خانه » جایی برای گفتگوهای نوروزی…

جایی برای گفتگوهای نوروزی…

توسط محمدرضا شعبانعلی

سایت من این روزها نخستین سال عمر خود را سپری میکند. با دوستانی که برخی آمدند و گروهی گفتند و عده ای ماندند و قلیلی رفتند و خلاصه امروز، مانده در اینجا جمع دوستان خوب من که روزانه به این خانه مجازی سر می زنند و حال و سراغی از یکدیگر میگیرند.

گفتم این پست را بگذارم برای دید و بازدیدهای مجازی نوروز. اگر کسی پیغامی دارد، حرفی برای بقیه، یا برای فردی خاص، گفتگویی، توصیه ای برای سال جدید، آرزویی، جمله زیبایی که ارزش اندیشیدن دارد و هر چیز دیگری که دل تنگمان در این روزها می خواهد و با خود می خواند، اینجا جایی برای این پیامها باشد…

من هم حرف های خودم را لا به لای کامنت ها می نویسم تا میهمان و میزبان در یک مقام باشند و تبعیضی در کار نباشد…

با آرزوی سالی خوش برای همه کسانی که در هر جای جهان، آغاز سالشان را با بهار همزمان می دانند…

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

354 دیدگاه

آذر ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۲

سلام محمدرضا جان
باز منم ! راستش میشه راهنمایی کنی در زمینه خودشناسی یا شخصیت شناسی کلاس برگزار میکنی ؟ یا کتاب خوبی که معرفی کنی لطفا ؟
من تو این زمینه ها علاقه دارم علاوه بر مذاکره ولی مطالعاتم پراکندس از مطالب دکتر شیری هم استفاده کردم همیشه اگه تو هم نظرتو بگی خیلی عالی میشه
ممنون استاد !

پاسخ
shabanali ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۵

من کتاب زیاد دارم اما انگلیسی هستند. در اولین فرصت که سر به انقلاب بزنم و کتابهای خوب رو پیدا کنم، اینجا معرفی خواهم کرد

پاسخ
ayda ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۸

سلام!سال نو به کام!

…دلم می خواست کامنت بذارم…سلامی بدم!

…چیزایی که می خواستم بگم زیاده فعلا واسه نوشتن…اونارم بعدا خدمتتون خواهم نوشت!

پاسخ
مجتبی ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۹

میدونم تخصص نداری،همینجوری پرسسیدم ببینم نظرت چیه،یه بار تو همایش گفته بودی که تو این مسائل تخصص نداری ولی خیلیا میان پیشت برای مسائل غیر مرتبط،آدم یه وقتایی میخواد یه سری چیزارو به کسی بگه شاید فقط برای شنیدن نه برای حل کردن به یه متخصص.در مورد اون یک بیت یا یه عبارت کوتاه فکر کردی؟منتظرما…

پاسخ
مجتبی ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۸

نظرت درباره ی بزرگتر بودن شریک مناسب زندگی از نظر سنی چیه استاد؟

پاسخ
shabanali ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۱

واقعاً تخصص ندارم!

پاسخ
مهدی ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۵۵

سلام .
تشکر بابت مطالب پربارتون
استاد اگه امکان داره چند تا کتاب در مورد مدیرت معرفی کنید . ممنون سبز باشید

پاسخ
محسن ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۳۹

سلام استاد
نظرت راجع به ازدواج و زندگی مشترک چیه ؟
ممنون

پاسخ
shabanali ۴ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۴۵

اگر آدم بتونه شریک مناسب زندگیش رو (1) تشخیص بده و (2) پیدا کنه و (3) نگه داره،
ازدواج بهترین عمل در زندگیه
در غیر این صورت احمقانه ترین اشتباه

پاسخ
محسن ۷ فروردین، ۱۳۹۲ - ۴:۵۷

خیلی ممنون پاسخ عالی بود

پاسخ
رضا ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۵

ی سوال نامربوط: با 10 میلیون میشه تو این اوضاع جایی سرمایه گذاری کرد؟اگه اره جه کاری بهتره؟.البته این سوال یکی از بستگانمه منم میخوام بش جواب بدم..ممنون میشم راهنمایی کنی..

