دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

جایی برای گفتگوهای نوروزی…

سایت من این روزها نخستین سال عمر خود را سپری میکند. با دوستانی که برخی آمدند و گروهی گفتند و عده ای ماندند و قلیلی رفتند و خلاصه امروز، مانده در اینجا جمع دوستان خوب من که روزانه به این خانه مجازی سر می زنند و حال و سراغی از یکدیگر میگیرند.

گفتم این پست را بگذارم برای دید و بازدیدهای مجازی نوروز. اگر کسی پیغامی دارد، حرفی برای بقیه، یا برای فردی خاص، گفتگویی، توصیه ای برای سال جدید، آرزویی، جمله زیبایی که ارزش اندیشیدن دارد و هر چیز دیگری که دل تنگمان در این روزها می خواهد و با خود می خواند، اینجا جایی برای این پیامها باشد…

من هم حرف های خودم را لا به لای کامنت ها می نویسم تا میهمان و میزبان در یک مقام باشند و تبعیضی در کار نباشد…

با آرزوی سالی خوش برای همه کسانی که در هر جای جهان، آغاز سالشان را با بهار همزمان می دانند…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


354 نظر بر روی پست “جایی برای گفتگوهای نوروزی…

  • مرجان گفت:

    سلام

    استاد میخواستم در مورد برنامه ریزی ازتون سوال کنم.
    شما گفتید که بعد از تعیین هدف بهتر هست که برنامه هفتگی داشته باشیم, مثلا من برای شهریور ۲تا آزمون مهم دارم و منابع لازم رو پیدا کردم و الان تنها کاری که باید بکنم اینه که با یه برنامه منظم شروع کنم به خوندن
    منتها من نمیدونم که چطور تقسیم بندی کنم زمانم رو
    همیشه برنامه ریزی سخت تر از انجام کار بووده برام.

    ممکنه یکم در این مورد توضیح بدین؟
    ممنون

  • مهندس شعبانعلی عزیز،
    سال خوبی رو برای شما و همکارانتان آرزو دارم و امیدوارم باز هم به زودی در شهر قم در خدمت شما با دوره های جدید باشیم.
    موفق، موید و سربلند باشید، همیشه و همه جا.
    محسن صادق زاده
    ۰۹۱۲۵۳۴۸۸۳۷

  • مجتبی گفت:

    سلام محمد رضای عزیز،سال نو مبارک
    آرزو میکنم تمام چیزهای خوبی که تو ذهنت داری محقق بشه،خیلی خوشحالم که یه استاد و دوست همیشه همراه از سال ۹۱ هدیه گرفتم و امروز داریم با همه ی این بچه ها و شما سال جدید رو با این همه آرزوی خوب برای شما و خودمون شروع میکنیم،استاد یه بیت یا یه عبارت که خیلی دوسش داری رو اینجا برام بنویس میخوام یه عیدی برات درست کنم.

  • حمیده گفت:

    محمدرضا میشه از ورود به بازار سرمایه کمی بگی؟از سرمایه گذاری و تحلیلش تو بورس ایران؟

  • امین گفت:

    سال ۱۳۹۲ مبارک

    ( میتونم بگم انشالا سالهای بسیاری همراه هم باشیم)

  • محسن رضایی گفت:

    خب رضا جان اولا اگه بحث منافع باشه که این دین با این هواداران و مخلفاتش که خیلی به منافع ضرر زدن و می زننو…دو اینکه انسان باید بدنبال اصلاح باشه بیشتر تا منفعت.هرچند منفعت هم اهمیت خودشو داره.بحث ارجح بودنه.سه اینکه بعضی ورودها یه سری لوازم نیاز داره و خصوصیات.ورود به دین یه سری وظایف برای تو ایجاد می کنه که اگه انجامش ندی خب دیندار واقعی نیستی.قبلش بگم منظور من از دین نمازو یه سری احساسات عاطفی نیست.دین به معنای کامل که همه زندگیو تحت تاثیر قرار می ده رو می گم.خب حالا اگه قرار باشه تو فقط خلا پر کنی با هر چیز مثبت ویا توهم زایی قابل تحققه ضمن اینکه حداقلش ممکنه به خودت آزار برسونی با از دست دادن زمان زندگیت چه رسد به دیگران که اینجور هم نیس که ضرر نزنی که زدن دیگران !به ما و امثال ما.بسیار با سمانه موافقم که یه سری جاهای خالی باید تا اطلاع ثانوی خالیش بذاری.خیلی جالبه که می گن انسان در سکوت به حقیقت می رسه.و تو بیاذهن رو پر از ازدحام کن (به هر بهانه ای) که دور بشی.در ضمن از روی چی می گی خارجیا دینشون واسه منافعشونه؟؟!!! و از روی چی می گی که تک دین بودن واسه ما منفعته!!!!

