شب یلدای ۹۳

توسط محمدرضا شعبانعلی

سالیان سال است که ما شب یلدا را جشن می‌گیریم. نه به دلیل اینکه طولانی‌ترین شب سال است. بلکه به دلیل اینکه شب‌های طولانی سال به پایان رسیده و عمر شب‌ها، از این پس، یکی پس از دیگری کوتاه می‌شود.

شب تا بوده، نماد ظلمت بوده و روز تا بوده، نماد روشنی.

نمی‌دانم که هنوز هم، این نمادها رنگ سابق خود را در پس ذهن ما دارند یا نه.

این روزها، به هزار و یک دلیل، زندگی بسیاری از ما شب هنگام آغاز می‌شود.

روز، به جبر فرهنگ و جامعه و اقتصاد و سنت، هر یک نقابی به چهره می‌زنیم و بیرون می‌رویم و شب، به لطف تاریکی و خوابیدن محتسبان و به لطف ابزارهای نوین، بخش دیگری از زندگی را که در آن آزادی و اختیار بیشتری وجود دارد، تجربه می‌کنیم.

نمی‌دانم، شاید زمانی برسد که ما، کوتاه ترین شب سال را جشن بگیریم. شبی که می‌دانیم از فردای آن، روزهای طولانی سال به پایان رسیده‌اند و عمر شب‌ها، از آن پس یکی پس از دیگری طولانی خواهد شد.

———————-

سال گذشته به سنت گذشتگان غزلی از حافظ را خواندم و محمدمهدی مسیبی دوست خوبم هم، وقت گذاشت و روی آن موسیقی گذاشت. یک بار هم متنی را نوشتم و خواندم که اینگونه به پایان می‌رسید: قرار نیست تو قهرمان قصه من باشی، برخیز و قهرمان رویاهای خودت باش.

امسال نمی‌دانم بگویم بی ربط یا با ربط به یلدا، شعری از فریدون مشیری را خواندم و به سنت گذشتگانمان، تفآلی به حافظ زدم و گفتم برای شما هم بخوانم.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

73 نظرات

فاطمه آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۰

سلام استاد محمدرضای عزیز
یلداتون مبارک.شعر فریدون مشیری رو خیلی دوست دارم.انتخابتون عالی بود.

پاسخ
سمانه عبدلی آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۶

سومین یلدای با شما بودنم زایشی نو در پیش دارد …
یلدای من ، نه برای کوتاه شدن شبها و نه برای طولانی شدن روزهای پیش روست
یلدای امسال را به جشن مینشینم تا در پس دردی مبهم ، دوباره متولد شوم .
قیامتی را پشت سر گذاشته ام…

پاسخ
سمانه عبدلی آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۹

یلدا نام یک فرشته است.
یلدا نام فرشته ای است ، بالا بلند ، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره . یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود ، با اولین شب پاییز و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید تا آدم ها زیر گنبد کبود آرام تر بخوابند .

یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد . گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد .

یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت . آتش که می دانی ، همان عشق است . یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد . آتش در یلدا بارور شد .
فرشته ها به هم می گفتند :
– یلدا آبستن است ، آبستن خورشید . و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد ، دیگر زنده نخواهد ماند .
فرشته ها گفتند :
– فردا که خورشید به دنیا بیاید ، یلدا خواهد مرد .

یلدا همیشه همین کار را می کند ؛ می میرد و به دنیا می آورد . یلدا آفرینش را تکرار می کند .

راستی ، فردا که خورشید را دیدی ، به یاد بیاور که او دختر یلدا ست و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت .

ازکتاب” هر قاصدکی یک پیامبر است”عرفان نظرآهاری

پاسخ
آزاده م آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۶

سمانه جان نمیدونم این متنی که نوشتی وصف روزهای گذشته ات بوده یا نه..خواستم یادآوری کنم که گاهی اتفاق های سخت و تلخ باعث بزرگ شدنمون میشه. امیدوارم زمستان خوبی در پیش داشته باشی دوست من.. راستی بهار نزدیکه.:)

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۱۳

سلام سمانه جان
ممنون از این متن زیبا سمانه جان . راستی ممنون که برای این پست ، یادآوری کردید . امروز یکی از دوستان دنبال این بود که چه جوری میتونه این مطالب رو به صورت pdf پرینت بگیره . من هم بدون اجازتون ، آدرس ایمیلتون رو دادم که از خودتون سوال کنه . نه اینکه من بلد نباشما ، تا سرِ همین جا خوندم 🙂
ارادتمند و بازم سپاس – هومن کلبادی

پاسخ
پسرک خامه فروش آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۲

یلدا با محمدرضا… 🙂 من برم دوستان رو خبردار کنم 🙂 😉

پاسخ
آزاده م آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۴

سلااااااااام
یلدا مبارک دوستان. ممنون استاد بابت هر دو فایل.

پاسخ
شهرزاد آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۰

سلااام به میزبان خوبمون که یه دونه باشه 🙂 و همه ی مهمونای دوست داشتنی خونه مووون. یاد پارسال واقعا بخیر و شب یلدای همه مبارک. امشب مهمون داریم ولی دلم نیومد نیام و سر نزنم و با دوستام تو این خونه مون حرف نزنم. همتون رو دوست دارم. خیلی.. ( مجیبه ی عزیزم. ممنون از یادآوری خاطرات قشنگ پارسال) 🙂

پاسخ
سیمین-الف آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۲

سلام دوستان خوبم، شب همگی خوش
ما هم امشب و الان که دارم براتون می نویسم مهمون داریم. امیدوارم سر همگی شلوغ باشه و همه مهمون داشته باشن و تنها نباشن و دلشون خوش باشه به بودن در کنار همدیگه. 🙂
جای دوستان مهربونمون خالی یه.
خیلی ها هنوز به این خونه نیومدن!
امیدوارم در این خونه نیز سالیان سال باز باشه و صاحب خونه و همراهانش مثل همیشه مهمون نوازان خوبمون باشن. 🙂
پایدار و برقرار باشید.

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۳۲

سلام حسین عزیز
یلدات مبارک رفیق . بد جوری چراغ خاموش حرکت می کنی دوست من . مشتاق دیدارت هستم و امیدوارم همیشه و در کنار عزیزانت ، سلامت و آرام باشی و بهترین های روزگار در انتظارتون باشه
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
عظیمه آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۶

بسیار زیبا بود… و زیبا خواندید. محمدرضا، ممنون
راستی صداتون چقدر جوون تر شده… نشناختم! 🙂 😉

شب یلدایی خوشی داشته باشی، در کنار عزیزان.

پاسخ
sheyda_1995 آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۹

سلام استاد عزیز.
یلدا تون مبارک.
امروز از صبح یاد یلدای پارسال بودم و شعری که از حافظ خوندید و دو شبی که اینجا مهمون شما بودیم.
شعری هم که امسال از حافظ برامون خوندید خیلی دوست داشتم.
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن………
خیلی خیلی ممنون…

پاسخ
sheyda_1995 آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۹

سلام استاد عزیز.
یلدا تون مبارک.
امروز از صبح یاد یلدای پارسال بودم و شعری که از حافظ خوندید و دو شبی که اینجا مهمون شما بودیم.
شعری هم که امسال از حافظ برامون خوندید خیلی دوست داشتم.
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن………
خیلی خیلی ممنون…

پاسخ
مهدي خاني آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۱

سلام يلدا مبارك

پاسخ
shirin آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۲

سلااااااااااااااااااااااااامم یلداتون مبارک باشه صابخونه 🙂

پاسخ
shirin آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۳

یلدای دوستای عزیز هم مبارک چقدر همش دلم می خواست دوباره دوره همی مجازیمون تکرار بشه

