خانه دل نوشته هابا نام تو…

با نام تو…

توسط محمدرضا شعبانعلی

با نام تو می شود به صحراها زد،

با نام تو می شود به دریاها زد،

ما اهل گذشته ایم و امروز، ولی

با نام تو می شود به فرداها زد…

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

19 نظرات

مسعود نصیری دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۶

سلام جناب شعبانعلی…خسته نباشید…
تبریک میگم افتتاح سایت جدیدتون رو.
ایشالا که مثل همیشه موفق و بیشتر از همیشه شاد باشید.

پاسخ
Elham.B دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۶

با نام و یادت همه ی چیزهای خوب هست حتی اگر بظاهر بد باشد…

پاسخ
سارا.ر دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۵

سلام آقای مهندس، تبریک بابت سایت خیلی عالی شد، موفق تر از همیشه باشید

پاسخ
Neda.sh دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۰

سلام محمد رضا جان اميدوارم حالتون خوب باشه
نوشته تون زيباست حس اميد رو به آدم منتقل ميكنه
اين نام انقدر بايد با يقين گفته بشه كه حتي يك ذره هم جايي براي شك و ترس باقي نگذاره و در اصل گفتن نام برابر است با همراهي ، همراهي او با تو در تمام لحظات و يقين به اينكه هيچگاه تنها نيستي چه در صحرا چه در دريا و چه در….
بعضي از آدمها بعضي مواقع نام رو به زبون ميارن اما ميترسن !؟
اعتراف ميكنم من جزء اون بعضيها هستم و هر روز براي از بين بردن ترسم دارم تلاش ميكنم اما ميدانم هنوز راه طولاني پيش رو دارم
راستي چه خبر از اولين جلسه ي مذاكره ي حرفه ايي؟؟ اگه وقت و حوصله شو داشتيد برامون بنويسيد ما مشتاق و منتظر شنيدن حرفهاتون هستيم 🙂

پاسخ
sanam دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۸

سلام
خونۀ نو مبارک.

چند وقت بود هی صفحه رو باز میکردم به امید فایل جدید رادیو مذاکره اما چند روز قبل تصمیم گرفتم به جای انتظار برای فایل جدید فایلهای قبلی رو دوباره گوش کنم.
خنده داره! احساس میکنم دارم برای اولین بار گوش میکنم. تصمیم دارم همه رو دوباره گوش کنم. خوشبختانه فایلها رو موبایلم هستن و راحتم.
ممنونم به خاطر زحمتهاتون و امیدوارم بزرگی و آرامشی که برای دیگران میخواید هدیۀ ویژۀ پروردگار به خودتون باشه.
شاید خیلی اختلاف نظر باهاتون داشته باشم اما به خاطر همۀ چیزهایی که ازتون یاد گرفتم با افتخار خودمو شاگرد شما میدونم.
سرافراز باشد و براتون شادی جاودان آرزومندم.

پاسخ
anahita.s دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۷:۳۹

چه زیبا…
و ای کاش همه میتوانستیم این “تو” که مناسبمونه و لیاقتمونه را پیدا کنیم…
.
.
.
درست است که تو را ندارم ،
ولی لحظه هایی دارم سرشار از تو

درست است که تو را ندارم ،
ولی چشم هایی دارم که به یادت بی اختیار می شوند،… خیس لحظه های با تو بودن

درست است که تو را ندارم ،
ولی لبخندهایت که یادم می آید ، شده اند عامل خنده هایی که همه مرا بابتشان، دیوانه ام می خوانند

پاسخ
ناهید دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۸:۱۷

سلام صابخونه!
خونه نو مبارک!
خیلی خوشکل شده
یک دنیا مرسی

پاسخ
آرام دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۸:۳۵

با نام او که هستیمان از اوست،
تبریک بابت قالب جدید سایت که خیلی خوب شده،
با آرزوی بهترین فرداها برایتان…

پاسخ
ش دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۸:۳۹

سلام استاد
هرکاری کردم چیزی ننویسم نشد.پیشاپیش شرمنده…
خواستم بگم،این نوشته به آدم حس خاصی میده!!! مثلا وقتی یه پیرمرد 90ساله عاشق یه دختر 18 ساله میشه.بعدش در عین درموندگی به آینده هم امیدوار میشه!(چه شود؟!) 🙂
خب شما از طرف ما بهش بگید؛به قول بچه ها:”کبوتر با کبوتر،باز با باز . کند هم سن با هم سن پرواز یا چه میدونم هم صنف با هم صنف یا… ;).شاید اینطوری کمتر غصه بخوره.
استااااااد :)))

پاسخ
Elham دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۱۹:۵۵

با نام تو من به کوه و صحرا زده ام

با یاد تو من به کهکشانها زده ام

در خاطر من ، جز تو نمی گنجد هیچ

با عشق تو من به عرش اعلی زده ام

پاسخ
نیلوفر دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۲۱:۰۱

با تو میتوان اغاز کرد
ولی با ایمان واقعی به تو میتوان ادامه داد وچراغ راه دیگران شد
با سلام
وتبریک به خاطر سایت جدید
استاد گرامی ایا ترجمه ی کتابهای predictably irrational & paradox of choiceموجود است و ایا برای شما مقدور است ترجمه ی ان را در سایت قرار دهید؟

پاسخ
shabanali دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۲۱:۰۳

نیلوفر جان. متأسفانه این دو تا کتاب ترجمه نشده اند.
اما من تلاش میکنم خلاصه ای از اونها رو در آینده نزدیک روی سایت قرار بدم.

پاسخ
نیلوفر دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۲۱:۱۹

با سلام
جمعه 22دی کلاستون خیلی کاربردی و مورد استفاده بود می خواستم بپرسم در کلاس مذاکره ی حرفه ای خودتان به تنهایی کار تدریس را بر عهده داریدویاهمکارانتان هم هستند؟
خسته نباشید

پاسخ
Neda.sh دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۲۱:۳۵

صفحه اصلي سايت رو كه باز كردم قالب جديد رو ديدم خيلي خوشگله:d مبارك باشه قربان 🙂 عجب عكسي رو اون بالا گذاشتيد آخر جذبه است به خدا
تا ديدمش ناخودآگاه گفتمoh!my GOD

پاسخ
نیلوفر دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۲۲:۲۳

باسلام مجدد
ولی من باعرض پوزش از ندای عزیز فکر می کنم اگر یکی از عکسهای مربوط به همایش مدیر فردا به شماره های 3-9-14-را می گذاشتند تاثیر بیشتری داشت عکس روی صفحه ی اول چون دارای زمینه ی تیره است جلوه بصری ان را هم خراب کرده است اگر تغییر داده شود خیلی بهتر است البته من چون کمی تا قسمتی هنرمندم این را می گویم

پاسخ
Abolfazl دی ۲۳, ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۰

سلام تبريك به خاطر سايتتون كلاس جمعه تون بسيار مفيد بود
ببخشيد براي دريافت كتابها و فيلم هاي دوره مذاكره حرفه اي از كي ميتونيم تماس بگيريم؟

پاسخ
نیلوفر دی ۲۴, ۱۳۹۱ - ۵:۳۱

به نام تویی که نمی شناسمت
استاد محترم من کتاب فرشته و شیطان را نه به صورت کامل مطالعه کردم خیلی زیبا بود ازاون کتابهاست که دوست دارم همیشه بامن باشه یک قسمت را درست متوجه نشدم ((هر احمقی می تواند یک راستگوی حرفه ای باشد ولی هر عاقلی نمی تواند یک دروغگوی حرفه ای باشد))احمق حرفش قابل قبول نیست که بتوان ان را ارزیابی کرد البته به منظور شما پی نبردم اگر در حد یک جمله هم توضیح دهید متشکرم

پاسخ
اسماء دی ۲۴, ۱۳۹۱ - ۸:۱۹

سلام آقای شعبانعلی
این روزها به خاطر شرایط جبری که از اول داشتم خیلی تحقیر شدم
الانم از سردرد دارم میمیرم-خسته شدم-دلم شکسته- اشکامم داره میریزه-از خدا کمک خواستم
و از شما مشاوره

پاسخ
آرزو دی ۲۶, ۱۳۹۱ - ۲۰:۱۷

صداقت كلام باعث حفظ و اثرگذاري بيشتر ميشه
وقتي سخني از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند…

پاسخ

پیام بگذارید