعی داشتم اما یه روز علیه خودم طغیان کردم و واقعا خسته شدم از اینکه با چنین چیزی فشار مضاعفی رو به خودم تحمیل کنم و بعد با کنار گذاشتن دروغ سفید احساس راحتی کردم.به نظر می رسه ما دروغ سیاه نمی گیم چون اون رو بد می دونیم و نمی خواهیم به کسی آسیب بزنیم یا از فاش شدن واقعیت می ترسیم و … اما براحتی دروغ سفید می گیم چون تمام ضررش رو متوجه خودمون می دونیم!یعنی ما خودمون رو دوست نداریم؟یعنی از اینکه خودمون آسیب ببینیم ناراحت نیستیم؟از اینکه مشتمون از همون اول واسه خودمون باز شده ناراحت نیستیم؟به نظر می رسه گاهی وقتا کمترین توجه رو به خودمون می کنیم و حاضریم هر بلائی از جانب خودمون سر خودمون بیاد اما از طرف دیگران متهم به هیچ صفت بدی نشیم .زمانی که فرد از دروغ سفید اشباع شد و فشارهای درونیش مضاعف گشت بعید نیست برای رهائی خودش دروغ سیاه هم بگه.

  • افشين گفت:

    سلام محمدرضا
    براي من هم جاي سوال بود كه چرا افراد دروغ مي گفتن.دليلي براي گفتن دروغ نداشتند اما دروغ مي گفتن .اين عمل مخصوصا سالهاي ابتدايي دانشگاه اذيتم مي كرد براي آدم ساده اي مثل من كه از شهري كوچك به شهر بزرگي براي درس خوندن مهاجرت كرده بودم.هنوز يكي از ضعف هام همينه كه دروغهاي اونها رو مي پذيرم…با اينكه مي دونم دارن دروغ مي گن.انگار ذهن ساده و زودباور من دروغ رو باور نداره…مخصوصا دروغ سفيد…

  • سارا گفت:

    سلام موضوع جالبی و مطرح کردید
    اهل دروغ گفتن نیستم نه از نوع سفید و نه از نوع سیاه اما وقتی فکر کردم به این موضوع این به ذهنم رسید که گاهی که حالم خوب نیست یا دلم گرفته پیش بقیه وانمود میکنم که خوبم تا اونا از ناراحتیم ناراحت نشن بذارید اسم دروغم و بذارم خاکستری اما نمیدونم اینم از اون دروغاست که باید پاک بشه یا نه ؟!

  • rasool گفت:

    اگه بگم تا خرخره زیر این دروغ سفید لعنتی گیر کردم شاید راست ترین حرفم باشه که بجای دروغ سفید من هیچوقت دروغ نمیگم باشه.

  • مجتبی گفت:

    بزرگترین تعلیمی که از معلم پنجم گرفتم این بود که به هیچ وجه دروغ نگم . زنده باشین

  • عليرضا داداشي گفت:

    سلام استاد
    سوال: آيا مخفي كاري هم سفيد و سياه دارد؟
    اينكه واقعيت را براي اينكه طرفت اذيت نشود از او پنهان كني؟
    برقرار باشيد.

  • هیوا گفت:

    فکر کنم دروغ سفید تاثیر خاصی روی مغز داشته باشه
    تحقیقاتی در مورد “تاثیر گفتن هدف های شخصی به دیگران” انجام شده بود. نتیجه ش این بود که کسایی که هدفهاشون رو به بقیه میگن (به دلیل شبیه سازی که از “رسیدن به اون هدف” در مغزشون اتفاق میفته و در نتیجه حس خوبی که موقع بیان هدفهاشون تجربه میکنن اشتیاقشون کمتر میشه و ) کمتر از دسته دیگر به هدفهاشون میرسن
    شاید در مورد دروغ سفید هم اتفاق مشابهی بیفته
    یک نمونه از دروغ سفید من: گاهی میگم فلان کتابو خوندم اما فقط بخشی از اون کتاب رو خوندم.

