در سالهای گذشته، در بخشی از کلاسهای مذاکره و ارتباطات، از دروغ حرف می زدم و در مورد نحوه مواجهه با آن صحبت می کردم. دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه و دروغ سفید. دروغ سیاه دروغی است که با گفتن آن به زندگی فرد دیگری آسیب می زنیم. مثلاً فردی که به همسر خود خیانت میکند اما به او میگوید که هنوز عاشقانه دوستش دارد. شرکتی که درآمد سرشار دارد اما در اظهارنامه های مالیاتی، خود را ضررده معرفی میکند. کسی که از شرکت خود دزدی میکند ولی کس دیگری را برای این دزدی متهم می کند.
دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود. روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم! هر روز تا ساعت ۱۱ صبح خواب است اما میگوید: من از هفت بیدار هستم! و …
چند روز اخیر که کتابهای پل اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:
«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم چون انسانها به دلیل حفظ منافع خود و در تلاش برای پیروزی در تنازع برای بقا، همنوعان خود را فریفته اند. این نوع دروغ حتی در رفتار حیوانها نسبت به همنوع خود نیز مشاهده میشود. اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».
بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه خود را فریب میدهیم. به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و استرس و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم.
اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم. اگر روزها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت ۹ افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز ۲ ساعت زودتر بیدار میشوم».
اما کسی که ساعت ۱۱ بیدار میشود و به همه میگوید ساعت ۷ بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند (و ۹ صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:
گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت ۷ بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)
گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت ۵ از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفس او نیز خدشه دار میگردد)
بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم. اثرات این دروغ از هر نوع دروغ سیاهی بدتر است.
اعتراف من: من مدتهاست در هفته یک یا دو صفحه کتاب مینویسم اما هنوز به عادت قدیم به همه میگویم شبی یک صفحه مینویسم (هفت برابر واقعیت!) تا به دروغ تصویر یک نویسنده حرفه ای را حفظ کنم. از این به بعد این دروغ سفید را نخواهم گفت.
شما هم اگر جرأت اعتراف داشتید، کامنتهای این پست میتواند یک نقطه شروع باشد… بنویسید…
———————————————————————————————
پی نوشت: با مراجعه به پستهای قدیمی این سایت، احساس میکنم که برخی از آنها نیاز به ویرایش دارد. یا آن زمان به اندازهی کافی روی آنها بحث نشده و یا نیاز روز هستند یا الان فرصت و دانش بیشتری دارم تا در کامنتها به بحث در موردشان بپردازم. گهگاه، آنها را به قسمت بالای سایت منتقل میکنم تا فرصتی برای خواندن و بررسی و بحث بیشتر باشد.
[…] هم برایم جالب است و هم اندکی آزار دهنده. سپس یادماجرای دروغ سفید که از محمدرضا شنیده بودم افتادم. بیشتر فکر کردم. از […]
[…] پینوشت: دروغ سفید: بیایید اعتراف کنیم…. […]
[…] های می شویم که نمی توانیم خود را ببخشیم ،زیرا پدیده دروغ گفتم و فریب خوردم در این مرحله می تواند بسیار مشهود اتفاق بیافتد . (در فصل […]
به همه میگم توی بورس برای یه شرکت سرمایه گذاری کار میکنم.
که واقعیت نداره و چند وقتی میشه حتی توی بورس فعالیت هم نمیکنم
دیگه همچین دروغی رو نمیگم.
با سلام
راستش به نظرم خیلی موقع ها دروغ سفید به خاطره اینه که ما نظره بقیه خیلی برامون مهمه و تایید بقیه از تایید خودمون از خودمون مهم تره , بعضی موقع ها اگه نگرش کلی خودمون رو عوض کنیم دیگه این دروغ ها رو هم نمیگیم . اگه ما از بیرون به خودمون نگاه کنیم و واقعا اون مدلی که میخوایم بشیم این دروغ ها کمتر و کمتر میشه.
من سعی میکنم همیشه خودم باشم تحت هر شرایطی , این جوری نیازی به دروغ های سیاه و سفید پیدا نمیکنم.
سلام.مطالب شما رو خوندم ولی بازم به نتیجه ای نرسیدم چون دیگه من دروغ هارو گفتم اونم به کسی که عشقمه و میپرستمش.خیلی پشیمونم ولی فایده نداره .فقط یه خواهشی دارم هیچوقت به جنس مخالفتون دروغ نگید چون ممکنه اون طرف تمام زندگیتون بشه و در نهایت دل کندن از زندگیتون سخت بشه…
دوست عزیز خانم اتنا
باید به عرضتون برسونم فکر میکنید تموم شده
اگر شما با کمال راستی در صدد جبران گفته های خود برایید فکر کنم نه تنها کوچک بلکه بزرگتر و عزیز تر خواهید شد در ضمن باید این موضوع هم را در نظر گرفت که ظرفیت طرف مفابل چی هست ایا اهل بخشش هست یا فردی انتقام جو هست
یه وقت بیان مطلب مسبب این بشه که پتکی به دست طرف مقابل بدیم که هر روز روی خودمون کوبونده بشه
در ضمن اگه بابت اعتقادی عذاب وجدان دارین باید بگم همین که از کارتون احساس پشیمانی کنید یعنی توبه و خداوند هم کمکتون خواهد نمود و من الله توفیق
من این مطلب تو واتساپ به دستم رسیده بود قبلا نمیدونستم از نوشته های شماست اما خیلی از جواب سوال هامو با خوندن اون گرفتم الان که متوجه شدم نویسنده اش شمایید خوشحالم که بهم ثابت شد نوشته های شما هر جا باشه و حتی بدون اسم خودتون برام خیلی گره گشاست.
ممنونم
اما دروغ سفیدهای من:
برنامه ورزشی خاصی ندارم اگر حال داشته باشم یه چرخ پنج تا ده دقیقه ای میزنم اما چون دوست دارم ورزش کنم به اطرافیانم میگم من برنامه ورزش و پیاده روی دارم
برنامه مطالعه حرفه ای ام رو اصلا مرتب اجرا نمیکنم بیشتر اگر حال و حوصله داشتنه باشم میشینم پای کارها و مطالعاتم اما به بقیه میگم برنام منظمی دارم تا از دست خیلی از مکالمات تلفنی، مهمانی هایی که دوست ندارم و ارتباطات در برم در حالی که برای ارتباطاتی که دوست دارم راحت برنامه مطالعه ام رو بهم میزنم .
کار تحقیقاتی که شروع کردم اونجور که پیش بینی کرده بودم پیش نرفت و به نتایجی که تو طرح پیشنهادی ارائه کرده بودم نرسیدم کنارش دارم یه طرح دیگه رو انجام میدم تا شاید جبران طرح قبلی بشه هیچ کس از همکارهای طرحم متوجه نشدن چون من متدها رو میدم و اونا اجراکننده هست امیدوارم این یکی خوب جواب بده و به نتایج دلخواه برسم، این مخفی کاری انرژی مو گاهی میگره و باعث شده بیشتر تو خودم برم
نمیدونم این آخری هم دروغ سفید بود یا نه؟
با نوشتن این متن یکم سبک شدم
دیگر دروغ سفید نمی گویم که از این لحظه به بعد دروغ سفید نخواهم گفت.:))))))
سلام من ۱۸ سالمه
قبلا خیلی دروغ سفید میگفتم. اما یک سالی هست که باخودم عهد کردم به نظرات و قضاوت های نامعقول دیگران کمتر اهمیت بدم و باهاشون روراست باشم و به لطف خدا تو این زمینه هم تا حد زیادی موفق بودم.
یکی از دروغ های سیفیدم اینه: من چندسال پیش با روزی ۵۰۰ تا طناب زدن ۳۳ کیلو اضافه وزنمو کم کردم. اما به اطرافیان میگفتم روزی ۱۰۰۰-۲۰۰۰ تا طناب میزدم، میخواستم پز بدم که خیلی قویم و پشتکارم بالاست. الان که به دروغم نگاه میکنم خندم میگیره :))! چون همینکه من یکسال بدون وقفه روزی ۵۰۰ تا طناب میزدم نشان از پشتکارم بوده، دروغ لازم نبود!
از آقای شعبانعلی بخاطر این مطلب مفید تشکر میکنم.
قبلا هر روز یه نخ سیگار میکشیدم ولی به همه میگفتم هفته ای یه نخ میکشم
تکلیف دروغایی که بقیه بهمون میگن چی میشه ؟ عشقم برای اینکه جلوی من که دانشجوی تاپی بودم کم نیاره، اسم دانشگاه و سال فارغ التحصیلیشو دروغ گفته، ولی من اصلا نمیتونم به روش بیارم و فقط خودم حرص میخورم با اینکه خیلی وقته که فهمیدم دروغ گفته … وکلی فکرم مشغول اینه که اگه دروغای دیگه ای هم گفته باشه چی … ؟؟؟؟
سلام ودرود
اولین باری بود که تمام کامنتهاراخواندم. میخواهم به سپیده ی عزیزم (دانش آموز ۱۵ ساله تیزهوش) بگویم, سپیده جان ازاینکه ازحالا درمکتب چنین معلمی (آقای شعبانعلی) هستی انقدر خوشحالم که انگار خودم به آرزویم رسیده ام وبه سن توبرگشته ام وچنین معلمی دارم. درمورد دروغ سفیدی که گفتی ,مطمئنم امروز دیگراین مسئله دغدغه تونیست وحلش کرده ای. بسیارخوشحالم که دراین جمع هستی. می بوسمت عزیزم
سلام
اول اینکه صاحب این وبلاگ فردی شجاع است که صادقانه سخن می گوید.
