دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دروغ سفید: بیایید اعتراف کنیم…

در سالهای گذشته، در بخشی از کلاسهای مذاکره و ارتباطات، از دروغ حرف می زدم و در مورد نحوه مواجهه با آن صحبت می کردم. دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه  و دروغ سفید. دروغ سیاه دروغی است که با گفتن آن به زندگی فرد دیگری آسیب می زنیم. مثلاً فردی که به همسر خود خیانت میکند اما به او میگوید که هنوز عاشقانه دوستش دارد. شرکتی که درآمد سرشار دارد اما در اظهارنامه های مالیاتی، خود را ضررده معرفی میکند. کسی که از شرکت خود دزدی میکند ولی کس دیگری را برای این دزدی متهم می کند.

دروغ سفید

دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود. روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم! هر روز تا ساعت ۱۱ صبح خواب است اما میگوید: من از هفت بیدار هستم! و …

چند روز اخیر که کتابهای پل اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:

«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم چون انسانها به دلیل حفظ منافع خود و در تلاش برای پیروزی در تنازع برای بقا، همنوعان خود را فریفته اند. این نوع دروغ حتی در رفتار حیوانها نسبت به همنوع خود نیز مشاهده میشود. اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».

بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه خود را فریب میدهیم. به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و استرس و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم.

اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم. اگر روزها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت ۹ افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز ۲ ساعت زودتر بیدار میشوم».

اما کسی که ساعت ۱۱ بیدار میشود و به همه میگوید ساعت ۷ بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند (و ۹ صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:

گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت ۷ بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)

گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت ۵ از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفس او نیز خدشه دار میگردد)

بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم. اثرات این دروغ از هر نوع دروغ سیاهی بدتر است.

اعتراف من: من مدتهاست در هفته یک یا دو صفحه کتاب مینویسم اما هنوز به عادت قدیم به همه میگویم شبی یک صفحه مینویسم (هفت برابر واقعیت!) تا به دروغ تصویر یک نویسنده حرفه ای را حفظ کنم. از این به بعد این دروغ سفید را نخواهم گفت.

شما هم اگر جرأت اعتراف داشتید، کامنتهای این پست میتواند یک نقطه شروع باشد… بنویسید…

———————————————————————————————

پی نوشت: با مراجعه به پست‌های قدیمی این سایت، احساس می‌کنم که برخی از آنها نیاز به ویرایش دارد. یا آن زمان به اندازه‌ی کافی روی آنها بحث نشده و یا نیاز روز هستند یا الان فرصت و دانش بیشتری دارم تا در کامنت‌ها به بحث در موردشان بپردازم. گهگاه، آنها را به قسمت بالای سایت منتقل می‌کنم تا فرصتی برای خواندن و بررسی و بحث بیشتر باشد.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


150 نظر بر روی پست “دروغ سفید: بیایید اعتراف کنیم…

  • دنیا گفت:

    دروغ سفید هم سیاهه ولی چون اولش نمیفهمی که داره باهات چیکار میکنه و چه بلایی سرت میاره میگن سفیده.

  • فاطمه گفت:

    دروغ سفید من : می خوام بگم که فیس بوک برام مهم نیست و وقت ندارم که هر روز چکش کنم و سرم شلوغه ..۴-۵ روز ۱ بار کامنت می ذارم و چراغ خاموش میرم در صورتی که هر ساعت تو فیس بوکم 😐 😐

  • zoorba.booda گفت:

    سلام.وقت بخير
    ممنون از مطالب مفيد و قابل تاملي كه گاه و بيگاه مي نويسي
    بعضي هاشون واقعا مفيد و تاثيرگذارن.
    اعتراف: گاهي تو يه سري زمينه هايي كه بهشون علاقه مندم و توي بعضي هاشونم تاحدي توانمندم، سعي ميكنم كه خودمو بالاتر از اون چيزي كه هستم نشون بدم// گاهي هم كاملا برعكس يعني سعي ميكنم خودمو پايين تر از اوني كه هستم نشون بدم
    ميدونم كه هر دوتاش غلطه// امروز كه مطلبتو خوندم ديدم كه واقعا دروغ هاي سفيد ميتونن تاثير خيلي بدي روي زندگيم بذارن ولي معتقدم هر دوتا دروغ چه سفيد و چه سياه ،يه زندگي عاريتي و غير اصيل (با الهام از درس گفتارهاي استاد مصطفي ملكيان) برامون مي سازن.
    اميدوارم خدا به هممون كمك كنه كه بتونيم تلاش كنيم كه اول به خودمون دروغ نگيم و بعد ياد بگيريم و تلاش كنيم كه به ديگران هم دروغ نگيم (معتقدم كه هر كي راحت به خودش دروغ بگه به ديگران راحتتر دروغ ميگه)
    حالا يه چيز بي ربط به اين موضوع:
    استاد شعبانعلي از اينكه با تو و وب سايتت آشنا شدم خوشحالم.اميدوارم يه روز اين توفيق دست بده حضوري هم ببينمتون
    زوربا بودا(همراه شما در متمم)!!

  • شیوا گفت:

    من معمولا انقدر از دست خودم عصبانیم که وقت به دروغ سفید گفتن و به عبارت راحت ترش، قپی اومدن جلوی بقیه نمیرسه. اولی که کاری رو شروع میکنم سعی می کنم همه سعی ام رو بکنم که بهترین وجهی که از دستم برمیاد انجامش بدم، آخرش هر چه قدر هم بقیه بگن خوبه، من نمی تونم پیش خودم حرفشون رو باور کنم. کارم رو کمتر از اونی که هست جلوه ندم، بیشتر جلوه نمیدم. هر چی میگذره اشکالاتش بیشتر تو چشمم میزنه
    هر جور زندگی کنم، باز غصه این رو که بهتر از این هم میشد دارم. به عبارتی من اون دروغ سفیده رو نمیگم ولی باز هم هیچ پاداش درونی در کار نیست.حتی خیلی وقت ها احساس می کنم تعریف بقیه از من اون دروغ سفیده اس
    یه جاهایی هم احساس می کنم، این همه زور زدن برای انجام بهترین کاری که می تونم باعث شده توقع دیگران از من به حدی برسه که دیگه کمتر از اون نمی تونم کار کنم.حتی کارهای به ظاهر پیش پا افتاده که نباید قاعدتا زیاد وقت بگیره، وقت زیادی ازم می گیره. من اول به قصد دروغ سفید گفتن، انقدر وسواس به خرج ندادم ولی بعد از مدتی کار در اون سطح خسته شدم.حالا اگر به هر دلیلی نتونم در اون سطح ادامه بدم، شاید بقیه این طور فکر کنن که خالی بستم

  • علیرضا گفت:

    “پنهان کردن حقیقت هزار بار شرف دارد بر پنهان شدن پشت سر حقیقت. اولی دروغ است و دومی‌ فریب و خیانت!”

  • سید رضا گفت:

    سلامو درود
    جایی خواندم: پنهان کردن حقیقت هزار بار شرف دارد بر پنهان شدن پشت سر حقیقت. اولی دروغ است و دومی‌فریب و خیانت!

    شاید بتوان از این منظر هم به دروغ سفید نگاه کرد

  • کمال گفت:

    محمدرضا شاعران هم هی رنگ به رنگ می شوند فکر کنم سیاه و سفید. یا استثنا داره قانونت؟

    ***
    دوست خوبم
    همه خوبیم
    آب آبی است
    آسمان آبی است
    هوا صاف است
    نگران ما نباش
    فقط مشکل کوچکی داریم
    که چیز مهمی نيست
    گفتم که گفته باشم:
    ” آبی ديگر آبی نيست”

    نامه ای به دور دست ها، جایی که حتما دوستی پیدا می شود!

  • زهرا گفت:

    یه دروغ سفید من اینه که میگم خواستگار زیاد دارم در صورتی که عملا خواستگاری ندارم !

  • لیلا گفت:

    حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن !!

  • پریسا.پ گفت:

    شهامت می خواد آدم اعتراف کنه.
    منم سعی می کنم دروغ سفید نگم آدم راحت تره .تا حالا از این جهت بهش نگاه نکرده بودم هر چند دروغ در کل خوب نیست ادم به دردسر می اندازه
    اما این قدر می بینم آدم هایی که با گفتن این دروغ های سفید سعی می کنن خودشون بهتر از بقبه نشون بدن بعد اون وقت فکر می کنن بقیه هم عین خودشونن .بعد اونوقت ادم سختش می شه حداقل حقیقت بگه

  • M.H.B گفت:

    نمی دونم چرا اینقدر این موضوع ذهنم رو درگیر کرده(احتمالا به خاطر این هست که خودم درگیرش هستم و هزینه های زمانیش رو می دونم ) که زندگی زمان دانشجویی شما که همراه با کار در سطح بالا(از نظر زمانی) و درس خوندن خوب باشه( به اندازه ای که جزو رنک ها و نفرات اول دوره خود بشید) هم می تونه یه دروغ سفید باشه …

  • مریم1992 گفت:

    محمدرضا منم حسابی عذاب وجدان گرفتم، آخرین دروغه سفیدی که گفتم این بود که وقتی بابا و مامانم ازم پرسیدن که وضع درس خوندنم چطوره؟ گفتم که حسابی دارم درس میخونم ، در حالی که اصن اینطوری نبود!!!!!!
    البته این دروغ فقط واسه این بود که اونا ناراحت نشن ، نه بخاطر خودم………….آخه وقتی بقیه دقیقا همون سوالو ازم میپرسن ،خیلی راحت میگم که نخوندم..!!!!!
    حالا محمدرضا! این دو جبهه متفاوت من در برابر یه موضع مشترک ، یعنی اینکه دروغه من خاکستریه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!

  • rezaA گفت:

    اقا ی پیشنهاد..واسه شب یلدا ی ازون کافه هایی که شما هم میاید و میشه همه نظر بدن بزارید..یادمه تو اون وبلاگتون ی شب یلدایی چنین کاری کرده بودید..فکنم جالب باشه ها…

  • سارا نعمتی گفت:

    سلام. اقای شعبان علی ، مثلا اینکه من اصلا الان اوضاعام خوب نیست و از خودم راضی نیستم و اما یه چیزی ته دلم بهم میگه که اوضاعام بهتر میشه ، در صورتی که نمیدونم که چه طور وچه موقع؟ این حسم میتونه، یه دروغ سفید باشه که احساسم داره به من میده؟ اصلا احساسات ماهم میتونه به ما دروغ سفید بده ؟

  • آرام گفت:

    یادم نمیاد آگاهانه دروغ سیاه گفته باشم شاید سه چهار بار در کل… اما گاهی امکان اینکه از آدم برداشت دیگری صورت بگیره وجود داره.
    اما دروغ سفید خیلی گفتم
    بیشتر برای مخفی کردن ناراحتی خودم و ناراحت نشدن کسانی که برام مهم بودن یامثلا حفظ آبرو با نگاه بلندمدت که برام ضرر هم داشت.مثلا من با نیت مصلحت اندیشی جمعی یک سختی رو تحمل کردم ولی وقتی امکان ادامه نبود و مشکل خودش رو نشون داد باور سختیهایی که کشیده بودم برای کسانی که درجریان نبودند و با صحنه آخر مواجه میشدند خیلی مشکل بود.یک نوع قهرمان بازی داشتم که خیال میکردم من به تنهایی از پس مشکل برمیام و بهتره دامنه ش گسترده نشه.

  • محسن رضایی گفت:

    فکر میکنم دکارت باشه که میگه : ازین ناراحت نیستم که بهم دروغ گفتی.ازین ناراحتم که دیگه نمیتونم بهت اعتماد کنم…

  • عظیمه گفت:

    جالب شد!
    با اینکه در کلاس هم توضیح داده بودید اما خاطرم نمونده بود…
    باید بهش فکر کنم. 🙂

  • مریم گفت:

    سلام استاد،
    دو نکته:
    اول اینکه، خیلی دیر برنامه سمینار مذاکره برای کارآفرینان رو اطلاع دادید. برنامه روز شنبه‌م رو زودتر از اون بسته بودم! حیف شد که از دستش دادم.
    دوم اینکه، چون نمی‌تونستم تو خبر اعلام این سمینار پست بزارم، اومدم زیر آخرین روزنوشته‌تون کامنت بزارم که متوجه شدم این آخرین روزنوشته‌تون هنوز تو لیست صفحه نخست سایت قابل دیدن نیست (شایدم اشکال از من باشه!)
    آرام و پیروز باشید

    • مریم گفت:

      و کاملا موافقم که دروغ سفید آدم رو از درون داغون میکنه، ظاهر موجه که بعد از مدتی خود آدم رو هم فریب میده! منم بهش مبتلا هستم…

  • ندا گفت:

    سلام
    آخ چقدر این پست ،حرف دل این روزهای منه
    حتی هفته پیش ،رفتم مشاوره،چون واقعا خسته شدم .اگه عادت شده باشه ترک کردنش خیلی سخته.
    چون کمال گرا هستم ، هر آنچه دوست دارم باشم رو بیان میکنم و کم (یا اصلا )دوستی ندارم که در مورد آنچه هستم بداند.
    راستش اینقدر واسه ثابت کردن دروغ هایی که گفتم دویدم که الان توان راه رفتن ساده رو هم ندارم.

  • خسرو گفت:

    سلام گل پسرا شاخ شمشاد باطن برف وجود طلا اعتراف : ۷ سال پیش یک دروغ سفید گفتم تا تابستون امسال مهمون دولت بودم دیگه هیچوقت دروغ نمی گم اصلا راسیتش می ترسم دیگه دروغ بگم وحشت دارم

  • مهسا گفت:

    من نامزدی دارم که دوستش دارم اما فقط باندازه ۵۰% ظرفیت قلبم برای دوست داشتن. ولی بهش میگم عشق من!
    دلم میخواد حقیقتو بهش میگم اما میترسم قلبش بشکنه، یا بامن نمونه
    دلم میخواست میتونستم عاشقش باشم اما نمیتونم
    حس میکنم دارم بخودم هم خیانت میکنم
    اما خودمو اینطوری راضی میکنم که حتی اگه عاشقش بودم بعد از مدتی این عشق کمرنگ میشد
    و اینکه اینطوری راحتترم و دلتنگیا و نوسانات عشقو تجربه نمیکنم
    و اینکه خیلی بعیده بتونم بعد از تجربیاتم!، دوباره عاشق بشم

  • رها معتمد گفت:

    منم دروغ سفید زیاد دارم و اتفاقا تو این چند سال اخیر فهمیدم که چقدر این دروغ‌ها آرامش حقیقی رو از آدم میگیره و کم کم خودم هم میمونم و شاید چند سال دیگه متوجه بشم که حتی خود واقعیم رو گم کردم!
    یک اعتراف: من اصلا با یک اسم جعلی کامنت میزارم. یعنی اصلا اسمم رها معتمد نیست!
    از یه طرف، حاضر نیستم سکوت کنم از طرف دیگه، جرات نوشتن با اسم خودم رو هم ندارم. جالبه که گاهی اوقات جرات نوشتن با این اسم مجازی رو هم ندارم و بدون نشون می‌نویسم! نمیدونم چرا اینقدر می‌ترسم.
    احساس میکنم اگر بشناسیم باهام راحت نیستی.
    اتفاقا موثرترین و حقیقی‌ترین نظراتم رو بدون نام می‌نویسم. باورتون نمیشه اگر بگم در مقابل بعضی‌هاشون عکس العمل‌های عالی و تا عمق وجود صمیمانه ازتون گرفتم…
    استاد عزیز شرمنده‌ام و متاسف و ناراحت ……..

  • آرزو گفت:

    سلام
    دروغ دروغه نگیم

    • وقتی می‌گیم همه‌ی دروغها بد هستند و نگوییم. معناش این نیست که جامعه بهتر می‌شه. معناش اینه که از فردا همه‌ی دروغ‌ها رو خواهیم گفت!
      همین اتفاقی که در جامعه افتاده.
      روش حل مشکلات اینه که اونها رو تفکیک و تجزیه کنیم آرزو.
      بگذار یک مثال بزنم: خیانت در رابطه‌ی عاطفی
      اینکه بگیم خیانت بده. بد. بد. بد. خیلی بد. شیطون از خیانت خوشش می‌آد. خاک بر سر خیانت کار. بد. حرام. بد!
      خوب میشه همین فرهنگ امروز ما که همه به هم خیانت می‌کنیم و …
      برای حلش باید طبقه‌بندی و تحلیل بشه:
      خیانت حداقل دو جوره: خیانت اقتصادی (مالی)‌و خیانت (عاطفی)
      خیانت عاطفی می‌تونه در روابط زن و مرد باشه یا در روابط دوستانه (مثلاً دو همکار)
      در روابط زن و مرد می‌تونه از نوع ذهنی باشه (مثلاً خیالپردازی و اسمتناء) و یا فیزیکی
      خیالپردازی می‌تونه تفننی و موردی باشه یا مکرر و دائمی
      و…
      حالا من می‌گم مراقب خیانت‌های خیالپردازانه‌ی مکرر با تصویرسازی شفاف باشید به این دلیل و آن دلیل و …
      یکی بیاد بگه: خیانت کلاً بده!
      خوب اگر این کلی گویی‌ها کاری می‌کرد که تا حالا کرده بود! ما به جزئی گویی نیاز داریم!

      • میلاد گفت:

        ۱) یک نظری به این ویدیو بندازید : http://www.ted.com/talks/pamela_meyer_how_to_spot_a_liar.html
        خوشبختانه زیر نویس فارسی هم داره برای دوستانی که متوجه کل مطلب نمی شوند.

        اما ۲) بر خلاف نظر شما محمدرضای عزیز متاسفانه جزئی گویی نیز مشکل اخلاق را حل نمی کند. آنچه مانع از گفتن دروغ می شود سطحی از تعهد است که می توان ایمان نامیدش. ایمان به اینکه جز راست نباید گفت و آنچه از سنن منسوخه تحت عنوان دروغ مصلحتی به ارث رسیده میراثی جز انحطاط اخلاقی جامعه ای که در تلاش برای گسستن از این سنن است نگذاشته است.
        هرچند گفتگو (discourse) می تواند منشا تغییر در امور اخلاقی شود (نه جزئی گویی). این گفتگو از سطح ساده و عام شروع شده و منوط به درک افرادی که در این گفتگو مشارکت می کنند می تواند عمق یابد تا آنجا که منجر به تغییر رفتار شود. اما این گفتگو تنها زمانی که منجر به تقلیب شرکت کنندگانش نگردد نفوذ و اثر نمی یابد و نفوذ و اثر جز به ندای حقیقی نیست که راست گو ولو کفر باشد.

        دروغ سفید به هر دلیلی که گفته شود، ما را آماده پنهان کردن حقیقت می کند و این پنهان سازی حقیقت ما را متوهم می کند. لازمه اهتراز از آن شجاعت، و تعهد (ایمان) به حقیقت است.
        ممنون از وبسایت

      • آرزو گفت:

        بله درسته.
        ممنون که همه چیو کامل یاز میکنین و توضیح میدین.

  • مسعود گفت:

    جالب و قابل تامل.. دروغ سفید
    برعکس اسمش که در لحظه حس می کنی خب این چندان آسیب زا نیست..
    دروغ سفید من: حالم خوبه بنابراین احتمالا امکانهایی که برای خوب شدنش هست رو از دست میدم!
    البته مطمئن نیستم این قبوله یا نه رئیس پست جواب بده؟

  • سمانه عبدلی گفت:

    بزرگترین دروغهای زندگی را نه به خانواده، نه به دوست، نه به عشق خود گفته ایم.

    بزرگترین دروغهای زندگی را به « خود »گفته ایم.

    اما زندگی گاه به جایی میرسد که باید به خودمان دروغ بگوییم. مصلحتی، شاید!

    گاه بهتر است به خود دروغهایی بگوییم که باورپذیرند تا راستهایی که نمیتوانیم باورشان کنیم.

    دلم میخواهد روبروی خودم بایستم در آینه.

    دروغ بگویم. بزرگ. بزرگ. بزرگ. آنقدر بزرگ که خودم هم به سختی باورش کنم.

    امروز میفهمم حرف آن معلمم را که میگفت:

    تو من را فریب دادی و من نفهمیدم،

    اما نمیدانم روزی برسد که بتوانی خودت را هم با تمام وجود فریب دهی یا نه.

    آخرین درس در تکامل انسانی، فریب دادن خویشتن است.

    ورنه، درک حقیقت فضیلت دشواری نیست.

    ***از وبلاگ فقید! « برای فراموش کردن ».در حال حاضر برای من همین اندازه اعتراف کردن کافیه.اما
    از یک « توهم وحشی » خواهم نوشت….

  • علی گفت:

    محمد رضای خوبم…
    من الان ۴ ساله دارم به عزیزترین کسانم دروغ می گویم. خیلی سخته که برای نشکستن دل دیگران، آنهائی که دوستشان داری و آرامش آنها برایت مهمه ، مجبور باشی دائماً داستان بسازی و دروغ بگی . نمی دانم این دروغ چه رنگیه، ولی گفتنش نه تنها عزت نفسم را کم نکرده بلکه احساس قدرت میکنم، چون غمهای بزرگ را با دروغ های کوچک به تنهایی تحمل کردم.

  • ﻣﺤﻤﻮﺩ گفت:

    ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ
    ﭼﺮﺍ ﺳﻤﯿﻨﺎﺭ ﺭﻭ ﺷﻨﺒﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺍﻭﻧﻢ ﺻﺒﺢ ؟!
    ﺍﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ… ﻋﺼﺮﯼ …
    ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺵ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ

  • شاگرد کوچک تو گفت:

    باور کن چیزی یادم نمی آید! می دانی من بیشتر وقتها از راستگوئی و نگفتن دروغ های سفید آسیب دیدم!!!

  • امیر گفت:

    خیلی باحالی مهندس

  • شهرزاد گفت:

    میدونی… به نظر من وقتی بتونی عاشق هستی ،باشی و از خودت رها بشی اونوقت توی فرهنگ لغتت چیزی به اسم دروغ نمی شناسی، چه برسه به اینکه سفید باشه یا سیاه. تو کاری رو می کنی یا حرفی رو می زنی که دلت میگه و مطمئنی که او هیچ گاه اشتباه نمی کنه…

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser