بحثی داریم به نام «سیگنالهای مبهم» یا «Mixed Signal». میگویند اگر میخواهی یک نفر را کامل گیج کنی و از روند مذاکره حذف کنی، در مدت زمان کوتاهی سیگنالهای متناقض به او بده. فکر کنم بچه ها دارند همین شوخی را میکنند.
یکی اس ام اس داده: «زمان آمدنم به ایران را سه بار عوض کردم تا هفته ای اینجا باشم که همایش انتخاب برگزار میشود. خوشحالم که توانستم در آن شرکت کنم. کاملاً راضیم».
دیگری یک ربع بعد پیغام آنلاین داده که: «از تهرانپارس تا ولنجک راه دوری بود به این همایش نمی ارزید».
شما بگویید چه کنم!!!!!
یاد یه سوالی افتادم که تو درس مکانیک شنیدم:
قانون سوم نیوتن میگه اگر جسمA به جسم B نیروی F رو وارد کنه، جسم B هم به جسم A همان نیرو را در جهت عکس وارد میکنه، دوستان میپرسیدن پس چرا حرکت داریم؟ جوابی که معلم میداد این بود: مرجع نیروها و نقطه اثرشون فرق داره
هیچ وقت نمی شه همه را راضی کرد …هر کسی به دنبال چیزی است …اگر آنرا نیابد ناراضی است .خودش انتخاب کرده است که بیایید اگر نیافته شاید اشتباه انتخاب کرده بوده …به هرحال نمی شود انتظار داشت هفتصد نفر آدم متفاوت یک نظر را داشته باشند .ما که راضی بودیم و از اینکه مدیران ایران شما و برنامه هایتان را به ما معرفیک ردهاست خیلی خوشحالیم
فقط سپاس
اينهم سيگنالي در ميان سيگنالها
صبور باش و ادامه بده.
هر کسی برای انجام کارهای نکرده ی خودش توجیهی میاره استاد!
من هم مسیرم تا ولنجک دور بود و وسیله هم نداشتم، با این حال رسیدم و استفاده کردم.
ممنونم
باز هم قصه تکراری قضاوت کردن با یک نگاه و در یک نگاه آن هم بدون شناخت انگار تمومی نداره 🙁
البته من که اونجا نبودم پس قطعا به راست یا غلط بودن انتقادها کاری ندارم ولی من چند ماهیه که مهمون خونه مجازی مهندس شعبانعلی هستم می خواستم چند موردی رو عنوان کنم چون من نمک خورده این خونه ام پس نباید نمکدان رو بشکنم!!
۱- پرداختن به حاشیه در هر امری سبب اتلاف وقت و انرژی میشود
۲- کسب رضایت همگان در هر مسئله ایی نیز غیر ممکن است چون تفاوتهای فردی و نوع دیدگاه های انسانها با هم متفاوت است
۳- زوم کردن رو جزئیات زندگی انسان را از اصل و کلیت زندگی عقب می اندازد
۴- هیچ کاری بدون انتقاد نیست حتی کاری که انسان برای خودش انجام میدهد در این همایش ۷۰۰نفر انسان با ۷۰۰ نوع دیدگاه ، اعتقاد،شیوه وسبک ، اخلق و خو وووووو…… پس انتقاد امری طبیعی است ولی اگر تعداد انتقادهای صحیح مثلا ۱۰ مورد بوده و نکات مثبت و قابل توجه همایش ۹۰ مورد بوده چرا ما عادت داریم اون ده تا رو انقدر بزرگ جلوه بدیم که اون ۹۰ تا در لابلای اونها گم بشن و دیده نشن ؟؟؟(این مثال رو به طور کلی عنوان کردم به عنوان یک تلنگر اول به خودم )
محمد رضا جان یه ای کاشی همیشه حسرت دلم شده به شما میگم چون میدونم گوش میدی و درک میکنی
ای کاش چشمهایمان کمی مهربانتر میدید
به قول دوستمون بگذرید
هرکسی از ظن خود شد یارمن/از درون من نجست اسرار من
سلام استاد
واقعا خواستم ازتون تشکر کنم و بگم که من و ۳ تا از دوستانم که از کرج در این همایش شرکت کردیم واقعا راضی بودیم و واقعا عالی بود، من چون شاگرد شما هم هستم به بحث ها و طرز تفکر شما عادت دارم و میدونم که دقیقا در همایش ها و کلاس های درس شما به چه چیز هایی باید توجه کنم و دنبال چی باشم ولی دوستانی که شاید با شما خیلی آشنا نیستن اصولا اعتقاد داشتن که بحث مفید بود ولی راه کاری ارائه نشد یا بعبارتی بحث جمع نشد ولی من متعقدم که در یک همایش باید سر فصل ها و نکات مهم را جمع کنیم و بعد خودمون موضوع را دنبال کنیم نمیدونم چرا همه ما عادت کردیم همه چی راحت باشه و یکی همش بهمون دقیقا بگه که چکار کنیم چه کار نکینم بهتره که خودمون هم یکم تلاش کنیم.