پاسخ
محمد مهدی مسیبی آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۹

دروود محمد رضای عزیز 🙂 من هم خیلی خوشحالم که در فرصت زندگیم حضور تو را در زندگیم تجربه می کنم امید واارم که روزی نزدیک فرصت دیدار فراهم بشه 🙂 یلدات مبارک و همچنیین از تک تک برو بچه های این خونه که خیلی دوستشون دارم 🙂

پاسخ
مجیبه آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۹

یادآوری خاطره شیـــــرین یلدای 92 و ذوق و شوق اون شب… یعنی کلی حس خـــــوب 🙂
کامنتهای محمدرضای عزیز، شهرزاد دوست داشتنی، پسرک خامه فروش و تک تک هم قبلیه ای ها… من که حسابی اون شب هیجان زده بودم!
یلدای 93 هم قبلیه ها مبارک و روزهای آیندشون به شادی باشه

پاسخ
سارا نعمتی آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۱

سلام. یلدای همه مبارک. شعر فریدون مشیری عالی بود.

پاسخ
سیمین-الف آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۰۶

سلام محمدرضا ی عزیز ، همراهان این خونه و سلام دوستان عزیزم
شب یلدای همگی پر از خیر و برکت.
روزگاری پر از خوشی و سلامتی و آرامش برای همگی شما دوستانم آرزو می کنم.
شاد و رضایتمند باشید. 🙂

پاسخ
روح اله آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۲

با سلام و عرض ادب حضور استاد بزرگوار
یلدای شما مبارک و روزها و ساعات و ثانیه هاتون همواره جاری و پر شور و امید
بسیار ممنون از نوشته زیبا و انتخاب شعرتون برای امشب .

پاسخ
آیدا آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۱

یلدامون مبارک ،
امیدوارم لحظه هامون سرشار از لذت و امید و انگیزه باشه.

پاسخ
علی شورابی آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۹

سلام سلام سلام به اهالی دوست داشتنی ترین خونه دنیا
من اصلا حرفای سخت بلد نیستم بزنم
فقط میتونم بگم یلدای همگیتون مبارک باشه امیدوارم حسابی خوش گذرونده باشید
روی تک تکتونا با رعایت شؤونات و حتی بدون رعایت شؤونات! میبوسم

پاسخ
سعید رنجبر آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۳

سلام بر استادم محمد رضا شعبانعلی
یلدای شما و سایر دوستان هم خونه ای به خوبی و خوشی باشد ان شا الله
از کیمیای روی تو زر گشت روی من. آری به یمن لطف شما خاک زر شود

زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش بر تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
گر تو را نور یقین پیدا شود
میتواند زشت هم زیبا شود
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها ،لبخندها،آوازها

پاسخ
milad آذر ۳۰, ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۷

استاد عزیز و بزرگوارم شب یلداتون مبارک
ایشالا که سال ها سلامت باشید و با حرف های زیبا و درس های عمیقتون مارو هرچه بیشتر در راه آگاهانه و آزادانه زیستن راهنمایی کنید
ممنونم بابت همه ی زحماتی که می کشید

پاسخ
یاسین اسفندیار دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۱۲

یلدای همه شما دوستان عزیز خصوصا محمدرضای عزیز مبارک

پاسخ
مسعود دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۲۳

روی گلتون به سرخی انار
شبتون به شیرینی هندوانه
خنده هاتون مثل پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک

پاسخ
مايده ابوحسيني دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۲۵

سلام محمدرضاي عزيز و همه ادم هاي اين خونه
شب يلداتون مبارك
مرسي به خاطر اين خونه، شعر مشيري و حافظ