  • محسن رضایی گفت:

    خب سمانه جان اول لطف کن بگو چه چیزی تو زندگی هست که جواب درستی واسش نداری؟ یه مثال بزنی ممنون می شم.بعد اینکه امتیاز منفی رو واسم معنی کن تا بهتر بتونیم پیش بریم.

    مرسی عزیز

  • سمانه گفت:

    آقا رضا به عنوان یه آدم نیمه مذهبی از این جهت اعتقاد دارم که به تشکیلات مذهبی و غیر اصیل نمیتونم اعتماد کنم وامید ببندم ،چون تبدیل به یک سری الفاظ وشعارهای تکراری وکاملا تهی از معنا شدن .مذهب برای من یک تعریف شخصی داره واون هم حاصل فکر خودمه ونیازی هم به عیان کردنش برای دیگران ندارم .
    با حرف شما در مورد منافع هم موافقم
    اما این جمله که
    «باید خلع تنهایی شو با ی چی پرکنه و اگه با دین که به کسی ازار نرسونه بد هم نیست… »
    برادر من یه سری جاهای خالی ،خالی بمونن خیلی بهتره ،تا اینکه ،چه با آسیب رسوندن به دیگران چه با آسیب نرسوندن دیگران پر بشه

  • رضا گفت:

    اقا محسن من میگم حتی خارجی ها حتی از دین هم طوری استفاده میکنن که منافع ملی شون تامین شه کتاب مستر همفر بخونی میبینی این فرقه گرایی کار اینگلیساست من ادم مذهبی نیستم ولی ی وقتی وقتی عرب ها حمله کردن تنها راه اینکه از سلطه معنوی عرب ها خارج شدن و اون موقع حسن صباح فرقه باطنی رو ایجاد کرد و …الان هم این تک دینی به نفع منافع ملی مونه…ادم میتونه خودش درست فکر کنه و بچه های نسل جدید بلوغ فکری داشته باشن و…و باید هم احترام گذاشت به کسایی که مذهبین…طرف وقتی مطالعه نداره و…باید خلع تنهایی شو با ی چی پرکنه و اگه با دین که به کسی ازار نرسونه بد هم نیست…این نظر منه…

  • محسن رضایی گفت:

    حب سمانه جان بحث “دین” اونهم تو این جامعه و فرهنگ ازون گزینه ها نیست که بخوای ازش رد بشی(اگه بخوای متعهدانه تو زندگی رفتار کنی) ازین جهت که چون با خون ما آغشته شده و عادت،و مدام اون به ما تلنگر می زنه که حدشو و حد خودمون رو نسبت به چگونگیش تعیین کنیم.بقول معروفی که می گه ما باسیاست کار نداشته باشیم اون با ما کار داره ،دین هم همینطوره.و بقول داستان قدیمیه پوستین که تو کتابا خوندیم،پوستین مارو رها نمی کنه سمانه،پوستین 🙂
    آشناتر که شدم با این فضا چیزهای با مزه ای دارم ازین جامعه که خوام گفت.راستی اولین جمعه همگی خاصه صاحب خانه به خیر .امیدوارم بقول شهیار “جمعه روز بدی بود ،روز بی حوصلگی و…” دیگه نباشه.شادو آزاد باشید.

  • سمانه گفت:

    یه وقتایی تو زندگی با سوال هایی رو به رو میشیم که هیچ «گزینه درستی» براشون وجود نداره بعضی گزینه ها آدم رو به اشتباه میندازن وما خیال میکنیم که درست هستن .،اینجاست که بهتره از انتخاب گزینه ها صرف نظر کنیم .اینجوری اگه گزینه درست وجود نداشت ،حداقل امتیاز منفی نمی گیریم.
    یه جاهایی باید از وسوسه سیاه کردن کل خونه های پاسخ برگ گذشت 🙂

    از همه ی دوستان خوبم که تو این خونه مجازی باهم همصحبتیم یه خواهش دارم ،اینکه امسال تو این خونه به هم قول بدیم از حداکثر توانمون استفاده کنیم وبه «تعهدات»ی که دادیم عمل کنیم.

