دوم بهمن ماه امسال، متمم سومین سال فعالیت خود را پشت سر گذاشت.
مثل سالهای گذشته، چیزی که کمک کرد تا متمم همچنان ادامه پیدا کند، کمکها و حمایتهای دوستان عزیز متممی بود.
برای تیم متمم هم امسال، سال سادهای نبود و چالشهای بسیار زیاد و پیچیدهای را پشت سر گذاشتیم که شاید در آینده در فرصتی مناسب، گزارش آنها را هم خدمت شما ارائه کنیم.
اما به سنت همیشه، در این گزارش سالانه، قصد داریم صرفاً اتفاقهای مثبت گذشته و خبرهای خوب آینده را با شما مرور کنیم.
رشد متمم را میتوان مثال خوبی از تکامل و خودسازماندهی دانست. قابلیتها و امکانات متعددی به متمم اضافه شدند که برخی از آنها، رضایت شما را افزایش دادند و امروز هم باقی ماندهاند. برخی دیگر یا مناسب نبودند یا در زمان مناسبی عرضه نشده بودند که متوقف یا حذف یا اصلاح شدند.
این روند هنوز هم ادامه دارد و معتقدیم زمانی که همه چیز یکنواخت شود و تغییر و بهبود جدیدی روی ندهد، عمر متمم به پایان رسیده است.
ما تا نیمههای سال گذشته، فهرست بلندبالایی از نظرات و پیشنهادات و انتقادات دوستان عزیز را گردآوری کردیم و آن زمان قول دادیم که به تدریج، با توجه به محدودیت منابع و اولویت پیشنهادات و نیز با رعایت چارچوب خط مشی و استراتژی متمم، آنها را در متمم لحاظ کنیم.
ما همواره کوشیدهایم به صورت هفتگی، شاخصهای رضایت دوستان متممی را بررسی کنیم و بر این اساس در مورد تغییرات قبلی و بهبودهای بعدی تصمیم بگیریم.
نرخ تمدید حسابهای کاربری دوستان، تعداد کسانی که از همراهی ما صرفنظر میکنند، همراه شدن مجدد دوستانی که قبلاً از ما جدا شدهاند، متوسط مدت زمانی که متممیها در روز به متمم اختصاص میدهند، میزان مشارکت دوستان در بحثها، وقتی که برای مطالعهی نظرات و حرفهای دوستان دیگرشان میگذارند و میزان منظم یا پراکنده خواندن درسها، از جمله شاخصهایی هستند که در کنار هم به ما کمک میکنند برآوردی از رضایت دوستان و نیز پیشبینی بهتری از مسیر آتی متمم داشته باشیم.
چون اگر قرار باشد متمم با رشد یا افول مواجه شود، معمولاً ماهها قبل میتوان نشانههایش را در شاخصهای فوق که ترکیبی از رفتار هزاران از نفر دوستان ماست مشاهده کرد. ما همیشه این نظر جمعی را به نظرهای انفرادی دوستان متممی و حتی خودمان ترجیح دادهایم. چون معتقدیم که کمترین خطا و سوگیری را دارد.
جدا از تغییرات و بهبودهای جزئی که پیوسته وجود داشته است، برخی از مهمترین تغییراتی که سال گذشته در متمم به وجود آمد به شرح زیر است:
- راه اندازی و ارتقاء تدریجی سیستم تشخیص و تحلیل محتوای کامنتها که هنوز هم ادامه دارد
- در نظر گرفتن مکانیزمهای مختلف برای دیده شدن نظرات و تمرینهای دوستان جدید برای اینکه از حلقهی متممیهای قدیمی عقب نمانند.
- اضافه شدن تدریجی بخش اهداف آموزشی به درسها که حتماً توجه داشتهاید موجب تغییر ساختار و محتوای درسها هم شده است. البته برآورد ما این است که برای تطبیق حدود دو هزار درس باقیمانده با سیستم جدید، حدود یکسال زمان مورد نیاز باشد.
- اضافه شدن پروژه پایانی درسها و جدی شدن این الگو در کل فضای متمم
- مطرح شدن نقش ارزیابها و پررنگ شدن نقش آنها در درسها
- ویرایش مجدد محتوای بسیاری از درسها و به روز کردن آنها بر اساس آخرین استاندارد محتوای متمم که البته هنوز هم ادامه دارد.
- تدوین و انتشار تدریجی نقشه راه یادگیری برای درسهای مختلف برای دوستانی که به تازگی به جمع ما ملحق میشوند.
- تطبیق بیشتر محتوای تولید شده با نظر دوستان متممی که بازخورد آن را به طور مشهودی در رضایت دوستان هم دریافت کردهایم.
- استفاده از سیستم تم هفته یا موضوع غالب هفتگی در تقویم آموزشی متمم در کنار درسهای پراکنده به شکلی که هر هفته یک یا دو موضوع در متمم بسیار پررنگتر باشند و فضای ذهنی دوستان متممی برای آنها آمادهتر باشد.
- آشنایی تک به تک و متمرکز با برخی از چهرههای روز مدیریت جهان از جمله دن اریلی و نسیم طالب و ست گادین.
- معرفی تمرینهای برتر عمومی و تمرینهای برتر اختصاصی و متممیهای برتر در درسهای عمومی و متممیهای برتر در درسهای اختصاصی
- راه اندازی سایت بهترین پاسخ به عنوان پشتیبان متمم برای اینکه توضیحات کوتاهی که در حد جملات چند کلمهای در متمم بود یا به سایتهای انگلیسی میرفت و مطالعهی آن برای دوستانمان سخت یا زمانبر بود به توضیحاتی چند صدکلمهای، خلاصه، دقیق و معتبر تبدیل شود و از سوی دیگر، استاندارد کیفی و یکپارچگی محتوای متمم هم از بین نرود.
- دهها تغییرات مختلف فنی در ظاهر متمم و زیرساختهای فنی آن
هنوز بخش قابل توجهی از فهرست پیشنهادات دوستان برای بهبود متمم، باقی مانده که طی سال آتی به آنها خواهیم پرداخت و همچنان تقاضا داریم پیشنهادهای جدید را فعلاً ارسال نکنید تا بتوانیم تغییرات درخواست شده را اعمال کنیم. خصوصاً اینکه خود تیم متمم هم فهرست طویلی از زمینههای بهبود فنی و محتوایی را در نظر دارد که امیدواریم تا در چهارمین سال زندگی متمم – اگر عمر و فرصت در اختیارمان بود – اجرایی شوند.
برخی از کارهایی که در چهارمین سال متمم مشاهده خواهید کرد به شرح زیر است:
- اضافه شدن شناسنامه برای درسهای متمم (فعلاً برای کار تیمی، زندگی شاد و افزایش عزت نفس این کار را انجام دادهایم).
- پرسشنامهی آنلاین برای درسهای مختلف تا بتوانید یادگیری خود را بیازمایید (بر خلاف نظام آموزشی سنتی ما نتیجهی خودارزیابیهای آنلاین شما را ثبت نمیکنیم تا شما تنشی در ارزیابی خودتان نداشته باشید و دائماً وضعیت خود را بسنجید)
- مرور و بازخوانی تدریجی برخی کتابهای روز دنیا که مدیریت در شرایط ابهام، یکی از نمونههای موفق آن بوده است.
- افزودن امکاناتی برای افزایش نظم مطالعه و یادگیری شما شامل اینکه چه درسهایی را خواندهاید و چه درسیهایی را میخواهید بعداً بخوانید و چه تمرینهایی را حل کرده یا نکردهاید و سایر فرایندهای مشابه.
- اضافه شدن گامهای یادگیری آتی در بخش اهداف درسها تا هر کس بدانند پس از مطالعهی هر درس چه مسیرهایی را میتواند در مطالعهی متمم ادامه دهد.
- دقیقتر شدن سیستم ارزیابی محتوای کامنتها و ارزیابی شیوهی ارزیابی دوستان هم همچنان ادامه خواهد داشت.
- ارائهی خدمات آموزشی ویژه برای امتیازهای بالا
- درسهای آموزشی برای ارزیابان متمم که به صورت آزمایشی انجام دادیم و چون نتیجه بخش بود امسال در برنامهی ما جدی خواهد شد.
البته تغییرات و بهبودها بسیار فراتر از فهرست فوق است که به سنت گذشته، مورد به مورد در پیام اختصاصی خدمت شما گزارش خواهم داد.
در ادامه، به شیوهی هر سال اجازه میخواهم چند مورد قدردانی داشته باشم.
از جناب آقای عبداله ایپکچی که با حمایتهای بیدریغ و بیصدای مالی خویش، انگیزهی ما را در تلاش و خدمت دوچندان کردند.
از علی کریمی عزیز، سعید هاشمی و خانم سکینه شفیعی نژاد عزیز که ایشان هم حمایتهایی فراتر از انتظار ما داشتند.
از سامان عزیزی و شهرزاد و خانم یاسمن احمدیان و نیز آقای مهدی خانی عزیز و حمید طهماسبی و ناصر ابراهیم زاده هم به خاطر حمایتهایشان تشکر میکنم.
