خانه دل نوشته هاگردنه های دشوار مسیر زندگی…

گردنه های دشوار مسیر زندگی…

توسط محمدرضا شعبانعلی

گاه در زندگی، زمانی میرسد که تنها کوله بارمان،

پیمانهای شکسته است و

تنها داراییمان امید و

تنها سلاحمان گریه.

عبور از این مراحل چه سخت و دشوار است…

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

29 نظرات

النا دی ۶, ۱۳۹۱ - ۱۹:۴۹

چه خوب حرف احساس آدمو میگید استاد….
استاد این سفر جهنمی دقیقا روزهای کنکور منه…نمیشه یکم جلوتر بندازید؟؟؟؟؟؟….خیلی دوست دارم که بیام ولی زمانش!

پاسخ
pal دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۱۳

کاملا درسته 🙁

پاسخ
حمیده دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۴

و بدترین قسمتش اونجاست که دوس داری بمونی تا اینکه عبور کنی…

پاسخ
الهام دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۷

خیلی سخته ………..

“فروغ” میگه : من این جزیره سرگردان را از انقلاب اقیانوس و انجار کوه گذر داده ام / و تکه تکه شدن ، راز آن وجود متخدی بود / که از حقیرترین ذره اش ، آفتاب به دنیا آمد ………

پاسخ
الهام دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۳

قلبم را درمجری کهنه ای قایم میکنم

در اتاقی که هیچ دریچه ایش نیست

از مهتابی به روی کوچه تاریک

خم میشوم

و به جای همه نومیدان گریه میکنم….

آه من حرام شدم….

« احمد شاملو »

پاسخ
رها(اسفند) دی ۸, ۱۳۹۱ - ۱۸:۴۳

الهام عزیز شعر صحیح این می باشد ،عذرخواهم بابت جسارتم:
قلبم را در مجری ِ کهنه ئی
پنهان می کنم
در اتاقی که دریچه ئیش
نیست.
از مهتابی
به کوچه تاریک
خم می شوم
وبه جای همه نومیدان
میگریم.
آه
من
حرام شده ام!

پاسخ
رها(اسفند) دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۴

بسیارگریستم………………………………………………..

پاسخ
سمانه دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۸

پس
دستمالي سپيد،پاكتي سيگار ،گزيده اي از اشعار كاشاني
وتحملي طولاني بياور
احتمال گريستن ما بسيار است

پاسخ
فاطمه دی ۷, ۱۳۹۱ - ۶:۳۸

خیلی سیگار میکشیا!!!
خوب نیست ترک کن .اقاجون منم ترک کرد.
(شوخی کردم ) بزار وسط گریه هامون یه کمم بخندیم .

پاسخ
zahra دی ۶, ۱۳۹۱ - ۲۱:۰۵

ولی همیشه پشت گردنه های سخت و صعب العبور طبیعت بکر و محشری هست استاد

پاسخ
البرت دی ۷, ۱۳۹۱ - ۴:۰۸

اره خیلی سخته
توی این شرایط سعی میکنم تنها باشم هر چند هر ثانیه اش یه عمر میگذره و بعضی وقتها این شرایط طولانی میشه و ادم یخ میزنه توی این شرایط
بارها حس تهی شدن رو تجربه کردم
بارها شده که کاخ رویاها و ارزوهام خراب شده
میگن میگذره اما هر کسی چجوری گذشتنشو نمیتونه درک کنه
بعضی وقتها فکر میکنم همین که محیط عوض شه اون سختی و رنجم تموم شده اما باید منتظر باشم
این روزا به جدایی و رفتن عشق و دوستام فک میکنم
همین که اینجا هست یه دلخوشی برام
بعضی وقتها از دست ادم کاری بر نمیادو تنها باید نظاره گر بود بعضی شرایط سخت ادم رو بالا میبره و بعضیاش ادو رو دچار سقوط ازاد میکنه
مهتمترین وظیفه ما در زندگی فکر میکنم این باشه که اون چیزایی رو که میتونیم تغییر بدیم رو تغییر بدیم در جهت اهداف