  • سمانه گفت:

    سلام مجدد به شما آقا رضا
    راستش من شاید تاریخ ایران رو خیلی زیاد نمیدونم
    اما این سعادت رو داشتم که
    تاریخ کشورم رو از لحاظ اسطوره ها از زبان شهرزاد و فردوسی بزرگ ومولانا و…. بخونم .
    ودارم تلاش میکنم تا بچه های کوچیکی که در نزدیکی من زندگی میکنن ،از الان با این نوشته ها آشنا بشن.
    من هم لجم در میاد وقتی یه دانشجوی دکترا فارغ التحصیل که لباس فرم ابن سینا تنشه ازش درمورد لباسی که پوشیده ،میپرسن ،نمیدونه چی جواب بده .
    گفتم تاریخ نخوندم ،ولی نه دیگه تا این حد 🙂
    دوباره ممنونم .همین که احساس خوبتون رو مینویسید وبه من هم این حس خوب رو میدید که متعهد تر باشم.

  • رامسر گفت:

    سلام اساتد کوزگر درمورد تقویت قدرت بیان کتابی معرفی کنید

  • ati گفت:

    با سلام وتبریک سال نو
    ارزو میکنم امسال پر از عشق وشادی باشه برای همه و البته پر از تلاش
    برای من امسالم بزرگترین هدف و برنامه گرفتن پروانه وکالته البته خیلی چیزای دیگه هم برام مهمن ولی این مهمتره اتگار یه جورایی برام رویا شده دلم میخواد سال ۹۳ همین موقع همین جا بگم که بهش رسیدم به امید اینکه سال بعد همه اونایی که مخاطب این سایت و شما هستند به ارزوهایی که تو این پست بهش اشاره کردن رسیده باشن و با ارزوی بهترینها برای شما

  • محسن رضایی گفت:

    البته حالا سر زدن به سایت محمدرضا شعبانعلی شده عادت جدید!!قصه انسان عادت هم قصه عمیقیست.اصرار داریم که به چیزی عادت کنیم گویا.وبهرحال مثه گاوبازی می مونه که بعضی وقتا چارش فرار نیست باید وایسادو تنها اندکی دستی تکون داد (تو گاوبازی) و تو زندگی هم اندکی از نظر ذهنی جابجا بشی و جوری باشه که زاویتو عوض کنی.مرسی از توجهتون آی شعبانعلی و مرسی از ابوالفضل جان.خلاصه این کامنتم اینه که : الزاما فرار از عادت چاره نیست.ذات عمل و منطق عمل مهمتره.مثلا اگه من عادت کنم به اینجا اومدن با این فرض که حرفهای خوبی بشنوم و بزنم و خدمتی ببینم و بکنم خوب تا باشه ازین عادتها.بهرحال فضای خوبی داره و آی شعبانعلی شایسته وقت گذاشتنه.”بذار دست من و تو پلی باشه واسه از خود گذشتن…”

  • abolfazl گفت:

    از نوشته های محسن رضایی خوشم اومد یه جورایی حرف دل من بود من هم چند وقتیه دنبال آدم شدنم دنبال این که خوب باشم و با اخلاق دنبال این که همه در کنار هم با شادی زندگی کنیم یه جورایی می خواستم جهان را اصلاح کنم ، یه زمانی فکر میکردم که باید همه را متحول کنم ،گذشت و گذشت تا به این رسیدم که خودم پر از اشکالم و اول از همه باید رو خودم کار کنم منی که همه چیزم از رو عادته نه از روی انتخاب عقل ، تعصباتی دارم که گه گاه دیوانه ام می کند وبدی این است که هرچه به اطراف نگاه می کنی همه را همین طور میبینی …

  • امیر گفت:

    محمد رضا جان ، سلام

    امیدوارم سال جدید با شادی و سلامتی برای خودت و خانواده محترمت شروع شده باشه. لغو جلسه آخر توسعه مهارت ، بچه ها را شدیدا نگران کرد.

    شادی شما آرزوی ماست. بیصبرانه منتظر شروع مجدد کلاسهایت هستیم.

    • shabanali گفت:

      همه چیز روبراهه امیر جان. سال جدید با روحیه و انرژی زیاد سر کلاس می بینمتون

      • امیر گفت:

        سلام ، خوشحال شدم.

        ضمنا ممنون از هدیه ات _ منظورم کتاب ذهن کامل نوعه !