ما گاهی به شوخی به تقلید از سبک دوستان محک، میگوییم: متمم، غیر از درس، هزینه هم دارد. 😉
در کنار تشکرهای فوق، اجازه میخواهم تا از هفتاد و پنج نفر از دوستان متممی که در سال گذشته (از ۲ بهمن پارسال تا ۲ بهمن امسال) فعالتر از سایر دوستان بودهاند نیز تشکر کنم.
معیار ما برای فعالیت، ترکیبی از مدت زمان صرف شده در متمم، مشارکت در درسها، مطالعه و ارزیابی دور از احساس تمرینهای دوستان و کیفیت محتوای تولید شده، بوده است. قبلاً هم برای یکسالگی و دوسالگی متمم، تشکرها و تقدیرهای مستقلی داشتهایم که شاید بد نباشد همراهان جدیدمان، اگر فرصت کردند نگاهی به آنجا هم بیندازند.
۶- مریم رئیسی
۷- ایمان نظری
۸-شهرزاد
۱۰- معصومه خزاعی
۱۱-عزیزه تیموری
۱۲-حمید طهماسبی
۱۳-فواد انصاری
۱۶-بهروز مطیع
۱۷-علی رسولی
۱۸-هیوا
۱۹-مهدی کیانی
۲۰-هنگامه
۲۱- سامان عزیزی
۲۲-احمد بیگدلی
۲۴-داود شاکری
۲۶-جعفر فقیهی
۲۷-یاور مشیرفر
۲۸-محمد مقیمی
۳۰-محمد رمضانی
۳۱-سارا حق بین
۳۳-امین کاکاوند
۳۴-سعید میربرون
۳۵-جوادزاهدی
۳۷-علیرضا محمدی
۳۸-باران
۳۹-یوسف خوشنام
۴۰-مجتبی بابائی
۴۱-رحیمه سودمند
۴۲-ماجد قاضی
۴۴-مهشید محمدی
۴۶-مریم آزاد
۴۸-مرتضی خیری
۴۹-هما صمدی
۵۰-حمید
۵۱- علیرضا امیری
۵۲-جواد عزیزان
۵۴-مریم م
۵۵-مجتبی زینال
۵۷-حمیدرضا زارع
۵۸-وحید قاسمی
۵۹-مجتبی بابایی
۶۲-زهره
۶۳-مینا سالاری
۶۵-محمدرنجبر
۷۰-مژگان پیوندی
۷۲-مهتاب کردی
۷۳- کاظم علی یاری
در پایان، از همکاران خودم در تیم متمم هم تشکر میکنم که آرام و بیصدا و به دور از جنجال نام و نان، کار میکنند و ترجیح میدهند به جای دیده شدن در مراسمها و سمینارها و تقدیرهای رسمی، با کمترین حضور بیرونی، اصطکاکهای بینتیجهی ارتباطی را کاهش دهند و تمام توان خود را صرف رشد متمم کنند.
مثل همیشه از اینکه ضعفهای متمم را با دیدهی خطاپوش مینگرید تشکر میکنم. مطمئن باشید که ما هم ضعفها را میبینیم و میدانیم و آنها را انکار نمیکنیم.
فقط مثل شما، به خاطر داریم که متمم، از یک فایل فروشی آنلاین به نام تراست زون ریشه گرفت و امروز به تعبیر دکتر شفیعی، مسیر تبدیل شدن به یک دانشزار آنلاین برای آموزش مدیریت و مهارت در بستر دیجیتال را طی میکند و هنوز هم راهی طولانی در پیش دارد که طی شدن آن، جز با حمایت و بزرگواری و صبر و تحمل شما امکانپذیر نیست.
[…] نوشت ۱ :بنا به گزارش محمد رضا شعبانعلی متمم در ۲ بهمن ماه سه ساله شد ، متتم در حوزه تولید محتوای اصیل فارسی […]
[…] نوشت ۱ :بنا به گزارش محمد رضا شعبانعلی متمم در ۲ بهمن ماه سه ساله شد ، متتم در حوزه تولید محتوای اصیل فارسی […]
[…] بدم. من یک عضو کوچکی از این خانواده بزرگ هستم و یقینا امروز متمم یک سیستم خود سازمان دهنده از نوع حرفه ای هست،چون سکان […]
متمم عزیز تولدت کلی مبارک
از آشنایی باهات بسی خرسندم. آرزو میکنم روز به روز بیشتر متممی بگردم.
گروه تولید کننده ی محتوای متمم، بسیار زحمت میکشید، بسیار دانا هستید و محبوب همه ی ما متممی ها هستید. ازتون خیلی خیلی ممنونم. در متمم فضایی برای تشکر از شما به (صورت مستقیم ) نیست. من عمیقا باور دارم که باید از کار های خوبی قدردانی کرد و سعی کردم که همیشه حداقل به شیوه ی خودم قدردان باشم. تا جایی که دانشم و درد دستم اجازه میداد کامنت گذاشتم، حقوق معنوی متمم را رعایت کردم، وقتی خواستم که مطلبی از متمم نقل کنم لینکش را برای دوستانم فرستادم ( و نه اسکرین شات) و از آنجایی که استفاده از مطالب متمم حتی با ذکر منبع هم مجاز نیست از استفاده از مطالب متمم برای انجام تکالیف دانشگاه هم پرهیز کردم.( بگذریم از اینکه بدون اغراق سطح بسیاری از درس های متمم از سطح بعضی از درس های ارایه شده در دانشکده ی مدیریت بالاتر است.) میدونم توجه به این نکات، توجه به حداقل اخلاقیت هست ولی سالگرد تولد متمم را بهانه ای دیدم برای تشکر از شما و امیدوارم این رعایت حداقلی، مراتب حداکثری قدردانی من را به شما برساند.
دوستان متممی خوبم همیشه شاد باشید. برای من همیشه جالب بوده که یک دوست متممی را از نزدیک ببینم. فکر میکنم حس عجیبی خواهد بود، مخصوصا دیدن کسانی که مرتب کامنت میذارن. یک بار پای یکی از کامپوترهای سایت دانشکده نشسته بودم و داشتم دنبال مطلب برای یکی از پروژه های درسیم میگشتم. در گوگل سرچ کردم و به لینک متمم رسیدم و شروع کردم به مطالعه کردن وقتی به پایان مطلب رسیدم (در بخش کامنت گذاری) دیدم جای نگار نوشته فايزه. یادم افتاد که من اصلا به حساب کاربری متمم خودم وارد نشده بودم و فهمیدم دوست متممی و هم دانشکده ای به نام فایزه هست که قبل از من پای این سیتم بوده و بعد از اتمام مطالعه اش در اقدامی خیرخواهانه، در متمم log out نکرده است. فایزه جان، همراه ۹۰۰ روزه ی متممی امیدوارم یک روز ببینمت.
البته ناگفته نماند که من دوستان متممی که از نزدیک بشناسم هم دارم از جمله صمیمی ترین دوستم که از وقتی متممی شده است، بحث در مورد مطالب متمم و روز نوشته ها بخشی پربار از گفت و گوهای ثابت ماست.
یک بار هم برای تولد یکی از عزیزترین اعضای خانواده ام، یک اکانت متمم خریدم که خیلی خوششون اومد. چون ایمیلشون را نداشتم یک ایمیل فیک ساختم و براشون اکانت ساختم. اطلاعات اکانت را روی کارت نوشتم و بهشون دادم. پروسه یکم پیچیده شد ولی هدیه ی خوبی بود.
و در آخر تولد متمم را به شما تبریک میگویم آقای شبانعلی عزیز
امشب در یک گروه تلگرام یکی از بچه ها متنی از شما فرستاد. اسم شما در انتهای متن نیمده بود. یک نفر در مورد اسم نویسنده ی متن سوال کرد و من گفتم محمدرضا شبانعلی. گفت که نمیشناسم میشه توضیح بدید کی هستن؟
من موندم که چه جوابی بدم؟ رزومه ی شما را چند بار خونده بودم، صحبت های شما در tv را دیده بودم، دورادور از دوستانی که قبلا شاگرد آموزش حضوری شما بودند در مورد شما شنیده بودم و خودم هم یک سال هست که روزنوشته های شما را دنبال میکنم. و باز هم مونده بودم که چه جوابی بدم که کامل و جامع باشد؟
من گفتم ایشون یک معلم هستند در فضای نت. بقیه ی رزومه در سایتشون هست.
(توضیح کوتاه یک خطی هم در مورد متمم و سایت روزنوشته ها دادم و لینک سایت را در گروه فرستادم.)
نت گوشیم را قطع کردم و با اینکه با خودم قرار گذاشته بودم تا وقتی که درد دستم از بین نرفته چیزی تایپ نکنم، نتونستم به وسوسه ی تبریک گفتن تولد متمم نه بگم.
باز هم مبارک باشد. همیشه پایدار باشید.
سلام.
در یکی از نوشته های اولیه ات اشاره کرده بودی که اگر بار دیگر به دنیا میامدی، دوره لیسانس و فوق را نمی گذراندی و دلایلی داشتی. راستش من هم وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، نظرم همین بود. و من هم دلایلی شاید شبیه به تو داشتم. (بهترین دوران من در دانشگاه وقتی بود که تصمیم گرفتم به جای هدر دادن وقت، از کتاب های بی نظیر کتابخانه مرکزی و دانشکده های مختلف آن استفاده نمایم تا مجددا فکر ترک تحصیلات دانشگاهی به سرم نزند. چون در ترم های اولیه به این نتیجه رسیده بودم.)
دانشگاهی که تو و همراهانت به شکل متمم تأسیس کردی و بی دریغ در آن تلاش نمودید، و هر انسانی، به دور از سطح فکری و اجتماعی و مادی و معنوی با آن آشنا شد و انس گرفت، موجب افتخار ذهنم برای شروع مجدد تحصیل به شکلی تازه گشت.
امیدوارم با تلاش های تو و همه دوستان متممی، این دانشگاه نه تنها سال های دیگر، بلکه در نسل های آتی نیز، موجب دانش اندوزی پر افتخار انسان ها و زندگی بهترشان در زمین، شود.
تبریک و سپاسگزاری مرا نیز به عنوان عضو کوچک دانشجویانتان بپذیرید.
متمم عزیزم تولدت مبارک. چند روز پیش داشتم به تولد ۵۰ سالگی تو فکر می کردم. راستی اون موقع چه شکلی هستی؟ چطوری حرف میزنی و چه حرفهایی میزنی؟ رقیب جدی داری یا هنوز ناراحت اختلاف زیادت با بقیه هستی؟ دغدغه هات چقدر تغییر کرده؟ تونستی هنوز هم در اوج انعطاف بر اصولت پافشاری کنی؟ تونستی هنوز هم بهترین باشی؟ آیا هنوز معلمی دلسوزتر از تو خلق نشده؟ تونستی هنوز هم مثل گذشته ها قلب هارو تسخیر کنی و معجزه زندگی خیلی ها باشی؟ آیا هنوز هم واحه ای هستی برای خسته های از زمین و زمان بریده تا زندگی رو با دیدن روی ماه تو و سلامتی و بودن تو، دوست داشته باشن؟
متمم عزیزم من نمی دونم ۵۰ سال بعد چطوری زندگی می کنی و نمی دونم اون موقع چه تعداد متممی در جهان هست ولی باور دارم اون روزها دیگران به راحتی از متمم و فرزندانش قابل تشخیصند.
سلام به معلم دوست داشتنی محمد رضای عزیز.
جا دارد من هم به سهم کوچک خودم از تلاش های ارزشمند تو و تیم متخصص ات تشکر کنم. دست مریزاد.
راست اش وقتی گزارش سالانه ی تو را خواندم با خودم گفتم شاید بد نباشه من هم به معلم ام گزارش سالانه ایی از خودم ارائه کنم تا او هم بداند که تلاش هایش اثر گذار بوده است (و البته می دانم که او خیلی بهتر از ما به این امر آگاه است چراکه راه تحلیل داده های کاربران و تعریف شاخص های عملکردی و رفتاری ایشان را نیک می داند)
تو و متمم بودید که مرا با دن اریلی و ست گادین و نسیم طالب آشنا کردید.
تو و متمم بودید که باعث شدید سبک زندگی ام تغییر کند و لحظه لحظه زندگی ام را حساب شده تر از قبل در نظر بگیرم و بدانم که فرصت اندک است و زمان محدود.
تو و متمم بودید که مرا در کتاب و کتاب خوانی مصمم تر از قبل کردید و باعث شدید تا بیشتر بخوانم و بیشتر بنویسم.
تو و متمم بودید که نقش موثرتری را در انتخاب های زندگی ام ایفا کردید.
تو و متمم بودید که …
به شما مدیونم و ازتون ممنون.
[…] نوشت ۱ :بنا به گزارش محمد رضا شعبانعلی متمم در ۲ بهمن ماه سه ساله شد ، متتم در حوزه تولید محتوای اصیل فارسی […]
اجازه می خواهم خیلی کوتاه سو استفاده کرده و من هم به نوبه خود به تمام تلاشگران گروه متمم و محمد رضای عز یز که خستگی ناپذیر این اندیشه را با تمام وجود پی گیری و امروز شاهد خلق این نهال بالنده و پویا می باشیم را تبریک و تهنیت بگویم .
اما و یادمان باشد که گرچه ” فروغ ” باور داشت که گنجشکان طلای در لای انگشتان جوهریش تخم خواهند گذاشت و بدین باور دستانش را در باغچه میگاشت .
اما مقطع تاریخی حرکت متمم ، کوته بینی نیروی مقاوم در برابرحرکت به دلیل منافع کوتاه مدت خود ،و نیاز جامعه به نیروهای آگاه، شاید کاشتن دستان نه در باغچه که در کویر بود و این براستی دشوار بود . تنها ایمان و باور به رسالت خویش می توانست راه را بر پیشتازان این عرصه هموار کند .
* پی نوشت : ایا می داند که تنها جایی که شما هرگز بعد از ورودتان پیر نمی شوید ، متمم است ؟
دقت کنید بعد از سه سال از ورود شما به متمم هنوز سن شما همان سن ورودتان می باشد .
( البته این مفهوم از پیری با مفهوم پیری در کتاب “در ماگادن کسی پیر نمی شود ” کاملا” متفاوت است )
محمد تقی.
آره. ما باید توی پروفایل تاریخ تولد بذاریم. اما انقدر اولویتهای دیگه داشتیم و داریم که این مدام در داخل لیست پایین میره
ما هر روز مجموعهی تغییراتی که باید انجام بشه (محتوا / ساختار / کد) معمولاً مرور میکنیم و مواردی که در روز قبل گزارش یا مشاهده شده رو اضافه میکنیم و اولویتبندیها رو اصلاح میکنیم و جالبه که این مسئله و خیلی چیزهای کوچیک مشابه، مدام به سمت پایین لیست رانده میشن.
اما به هر حال این Task هم باید یه روز انجام شه. یه روزی که از زیر «آوار کارهای اولویت بالاتر» سالم بیرون بیاد.
به قول یه بندهخدایی، «قصه، قصهی تلخ اولویتهاست».
پی نوشت (شوخی / واقعی): پارکی در نزدیکی خونهی من وجود داره که برای رسیدن بهش باید با ماشین حدود ۱۰ دقیقه راه برم و این کار مستلزم سه چهار بار پیچیدن به چپ و راسته.
یکی از دوستان من به پیاده روی در اونجا علاقه داره و وقتی تهران باشم بهم میگه جلساتمون رو در قالب پیاده روی اونجا برگزار کنیم.
چند روز پیش اومد و قرار شد با ماشین من بریم.
پرسیدم: خوب چجوری بریم؟
گفت: یعنی مسیر رو نمیدونی؟
گفتم: نه.
گفت جان من نمیدونی؟ گفتم نه. به خودم باشه انقدر میچرخم تا ببینم پارک کنارمه بالاخره.
بعد پرسیدم: تو مسیر پارک های نزدیک خونهات رو میدونی؟
گفت: معلومه.
منم به شوخی گفتم: حالا میفهمم چرا خیلی چیزها رو نمیفهمی. مغزت رو با چیزهایی که میتونستی ندونی، پر کردی. 😉
پی نوشت دو: از اونجا که بعضی دوستان الان میگن اگر برنامه پیاده روی هست چرا با ماشین به پارک میروید باید توضیح بدهم که مسیر پارک، «آدم» داره و برای روبرو نشدن با این موجود خطرناک که دیدنش هم گاهی حال آدم رو خراب میکنه، از ماشین استفاده میکنیم.
محمد رضای عزیز
متشکرم ، البته من این پی نوشت را بر اساس مدل ذهنی خودم ، نه از جنبه نقد و نقطه ضعف ( باور کن که کلا” تا اطلاع ثانوی هر گونه نقد و حتی پیشنهاد تعطیل ) بلکه از منظر اینکه گذشت زمان در متمم جز زمانهای به هدر رفته در زندگی محاسبه نمی شود و همانطور که در ضرب المثلهای زیادی می گویند این چند سال جز عمر حساب نیامد ، گذاشتم.
و البته کار بسیار خوبی میکنید که بعلت وجود ” آدم ” طی طریق در مسیر پارک ، با ماشین می کنید . البته امیدوارم که هرگز تجربه گذشته تکرار نشود که ” آدمها ” ماشین را در جلو چشم شما ببرند . البته من هم تلاش میکنم که حافظه را با چیزهای غیر مفید پر نکنم .
باز هم اجازه میخواهم به همت و استواری حرکت شما در این مسیر ناهموار آفرین بگویم و آرزوی بهروزی برای شما و تمامی دوستان خستگی ناپذیر متممی داشته باشم .
از لطفت ممنونم.
ایرادی که اشاره کردی، مورد مهمی است. منظور من هم توجیهش نبود و باید حل بشه.
ما کلاً در زمانی که پروفایل کاربران رو طراحی میکردیم، هنوز تصویر دقیقی از اینکه در آینده معنا و مفهوم پروفایل در متمم چه خواهد بود نداشتیم.
به همین علت تغییرات زیادی در پروفایل ایجاد شده که در تمام این مدت، به تدریج اونها رو دیدهای.
اما هنوز رد پاهای نگرش قدیمی رو میشه دید.
من گاهی به شوخی میگم، در تمام طبیعت، هنوز بعضی از رد پاهای طراحیهای ضعیف اولیه دیده میشه. 😉
امیدوارم ما به تدریج در این زمینه بهتر بشیم.
سریال شرلوک بیبیسی، سریالی نیست که ارزش سه بار دیدن داشته باشه.
تو یکی از قسمتاش هم یه شوخی میکنه با شخصیت شرلوک که نمیدونه خورشید به دور زمین میچرخه یا زمین به دور خورشید. چون به نظر شرلوک دادهی بیاهمیتیه و به کار نمیاد.
یاد اون افتادم(:
سلام استاد ارجمند ،اميدوارم همواره شما و گروهتان سلامت باشيد
من مدتي است كه با متمم و درس هايش آشنا شده ام و باورم نميشود آنقدر دلبسته شوم و مانند يك كودك كه نيازمند مراقبت است به اين اطلاعات نيازمند باشم، من مشكلي دارم كه اميدوارم به مرور حل شود و آن اين است كه هنوز قادر نيستم از اين اطلاعات همه جا استفاده كنم حتي گاهي با مرور كردن هم از يادم مي رود، ميگويند اطلاعات و دانش مانند يك چشمه است كه در جهان هستي جاري ميشود بر پيكر انسان هاي مختلف ميريزد و آن هايي كه مست شوند و عمق دانش را بيابند سرريز ميشوند و در كوير زمين غنچه هايي همچون من را پديد مي آورند و دوباره دانش به سرچشمه خود بر مي گردد ، شايد اين يك داستان باشد ولي در نگاه من ،شما و تيمتان همان منابعي هستيد كه دانش أزتان سر ريز ميشود.آدم ها ضعف هايي دارند ، راستش را بخواهيد گاهي آنقدر به شما و تيمتان حسادت كردم و از هر آنچه خواندم و شنيدم حض كردم كه گاهي فكر ميكردم آنقدر ها هم مفيد نيستم ،به شما و تيمتان خسته نباشيد مي گويم ، اميدوارم روزي من هم بتوانم مفيد واقع شوم .در يكي از فايل هاي صوتي گفته بوديد بعضي وقتها انسان را شور حسين بر مي دارد و گاهي تملق بيش از حد مي كند، اميدوارم براي دوستان اين تشكر بلند من اين گونه تلقي نگردد . من بارها از كلاس هاي آموزشي مختلفي استفاده كردم ، هر چند گاهي بودجه ام نمي رسيد،اما بلاخره چيزي كه مي خواستم را در متمم يافتم و بارها در كارم نكات درسها را به كار بردم ، من ميدانم برخي معلم ها و مشاوران چطور آموزش مي دهند و من بسيار به مشكل پرداخت پول بيشتر براي آموزش بيشتر روبه رو بوده ام،امروز با اينكه پول دارم اما ديگر نيازي نيست به هيچ يك از مشاوران و استادان قديميم براي گرفتن اطلاعات مراجعه كنم.ممنون از شما
تولد متمم مبارك
من هم سه سالگی متمم رو به دوست داشتنی ترین معلم زندگیم، تیم محبوبش و دوستان متممی خودم تبریک می گم.
امیدوارم چراغ متمم همیشه فروزان و تابنده باقی بمونه و سالیان سال روشنی بخش راه مشتاقان و دوستداران علم و دانش قرار بگیره.
متمم یکی از فوق العاده ترین و ارزشمندترین هدایاهایی بوده که تا کنون دریافت کرده ام و بیشترین حسرتم این بوده که چرا نتونستم به خاطر برخی از مسائل ناخواسته ای که برام پیش اومده، به نحو شایسته ای از این فرصت استفاده کنم. از خدا می خوام شرایطی رو برام فراهم کنه تا بیشتر از گذشته در اینجا حضور و فعالیت مثمرثمردار تری داشته باشم.
محمدرضا جان
متمم گوشه دنج تنهایی منه. حتی روزهایی که تو شلوغی زمان گیر می کنم، دوست دارم زودتر بیام پیشش و به حرف هاش گوش بدم و یاد بگیرم. از ته قلبم حس می کنم متمم بیش تر از هر موجود زنده دیگه دوستم داره و بهم اهمیت میده.
متمم برای من شده یه معیار. یه متر. یه محک. امروز یکی از دوستان خوبم به موجب یه ایمیل مهرآمیز ازم خواست ازش انتقاد کنم، یکی از مواردی که بهش گفتم متممی نبودنش بود 🙂
دوستت دارم متمم جان
پی نوشت: محمدرضا میگم یادته پارسال اینجا یه بحثی باحالی داشتیم تحت عنوان “با متمم تا عید نوروز” ؟ نمیشه اگه این امکان و فرصت رو داری امسال دوباره داشته باشیمش و با این موضوع برامون بنویسی؟
سلام، یکی از شادی های قلبی زندگیم اینه که با محمد رضا و متمم آشنا شدم. سه سالگی متمم جان مبارک. فکر نمی کردم اسمم توی این لیست باشه، واقعا از دیدن اسمم ذوق زده شدم، چند وقتیه این جا اون قدر سطح کامنت ها بالا رفته که دیگه روم نمیشه این جا چیزی بنویسم. محمد رضا واقعا ممنون از این که ما رو با متمم کالیبره کردی .
بابت بودن در این لیست به خودم افتخار میکنم 🙂
البته یک مدتیه که درس ها رو بصورت منظم پیگیری نمیکنم. احساس میکنم بعضی درس ها رو دوباره باید مرور کنم و تمرین حل کنم براشون.
امیدوارم همونطور که متمم باعث تحول و رشد ما میشه، نگرشمون رو تغییر میده و در همه جنبه های زندگیمون تاثیر میگذاره، ما هم بتونیم برای متمم مفید و موثر باشیم.
سه سال همراهی با متمم، بهترین و ناب ترین دانسته ها را برایم به ارمغان داشته است.
متمم برایم دریچه ای رو به دنیای ناشناخته ها گشود. همراه و همگام با معلم زندگیم و دوستان عزیز متممی توانستم با آرامش خاطر فراز و نشیب ها و جاده های پر پیچ و خم زندگی را به سلامت طی کنم.
از سمیه تاجدینی و شادی قلی پور و کلیه دست اندرکاران و تیم محبوب متمم کمال تشکر و قدردانی را دارم.
برای همه همراهان متمم بالاخص یکتا معلم زندگیم محمدرضا شعبانعلی آرزوی سلامتی، رضایت و آرامش خواستارم.
متمم عزیز سومین سالگرد تولد و حضورت رو به همه متممی ها از جمله خودم تبریک میگم.
تبریکم رو با آرزوی موفقیت همراه نمی کنم( به دلیل کلیشه ای بودن)، چرا که معتقدم موفقیت ساختنی است و برای اون باید زحمت کشید.
شاید در متمم و حتی اینجا هم اختصاص یک پست به تشکر ، کار شایسته و درستی نباشه. بخاطر همین از فرصت این گزارش استفاده میکنم و از همه تیم متمم، سپاسگزارم، بخاطر پویایی لحظه به لحظه و زحمات مداوم شون. ممنونم چون معنای آموزش و یادگیری رو در ذهن من تغییر دادید و در ذهنم درهای جدیدی باز کردید.
سلام به همه دوستان متممی و محمد رضای عزیز
منم از این که نزدیک به سه سال با متمم و اینجا ،آشنا هستم خیلی خوشحالم.همیشه از خدا به خاطر نعمت وجود محمد رضا تشکر کردم.محمد رضا باعث شد.با خیلی چیزا آشنا بشم.با خیلی از رفتارا،با خیلی از آدما،با خیلی از مهارتها، وقتی به این فکر میکنم که اگه متمم و روزنوشته ها نبود.چی میشد.تنم میلرزه. من در متمم آموزش میبینمو توی روزنوشته ها تربیت میشم.متمم و روزنوشته ها منو با دنیای بزرگتری آشنا کردن.بدون ترس از این که مخاطبشون رو از دست بدهند.
خوشحالم که سه سالگی متمم رو میبینم.
به ۷۵ دوستم که اسمشون بالاس حسادت میکنم به این خاطر که تلاش و وقت بیشتری صرف یادگیری کردند
دست معلم عزیزم رو میبوسم،که بی دریغ میبخشه،واز همه بچه های متمم که همیشه سعی میکنند محتوایی با کیفیت تولید کنند، تشکر میکنم.
پیش نوشت:
طولانی شد محمدرضا، ببخشید. آداب و ترتیب رو گذاشتم کنار و هرچی دلم خواست نوشتم. قول میدم زیاد از این کامنتای بی سروته و پر از روده درازی نذارم.
اصل کامنت:
محمدرضا تو خیلی خوبی، خیلی.
تو من رو متحول کردی، الان اصلا نمیتونم “زندگی” رو بدون آموزشهایی که تو بهمون دادی تصور کنم. همونجور که شهرزاد گفت عادتهای خوب خیلی زیادی در ما ایجاد کردی. من به شخصه خیلی خیلی ازت ممنونم، حالا که لذت کتاب خوندن رو فهمیدم، با هیچ چیزی نمیتونم عوضش کنم. به قول یاور ما با آموزشهای تو همیشه به فکر تغییریم و این واقعا یه نعمته.
اما مهمترین چیزی که فکر میکنم من ازت یاد گرفتم، “مرگ آگاهیه.” هدیه بسیار گرانقدری به من دادی. اثرش رو روی تصمیمات مختلف زندگیم و برخوردام دارم میبینم. واقعا به برخی دغدغه های قبلیم خندم میگیره و البته به قول سامان بار بسیار بزرگی هم روی دوشم احساس میکنم از این آگاهی های جدید.
البته یه نگرانی جدید دارم این روزها، نگرانم که کاش به همین زودیها نمیرم، حداقل یک چند وقتی لذت “زندگی” کردن رو درک کرده باشم. آخه تازه فهمیدم لذت “زندگی” فقط در کنار واقعیت “مرگ” قابل دست یابیه. دلم میخواد برای این ۲۸ سالی که این لذت رو نداشتم، یه چندوقتی هم زندگی کنم.
همونجور که فواد گفت تو جنسی از یادگیری رو برای ما فراهم کردی که هیچ جای دیگه در دسترس نبود. توی یک سطحی از آموزش رو به ما دادی که باعث شد آموزشهای بقیه برامون سطحی باشه و اینها همه به خاطر اینه که تو به معنای واقعی کلمه “معلمی”.
محمدرضا توی این روزهایی که فعالان دیگه آموزش رو میبینم یه تفاوت محسوس بین “محمدرضای خودمون” و بقیه هست و من همیشه با خودم میگم:
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
واقعا که:
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
محمدرضا، این روزها یکی از بزرگترین دغدغه های من اینه که “شاگرد خوبی برات باشم”. میدونم که این شاگرد خوب بودن، خودش باعث یک عالمه خیر دیگه برام میشه. اما سوای اون خیرها یه جنبه عاطفی هم هست. از جنس همون وقتایی که مثلا دوست نداشتیم خاله محبوبمون بفهمه ما کار بدی کردیم…
راستی محمدرضا من هم دلم میخواد از نزدیک ببینمت، برای من که هیچوقت این فرصت رو نداشتم این یه حسرته. ممکنه بگی که با این همه نوشته و آموزش “مدل ذهنی” تو همراهمون هست و نیازی به حضور فیزیکی نیست. بله، مدل ذهنی محمدرضا شعبانعلی همیشه با من هست و نه همراه من بلکه همیشه در درون منه، اما این چیزی که من گفتم از جنس منطق نبود که جواب منطقی بهش بدی. من از یک جنس محبت خاص حرف زدم، من تا حالا این جنس احساس علاقه به یک معلم رو به هیچ کس نداشتم، زبونم قاصره از گفتنش:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
میدونم که زحمت زیادی برات داره برگزاری یه جلسه حضوری، اما کاش یه فرصتی فراهم میشد. من خودم هم به شخصه حاضرم “هر کاری” توی برگزاریش بکنم، همین که بیای آخرین کتابی رو که خوندی هم برامون بگی عالیه. اینم چون میدونم خودت برات مهمه که آموزش بدی میگم، والا اگه به من بود که میگفتم بیا فقط برامون حرف بزن، فقط حرف.
البته میدونم یک کمی هم ممکنه برات ناخوشایند باشه، از جنس همون ناخوشایندی که توی وبلاگ سجاد بهش گفتی. ولی خب اگه امکانش بود یه کاری بکن.
راستی محمدرضا، یکی از دلایلی که این چند وقت بیشتر فعال شدم، این بود که اون امتیاز لازم برای حضور توی دوره های با امتیاز بالا رو داشته باشم، کاش میشد اون دوره برند شخصی که یه جایی ازش گفتی رو بتونم منم شرکت کنم. ولی خب متاسفانه امتیازم کمه.
آخرشم مجدد بهت بگم که از صمیم قلب دوستت دارم معلم خوبم و افتخار میکنم که شاگردت و یک متممی هستم.
ارادتمند
امین
محمدرضا.
خوشحالم که یک سال دیگه هم با متمم بودم. البته شاید جمله ی صحیحی نباشه اینکه بگم با متمم بودم, چونکه متمم دیگه جزئی از زندگی من شده و بودن بدون متمم امکان پذیر نیست.:)
همیشه فکر میکنم که اگر متمم با همین کیفیت و همین سطح بالای علمی بود اما به جز تو کسی دیگه پشتش بود, بعید بود اینهمه در زندگی من موثر باشه و بزرگترین دلخوشی من باشه و اینهمه براش وقت صرف کنم.
شاید برای کسی که در این فضا نیست, قابل درک نباشه که یک فضای علمی در سطح بسیار بالا که سختگیری های خاص خودش رو داره و باید حواسمون به هر کلمه و جمله مون باشه و درست بنویسیم و هر حرفی رو نمی تونیم و اجازه نداریم که بگیم و بنویسیم, همچین فضایی در وقت ناامیدی و وقتی که درد و رنجی داری بشه مرهم دلت.
اما واقعیت برای ما متممی ها همینه و به خاطر وجود متمم و این فضای پر از عشق و محبته که الان حال دل من خوبه و انگیزه ی منه برای اینکه بتونم از پس مشکلات بربیام و سرپا بمونم.
و همیشه نگرانم که نکنه جوری زندگی کنم و جوری فکر و رفتار کنم که تو ازم ناامید بشی, اون چیزی که به من انگیزه میده تا هر روز تلاش کنم بهتر بشم و رشد کنم و یاد بگیرم اینه که روزی برسه که بتونم اندازه ی سر سوزنی زحماتت رو جبران کنم و برای اطرافیانم موثر باشم و تو از اینکه وقت و انرژیتو برام ( برای همه ی متممی ها ) صرف کردی خسته و نا امید و دلزده نشی. و همه ی این انگیزه و شوق من به خاطر اینه که فوق العاده برام عزیز هستی. جزو عزیزترین های زندگی من.
ممنون که هستی.
سلام . تبریک برای سه سالگی متمم و تبریک همراهان عزیزش
انقدر خوشحال و هیجان زده شدم که اسم خودم را تو ردیف۵۳ دیدم قبل از اینکه همه کامنتها را بخونم میخوام کامنت بزارم
هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم توی یک فضای آموزش دیجیتال این همه مدت بمونم و برام انقدر عزیز و خواستنی بشه که بعضی روزها که ازش دور میشم احساس دلتنگی و سر در گمی کنم خدا وند مهربانم را شاکرم که دوستانی به خوبی متمم را سر راه من قرار داد و به پاس قدردانی از همه عزیزانی که در متمم زحمت میکشند و از همه عزیزتر استاد عزیزم از امسال تمام تلاشم را برای بهتر شدن و لایق متمم بودن خواهم کرد و دوستانی را که خیلی برام عزیز هستند و لیاقت اینجا بودن را دارند حتما متمم را بهشون معرفی خواهم کرد.
یکی از اتفاقهای خیلی شیرینی که برام به واسطه متمم و آموزش آنلاین افتاد ثبت نام خوندن زبان انگلیسی به صورت آنلاین البته برای من ذوق داره چون همش بهانه می آوردم:)
متمم عزیزم دوستت دارم و امیدوارم سالهای زیادی شاهد حضور رو به رشد خودت و خودم باشم.
از اینجا خطاب به متمم
(سلام سه ساله ، سرحالی؟
هستی میدونم .دوست دارم سیزده سالگی ات رو ببینم .(اون موقع اگر هنوز پروفایل من برقرارباشه بالای کامنتهام نوشته شده «من چهارهزارو هفتصدو سی و یک روز است که همراه متمم هستم»از دوم بهمن امسال حساب کن با در نظرگرفتن یه روز اضافه ی سالهای کبیسه .شاید سی سالگیت رو ندیدم .(و البته با توجه به سن و سالم ومیانگین سن مرگ و میر و علاقه ام به این مدلی زنده نبودن، بعیده که ببینم) ولی امیدوارم دخترم ببینه.
«اگر قرارباشه به تو وخودم یه امتیاز مشترک از صد بدم بدون شک اون امتیاز پنجاه و پنج خواهد بود.
پنجاه تاش برای تو
پنج تاش برای من
شاید در سهم خودم اغراق کرده باشم
ولی در سهم تو نه
امیدوارم امتیاز خودم رو هرروز بیشتر کنم.»