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۲۷

سلاااااااااام به همۀ دوستای عزیزم ، محمدرضای عزیز ، شادی جان و سمیه جان عزیز
ببخشید که دیر خدمت رسیدم . شب یلدای همۀ همخونه ای های عزیزم و صاحبخونۀ نازنینمون مبارک . زیبایی و حکمتِ این شب ها و مناسبت ها ، به نظر من ، به یاد هم بودن و دور هم بودن هست و اینکه به لطف این سنت های زیبا ، به عزیزانمون مهر بورزیم و در کنار اونها ، شاد باشیم و به یادِ اونهایی که در کنارمون نیستن بیوفتیم و از اونها یادی بکنیم .
امیدوارم همیشه و در کنار همۀ عزیزانتون ، سلامت ، آرام ، شاد و سربلند باشید و بهترین های پروردگار ، در انتظار شما عزیزان باشه . امیدوارم یلدای بعدی رو در کنار همۀ شما عزیزان و محمدرضای نازنین و تیم محترمشون ، جشن بگیریم . به امید اون روز و شبِ زیبا
ارادتمند همۀ همخونه ای های عزیزم و صاحبخونۀ با صفامون – هومن کلبادی

پاسخ
کیان دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۵

هومن عزیز
اطلاع رسانی و توجه تون به این خونه و کاربراش قابل تقدیره .
من به سهم خودم از شما ممنونم.

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۳

نیکی جان عزیز سلام
از ابراز محبتتون بی نهایت ممنونم دوست خوبم . این رو قلباً میگم ، توی این خونه و در کنارِ دوستانِ نازنینی مثلِ شما و مححمددرضای عزیز و تیم زحمتکش ایشون ، واقعاً حسِ خیلی خوبی دارم و امیدوارم که جمعِ همخونه ای هامون ، همیشه جمع و دل همۀ شما عزیزان ، شاد و آرام باشه (البته یعد از سلامتی که بزرگترین نعمت هست) .
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
محمد دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۶

منم با اطلاع رسانی دوست خوبمون هومن متوجه این روزنوشت شدم
مثل همیشه
ازت ممنونم هومن عزیز…

پاسخ
هومن کلبادی دی ۲, ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۷

سلام محمد عزیز
انجام وظیفه کردم دوست خوبم . امیدوارم به زودی ، همۀ دوستان عزیز دور هم جمع بشیم
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
محمد فرازی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۴۱

سلام بر همگی
شب یلدا بر تمام همه خونه ای های عزیزم و صاحب خانه ی مهربونمان مبارک باشه

واقعا لذت بردم …مثل همیشه صدای گرم و دلنشینی داشتید
پاینده باشید محمدرضای عزیز

پاسخ
اترین دی ۱, ۱۳۹۳ - ۰:۴۹

سلام بر محمدرضا استاد عزیز
استاد بهتر نبود اشعار به این زیبایی رو می دادید . یک نفر با صدای دلنشین تر و خوشتر می خوند

پاسخ
محمد دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۲

بهتر نبود شما اظهار نظر نکنی و لطف کنی نظرت رو برای خودت نگه داری!!

پاسخ
محمود دی ۵, ۱۳۹۳ - ۲:۳۷

سلام به هم وطن عزیز اترین

این که نظرت رو میگی مشکلی نیست ولی اگه گله کردی ؛ خب درست نیست . اینجا همه دارن احساسات و

تمایلات درونی خودشون رو بیان میکنن . هر کسی به سبک و سیاق خودش .

این اصل خوب رو ؛ همه اینجا سعی میکنن رعایت کنن . پیشنهاد آری ؛ نق زدن هرگز !

پایدار و سلامت باشی .

پاسخ
اشنا دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱:۰۲

خيلي خوشحالم كه با محمدرضا وخونه زيباش ونوشته هاي ارزنده ش و دوستان خوبش

اشنا شدم.

امشب وهر شبتون يلدايي …

حضور خلوت انس است ودوستان جمعند. **. وان يكاد بخوانيد ودر فراز كنيد

پاسخ
zoorba.booda دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱:۳۸

اين قافله‌ی عمر عجب میگذرد// دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوري// پیش آر پیاله را که شب میگذرد
یلدای همتون مبارک
(گفتیم بساط شعرو شاعری به راهه ما هم نقلی کنیم از خیام !)