پاسخ
مهدی ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۷

سلام با تبریک سال نو خدمت شما .ممنون بابت رادیو مذاکره و مطالب خوبتون مطئنم تحولی عظیم دارید به پا میکنید البته از انسانهای بزرگ و موفق جز این هم انتظار نمیره.

سبز باشی محمدرضا جان. تازه به جمعتون پیوستم.

پاسخ
رادین ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۵

سلام و تشکر از فایل شماره 25 رادیو مذاکره که با وجود اینهمه مشغله دراختیار ما قراردادی .هر بار که این فایلها در سایت درج می شه خوشحال کننده است .
قسمت درباره فقر نیز عالی بود ..
لطفا چند تا کتاب مفید معرفی کن . ممنون.

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۸

رادین جان.
فایلها که وظیفه و تعهد من بوده و هست. سال 1391 روند ارائه فایلها خیلی کند بود و من راضی نبودم.
اما امسال قراره همه چیز منظم تر باشه. امیدوارم بتونم به مخاطب هام نشون بدم که چقدر برای من مهم هستن.

در مورد کتاب هم چشم. در اسرع وقت

پاسخ
اميد جمشيدى ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۶

چه دعايى كنمت بهتر از اين:
خنده ات از ته دل، گريه ات از سر شوق
روزگارت همه شاد، سفره ات پر بركت و تنى سالم و شاد
كه بخندى همه عمر
عيد نوروز بر شما مبارك

سالى كه گذشت افتخار آشنايى با شما رو پيدا كردم و اين يكى از بهترين اتفاقات زندگى من بود. اميدوارم هميشه شاد و خرم و سلامت باشيد.

پاسخ
سجاد ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۴

راستی به عنوان پیغامی برای نوروز،

امیدوارم سالی خوب و خوش برای همه ایرانیا باشه و امیدورام که همگی با هم لبمون خندون باشه.

امیدوارم تو سال ۹۲ یاد بگیریم که با هم بخندیم نه اینکه به هم بخندیم.

پاسخ
سجاد ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۳

سلام محمد رضا،

سال نو مبارک

من تازه از سفر برگشتم. خیلی دوست دارم باز ببینمت حتی شده سر کلاس.

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۶

خوش اومدی. دلم برات تنگ شده. امیدوارم تو عید بشه یه قرار بگذاریم بیرون بچه ها رو ببینیم

پاسخ
امیر ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۰:۵۹

ما نیز از این قرار استقبال میکنیم !

پاسخ
امیر ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۰

ما را فراموش نکنی محمد عزیز !

پاسخ
مهدی ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۱

سلام استاد عزیز….عید شما مبارک … امیدوارم سالی پراز سلامتی و شادی داشته باشید.

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۵

ممنونم مهدی جان. امیدوارم تو هم یک سال خیلی خوب داشته باشی پر از اتفاق های خوب غیر منتظره!

پاسخ
سمانه ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۵۹

من واسه ارشد میخوام یکی از رشته های علوم انسانی بخونم .برای همین دنبال اینم که رشته ای رو پیدا کنم برای تحصیل که هم تحصیلات دوره کارشناسیم کمکم کنه وهم بتونم یه حرف جدید بزنم وکار جدیدی انجام بدم .من از تکرار وکارهای تکراری بدم میاد .یه سبک جدید .یه راه جدید….
درمورد سوسیو بیولوژی هم یه چیزی نوشتم قبلا
ولی نمیدونم باید چه انتخابی داشته باشم .نمیگم شما برام انتخاب کنی .اما اگر راهنمایی کنید ممنون میشم

پاسخ
سمانه ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۵۱

میدونم خیلی اینجا حرف زدم ،عذر خواهی میکنم .چه کار کنم دیگه !میخوام از این فرصت (که شما فرصت پاسخگویی وراهنمایی به ما رو دارید)بیشترین استفاده رو داشته باشم.
من میتونم یه سوال در مورد مدیریت رسانه وآینده وکارهایی که میشه با تحصیل در این رشته انجام داد بپرسم ،آیا؟

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۵۳

این رشته رو می شناسم. اما نه اونقدر خوب که نظر بدم راجع بهش

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۴۲

آخیش خیلی منتظر بودم کافه آنلاین شروع به کار کنه و من این حرف ها رو بزنم الان دیگه راحت شدم

این بهترین عیدی عمرم بود

خیلی خیلی ازت ممنونم امیدوارم که تو هم خوشحال شده باشی.

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۲۷

رزومه رو برات فرستادم خوشحال می شم نظرت رو برام رک و بی رودربایستی بگی فقط یه سوال نظرت رو اینجا می گی یا برام میل می کنی؟

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۲۷

ایمیل میکنم.

پاسخ
آتوسا ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۱۹

سلام. خوب هستید؟
سال نو مبارک ، با بهترین آرزوها برای شما

با دکتر ذهتابی تماس گرفتید؟ برای سمینار های سال 92

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۲۳

تماس گرفتم جواب ندادند. اس ام اس هم دادم . دوباره می دم الان.

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۱۵

همین الان روزنوشتت در باره ی فقر و خوندم الان حدودا 125 صفحه ترجمه گرفتم و یه BP اما از نظر زمانی وقت کمه یه کوچولو استرس گرفتم!!

پاسخ
سمانه ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۱۰

بین کامنتها چند روز پیش یکی از دوستان درمورد هنر عشق ورزیدن وچگونگیش مطلبی نوشته بودن ،اگر اشتباه نکنم از شما راهنمایی میخواستن برای معرفی کتاب
من امروز یه کتاب به ایمیل شما فرستادم ،اگر موضوعش مرتبطه وبه ایشون کمک میکنه .به ایشون معرفی کنید.

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۰۰

من برای اولین بار در کنفرانس بینالمللی برند چون ارزون شد شرکت کردم آخر کنفرانس رفتم رو سن و گفتم که به استاد نیاز دارم قرار شد رزومه بدم به خانم همایونفر مدیر ارتباطاتشون بعدم قبول کردن باهاشون کار کنم البته فعلا یه کار تحقیقاتی دادن تا ببینن چه جوری کار میکنم تا به کارای اجرایی هم برسیم اگه دوست داشته باشی یه نمونه از رزومه رو برات بفرستم؟

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۱۶ پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۵۶

دکتر شفیعی مدیرشه و برای برند شدن شرکتها مشاوره میدن البته قبلش تحقیقات بازار یابی انجام میدن

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۵۹

آهان. میشناسم. خدمت دکتر شفیعی هم شدیداً ارادت دارم. خوب باید دنبال یک راه برای درآمد بیشتر بگردیم؟

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۴۳

سلام محمد رضا امیدوارم آنلاین باشی
اینجوری خوبه خیلی باحالی راستش محمد رضا من بعد از اولین بار که فایلای تورو گوش کردم زندگیم تغییر کرده و خودمو به شرکت Brandtech معرفی کردم اما برای اینکه بتونم بین تهران قزوین رفت و آمد کنم باید ترجمه بگیرم و دانشجو هم هستم و زبان هم تدریس می کنم به همین دلیل نمی تونم وقت بیشتری رو صرف Brandtech کنم! چه راهکاری برام داری؟؟؟

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۵۰

آنلاین هستم. برندتک رو نمیشناسم. اونجا چیکار میکنی؟

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۴۲

اینجوری خوبه خیلی باحالی راستش محمد رضا من بعد از اولین بار که فایلای تورو گوش کردم زندگیم تغییر کرده و خودمو به شرکت Brandtech معرفی کردم اما برای اینکه بتونم بین تهران قزوین رفت و آمد کنم باید ترجمه بگیرم و دانشجو هم هستم و زبان هم تدریس می کنم به همین دلیل نمی تونم وقت بیشتری رو صرف Brandtech کنم! چه راهکاری برام داری؟؟؟

پاسخ
Amir ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۲۰

سلام محمد رضا
پاسخ ها یی که میدی با اختلاف چند دقیقه روی سایت میاد؟؟؟

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۲۴

همون لحظه میاد. اما من همیشه آنلاین نیستم. وقت و بی وقت چک میکنم کامنت ها رو امیر جان.