دوم اینکه فردی بخشنده است چون اجازه داده که مطالبش بدون ذکرمنبع مورد استفاده قرارگیرد.
سوم:دروغ یک ضد ارزش خادم است نه مخدوم پس اینکه درگذشته می گفتند دروغ مصلحت آمیزبه ازراست فتنه انگیز سخن سنجیده ای است.(اگردروغ سپید همان دروغ مصلحت آمیزباشد.)
چهارم: راست گویی درسخن گفتن اصل است و دروغ سپید فرع.
پنجم: دروغ کلید همه بدی هاست(الکذب مفتاح کل شر)،البته نه دروغ سپید.
ششم: راستی کن که راستان رستند(الصدق ینجی)
…
دروغ سفید درست مثل استامینوفن عمل میکنه، دردهای ما رو تسکین میده اما هرگز درمان نمیکنه. دروغ سفید پاسخ سریع و درمان حمله ای درد مزمن فاصله است. فاصله میان آنچه هستم و آنچه باید باشم و یا بهتر بگم می خواهم باشم. دروغ سفید گاهی رویای یخ زده ماست برای شدن. حواسمان باشد ما با دروغ سفید رویاهای دیگران را هم دچار انجماد می کنیم. هیچ وقت به جای آن کسی قرار گرفته ایم که در روز ۱ ساعت تمرین موسیقی می کند و ما به او پیام می دهیم که من ۵ ساعات تمرین می کنم و او در محاسبه این فاصله دچار یاس و بحران می شود که چقدر عقب است؟ گاهی دروغ های سفید آدم ها را ناامید می کند. دروغ سفیدی که دنیای آدمی را سیاه می کند.
به همه ميگم فوق ديپلم دارم در صورتيكه چند واحدي مونده
lمتاسفانه توی کشور ما اکثر مردم بی دلیل دروغ می گن مثلن توی تاکسی مردمی که همو نمی شناسن و بعد از انهم دیگه همدیگر را نمی بینن از خاطرات سفرهای خارجی که معلومه هیچوقت نرفته اند حرف می زنن بدون اینکه در ان نفعی هم بهشون یا دیگران برسه دروغ می گن . با یکی از بستگان دکتر رفته بودم دکتر از ایشان پرسید نهار چی خوردی گفت چلو ماهیچه . بعد بهش که گفتم تو که استامبولی خوردی چرا دروغ گفتی گفت روم نشد بگم استامبولی فکر کردم زشت باشه
این از اون حرفایی بود که آویزه گوشم کردم
اگه لابه لای حرفام لازم باشه ساعت بیدار شدنمو بگم همیشه وانمود میکنم که تنبل نیستم و ۸ دیگه بیدارم اما خیلی روزها ۱۱ بیدار میشم و روزهای تعطیل تا ۱ هم میکشه
خودمو خیلی با سواد تر و با معلومات تر و هنرمند تر از اینی که هستم به همه معرفی میکنم. البته این بهم انگیزه میده که این کارها رو حتما انجام بدم. مثلا آواز خوندن رو تازه شروع کردم و به همه میگم من خیلی حرفه ای ام 🙁
از کارم جلو بقیه تعریف می کنم هرچند که خیلی تعریفی نیست.
سلام من ۱۵سالمه و هر وقت احساس خلا میکنم سری به نوشتهات میزنم. تو تیزهوشان درس میخونم و اونجا رقابت بالاست و همه به هم دروغ میگن وادعا میکنن کم درس خوندن منم مثل اونا شدم و حتی اگه کل روز رو درس خونده باشم میگم که ۲ساعت خوندم و همه میگن تو چقد خر خونی!! سعی کردم دیگه دروغ نگم ولی نمیشه مثلا اگه نمره کامل نگیری و راستشو بگی که ۶ساعت خوندی میگن IQت پایینه!
عزیز دلم تو که به کسی IQ بدهکار نیستی! وقتی از ۱۵ سالگی اینجایی کلی از من و امثال من و باهوشای مدرسه تون جلویی.
منم خیلی وقتا این دروغو گفتم، می فهمم چی میگی …
سپیده جان نگرانیتو بابت قضاوت درک میکنم. اما برای حرف مردم نباید تره خورد کرد. مثلا اگه بگن هوش پایینی داری به معنی اینکه واقعا هوش پایینی داری؟! معلومه که نه
همینکه تواین سن اینجایی کلی از بقیه همسنات جلوتری و نشان از هوش توئه.
بنظرم بهتره به توانایی هات اعتماد داشته باشی. میتونی حتی آزمون IQ بدی تا توش تردیدی نداشته باشی.
سلام .خیلی کم روی پایان نامه م کار می کنم ولی به همه میگم صبح تا شب بخاطر پایان نامه م پای کامپیوترم.خیلی از خودم ناراحتم.
سلام محمدرضا
هر از چند گاهی که دلم تنگ میشه یکی از بهترین جاهایی که میرم سایت تو هست، راستش رو بخوای من که خیلی طعم تلخ نچسب این دروغهای سپید رو چشیدم! راستش رو به خای از دو سه سال پیش به خاطر یه مسئلهای که برایم پیش اومد هر روز به جای ۵ صبح که عادتم بود ساعت شش و نیم و هفت پا میشم اما راستش همه دوستام هنوز فکر میکنن من همون پرویز قدیمی هستم؟! منم سه سالی هست که این دروغ رو به همه میگم!
راستش مبتلا به دیسلکسی هستم و دست چب و راستم رو به سختی تشخیص میدم، همیشه بدبخت نیما رو بهش گیر میدم تا کسی نفهمه منم دیسلکسی دارم!
و به هر حال محمدرضا ممنون از تلنگرهایی که گاه و بی گاه به کشتی به گل نشستۀ رفتارهای ما میزنی….
من به قدری در باب مدیریت و رشته تخصصی خودم ( جهانگردی) کم خوانده ام که اکثر اوقات برای شروع هم گیج می شوم از کجا شروع کنم و کلی کتاب نصفه خوانده دارم اما خودم را با اطلاعات جا می زنم! من با نشان دادن دفترچه روزانه برنامه هایم اطرافیانم را تشویق به برنامه ریزی روزانه می کنم اما خودم یا اصلاً برنامه نمی ریزم یا به آن خیلی عمل نمی کنم .
با سلام و درود فراوان به محمدرضا جان و تيم قوي اش
به نظر من …..
قرار شد نظر ندهيم . قرار شد قول بدهيم.
آره من مدتي صبح ها و بعداز آن عصر ها مي رفتم نرمش و پياده روي و توي اين مدت (شش ماه اخير ) هر كس سئوال مي كرد ميگفتم . هر روز نروم، هفته اي ۳ روز رو مي رم . بايد اعتراف كنم من حدود۶ماه است كه هيچ فعاليت بدني نداشته ام وديگر اين دروغ سفيد را نمي گويم.
با تشكر از شما
سلام حالا اگه ما برای موفقیت خود سعی در بهبود شرایط بکنیم و بقول برایان ترسی خودمون رو در اون قالبی که دوستداریم بگداریم و بجای خواهم شد بگیم هستم و هی با خودمون تکرار و تمرین کنیم . شریاط نسبت به قبل یهتر شه ولی تا حد هدف ما فاصله زیاد باشه. ما بخودمون دروغ گفتیم. پس تکلیف بهبود اوضاع و … چی میشه؟
خودمون رو در قالب گذاشتن با دروغ گفتن به نظر من فرق داره.
یک وقت من ساعتی ۱۰ هزار تومان درآمد دارم و میرم میگم ساعتی ۱۰۰ هزار تومان درآمد دارم، که به نظر من فاجعه است (= دروغ در حال)
یا اینکه مدیر «شعبان سافت!» هستم و میگم قبلاً مدیر «گوگل» بودم! که خطرناکه (= دروغ در گذشته)
یک وقت هم پولم رو جمع میکنم به جای یک ساعت ۱۰۰ هزار تومانی یک ساعت ۲ میلیون تومانی دستم میکنم و در جلسات هم شلوغ نمیکنم، اما امیدوار هستم که دیگران احساس کنند موقعیت اقتصادی بالاتری دارم (= امید به آینده)
به نظرم این سومی نوع نگاهی است که تجویز میشود و مفید هم هست…
به نظر من اون کسی هم که با سرعت حداکثر ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی می کنه و به دیگران می گه کمتر از ۱۲۰ نمیره داره به دیگران آسیب میزنه. مگه نه اینه که با این حرفش ممکنه باعث تشویق فردی به رانندگی پر سرعت بشه صرفا برای اینکه به دیگران اثبات کنه که اون هم میتونه و کمتر از بقیه نیست؟
این مبحث به نظرم خیلی جالبه.با دروغ کلا مخالفم چه سیاه چه سفید.دروغ سیاه تا حالا نداشتم اگرم بوده یادم نمی آد.دروغ سفید در یه مقطعی داشتم اما یه روز علیه خودم طغیان کردم و واقعا خسته شدم از اینکه با چنین چیزی فشار مضاعفی رو به خودم تحمیل کنم و بعد با کنار گذاشتن دروغ سفید احساس راحتی کردم.به نظر می رسه ما دروغ سیاه نمی گیم چون اون رو بد می دونیم و نمی خواهیم به کسی آسیب بزنیم یا از فاش شدن واقعیت می ترسیم و … اما براحتی دروغ سفید می گیم چون تمام ضررش رو متوجه خودمون می دونیم!یعنی ما خودمون رو دوست نداریم؟یعنی از اینکه خودمون آسیب ببینیم ناراحت نیستیم؟از اینکه مشتمون از همون اول واسه خودمون باز شده ناراحت نیستیم؟به نظر می رسه گاهی وقتا کمترین توجه رو به خودمون می کنیم و حاضریم هر بلائی از جانب خودمون سر خودمون بیاد اما از طرف دیگران متهم به هیچ صفت بدی نشیم .زمانی که فرد از دروغ سفید اشباع شد و فشارهای درونیش مضاعف گشت بعید نیست برای رهائی خودش دروغ سیاه هم بگه.
سلام محمدرضا
براي من هم جاي سوال بود كه چرا افراد دروغ مي گفتن.دليلي براي گفتن دروغ نداشتند اما دروغ مي گفتن .اين عمل مخصوصا سالهاي ابتدايي دانشگاه اذيتم مي كرد براي آدم ساده اي مثل من كه از شهري كوچك به شهر بزرگي براي درس خوندن مهاجرت كرده بودم.هنوز يكي از ضعف هام همينه كه دروغهاي اونها رو مي پذيرم…با اينكه مي دونم دارن دروغ مي گن.انگار ذهن ساده و زودباور من دروغ رو باور نداره…مخصوصا دروغ سفيد…
سلام موضوع جالبی و مطرح کردید
اهل دروغ گفتن نیستم نه از نوع سفید و نه از نوع سیاه اما وقتی فکر کردم به این موضوع این به ذهنم رسید که گاهی که حالم خوب نیست یا دلم گرفته پیش بقیه وانمود میکنم که خوبم تا اونا از ناراحتیم ناراحت نشن بذارید اسم دروغم و بذارم خاکستری اما نمیدونم اینم از اون دروغاست که باید پاک بشه یا نه ؟!
اگه بگم تا خرخره زیر این دروغ سفید لعنتی گیر کردم شاید راست ترین حرفم باشه که بجای دروغ سفید من هیچوقت دروغ نمیگم باشه.
بزرگترین تعلیمی که از معلم پنجم گرفتم این بود که به هیچ وجه دروغ نگم . زنده باشین
سلام استاد
سوال: آيا مخفي كاري هم سفيد و سياه دارد؟
اينكه واقعيت را براي اينكه طرفت اذيت نشود از او پنهان كني؟
برقرار باشيد.
در ادبیات دروغ و فریب این رو مخفی کاری رو به نام concealment میشناسند در مقابل دروغ صریح یا Falsify
اگر جستجو کنی راجع بهش در اینترنت مطلب زیاد هست…
ممنونم استاد عزيز
فکر کنم دروغ سفید تاثیر خاصی روی مغز داشته باشه
تحقیقاتی در مورد “تاثیر گفتن هدف های شخصی به دیگران” انجام شده بود. نتیجه ش این بود که کسایی که هدفهاشون رو به بقیه میگن (به دلیل شبیه سازی که از “رسیدن به اون هدف” در مغزشون اتفاق میفته و در نتیجه حس خوبی که موقع بیان هدفهاشون تجربه میکنن اشتیاقشون کمتر میشه و ) کمتر از دسته دیگر به هدفهاشون میرسن
شاید در مورد دروغ سفید هم اتفاق مشابهی بیفته
یک نمونه از دروغ سفید من: گاهی میگم فلان کتابو خوندم اما فقط بخشی از اون کتاب رو خوندم.
همه ی دروغ ها زشتند… چه سفید، چه سیاه! اصلاً مگر دروغ هم سفید می شود؟!
سلام به دوست خوبم محمدرضا.
ممنون بابت پاسخ گویی سریع شما.این هم نظر یکی از دوستام هست.که اگه وقت کردید جواب بدید.
به نظر ميرسه كه دروغ سفيد از نوع “حق الله ” محسوب ميشه ولي دروغ سياه از نوع ” حق الناس” !
اولي بخشودني است و دومي نه!
برعكس گفته ي اكمن
دوست من وقت کردی راجع به cognitive dissonance بخون تا ببینی کسانی که حق الناس میخورند اول از حق الله شروع کرده اند. چون ساده نیست که مستقیماً شروع به خوردن حق الناس کنی.
بحث من شبیه این میمونه که بگم قلیون کشیدن میتونه خطرش جدیتر از مواد مخدر باشه. چون آدمهای کمی هستند که مواد مخدر رو مستقیماً از هروئین و … شروع کنند و اکثر کسانی که امروز معتادند روزی تصمیم گرفتهاند که قلیون بکشند.
تنها فرقش اینه که در مورد قلیون و مواد مخدر آمار دقیق وجود نداره اما در مورد قبلی مطالعه شده.
پس نمیشه بگیم: نهههههههههههههه! قلیون خیلی کمضرر تره.
من تا حدي با مباحث روانشناسي اجتماعي آشنام. با مطالب اين پست هم مشكلي ندارم.
شايد توضيحت براي متشرعين بيشتر مفيد فايده بيفته 😉
بازم مرسي
پس قضاي نمازهاي نخونده رم بخون چون ممكنه حق الله بجا نياورده تبديل به حق الناس شه
چون به نقل از پست هاي قبلي ميگفتي جوهر دين مهم تر از آداب دينه
من نماز قضا ندارم دوست من و همیشه منظم خوندهام. دلیلش رو هم برات میگم:
برای آدمی که به نماز خوندن «ایمان» داره. نماز نخوندن ممکنه اون رو به یک قاتل تبدیل کنه.
اما برای کسی که به نماز نخوندن اعتقاد نداره این اتفاق از نظر علمی شانس کمتری داره بیفته!!
میدونی چرا؟
چون وقتی به ایمانی که داری عمل نمیکنی و خط قرمز عقیدهات رو میشکنی یاد میگیری که مقدس ترین اصول قابل شکستن هستند…
دوباره ارجاع میدم به تعارض ذهنی و Dissonance که هنوز نتونستم در علوم رفتاری مهمتر از اون پیدا کنم.
ممنون جناب شعبانعلی….توضیحتون در عین سادگی و قابل فهم بودن ، بسیار عمیق و فکر برانگیز بود…من در این زمینه با نظر شما خیلی موافقم
چقدر پست جالبی ممنونم.من قول می دم که دروغ های سفید رو به صفر برسونم.
من اخیرا” پیش یک روانشناس بودم و تست شخصیتی ام مشخص کرد مقداری شخصیت نمایشی دارم و همیشه سعی دارم نقابهایی داشته باشم که اکثرا” نیستم الان که بررسی می کنم می بینم دروغ های سفید حتی خیلی جزئی شون برای من نقاب سنگین ایجاد کرده و یک نوازش موقتی داده بهم داده…
هفته ای دوبار ورزش کردم ولی به وانمود کردم ورزش روزانه میکنم و همه جا خودم رو ورزشکار معرفی کردم.
سلام
هر زمان برنامه ام تغییر کرده یا در سطحی دیگر روشی یا فعالیتی برای من تغییر داشته؛ به جای اینکه دروغ گفته باشم، مثلاً من ۷ صبح بیدار میشوم؛ میگویم: من چند روزیست که باید ۷ صبح بیدار میشدم ولی ۹ بیدار میشوم. البته بیان این موضوع به عنوان اعتراض به عملکردم هست که به خانواده و تقریباً دوست، همکار و حتی در شرایطی، به کسی که باید نسبت به ایشان جوابگو باشم… میگویم و مطمئناً بعد از دو سه روز، دوباره به برنامه قبلی بازمیگردم.
البته خیلی مراقب باشیم که اطرافیانمان این رفتار ما را “غر زدن به خود”، تعریف نکنند…!!
یا زمانی که برنامه ای بهتر یا روشی صحیح تر را پیش میگیرم، با بیان آن به اطرافیانم هم احساس رضایت را تقویت میکنم و هم نسبت به برنامه جدیدم مسئولیت پذیرتر میشوم.
یعنی به جای اینکه تلاش کنم حقیقت را نگویم، واقعیت را بگویم بهتر است…
برداشت من این هست که حقیقت، همه جوانب زندگی انسان را میتواند تحت شعاع قرار دهد؛ اما واقعیت برای زمان، مکان و در شرایط خاص خود است و تعمیم پذیری ندارد.
پی نوشت: دروغ فوق العاده من رو به عذاب وجدان وا میداره و این جمله خیلی موثر بوده که “دروغ گویان، سخنان خویش را فراموش میکنند… خلاصه کنم، هنر دروغگویی ندارم!”