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۲:۱۸

سلام به دوستای عزیزم
ساعت 2.15 دقیقۀ بامداد هست ولی همچنان منتظر تایید هستم 🙂
از رو رفتم و دارم میرم بخوابم . شبتون خوش 🙂
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
هومن کلبادی دی ۴, ۱۳۹۳ - ۰:۴۰

سلام دوستای عزیزم
ظاهراً این انتظارِ من ، دوستانم رو بیشتر از خودم رنجوند که بهم منفی دادن 🙂
ارادتمند – هومن

پاسخ
سیدرضا دی ۱, ۱۳۹۳ - ۲:۲۴

سلام
امسال شب یلدایی عجیب را تجربه کردم نمیدونم چرا
یلدایی پر از بغض در عین اینکه پر از حس شادی خاص به دلیل داشتن شوق برای رشد و تعالی بودم
حال در این ساعت از شب و نوشته محمد رضا عزیز
خدایا شکر به خاطر این همه حس خوب مختلف و به ظاهر متناقض که امشب تجربه کردم
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست

پاسخ
رامین دی ۱, ۱۳۹۳ - ۲:۳۳

سلام استاد عزیز
سلام همخونه های عزیز
میگویند برای خانه همسایه ات چراغی آرزو کن قطعا کلبه تو نیز روشن خواهد شد . من خورشید را برای شب یلداتان آرزو می کنم تا هم گرم باشد و هم سرشار از روشنایی . – به نقل از استادم آقای فرجودی –
دوستای خوبم یلداتون فرخنده و روزگارتون شاد باد .

پاسخ
hooman دی ۱, ۱۳۹۳ - ۷:۴۹

سلام
ممنون محمدرضای عزیز..
هر روز و هر شب حس خوب رو باهات تجربه میکنم..ممنون که هستی
یلدات مبارک

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۷

سلام hooman جان
اول از اینکه هم اسم خودمی ، خوشحالم و حصودیم میشد همیشه تو این خونه ، هم اسمِ خیلی از بچه ها ، چند تا چند تا بود . خیلی هم خوشحالم که شما hooman عزیز هم مثلِ خودم ، قدردانِ محمدرضای عزیز هستید .
مشتاق دیدار و ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
هومن کلبادی دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۹

با سلام
جسارتاً به دلیل نزدیکیِ دو کلیدِ «س» و «ص» به اشتباه ، حسودیم رو خصودیم تایپ کردم . امیدوارم دوستان نکته سنج ، حلالم کنند
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
منیر احسان دی ۱, ۱۳۹۳ - ۸:۰۸

سلام و درود ایزد منان بر دوستان و یاران گرامی
یلدای ما بشارتی ست به صبح . به نور به روشنایی.
بلندترین شب سال را به صبحی که از را میرسد آشتی میدهیم. سلام بر دیماه،سلام بر زمستان
بادا که سراسر زمستان با مهر،محبت همدیگر را درآغوش بگیریم و مستانه بخندیم.
تا باد چنین بادا

پاسخ
مجتبي مهاجر دی ۱, ۱۳۹۳ - ۹:۳۰

سلام محمدرضاي عزيز
حرفات منو ياد اين شعر انداخت:
امشب به بر من است آن مایه ی ناز، یارب تو کلید صبح در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد، ای ظلمت شب با من بیچاره بساز
من ديگه بايد اولين روز زمستان رو تبريك بگم.
اميدوارم تو اين زمستون روح و عاطفه ي كسي قنديل نبنده كه شكننده بشه.

پاسخ
مریم ز دی ۱, ۱۳۹۳ - ۹:۳۳

یادش بخیر، چه شب خوبی بود.
چقدر حرفهای خوبی زدین بهمون
چقدر خوش گذشت
و البته چقدر زود گذشت…

پاسخ
مریم دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۶

چه جالب، من همیشه شبهای طولانی رو دوست داشتم شاید دلیلش همین امکان برداشتن نقاب باشه. اون ساعاتی از شبانه روز که برای خودم زندگی میکنم.