پاسخ
میلاد ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۵:۵۳

سلام عزیزم نوروزتان سر شار از پیروزی
در موشها و خرچنگها غوغا کردید
نظری جالبی دادید ما اگر جونده باشیم فقط راه دزدی را خوب یاد میگیریم
که اونطوری به قوله دوستتان راهی برای خلاصی از ما نیست
البته فک میکنم که ملت ما هم این کار را دیگه دموده میدانند
ما دیگر به فکر خودمان هم نیستیم فقط مصرف گرا شدیم آن هم با فرهنگ ایرانی
انشالله هر چه زودتر آموزش و پرورش ما درست گردد تا از این فلاکت رها پیدا کنیم

پاسخ
الناز ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۴

گاهی انقدر غرق در مسیر و جاده میشیم که فراموش میکنیم مقصد و هدف اصلی چی بود!انقدر غرق مناظر اطراف و جاده های فرعی میشیم که مقصد اصلی رو به طور کل از ذهن میبریم!
یادمون میره…
سال گذشته تو دو منظر افراط و تفریط فرصت های زیادی و از دست دادم و باعث رنجش آدم های اطرافم و عزیزانم شدم که امیدوارم بتونم جبران کنم!و چیزی که سنگینیش هنوز رو شونه هام فرصت دیدار با عزیزی که به آخرت واگذار شده!امیدوارم قدر همدیگرو بیشتر بدونیم گاهی برای جبران خیلی دیر میشه!!!

پاسخ
جلوه دهر ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۲۵

مخمدرضا جان
سلام
من یه تازه واردیم که می خواد زود آشنا بشه…
خوشحالم که یک نفر دیگه به آمارم اضافه شد که به تربیت بها میدن
آره تو یه مربی هستی محمدرضا جان نه فقط یه معلم، همچنان که مادر یه مربیِ
همچنان که پیامبران مربی بودن…
همچنان که خدا رب الربابِ و بزرگترین مربیِ…
پس جای خطایی نیست محمدرضا جان
اینا گفتم چون نگران خودم بودم که از مربی ها خوراک می گیره!

پاسخ
مرتضی ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۷

سلام مجدد؛
چرا وقتی آدم میره انقلاب، بجای استشمام بوی فرهیختگی و اندیشمندی ناشی از حضور و ضربان قلب میلیون ها کتاب، فقط باید بوی دلالی به مشامش برسه؟
انقلاب،قلب کتابفروشی های ایران ، دچار انسداد شده.

پاسخ
محمدرضا ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۳

خیلی خوبه
کاش ما بچه ای شهرستانم دسترسی به آقای شعبانعلی داشتیم

پاسخ
shabanali ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۰

اولاً که من شهرهای مختلف میام. ثانیاً محمدرضا جان.
من که اینجا کاملاً در خدمت شما هستم.

پاسخ
محمدرضا ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۳۱

ارادتمندم من دوس دارم توو دوره ها کلاس ها شرکت کنم ولی مشکل جا و مسافت و…. اینا نمیزاره

پاسخ
shabanali ۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۳۶

محمدرضا جان. ما که ارتباط آنلاینمون با بچه ها خوبه. اگه موضوعی هم بود که به طور خاص برات جالب بود تو سایت بنویس یا ایمیل بزن من تو رادیو مذاکره برات راجع به اون حرف میزنم.