این متن داخل گیومه یکی از کامنتهای قدیمیه منه .شاید مال اردیبهشت پارسال .
الان اگر بخوام بهت گزارش بدم اون کامنت رو این شکل مینویسم:
«اگر قرارباشه به فعالیت تو وخودم یه امتیاز مشترک از صد بدم ، اون امتیاز پنجاه و پنج خواهد بود.
پنجاه و چهارتاش برای تو
یه دونه اش برای من
مسلما در حق خودم و امتیازی که به خودم دادم اغراق کردم
ولی در سهم توو حق تو، نه.
ممنونم که هستی .این ممنون بودن رو نمیدونم چطوری بیان کنم .اگر خودت عدد و رقمی داری که بشه حساب کرد،لطفا بهم بگو.
ممنونم به خاطر خوبیهایی که تو باعثشون شدی و من انجام دادم وبه خاطر ترک بدیهایی که تو باعثشون شدی و من ترکشون کردم،بدون اینکه نیمه تاریک خودم رو انکار کنم .به خاطر تفکر نقادانه به خاطر دنیای کیفی به خاطر مهارتهایی که تو به من نشون دادی قابل دستیابی و استفاده هستند.
ممنونم که هستی .لطفا بازهم باش.
به محمدرضا سلام برسون بگو لطفا قول اون عکس دونفره رو بهم بده.)
فکر میکنم جدای از مطالب و دروس ارزشمند و کاربردی که با زحمت و تلاش تیم متمم، در اختیار ما قرار میگیره، میشه از همین مسیری که متمم داره برای رشد و توسعه خودش (و در واقع ما) طی میکنه کلی چیزها یاد گرفت. و این به نظرم فرصت ارزشمند و کمیابی است که در کنار فرد و افرادی باشیم که کاملاً مبانی رشد و توسعه پایدار، استراتژی محتوا و تفکر سیستمی رو درک کرده باشن و هر روز با هر اقدامی که انجام میدن یا ویژگیای که اضافه یا حذف میکنن، یکی از مبانی این دروس رو هم به ما یا میدن و یادآوری میکنن. امیدوارم لیاقت این همراهی رو داشته باشیم و قدرش رو بدونیم.
قبل از هر چیز، تولد سه سالگی متممِ مون، خیلی مبارک 🙂
پیش نوشت: این پست رو بعدازظهر دیدم و خیلی خوشحال شدم از خوندنش، اما در شرایطی نبودم که بشینم راحت، پشت کامپیوتر و کامنت بذارم. بعد، گذشته از اینکه، بعدازظهر میخواستم برم کلاس (باشگاه)، امروز یه عزیزِ نازنینی بعد از مدتها که درد فراقش رو تحمل کرده بودیم، به خونه برگشته بود.
«زاینده رود» رو میگم.
دلم برای دیدنش پر میکشید. وقتی توی تاریکی دیدمش و اینکه سی و سه پل دوباره به زیبایی، توی آبهای روون و روحبخشش، انعکاس پیدا کرده بود؛ نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم. هم اشک شوق بود از دیدنش، هم اشک دلتنگی از اینهمه مدت، نبودنش و هم اینکه میدونستم خیلی زود، تا بیست روز یا یک ماه دیگه، دوباره ترکمون میکنه و خدا میدونه دوباره کی برگرده. بگذریم…
.
اصل کامنت: با عرض معذرت از «رنه دکارت» عزیز، از جمله ی معروف او میخوام وام بگیرم و بگم:
“متممی هستم، پس هستم.” 🙂
و محمدرضا. ما باید از تو تشکر کنیم.
«بخاطر اینکه هستی.»
تو نمیدونی، بودنت چقدر خوبه.
و کلاً بودنِ تو، برای ما و برای زندگی همه ی ماهایی که اینجا هستیم، پر از خیر و برکت بوده و هست.
تو با روزنوشته ها، با متمم، با کتاب پیچیدگی و سیستم های پیچیده؛ و با خیلی از نوشته ها و رفتارها و گفتارها و موضع گیری هایی که در شرایط و زمان ها و موقعیت های مختلف – مستقیم یا غیر مستقیم – داشتی و ما ازت خوندیم یا دیدیم یا شنیدیم یا حس یا دریافت کردیم؛ خیلی چیزها رو با ظرافت و به طریقی دوست داشتنی، به ما یاد دادی و یاد میدی و یا، به یادمون میاری.
تو الهام بخشِ ما برای خیلی عادت های خوب و مفید، مثل کتاب خوندنِ بیشتر، مطالعه ی بیشتر، نوشتنِ بیشتر، فکر کردنِ بیشتر، تلاش کردنِ بیشتر، و خیلی چیزهای خوبِ دیگه بودی و هستی.
و کلاً به واسطه ی روزنوشته ها و متمم، حس میکنم مثل این میمونه که از وقتی که باهات آشنا شدیم، دست ماها رو گرفتی از یه بیابون خشک و برهوت در گوشه ای از این دنیای دیجیتال، ما رو به یه باغ سرسبز و زیبا آوردی که خود این باغ، باز خودش پر هست از خیلی پنجره هایی که رو به منظره های دوردستِ زیبای دیگری از جهان باز میشن و ما میتونیم از این پنجره ها، باز مناظر بیشتری از جهان رو ببینیم و بشناسیم و یاد بگیریم و به دنیامون، وسعت بیشتری ببخشیم.
هر چقدر هم که سعی کنم از استعاره ها کمک بگیرم، نمیتونم بگم که تو و متمم، چقدر خوبه که هستین و چقدر توی زندگی ما نقش موثری داشتید و دارید و خواهید داشت.
از تو و از تمام همکاران خوبت و دوستان خوبم سمیه و شادی و دیگر دوستان، بابت همه ی تلاشهایی که برای متمم، با عشق انجام میدید، متشکرم و امیدوارم همیشه شاهد سلامتی و شادابی شما عزیزان و رشد و پویایی هر چه بیشتر متمم و موفقیت های تمام دوستان خوب و پرتلاش متممی مون باشم.
خوشحال کننده ترین خبری بود که اخیرا خواندم
🙂
تشکر فراوان از زحمات شما و گروه عزیز متمم
تبریک
بابت سه سالگیِ متمم؛ به همه ی بچه ها و به صورت ویژه به معمارِ ارشدِ متمم، محمدرضا
فکر می کنم یک گروه دیگه هستن که تأثیرِ زیادی در بخش (غیر درسی متمم 😉 ) دارن اما تقریبا اصلا دیده نمی شن که کسی بخواد ازشون “قدر” دانی کنه. من می خوام از اونها “قدر” دانی کنم.
این افراد (که طبیعتا بی نام و نشون هم هستن و خواهند موند)، به دو دلیل دنبال بهانه ای می گردن که یک “اکانتِ متمم” هدیه کنن. اولا به امیدِ ایجاد یک مسیر سرسبز و دل پذیر برای کار و زندگیِ هدیه گیرنده و ثانیا برای کمک به زیر ساخت های متمم. (البته خوب مثلِ هر کاره خوبی از انجام دادنش لذت هم می برن). گفتم شاید بد نباشه یه یادی هم از اون ها بشه.
راستی، من خودم خیلی دوست دارم جزو این گروه باشم اما فعلا خیلی فعال نیستم در این زمینه 🙂
سلام
فکر میکنم خیلی از بچههای متمم تو حوزهی خودشون افراد مهم و اثرگذاری هستن؛ و خیلیها هم هستن که احتمالاً افراد اثرگذاری خواهند شد. و زندگیِ دوستداشتنیای خواهند داشت. و شاید خیلی چیزها دست به دست هم دادن که اون لحظات خلق بشن؛ شاید بعضیهامون حتی یادمونم نباشه اما قطعاً متمم نقش خیلی مهمی تو به وجود اومدن اون لحظات خوب، زندگیهای دوستداشتنی، و اتفاقات اثرگذار داشته. امیدوارم در آینده منم شاگردی باشم که با افتخار بگم متممی بودم نه این که از ترسِ لطمهخوردن به اسم متمم توی ذهنها سعی کنم این مسئله رو مخفی کنم (البته متمم بزرگ هستا…. تو ذهن بقیه رو میگم 😉 )
از همهی عزیزان متمم و خصوصاً محمدرضای عزیز ممنونم که این طور راه توسعهی مهارتهامون رو هموار کردن 🙂
سلام
این پیغام صرفا جهت احوال پرسی نوشته می شود، در این شش هفت ماهی که در لندن به دلایل گرفتاری های کاری و عدم وجود امکان برای واریز پول به حساب ایران و شارژ کردن حساب کاربری، از دروس کاربر ویژه محروم شده بودم!
۱۰۳۸ روز با متمم بودم و ۱۰۳۸ روز تغییرات جدی در نگرش من به جهان و شاید نگرش جهان به من ایجاد شده است. امیدوارم همچنان بتوانیم در کنار هم به «تغییر» کردن ادامه دهیم.
متشکرم.
