دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

باهم در یلدا: قصه گویی از ارتباطات و مذاکره

یلدا: قصه‌ گویی از ارتباطات و مذاکره

حدود یک سال پیش نوشته‌ای را منتشر کردم تحت عنوان: «کاملاً شخصی». کامنت‌های مختلفی روی آن دریافت کردم و احساس بسیار خوب لذتبخشی که بعداً به عنوان «این قبیله مجازی» منتشر شد. گهگاه زیر بعضی از پست‌ها بحث‌های طولانی مطرح شد که نمونه‌های آن را در پست‌هایی مثل ادامه تحصیل در دکترا و قوانین زندگی من دیدیم.
زمانی تصمیم گرفتیم که فضایی مثل «چت روم» تحت عنوان «کافه آنلاین» داشته باشیم و با ساکنان این قبیه‌ی مجازی صحبت کنیم. اما تجربه‌های ما چندان موفق نبود. چت روم، فضای گفتگوهای «کوتاه» و «کلمات محدود» است. ضمن اینکه ریسمان گفتگوها در آن به گره‌های کور تبدیل می‌شود. حرف‌ها نیمه کاره رها می‌شوند و هر بحثی در میانه‌ی بحث دیگر مطرح می‌شود. اما سیستم کامنت گذاری، با وجود ایرادهایی که دارد، مزیت‌های قابل توجهی دارد: نوشته‌ها ثبت می‌شود و آرشیو می‌شوند. گفتگو‌ها به کلمه‌های محدود و کوتاه در حد سلام و احوال پرسی محدود نمی‌شود. اساساً در کامنت‌ گذاشتن انسانها به اندازه‌ی چت کردن سطحی نمی‌نویسند و امکان شکل گیری گفتگوهای موازی وجود دارد (به خاطر  امکان پاسخ به یک کامنت مشخص). تصمیم گرفتیم امسال هم همان شیوه را ادامه دهیم. البته چند تن از دوستان من همزمان کامنت‌ها را تایید می‌کنند تا سرعت گفتگو افزایش یابد.

ما طی مدتی که از عمر این سایت گذشته است، همواره از هنر و فنون ارتباطات و مذاکره گفته‌ ایم. از سوی دیگر، شب یلدا، شب قصه‌ گویی است. بنابراین شاید موضوع مناسب برای قصه گویی در چنین شبی، حرف زدن از خاطره های تلخ و شیرینی باشد که در حوزه ارتباطات و مذاکره داشته ایم: با خودمان، خانواده مان، همکاران و مدیرانمان و …

میتوانیم خاطره ها را مرور کنیم. حرفهای یکدیگر را بشنویم. در مورد رفتار و گفتار یکدیگر نظر بدهیم و بازخورد داشته باشیم و در عین حال، هدف نخست از همه ی این حرفها، چند ساعت کنار هم بودن و گفتن و شنیدن و تجربه ی لذت زندگی در این قبیله ی مجازی است.

قواعد گفت و گو را می دانیم و قبلاً در مورد آن حرف زده ایم. مطمئنم که رعایت خواهد شد…

از همین الان می‌توانیم گپ زدن را آغاز کنیم. من هم گاه و بیگاه تا فردا عصر به اینجا سر می‌زنم. اما اصل مهمانی آنلاین ما فردا شب از ساعت ۸ آغاز خواهد شد و حدود ۳ ساعت، من و دوستانم آنلاین خواهیم بود. تا آن زمان، به عنوان میزبانان شما، می‌آییم و میرویم ‌و آب و جارو می‌کنیم تا فضای بهتر و بزرگتری برای گفتگو فراهم شود…

طی دو روز اخیر دوستان زیادی اعلام کردند که دوست دارند در این شب نشینی مجازی باشند، اما طبیعی است که نمیخواهند و نمیخواهیم میهمانیهای دنیای واقعی و با هم نشستهای با خانواده تحت الشعاع این گردهم آمدن مجازی قرار بگیرد.اما با توجه به اینکه نیمی از مخاطبان ما ایران نیستند و یا دور از خانواده در شهرهای دیگر به سر میبرند، وظیفه  ماست که در خانه مجازیمان برای آنها میمانی بگیریم.