سلام
محمدرضا، اگه این غالب بحث رو بخواهیم در فضای مذاکره یا موضوعات تجاری و ارزیابی طرف مقابل یا … معنی کنیم، بازهم همین تعابیر در موردشون مصداق داره ؟
اصلا درست هست این رو در این فضاها وارد بدونیم ؟
اونجا بحثش با چه تعابیر دیگه ای آمیخته میشه ؟
فریب، نیرنگ، امتیاز دهی و امتیاز خواهی، اخلاقیات … ؟
نمیدونم شاید سوالم خیلی کلیشه ای یا بی مغز بود
ولی تو که دیگه من رو میشناسی … !!!
ار اونجایی که اینجا هم ندا هست و هم فاطمه من اسم واقعیم رو میزارم… فاطمه ندا 🙂
خوب دروغ سفید من اینه که من واقعا صبح ها دو ساعت تا محل کارم نمی رم. بین ۱٫۵ تا ۲ ساعته. روزای محدودی واقعا ۲ ساعت تو راهم. اما به همه میگم همیشه ۲ ساعت تو راهم.
شاید دروغ سفید دیگم در مورد محل زندگیم باشه که همیشه حدودش رو به همه میگم چون واقعا حتی از اسم خیابونمون خوشم نمیاد و خیابونای نزدیکش رو میگم (خانه ی پدریه دیگه 🙁 )
سلام . من یه نقاشم ( این جمله برام خیلی نا مأنوسه !! شاید اولین باره میگم من یه نقاشم ، بهتره بگم من نقاشی میکنم ) این روزها شاید برای حفظ روحیه ی خودم ، طوری رفتار می کنم و حرف می زنم که همه ی دوستانم فکر می کنن من به شدت مشغول نقاشی کردن حتی تدارک یک نمایشگاه درست و حسابی هستم و یا در حال تکمیل مقالاتم !!! ، اما واقعیت اینه که من این روزها حال خوشی ندارم( اصلا حال خوشی ندارم ) ، آنقدر اندوهگین و بی انرزی هستم که تختخوابم ، بهترین مأمن و پناهگاه من برای دلتنگی هایم است و دوش حمام که به راحتی و بی هیچ ترسی همراه با صدای بارش آب ! در زیر آن می گریم!! من همه ی این کارها را می کنم اما نقاشی نمیکنم …..
بعد از یه مدت اتوماتیک دروغ سفید رو میگی، انگار یه جزیی از وجودته، اما همیشه یه جایی رو غلغلک میده و اذیتت میکنه! یه وقتایی انقدر زمان از روش میگذره که دیگه خودتم یادت نمیاد، اما به قول دبی فورد مثل یه گریپ فوروت که تو دستته و میخوای قایمش کنی تا خودت و بقیه نبیننش ازت انرژی میبره و آزارت میده… و تو در سایه چیزی که ازش فراری هستی کم کم گم میشی!
من یک بار یه دروغ ( نمیدونم چه رنگی بود !!!!؟؟؟؟) برای بالا بردن اعتماد به نفسم گفتم،اعتماد به نفس مقطعی به من داد ولی در عوض اعتبارم رو پیش کسی که واسم خیلی عزیز بود ،گرفت.مجازاتی که شدم هیچ تناسبی با جرمم نداشت ، بعد از اون یاد گرفتم روزگار به کسی قول نداده تناسب جرم و مجازات رو رعا یت کنه .حالا چندین ساله به هیچ رنگی دروغ نمی گم.
سلام
من همیشه سعی کردم دروغ نگم ولی مدتیه که فکر میکنم به خودم دروغ میگم.نمیدونم این اسمش دروغه یا نه.مدتیه که دارم روی یه ایده برای کار افرینی کار میکنم. چند نفر از نزدیکانم بهم میگن که اینکارو انجام نده چون ریسکش بالاست.اما من فکر میکنم که میتونم انجامش بدم.این درحالیه که من تاحالا کار اجرایی بزرگ نداشتم.و با این حرفها فکر میکنم که اونا غیر مستقیم دارن اینو بهم میگن که تو خیلی بلند پروازی و تو از پس اینکار بر نمیای.
به نظرتون این دروغه؟
مدتیه که میخوام در ارتباط با طرحم با شما صحبت کنم اما هر بار این مسئله عقب افتاد
تا الان که احساس میکنم موضوع خوبیه که بفهمم مشکل کجاس؟من دارم به خودم دروغ میگم؟یا اجرای ایده سختتر از اونیه که فکر میکنم؟
دروغ، دروغه. سفید و سیاه نداره. اگه دقت کنید میبینید که دروغهای سفید هم، همنوع با دروغای سیاه هستن.
در واقع دروغهایی که اسم سفید روشون گذاشته شده هم با همون هدف دروغهای (به قول شما) سیاه گفته میشن.
کسی که خودشو سحرخیز یا اهل مطالعه نشون میده سعی میکنه بین گروه، جامعه و یا اطرافیان برای خودش
موقعیت یا پرستیژی خلق کنه که این موقعیت ممکنه در رقابت با دیگران (به نوعی همون تنازع بقا) هر چند ناچیز منجر
به بوجود اومدن موقعیتها یا شانسهای برتر دیگه ای بشه.(البته از نظر فرد دروغگو)
دروغهایی که اسمشون سفید گذاشته شده تنها با اهدافی، کمی نا ملموس تر و پیچیده تر و گاهی دراز مدت تر گفته
میشن اما تفاوتی با دروغ هایی که اسم سیاه روشون گذاشته شده ندارن.
من فکر میکنم تفاوت اصلی «علم» و «ادبیات» در این است که ادبیات، خیلی موضوعات را زیر یک چتر جمع میکند و یک عنوان روی آن میگذارد و علم، با تفکیک واقعیتها و طبقهبندی آنها، تلاش میکند که درک بهتری از آنها و روشهای بهتری برای مواجهه با آنها به دست بیاورد.
اینکه حس من و شما به هر دو نوع دروغ بد است و … یک بحث قابل درک است.
اما در نظر گرفتن این واقعیت که دروغ سیاه ریشه در منفعت طلبی و دروغ سفید ریشه در کمبود عزت نفس دارد، میتواند به مواجهه بهتر با آنها کمک کند.
۱-کلاً عادت ندارم کامنت دونی رو به تالار چت تبدیل کنم هر چند که شاید کمک به باز شدن موضوع مثبت تلقی بشه.
۲-اگه منظور از علم معنای عام اون باشه ادبیات هم دقیقا زیر مجموعه علم قرار میگیره. اما اگه معنای خاص اون مورد نظر باشه (science) در این صورت روانشناسی سالهاست که در کنار جنبه توصیفی خودش از روشهای تجربی و آزمایشگاهی هم بهره میگیره و اون وقت برای بحث در مورد این موضوع هم شما و هم من لازمه فارغ از “ادبیات” به کتب مرجع و “علمی” رفرنس بدیم که من تخصصشو ندارم و شما هم به احتمال بسیار زیاد هدفتون از یه پست ۲۸ سطری اون نبوده.
۳-اتفاقاً دروغ های سیاه هم ریشه در کمبود عزت نفس دارن.کسی که عزت نفس داشته باشه و برای گوهر انسانی خودش ارزش قائل باشه هرگز به خاطر نفع شخصی و منفعت طلبی اونو آلوده نمیکنه.
۴-در ادامه بند شماره ۲ باید بگم که این روزا کمتر دیده میشه یک پست بیست و چند سطری متین و بدور از موضوعات زرد و جنجالی بتونه این طور فوق العاده حس همراهی خواننده رو جلب کنه و از این بابت باید به نویسنده تبریک گفت.
سلام استاد!
اسم این پاول اکمن که میاد من احساس میکنم باید پا برهنه بیام وسط!
در کل میدونم هیچ وقت نظرات من توسط حضرت عالی تایید نمیشه اما باز احساس میکنم شاید سلام نقطه شروع یه آشنایی باشه!
من خیلی وقت بود دنبال یکی میگشتم بهم راجع به این مسئله کمک کنه مرسی بابت نوشتتون.
اما دروغام:یک ماه آخر تابستون فقط ۲۰۰ تومن فروختم و به همه گفتم ۲ میلیون کارمزدم بوده،خیلی از سهمامو دوستم بهم معرفی میکنه ولی به خیلیا میگم خودم تصمیم می گیرم چه سهمی بخرم،…
سلام محمدرضا
من قبلا اصطلاح گناه بدون لذت را شنیدم فکر می کنم معادل دروغ سفید باشد
منم به نظرم یک مصداق از همونه
من اول حدس زدم که دروغ سیاه بدتره ولی الان علت کند شدن سرعتم توی کارامو متوجه شدم . راستش من دروغ سفید رو به ضرر خودم و کسی نمیدیدم . حدوده ۵ ماهه به دوستام میگم من روزی ۵ و ۶ ساعت برای آزمون ارشد میخونم ولی هفته ای هم این مقدار نمیخونم . شاید این عبارت که میگه کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو به خواب زده نمیشه بیدارش کرد . با این موضوع مرتبط باشه
تو بعضی از قسمت های زندگی من روشمو تغییر دادم، در حالی که بقیه فک میکنند من هنوز مث قبل زندگی میکنم. منم چیزی نگفتم، چ.ن میدونم اگه بگم طرز رفتار خوبی با من نخواهند داشت. ولی روش جدید به نظر من درست تر از روش قبلیه، گرجه اطرافیانم نمیپسندند. البته تغییر روش من رو زندگی اونا تاثیری نداره. من دلم میخواد الان اینجوری زندگی کنم و چون اونا نمیپسندند دلم نمیخواد بهشون بگم. نمیدونم واقعیت رو نگفتن با دروغ یکیه؟؟؟؟
دروغ سفید هم سیاهه ولی چون اولش نمیفهمی که داره باهات چیکار میکنه و چه بلایی سرت میاره میگن سفیده.