پاسخ
Amir ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۹

سلام بیداری؟

پاسخ
shabanali ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۱

بله

پاسخ
مرجان ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۲

سلام

استاد میخواستم در مورد برنامه ریزی ازتون سوال کنم.
شما گفتید که بعد از تعیین هدف بهتر هست که برنامه هفتگی داشته باشیم, مثلا من برای شهریور 2تا آزمون مهم دارم و منابع لازم رو پیدا کردم و الان تنها کاری که باید بکنم اینه که با یه برنامه منظم شروع کنم به خوندن
منتها من نمیدونم که چطور تقسیم بندی کنم زمانم رو
همیشه برنامه ریزی سخت تر از انجام کار بووده برام.

ممکنه یکم در این مورد توضیح بدین؟
ممنون

پاسخ
محسن صادق زاده ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۸

مهندس شعبانعلی عزیز،
سال خوبی رو برای شما و همکارانتان آرزو دارم و امیدوارم باز هم به زودی در شهر قم در خدمت شما با دوره های جدید باشیم.
موفق، موید و سربلند باشید، همیشه و همه جا.
محسن صادق زاده
09125348837

پاسخ
مجتبی ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۶

سلام محمد رضای عزیز،سال نو مبارک
آرزو میکنم تمام چیزهای خوبی که تو ذهنت داری محقق بشه،خیلی خوشحالم که یه استاد و دوست همیشه همراه از سال 91 هدیه گرفتم و امروز داریم با همه ی این بچه ها و شما سال جدید رو با این همه آرزوی خوب برای شما و خودمون شروع میکنیم،استاد یه بیت یا یه عبارت که خیلی دوسش داری رو اینجا برام بنویس میخوام یه عیدی برات درست کنم.

پاسخ
shabanali ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵

عالیه. یه فرصت کوتاه بده فکر کنم

پاسخ
حمیده ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۴

محمدرضا میشه از ورود به بازار سرمایه کمی بگی؟از سرمایه گذاری و تحلیلش تو بورس ایران؟

پاسخ
امین ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۱

سال 1392 مبارک

( میتونم بگم انشالا سالهای بسیاری همراه هم باشیم)

پاسخ
محسن رضایی ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۹:۵۳

خب رضا جان اولا اگه بحث منافع باشه که این دین با این هواداران و مخلفاتش که خیلی به منافع ضرر زدن و می زننو…دو اینکه انسان باید بدنبال اصلاح باشه بیشتر تا منفعت.هرچند منفعت هم اهمیت خودشو داره.بحث ارجح بودنه.سه اینکه بعضی ورودها یه سری لوازم نیاز داره و خصوصیات.ورود به دین یه سری وظایف برای تو ایجاد می کنه که اگه انجامش ندی خب دیندار واقعی نیستی.قبلش بگم منظور من از دین نمازو یه سری احساسات عاطفی نیست.دین به معنای کامل که همه زندگیو تحت تاثیر قرار می ده رو می گم.خب حالا اگه قرار باشه تو فقط خلا پر کنی با هر چیز مثبت ویا توهم زایی قابل تحققه ضمن اینکه حداقلش ممکنه به خودت آزار برسونی با از دست دادن زمان زندگیت چه رسد به دیگران که اینجور هم نیس که ضرر نزنی که زدن دیگران !به ما و امثال ما.بسیار با سمانه موافقم که یه سری جاهای خالی باید تا اطلاع ثانوی خالیش بذاری.خیلی جالبه که می گن انسان در سکوت به حقیقت می رسه.و تو بیاذهن رو پر از ازدحام کن (به هر بهانه ای) که دور بشی.در ضمن از روی چی می گی خارجیا دینشون واسه منافعشونه؟؟!!! و از روی چی می گی که تک دین بودن واسه ما منفعته!!!!

پاسخ
محسن رضایی ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۹:۴۱

خب سمانه جان اول لطف کن بگو چه چیزی تو زندگی هست که جواب درستی واسش نداری؟ یه مثال بزنی ممنون می شم.بعد اینکه امتیاز منفی رو واسم معنی کن تا بهتر بتونیم پیش بریم.