  • مسعود گفت:

    همه ی دروغ ها زشتند… چه سفید، چه سیاه! اصلاً مگر دروغ هم سفید می شود؟!
    سلام به دوست خوبم محمدرضا.
    ممنون بابت پاسخ گویی سریع شما.این هم نظر یکی از دوستام هست.که اگه وقت کردید جواب بدید.

  • اشكان گفت:

    به نظر ميرسه كه دروغ سفيد از نوع “حق الله ” محسوب ميشه ولي دروغ سياه از نوع ” حق الناس” !
    اولي بخشودني است و دومي نه!
    برعكس گفته ي اكمن

    • دوست من وقت کردی راجع به cognitive dissonance بخون تا ببینی کسانی که حق الناس می‌خورند اول از حق الله شروع کرده اند. چون ساده نیست که مستقیماً شروع به خوردن حق الناس کنی.

      بحث من شبیه این میمونه که بگم قلیون کشیدن می‌تونه خطرش جدیتر از مواد مخدر باشه. چون آدمهای کمی هستند که مواد مخدر رو مستقیماً از هروئین و … شروع کنند و اکثر کسانی که امروز معتادند روزی تصمیم گرفته‌اند که قلیون بکشند.

      تنها فرقش اینه که در مورد قلیون و مواد مخدر آمار دقیق وجود نداره اما در مورد قبلی مطالعه شده.
      پس نمی‌شه بگیم: نهههههههههههههه! قلیون خیلی کم‌ضرر تره.

      • اشكان گفت:

        من تا حدي با مباحث روانشناسي اجتماعي آشنام. با مطالب اين پست هم مشكلي ندارم.
        شايد توضيحت براي متشرعين بيشتر مفيد فايده بيفته 😉

        بازم مرسي

      • majid گفت:

        پس قضاي نمازهاي نخونده رم بخون چون ممكنه حق الله بجا نياورده تبديل به حق الناس شه
        چون به نقل از پست هاي قبلي ميگفتي جوهر دين مهم تر از آداب دينه

        • من نماز قضا ندارم دوست من و همیشه منظم خونده‌ام. دلیلش رو هم برات می‌گم:
          برای آدمی که به نماز خوندن «ایمان» داره. نماز نخوندن ممکنه اون رو به یک قاتل تبدیل کنه.
          اما برای کسی که به نماز نخوندن اعتقاد نداره این اتفاق از نظر علمی شانس کمتری داره بیفته!!
          می‌دونی چرا؟

          چون وقتی به ایمانی که داری عمل نمی‌کنی و خط قرمز عقیده‌ات رو می‌شکنی یاد می‌گیری که مقدس ترین اصول قابل شکستن هستند…
          دوباره ارجاع می‌دم به تعارض ذهنی و Dissonance که هنوز نتونستم در علوم رفتاری مهمتر از اون پیدا کنم.

          • ملیحه گفت:

            ممنون جناب شعبانعلی….توضیحتون در عین سادگی و قابل فهم بودن ، بسیار عمیق و فکر برانگیز بود…من در این زمینه با نظر شما خیلی موافقم

  • مونا گفت:

    چقدر پست جالبی ممنونم.من قول می دم که دروغ های سفید رو به صفر برسونم.
    من اخیرا” پیش یک روانشناس بودم و تست شخصیتی ام مشخص کرد مقداری شخصیت نمایشی دارم و همیشه سعی دارم نقابهایی داشته باشم که اکثرا” نیستم الان که بررسی می کنم می بینم دروغ های سفید حتی خیلی جزئی شون برای من نقاب سنگین ایجاد کرده و یک نوازش موقتی داده بهم داده…
    هفته ای دوبار ورزش کردم ولی به وانمود کردم ورزش روزانه میکنم و همه جا خودم رو ورزشکار معرفی کردم.

  • عظیمه گفت:

    سلام
    هر زمان برنامه ام تغییر کرده یا در سطحی دیگر روشی یا فعالیتی برای من تغییر داشته؛ به جای اینکه دروغ گفته باشم، مثلاً من ۷ صبح بیدار میشوم؛ میگویم: من چند روزی‌ست که باید ۷ صبح بیدار میشدم ولی ۹ بیدار میشوم. البته بیان این موضوع به عنوان اعتراض به عملکردم هست که به خانواده و تقریباً دوست، همکار و حتی در شرایطی، به کسی که باید نسبت به ایشان جوابگو باشم… میگویم و مطمئناً بعد از دو سه روز، دوباره به برنامه قبلی بازمیگردم.
    البته خیلی مراقب باشیم که اطرافیانمان این رفتار ما را “غر زدن به خود”، تعریف نکنند…!!
    یا زمانی که برنامه ای بهتر یا روشی صحیح تر را پیش میگیرم، با بیان آن به اطرافیانم هم احساس رضایت را تقویت میکنم و هم نسبت به برنامه جدیدم مسئولیت پذیرتر میشوم.

    یعنی به جای اینکه تلاش کنم حقیقت را نگویم، واقعیت را بگویم بهتر است…
    برداشت من این هست که حقیقت، همه جوانب زندگی انسان را میتواند تحت شعاع قرار دهد؛ اما واقعیت برای زمان، مکان و در شرایط خاص خود است و تعمیم پذیری ندارد.

    پی نوشت: دروغ فوق العاده من رو به عذاب وجدان وا میداره و این جمله خیلی موثر بوده که “دروغ گویان، سخنان خویش را فراموش میکنند… خلاصه کنم، هنر دروغگویی ندارم!”

  • احمد احمدی گفت:

    سلام
    محمدرضا، اگه این غالب بحث رو بخواهیم در فضای مذاکره یا موضوعات تجاری و ارزیابی طرف مقابل یا … معنی کنیم، بازهم همین تعابیر در موردشون مصداق داره ؟
    اصلا درست هست این رو در این فضاها وارد بدونیم ؟
    اونجا بحثش با چه تعابیر دیگه ای آمیخته میشه ؟

    فریب، نیرنگ، امتیاز دهی و امتیاز خواهی، اخلاقیات … ؟

    نمیدونم شاید سوالم خیلی کلیشه ای یا بی مغز بود
    ولی تو که دیگه من رو میشناسی … !!!

  • فاطمه ندا گفت:

    ار اونجایی که اینجا هم ندا هست و هم فاطمه من اسم واقعیم رو میزارم… فاطمه ندا 🙂
    خوب دروغ سفید من اینه که من واقعا صبح ها دو ساعت تا محل کارم نمی رم. بین ۱٫۵ تا ۲ ساعته. روزای محدودی واقعا ۲ ساعت تو راهم. اما به همه میگم همیشه ۲ ساعت تو راهم.
    شاید دروغ سفید دیگم در مورد محل زندگیم باشه که همیشه حدودش رو به همه میگم چون واقعا حتی از اسم خیابونمون خوشم نمیاد و خیابونای نزدیکش رو میگم (خانه ی پدریه دیگه 🙁 )

  • ملیحه گفت:

    سلام . من یه نقاشم ( این جمله برام خیلی نا مأنوسه !! شاید اولین باره میگم من یه نقاشم ، بهتره بگم من نقاشی میکنم ) این روزها شاید برای حفظ روحیه ی خودم ، طوری رفتار می کنم و حرف می زنم که همه ی دوستانم فکر می کنن من به شدت مشغول نقاشی کردن حتی تدارک یک نمایشگاه درست و حسابی هستم و یا در حال تکمیل مقالاتم !!! ، اما واقعیت اینه که من این روزها حال خوشی ندارم( اصلا حال خوشی ندارم ) ، آنقدر اندوهگین و بی انرزی هستم که تختخوابم ، بهترین مأمن و پناهگاه من برای دلتنگی هایم است و دوش حمام که به راحتی و بی هیچ ترسی همراه با صدای بارش آب ! در زیر آن می گریم!! من همه ی این کارها را می کنم اما نقاشی نمیکنم …..