دروغ سفید من : می خوام بگم که فیس بوک برام مهم نیست و وقت ندارم که هر روز چکش کنم و سرم شلوغه ..۴-۵ روز ۱ بار کامنت می ذارم و چراغ خاموش میرم در صورتی که هر ساعت تو فیس بوکم 😐 😐
سلام.وقت بخير
ممنون از مطالب مفيد و قابل تاملي كه گاه و بيگاه مي نويسي
بعضي هاشون واقعا مفيد و تاثيرگذارن.
اعتراف: گاهي تو يه سري زمينه هايي كه بهشون علاقه مندم و توي بعضي هاشونم تاحدي توانمندم، سعي ميكنم كه خودمو بالاتر از اون چيزي كه هستم نشون بدم// گاهي هم كاملا برعكس يعني سعي ميكنم خودمو پايين تر از اوني كه هستم نشون بدم
ميدونم كه هر دوتاش غلطه// امروز كه مطلبتو خوندم ديدم كه واقعا دروغ هاي سفيد ميتونن تاثير خيلي بدي روي زندگيم بذارن ولي معتقدم هر دوتا دروغ چه سفيد و چه سياه ،يه زندگي عاريتي و غير اصيل (با الهام از درس گفتارهاي استاد مصطفي ملكيان) برامون مي سازن.
اميدوارم خدا به هممون كمك كنه كه بتونيم تلاش كنيم كه اول به خودمون دروغ نگيم و بعد ياد بگيريم و تلاش كنيم كه به ديگران هم دروغ نگيم (معتقدم كه هر كي راحت به خودش دروغ بگه به ديگران راحتتر دروغ ميگه)
حالا يه چيز بي ربط به اين موضوع:
استاد شعبانعلي از اينكه با تو و وب سايتت آشنا شدم خوشحالم.اميدوارم يه روز اين توفيق دست بده حضوري هم ببينمتون
زوربا بودا(همراه شما در متمم)!!
من معمولا انقدر از دست خودم عصبانیم که وقت به دروغ سفید گفتن و به عبارت راحت ترش، قپی اومدن جلوی بقیه نمیرسه. اولی که کاری رو شروع میکنم سعی می کنم همه سعی ام رو بکنم که بهترین وجهی که از دستم برمیاد انجامش بدم، آخرش هر چه قدر هم بقیه بگن خوبه، من نمی تونم پیش خودم حرفشون رو باور کنم. کارم رو کمتر از اونی که هست جلوه ندم، بیشتر جلوه نمیدم. هر چی میگذره اشکالاتش بیشتر تو چشمم میزنه
هر جور زندگی کنم، باز غصه این رو که بهتر از این هم میشد دارم. به عبارتی من اون دروغ سفیده رو نمیگم ولی باز هم هیچ پاداش درونی در کار نیست.حتی خیلی وقت ها احساس می کنم تعریف بقیه از من اون دروغ سفیده اس
یه جاهایی هم احساس می کنم، این همه زور زدن برای انجام بهترین کاری که می تونم باعث شده توقع دیگران از من به حدی برسه که دیگه کمتر از اون نمی تونم کار کنم.حتی کارهای به ظاهر پیش پا افتاده که نباید قاعدتا زیاد وقت بگیره، وقت زیادی ازم می گیره. من اول به قصد دروغ سفید گفتن، انقدر وسواس به خرج ندادم ولی بعد از مدتی کار در اون سطح خسته شدم.حالا اگر به هر دلیلی نتونم در اون سطح ادامه بدم، شاید بقیه این طور فکر کنن که خالی بستم
“پنهان کردن حقیقت هزار بار شرف دارد بر پنهان شدن پشت سر حقیقت. اولی دروغ است و دومی فریب و خیانت!”
سلامو درود
جایی خواندم: پنهان کردن حقیقت هزار بار شرف دارد بر پنهان شدن پشت سر حقیقت. اولی دروغ است و دومیفریب و خیانت!
شاید بتوان از این منظر هم به دروغ سفید نگاه کرد
محمدرضا شاعران هم هی رنگ به رنگ می شوند فکر کنم سیاه و سفید. یا استثنا داره قانونت؟
***
دوست خوبم
همه خوبیم
آب آبی است
آسمان آبی است
هوا صاف است
نگران ما نباش
فقط مشکل کوچکی داریم
که چیز مهمی نيست
گفتم که گفته باشم:
” آبی ديگر آبی نيست”
نامه ای به دور دست ها، جایی که حتما دوستی پیدا می شود!
یه دروغ سفید من اینه که میگم خواستگار زیاد دارم در صورتی که عملا خواستگاری ندارم !
حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن !!
دقیقا همین که گفتی
حال همه ما خوب است
شهامت می خواد آدم اعتراف کنه.
منم سعی می کنم دروغ سفید نگم آدم راحت تره .تا حالا از این جهت بهش نگاه نکرده بودم هر چند دروغ در کل خوب نیست ادم به دردسر می اندازه
اما این قدر می بینم آدم هایی که با گفتن این دروغ های سفید سعی می کنن خودشون بهتر از بقبه نشون بدن بعد اون وقت فکر می کنن بقیه هم عین خودشونن .بعد اونوقت ادم سختش می شه حداقل حقیقت بگه
نمی دونم چرا اینقدر این موضوع ذهنم رو درگیر کرده(احتمالا به خاطر این هست که خودم درگیرش هستم و هزینه های زمانیش رو می دونم ) که زندگی زمان دانشجویی شما که همراه با کار در سطح بالا(از نظر زمانی) و درس خوندن خوب باشه( به اندازه ای که جزو رنک ها و نفرات اول دوره خود بشید) هم می تونه یه دروغ سفید باشه …
محمدرضا منم حسابی عذاب وجدان گرفتم، آخرین دروغه سفیدی که گفتم این بود که وقتی بابا و مامانم ازم پرسیدن که وضع درس خوندنم چطوره؟ گفتم که حسابی دارم درس میخونم ، در حالی که اصن اینطوری نبود!!!!!!
البته این دروغ فقط واسه این بود که اونا ناراحت نشن ، نه بخاطر خودم………….آخه وقتی بقیه دقیقا همون سوالو ازم میپرسن ،خیلی راحت میگم که نخوندم..!!!!!
حالا محمدرضا! این دو جبهه متفاوت من در برابر یه موضع مشترک ، یعنی اینکه دروغه من خاکستریه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!
اقا ی پیشنهاد..واسه شب یلدا ی ازون کافه هایی که شما هم میاید و میشه همه نظر بدن بزارید..یادمه تو اون وبلاگتون ی شب یلدایی چنین کاری کرده بودید..فکنم جالب باشه ها…
خیلی پیشنهاد خوبیه. شب یلدا دقیقاً کی بود؟
عالیه عالی،مرسی از پیشنهاد آقا رضا،میشه شنبه ۳۰ آذر،یعنی موافقید؟ 🙂
فردا صبح چک میکنم اگر تهران باشم این برنامه رو میگذاریم. 🙂
من از اول آذر میخواستم که چنین پیشنهادی بدم ،اما گفتم اگه بگم قبول نمیکنید،به دلایلی!اماالان خوشحالم که دیگردوستان گفتن و موافقت و استقبال هم شده.امیدوارم که تهران باشی و وقت داشته باشی تا یه مهمونی حسابی راه بندازیم.من ازالان قول میدم که انار و پرتقال و چای هل با من 🙂 فال حافظم خودم باز میکنم .
من انار و حافظ آوردم ،تو هم چایی بریز،
آی میچسبد شب یلدا هل و چای و نبات…
امیدوارم تو مهمونی راهم بدین
سلام. اقای شعبان علی ، مثلا اینکه من اصلا الان اوضاعام خوب نیست و از خودم راضی نیستم و اما یه چیزی ته دلم بهم میگه که اوضاعام بهتر میشه ، در صورتی که نمیدونم که چه طور وچه موقع؟ این حسم میتونه، یه دروغ سفید باشه که احساسم داره به من میده؟ اصلا احساسات ماهم میتونه به ما دروغ سفید بده ؟
یادم نمیاد آگاهانه دروغ سیاه گفته باشم شاید سه چهار بار در کل… اما گاهی امکان اینکه از آدم برداشت دیگری صورت بگیره وجود داره.
اما دروغ سفید خیلی گفتم
بیشتر برای مخفی کردن ناراحتی خودم و ناراحت نشدن کسانی که برام مهم بودن یامثلا حفظ آبرو با نگاه بلندمدت که برام ضرر هم داشت.مثلا من با نیت مصلحت اندیشی جمعی یک سختی رو تحمل کردم ولی وقتی امکان ادامه نبود و مشکل خودش رو نشون داد باور سختیهایی که کشیده بودم برای کسانی که درجریان نبودند و با صحنه آخر مواجه میشدند خیلی مشکل بود.یک نوع قهرمان بازی داشتم که خیال میکردم من به تنهایی از پس مشکل برمیام و بهتره دامنه ش گسترده نشه.