مرسی عزیز

پاسخ
سمانه ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۲۴

آقا رضا به عنوان یه آدم نیمه مذهبی از این جهت اعتقاد دارم که به تشکیلات مذهبی و غیر اصیل نمیتونم اعتماد کنم وامید ببندم ،چون تبدیل به یک سری الفاظ وشعارهای تکراری وکاملا تهی از معنا شدن .مذهب برای من یک تعریف شخصی داره واون هم حاصل فکر خودمه ونیازی هم به عیان کردنش برای دیگران ندارم .
با حرف شما در مورد منافع هم موافقم
اما این جمله که
«باید خلع تنهایی شو با ی چی پرکنه و اگه با دین که به کسی ازار نرسونه بد هم نیست… »
برادر من یه سری جاهای خالی ،خالی بمونن خیلی بهتره ،تا اینکه ،چه با آسیب رسوندن به دیگران چه با آسیب نرسوندن دیگران پر بشه

پاسخ
رضا ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۷:۳۷

اقا محسن من میگم حتی خارجی ها حتی از دین هم طوری استفاده میکنن که منافع ملی شون تامین شه کتاب مستر همفر بخونی میبینی این فرقه گرایی کار اینگلیساست من ادم مذهبی نیستم ولی ی وقتی وقتی عرب ها حمله کردن تنها راه اینکه از سلطه معنوی عرب ها خارج شدن و اون موقع حسن صباح فرقه باطنی رو ایجاد کرد و …الان هم این تک دینی به نفع منافع ملی مونه…ادم میتونه خودش درست فکر کنه و بچه های نسل جدید بلوغ فکری داشته باشن و…و باید هم احترام گذاشت به کسایی که مذهبین…طرف وقتی مطالعه نداره و…باید خلع تنهایی شو با ی چی پرکنه و اگه با دین که به کسی ازار نرسونه بد هم نیست…این نظر منه…

پاسخ
محسن رضایی ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۶:۵۱

حب سمانه جان بحث “دین” اونهم تو این جامعه و فرهنگ ازون گزینه ها نیست که بخوای ازش رد بشی(اگه بخوای متعهدانه تو زندگی رفتار کنی) ازین جهت که چون با خون ما آغشته شده و عادت،و مدام اون به ما تلنگر می زنه که حدشو و حد خودمون رو نسبت به چگونگیش تعیین کنیم.بقول معروفی که می گه ما باسیاست کار نداشته باشیم اون با ما کار داره ،دین هم همینطوره.و بقول داستان قدیمیه پوستین که تو کتابا خوندیم،پوستین مارو رها نمی کنه سمانه،پوستین 🙂
آشناتر که شدم با این فضا چیزهای با مزه ای دارم ازین جامعه که خوام گفت.راستی اولین جمعه همگی خاصه صاحب خانه به خیر .امیدوارم بقول شهیار “جمعه روز بدی بود ،روز بی حوصلگی و…” دیگه نباشه.شادو آزاد باشید.

پاسخ
سمانه ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۵:۵۵

یه وقتایی تو زندگی با سوال هایی رو به رو میشیم که هیچ «گزینه درستی» براشون وجود نداره بعضی گزینه ها آدم رو به اشتباه میندازن وما خیال میکنیم که درست هستن .،اینجاست که بهتره از انتخاب گزینه ها صرف نظر کنیم .اینجوری اگه گزینه درست وجود نداشت ،حداقل امتیاز منفی نمی گیریم.
یه جاهایی باید از وسوسه سیاه کردن کل خونه های پاسخ برگ گذشت 🙂

از همه ی دوستان خوبم که تو این خونه مجازی باهم همصحبتیم یه خواهش دارم ،اینکه امسال تو این خونه به هم قول بدیم از حداکثر توانمون استفاده کنیم وبه «تعهدات»ی که دادیم عمل کنیم.