واقعا ازتون بابت این همایش ممنونم همه چی عالی بود از صحبت های شما گرفته تا انتخاب سالن و پذیرابی
واقعا به شما و تیم خوبتون خسته نباشید میگم.
سلام چقدر حاشیه داشته این همایش انتخاب
سلام استاد
دیروز میخواستم از نزدیک ازتون تشکر کنم ولی خودم رو جای شما گذاشتم که داشتین با ۷۰۰ نفر صحبت میکردید و اگه من جای شما بودم مسلما دیونه میشدم به همین خاطر ترجیح دادم که مجازی تشکر کنم به خاطر وقتی که گذاشتین اون هم با این مبلغ شاید جاشوا بل دیشب شما بودین.(البته خونده بودم ولی یادآوری و دلیلش واقعا برام تکان دهنده بود.)
بعد از همایش تا خونه پیاده رفتم نزدیک ۴ ساعت راه بود اونم زیر بارون به نظرم ارزش مطالب شما از ولنجک تا کره ماه هم می ارزید چه برسه ولنجک تا تهرانپارس.واقعا جز بهترین جمعه های عمرم بود.
ازت ممنونم
سیگنال خودت قوی تره و همه این سیگنال ها رو خنثی میکنه 🙂
تمام چیزى که خدا از بشر مى خواهد یک قلب آرام است مهندس جان
ايراد از فرستنده است
لطفاً به گيرنده هاي خود دست نزنيد
يا سيگنال خود بخود تنظيم ميشه انشالله
يا كانال كلاً ميره روي يه ستلايت ديگه
شوخی:
آقای شعبانعلی ما بگیم چی کار کنی؟ decidephobia داریناااااا ما بگیم بعد اگه نتیجه نداد به قول خودتون همه … رو به بدی ما(: (سرعت ودقت یادگیریو داشتین)
جدی:
در خصوص اون دوست عزیزمون که گفتن وقت کم آوردی تا جایی که من یادمه هفت و ۴۵ دقیقه تموم شد یعنی ۱۵ دقیقه وقت اضافه (چون عجله داشتم همش ساعتمو چک میکردم و دقیق یادمه)
و اون دوست دیگمون که گفتن مغرورین اگه شاگردشون هستین باید بگم همه معلما قبل از کلاس نقاب به چهره میزنن این اقتضای شغل معلمی اگه اینطوری نباشه تو هیچ سیستم آموزشی نمیذازن شما تدریس کنی(به عنوان ادمی که موسسه خصوصی بودم اینو میگم سیستم دولتی اموزشم که واضحه احتیاج نداره چیزی بگم از مصاحبش معلومه که حتماباید فرشته باشی تا قبولت کنن) و اگرم شاگردشون نستین یعنی مثل خود من هستین توصیه خواهرانه میکنم بهتون با یه بار دیدن قضاوت نکنین اینو خودشون هم در فایلای صوتی به صورت دقیق و خاص آموزش دادن باید زمان بگذره تا یه شناخت نسبی نه دقیق از یه نفر پیدا کنین تازه نه سر کلاس و همایش(همیشه به این فکر کن که روز اول مدرسه از دوستت چه تصوری داشتی روز آخر چه تصوری داشتی به نظرم همه این معجزه زمانو تجربه کردن)
منطقی
ادم عاقل دو بار از یه سوراخ گزیده نمیشه داریم تو یه مملکتی زندگی میکنیم که وقتی اخبارشو نگاه میکنی اولش میگه به نام خدا با سلام و صلوات بر محمد و خاندان مطهرش بعد شروع میکنه تو چشمت زل میزنه دروغ میگه مثلا همین چند روز پیش راه دور نریم نرخ تورم ۲۳درصد(همه چی دوبرابر شده) اعتراض خیابانی بازاریان تهران به خاطر فیلم توهین امیز به پیامبر(اعتراض به گرونی ارز بود) مواقعی هم که دروغ به ذهنشون نرسه اصلا نمیگن مثلا بازداشت آقای جوانفکر (مشاور رییس جمهور در امر مطبوعات) این از رسانه ملی
مسئولین هم که علاوه بر نام خدا باید اندازه ریشو حتما رعایت کنن و یقه تقوا رو هم سه قفله کنن بعد هر کاری میخوان میتونن بکنن (فقط خواهشا نگید ندیدید که مطمئنم هر کی بالای ۲۰ سالش باشه حتما برخورد داشته با اینجور آدما)
آقای شعبانعلی یه مطلبی در رابطه با عکس تبلیغ پپسی تو ماه گذاشته بودن که تو وبلاگشون نوشته بودن ما نباید گول این حرفو میخوردیم چون سی سال پیش والدینمون قرار بود عکس … تو ماه ببینن الان ما دوباره داریم همون اشتباهو مبکنیم
این حرفشون دقیقا اینجا هم صادقه چون والدین ما یه روز گول همین ظواهرو خوردن الانم خیلیاشون به اشتباهشون اعتراف میکنن ما اینکارو نکنیم با گفتن یا نگفتن یه لفظ (به نام خدا ) قضاوت نکنیم به عمل نگاه کنیم حضرت علی گفتن تمام اعتقادات شما بی عمل نمی ارزد و پیامبر به اون عظمت به دخترش گفت برو و به عمل خویش بپرداز که اعتقادات تو ونسبتت با من در قیامت ضامن نمیشود.