        کتاب جالبی است. شاد باشی

        • shabanali گفت:

          امیر جان. من کلاً Daniel Pink رو خیلی دوست دارم.
          به بقیه بچه های سایت هم، توصیه میکنم کتاب «ذهن کامل نو» رو بخونن.
          ضمناً کتابهای دیگه ای هم این آدم داره از جمله:
          Drive
          ذهن کامل نو ترجمه کتاب A whole new mind هست

  • رضا گفت:

    میدونید سمانه خانوم وقتی من تاریخ کشورمو ندونم چه اتفاقی میوفته؟.دیدید لباس فارغ التحصیلی کشور های اروپایی با اون کلاه چهارگوشش رو؟.اون لباس ابن سیناست که خود اون فرد فارغ التحصیل میدونه لباس ابن سیناست ولی من ایرانی نمیدونم..داستان های هزارویک شب مارو اینگلیسی ها واسه برطرف کردن ی سری از اختلالات رفتاری بزرگسالی به بجه هاشون میگن ولی من ایرانی از هزارویک شب نمیدونم..حالا همینو ادامه بده بیا تا الان…بجه ایرانی بت من رو میشناسه حافظ وسعدی رو نمیشناسه…من میگم ادم نباید چشم به روی پیشرفت غرب هم بست نه..هممون ادم های درس خونده و دانشگاهی هستیم ولی خوبه که بدونم از تاریخ کشورم..یکی از عواملی که اقای شعبانعلی رو دوست دارم اینه که مونده تو کشورمون داره کار انجام میده به جای رفتن و خرده گرفتن از وضع موجود و نسبت ب موضوعات اجتماعی و حتی سیاست خردمندانه نظر میده نه اینکه بگه همه چی بده…

    • ملیحه گفت:

      دوست عزیز حرف های شما متینه ..اما هزار و یک شب یک اثر اصلتا ایرانی نیست ! اگه بگوئیم هزار و یک شب یک اثر اصالتا هندی و سانسکریت دارد صحیح تر و منصفانه تره .با این وجود شاید بهتر باشه به خاطر تلفیق فرهنگ های ایرانی و عربی و.. در مورد این مجموعه داستان به جای لفظ ایرانی حداقل از لغت اثر شرقی استفاده کنیم و نه ایرانی ! اگر اطلاعات بیشتری در این زمینه خواستید می تونم منبع معرفی کنم.
      ایام به کام

  • احمدرضا گفت:

    سلام سال نو مبارک
    سال نودو یک ، نودو دو و همه ی سالهای پیش رو که می ایند برای همه ی ما زیبایی، نیرو مندی در همه ی عرصه ها و موفقیت را در پی خواهند داشت.این را باید باور کرد و با هر اتفاق ناگواری نباید به عدم آن شک کرد .اما جالب ترین صحنه سال گذشته حضور ناگهانی محمد رضا در یک برنامه تلویزیونی و در شک فرو رفتن آدمهایی که قبلا از دور و نزدیک او را می شناختند و نقد های او را بر تلویزیون عزت خان خوانده بودند . در هر صورت یک تصمیم استراتژیکی بود که من نیز بعدها آن را پسندیدم.مورد دیگر آشنا کردن یکی از همکارانم با شما بود که در این چند ماهه او آنچنان شیفته سایت شما شده که حتی زود تر از خود من فایلها را دانلود کرده و نکات کلیدی مباحث را برای من باز گو می کند فقط امیدوارم کتاب مذاکره شما را که از من امانت گرفته بعدا برگرداند امیدوارم.
    و سخن آخر<>

  • بهنام گفت:

    محمد جان.یکی از بهترین اتفاقات امسال آشنایی با تو بود.دیگه احساس میکنم تنها نیستم.کسی هست که با منطق باشه و حرف دل آدمو گوش کنه.خیلی چیزام ازت یاد گرفتم.عیدت مبارک.میدونم مسافرتی.زوووووووووووووووود برگرد خونت(نت)

  • محسن رضایی گفت:

    خب ظاهرا باید فامیلمونو هم بنویسیم که اشتباه نشه با آقا محسنی که دغدغه سربازی دارنو ما دغدغه سربستگی!!مرسی آی شعبانعلی.چیزی که خودم دارم بهش فکر می کنم اینه که مهم رفتن تو مسیر حقیقته که اگه این دین همون بود ادم بهش می رسه منتها اینجوری رسیدن قشنگتره و با یقین بیشتری زندگی می کنی.چرا که حرفی که منسوبه به یکی از اماما اینه که: کمترین چیزی که در این دنیا تقسیم شده یقینه.بهرحال باید درگیر شد تا به حقیقت رسید.درگیر با خودت و دیگراندرگیری به معنای به اشتراک گذاشتن و همپوشانی داشته های خودت با دیگران.خوشحالم و سرشار از انرژی از اینکه گفتگو می کنم با شما و بی ملاحظه اینکه :گفتگو آیین درویشی نبود! به جان خودم که گفتگو آیین درویشیه و با “تو” ماجراها داریم…