پاسخ
سمانه ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۵:۴۳

سلام مجدد به شما آقا رضا
راستش من شاید تاریخ ایران رو خیلی زیاد نمیدونم
اما این سعادت رو داشتم که
تاریخ کشورم رو از لحاظ اسطوره ها از زبان شهرزاد و فردوسی بزرگ ومولانا و…. بخونم .
ودارم تلاش میکنم تا بچه های کوچیکی که در نزدیکی من زندگی میکنن ،از الان با این نوشته ها آشنا بشن.
من هم لجم در میاد وقتی یه دانشجوی دکترا فارغ التحصیل که لباس فرم ابن سینا تنشه ازش درمورد لباسی که پوشیده ،میپرسن ،نمیدونه چی جواب بده .
گفتم تاریخ نخوندم ،ولی نه دیگه تا این حد 🙂
دوباره ممنونم .همین که احساس خوبتون رو مینویسید وبه من هم این حس خوب رو میدید که متعهد تر باشم.

پاسخ
رامسر ۲ فروردین، ۱۳۹۲ - ۵:۲۶

سلام اساتد کوزگر درمورد تقویت قدرت بیان کتابی معرفی کنید

پاسخ
ati ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۳:۳۷

با سلام وتبریک سال نو
ارزو میکنم امسال پر از عشق وشادی باشه برای همه و البته پر از تلاش
برای من امسالم بزرگترین هدف و برنامه گرفتن پروانه وکالته البته خیلی چیزای دیگه هم برام مهمن ولی این مهمتره اتگار یه جورایی برام رویا شده دلم میخواد سال 93 همین موقع همین جا بگم که بهش رسیدم به امید اینکه سال بعد همه اونایی که مخاطب این سایت و شما هستند به ارزوهایی که تو این پست بهش اشاره کردن رسیده باشن و با ارزوی بهترینها برای شما

پاسخ
محسن رضایی ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۷

البته حالا سر زدن به سایت محمدرضا شعبانعلی شده عادت جدید!!قصه انسان عادت هم قصه عمیقیست.اصرار داریم که به چیزی عادت کنیم گویا.وبهرحال مثه گاوبازی می مونه که بعضی وقتا چارش فرار نیست باید وایسادو تنها اندکی دستی تکون داد (تو گاوبازی) و تو زندگی هم اندکی از نظر ذهنی جابجا بشی و جوری باشه که زاویتو عوض کنی.مرسی از توجهتون آی شعبانعلی و مرسی از ابوالفضل جان.خلاصه این کامنتم اینه که : الزاما فرار از عادت چاره نیست.ذات عمل و منطق عمل مهمتره.مثلا اگه من عادت کنم به اینجا اومدن با این فرض که حرفهای خوبی بشنوم و بزنم و خدمتی ببینم و بکنم خوب تا باشه ازین عادتها.بهرحال فضای خوبی داره و آی شعبانعلی شایسته وقت گذاشتنه.”بذار دست من و تو پلی باشه واسه از خود گذشتن…”

پاسخ
abolfazl ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۲:۰۲

از نوشته های محسن رضایی خوشم اومد یه جورایی حرف دل من بود من هم چند وقتیه دنبال آدم شدنم دنبال این که خوب باشم و با اخلاق دنبال این که همه در کنار هم با شادی زندگی کنیم یه جورایی می خواستم جهان را اصلاح کنم ، یه زمانی فکر میکردم که باید همه را متحول کنم ،گذشت و گذشت تا به این رسیدم که خودم پر از اشکالم و اول از همه باید رو خودم کار کنم منی که همه چیزم از رو عادته نه از روی انتخاب عقل ، تعصباتی دارم که گه گاه دیوانه ام می کند وبدی این است که هرچه به اطراف نگاه می کنی همه را همین طور میبینی …

پاسخ
امیر ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۷

محمد رضا جان ، سلام

امیدوارم سال جدید با شادی و سلامتی برای خودت و خانواده محترمت شروع شده باشه. لغو جلسه آخر توسعه مهارت ، بچه ها را شدیدا نگران کرد.

شادی شما آرزوی ماست. بیصبرانه منتظر شروع مجدد کلاسهایت هستیم.

پاسخ
shabanali ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۸

همه چیز روبراهه امیر جان. سال جدید با روحیه و انرژی زیاد سر کلاس می بینمتون

پاسخ
امیر ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۷

سلام ، خوشحال شدم.