پاسخ
رسول ايرانشناس دی ۱, ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۳

محمد رضاي عزيز ، سلام و عرض ادب
در كنار صداي مهربونت عكس العملها و ارادت دوستان اين خونه به صاحب خونه هميشه براي من دوست داشتني وانرژي بخشه .
يلداي معلم بزرگوارم به اتفاق همه دوستان هم خونه مبارك باشه و پر ازخاطرات خوش .

پاسخ
ممی زاده دی ۱, ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۲

با سلام خدمت دوست عزیز و گرامی محمد رضای دوست داشتنی غزل زیبای حافظ همراه با صدای گرم شما آغاز زمستان را شیرین تر کرد . من هم به نوبه خودم شب یلدا رو بهت تبریک میگم و برای شما دوست عزیز بهترین آرزوها را دارم .

پاسخ
عطیه دی ۱, ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۷

سلام استاد عزیز

ممنونم بابت همه چیز،
ممنونم به خاطر این خونه و همه ی حس های خوبی که هر بار برای همه ما به ارمغان میارید…

پاسخ
mohammadreza دی ۲, ۱۳۹۳ - ۰:۴۷

سلام محمدرضا عزيز و دوست داشتني كه همه ي حرفها يا دلنوشته هايت زيبا و اموزنده است. نميدانم كه كدامين علت و معلولي من را با انسان بزرگي مثل شما و البته تيم عاليت امسال اشنا كرد.
به هر حال از خداوند بزرگ ارزو ميكنم براي كشورم كه همچون محمدرضا شعبانعلي ها در ان روز به روز زياد و زياد تر شوند و به همه ي شما متممي ها يلداتون را تبريك ميگويم و اميدوارم هميشه شاد و سلامت باشيد.
” ياد من باشد فردا به سلامي دل همسايه خود شاد كنم ……. بگذرم از سر تقصير رفيق ……. و بدانم كه شبي خواهم رفت و شبي هست كه نيست پس از آن فردايي.”

پاسخ
کمال دی ۲, ۱۳۹۳ - ۰:۵۱

مرجان لب لعل تو مرجان مرا قوت /یاقوت نهم نان لب لعل تو یاقوت /قربان وفاتم به وفاتم گذری کن /تا بوت همی بشنوم از رخنه تابوت/ با درود و سپاس و شادباش یلدا به استاد شعبانعلی عزیز٫آرزو میکنم روزی برسد که نیازی به نقاب نباشد و ظاهرها و باطنها که لحظه به لحظه از هم دورتر شده اندبر هم منطبق شوند.

پاسخ
کمال دی ۲, ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۴

یاقوت نهم “نام” لب لعل تو یاقوت با پوزش

پاسخ
zeynab دی ۲, ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۳

شب یلدای 93 خیلی طولانی تر شد وقتی که بالای سر یکی از نزدیک ترین عزیزانت بشینی و ارزو بکنی که کاش به صبح برسه، چون به خاطر سرطان داره نفس های آخرش رو میکشه…

پاسخ
سیمین-الف دی ۳, ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۹

سلام دوست عزیز
واقعا وضعیت دشواری رو هم شما و هم خانوادتون می گذرونید. امیدوارم که خداوند هر آنچه که خیر اون عزیزتون هست براش رقم بزنه و به شما بردباری و تحمل شرایط عطا کنه، آمین.

پاسخ
هومن کلبادی دی ۴, ۱۳۹۳ - ۰:۳۸

سلام zeynab عزیز
واقعاً شرایط سختی رو میگذرونید دوست من . فکر می کنم این سرودۀ ابوالحسن ورزی مصداق حال شما و ما باشه
بلای عشق را جز عاشق شیدا نمی داند / به دریا رفته می داند مصیبت های توفان را
فقط کسی میتونه شما رو درک کنه که خدایی نکرده ،به لطفِ روزگار ، در شرایطی مشابه ، قرار گرفته باشه . فقط میتونم مثل دوست خوبمون ، سیمین جان ، براتون آرامش آرزو کنم .
ارادتمند – هومن

پاسخ
zeynab دی ۵, ۱۳۹۳ - ۰:۱۶

ممنونم دوستان خوبم از همدردی تون.به خاک سپردیمش، که امیدوارم هم برای عزیزمون و هم برای ما آرامش به همراه داشته باشه..