    • shabanali گفت:

      محسن جان. منم مثل تو فکر میکنم و احساسم اینه که مهم در مسیر بودنه و نه به مقصد رسیدن. خوشحالم که اینجا با هم حرف میزنیم…

  • مسعود نصیری گفت:

    سلام جناب شعبانعلی…
    عیدتون مبارک.(البته قبل از تحویل سال،به موبایلتون sms زده ام و عید رو تبریک گفته ام).چون در بهترین لحظه ها و اوقاتم به یادتون هستم.
    ایشالا امسال هم مثل سال پیش،سالی پر برکت و پر مشغله و تماما موفقیت براتون باشه.با اجازتون یه دعای خصوصی هم براتون دارم:ایشالا یک یار و همراه و همسر مهربان و دلسوز و وفادار در مسیرتون قرار بگیره و از تنهایی و بی همزبانی دربیایید.
    سال ۹۱ برای من مقدمه ای برای سال ۹۲ و شروع فعالیتهای جهت دار در زمینه کارم بود.ایشالا امسال می خوام یه ذره منظم تر و مصمم تر باشم و کتابی رو که در حال تالیفش هستم(در مورد چرایی و چگونگی عاشق شدن و عشق ورزیدن)به اتمام برسونم و تاسیس موسسه و تناسب اندام و شرکت در یکی از کلاس های شما و کار بر روی زبان انگلیسی و چند تا کار دیگه که با کمک خدا می خوام انجامشون بدم.
    راستی یه سوال:امکانش هست یه کتاب خوب درباره مکانیزم عشق ورزیدن معرفی کنید؟
    و عرض بعدی اینکه:خیلی خوشحالم که شما رو پیدا کردم و امیدوارم که هیچ وقت گمتون نکنم.

    • shabanali گفت:

      سلام مسعود جان.
      ممنونم از لطف و محبتت.
      من دو تا نوشته رو خیلی دوست دارم. یکی «هنر عشق ورزیدن» اریک فروم که یک کتاب قدیمی کلاسیکه
      و دیگری نوشته های «اشترنبرگ» در خصوص رابطه عاطفی که به نظر من روشنگرانه هست.
      در مورد هر دو هم کتاب زیاده هم مطالب آنلاین

  • سمانه گفت:

    آقا رضا سلام
    ممنون به خاطر پیشنهاد شما ولطفی که به نوشته های این حقیر داشتید.
    من هم تلاش میکنم که بیشتر وبهتر در مورد تاریخ کشورم مطالعه کنم .مدتی هست که احساس نیاز میکنم تا بیشتر بدونم ،اگه بگم در مورد تاریخ ایران چیز زیادی نمیدونم هم شاید دروغ نگفته باشم!
    پیشنهادی که به محمدرضا دادید هم عالی بود ، من که بی صبرانه منتظرم فرصتی فراهم بشه تا هم محمدرضای عزیز وهم شما دوستان خوبی که در این خانه مجازی باهم آشنا شدیم رو ملاقات کنم .

  • محسن گفت:

    سلام استاد گرامی
    بابت اون کارت تبریک و دی وی دی ها که جلسه آخر دادید خیلی ممنونم امیدوارم سال خوبی داشته باشید و همواره بدرخشید
    مهمترین اتفاق سال ۹۲ برای من خدمت سربازی خواهد بود چون اگه معاف نشوم داغون می شوم کارم را از دست می دهم و ۲ سال به عقب می افتم اما احتمال اینکه معاف بشوم هم وجود دارد چون یک چشم من نمیبیند اما چون مدرک ارشد دارم احتمالش پایین میاد که همه چیز بستگی به نحوه مذاکره من در اون چند دقیقه جلسه کمیسیون پزشکی نظام وظیفه دارد لطفا راهنمایی کنید که چطور میتونم در چند لحظه روبرویی خودم رو متقاعد کنم.
    ممنون

    • shabanali گفت:

      چه سوال سختی محسن جان. واقعاً ایده ای ندارم. اما اگه چیزی به ذهنم برسه حتماً بهت میگم…

    • رضا گفت:

      اقا امیدوارم ک معاف شی ولی خیلی هم بد نیست سربازی…به قول حافظ شاید که چو وا بینی خیر تو درین باشد..منم با ارشد رفتم سربازی..بنیاد نخبگان کسری خدمت از پایان نامه ارشد میده پروژه هم انجام بدی کسری میدن..من خودم سربازی رفتم اینطوری نیست که بگی داغون میشم خیلی چیزا یاد میگیری که بدرد زندگیت میخوره…

  • محسن گفت:

    عرض ادب و تبریک سال نو به اقای شعبانعلی عزیز و همه سرزنندگان(ایهام) به این خانه زیبا.سال نود و یک بدترین سال زندگیم بود.ولی خوبیش این بود که تمام آنچه که بهش معتقد بودم رو کنار گذاشتم.از آنچه که ارث بودوبدون تلاش و فکر قبلی بهش عمل می کردم.”دین”.بهرحال بقول یکی از دوستان گفت بعضی وقتا یه سوال بهت میدن می گن درستی یا نادرستیشو اثبات کن و گاهی یه سوال می دن و می گن درسته و تو درستیشو اثبات کن.برخورد با دین از نگاه اول رو انتخاب کردم و امیدوارم هر کسی که توان داره این کارو بکنه.خوشحال می شم کسی بتونه خطی بده حرفی بزنه که بتونم راهمو خوب پیدا کنم و همین چرخه بچرخه تا زندگیمون بهتر بشه.انسانها رو دوست می دارم و شیفته خدمت به خلایقم.خلایق هرچه لایق محبت!قصد دارم در سال جدید پاک باشم و پاک کنم جسم و روان خودمو .ورزش کنم،تافل بصورت جدی کارکنم،ارشد باید شرکت کنم احتمالا ام بی ای.روی ارادم کار کنم منظم باشم و ذهنم رو رها تر کنم نسبت به مواردی که انسان رو اسیر می کنه.خیلی حرف زدم مدتهاست چیزی ننوشتم.بقول شاعر(سنایی فکنم):به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم/بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا.موفق باشید همتون خاصه جناب شعبانعلی.روزی با هم دوست می شیم انگار جناب شعبانعلی…

  • faeze گفت:

    سلام!
    امیدوارم سال نونوباشه براتون!خیلی خوشحالم که باکسی اشنا شدم که حرفای خوبش به دلم میشینه که تلخی ته نوشته هاش ارومم میکنه مصمم میکنه برا ادامه راه و نیرو محرکم میشه گاهی!با بهترین ارزو ها برای شما استاد عزیز!

  • سمانه گفت:

    سلام
    من برگشتم
    کسی خونه نیست؟
    دلم واسه خونه م تنگ شده بود ،یه دو روز نبودما !راست میگن هیج جا خونه ی خود آدم نمیشه ….
    نیستی محمدرضا؟
    من منتظرم تا اگه امشب مهمون داشتیم ،پذیرایی کنم .

  • حسین گفت:

    سلام
    سال نوتون مبارک،
    چند وقتی هست که خواننده وبلاگ شما هستم، اما بی سر و صدا!!! تشکر بابت بخش زیادی از نوشته هاتون، به خصوص لحظاتی که خوندن اونها من رو به فکر فرو برد…
    امیدوارم سال جدید باز هم فرصت خوندن نوشته های شما رو داشته باشم

    • shabanali گفت:

      تشکر از اینکه قابل دونستی و تو هم با من حرف زدی حسین جان. امیدوارم امسال تو هم مثل من حضور منظم و پر رنگ تری داشته باشی

  • سینا ثابتی گفت:

    محمدرضای عزیز،امسال یکی از بهترین اتفاق های زندگی من تو بودی،اتفاقی فراموش نشدنی،اتفاقی که باعث شد خیلی چیزا ازت یاد بگیرم،از این بابت تا آخر عمر مدیونتم.
    عید رو هم تبریک میگم،آرزو دارم امسال سال شادی و پر از بهترین ها برات باشه.
    با بچه ها که صحبت می کنم روزی نیست که یادی از تو نکنیم،ما که همواره به یادتیم و البته بسیار دلتنگ،روزشماری می کنم هرچه زودتر کلاس ها شروع بشه بتونم ببینمت و عیدیمو با دیدن روی ماهت ازت بگیرم…
    از اینکه میتونم از نزدیک ببینمت و شاگردت باشم،به خودم افتخار می کنم.
    به امید دیدار هرچه زودتر…

    پ.ن: خیلی خیلی ارادت مندیم.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser