برایم کامنت گذاشته که:
«جسور باش! نترس. حرفهایت را بزن. مشکلات حکومت را بگو. خیانتها را بگو. چرا میترسی؟ بزدل. محافظه کار! بدبخت! چرا نمی نویسی؟ ملاحظه چه چیزی را میکنی؟ انتخابات نزدیک است. نباید موضع مشخصت را اعلام کنی؟…»
و در پایان زیر کامنت نوشته است:
«دانشجو»
بدون هر گونه اطلاعات بیشتر. بدون آدرس ایمیل!
در دل گفتم: من که آدرس و خانه و شرکت و جایگاه و اطلاعات خانوادگیم مشخص است، حرفهایم را هم که میزنم، انتقادها را هم که منتشر میکنم و به بحث می نشینم! اما تو جسور باش. نترس. حرفهایت را بزن… و در آخر مشخصات کاملت را بنویس.
همانطور که در دنیای واقعی، هر بچه ای پدر و مادری دارد – یا ترجیح میدهد داشته باشد – در دنیای مجازی نیز خوب است حرف ها، «پدر» یا «مادر» مشخصی داشته باشند. معلوم باشد چه کسی حرف زده و برای چه حرف زده و از چه جایگاهی حرف زده و ..
تا کنون تلاشم این بوده که عمده کامنتها – غیر از آنهایی که کلمات رکیک یا توهین مستقیم به نظام دارند – را تأیید و منتشر کنم. اما افزایش حجم کامنتها و بازدید سایت (که طی هفته های اخیر ۳ برابر شده است)، کامنتهای زیادی را بدون «والدین!» به سایت من سرازیر کرده است!
کسانی که در زیر نامشان «دوست»، «دانشجو»، «موشموشک»، «بهارک»، «رامسر»، «آبادی خواه» و … مینویسند. بی هیچ توضیحی.
از این به بعد، کامنتهایی که گوینده مجهول الهویه داشته باشند تأیید نخواهند شد. مکانیزمی هم در نظر گرفته ایم که کسانی که به صورت منظم کامنت میگذارند، اسپم نشوند. همچنین اگر کسی کامنتی فرستاد که متن آن تند بود، با یک ایمیل اعتبارسنجی، ابتدا از واقعی بودن هویت گوینده اطمینان حاصل شده و سپس متن وی منتشر شود.
امیدوارم این فضای جدید، صلح و امنیت و آرامش و بستری مناسب برای گفتگوی سازنده را برای دوستان همیشگی من فراهم آورد…
سلام جناب آقای مهندس شعبانعلی خوبید که ایشالله اگه راهنمایی کنید منو ممنون میشم ، بنده در شهرداری مشهد کار میکنم ، لیسانس برق گرفتم ، سه ساله که شاغلم در شهرداری ، برا ارشد میخوام برم mba بخونم ، میخوام ببینم نظرتون چیه ، اگه کمک کنید ، چون شهرداری حقوق پایینی داره به نظرم بخونم که در آینده هم برا دکترا ادامه بدم بهتره این رشته و هم تو زندگی مثلا برا شغل دوم و هم این رشته برا شهرداری هم بهتره چون برق رو که دیگه بلدم نظرتون چیه مهندس جان ، واقعا نیاز به کمک دارم ، جدی جدی ، روزگار به کام ♥♥♥♥♥♥♥
سلام
سپاسگزارم
همین نظر رو درباره ادامه تحصیل دارم ولی فرهنگ جامعه ای که در اون زندگی میکنیم جور دیگه ای ایجاب میکنه و همه شهامت شناکردن برخلاف مسیرآب رو ندارن
گرچه تخصص عملی مفیده و کارامد ولی این تخصص تحصیلیه که فرد رو معرفی میکنه
سلام- واقعا جالب بود، شما درست می گی، کمتر کسی دنبال علم واقعی هست، همه دنبال شهرت و نام و پول و این طور مزخرفاتن، بماند که ادامه تحصیل به هر هدفی باشه یک خوبی هایی داره که نمی شه انکارشون کرد اما زندگی هدفمند و دنبال شهرت نبودن و مفید بودن رو انتخاب کردن خیلی مهمه که اغلب ما آدما ازش غافلیم. موفق باشین.