فکر میکنم دکارت باشه که میگه : ازین ناراحت نیستم که بهم دروغ گفتی.ازین ناراحتم که دیگه نمیتونم بهت اعتماد کنم…
جالب شد!
با اینکه در کلاس هم توضیح داده بودید اما خاطرم نمونده بود…
باید بهش فکر کنم. 🙂
سلام استاد،
دو نکته:
اول اینکه، خیلی دیر برنامه سمینار مذاکره برای کارآفرینان رو اطلاع دادید. برنامه روز شنبهم رو زودتر از اون بسته بودم! حیف شد که از دستش دادم.
دوم اینکه، چون نمیتونستم تو خبر اعلام این سمینار پست بزارم، اومدم زیر آخرین روزنوشتهتون کامنت بزارم که متوجه شدم این آخرین روزنوشتهتون هنوز تو لیست صفحه نخست سایت قابل دیدن نیست (شایدم اشکال از من باشه!)
آرام و پیروز باشید
و کاملا موافقم که دروغ سفید آدم رو از درون داغون میکنه، ظاهر موجه که بعد از مدتی خود آدم رو هم فریب میده! منم بهش مبتلا هستم…
سلام
آخ چقدر این پست ،حرف دل این روزهای منه
حتی هفته پیش ،رفتم مشاوره،چون واقعا خسته شدم .اگه عادت شده باشه ترک کردنش خیلی سخته.
چون کمال گرا هستم ، هر آنچه دوست دارم باشم رو بیان میکنم و کم (یا اصلا )دوستی ندارم که در مورد آنچه هستم بداند.
راستش اینقدر واسه ثابت کردن دروغ هایی که گفتم دویدم که الان توان راه رفتن ساده رو هم ندارم.
سلام گل پسرا شاخ شمشاد باطن برف وجود طلا اعتراف : ۷ سال پیش یک دروغ سفید گفتم تا تابستون امسال مهمون دولت بودم دیگه هیچوقت دروغ نمی گم اصلا راسیتش می ترسم دیگه دروغ بگم وحشت دارم
من نامزدی دارم که دوستش دارم اما فقط باندازه ۵۰% ظرفیت قلبم برای دوست داشتن. ولی بهش میگم عشق من!
دلم میخواد حقیقتو بهش میگم اما میترسم قلبش بشکنه، یا بامن نمونه
دلم میخواست میتونستم عاشقش باشم اما نمیتونم
حس میکنم دارم بخودم هم خیانت میکنم
اما خودمو اینطوری راضی میکنم که حتی اگه عاشقش بودم بعد از مدتی این عشق کمرنگ میشد
و اینکه اینطوری راحتترم و دلتنگیا و نوسانات عشقو تجربه نمیکنم
و اینکه خیلی بعیده بتونم بعد از تجربیاتم!، دوباره عاشق بشم
منم دروغ سفید زیاد دارم و اتفاقا تو این چند سال اخیر فهمیدم که چقدر این دروغها آرامش حقیقی رو از آدم میگیره و کم کم خودم هم میمونم و شاید چند سال دیگه متوجه بشم که حتی خود واقعیم رو گم کردم!
یک اعتراف: من اصلا با یک اسم جعلی کامنت میزارم. یعنی اصلا اسمم رها معتمد نیست!
از یه طرف، حاضر نیستم سکوت کنم از طرف دیگه، جرات نوشتن با اسم خودم رو هم ندارم. جالبه که گاهی اوقات جرات نوشتن با این اسم مجازی رو هم ندارم و بدون نشون مینویسم! نمیدونم چرا اینقدر میترسم.
احساس میکنم اگر بشناسیم باهام راحت نیستی.
اتفاقا موثرترین و حقیقیترین نظراتم رو بدون نام مینویسم. باورتون نمیشه اگر بگم در مقابل بعضیهاشون عکس العملهای عالی و تا عمق وجود صمیمانه ازتون گرفتم…
استاد عزیز شرمندهام و متاسف و ناراحت ……..
سلام
دروغ دروغه نگیم
وقتی میگیم همهی دروغها بد هستند و نگوییم. معناش این نیست که جامعه بهتر میشه. معناش اینه که از فردا همهی دروغها رو خواهیم گفت!
همین اتفاقی که در جامعه افتاده.
روش حل مشکلات اینه که اونها رو تفکیک و تجزیه کنیم آرزو.
بگذار یک مثال بزنم: خیانت در رابطهی عاطفی
اینکه بگیم خیانت بده. بد. بد. بد. خیلی بد. شیطون از خیانت خوشش میآد. خاک بر سر خیانت کار. بد. حرام. بد!
خوب میشه همین فرهنگ امروز ما که همه به هم خیانت میکنیم و …
برای حلش باید طبقهبندی و تحلیل بشه:
خیانت حداقل دو جوره: خیانت اقتصادی (مالی)و خیانت (عاطفی)
خیانت عاطفی میتونه در روابط زن و مرد باشه یا در روابط دوستانه (مثلاً دو همکار)
در روابط زن و مرد میتونه از نوع ذهنی باشه (مثلاً خیالپردازی و اسمتناء) و یا فیزیکی
خیالپردازی میتونه تفننی و موردی باشه یا مکرر و دائمی
و…
حالا من میگم مراقب خیانتهای خیالپردازانهی مکرر با تصویرسازی شفاف باشید به این دلیل و آن دلیل و …
یکی بیاد بگه: خیانت کلاً بده!
خوب اگر این کلی گوییها کاری میکرد که تا حالا کرده بود! ما به جزئی گویی نیاز داریم!
۱) یک نظری به این ویدیو بندازید : http://www.ted.com/talks/pamela_meyer_how_to_spot_a_liar.html
خوشبختانه زیر نویس فارسی هم داره برای دوستانی که متوجه کل مطلب نمی شوند.
اما ۲) بر خلاف نظر شما محمدرضای عزیز متاسفانه جزئی گویی نیز مشکل اخلاق را حل نمی کند. آنچه مانع از گفتن دروغ می شود سطحی از تعهد است که می توان ایمان نامیدش. ایمان به اینکه جز راست نباید گفت و آنچه از سنن منسوخه تحت عنوان دروغ مصلحتی به ارث رسیده میراثی جز انحطاط اخلاقی جامعه ای که در تلاش برای گسستن از این سنن است نگذاشته است.
هرچند گفتگو (discourse) می تواند منشا تغییر در امور اخلاقی شود (نه جزئی گویی). این گفتگو از سطح ساده و عام شروع شده و منوط به درک افرادی که در این گفتگو مشارکت می کنند می تواند عمق یابد تا آنجا که منجر به تغییر رفتار شود. اما این گفتگو تنها زمانی که منجر به تقلیب شرکت کنندگانش نگردد نفوذ و اثر نمی یابد و نفوذ و اثر جز به ندای حقیقی نیست که راست گو ولو کفر باشد.
دروغ سفید به هر دلیلی که گفته شود، ما را آماده پنهان کردن حقیقت می کند و این پنهان سازی حقیقت ما را متوهم می کند. لازمه اهتراز از آن شجاعت، و تعهد (ایمان) به حقیقت است.
ممنون از وبسایت
بله درسته.
ممنون که همه چیو کامل یاز میکنین و توضیح میدین.
جالب و قابل تامل.. دروغ سفید
برعکس اسمش که در لحظه حس می کنی خب این چندان آسیب زا نیست..
دروغ سفید من: حالم خوبه بنابراین احتمالا امکانهایی که برای خوب شدنش هست رو از دست میدم!
البته مطمئن نیستم این قبوله یا نه رئیس پست جواب بده؟
منم این دروغ رو گاهی به خودم میگم مسعود. هزینهاش رو هم مثل تو پرداخت میکنم گاهی! هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت
بزرگترین دروغهای زندگی را نه به خانواده، نه به دوست، نه به عشق خود گفته ایم.
بزرگترین دروغهای زندگی را به « خود »گفته ایم.
اما زندگی گاه به جایی میرسد که باید به خودمان دروغ بگوییم. مصلحتی، شاید!
گاه بهتر است به خود دروغهایی بگوییم که باورپذیرند تا راستهایی که نمیتوانیم باورشان کنیم.
دلم میخواهد روبروی خودم بایستم در آینه.
دروغ بگویم. بزرگ. بزرگ. بزرگ. آنقدر بزرگ که خودم هم به سختی باورش کنم.
امروز میفهمم حرف آن معلمم را که میگفت:
تو من را فریب دادی و من نفهمیدم،
اما نمیدانم روزی برسد که بتوانی خودت را هم با تمام وجود فریب دهی یا نه.
آخرین درس در تکامل انسانی، فریب دادن خویشتن است.
ورنه، درک حقیقت فضیلت دشواری نیست.
***از وبلاگ فقید! « برای فراموش کردن ».در حال حاضر برای من همین اندازه اعتراف کردن کافیه.اما
از یک « توهم وحشی » خواهم نوشت….