برای نیمی دیگر از دوستانمان که از فرصت حضور در کنار خانواده برخوردارند، ما  فردا یکشنبه هم از ساعت ۲۲ تا ۲۴ نشست را برگزار خواهیم کرد.

راستی این هم فال حافظ برای امشب. الان نشستم خیلی جدی و درست و بدون تقلب – بر خلاف روش صدا و سیما و … – فال گرفتم:

این همه نیست…

پروتکل پاسخ‌گویی به کامنت‌ها:

۱- همه‌ی کامنت‌ها، تایید می‌شوند.

۲- همه می‌توانند به همه‌ی کامنت‌ها پاسخ دهند و ما فقط آنها را تایید می‌کنیم.

۳- به دلیل محدودیت امکانات و تعدد کامنت‌ها، من فقط می‌توانم کامنت‌های مرتبط با موضوع شب نشینی را پاسخ دهم. البته همه‌ی کامنت‌ها را با دقت و شوق می‌خوانم. موضوع شب نشینی هم، همچنان که می‌دانید «قصه گویی و مرور خاطرات ارتباطات و مذاکره» است.

پیشنهاد من برای اینکه کامنت‌ها سریع‌تر خوانده شود و بحث ساده تر باشد استفاده از پروتکل زیر است:

موضوع: [خاطره / نظرخواهی]

حوزه: [ارتباطات کاری/ارتباطات عاطفی/مذاکره عمومی/مذاکره تجاری/مذاکره سیاسی/مذاکره خانوادگی/…]

شرح: [باقی ماجرا]

نتیجه‌گیری شخصی من: [اگر نتیجه‌ی خاصی گرفته‌ام!]

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


1,230 نظر بر روی پست “باهم در یلدا: قصه گویی از ارتباطات و مذاکره

  • ناشناس گفت:

    سلام محمد رضا جان بیتا هستم حدود دو ماه است با سایت شما اشنا شدم فایلهای رادیو مذاکره را خیلی دوست دارم دو روز بود اسپیکر خراب بود کلافه بودم تمام فایلهای صوتی ات را چند بار گوش کرده ام و از این که استادی چون تو پیدا کرده ام بی نهایت خوشحالم خیلی دوستت دارم موفق و بر قرار باشی.

  • اعظم کریمی گفت:

    سلام محمدرضا ی گرامی از اینکه با نفست مذاکره کردی و این گونه زیستن را انتخاب کردی تبریک میگم و خوشحالم خدا چنین هدیه ای – آشنایی با شما و این خانه – را در مسیر رشدم قرار داد از درگاهش عمری طولانی با عشق برایت آرزو می کنم لطفا این در را به روی ما نبندید…..

  • shiva گفت:

    محمدرضا الان اصلا نظری نسبت به یلدا ندارم چون محو کتاب دشواری های انتخاب هستم که از تراست زون دانلود کردم داغون شدم داغون مرسی مرسی مرسی

  • سجاد گفت:

    سلام به همه عزیزان و دوستان من پیشاپیش یلدارو به همه شما تبریک میگم .
    من که تو حوزه مذاکره نه تخصصی دارم نه تجربه هر چیزیم که میذونم به لطف محمدرضای عزیز و کلاسای پربارش بوده ، فردا شب هم اینجا میام که از خاطرات و تجربه های شما عزیزان استفاده کنم و از بودن در کنار شما لذت ببرم

  • عباس گفت:

    پدر بزرگ نمیتونه تنها باشه پس ما خونه پدر بزرگیم
    اینترنت هم نداریم پس پیشاپیش یلداتون مبارک

  • سمانه عبدلی گفت:

    هم قبیله ای ها سلام 🙂
    سلام به همه ی شمایی که ندیده و نشناخته خیلی وقت ها از بین نوشته ها و گفته های شما درس یاد گرفتم .
    setare، زهرا ، Neda.sh ،امیر .مرتضی،سینا،مرجان ،پگاه ،علیرضا ،محسن ،فایزه، صفورا شویکلو،مسعود نصیری،علی،البرت،رضا، حمیده و همه قدیمی های سایت که با هر بار دیدن کامنتهاتون خوشحال میشم، وهر بار که مدتها میگذره واسمی از شما نمیبینم نگران شما میشم.
    صفورا ،معصومه و… که قبلا بودن و این روزها نیستن و یا خاموشن و چیزی نمینویسن.میخوام بگم که منتظرم تا دوباره نوشته های شما رو اینجا بخونم .
    رئیس قبیله، shabanali قدیم 😉 و محمدرضا شعبانعلی جدید و شادی ،سمیرا،مژده ،پویا شفیعی،آقای جباری وهمه ی همکارهای خوب محمدرضا که یک سالی هست من وخانوادم شما رو به اسم کوچیک توخونه صدا میکنیم و از شما وکارهایی که انجام میدین برای هم حرف میزنیم .(البته من گزارش ها رو به خانواده میدم 😉
    وتک تک کسانی که دراین خانه ی مجازی حضور دارید و نفس میکشید واهل این قبیله اید
    برای همه ی شما شب یلدایی به یادماندنی آرزومیکنم…..
    من دختر چای فروش این قبیله ام و چای را به قیمت لبخند میفروشم .پس 🙂
    شبگیر که چرخ لاجوردی ،آراست کبودی ای به زردی
    خندیدن آن چونان گل زرد ،آفاق به رنگ سرخ گل کرد…

    • سمانه عبدلی گفت:

      سارا ،هیوا و مرتضی عزیز
      شما رو هم به یاد دارم ،فکر نکیند شما رو فراموش کردم 🙂
      همین طور همه ی دوستان قدیمی این قبیله.
      جدید ترا هم دلگیر نشن ،تو مهمونی های بعدی شما رو هم به یاد خواهم داشت .تازه دارم با شما آشنا میشم خب 🙂

    • مریم1992 گفت:

      وا سمانه پس اسم من چی؟؟؟؟؟؟ منم که همیشه هستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      • سمانه عبدلی گفت:

        مریم۱۹۹۲،شلوغ نکن 🙂
        من که گفتم همه ی قبیله .
        اگه بخوام اسم همه دوستان این قبیله رو بنویسم که فکر کنم چند روز طول میکشه تا بخوام اسم ۷ یا۸۰۰۰ نفری که در طول شبانه روز به اینجا سر میزنن رو لیست کنم و اینجا بنویسم .
        تازه ،اسم همه ی همکاران محمدرضا رو هم ننوشتم که دوست خوبم.
        از دوستان قدیمی هم شیرین ، الناز ، الهام ، رها(اسفند) ،گیتی ،سارا.ر ، بیتا ، ندا ، Farzaneh.p و کلی از دوستان دیگه هم اسمشون جا مونده .پس بهونه نیار و نق نزن! من همه ی اهالی این قبیله رو دوست دارم.اونایی که نق میزنن بیشتر 😉
        راستی.دختر خوب ،به نظرت منطقیه که محمدرضا بشینه واسه تک تک ما فال حافظ باز کنه و برامون بنویسه :ا ی صاحب فال……!!!؟؟؟
        اگه شب یلدا اینجا میبودم ،خودم برای تو یکی فال حافظ باز میکردم و مینوشتم که ای صاحب فال… 🙂
        اما تا چند دقیقه پیش مطمئن شدم که دیگه سعادت همراهی با قبیله رو ندارم!
        یلدات به یادموندنی دوست من

    • sheyda گفت:

      سلام سمانه جان.
      من از مخاطبان تقریبا خاموش محمدرضا هستم که روزی چند بار میاد اینجا و میره،اما بیشتر وقتا یا حرفی برای گفتن نداره یا تنبلی میکنه و چیزی نمیگه.اما خواستم بدونی که من هم با دیدن اسم تو و تمام کسانی که اسمشون رو بردی وهمینطور اونایی که اسم نبردی احساس خیلی خوبی پیدا میکنم .من هم از لا به لای این کامنت ها چیزای زیادی یاد گرفتم.
      یلدای تو هم مبارک.امیدوارم همیشه از زندگیت راضی باشی.
      راستی خیلییییی وقته که اسم neda.sh و setareh رو تو کامنتا ندیدم.امیدوارم فردا شب اینجا ببینمشون.

    • فرشته گفت:

      من عضو قدیمی و ساکت این خونه ام!مرسی سمانه عزیز 😉 🙂
      همه سعی امو می کنم فردا شب به اینجا سر بزنم
      یلدای همگی پیشاپیش مبارک

    • Setareh گفت:

      سمانه ی عزیز، سلام
      واقعیتش از دیدن اسمم حسِ خیلی خوبی پیدا کردم، خیلی ممنونم که من رو هم جزو اهالی این قبیله ی مجازی (که البته برای من همیشه حقیقی بوده و هست)حساب کردی.شاید با دیدن این کامنت بیشتر خیالم راحت شد که جایِ اشتباهی نیومدم و البته ممنونم از استاد که این “شانس” رو به من دادند.

      واقعیتش، تو و سایر دوستان اینقدر حرفه ای مینویسید که شاید سکوت بهترین سلاحم میتونه باشه، و گرنه، متاسفانه حالم خوبه 😉

  • aseman گفت:

    سلام.من برای یلدا سمنو درست کردم.خیلی حال میده یک چیزی درست کنی که کمتر کسی بلده.بفرمایین سمنو!

    • آوا گفت:

      نوش جان.باور میکنی تا حالا سمنو نخوردم؟چون مادرم از مزه سمنو خوشش نمیاد هیچ وقت واسمون درست نکرده ما هم حس کردیم که خوشمون نمیاد و دیگه پیگیر نشدیم

  • آرمان گفت:

    اگر صفحه چند دقیقه یکبار و بعد از تاییدهر کامنت آپدیت بشه یعنی نیازی به رفرش صفحه نباشه برای دیدن کامنت های تازه،سرعتمون بالاتر میره .
    ممنون استاد عزیز….

  • حسین گفت:

    بر ای ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز امد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم محمد رضای عزیز گاهی کاربرد فعل خواندن و یا شنیدن درباره مطلبی یا سخنی ادای حق مطلب نمیکند پس باید از مصدر نوشیدن بهره گرفت.بی صبرانه مشتاق نوشیدن سخنان ارزشمندت خواهم ماند.

  • البرت گفت:

    سلام یکشنبه اولین روز سربازی منه و فردا شب میتونه خیلی خاص باشه واسه من
    اینجا اونقدر مطلب هست از شما و دوستان که میتونه شبهای کویر رو برام به دانشگاهی برای مرور سالها خواندن تبدیل کنه
    چه خوبه قیل رفتنم این اتفاق می افته
    محمد رضا خیلی خوبی

    • طاهره جلیلی گفت:

      چقدر عالی که میری کویر… میتونی برای یلدای سال بعد برامون از قصه های کویر بگی… و از درساش… شنیدم کویر هم مثل کوه کلی درس داره برای یاد دادن….