ضمنا ممنون از هدیه ات _ منظورم کتاب ذهن کامل نوعه !

کتاب جالبی است. شاد باشی

پاسخ
shabanali ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۲:۰۱

امیر جان. من کلاً Daniel Pink رو خیلی دوست دارم.
به بقیه بچه های سایت هم، توصیه میکنم کتاب «ذهن کامل نو» رو بخونن.
ضمناً کتابهای دیگه ای هم این آدم داره از جمله:
Drive
ذهن کامل نو ترجمه کتاب A whole new mind هست

پاسخ
رضا ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۱

میدونید سمانه خانوم وقتی من تاریخ کشورمو ندونم چه اتفاقی میوفته؟.دیدید لباس فارغ التحصیلی کشور های اروپایی با اون کلاه چهارگوشش رو؟.اون لباس ابن سیناست که خود اون فرد فارغ التحصیل میدونه لباس ابن سیناست ولی من ایرانی نمیدونم..داستان های هزارویک شب مارو اینگلیسی ها واسه برطرف کردن ی سری از اختلالات رفتاری بزرگسالی به بجه هاشون میگن ولی من ایرانی از هزارویک شب نمیدونم..حالا همینو ادامه بده بیا تا الان…بجه ایرانی بت من رو میشناسه حافظ وسعدی رو نمیشناسه…من میگم ادم نباید چشم به روی پیشرفت غرب هم بست نه..هممون ادم های درس خونده و دانشگاهی هستیم ولی خوبه که بدونم از تاریخ کشورم..یکی از عواملی که اقای شعبانعلی رو دوست دارم اینه که مونده تو کشورمون داره کار انجام میده به جای رفتن و خرده گرفتن از وضع موجود و نسبت ب موضوعات اجتماعی و حتی سیاست خردمندانه نظر میده نه اینکه بگه همه چی بده…

پاسخ
ملیحه ۱۳ فروردین، ۱۳۹۲ - ۸:۲۱

دوست عزیز حرف های شما متینه ..اما هزار و یک شب یک اثر اصلتا ایرانی نیست ! اگه بگوئیم هزار و یک شب یک اثر اصالتا هندی و سانسکریت دارد صحیح تر و منصفانه تره .با این وجود شاید بهتر باشه به خاطر تلفیق فرهنگ های ایرانی و عربی و.. در مورد این مجموعه داستان به جای لفظ ایرانی حداقل از لغت اثر شرقی استفاده کنیم و نه ایرانی ! اگر اطلاعات بیشتری در این زمینه خواستید می تونم منبع معرفی کنم.
ایام به کام

پاسخ
احمدرضا ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۲

سلام سال نو مبارک
سال نودو یک ، نودو دو و همه ی سالهای پیش رو که می ایند برای همه ی ما زیبایی، نیرو مندی در همه ی عرصه ها و موفقیت را در پی خواهند داشت.این را باید باور کرد و با هر اتفاق ناگواری نباید به عدم آن شک کرد .اما جالب ترین صحنه سال گذشته حضور ناگهانی محمد رضا در یک برنامه تلویزیونی و در شک فرو رفتن آدمهایی که قبلا از دور و نزدیک او را می شناختند و نقد های او را بر تلویزیون عزت خان خوانده بودند . در هر صورت یک تصمیم استراتژیکی بود که من نیز بعدها آن را پسندیدم.مورد دیگر آشنا کردن یکی از همکارانم با شما بود که در این چند ماهه او آنچنان شیفته سایت شما شده که حتی زود تر از خود من فایلها را دانلود کرده و نکات کلیدی مباحث را برای من باز گو می کند فقط امیدوارم کتاب مذاکره شما را که از من امانت گرفته بعدا برگرداند امیدوارم.
و سخن آخر<>

پاسخ
احمدرضا ۱ فروردین، ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۹

سخن آخرم ثبت نشد !!
همیشه در اوج باشی

پاسخ
1 2 3 4 5

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.