محمد رضای خوبم…
من الان ۴ ساله دارم به عزیزترین کسانم دروغ می گویم. خیلی سخته که برای نشکستن دل دیگران، آنهائی که دوستشان داری و آرامش آنها برایت مهمه ، مجبور باشی دائماً داستان بسازی و دروغ بگی . نمی دانم این دروغ چه رنگیه، ولی گفتنش نه تنها عزت نفسم را کم نکرده بلکه احساس قدرت میکنم، چون غمهای بزرگ را با دروغ های کوچک به تنهایی تحمل کردم.
ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺟﺎﻥ ﺳﻼﻡ
ﭼﺮﺍ ﺳﻤﯿﻨﺎﺭ ﺭﻭ ﺷﻨﺒﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺍﻭﻧﻢ ﺻﺒﺢ ؟!
ﺍﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ… ﻋﺼﺮﯼ …
ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺵ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ
محمود جان. برای دانشجوهای دانشکده مدیریت بوده و به عنوان بخشی از کلاس.
بعد دیدیم صندلی خالی هست و میشه مهمون دعوت کرد گفتیم به بقیه بگیم بیان!
باور کن چیزی یادم نمی آید! می دانی من بیشتر وقتها از راستگوئی و نگفتن دروغ های سفید آسیب دیدم!!!
خیلی باحالی مهندس
میدونی… به نظر من وقتی بتونی عاشق هستی ،باشی و از خودت رها بشی اونوقت توی فرهنگ لغتت چیزی به اسم دروغ نمی شناسی، چه برسه به اینکه سفید باشه یا سیاه. تو کاری رو می کنی یا حرفی رو می زنی که دلت میگه و مطمئنی که او هیچ گاه اشتباه نمی کنه…
استاد ،من همیشه به دوستام می گم محمدرضا شعبانعلی دوست صمیمی من ، این دروغ اصلا؟ اگه دروغ چه رنگیه؟
محمد این به نظرم اصلاً نمیتونه دروغ باشه.
چون تو که اینجا سر میزنی و حال من رو میپرسی و هر وقت هم که کاری داشته و باشی و حرفی بزنی (مثل الان) من کنارت هستم 🙂
به به! خورشید دراومد 🙂
با این اوصاف که شما نوشتید گاهی دروغ سفید میتونه مثبت و کارساز باشه
مثلا اگر تلقین مثبت در دراز مدت در مورد صفتی که در ما نیست رو بشه دروغ سفید در نظر گرفت؛ به نظر من میتونه مفید باشه.
منم خیلی وقته با این قضیه درگیرم
بعضی وقتا که با دوستام حرف میزنم آنچنان میگم من این مطلبو از فلان سایت یا فلان کتاب خوندم که دوستام کلی مجذوب میشن غافل از اینکه نه سایتی وجود داره و نه کتابی . . .
اعتراف صادقانه : دقیقا سه روز پشت سر هم به دلیل شب بیداری نتونستم به موقع بیدارشم و به باشگاهم برسم ولی به مربی نگفتم خواب موندم گفتم نرسیدم بیام !! در صورتی که قبلا پیش اومده که دیر برسم ولی صادقانه بگم خواب موندم!
ولی انصافا خیلی به ندرت پیش میاد مثلا وقتی بهم میگن کوه کجاها رفتی میگم دماوندم رفتم ولی هنوز د دماوند تموم نشده میگم البته تا بارگاه سومش و موفق به صعود کامل نشدم!
محمدرضا جان چیزی نگفتن اگر باعث ذهنیت اشتباه دیگران بشه جز رسته ای از دروغ محسوب میشه؟مثلا این که تو انقدر درباره یکی از اعضای خانوادت چیزی نگی که دیگران فک کنن تو اصلا پدر ،یا مادر نداری ؟! یا مثلا صرفا بخاطر حجابت فک کنن یه مذهبیه افراطی!! یا کلا رفتاری از ما که باعث ذهنیت اشتباه دیگران بشه!
یادم نمیاد دروغ سیاه گفته باشم تا حالا
دروغ سفید رو شاید ترس از مورد بازخواست قرار گرفتن ، مسخره شدن یا …. میگم و قبلا بیشتر و الان خیلی وقته سعی کردم کمش کنم ، چون فکر میکنم برای چی باید دروغ بگم؟ من همینی که هستم هستم ، برای چی باید خودمو پنهان کنم
اولین و عمده ترین دروغ سفیدم در مورد مکان هاست! همه فکر میکنن من یه جام ( مثلا دانشگاه یا سرکلاس یا …) ولی در واقع یه جای دیگه ام
یک موردش همین ساعت خواب! من ساعت ۶ صبح بیدارم ، ولی در واقعیت هر وقت خسته نباشم بیدار میشم ممکنه ۵ صبح باشه ممکنه ۲ بعد از ظهر!
در مورد درس خوندن هم دروغ سفید خیلی میگن نمونه اش همین الان! همه فکر میکنن تو اتاق دارم با کامپیوتر درس میخونم ولی دارم با کامپیوتر وبلاگ میخونم!
اهان یه سری دروغ سفید دیگه هم دارم که وقتی میگم که نمیخوام به کسی حقیقت رو بگم و اون طرف اصرار میکنه که چیزی که بهش ربط نداره رو بدونه! یه چیز الکی میگم که از شر خودم بازش کنم
من چند سالی میشه که این دروغ سفید رو کنار گذاشتم و این باعث شده که خیلی راحت تر زندگی کنم. در واقع یه جوری با خودم، تواناییهام، وضعیت اقتصادیم، خانواده و… کنار اومدم، که در نتیجه الآن ارامش بیشتری دارم.
پذیرفتم که انتخاب خیلی چیزها مثل خانواده و… در اختیار من نبوده و همین طور پذیرفتم که قرار نیست من الزاما بهترین باشم.
به نظر من دروغ سفید هم به دیگران آسیب میرسونه آنهم از نوع روحی. هم اتاقی ای داشتم که مدام از خودش و تواناییهاش تعریف می کرد و کلا پرمدعا بود.آن موقع تجربه ام در حدی نبود که متوجه بشم او از کمبود اعتماد بنفس رنج میبرد و در واقع می خواست به خودش اینهارو بقبولونه.تاثیرات بدی روم گذاشت خیلی اعتماد بنفسمو پایین آورد فکر میکردم اون همه کاری از دستش برمیاد و من نه.کلا تواناییهای خودمو فراموش کرده بودم.از ترم بعد کمی خودمو ازش دور کردم و به خودم اومدم.دوباره خودمو باور کردم و همه چیزو جبران کردم.امروز دیگه ارتباطی با اون هم اتاقیم ندارم ولی خاطره بدش همیشه تو ذهنم هست و هنوز آزارم میده.
یه زمانی به تقلید از آقای محمد صالح اعلا تصمیم گرفتم به هیچ وجه دروغ نگم. چه سفید چه سیاه
و فقط ۶ ماه دووم اوردم…
باشه و ممنون / سعی می کنم عملیش کنم
من هميشه به دروغ به همه ميگويم وضع ماليم خوب است
ولي واقعيت اين است كه به سختي فقط ميتوانم خرج زندگي
خانواده دونفره مان رابدهم وچون تاآخرشهريورتوان پيداكردن
خانه اي راندارم مجبوريم به منزل پدرخانم برويم .
وقتی می گم خوبم …دروغ می گم …من هیج خوب نیستم …….من وقتی می گم خوشبختم …وقتی می گم همه چیز خوبه…وقتی می گم می گذره …..دروغ می گم ….من وقتی می گم هنوز زنده ام ….دروغ می گم من سالها پیش مرده ام
من هنوز همون جوری خوبم ……واین خیلی بده…..
سلام جناب شعبانعلی، تو کدوم کتاب پاول اکمن در مورد دروغ سفید و سیاه توضیح داده؟ممنون میشم اسم کتاب رو بگید.
Telling Lies
سلام. نوشته هاتون رو دوست دارم همیشه عطری از صداقت داره در مورد دروغهای رنگی چی صحبتی نمیکنید به نظر من همیشه غیر از سفید وسیاه رنگهای دیگر هم هستند
دروغ سیاه: یادم نمیاد
دروغ سفید: خیلی بوده همیشه سعی کردم ظاهرم رو طوری نشون بدم که هیچ وقت مشکل مالی نداشتیم و از خانواده مرفه بی درد هستیم شاید به خاطر دوستانی بوده که داشتم همیشه دوستام از طبقات خیلی بالاتری بودن
نکته: ماه رمضان امسال تقریبا یک سال میشه که برای رفع بعضی از مشکلات رفتاری اوایل هر هفته اما الان هر ماه یکبار پیش مشاور می رم احساس می کنم خیلی عوض شدم حداقل راحت تر زندگی می کنم
من ضربه دروغ سیاه رو تازگی خوردم.خیانت منظورم.
من نیز باتو فرشته جون همدردم
من نیز با شما همدردم
سلام من الان فقط میدونم از تمام اتفاقات زندگی ناراضیم و باید تغییر اساسی کنم ولی همش واسه این این تغییر امروز و فردا میکنم
من هم همینطور و بدتر از اون اینکه نمی دونم باید چی کار کنم!!