  • طاهره جلیلی گفت:

    بعد از یه مدت اتوماتیک دروغ سفید رو میگی، انگار یه جزیی از وجودته، اما همیشه یه جایی رو غلغلک میده و اذیتت میکنه! یه وقتایی انقدر زمان از روش میگذره که دیگه خودتم یادت نمیاد، اما به قول دبی فورد مثل یه گریپ فوروت که تو دستته و میخوای قایمش کنی تا خودت و بقیه نبیننش ازت انرژی میبره و آزارت میده… و تو در سایه چیزی که ازش فراری هستی کم کم گم میشی!

  • Mina گفت:

    من یک بار یه دروغ ( نمیدونم چه رنگی بود !!!!؟؟؟؟) برای بالا بردن اعتماد به نفسم گفتم،اعتماد به نفس مقطعی به من داد ولی در عوض اعتبارم رو پیش کسی که واسم خیلی عزیز بود ،گرفت.مجازاتی که شدم هیچ تناسبی با جرمم نداشت ، بعد از اون یاد گرفتم روزگار به کسی قول نداده تناسب جرم و مجازات رو رعا یت کنه .حالا چندین ساله به هیچ رنگی دروغ نمی گم.

  • راضیه گفت:

    سلام
    من همیشه سعی کردم دروغ نگم ولی مدتیه که فکر میکنم به خودم دروغ میگم.نمیدونم این اسمش دروغه یا نه.مدتیه که دارم روی یه ایده برای کار افرینی کار میکنم. چند نفر از نزدیکانم بهم میگن که اینکارو انجام نده چون ریسکش بالاست.اما من فکر میکنم که میتونم انجامش بدم.این درحالیه که من تاحالا کار اجرایی بزرگ نداشتم.و با این حرفها فکر میکنم که اونا غیر مستقیم دارن اینو بهم میگن که تو خیلی بلند پروازی و تو از پس اینکار بر نمیای.
    به نظرتون این دروغه؟
    مدتیه که میخوام در ارتباط با طرحم با شما صحبت کنم اما هر بار این مسئله عقب افتاد
    تا الان که احساس میکنم موضوع خوبیه که بفهمم مشکل کجاس؟من دارم به خودم دروغ میگم؟یا اجرای ایده سختتر از اونیه که فکر میکنم؟

  • مهدی گفت:

    دروغ، دروغه. سفید و سیاه نداره. اگه دقت کنید میبینید که دروغهای سفید هم، همنوع با دروغای سیاه هستن.

    در واقع دروغهایی که اسم سفید روشون گذاشته شده هم با همون هدف دروغهای (به قول شما) سیاه گفته میشن.

    کسی که خودشو سحرخیز یا اهل مطالعه نشون میده سعی میکنه بین گروه، جامعه و یا اطرافیان برای خودش

    موقعیت یا پرستیژی خلق کنه که این موقعیت ممکنه در رقابت با دیگران (به نوعی همون تنازع بقا) هر چند ناچیز منجر

    به بوجود اومدن موقعیتها یا شانسهای برتر دیگه ای بشه.(البته از نظر فرد دروغگو)

    دروغهایی که اسمشون سفید گذاشته شده تنها با اهدافی، کمی نا ملموس تر و پیچیده تر و گاهی دراز مدت تر گفته

    میشن اما تفاوتی با دروغ هایی که اسم سیاه روشون گذاشته شده ندارن.

    • من فکر می‌کنم تفاوت اصلی «علم» و «ادبیات» در این است که ادبیات، خیلی موضوعات را زیر یک چتر جمع می‌کند و یک عنوان روی آن می‌گذارد و علم، با تفکیک واقعیت‌ها و طبقه‌بندی آنها، تلاش می‌کند که درک بهتری از آنها و روش‌های بهتری برای مواجهه با آنها به دست بیاورد.

      اینکه حس من و شما به هر دو نوع دروغ بد است و … یک بحث قابل درک است.
      اما در نظر گرفتن این واقعیت که دروغ سیاه ریشه در منفعت طلبی و دروغ سفید ریشه در کمبود عزت نفس دارد، می‌تواند به مواجهه بهتر با آنها کمک کند.

      • مهدی گفت:

        ۱-کلاً عادت ندارم کامنت دونی رو به تالار چت تبدیل کنم هر چند که شاید کمک به باز شدن موضوع مثبت تلقی بشه.
        ۲-اگه منظور از علم معنای عام اون باشه ادبیات هم دقیقا زیر مجموعه علم قرار میگیره. اما اگه معنای خاص اون مورد نظر باشه (science) در این صورت روانشناسی سالهاست که در کنار جنبه توصیفی خودش از روشهای تجربی و آزمایشگاهی هم بهره میگیره و اون وقت برای بحث در مورد این موضوع هم شما و هم من لازمه فارغ از “ادبیات” به کتب مرجع و “علمی” رفرنس بدیم که من تخصصشو ندارم و شما هم به احتمال بسیار زیاد هدفتون از یه پست ۲۸ سطری اون نبوده.
        ۳-اتفاقاً دروغ های سیاه هم ریشه در کمبود عزت نفس دارن.کسی که عزت نفس داشته باشه و برای گوهر انسانی خودش ارزش قائل باشه هرگز به خاطر نفع شخصی و منفعت طلبی اونو آلوده نمیکنه.
        ۴-در ادامه بند شماره ۲ باید بگم که این روزا کمتر دیده میشه یک پست بیست و چند سطری متین و بدور از موضوعات زرد و جنجالی بتونه این طور فوق العاده حس همراهی خواننده رو جلب کنه و از این بابت باید به نویسنده تبریک گفت.

  • پدرام پاسالار گفت:

    سلام استاد!

    اسم این پاول اکمن که میاد من احساس میکنم باید پا برهنه بیام وسط!

    در کل میدونم هیچ وقت نظرات من توسط حضرت عالی تایید نمیشه اما باز احساس میکنم شاید سلام نقطه شروع یه آشنایی باشه!

  • 36 گفت:

    من خیلی وقت بود دنبال یکی میگشتم بهم راجع به این مسئله کمک کنه مرسی بابت نوشتتون.
    اما دروغام:یک ماه آخر تابستون فقط ۲۰۰ تومن فروختم و به همه گفتم ۲ میلیون کارمزدم بوده،خیلی از سهمامو دوستم بهم معرفی میکنه ولی به خیلیا میگم خودم تصمیم می گیرم چه سهمی بخرم،…

  • محمد گفت:

    سلام محمدرضا
    من قبلا اصطلاح گناه بدون لذت را شنیدم فکر می کنم معادل دروغ سفید باشد

  • حسین گفت:

    من اول حدس زدم که دروغ سیاه بدتره ولی الان علت کند شدن سرعتم توی کارامو متوجه شدم . راستش من دروغ سفید رو به ضرر خودم و کسی نمیدیدم . حدوده ۵ ماهه به دوستام میگم من روزی ۵ و ۶ ساعت برای آزمون ارشد میخونم ولی هفته ای هم این مقدار نمیخونم . شاید این عبارت که میگه کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو به خواب زده نمیشه بیدارش کرد . با این موضوع مرتبط باشه

  • سمانه گفت:

    تو بعضی از قسمت های زندگی من روشمو تغییر دادم، در حالی که بقیه فک میکنند من هنوز مث قبل زندگی میکنم. منم چیزی نگفتم، چ.ن میدونم اگه بگم طرز رفتار خوبی با من نخواهند داشت. ولی روش جدید به نظر من درست تر از روش قبلیه، گرجه اطرافیانم نمیپسندند. البته تغییر روش من رو زندگی اونا تاثیری نداره. من دلم میخواد الان اینجوری زندگی کنم و چون اونا نمیپسندند دلم نمیخواد بهشون بگم. نمیدونم واقعیت رو نگفتن با دروغ یکیه؟؟؟؟

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser