روزهای ساده ای نیست.
خبرهای ناخوشایند را از دور و نزدیک میشنویم.
بسیاری از دوستان و دانشجویان و نزدیکانم را می بینم، که انگیزه آنها کم شده است.
ایمیلها و پیامک ها نیز، بیشتر سیاه و خاکستریند تا سفید.
من اما همچنان معتقدم امید را باید حفظ کرد.
همیشه معتقدم بودم که زندگی، مثل پرتاب کردن یک سکه میماند. سکه گاهی «به رو» می افتد و گاهی «از پشت».
روزهاییست که سکه را به هر شکلی می اندازی، «از پشت» می افتد.
اما آمار و احتمال میگوید، سکه اگر هزار بار «از پشت» بیفتد – یکی پس از دیگری – هزار بار هم «از رو» خواهد افتاد.
این قانون علم است.
من همچنان سکه هایم را پرتاب میکنم.
بگذار سکه هایم هر چه میخواهند، «از پشت» بیفتند…
به نظر من شاید دلیل بعضی از ناامیدی های ماها در شرایط سخت زندگی – حتی مثل قرون وسطی که مهندس فرمودن – این هست که دنبال نتیجه هستیم. نتیجه ای از زندگی خودمون. به نظر من نتیجه ی زندگی همه مون مشخصه. و اونم مرگه! مهم اینه که وقتی زنده ایم چه میزان میتونیم بر شرایط تأثیر بذاریم. ممکنه یک جامعه، یک نسل یا یک نفر کل زندگیش صرف این بشه که فقط از شدت منفی بودن برآیند شرایط کم کنه و ممکنه چندین نسل بعد این تلاش ها به ثمر بشینه. به نظر من، ما بهتره معیارمون برای رضایت از طول عمرمون این باشه که چه قدر تونستیم به بهترین عملکردی که می تونستیم در شرایط زندگی خودمون داشته باشیم، برسیم؟ شاید برای یک نفر که در آفریقا و در بدترین شرایط تغذیه ای و بهداشتی به دنیا اومده, بهترین عملکرد فقط زنده نگه داشتن خودش و خانوادش باشه. شاید! و شاید برای یکی دیگه بهترین عملکرد و پتانسیل عملکردی, تغییر فرهنگ حاکم بر یک ملت باشه.
از نظر من بهبود شرایط – و البته رشد شخصی به همراه اون – میتونه فعلاً یکی از مهم ترین اهداف جامعه بشری باشه و شاید بعدها دانش و شرایط به گونه ای بشه که اهداف زندگی دیگه اینها نباشن.
سپاس از پیام کوتاه و منطقی و اثرگذارتون مثل همیشه.
چندی پیش یک تشبیه دیگه هم از یکی از دوستانم شنیدم که جالب بود: می گفت زندگی مثل دوچرخه سواریه. گاهی می رسی یه سربالایی و باید خیلی سخت رکاب بزنی تا جلو بری و پرت نشی پایین، امادر مقابل گاهی به سرازیری هم می رسی که بدون رکاب زدن و صرف انرژی زیاد می تونی بری جلو.
پر انرژی باشین محمدرضای عزیزو البته همه همکارانتون هم, تا بتونین به دیگران هم امید بدید.
خیلی زیبا بود .. به امید روزی که همه بدونن با توکل به لطف بیکران خداوند و با صبوری و امید روزهای قشنگتری خواهند ساخت …
من در اين لحظه به لطف ايزد و دويدناي خودم وبازم پشتيباني او حالم خوبه و اميد دارم به بهترينها گفتم بدوني!برا همتون بهترينهارا ميخوام!گفتي اميد ياد يه قسمت سريال مسافران افتادم چيزي شبيه اين ميگفت:اميد چيز عجيبي است که ادماي زميني دارند!ماشين توليدميکنندودست به خيابانها نميزنن اما اميدوارن مشکلي پيش نياد!اما اميد درکل چيز خ.بي است!
سلام، آخه ما چه گناهی کردیم که باید قشنگ ترین روزای جوونیمون و تو این ثانیه های تاریخ سپری کنیم؟ مثل کندن چاله ها که منتظر بارونیم حالا باید منتظر باشیم سکه روی خوش بهمون نشون بده، امیدوارم
استاد میدونی که سکه های ما دست خود ما نیستن
امیدی نیست.
ما محکوم شدیم به این عذاب.
سکه اگر دست دیگران هم باشه و همه تلاش و تدارک رو ببینن که از پشت بیفته باز هم شانس افتادن سکه «از رو» به جای خودش باقیه.
حالا اگر سکه نداشتیم ,چی بندازیم
میگن کاش هیچ آدمی این دو نعمت رو هیچگاه از دست نده؛ یکی فراموشی و یکی امید. شما که فراموشی رو خوب می شناسید (to forget)، مطمئنا امید رو هم.
salam
khoda kone hamishe sekkei dashte bashim
سلام
آقای شعبانعلی اعتقاد دارید کسانی هم وجود دارند که سکه ای براشون باقی نمانده تا پرتاب کنند؟
راجع به این آدما صحبت کنید چه جوری باید بهشون امید داد؟
شما شعورت بالاس
همه که مثه شما نیستن
به نظرم این روزا خیلیا این حسو دارن یکیش خود من وخیلی از اطرافیانم منم مثل شما امید دارم البته امید چیزی بودکه خیلی راحت فراموشش کرده بودم ولی بند آخر نوشته دکتر شیری خیلی چیزارو دوباره بهم یادآوری کرد.
شب بخیر
اگر سکه یک رو داشت اون وقت چی ؟
پس باز هم خوبه سکه ها دو رو هستند.
سلام مهندس
واقعا روزهای ساده ای نیست.
ما کدوم وری میریم؟به کجا؟
واقعا سخت میگذره..
کاش ادمهای بزرگی مثل شما بیشتر حرف میزدند.
salam ye komak mikham azaton mitonin rahnamayim konin
“در انتظار آنم که بهترین اتفاقات رخ دهند. گرچه هیچ چیز این ندا را تایید نمی کند، اما قلبم سرشار از امید ست”
تفكر قشنگيه…
خيلي قشنگ…
براي آدم هايي كه دنبال فريب مي گردند، دنبال كسي هستند كه مي تونه گولشون بزنه،تو رو انتخاب كردند و تو هم خيلي خوب تونستي نقشتو ايفا كني.
الان كه دارم اين كامنتو ميذارم انقدر حالم بد هست كه حتي متوجه خيلي از حرفام نشم، شايد خيلي هاشونو قبول نداشته باشم ولي ميگم چون از گذشته بيزارم، حالم درد مي كند و آينده…
شايد خوب باشد، شايد بد…
اين روزها همه دنبال دلگرمي مي گردند وگرنه چيزي كه زياد است سرگرمي…
…
تا الان هرچه انداختم رو به پشت بود پس می بینید این زمونه حرف ریاضی دانان را نقض میکند دیگر امید به چی هر چه امتحانم کرد روفوزه شدم دیگر امید به چی هر چه خواستم نشد دیگر امید به چی
سلام
تا خدا هست نا امیدی چرا؟
از بندهایی که شیطان بیشتر آدمی را با آن به اسارت میکشد ” نا امیدی ” است .
توکل به خدا انشالله این دفعه سکه از رو می افتد…
نمیخواهم ناامیدت کنم. اما یادمان نرود که تاریخ قرن هایی را به خود دیده است که در محضر خداوند، سکه ها همواره از پشت به زمین افتاده اند (مثل قرون وسطی)
انسانها باید بیشتر تلاش کنند…
اگه بدونی یه پشتوانه قوی داری با دلگرمی میری برای اینکه مشکلتو حل کنی بعضی وقتا خیلی طول میکشه تا مشکل حل بشه اما مهم اینه که بدونی و بخوای که حلش کنی
(جز مرگ همه چیز راه حل داره )
بعضی وقتا ما راه رو اشتباه میریم ونیازه که راهمونو عوض کنیم
هیچ چیز بدون تلاش به دست نمیاد اگه بیاد به درد نمیخوره
…
امروز ۶ مهره روزی که یه آدم توی این دنیاست که همه وقتی دوست دارن و اهمیت میدن که با لقب صداشون کنن و اگه یادت بره ازت دلگیر میشن اما اون محمدرضا بدون هیچ نوع پسوند و پیشوند صداش کنی ناراحت نمیشه بدنیا اومده کسی که همه شعار میدن ذکات مالتون رو بدید اما خبری نیست اون زکات علمشو انلاین و آن تایم پرداخت میکنه
بازم تولدت مبارک
احسنت بر استاد عزيزم كه هميشه اميد و آگاهي را به دانشجوياني چون من و ديگر دوستانم بخشيده اند.
خدا را شاهد ميگيرم كه اميد و آگاهي دو بال بزرگي است كه خداوند براي پرواز تا بيكرانها در اختيار انسان قرارداده است.
از شما استاد عزيز كه با علم و دانش و رفتار خود اين دو بال من و دوستانم را تقويت كرديد و جهت داديد براي هميشه سپاسگزارم و خود را براي هميشه به شما مديون ميدانم.
از دست دادن امید بدترین چیز ممکن در زندگی میتونه باشه ولی باید به یاد داشته باشیم
ما همه زنده ایم و آدم زنده به امید زنده است
امیدواری از نظر من یعنی: یقین و ایمان داشتن به رحمت پروردگار در کنار اراده ،تلاش و صبر انسان ها
و چه زیباست: آن مع العسر یسرا ( با هر سختی البته آسانی است)
فکر می کردم این روزها فقط من این حس های بد رو دارم ولی حالا با خوندن این پست فهمیدم این ماجرا اپیدمی شده وهمه گرفتار این قضیه شدند.ازیه طرفی خوشحال شدم چون تنهانیستم وخیلی هم ناراحت چون با خودم میگم چرابایداین جوری باشه؟حق ما این نیست ماباید شادزندگی کنیم تودنیایی بدون استرس وناراحتی…
منم سکه هامو هرروز بارها و بارها می اندازم به امید روزهای خوب …به امید اینکه قانون علم جواب دهد…