  • طاهره جلیلی گفت:

    عالیه…! خیلی دوست داشتم با دوستای قبیله ایم بیشتر آشنا بشم… یه سریا رو از کلاس میشناسم یا شناختم و بقیه هم فردا شب بیشتر میشناسم… بهترش اینه که فقط محدود به یلدا نیست، چون خیلیا فردا شب نیستن… یه سوال، یعنی conversation ها به صورت کامنت زیر همین پست میمونن؟ همینجا باید بیایم یلدا نشینی؟

    محمدرضا، استاد و دوست خوبم، اگر از من هم کمکی بر می آد برای فردا شب که بتونم کمک کنم بهم بگین که یلدا نشینیمون بهتر تر تر تر برگزار شه…

    مرسی از کار قشنگتون…

  • سارا نعمتی گفت:

    سلام. بسیار خوشحال شدم از شنیدن این خبر که، شب یلدا با شما ودوستان این سایت شاید باشم. امسال برای من یکی از متفاوت ترین سال هاست ،چون باشما اقای شعبان علی اشنا شدم. حال بدم در اوایل ورودم به سایت شما ومطرح کردن رازی که فقط خودم و خدا ازش باخبر بود ، تبدیل شد به یه حس خوب ، و پیدا کردن هدف بزرگ زندگیم. بازم ممنون.

  • آرزو گفت:

    سلام
    فقط همین
    سلام

  • بهاره گفت:

    چقدر خوب که به قول یکی از دوستان به موقع از این دورهمی باخبر شدیم! 🙂
    استاد، کامنت من در پست “روزی رها خواهم شد” همچنان در انتظار بررسی هست، میتونم بپرسم چرا؟
    ممنون

  • مریمی گفت:

    منم
    خیلی دوست دارم تو محفلتون باشم.
    امیدوارم بتونم بیام

  • آزاده م گفت:

    یلدای همگی خواهر و برادرهام مبارک( خوب هممون یه خانواده هستیم دیگه!).
    کاش من هم فردا شب میتونستم اینجا باشم ولی باید با خانواده برم مهمانی.
    امیدوارم بهتون خوش بگذره. راستی فال حافظ هم میگیرید؟
    ممنون از شما و دوستانتون استاد.

  • مريم .ر گفت:

    سلام به محمدرضاي عزيز و همه ي دوستاي خوب اين قبيله ي مجازي. من از الان اومدم يه سلامي عرض كنم و تو جمعتون باشم تا اگه فردا شب نتونستم بيام دلم نسوزه.
    ولي سعي خودمو ميكنم كه بيام، بودن تو اين جمع خيلي ارزشمنده. 🙂

  • rezaA گفت:

    اقا ما دلمون میخاد ازون خاطراتتون که تا حالا نگفتید بگید…ازونایی ک ادم میخ میشه ب صفحه لپ تاپ که ببینه تهش چی میشه..اینکه پرویی میکنیم ببخشید..

  • حمیده گفت:

    سلام
    ممنون محمدرضا
    اما متاسفانه من در جاده ها به سر میبرم،به سوی منزل!

  • هاشم گفت:

    جالبه ما يسرى هستيم هفته پيش تصميم گرفتيم چون شنبه يك شنبه سرمون شلوغه كار زندگى داريم حالا چند ثانيه زودتر شب شدن رو نديد بكيريم و جمعه با هم قرار گذاشتيم 🙂 حالا از طرفى ديشب فهميدم از طرف اقوام هم براى شنبه دعوت شدم وحتما هم بايد برم ولى لذت بودن در اينجا نيز نمى توان كذشت

  • هیوا گفت:

    الان یه بار دیگه قواعد گفتگو رو خوندم
    چه مطالب درست و قشنگی
    http://www.shabanali.com/ms/?p=1493
    پیشنهاد میکنم بچه ها این مطلب رو قبل از ورود به قصه گویی و مهمانی یلدا حتمن بخونن.