آره دیگه وبلاگ بقیه رو هم میخونن و مسخره میکنن و مزاحمت ایجاد میکنن برای کسایی که راحت و بی شیله حرفاشونو میزنن اما خودشون اندازه یه نام و نام خانوادگی اعتبار ندارن.
http://www.masorian.com
عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما.تعریف از پستهای فیس بوکی و متمم ها و روز نوشتهایی که بخشی از مطالعات روزانه من شده است بماند برای خودم 🙂 اما مثالی دیگر در این پست را میتوان در دنیای مجازی یافت که با اسامی نظیر آتوسا ایرانی، کوروش ایرانی، داریوش پهلوی، آریا ایرانی و هزاران اسم از این قبیل دانست که در هر موضوعی با کلماتی توهین آمیز همگان رو مورد تمسخر و استهزا قرار میدهند و به طور صد در صدی شما را فردی بزدل و جیره خوار میدانند.این در حالی است که انها با هویت مجهول و با عکسی از تخت جمشید و امثالهم درجه شهامت و جسارت خود را فریاد میزنند.و مشکل اینجاست که این روند کم کم دامن میزند به مبارزات اینترنتی که نهایتا دو روزه است و با چند کلیک توقع کن فیکون در جامعه دارند و احتمالا برای نوادگان خود از مبارزات طاقت فرسا هم خواهند گفت.این شده که بخش عظیمی از جامعه در توهم بالاتر بودن از سایرین قرار گرفته و آثارش در زندگی اجتماعی یکی دوتا نیست متاسفانه.باز هم سپاس
به نام خدا
با سلام و عرض ادب
بسار سپاسگزارم برای مطالب مفیدتون
جناب مهندس بنده دانشجوی رشته عمران هستم ولی متاسفانه
نمیدونم دقیقا در اینده میخوام چه شغلی داشته باشم
من هم مثل شما دوست دارم کار هایم نتیجه عینی داشته باشد
گاها بازرگانی به ذهنم میرسد گاها با خودم برنامه ریزی میکنم ارشد اقتصاد بگیرم
تا در این ضمینه فعالیت کنم
گاها فکر میکنم بهتر بود رشته برق میرفتم
حال خواهشم از شما این است که به من یاری کنید تا بفهمم چه شغلی مناسب من هست؟
با ارزوی سلامتی شما
سلام اقای شعبانعلی
من مدرک کارشناسی مدیریت صنعتی دارم.به رشته ی تحصیلی ام هم علاقه دارم.ولی متاسفانه خانم ها در مجموعه های صنعتی جایی ندارند و یا با مشکلات زیادی مواجه هستند.به کارهای فنی هم علاقه ی زیادی دارم.ولی غالبا آقایان فکر می کنند این کارها فقط مختص خودشان است و به قول خودشان این کارا مردونست .من از این وضعیت خیلی ناراحتم چون باید با علاقه هام خداحافظی کنم……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
سلام. كاملا با نظر شما موافقم كه فرموديد اول بايد تو رشته اي كه چهار سال وقت گذاشتيم تجربه پيدا كنيم. من ليسانس مترجمي زبان انگليسي دارم و در يك شركت به عنوان مترجم كار مي كنم و واقعا هم به اين رشته علاقه دارم. دو سه تا از دوستام بعد از گرفتن مدرك ليسانس بلافاصله شروع كردن به گرفتن مدرك فوق ليسانس. الان موقع نوشتن پايان نامه رسيده. اونم چه جوري! معلومه مي دن بيرون يكي واسشون بنويسه. حالا با بد و خوبش كاري ندارم. ولي به نظر من آدم يا نبايد كاري رو شروع كنه يا شروع كرد اونو به نحو احسن و با علاقه انجام بده. متاسفانه جامعه ما مدرك گاه داره نه دانشگاه!
عالی بود. منم الان دانشجوی رشته الکترونیک تهران جنوبم ترم ۱٫ من خیلی به دنیای الکترونیک و کامپیوتر و شبکه و تواین موارد دوست دارم که کار کنم وحرفی برای گفتن داشته باشم.ولی حیف که دانشگاه و واحدهاش دست و پامونو بسته.
واقعا که حقیقت رو بیان کردید؛
از بیانتون صمیمانه متشکرم…
با تشكر فراوان از شما
با عرض سلام و ادای احترام
نمی دانم کجا بودم که در گوگل سر از سایت شما دراوردم
و موضوع هی جالب و جالب تر میشد.. پست ها را یک به یک ورق زدم و اخرش به این نتیجه رسیدم که بوکمارکتان کنم.