من متاسفانه مشکلی دارم که هر چه تلاش کردم نتونستم حل کنم. من نمی تونم دروغ بگم و واقعا به کسانی که دروغ می گن و به راحتی این کار رو می کنن غبطه می خورم!
من فقط یک انسان بی سلاحم در برابر تمام دروغ ها!! از نظر من دروغ، دروغ است و سیاه و سفید ندارد. این ها همه توجیه هستند. حتی به دروغگو ترین انسان ها هم دروغ بگویی، وقتی بفهمد دروغ گفته اید. دیگر رایطه مثل سابق نخواهد بود… اثرات بعدی دروغ آن چنان مخرب است که هیچ چیز ارزش این همه تخریب را ندارد!
حقیقتیست..
من با دروغ های زیادی که به دوستم گفتم خودم رو نزدیک کردم به شخیتی که اون دوست داشت ….زمان زیادی گذاشتم تاخودم رو به چیزهایی که گفته بودم نزدیک کنم وهمه چیز رو به واقعیت تبدیل کنم و خدا رو شکر اینم شد .اما همونطور که گفتین با اینکه داشته های امروزم آرزوی دیروزم بوده اما هنوز خسته ام و از خودم ناراضی…
چه مطلب جالبی…!!!!
منم زیاد دروغ سفید میگم. دلیلمم همون ضرر نرسیدن به دیگران بود و هست. خب سخته که این عادتو ترک کنم ولی این مطلب باعث شد جدی روش فکرکنم. ممنون آقای شعبانعلی
آدمی كه به حقیقت دست یافته چگونه می تواند دروغ بگوید؟
برای چه باید دروغ بگوید؟
او هیچ دروغی برای گفتن ندارد.
«اوشو»
سلام.
من هم تو زندگیم از این دروغ های سفید گفتم.
مثلا بارها شده که رفتم تو اتاقمو مشغول نوشتن خاطره، شعر، خوندن کتاب های مورد علاقم، اس ام اس بازی و حتی چرت زدن بودم که مامانم اومده تو اتاق، بلافاصله خودمو جمع و جور کردمو گفتم دارم درس می خونم.
یادش به خیر سال کنکور کارشناسی که خیلی خیلی زیاد این اتفاق تکرار می شد.
ولی قبول دارم. واقعا آسیب می رسونه به آدم و در واقع می شه گفت از جمله مکانیسم های خیلی قویه که مانع از رشد (خود) میشه.
سلام و درود خداوند بر شما ، از دلنوشته تان که آموزشگاهی پر بار است تشکر می کنم ، امیدوارم همه ما نیروهای خود را برای ساختن نقاب و حفظ آن در مقابل دیگران به باتلاق نریزیم و حفره های درونی خویش که نیازمند ارتزاق و تایید دیگران است را شناسایی و به چشمه جوشان تبدیل سازیم ، با حرکت کردن به سوی کامل تر شدن و بهتر شدن . امیدوارم روزی انسانها تنها در صورتی دروغ بگویند که بخواهند جان کسانی را نجات دهند که زنده بودنشان ارزشمند است .
سلام و درود خداوند بر شما ، از دلنوشته تان که آموزشگاهی پر بار است تشکر می کنم ، امیدوارم همه ما نیروهای خود را برای ساختن نقاب و حفظ آن در مقابل دیگران به باتلاق نریزیم و حفره های درونی خویش که نیازمند ارتزاق و تایید دیگران است را شناسایی و به چشمه جوشان تبدیل سازیم با حرکت به سوی کامل تر شدن و بهتر شدن . امیدوارم روزی انسانها تنها در صورتی دروغ بگویند که بخواهند جان کسانی را نجات دهند که زندگیشان ارزشمند است .
اعترافات من:
دروغ سیاه: واسه زود گرفتن ۱ گواهی مجبور شدم بگم من ۱ جای دیگه زندگی می کنم..
دروغ سفید:یادمه اولین دروغ سفیدم دوران دبستان بود. به همکلاسیم گفتم ما ۱ طوطی داریم خونمون!:/
اخریشم می رسه هوم..:به استاد ۳تارم گفتم من خیلی کارای استاد شعاریو گوش دادم در حالی که فقط ۲تا گوش داده بودم!
نکته جالب اینکه وقتی در.غ سفید می گم سعی می کنم عملیش کنم! مثلا الان اکثر کارای استاد شعاریو گوش دادم.
اما به مظر من دروغ سفید ناشی از ضعف در اعتماد به نفسه. شاید در دورانی خوب دیده نشدن باعث میشه دروغ سفید بگیم.
سلام
خيلي مطلب جالبي بود بايد بگم من هميشه فكر ميكردم دروغ سياه نابخشودني هست و نه سفيد .منم دروغ سفيد ميگم چون فكر ميكنم به كسي آسيب نمي رسونه البته بيشتر در مورد كساني كه دوسشون دارم اينكار ميكنم تا تصويري كه ديگران از اونها پيدا ميكنند خوب باشه .خب بايد رو خودم كار كنم .
خب شاید پس بشه گفت اون هایی که به نوعی حس کمبود دارند مخصوصن اعتماد به نفس، دروغ سفید می گویند؟ یا آدم های ترسو……یعنی بیشتر به ضعف شخصیت مربوطه استاد؟
من هم با نظر شما موافقم خانم خالقی!
من که فقط جرات دارم دروغهای شما رو اعتراف کنم که از حوصله این سایت خارجه و مال خودمو نه (دوستت دارم دروغگو)
دروغ سفيد راهي شده براي فراموش كردن اشتباهات و شايد بهترباشه بگم فرار از اشتباهات
اميدوارم بتونيم اين سياه به ظاهر سفيد رو از زندگيم حذف كنيم
این ماه بدترین ماه مالی زندگی ام بوده اما جلوی همه حتی خانواده ام می گم هیج مشکلی ندارم و همه چیز روبه راه است اما تو تنهاییم خیلی کم اوردم خیلی ریسک کردم خیلی ……………
مهندس جان شما دروغ های سفیددیگری هم میگویید اما چون دوستتون داریم دروغ هاتون رو هم دوست داریم :))))))
تازه از آنجائیکه استاد همیشه الگو در زندگی ، گاهی بنچ مارک هم می کتیم 🙂
کارتون خیلی سخت شده باید خیلی مواظب اعمال و رفتار و گفتارتون باشید ……. عواقبش را چه باید کرد…
البته همونطور كه ميدونيد تمام دروغها بيان نمي شن خيلي هاش رفتاري هست . مثلا خود من قيافه ام خيلي ظاهر الصلاحه ولي ببخشيد كه اين حرف رو مي زنم ، هر چي زن و دختر مي بينم قشنگ با رزولوشن بالا اسكن ذهني شون مي كنم و آناتومي شون رو تحليل مي كنم . بندگان خدا هميشه به من ميگن شما چقدر ماخوذ به حيا هستيد !!!
خدا شانس بده من برعکس شما ظاهرم غلط براندازه اگه توی جمعی برم همه از اونجا در میرند چون فکر می کنند من آخر خلافم. دوستام میگن تو وقتی به کسی نگاه میکنی فقط دید جنسی داری ولی اصلا این طوری نیست. همه فکر میکنندمن معتادم ولی سیگار هم نمیکشم . محال است توی ایست بازرسی ۱ ساعت تفتیش نشوم. خوستگاری هم که رفتم پدر دختره بهم گفت چند وقته که معتادم؟؟!!!!
حامد جان
ببخشید نظر میدم ولی به نظرم تیپ لباس پوشیدن ، نوع آرایش موها و .. رو عوض کن
شاید درصد خوبی از مشکلت حل بشه
آقای ظاهر الصلاح مهمترین مسیله جدا از دروغ سیاه و سفید اینجا اینه که شما بیمارید و حتما باید به به پزشک مراجعه کنید…والبته که هوش زنانه هیچوقت به خانمهایی که شما اسکنشون میکنی دروغ نمیگه بیشتر به لحن گفتنشون نگاه کنید اگر اینطور گفتن یا دارن تیکه میندازن بهتون یا اینکه هوش زنانشون یه چی در حد زیر صفره و شاید هم از نظر فکری تو مایه های خودتون باشن که ازشون تایید میگیرید………در هر صورت که حتما به پزشک مراجعه کنید چون وقتی با همچین وقاحتی در قالب طنز این رفتارو اینجا می نویسید حتی با اسم مستعار نشون میده که در آینده حریمها رو بیشتر خواهید شکست..
ممكنه ايني كه گفته باشيد با درجه ۴ يا ۵ يا حتي ۱۰ از صدي كه شما گفتي طبيعي باشه ولي كلا برداشتم اينه كه بيشتر سعي داشتي كه موضوعي رو مطرح كني تا شاخه اي از موضوع بحث رو مطرح كرده باشي و شوخي بيش نيست.
بنابراين پگاه خانوم . زياد ناراحات نشو.
يعني داره خودمو، زندگيمو وجودم رو تغيير ميده…همش صد بار با خودم ميگم ديگه رفتيم تو جمع دردغ نگيا!!! اينقدر گداي توجه شدم ديگه برام فرقي نميكنه دروغه طرز فكرارو نسبت به من عوض كنه فقط ميخوام بگمو بگم كه توجه جمع رو داشته باشم.