پاسخ
سیمین-الف دی ۶, ۱۳۹۳ - ۴:۵۸

سلام زینب عزیزم
تسلیت من و دوستان این خونه رو بپذیرید. الهی که عزیزتون در جایگاه خوبی آرامش بگیره و خداوند به دلهای دردمندتون صبر و توان دلنشینی عطا کنه، تا بتونید از این برهه از زندگیتون سربلند بیرون بیاید.
دقیقه ها و ساعتها و روزها و شبهای پر از صبر و آرامش و تحملی براتون آرزو می کنیم.

پاسخ
علیرضا داداشی دی ۶, ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۵

سلام زینب گرامی.
غم داغ عزیزان همان قدر که گریز ناپذیر است، همان قدر هم فراموش ناشدنی است.
خاک ثابت کرده که اصلاً سرد نیست.
امیدوارم آن مرحوم در جوار رحمت الهی، آرامشی بی حد داشته باشند و شما دوست عزیز هم بتوانی با غم فراق کنار بیایی.
گرچه «غم فراق نه آن می کند که بتوان گفت.»
روحشان شاد.

پاسخ
محسن رضایی دی ۶, ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۶

مرگ ادامه زندگیه.امیدوارم بپذیریدش و روحش در آرامش باشه.

پاسخ
هومن کلبادی دی ۶, ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۰

Zeynab جانِ عزیز
به شما و عزیزانتون تسلیت میگم و برای شما و عزیزانتون ، سلامتی ، آرامش و صبر آرزو میکنم
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
ابراهیم حیدری دی ۷, ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۴

@ سلام دوست عزیز،

برای شما و خانواده محترم‌تان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته، غفران و رحمت واسعه الهی را خواستاریم.
روحش شاد.

پاسخ
zeynab دی ۱۷, ۱۳۹۳ - ۱:۰۹

مرسی دوستان عزیز، یه هفته است که وقت نکردم به اینجا سر بزنم.خوندن کامنت هاتون حس خوبی بهم داد.مرسی بابت اینکه هستید.

پاسخ
امیر املاک دی ۳, ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۵

سلام محمدرضا
میدونی چرا صدات به من جون میده؟
چون حرفات معمولا فقط دانش واطلاعات نیست !
تجربه هاییست که بعد از فهم/
اونهارو درک و لمس کردی…..
زندگی ات یلدایی…
موسایی از قم

پاسخ
علیرضا داداشی دی ۳, ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۱

سلام به همگی.
معلوم است که پست های صاحب این خانه و البته کامنت های اهالی خانه، تاریخ نوشتن دارند ولی تاریخ مصرف ندارند.
یکی مثل من که یلدای خوبی نداشته_سخت نگیرید_ می تواند علی رغم این که انتظار پست تازه را داشته و هومن عزیز هم خبردارش کرده بوده، حالا بیاید و بخواند. به جان عزیز خودم (: که اگر ذره ای از حلاوتش از دست رفته باشد.
برای دیر رسیدن به جمع شما دوستان عزیز ، تصمیم گرفتم با متنی تقریبا همراستای همین شعر زیبای «فریدون مشیری» از خجالتتان در بیایم.
—–
شعری از آقای «هاشم جاوید»:
«پیر خرد»یک نفس آسوده بود.
خلوت فرموده بود.
«کودک دل» رفت و دو زانو نشست،
مست مست.

گفت: «تو را فرصت تعلیم هست؟»
گفت: «هست.»

گفت که «ای خسته ترین رهنورد،
سوخته و ساخته ی گرم وسرد،
بر رخت از گردش ایام گرد!
چیست برازنده ی بالای مرد؟»

گفت : «درد»

گفت: «چه بود این همه دانندگی!
راست ترین راستی زندگی؟»

پیر که اسرار خرد خوانده بود
سخت در اندیشه فرو مانده بود.

ناگه از شاخه ای افتاد برگ
گفت:«مرگ.»

پاینده باشید.

پاسخ
هومن کلبادی دی ۴, ۱۳۹۳ - ۰:۲۸

سلام علیرضا جان
رسیدن بخیر . بسیار شعر زیبایی بود و انصافاً همراستای شعری بود که محمدرضای عزیز انتخاب کرده بودن
ارادتمند – هومن کلبادی

پاسخ
علی شورابی دی ۴, ۱۳۹۳ - ۱:۰۹

اقای داداشی شعر بینظیر بود به لایک بسنده نکردم ممنون

پاسخ
رسول دی ۷, ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۶

دوست خوبم عليرضا جان سلام و عرض ادب و تشكر بابت حسن انتخاب زيبايي كه داشتي .

پاسخ
محمد فیضی دی ۴, ۱۳۹۳ - ۸:۳۹

همه چیز یک سویه نیست که مینگرید و تعمیم یک چیز به همه خطاست . نویسنده شاید درگیریهای ذهنی خود و مشکلات خودش را تعمیم میدهد در صورتی که لذت همیشه لذت است و شب و روز نمی شناسد و گاهی جبر است که منجر به کم شدن لذت میشود و گاهی عزت نفس است که منجر به آن میشود .

پاسخ
علی دی ۷, ۱۳۹۳ - ۲:۰۱

سپاس محمدرضای عزیز
این نوشته ات نیز همچون بسیاری از نوشته های دیگرت، هشداردهنده و غفلت زداست. و همچنین برای من _که سالیان معتنابهی از عمرم سپری شده است_ حسرت زا و غم انگیز، و یادآور این گفته ی آلبرت اینشتین :
” آغاز زندگانی یک فرد، زمانی است که بتواند بیرون از پوستین خویشتن زندگی کند.”
با این وصف، من در نیمه ی دوم پنجمین دهه از حیاتم، هنوز زندگانی ام را آغاز نکرده ام.
غم انگیزتر اینکه، این گفته ی نیکلاس باتلر نیز به ذهنم خطور کرد :
” نوشته های سنگ قبر شمار بسیاری از مردم باید اینگونه خوانده شود : در سی سالگی درگذشت و در شصت سالگی دفن شد.”
و با این وصف، من 17 سال است که زندگانی را نیاغازیده، درگذشته ام، تا کی به خاک سپرده شوم.
محمدرضای عزیز
من با حرفهای یأس آمیز میانه ی خوبی ندارم؛ اما ازآنجاکه اکثر قریب به اتفاق خوانندگان این سایت پرمحتوا جوان هستند، احساس وظیفه کردم مطالب پیشگفته را بیاورم اگرچه لحنم تلخ و اندوهگین بنظر برسد. و اکنون با نگاهی به پشت سرم بعنوان عمر گذشته و “راه طی شده” (که برای آن بازگشت و تکرار متصور نیست)، با آنکه شأنیت موعظه و نصیحت ندارم، مایلم به مخاطبان جوان این نوشته ی مسئولانه و دردمندانه ات بگویم که بکوشند در همیشه ی زندگانی شان “خودشان باشند.” و هیچگاه فراموش نکنند که رشد و شکفتگی معرفتی و اخلاقی و شخصیتی شان صرفا و صرفا در گرو کنار نهادن نقاب، بیرون آمدن از پوستین و “خود بودن ” است و خلاصی و رهایی از بقول تو محمدرضای عزیز “جبر فرهنگ و جامعه و اقتصاد و سنت.”

پاسخ

پاسخ دادن به آیدا لغو پاسخ