از این همه فصاحت بیان و صداقت کلام خرسندم. راز موفقیت شما در تاثیرگذاری ، تجربیات جذاب ، قوه ی تکلم غنی ، خوب چیدن کلمات و رسایی سخن است . البته تنالیته ی صدای شما درکنار پیچ در پیچ حرف زدنتان که هیچ کلمه ای را هم جا نمیگذارید بسیار زیباست.
کارشناس ارشد ادبیات فارسی
ممنونم ندا جان از لطفت.
البته خط آخر نگرانم کرد.
چون میدونم که ضعفهای نگارشی زیادی دارم و حالا باید با وسواس بیشتری بنویسم.
همیشه مطالعه خواهید شد
من باید نگران باشم که زبان و ادبیات را خواندم و حالا به کسی خارج از این وادی قبطه می خورم
موفق باشید
پست های جدید بذارید
تا به قول فرخی یزدی من از قبطه به غبطه برسم.
سلام
راستش میخاستم برم ارشد من بیو سیستم خوندم
شغلم هم رستوران دارم
با تو جه به کلیات و وضع موجود تصمیم گرفتم نرم
چون فایده نداره
خوب شد سایت شما دیدم ها
تشکر
سلام
جز معدود سایت های بدرد بخور فارس هستین
واقعا برای مطالبتون دست مریزاد می گم
اما حیف که ادرس خوراک سایت (RSS) پیدا نکردم که مطالب پیگیری کنم
در هر صورت موفق و موید باشید
ممنون که یادآوری کردید. آدرس فید رو کنار پایین سمت چپ گذاشتم
http://www.shabanali.com/ms/?feed=rss2
سلام
خوشحالم که هنوز هستند انسانهائی چون شما که یکسری مشکلات رو می خوان با ریشه یابی حل کنن
سلام
دل نوشته هاتون بر دل میشینه ( یا همون روز نوشته هاتون) چرا که حرف دل خیلیاست…
از پست چرا دکترا نمیخوانی به اینجا رسیدم…کاش دو سال پیش اون پست رو میدیدم تا الان به این حس نمیرسیدم که چه بیهوده بود آغاز تحصیل ارشدم! وقتی هیچ تجربه ای به لحاظ حداقل ها همچون یادگیریه یه سافت ور یا تجربه کاری بر خودم اقزوده نکردم…و الان به جای اینکه بدونی دنبال چی هستی و ذهنیت، علم و تجربت رو ثبات ببخشی، باید دنبال هر سخن تازه ای که میشنوی بری با این فکر که شاید برا تزم به درد بخوره!
سخن کوتاه کنم. نگاه گذرایی به کامنتهای این پست داشتم. به این جمله برخوردم:
“همیشه شاد باشی. بیشتر از دیروز و کمتر از فردا ”
آمدم که بگم Nice quote… که سخن به درازا کشید!
شاد باشید 🙂
تحلیل زیبایی که راجع به کاریکاتور بازی نا برابر داشتی عالی بود.
به ندای دلت گوش کن. ما هنوز بهت نیاز داریم . شاید روزی رسید که ما روبروی هم بایستیم و همدیگر را نقد کنیم و با لبخند از هم خداحافطی کنیم ولی امروز :
هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
دانشجو؟!!!!!!! واقعا خیلی کامله
کلا ما ایرانیا تو فضای مجازی خیلی سکرت بازی در میاریم
یادمه استادمون یه بار ایمیل بچه ها رو داشت میگرفت آخر کلاس خندید گفت من هیچی نمیگم فقط اسم ایمیلارو میخونم خودتون قضاوت کنین my memol ,dark queen,lord of ring ,blue sky….. به قول خودتون آدما تو کاور بهتر خودشونو نشون میدن داخل فضای مجازی فقط اسمه که هویت نشون میده تعویض اسم هم یکی از این کاوراس .
سلام
کار خوبی میکنی اینجوری بهتره برای افرادی که با مشخصات مجهول حرف میزنن سایت وشبکه های اجتماعی زیادی هست مجبور نیستن بیان اینجا
راستی منو که یادته صفورا هستما حذف نکنی 🙂
خوبه این تایید یعنی میتونی بیای
خوبه این تایید یعنی من میتونیم بیایم
سلام محمد رضا. امید که سال خوبی برایتان باشد سال جدید۱۳۹۲٫
در ارتباط با این که نوشته اند که جسور باشید و …، مرا به یاد بخشی از اپوزیسیون متوهم برون مرز می اندازد.
به یاد دارم در سال ۲۰۰۳،زمانی که خانم شیرین عبادی از میان خیل رقیبان سرشناس، مفتخر به دریافت جایزه نوبل شد ، پس از دریافت جایزه صحبتهایی را ایراد نمود که بسیاری بر وی کوفتند و نکوهیدند که جسورانه نبود و از این قماش .
به همان سال و سال های پس از آن، در جمع منتقدان آن روز که عمدتا مقیم خارج از ایران بودند می گفتم: یکی که خود را روشنفکر این جامعه می داند،قائدتا می باید به این هم بیاندیشد که شرایط استمرار حضور امثال این بانو در داخل ایران اهم اولویت هاست ، چرا که معدود هستند افردی که تیمار حقوقی زندانیانی با جرائم مگو را به آزاد کردن مهریه و مستغلات و بنای تجارت خانه ببخشند.
چرا که حضور یکی مانند شیرین عبادی در داخل ایران ، به مراتب بسیار بسیار ارزشمند تر است از آنکه از منظر مرتبه فکری و جهان بینی ، سقف را شکافته است،اما نه در این خاک حضورد دارد و نه می خواهد و نه می تواند که بکار بیاید.
آن روزها برفت، امثال شیرین عبادی هم خود را از این خاک به کول گرفتند و هجرت کردند و امروز بدل شده اند به آنانکه می خواهند و می توانند اما دیگر بسان سابق نمی توانند. به زعم منتقدین دیروز جسورانه تر هم می گویند اما دیگر دیده نمی شوند.
آنانی که هم که تا دیروز سرکوفتش می کردند که جسارت نداشته است، امروز روزه سکوت گرفته اند.
نمی دانم این چه آفتی است در میان ما ایرانیان که تا یکی بلند میشود چیزکی بگوید، همان معترضین ابتدا می خواهند این یکی بپا خاسته را ابتدا به ساکن بر سرجایش بنشانند و منکوب کنند!
این مَشتی گری شما به تداوم در نوشتن در طول این سال ها خود جسارت بوده است. گَر نه که روی تنبک بی پوست همه *شیرخدان!
*شیرخدا: عباس شیر خدا ( پرده خوان، مرشد و ضرب گیر زورخانه ) نقل قول از وبلاگ لانگ شات- تکه فیلم نامه- مسعود کیمیایی
محمدرضا جان استاد خوبم
دراین روزگار نه باید از تعریف و تمجید دیگران خوشحال شد و به خود بالید نه باید از بدگویی دیگران دلگیر و ناراحت شد. شما همچنان باران باش و نپرس کاسه های خالی از آن کیست.
جسارت بر حضور ممتد و سلیم است …..بودن مثل ایستادن روی لبه ی تیغ اما بودن و ماندن …..هرچند سخت…..باشی و سالم که باشی غلظت بدی ها را کم میکند…….معدودند کسانی که باشند و حرفه ای و قوی کار کنند بدون قهر و آشتی و وصال و فراق های کودکانه ….تغییر تنها نتیجه ی ناگزیر این حرکت است….
محمد جان
یه اندازه کافی جسور هستی ، با جسوریت ! بیشتر ما را از وجودت محروم نکن.
در بیان خشم خود جسور و منطقی باشید نه پرخاشگر…
سخته عمل به این تفکر…
ولی یاد خواهم گرفت به تدریج،این هم تحولی که امسال در خودم ایجاد خواهم کرد….
مثل همیشه دلنوشته ای بود که به دل نشست…
سلام آقای محمد رضای عزیز
من یکبار دیگر در خصوص روز داوطلبی کارکنان برای شما پیغام گذاشتم و البته با مسئول هماهنگی کارهای شما هم تماس بر قرار کردم که قرار بود تماس بگیرند که خبری نشد،میشه لطفا این سایت را چک کنید و نظرتان را در خصوص همکاری یا عدم همکاری عنوان کنید؟
eviran.ir
چشم حتماً.
چه جالب که خود اون کسی که به شما میگه جسور باش انقدر جسارت نداره که حتی اسم واقعی خودشو بگه!
راستی من همون پدر مدیریت نوینما دوست مجتبی فقط اطلاعاتمو کامل کردم!
این جوری هم بهتره و هم اعتبار سایت بالاتر میره
من به شخصه از همین مدل نوشتنت خوشم میاد خوب ، رک و دقیق
محمد فقط ميتونم بگم خيلي باحالي و دوست داشتني.مخصوصا اون قضيه دستشويي تو كويرت.
خيلي دوست دارم اومدم تهران ببينمت.خيلي.
مثل پست “پروردگارا! به تو پناه میبرم از شوری که در پی آن شعور نباشد …” هست.