یاور
تولد متمم جزو روزهایی هست که هر سال یک خوشحالی وصف ناپذیری رو در من ایجاد میکنه. حتا بالاتر از روز عید و روزهای تولد دیگه(از جلمه تولد خودم). این روز، هرسال به من نشون میده که یک گروه متعهد، با داشتن یک چشم انداز روشن و تلاشهای بدون توقف خودشون چطور میتونن یک مجموعه اصیل و موثر رو ایجاد کنن که مایه افتخار اعضاش باشه.
این که هر روز رشد متمم رو میبینم، با شبکه افرادی که کنارش شکل گرفته و اطلاعات مفیدی که میونشون تبادل میشه ارتباط برقرار میکنم و هر سال بیشتر برای متممی بودن به معنای واقعی تلاش میکنم و با استانداردهای بالایی که وجود داره میدونم هیچ وقت هم قرار نیست این تلاشم تموم بشه و وقتی که لذت غنیتر شدن تدریجی مدل ذهنی و افکارم رو احساس میکنم، باعث میشه که حال خوبی داشته باشم که کمتر کسی رو میشناسم این حال رو تجربه کنه.
متمم تازه سه ساله شده و با این که در آغاز مسیر خودش هست آوردههای خیلی زیادی برای من داشته. امیدوارم که روزی من هم بتونم دین خودم رو نسبت به این آوردههای فراوان ادا کنم.
فکر میکنم بالاترین تشکر از تیم متمم رشد اعضای اون در سالهای آینده باشه و به عنوان یک متممی در عمل تلاش میکنم به بهترین شکل از تیم عزیز متمم و معلم عزیزم محمدرضا شعبانعلی تشکر کنم.
محمدرضای عزیز
خیلی خوشحالم که میتونم کنار متمم باشم و ازش استفاده کنم و ممنون از شما و همه دوستان متمم که این فضا رو ایجاد کردین و روز به روز هم برای بهتر شدنش تلاش می کنید، ان شاالله منم بیشتر وقت بذارم و بیشتر یاد بگیرم
سلام به همه دوستان
من هم به سهم خودم تولد سه سالگی متمم عزیز رو تبریک میگم و از تیم متخصص و پرتلاش متمم صمیمانه سپاسگزارم.
من از شاگردان دوره های MBA در یکی از موسسات بودم و در آنجا بود که اول با روزنوشته ها و بعد متمم آشنا شدم. این آشنایی در زندگی من مثل نقطه عطف بود مثل یه شروع تازه برای نگریستن به دنیا و زندگی ام. گاهی فکر می کنم اگر متمم نبود حدود ۶۰۰ ساعت آموزش ( باوجود مدرک معتبر) آیا تاثیری در کار و زندگی ام داشت? پاسخ را می دانم و اعتراف می کنم هیچ.( البته اگر از سرمستی کسب عنوان دانش آموخته MBA صرفنظر کنیم.)
حقیقتا از متمم بسیار آموخته ام و قدردان زحمات بی پایان متولیان محترمش هستم.
پیروز و پایدار باشید.
ارادتمند
درود بر معلم زندگیمان محمدرضا شعبانعلی عزیز
نمیدونم در طی تاریخ تا امروز چند اتفاق در سطح جهانی رخ داده که باعث شده انقلابی رخ بده و پارادایم ها تغییر کنه.
قبل از اختراع چرخ و بعد از اختراع چرخ – قبل از اختراع خط و بعد از اختراع خط – قبل از تولد مسیح و بعد از تولد مسیح- قبل از انقلاب صنعتی و بعد از انقلاب صنعتی – قبل از انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی و ….
ولی آن چیزی که زندگی من رو دگرگون کرد و تاریخ زندگی من رو به دو قسمت تبدیل کرد نه تولد مسیح بود و نه انقلاب صنعتی !
گرچه همه ی این قبل و بعد ها تاثیر شگرفی در زندگی ما و روند تکاملی ما داشته است ولی هیچ کدام از این ها برای من مهمتر و تاثیر گذار تر از ( قبل از تولد متمم و بعد از تولد متمم ) نبوده است.
من کمتر از یک سال است که با متمم آشنا شده ام ولی همین آشنایی کم زندگی من را به قبل از آشنایی با متمم و بعد از آشنایی با متمم تقسیم کرده است.
متمم باعث شد شیوه ی جدیدی از فکر و اندیشه را یاد بگیرم و باعث انقلاب فکری در من شد.
هم اکنون که به محمدرضای قبل متمم فکر میکنم جز شرمساری و خنده چیزی برایم باقی نمیماند.
زندگی بدون یادگیری و متمم دیگر برای من بی معنی است.
متمم عطشی را که سیستم آموزشی سالهااا به آن پاسخ نادرست داده بود را پاسخ صحیح داد.
متمم به من جان دوباره بخشید و من را به زندگی بازگرداند.
از صمیم قلب از محمدرضا شعبانعلی گرامی و گروه خستگی ناپذیر متمم و خانواده ی عزیز متمم سپاسگزارم و امیدوارم در این راه شیرین یادگیری همیشه در کنار هم موفق باشیم.
سلام و خسته نباشید به همه
البته میدونم هیچ کس خسته نیست و همه کار در این سایت با عشق انجام می شود
به نوبه خودم خواستم در این پست خوشحال و شاد کننده من هم سهم کوچکی داشته باشم.
این را تقدیم می کنم به همه متممی ها الخصوص محمدرضای عزیز که همیشه با اون صبوری معلمانه خودش ناآگاهی ها و تنبلی های من را نادیده گرفته.
http://s6.picofile.com/file/8283670150/20170123_200256.jpg
http://s6.picofile.com/file/8283670292/20170123_200307.jpg
http://s2.picofile.com/file/8283670484/20170123_200341.jpg
http://s3.picofile.com/file/8283671492/20170123_200319.jpg
من خودم را عضو کوچکی از این خانواده بزرگ می دانم و امیدوارم که حضورم در این خانواده روزی همراه با تاثیر باشد.
متمم ۳ سالگیت مبارک.
عکس ها با کیفیت پایین تر
http://s7.picofile.com/file/8283674492/1a.png
http://s1.picofile.com/file/8283674534/2a.png
http://s4.picofile.com/file/8283674568/3a.png
http://s2.picofile.com/file/8283674600/4a.png
متمم عزیز تولدت مبارک
محمدرضای عزیز ممنونم به خاطر این حرکت ارزشمندی که شروع کردی و با تمام مشکلات داری ادامه می دی، قدردان کسانی هستم که نمی شناسمشون اما تلاش ها و فعالیت هاشون باعث شده الان متمم سه ساله بشه و همین طور تمام دوستان متممی که با کامنت هاشون، خیلی چیزها رو یاد گرفتم.
متمم باعث شد از کتاب خوندن لذت ببرم، صادقانه بگم تازه متوجه شدم چه طور باید کتاب بخونم
متمم باعث شد با خیلی از افراد ارزشمند آشنا بشم
متمم باعث شد به خیلی از مسائل دقت بیشتری داشته باشم
و …
متمم عزیز ممنونم
محمد رضا، خیلی دوست داریم. این از این. گفتم همین اول حرفی رو که میخواستم با هزار پیچ و تاب ،آخر سر بگم، بزنم که با خیال راحت ادامه حرفهامو بنویسم 🙂
چندین ساله که روز تولدم میشینم فکر میکنم که بهترین هدیه ای که میتونم به خودم بدم چیه. سعی میکنم چیزی باشه که بالاترین حس رضایت و حال خوب رو بهم بده.(مثلا یکسال ،خوندن دوباره یک دفتر از مثنوی به خودم هدیه دادم و یه سال خوندن درسگفتارهای مصطفی ملکیان) راستش الان دو ساله که هرچی فکر کردم، چیزی بهتر و بالاتر از متمم نتوستم به خودم هدیه بدم. شما نمیدونین که من بابت این هدیه چقدر شکرگزارم.
از بزرگان زیادی (از جمله حضرت علی)نقل شده که:زکات علم،نشر آن است. ضمن پیروی از این نصیحت، باید بگم که من فکر میکنم یک مرحله از زکات علم هست که شاید مقدم بر این مرحله باشه و اون اینکه،زکات علم،عمل کردن به اونه.
گاهی اوقات که روزنوشته ها و متمم رو میخونم و دارم یاد میگیرم، حس میکنم بار خیلی سنگینی رو دوشم قرار گرفته، واقعا گاهی میترسم و حس خوبی رو تجربه نمیکنم. از این میترسم که نتونم به آموخته هام عمل کنم، نتونم سیستمی فکر و عمل کنم، نتونم به مسئولیتم اونطور که راضیم میکنه برسم، چون مطمئنم آخرین روز زندگیم،بیشترین پشیمانی و حسرتم از کارهایی خواهد بود که میتونستم انجام بدم و ندادم.
معمولا از اینکه بگم دوست محمدرضا شعبانعلیم ،نگرانی ندارم،ولی واقعا از اینکه بگم،من در مدرسه محمدرضا و متمم شاگردی کردم ترس دارم. امیدوارم روزی برسه که اونطور که دلم میخواد،بایستم و به خودم بگم که من شاگرد محمدرضا و متمم بودم.
از محمدرضا ممنونم که تلاش کرده و میکنه تا چنین فضایی با این سطح از کیفیت برای خودش و ما،فراهم بشه.
از همه دوستان زحمت کش پشت صحنه متمم(که من فقط سمیه خانم و شادی خانم رو میشناسم) ممنونم و قدردان زحماتشون هستم.
از همه دوستان متممی که طی این سالها ازشون چیزهای مختلفی یاد گرفتم ممنونم.
خلاصه از زمین و زمان ممنونم!
پی نوشت: امیدوارم روده درازی منو ببخشید، آخه متمم که راه تقدیر و تشکر رو بر ما بسته و سالی یکبار این فرصت رو بهمون میده، طبیعیه که نتیجه ش میشه همین 🙂
درسته که متمم همه جا و به همه شکل به ما گفته: «افتخار میکنه از اینکه همراه ماست» ولی به نظرم بودن در کنار متمم و همراهی اون باعث افتخار و مباهات تکتک ما متممیها هم هست.
از خوندن این گزارش خیلی خوشحال شدم و باید بگم که بیصبرانه منتظر هستم که متمم مثل همیشه با برنامههای آموزشی فوقالعاده خوبی که داره ما رو غافلگیر کنه.
از طرفی، بیشتر از این خوشحال هستم که واقعا توی این مدت، بودن در متمم، تونسته در کیفیت زندگی من اثر داشته باشه. اثری که واقعا تعیین ابعاد و اندازه دقیق اون برای خودم هم امکانپذیر نیست. همچنین احساس مفید بودن، رضایتخاطر و آرامشی که از بودن متمم در زندگیم دارم رو نمیتونم حتی با هزاران کلمه اون رو توصیف کنم.
هر چند که به باور من تغییر رفتار، گفتار، تفکر و در کل هر نوع تغییری در زندگی سخت هست و باید برای اون تلاش بیوفقهای رو انجام داد ولی معتقدم با وجود متمم در زندگیم، راحتتر تونستم در رفتارم، گفتارم و تفکرم تغییراتی رو به وجود بیارم. تغییراتی که همگی باعث شده دنیای بیرون و درون خودم رو بهتر بشناسم و درک کنم.
در آخر به جرات میتونم بگم که متمم برای من، تنها اسم یه سایت و یا اسم یه مکان آموزشی آنلاین نیست. بلکه متمم رو جزئی از هویت فعلی خودم میدونم. هویتی که دوست دارم در همه جا با اون شناخته بشم و با غرور و افتخار بگم که: «من یک ممتمی هستم».
سلام.
سومین سال فعالیت متمم را تبریک عرض می کنم.
نکته ی اول- متمم برای من دستاوردهای بزرگی داشته است.
نمی توانم بگویم که کدام درس متمم روی کدام رفتار و کدام مهارتم تاثیر داشته و کدام بخش از اشتباهاتم را اصلاح کرده است، اما در مقایسه ی رفتار خودم پیش و پس از متممی شدن تفاوت های آشکاری می بینم.
پیدا کردن / افزایش مهارت تصمیم گیری، تجزیه و تحلیل رفتارها و گفتارها و نوشتارهای آدم ها و حتی صاحب نظران، برخورد علمی با پدیده ها، تفکیک علم و شبه علم که پیش تر مهارتی برای تفکیک شان نداشتم، توانایی رابطه برقرار کردن بین آنچه در جامعه و سازمان به سرم آمده و می آید با یافته ها و مستندات علمی به قصد تجزیه و تحلیل و پیش بینی و گاه پیش گیری از رفتارهای بعدی، مهارت هایی که در حوزه ی ارتباط با آدمها – گاه حتی افراد خانواده – پیدا کرده ام ، مهارت های برنامه ریزی ، آشنایی با صاحبنظران ِ خردمند و بنامی که پیش تر حتی نام بسیاری از آنها را نشنیده بودم چون سیستم کپی کاری کتابها و مقالات غیر متممی فقط تعدادی نام مشخص را مرتباً برجسته و تکرار می کند، مدل ذهنی، تفکر و نگاه استراتژیک، فن مذاکره، کسب وکار، بازاریابی، فروش، سیستم ها و ….. تعدادی از مفاهیم بسیاری بوده که پیش از متمم، یا نمی دانسته ام یا در حد آموزش های جسته و گریخته ی کلاس های درس درباره شان می دانسته ام – یعنی تقریبا هیچ – ولی حالا پس از متمم، تفاوت های بسیاری را در خودم مشاهده می کنم.
مواقع بسیاری هست که در سر کلاس درس دادن و درس خواندن و در بحث کردن علمی، خودم متوجه می شوم که دارم متممی رفتار می کنم و همین موضوع پشتوانه ای محکم در ادامه ی درس و بحث برایم ایجاد می کند.
امروز با غرور می نویسم که من پس از متممی شدن هم با پیش از متممی شدن خودم فرق بسیار کرده ام، هم با همه ی کسانی که هنوز متممی نشده اند.
نکته ی دوم- این سابقه ی سه ساله ی متمم با روند دائما در حال تعالی اش نوید بخش این است که این بوستان ِ اندیشمندان – برگرفته از قول مولا علی(ع) در باب کتاب – هر روز درختانش پربارتر و شاداب تر و میوه هایش لذت بخش تر خواهند بود.
خوش به حال ما متممی ها.
نکته ی آخر:
در تمام روزهای عمرم از یک تاریخی به بعد، این آموزه ی گرانمایه ی جناب شعبانعلی آویزه ی گوش من شده است که: هر وقت داخل اتوموبیل سی دی گذاشتم و با عزیزانم گوش دادیم و سفری خوش را تجربه کردیم، یادم باشد که کسی، روزی، در جایی، لذت هایی را از خودش دریغ کرده تا این لذت را برای من و همسفرانم فراهم سازد.
از آن تاریخ به بعد، در همه ی زمان های لذت بردن، به یاد چنین کسانی بوده ام. برای همین اینجا لازم می دانم از همه ی کسانی که در پشت صحنه ی متمم لذت هایی را از خودشان دریغ کرده اند تا با کیفیت ترین آموزشها را برای من و همسفرانم در متمم فراهم سازند تشکر کنم.
بر خلاف کامنت سالهای گذشته ، این بار از کسی نام نمی برم چون می دانم که خیلی شالن را اصلا نمی شناسم و نمی خواهم جفایی در حق کسی کرده باشم.
از همه ی همراهانی که با تولید محتوای علمی در قالب درس و یا کامنت ها و پاسخ هایشان به تمرینات متمم به ارتقاء دانش و مهارت های من کمک کرده اند تشکر می کنم.
برقرار باد روزگار متممی بودن.
با سلام به محمد رضا جان و تمامی تیم متمم،که با تلاش شبانه روزی خود در جهت گسترش تولید محتوا ی اصیل فعالیت می نمایند ، بخصوص از انگیزه دیده شدن که ( شوق انگیزیز ترین میل است برای رشد )خود را به اختیار محروم کرده اند، که این خود نشان دهنده اولویت هایشان و دغدغه هایشان در تولید محتوا است نه کاسبی محتوا ، ،اعتراف می کنم تولید محتوا اصیل ،یکی از سخت ترین کارها است ،زیرا باید بسیار اهل فن بود که دیدگاه و نظرات چنان روان باشد که فراگیر شود .
و اگر بلوغی هم ایجاد شده ،بدانید که در اثر تلاش های شبانه روزی یک تیم منسجم، در سایه یک فرد ایثار گر که هم مرید و هم مراد است، بوجود آمده . (قدران و سپاسگزار تان هستم )
گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد ،یاد آموختیم
پس ،سودای سواد آموختیم
از پدر ،گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
شعر از محمد حسین شهریار
با امید موفقیت و سلامت و رشد بیشتر متمم،
سپاس بابت تلاشهای تیم متمم عزیز
بودن در کنار شما و سایر دوستان برایم افتخار بزرگی است.
چند وقت پیش وقتی با یک فارغ التحصیل MBA بحث می کردم با وجود اینکه رشته ی من چیز دیگریه . متوجه شدم یک فاصله ی زیادی بین سطح دانش ما وجود داره و خیلی احساس غرور کردم از اینکه خروجی متمم از خروجی حتی دانشگاههای معتبر بالاتر است.
ممنون از شما آقای شعبانعلی برای اجرای این پروژه بزرگ و استمرار شما
تولد سه سالگي متمم مبارك
از محمدرضاي عزيز و سميه و شادي و بقيه ي دوستان همراه
بخاطر سبك منحصربفرد توليد محتواي فارسي و تلاش براي ارتقاي استانداردهاي آموزشي و
فراهم آوردن فرصت آشنايي با مطالب روز دنيا براي من و ما سپاسگزار م.
خوش بدرخشيد و برقرار باشيد .