  • شهرزاد گفت:

    شب یلدا پیشاپیش مبارک. امیدوارم به همه تون خوش بگذره…
    🙂

  • محمد گفت:

    محمدرضا یه سوال میخواستم سر کلاس ازت بپرسم ولی نشد .حالا بعد یه ماه که کلاسا تموم شده میخوام بپرسم
    تا حالا کسی تورو نقد کرده؟ منظورم یه ادم حسابیه.مثل دکتر حیدری .کلا تورو تو حوزه خودت صاحب سبک میدونن یا فقط یه ادم خیلی باسواد؟ (اگه لازمه از خودت تعریف کنی مشکلی نیست)

    • راستش دوستان و بزرگوارانی که من در خدمتشون بودم بهم بیش از حد لطف دارند و من همیشه شرمنده‌ی اونها هستم. فکر می‌کنم اساتید و بزرگواران همه جا نسبت به من در مصاحبه‌ها و جلسات ابراز لطف کرده‌اند و حس خوبی ندارم که اون جملات رو تکرار کنم. اما نقدها شاید جالب‌ تر باشه چون به صورت انفرادی به من گفته شده و دیگران نشنیده‌اند.

      دکتر بیدارمغز یک بار به من گفتن که من محکم و استوار نمی‌ایستم و این حس خوب در مخاطب ایجاد نمی‌کنه.

      دکتر حیدری به من گفتند خیلی کارت رو قبول دارم خصوصاً اینکه Act خیلی زیادتر از من داری (تعریف بود. اما من با شناختی که ازشون دارم احساس می‌کنم منظورشون این بود که حرکاتم هنگام حرف زدن کمی زیاده)

      دکتر مشایخی به من گفتند که گاهی در حرف زدن یادت می‌ره که دانشگاه چقدر برای تو زحمت کشیده و قدردان نیستی و قدردان نبودن خوب نیست (و کاملاً درست گفتن و بعد از اون دقت بیشتری دارم)

      • مهران گفت:

        انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
        گابریل گارسیا مارکز

        یکی از علتهای اصلی موفقیت شما، تواضع شما است .

      • شاگرد کوچک تو گفت:

        محمد جان ،به نظر من شما خودت یک انسان کامل و صاحبنظری . تو در کلاسهای محمد رضا حضور داشتی ، پس او را از سر صداقت و انصاف نقد کن. مهم نیست دیگران چه فکر می کنند ، مهم این است که تو چه انتظاری داشتی. او را در قیاس با سایر اساتیدی که داشتی چگونه دیدی؟ بی حب و بغض ، دور از هر مبالغه ای …

      • محمد گفت:

        محمدرضا من یه دیدگاهی دارم نسبت به تو .من قبل از اینکه بیام توی کلاسات احساس کردم دارم میرم توی دریایی به عمق ۱۰۰ متر ولی بعد از پایان کلاسا نظرم این بود که اونجا اقیانوسی بود به عمق ۱۰ متر و بنظرم این دومی واقعا بهتره .میخوام ازت بپرسم دیدگاه منو میپذیری؟و اینکه واقعا دومی بهتره؟

        • محمد جان.

          در مورد عمق اشتباه می‌کنی. چون در حد سانتی ‌متره!

          واقعیت اینه که اساساً از کلاس نمی‌شه انتظار داشت به تو دریای عمیق بده. دریای عمیق با مطالعه‌ی زیاد حاصل می‌شه. کلاس‌ها همیشه حالت مجله دارند.

          من حدود ۱۴ ساله که در زمینه‌ی دو لغت «ارتباطات و مذاکره» مطالعه می‌کنم. هنوز هم اون عمق یک متری رو هم تجربه نکردم.
          فکر می‌کنم روش تجربه‌ی عمیق یک موضوع، مطالعه، مقاله خوندن و بررسی سیر تطور تاریخی یک علمه.

