جناب شعبانعلی با سلام ،من ترم اول مدیریت اجرایی (بازاریابی و صادرات )پیام نور را به لطف خدا دارم تموم می کنم.می خواستم برای کسب تجربه کار مطالعاتی ،مقاله نویسی و کسب وکار جدید با سرمایه کم راه بندازم چه جوری و از کجا میتونم شروع کنم؟ از طریق برنامه صعود با شما آشنا شدم.لطفا راهنمایی بفرمایید.

سلام. استاد گرامی. من تازه باسایت شما آشنا شدم که صد البته از شوربختی من بوده ، بهرحال خداروشکر که از طریق سایت محترم مدیران ایران آشناشدم . جناب آقـــــــــــــــــــای مهندس محمــــــــــــــــــــدرضـــــــــا شعبانی بابک زنجانی مقصر نیست مسئولین بظاهر مسئولی …………………..
میخوام یک تجربه ای رو عنوان کنم که مطلع شدن از اون خالی از لطف نیست.
بنده بخاطر معالجه مجبور شدم به امریکا بروم و مدتی که در آنجا اقامت داشتم رفتم نزد دوستی که در ایالت کالیفرنیا اقامت داشت و اتفاقا” در مزرعه انگور مشغول بکار بود . خلاصه پس از مدتی که من هم هر ازگاهی پیشش میرفتم با صاحب اون مزرعه توسط دوستم آشناشدم (البته شغل رشته کاری من فنی هستش) و چون علاقه زیادی به باغ و باغبانی داشتم و در نظر داشتم که من هم باغی داشته باشم واسه بازنشستگی ام ، صاحب مطزعه حسابی منو تحویل گرفت و کلی اطلاعات ازش گرفتم گرچه خودمم تو مدتی که اونجا بودم تمام کارهرو در دفترچه ام ثبت میکردم و هنگام برگشت من به ایران صاحب مزرعه تعداد هزار عدد هسته تغییر ژنتیک یافته انگور (هر خوشه انگور بیش از ۲٫۵کیلو وزن و هر بوته انگور در حدود ۳۰۰کیلو انگور داشت) با بسته بندی مخصوص بمن داد و گفت اگه میخوای باغ انگور احداث کنی اینهم هدیه یک امیریکائی به یک ایرانی مهمان(باخنده میگفت). خلاصه من پس از طی دوره معالجم به ایران برگشتم . اول رفتم به دانشکده کشاورزی شهرمون و پس از توضیح راجع به هسته ها ازشون خواهش کردم که انهارو بکارند و من هم پس از اینکه سبز شدند میام و دوسوم اینهارو میبرم قبول کردند(خوب شد خودم سیصدعددازشون رو برداشتم و خودم کاشتم) وقت قرارمون با دانشگاه سر رسید و با کمال تعجب دیدم که از هفتصدعدد هسته انگور یکعددهم سالم نمانده و همه هسته ها در ظرفی که آب آن گندیده بود و قرار بود خیس شود ازبین رفته اند.( این از عملکرد دانشگاههایمان که تولید علم میکنند!!!!!!!!!)
بخش اصلی ماجرا به جهاد کشاورزی شهرمان مربوط میشود که من از اردبهشت سال ۹۰ درخواست وام برای احداث باغ انگور صنعتی و داربستی و قطره ای کرده ام تا به الان که دی ماه سال ۹۲ هستش میگویند اعتبار نیآمده . رفتم سراغ رئیس کل جهاد کشاورزی استان طرح مربوطه رو بصوری علمی توضیح دادم ( آدم کم سواد نیستم تحصیلاتم لیسانس مکانیک هستش) بازرس فرستاد و با پیگیریهای مستمر بنده هنوز بعد از ۲٫۵ سال خبری نشده . خلاصه کلام الان باغ انگور احداثی بنده امثال انگور نوبرانه داد(در حد ۲هکتار) وتمام سعی خود را میکنم تا قطره ای کنم چون با روش آبیاری قرق آبی ، آب زیادی به هدر میرود البته هزینه زیادی دارد . گرچه توانسته ام برای ۳نفر بصورت دائمی و ۱۵ نفر بصورت فصلی ایجاد اشتغال کنم ولی هیچ مدیری که در شعائر کاری اش دم از شایسته سالاری میزند از فامیل بازی مبراء نیست .
جناب آقـــــــــــــــــــای مهندس محمــــــــــــــــــــدرضـــــــــا شعبانی بابک زنجانی مقصر نیست مسئولین بظاهر مسئولی هستند که با ایجاد دست اندازهای مختلف بر سر راه مسائل اداری و غیره باعث بوجود آمدن بابک زنجانیها میشوند…

سلام
من واسه مطلب قبلی یه کامنت گذاشتم که نمی دونم به دست تون رسید یا نه چون دقیقا بعدش (امروز صبح) سایت خراب شد (:
در رابطه با یک موضوعی ، براتون ایمیل فرستادم و نیاز کمک کمی فوری دارم ! سپاسگزارم

محمدرضای عزیزم سلام ، ممنون ازت..
فکر کنم خوب باید بشینم بخونمش و برای درک فنی مطلب دنبال مفاهیمی بگردم که بلدشون نیستم. تمرین خوبیه ازچندجهت.

خودت چطوری ..خوبی؟
…………………………………………………………

دوستت دارم به بلندای بلندترین کوهها و تا عمق عمیقترین اقیانوس…
نوشتن روش خامیست برای نشان دادن پختگی این عشق..
انگار تو را تا بی انتهای دوران درون دل خویش میکشانم.. و شاید روزی سنگینی این بار از دلم برداشته شود که چیزی از جسم خسته ام در دنیای کوه و دریاها نمانده باشد.. اما گاه آرزو میکنم این عشق من بتواند حصار زمان و مکان را بشکند
با تو به تمام دنیا فخر میکنم و… بی تو سر در گریبان بی خویشی دارم..
ای خویش ترینم…بی اندازه دوستت دارم.
این مرقوم نه چون کاغذی نامه ایست که بتواند قطرات اشکم را بر تن خویش برایت به یادگار آورد،
و اینگونه پرمشقت، من ناچارم وصف کنم آنچه را وصف کردنی نیست..

تنها برای توست و دیگران را در آن راه بردن نشاید ..