ضمن سلام.تبریک میگم به این نظرتون.عالی بود.پایدار باشید.
بگذر…:)
محمدرضای عزیز
من در تاریخ همایش مسافرت بودم ولی چون به برنامه های شما اعتقاد دارم آنرا با هزینه خودم برای دو تن از دوستانم به صورت هدیه ثبت نام کردم و الان بر اساس رضایت انها از شما سپاسگذارم.
قطعا تنها کاری که از عهده شما هم هیچگاه بر نمی آید راضی کردن همه است پس به آن (به شکل مطلق) نیندیش.
استاد این فوبی انتخاب داشته یه توجیه واسه خودش پیدا کرده تا نگن impulsive بوده….
:DD
الهی…
استاد شما دیگه خیلی به حرفای همه بها می دید…شما کار خودتان را بکنید کسانی که شما را بخواهند همیشه کنارتان می مانند..من نگرانتان هستم….یعنی بیشتر نگران خودم هستم که شما به این سیگنال های پوچ . مبهم گوش کنید و بخواید ترک ما کنید… 🙁
استاد شما به خاطر کسانی مثل ما . . . باشیدو بگذارید که ما هم از این بودن لذت ببریم…دیگه این حرفای منفی نزنید…و نذارید اینجا لطفا..ممنونم 😉
آن ها را به عنوان یک واکنش و رفتار کودکانه در نظر بگیرید و به قلب خود اعتماد کنید،که کرده اید و همچنین به دوستان واقعی و همیشه منتظر….
با آرزوی سلامتی و موفقیت های روز افزون
بچه هاشروع کردن یکی از اون گنده هارو حذف کردن دوستدارم خوب از خودت دفاع کنی چون تو یکی از بهترین افراد جناه مایی 🙁
ما هم تا میتونیم از یکی از افراد خوبمون دفاع میکنیم
ما ارض معذرت این شکلک خنده بود به ناراحتی برگشته اگه امکان داره درستش کنید
استاد من گفتهاند: برنامه خود را بر اساس بدترين سيگنال تنظيم كنيد اما رفتار شما بر اساس بهترين سيگنال ارائه شود!
لذا الان من اگر بودم (به جاي شما) از دوستان گروه اول تشكر ميكردم و اعلام ميكردم كه سعي ميكنم همايش بعدي را بصورت همزمان در چند محل ارائه كنم كه دوستان دچار مشكلاتي از اين دست نگردند!
ضمنا خودم را براي ارائه همايشهايي به زيبايي و شكوه اين همايش و بلكه بزرگتر و باشكوهتر آماده ميكردم تا دانشجويان واقعيام كه هميشه چشم و دلشان با شنيدن درسهاي من جلاميگيرد همواره راه رشد را طي كنند.
موفق باشي محمدرضا جان، من به شخصه همه اين پيامها را نشانه موفقيت شما در تربيت دانشجو ميدانم.
سلام جناب شعبانعلی…واقعا خسته نباشید
من دیروز در همایش شما حضور داشتم و به علت اینکه از شهرستان اومده بودم(سبزوار)نیم ساعت دیر رسیدم و یک ربع هم زودتر رفتم(چون ساعت ۹ بلیط اتوبوس داشتم)
اما واقعا استفاده کردم.اگه یادتون باشه در تایم اوت،زمانی که شما از سن اومدین پایین و همه داشتن میرفتن بیرون،من از آخر اومدم وبه شما سلام کردم و میخواستم روبوسی کنم و خودمو معرفی کنم که شما رفتین.
و اما نظر من در مورد همایش:
۱)تا سه چهارم قسمت اول را که در فایل صوتی توضیح داده بودید و به نظرم فقط کمی بسطش دادید.و چه بهتر می بود که همون را ادامه میدادید.
۲)از یک چهارم باقیمانده قسمت اول،بعلاوه همه قسمت دوم،از اصل بحث کمی دور شدید و به سمت نقل قول و بیان اصول پراکنده و بعضا غیر ضروری،پرداختید.(شاید اگر برای هرکدام از این اصول،جداگانه وقت صرف میکردید و صحبت میکردید،خیلی جذاب تر میشد)
۳)زاویه دیدتون برای سخنرانی واقعا مثال زدنیه.(فوبیای تصمیم گیری:واقعا باید بشینی فقط دو روز در موردش فکر کنی و تعجب کنی)
۴)من اولین بارم بود که در سخنرانی شما شرکت میکردم و با تصویری که از سخنرانیتون ترسیم کرده بودم،یه ذره فرق داشت.
و در کل،با اینکه خیلی سختی کشیدم و هنوز که هنوزه پاهام داره میشکنه(دو تا چراغ قرمز مونده تا میدان یاسمن رو تا میدون پایین دانشگاه، بکوب دوییدم و چون اشتباه رفته بودم،دوباره برگشتم)به اینکه شما رو از نزدیک ببینم و از همایش پربارتون استفاده کنم،می ارزید.
خسته نباشید و خدا قوت.