پاسخ
Mina دی ۷, ۱۳۹۱ - ۵:۱۰

خیلی قشنگ حس تو گفتی.خیلی سخته! معمولا این مرحله خیلی ام طولانی

پاسخ
شیوا دی ۷, ۱۳۹۱ - ۶:۴۷

همین امیده که ما رو زنده نگه می داره…

پاسخ
Farzaneh.P دی ۷, ۱۳۹۱ - ۷:۱۳

“غمي غمناك”

شب سردي است، و من افسرده.
راه دوري است، و پايي خسته.
تيرگي هست و چراغي مرده.

مي كنم، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند زمن آدم ها.
سايه اي از سر ديوار گذشت،
غمي افزود مرا بر غم ها.

فكر تاريكي و اين ويراني
بي خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز كند پنهاني.

نيست رنگي كه بگويد با من
اندكي صبر، سحر نزديك است.
هر دم اين بانگ برآرم از دل:

واي، اين شب چقدر تاريك است!

خنده اي كو كه به دل انگيزم؟
قطره اي كو كه به دريا ريزم؟
صخره اي كو كه بدان آويزم؟

مثل اين است كه شب نمناك است.
ديگران را هم غم هست به دل،
غم من، ليك، غمي غمناك است.

سهراب سپهري

پاسخ
سارا.ر دی ۷, ۱۳۹۱ - ۸:۴۰

دلم را محکم بغل گرفتم تا در این روزهای سرد دلسرد نشود.
دنیا دنیا امید میخواهم از همان هایی که نورش جهان درونم را روشن میکند
من اما این روزها دلم را با فانوس روشن کردم و نفس هایم را نگه داشتم دستم سرد بماند بهتر است تا دلم از سرما یخ بزند.

پاسخ
اسماء دی ۷, ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۷

خدا را شکر می کنم
که امید و گریه را برای لحظات سخت به من بخشید.

پاسخ
اسماء دی ۷, ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۵

وقتی زندگی سخت شد به یاد می آورم که :

دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد.

پاسخ
shadi دی ۷, ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۵

آره انقدر سخته که میشه نباشی نفس نکشی .میخوام بمیرم وقتی فکر میکنم همه معادلات ذهنم غلط بوده ..امید؟؟؟؟ کجا میشه پیداش کرد هرچند قبول دارم معرفتش بیشتر از منه . فقط طفلک چشم چه حالی داره این وقتا!!!!!

پاسخ
anahita.s دی ۷, ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۳

وقتی شروع میشن احساس میکنیم چه مسیر سختیه و اینکه نمیتونیم تحمل کنیم…. اما وقتی عبور میکنیم و آن شرایط میگذرند از اینکه چقدر قوی بودیم و اینو پشت سرگذاشتیم و هنوز زنده ایم به خودمون امیدوارتر میشیم…. و من اینو بارها احساس کرده ام….

پاسخ
فاطمه یوسفیان دی ۷, ۱۳۹۱ - ۱۸:۵۳

سلام محمدرضا دقیقا امروز من همین حال رو داشتم دلم شکست از چیزی که شنیدم دلم گرفت از آدمی که بدقضاوت کرد منو بلند بلند گریه کردم تو خلوتم الانم دارم هی بخودم امید میدم که من میتونم اما کاش میشد گاهی این امید رو ندی ینی یکم عمیقتر حس سختی داشته باشی خیلی سخته رد شدن ازش کاش بتونم

پاسخ
fahimeh دی ۷, ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۸

سلام
اما من می گویم مدیریت بحران هنر فکر توانمند است.

پاسخ
Neda.sh دی ۷, ۱۳۹۱ - ۲۲:۰۵

سلام استاد اميدوارم حالتون خوب باشه
زندگي خوانهاي زيادي براي عبور كردن داره و اين سه خوان ميتونه مهمترينشون باشه
اما فكر نميكنيد جاي مرحله 2و سه با هم عوض شده؟؟ البته در بعضي مواقع نه هميشه و نه براي هر كسي….

خيلي ها همون خوان اول زير بار پيمانهاي شكسته
از پا در ميان و به خوانهاي بعدي نميرسن ؛

اميد (صبر ) دارايي با ارزشيه كه ذره ذره به دست اومده البته با صرف نااميدي هاي متعدد
و اما خوان سوم با وجود اينكه اسمش اسلحه است اما اسلحه بسيار آرامش بخشيه
يه چيزي كه به نظرم خيلي مهمه اينكه هواي پلهاي رابط اين سه مرحله رو داشته باشيم و اونها رو خراب نكنيم
اما يه سوال؟ چه تضميني هست كه بعد از گذراندن اين مراحل وارد مرحله ي سختري نشيم؟يعني به جاي سوال بهتره بگم اي كاش جايزه ي گذراندن اين سه مرحله اين بود كه به دلخواه وارد مرحله ي ايده آل و رويايي زندگيمون بشيم اينطوري تحمل سختيها راحتر ميشد اميدوارم هيچ كسي
تو بازيهاي unseen زندگي
Game over
نشه

پاسخ
سلیم دی ۸, ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۶

آره محمد رضا خیلی سخته
اما موضوع اصلی اینه که خیلی ها واز جمله من درهر قدمی اززندگی تابه این مرحله نرسیم گام برنمیداریم. پس سخت یا آسون راه ما هم اینه

پاسخ
آرزو دی ۸, ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۰

استاد خوب خوب اين حسو تجربه كردم
فك كنم كسي نيست كه حسش نكرده باشه
به يه نتيجه رسيدم بعد اين حس و حال قطعا احساس سبكي ميشه كرد
ميشه بهتر ديد هميشه بايد تابع سينوسي تو هر چي وجود داشته باشه حتي ترند عمر
آحساس چيه واقعاً؟ چرا اينقد قوي؟ چرا اينقد به روح مرتبط ميشه؟
Time Pass يه قانون كه اگه بهش اعتقاد داشته باشي ميفهميگه همه چي ميگذره: اين نيز بگذرد….
حس و حالتون خيلي آشناس برام….
به قول بابام امروز كه گذشت ديگه بر نميگرده يعني عبور…گذر… رد شدن…

پاسخ
البرت دی ۸, ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۵

* یه لنگری باید باشه که آدم رو نگه داره که میتونه درون خود آدم باشه .عشق باشه ، ایمان باشه ، حس تعلق به بقیه باشه ، اشتیاق شدید باشه برای چشیدن چیزهای نو باشه…اینها تو طوفان آدم رو نگه میداره ..زندگی بدون طوفان آرزوی خیلی از ماهاست ولی چنین چیزی احتمالا وجود نداره و باید پیش از سونامی اندیشه کرد.

*تو زمان بحران لنگر رو پیدا نمی کنی ! باید قبلش لنگر رو تو بندر گذاشته باشی بعضی ها اصلا لنگر ندارند ولی بعضی ها چند تا دارن.

* یه جاهایی باید بجنگی ، یه جاهایی باید بپذیری و رها کنی !دکتر شیری

پاسخ
شقایق دی ۸, ۱۳۹۱ - ۱۸:۱۸

دوباره حس میکنم دارم گیر میکنم………..

پاسخ
aramis دی ۹, ۱۳۹۱ - ۲۲:۲۶

man tajrobash nakardam vali hes mikonam,vaghti omid hast yani kheili chizayeh dg ham hast

پاسخ
کودک درون دی ۱۰, ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۸

وقتی خدا همراهمون باشه سخت ترین گردنه ها هم قااابل عبوره

پاسخ
آنت خرداد ۱, ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۷

ای که نامت دوای دردها،
و یادت شفای قلبهاست!
رحم آور بر آن که تنها دارایی اش امید،
و یگانه سلاحش گریه است…

پاسخ

پاسخ دادن به آرزو لغو پاسخ