متاسانه نمی دونم چرا ما از فضاهای آزاد سواستفاده می کنیم…
اما به هر حال کار خیلی خوبیه! شاید بهتر بود از اول همین کارو می کردیم…
*آدمی از درگاه الهی رانده شد.از بهشت هبوط کرد وبر زمین آمد.اما همچنان به درگاه پروردگار عجز ولابه می کند…
*خداوند این جسارت را به آدمی داد ،تا دوباره او را بخواند ،تا دوباره صدایش کند ، از او بگوید و بشنود و بنویسد…
اما،به راهی درست،به نشانی درست،به گفتاری درست،آنگونه که باید…
*شاید دلیل هبوط آدمی ،جسارت بود.
اما ،گمان می کنم ،خدا می خواست ،آدمی،جسورتر باشد…
*و من ،می خواهم جسورانه،بیش از پیش،تا بهشت بدوم…
“راه رسیدن به خدا نزدیک است،اما،من ،از آن راه دورتر می روم.”
آن قدر میدوم،تا دلم تاول بزند جای ول زدن…
نمی دونم چرا توی مملکت ما همه دوست دارن از سیاست حرف بزنن در حالی که بعضی ها را می بینم که حتی سواد درست و حسابی ندارن و …
اصلا بی خیال …
از این که سایتتون برای اظهار نظر بازه ممنونم .
موفق باشی
خوب ديگه از فرهنگ سياست زده مون بايد شرمنده باشيم.
دیدگاه شما در انتظار بررسی است.
سلام استاد
[…]
دانشجوی ترم آخر کارشناسی(ICT)
استاد بزرگوار این هم والدینش
با تشکر از صحه صدر شما
یه سری چیز میز هست میشه رد آدما رو گرفت. اگه خواستی بگو واست درشون بیارم:)
خصوصی است
میدانستم اینطوری میشود:)
ولی همیشه امیدها از ترس ها قویترند برای همین ادمها توانسته اند روی این سیاره دوام بیاورند. الان من هم جز اسپمی ها محسوب میشوم از نوع کامنت های بی والدین؟ خوب من پس با والدینش میکنم. یعنی باید خیلی شناسنامه ای باشد؟ تازه به خواندن اینجا دلبسته ام. […..] هستم. کمی مینویسم کمی کار میکنم. معلم هستم. خوشبختم.
ممنونم دوست خوبم.
تو و امثال تو برایم ناشناس نیستید.
تازه چون معلم هستی اساساً غریبه نیستی. ما همکار و همدردیم.
خوشحال میشوم اگر قابل بدانی و حرفهایت را اینجا بنویسی.
همیشه شاد باشی. بیشتر از دیروز و کمتر از فردا 🙂
من جز خواننده های خاموش روزنوشته هاتونم و همیشه استفاده کردم .خصوصا فایلهای مذاکره که به اکثر دوستان واقواممون دادم . خدا حفظتون کنه .
لطفا امکان اشتراک ایمیلی رو هم فعال کنید.
یکی از ساده ترین راه هاش استفاده از افزونه Jet Pack ه. 🙂
چشم پدرام جان.
ممنون که افزونه اش رو هم بهم گفتی. حتماً همین روزها انجام میدم 🙂
کار پسندیده ای می کنید.
مخصوصا ایمیل اعتبار سنجی.
😉 “کامنت بی والدین”…ترکیب جالبیه 🙂
خوبیه نوشته هاتون اینه که هميشه اصيل و بكر هستند، كپي كاربن نیستند.حتی گلایه هاتون…
ارادتمند و دوستدار همیشگی شما
سمیه تاجدینی
http://www.d-isar-k.blogfa.com/
سلام آقای دکتر عزیز
من از دانشجوهای mba دانشگاه تهران هستم و امروز این وبلاگ رو دیدم و با معلم مدرسه مکاتبه کردم که ایشون گفتند که میخواهند یک مدرسه دوکلاسه داشته باشند تصمیم گرفتم شما را هم در جریان فقر این سری از کودکان کشورمان قرار دهم شاید شما بتوانید برایشان کاری انجام دهید
اوقاتی معنوی و شاد را برایتان آرزومندم
سلام حناب آقای مهم نیست
عرضم به خدمتتون که منم میخوام ارشد mba بخونم لیسانس برق دارم میخوام یکم برام توضیح بدی از این رشته که چطوریه خوبه به نظرت البته اینم بگم که توی شهرداری مشهد شاغلم ممنون دوست خوب