          • محمد گفت:

            محمدرضا بیشتر منظورم این بود که مذاکره قبلا در نظرم یه سری قواعد بود توی یه بخشی از زندگی شخصی.ولی الان درنظرم مذاکره یه فعل نیست یه چیزیه که توی تمام زندگی در جریانه. از اینکه دیدم از یونگ حرف میزنی واینقدر نگاه وسیعی داری لذت بردم.راستش همیشه از خوندن کتابها و مقالات کسل کننده که یه سری قواعد رو پشت سرهم ردیف میکنن خسته میشدم.حتی توی کلاسات به تنها چیزی که توجه نکردم ترفندهای مذاکره بودو حواشی روانشناسی-فلسفی-اجتماعی رو بیشتر دوست داشتم.و این بود که من دیدگاه بهتری در مورد ارتباط پیدا کردم.

  • سعیده (آذر) گفت:

    سلام و سپاس ویژه بابت وقتی که اختصاص میدین و فضایی ایجاد میکنین که شاید هیچوقت امکان تجربه اش در فضای حقیقی فراهم نشه ….
    برایتان از صمیم قلب سلامتی دائمی و موفقیت های روزافزون آرزو می کنم.
    انشاءالله بتونم تو جمعتون حضور پیدا کنم..

  • نسیم گفت:

    سلام
    من شب یلدا مهمونم. اما آنلاین خواهم شد و به اینجا سر خواهم زد. در همین مدت کمی که با شما آشنا شدم تبدیل به جزئی از خانواده ام شده اید. هر روز صبح اولین جایی که سر میزنم (حتی اگه سرم خیلی شلوغ باشه، خونه یا سرکار) شما هستید. شاد و پاینده باشید…

  • نازنین گفت:

    سلام استاد عزیز
    خیلی خوشحال شدم که بالاخره زمان یکی از این دورهمی های شما رو به موقع متوجه شدم. ممنونم

  • شهاب فرمانی نژاد گفت:

    واسه حضور آدما هر جا خاکه گل می کارم
    واسه عبور آدما هرجا دره س پل میذارم .
    برقرار باشی آقای معلم

  • مریم گفت:

    استاد محمد رضای عزیزم
    ایشالا فردا ساعت ۸ تا ۱۱ برای اولین بار شب یلدا مهمون خونه مجازی شما هستیم استاد چه تدبیر خوبی اندیشیدید برای دور هم جمع بودن من دارم کارام راست و ریس میکنم که اون موقع بتونم بدون تنش در کنار شما باشم.
    سپاس بابت اینکه برای گذران بهترین لحظاتتون ما رو لایق دونستید.

  • مریم1992 گفت:

    خیلی خوبه محمدرضا جون..
    مرسییییییییییی

    • مریم عزیز. منتظر هستم که مثل همیشه به اینجا، سری بزنی…

      • نیما گفت:

        سلام جناب شعبانعلی همونطور که قبلا هم عرض کردم من بتازگی با آموزش های شما آشنا شدم ولی زیاد با سبک وسیاق کار و استفاده از سایت تون آشنایی ندارم . در ضمن مدام فکر می کنم از تمرین هاتون عقب می افتم
        مثلا اگه بخوام سوالهام رو در مورد کاربردی کردن توصیه های شما در فضای کارم از شما بپرسم باید چطور و توو کدوم سایت مطرحش کنم؟(من از اون دسته بی سوادهای فضای مجازی ام البته دارم سعی می کنم با سواد بشم)
        در ضمن یه کامنت چند شب پیش از یلدا واستون گذاشتم آخرش یه شوخی بی منظور صرفا شیطنت آمیز داشتم که البته گویا تایید نشده، باتائید نشدنش مشکلی ندارم چون نظر شما به عنوان صاحبخونه واسم کاملا قابل احترام هست.
        از اول ورودم سعی کردم مثل فضای آکادمیک از آموزشهاتون استفاده کنم شوخی مو ببخشید استاد(میدونم حتی استفاده از لفظ استاد از طرف من هم باید از طرف شما تائید بشه یعنی شاگردی رو بپذیرید)

  • سیمین گفت:

    سلام
    شکر که خوبانی چون شما هستند و هرروز فکری تازه، برای بذل خوبی دارند. پاینده باشید و هر روز امیدوارتر.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser