خانه » باهم در یلدا: قصه گویی از ارتباطات و مذاکره

باهم در یلدا: قصه گویی از ارتباطات و مذاکره

توسط محمدرضا شعبانعلی
یلدا: قصه‌ گویی از ارتباطات و مذاکره

یلدا: قصه‌ گویی از ارتباطات و مذاکره

حدود یک سال پیش نوشته‌ای را منتشر کردم تحت عنوان: «کاملاً شخصی». کامنت‌های مختلفی روی آن دریافت کردم و احساس بسیار خوب لذتبخشی که بعداً به عنوان «این قبیله مجازی» منتشر شد. گهگاه زیر بعضی از پست‌ها بحث‌های طولانی مطرح شد که نمونه‌های آن را در پست‌هایی مثل ادامه تحصیل در دکترا و قوانین زندگی من دیدیم.
زمانی تصمیم گرفتیم که فضایی مثل «چت روم» تحت عنوان «کافه آنلاین» داشته باشیم و با ساکنان این قبیه‌ی مجازی صحبت کنیم. اما تجربه‌های ما چندان موفق نبود. چت روم، فضای گفتگوهای «کوتاه» و «کلمات محدود» است. ضمن اینکه ریسمان گفتگوها در آن به گره‌های کور تبدیل می‌شود. حرف‌ها نیمه کاره رها می‌شوند و هر بحثی در میانه‌ی بحث دیگر مطرح می‌شود. اما سیستم کامنت گذاری، با وجود ایرادهایی که دارد، مزیت‌های قابل توجهی دارد: نوشته‌ها ثبت می‌شود و آرشیو می‌شوند. گفتگو‌ها به کلمه‌های محدود و کوتاه در حد سلام و احوال پرسی محدود نمی‌شود. اساساً در کامنت‌ گذاشتن انسانها به اندازه‌ی چت کردن سطحی نمی‌نویسند و امکان شکل گیری گفتگوهای موازی وجود دارد (به خاطر  امکان پاسخ به یک کامنت مشخص). تصمیم گرفتیم امسال هم همان شیوه را ادامه دهیم. البته چند تن از دوستان من همزمان کامنت‌ها را تایید می‌کنند تا سرعت گفتگو افزایش یابد.

ما طی مدتی که از عمر این سایت گذشته است، همواره از هنر و فنون ارتباطات و مذاکره گفته‌ ایم. از سوی دیگر، شب یلدا، شب قصه‌ گویی است. بنابراین شاید موضوع مناسب برای قصه گویی در چنین شبی، حرف زدن از خاطره های تلخ و شیرینی باشد که در حوزه ارتباطات و مذاکره داشته ایم: با خودمان، خانواده مان، همکاران و مدیرانمان و …

میتوانیم خاطره ها را مرور کنیم. حرفهای یکدیگر را بشنویم. در مورد رفتار و گفتار یکدیگر نظر بدهیم و بازخورد داشته باشیم و در عین حال، هدف نخست از همه ی این حرفها، چند ساعت کنار هم بودن و گفتن و شنیدن و تجربه ی لذت زندگی در این قبیله ی مجازی است.

قواعد گفت و گو را می دانیم و قبلاً در مورد آن حرف زده ایم. مطمئنم که رعایت خواهد شد…

از همین الان می‌توانیم گپ زدن را آغاز کنیم. من هم گاه و بیگاه تا فردا عصر به اینجا سر می‌زنم. اما اصل مهمانی آنلاین ما فردا شب از ساعت ۸ آغاز خواهد شد و حدود ۳ ساعت، من و دوستانم آنلاین خواهیم بود. تا آن زمان، به عنوان میزبانان شما، می‌آییم و میرویم ‌و آب و جارو می‌کنیم تا فضای بهتر و بزرگتری برای گفتگو فراهم شود…

طی دو روز اخیر دوستان زیادی اعلام کردند که دوست دارند در این شب نشینی مجازی باشند، اما طبیعی است که نمیخواهند و نمیخواهیم میهمانیهای دنیای واقعی و با هم نشستهای با خانواده تحت الشعاع این گردهم آمدن مجازی قرار بگیرد.اما با توجه به اینکه نیمی از مخاطبان ما ایران نیستند و یا دور از خانواده در شهرهای دیگر به سر میبرند، وظیفه  ماست که در خانه مجازیمان برای آنها میمانی بگیریم.

برای نیمی دیگر از دوستانمان که از فرصت حضور در کنار خانواده برخوردارند، ما  فردا یکشنبه هم از ساعت 22 تا 24 نشست را برگزار خواهیم کرد.

راستی این هم فال حافظ برای امشب. الان نشستم خیلی جدی و درست و بدون تقلب – بر خلاف روش صدا و سیما و … – فال گرفتم:

این همه نیست…

پروتکل پاسخ‌گویی به کامنت‌ها:

۱- همه‌ی کامنت‌ها، تایید می‌شوند.

۲- همه می‌توانند به همه‌ی کامنت‌ها پاسخ دهند و ما فقط آنها را تایید می‌کنیم.

۳- به دلیل محدودیت امکانات و تعدد کامنت‌ها، من فقط می‌توانم کامنت‌های مرتبط با موضوع شب نشینی را پاسخ دهم. البته همه‌ی کامنت‌ها را با دقت و شوق می‌خوانم. موضوع شب نشینی هم، همچنان که می‌دانید «قصه گویی و مرور خاطرات ارتباطات و مذاکره» است.

پیشنهاد من برای اینکه کامنت‌ها سریع‌تر خوانده شود و بحث ساده تر باشد استفاده از پروتکل زیر است:

موضوع: [خاطره / نظرخواهی]

حوزه: [ارتباطات کاری/ارتباطات عاطفی/مذاکره عمومی/مذاکره تجاری/مذاکره سیاسی/مذاکره خانوادگی/…]

شرح: [باقی ماجرا]

نتیجه‌گیری شخصی من: [اگر نتیجه‌ی خاصی گرفته‌ام!]

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

1,229 دیدگاه

مهدي خاني آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۷:۵۶

به ياد شبهاي قصه ماهم هستيم.

پاسخ
sheyda آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۲:۳۷

سلام استاد عزیز.
اول از همه میخوام بگم از این که دوباره قراره دور هم جمع بشیم خیلی خوشحالم.دومین یلدایی هست که کنار شما و دوستان خوبم در این قبیله مجازی هستم.
فردا شب به رسم یلدای هر سال خونه ی مادربزرگم هستیم.اما از الان دارم خودم رو میبینم که کنار بقیه نشستم در حالی که موبایلم دستمه و دارم کامنت میخونم.امیدوارم خودم هم از این سکوت دربیام.هرچند تجربه و سنم کمتر از اونی هست که از خاطرات مذاکره هام بگم.اما یه عالمه داستان دارم از مذاکره هایی که میتونستم بکنم و نکردم.
فردا شب میبینمتون اگه مشکلی برای اینترنت موبایلم پیش نیاد.
به امید دیدار.
پاینده باشید استاد عزیز.

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۷:۴۲

همه ی وقت کنار خانواده بودن رو با یک گفتگوی مجازی حروم نکن. یک سر کوتاه به ما بزن و فردا سر حوصله بیا و بخون. من هم هستم و بحثها رو ادامه میدم

پاسخ
sheyda آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۹:۳۶

چشم استاد:)

پاسخ
نیلوفر آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۲:۱۰

محمد رضا جان و دوستان هم قبیله ای یلداتون مبارک.
یه خاطره با مزه دارم از به کار گیری فنون و تکنیک های گفته شده در فایل های “مسیر اصلی” !!!
توی فایل سوم گفته بودی که اگه مساله ای برای شما مهمه و کسی شما رو محکوم میکنه ، پذیرش راه بهتری از دفاعه!
من هم که دیگه از فرداش شروع کردم به بکار بستن این تکنیک و تا آقای شوهر و دوست و همکار چیزی میگفتن که به مزاق اینجانب خوش نمی یومد سریع میگفتم :” آخی …راس میگی ها….” یا ” واییییی فهمیدی….” و سعی میکردم شبیه لحن تو بگم محمدرضا و بعد وسط جمله بی اختیار خنده م میگرفت و طرف مقابل هنگ میکرد که چرا خللل شدم، حالا ناراحتم یا خوشحال. تصور کنین اون لحن جدی و اون خنده بی موقع رو با هم.
بعدش که تنها میشدم عین دیوونه ها میخندیدم..اول بخودمو دوم به بقیه.
در کل پروسه جالبی شده این یادگیری عملی من. روی همه دارم ” فن” میزنم. احساس قدرت به آدم میده. باور کنین.
نمیدونم دیگه چرا الان دارم میییییخخنددددممممممممممممم!

پاسخ
زهرا آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱:۴۴

کاش که محمدرضا جباری و شادی قلی پور و سمیه تاجدینی هم باشن.خیلی خوشحال میشم اگه این دوستان هم آنلاین و همراه جمع باشند

پاسخ
گلاره آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۵۶

چه ایده ی جالبی بی صبرانه منتظرم

پاسخ
شهرزاد آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۴۹

سمانه عبدلی، دوست عزیزم، لطفا در ادامه صحبتهای پر مهرت، اسم دوست عزیز دیگرمون “مهربان” رو هم بیار چون من کامنت های زیادی رو تا حالا ازش دیدم.
و محمدرضای عزیز، ازتون خواهش می کنم برای ضیافت فرداشب رسما ازش دعوت کنین بیاد. چون توی پستهای قبلی دیدم که دلخور بود… فرداشب هم شب یلداست و هم جشنی برای دوستی ها و با هم بودن های صمیمی و بی تکلف همه مون در این خانه مجازی گرمتون. حیفه اگه کسی از یاران این خونه صمیمی، دلش گرفته بشه… ممنون. 🙂

پاسخ
شهرزاد آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱:۰۲

… و البته “مهربان” عزیز مان هم حتما درک می کنن که همیشه امکان پاسخ دهی از طرف محمدرضای عزیز به این همه کامنت شاید وجود نداشته باشه و باید صبور تر باشن 😉 و بدونن شاید توی یک کامنت یا یک پست دیگه جوابشون رو دریافت خواهند کرد. 🙂

پاسخ
مریم ز آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۳۵

بیصبرانه منتظر فردا شب هستم. 🙂

پاسخ
ندا آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۳۳

برای همه کسایی که اینجا وقت تلف خواهند کرد(شب قشنگی مثل فردارو)از صمیم قلب متأسفم!

پاسخ
فائزه آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۷

هیچ وقت برای دیگران تاسف نخور فقط چون تو شرایط تو نیستن و مثل تو فکر نمیکنن!

پاسخ
فائزه آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۷

خطاب به آقای شعبانعلی:
کامنتهای صبحتون رو خوندم. ناراحت بودید. به خاطر این حرفا؟!!!
متاسفم :)) 😉 😉

پاسخ
milad آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۳۱

خدا بگم چی کارشون کنه.ما فرادی یلدا امتحان داریم.
سعی می کنم یه کم بیام .

پاسخ
آوا آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۳

یاد اون روزایی که معلمامون تا یه روز تعطیل می دیدن کل کتاب رو واسه امتحان تعیین میکردن بخیر.تا زمانی که دانش آموز بودم هیچ شب یلدای خوبی نداشتم همش در استرس امتحان فردا گذشت.کاش اون زمان راجع به فنون مذاکره آگاهی داشتیم و معلمامون و قانع می کردیم که حداقل یه روز آزادمون بذارن در عوض روزای دیگه با انرژی بیشتری درس می خونیم.امیدوارم امتحانتون عالی بگذره.

پاسخ
ندا آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۳۱

چه قرار بدی! چه دعوت نابجایی! انقد بدم اومد ازین قرار که فکنم دیگه نیام تو این سایت!
فلسفه زیبایی شب یلدا و مناسبتهای مشابه اینه که کنار خانواده و در صورت امکان اقوام سپری بشه! واسه دانشجوها و … هم اگه امکان سر زدن به شهرشون ندارن، بهتره در کنار دوستان و به صورت real برگزار شه! فضاهای مجازی و این جور دعوت ها، یعنی شما دنبال تنها تر شدن آدمایید! متأسفم واستون با ایییییییییییییین همه ادعای روشنفکری!

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱:۴۲

اولین قانون روشنفکری احترام به سلیقه ی دیگرانه.
اما حیف که این روزگار دیکته ی واژه ها رو بدون معنای واژه ها به ما یاد داده. و به این صورت گاهی سالادی از کلمات مینویسیم برای خوردن! و نه خواندن!

پاسخ
شهرزاد آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۸:۵۲

ندای عزیزم … من هم نوشته هات رو خوندم و اگه تو و محمدرضای اجازه بدین، میخوام بهت بگم که بطور کل درست میگی، من و شاید همه ماها و حتی محمدرضای عزیز در کلیات باهات موافق باشیم (البته نه با این لحن!) و همه می دونیم که ارزش این شب ها و این مراسم ها، به نشستن و گل گفتن و گل شنفتن! در کنار خانواده بودنه، اما اما اما … یک چیزی رو بدون ندا جون که این موضوع چیزی رو تغییر نمی ده … همه در کنار خانواده هستند، مثل سال های قبل، فقط با یک تفاوت … و اون اینکه یک چیز جدید رو هم امسال می تونن با این برنامه گردهمایی مجازی تجربه کنن. طبیعت انسان اینه که همیشه به دنبال تجربه های جدیده و دلش می خواد چیزهای جدید و شگفت انگیز رو تجربه کنه و این خانه مجازی و صاحبخانه اش این امکان رو به راحتی و با دست و دلبازی در اختیار همه قرار داده، که امسال هم در کنار خانواده و هم در کنار دوستان مجازیشون، این شب خاص رو بگذرونن و خاطره زیبایی رو از کنار هم بودن ها به شیوه ای جدید برای خودشون و دوستانشون رقم بزنن. چه بسا این موضوع برای خانواده ها هم حتی بتونه جذاب باشه … و من فکر نمی کنم اگه توی این چندین ساعتٍ این شب طولانی، 5 دقیقه اش رو هم، اینجا در کنار صاحبخانه خوب این خانه مجازی و میهمانان دوست داشتنی گذروندن، مشکلی ایجاد کنه. مهم اینه که هر کدوم از دوستان بتونن این شب و زمانی رو که در اختیار دارن، به خوبی بینٍ با خانواده گذروندن و اینجا گذروندن، مدیریت کنن. ( البته امیدوارم خودم هم بتونم … 🙂 ) ( و یک نکته پایانی که الان به ذهنم رسید …. خیلی ها رو می شناسم که حتی شب های یلدا هم تنهان، پس کاش همه اون ها آدرس این سایت رو میشناختن و میتونستن بیان تا امسال توی این شب دیگه تنها نباشن …)

پاسخ
Sasha آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵

خداییش خیلی حرفه ای جواب میدی….

پاسخ
ناشناس آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۶:۲۹

bara man ke in gooshe donya tanhaye tanham bazi vaghta in donyay majazi in doostaye majazi mishand eyn haghighat.mamnoon az boodanetoon
yalda mobarak

پاسخ
شهرزاد آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۶

یلدا به تو دوست نازنین هم مبارک. (چرا ناشناس آخه ه ه …؟!)
هر چی خوردنی خوشمزه هست برای خودت تهیه کن و شب بیا بگیر بشین دور آتیش گرم این خونه مجازی.
ما همه مون کنارتیم و صاحبخانه نازنین این خونه هم نمیذاره که شب یلدا بهت بد بگذره دوست عزیز … تو اصلا تنها نیستی …

پاسخ
آماتور آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۳:۲۹

دو شب پیش اتفاقی سایت شمارو پیداکردم ولی چون فردا صبحش ساعت 5میخواستم برم دانشگاه شهرستان نتونستم زیاد بخونم. شب ساعت 8 رسیدم خونه پلکهام از خستگی و بیخوابی باز نمیشد ولی با هیجان نشستم پای اینترنت و ساعت یک شب از درد از جام بلند شدم!!! سایتت فوق العاده است استاد ممنونم که هنوز آدمایی مثل شما هستند که به جای لعنت به تاریکی سعی میکنند حداقل به اندازه یک شمع دنیارو روشن تر کنند.یلدا مبارک

پاسخ
مریم1992 آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۰

محمدرضا نمیشه یه کاری کنی که بتونی واسه هرکی خواست فال حافظ بگیری بعد زیر پستش به نمایش بذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واااااااااااای خیلی باحال میشه/ مثلا نتیجه فال مریم 1992: ای صاحب فال ……… to be continued!!!!!!!!!

پاسخ
zeynab آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۹

سلام منم یلدا رو به همه دوستان تبریک میگم
منم تقریبا یه عضو جدیدم و خوشحالم که امسال برای اولین بار یلدا رو درکنار شما هستم
مرسی.

پاسخ
عارفه آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۲:۴۴

یکی از شانس های خوب زندگیم شنیدن خوندن حرف های شما و دکتر شیری از طریق این دنیای مجازی است..نمیدونم فرصتی میشه سرکلاس شما بشینم یا نه اما سلامممم. و هزار با سپاس ..

پاسخ
فوژان آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۹

سلام،
ممکنه یک ساعتی را تعیین کنی تا برایمان شعر حافظ بخوانی؟
محمدرضا میشه همان شب با صدای خودت برایمان فایل صوتی آن را هم بگذاری؟
خوب شب یلداست ، شب بلند است و ما هم بیدار!!

پاسخ
shirin آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۰

من مثل شما و بقیه شاید داستان وقصه ای برای گفتن نداشته باشم ولی حتما میام تا کنارتون باشم وکلی چیزای جدید یاد بگیرم … راستی خیلی سوالا هست تو ذهنم که اگه فردا فرصتش پیش بیاد حتما می پرسم … ممنون به خاطر وقتی که میزارید

پاسخ
mojibe آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۶

یادمه اولین باری که به سایت تون برخوردم شبانه روز پستهای قبلی رو میخوندم که جا نمونده باشم 🙂 پستی بود که اگه اشتباه نکنم کامنت ها بصورت چت با شما بود و شما آنلاین چن ساعتی با اهالی این قبیله مجازی بودین، اونجا بود که حسرت خوردم ای کاش این پست باز هم تکرار میشد! خیلی خوشحالم که قراره این اتفاق بیفته، از همه ی اهالی اینجا و شما ممنونم 😉

پاسخ
حسین آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۱:۳۰

محمد رضا، خیلی باحالی
متاسفانه من که فردا شب به اینترنت دسترسی ندارم
مطمئنا خوش میگذره

پاسخ
علیرضا شوشیان آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۱:۱۸

با سلام

حدود چند ماه که من با این سایت آشنا شدم اونم از طریق تحقیقی که در مورد رشته ی mba می کردم ,از اون وقت تا الان من فقط می خوندم و گاهی هم فایل های صوتی رو می شنیدم و دو تا کامنت گذاشتم.هیچ وقت نگاهی مثبت به جامعه های مجازی نداشتم و هیچ وقت هم در سایتی گپ و گفت نکردم فقط در سایتی نقد فیلمی رو به صورت کامنت دادم اونم به خاطر علاقه ی خودم در باره ی اون فیلم و اینکه خود منتقد به نظرم اظهار نظراتش سطحی بود,تجربه ی جالب من اینه که قبل دادن نقد خودم در آن سایت کسانی از کلمات رکیک استفاده می کردن یا در حد کوچه بازار با هم کل می نداختن,بعد از اون کامنت ها دیدم فضای متفاوتی حاکم شد و اون این بود که ادبیات کامنت ها عوض شد و وارد مسیر صحیح گپ و گفت شد,فهمیدم که همه علاقه مند به خوب صحبت کردن هستند اما اعتماد لازم برای اینچنین ادبیاتی کمرنگ است, خدارو شکر که در این سایت هست.
خیلی ممنون آقای شعبانعلی.

پاسخ
مینا رسولی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۳

سلام بچه‌ها! و سلام و عرض ادب و احترام به محمدرضای عزیز!
خوشحالم که می‌تونم بین دوستای بسیار خوبم باشم.
🙂

پاسخ
ناشناس آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۰:۲۹

سلام محمد رضا جان بیتا هستم حدود دو ماه است با سایت شما اشنا شدم فایلهای رادیو مذاکره را خیلی دوست دارم دو روز بود اسپیکر خراب بود کلافه بودم تمام فایلهای صوتی ات را چند بار گوش کرده ام و از این که استادی چون تو پیدا کرده ام بی نهایت خوشحالم خیلی دوستت دارم موفق و بر قرار باشی.

پاسخ
اعظم کریمی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۰

سلام محمدرضا ی گرامی از اینکه با نفست مذاکره کردی و این گونه زیستن را انتخاب کردی تبریک میگم و خوشحالم خدا چنین هدیه ای – آشنایی با شما و این خانه – را در مسیر رشدم قرار داد از درگاهش عمری طولانی با عشق برایت آرزو می کنم لطفا این در را به روی ما نبندید…..

پاسخ
shiva آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۵

محمدرضا الان اصلا نظری نسبت به یلدا ندارم چون محو کتاب دشواری های انتخاب هستم که از تراست زون دانلود کردم داغون شدم داغون مرسی مرسی مرسی

پاسخ
سجاد آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۱

سلام به همه عزیزان و دوستان من پیشاپیش یلدارو به همه شما تبریک میگم .
من که تو حوزه مذاکره نه تخصصی دارم نه تجربه هر چیزیم که میذونم به لطف محمدرضای عزیز و کلاسای پربارش بوده ، فردا شب هم اینجا میام که از خاطرات و تجربه های شما عزیزان استفاده کنم و از بودن در کنار شما لذت ببرم

پاسخ
عباس آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۱

پدر بزرگ نمیتونه تنها باشه پس ما خونه پدر بزرگیم
اینترنت هم نداریم پس پیشاپیش یلداتون مبارک

پاسخ
سمانه عبدلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۶

هم قبیله ای ها سلام 🙂
سلام به همه ی شمایی که ندیده و نشناخته خیلی وقت ها از بین نوشته ها و گفته های شما درس یاد گرفتم .
setare، زهرا ، Neda.sh ،امیر .مرتضی،سینا،مرجان ،پگاه ،علیرضا ،محسن ،فایزه، صفورا شویکلو،مسعود نصیری،علی،البرت،رضا، حمیده و همه قدیمی های سایت که با هر بار دیدن کامنتهاتون خوشحال میشم، وهر بار که مدتها میگذره واسمی از شما نمیبینم نگران شما میشم.
صفورا ،معصومه و… که قبلا بودن و این روزها نیستن و یا خاموشن و چیزی نمینویسن.میخوام بگم که منتظرم تا دوباره نوشته های شما رو اینجا بخونم .
رئیس قبیله، shabanali قدیم 😉 و محمدرضا شعبانعلی جدید و شادی ،سمیرا،مژده ،پویا شفیعی،آقای جباری وهمه ی همکارهای خوب محمدرضا که یک سالی هست من وخانوادم شما رو به اسم کوچیک توخونه صدا میکنیم و از شما وکارهایی که انجام میدین برای هم حرف میزنیم .(البته من گزارش ها رو به خانواده میدم 😉
وتک تک کسانی که دراین خانه ی مجازی حضور دارید و نفس میکشید واهل این قبیله اید
برای همه ی شما شب یلدایی به یادماندنی آرزومیکنم…..
من دختر چای فروش این قبیله ام و چای را به قیمت لبخند میفروشم .پس 🙂
شبگیر که چرخ لاجوردی ،آراست کبودی ای به زردی
خندیدن آن چونان گل زرد ،آفاق به رنگ سرخ گل کرد…

پاسخ
سمانه عبدلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۷

سارا ،هیوا و مرتضی عزیز
شما رو هم به یاد دارم ،فکر نکیند شما رو فراموش کردم 🙂
همین طور همه ی دوستان قدیمی این قبیله.
جدید ترا هم دلگیر نشن ،تو مهمونی های بعدی شما رو هم به یاد خواهم داشت .تازه دارم با شما آشنا میشم خب 🙂

پاسخ
هیوا آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱:۱۷

سلام سمانه جان
مرسی به خاطر چایی معطر قند پهلوت 😀

پاسخ
مریم1992 آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۳:۰۴

وا سمانه پس اسم من چی؟؟؟؟؟؟ منم که همیشه هستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پاسخ
سمانه عبدلی آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۳۱

مریم1992،شلوغ نکن 🙂
من که گفتم همه ی قبیله .
اگه بخوام اسم همه دوستان این قبیله رو بنویسم که فکر کنم چند روز طول میکشه تا بخوام اسم 7 یا8000 نفری که در طول شبانه روز به اینجا سر میزنن رو لیست کنم و اینجا بنویسم .
تازه ،اسم همه ی همکاران محمدرضا رو هم ننوشتم که دوست خوبم.
از دوستان قدیمی هم شیرین ، الناز ، الهام ، رها(اسفند) ،گیتی ،سارا.ر ، بیتا ، ندا ، Farzaneh.p و کلی از دوستان دیگه هم اسمشون جا مونده .پس بهونه نیار و نق نزن! من همه ی اهالی این قبیله رو دوست دارم.اونایی که نق میزنن بیشتر 😉
راستی.دختر خوب ،به نظرت منطقیه که محمدرضا بشینه واسه تک تک ما فال حافظ باز کنه و برامون بنویسه :ا ی صاحب فال……!!!؟؟؟
اگه شب یلدا اینجا میبودم ،خودم برای تو یکی فال حافظ باز میکردم و مینوشتم که ای صاحب فال… 🙂
اما تا چند دقیقه پیش مطمئن شدم که دیگه سعادت همراهی با قبیله رو ندارم!
یلدات به یادموندنی دوست من

پاسخ
مریم1992 آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۴:۵۳

یکم مهربونتر هم میشد ، دوست عزیزم!!!

پاسخ
sheyda آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۲:۲۱

سلام سمانه جان.
من از مخاطبان تقریبا خاموش محمدرضا هستم که روزی چند بار میاد اینجا و میره،اما بیشتر وقتا یا حرفی برای گفتن نداره یا تنبلی میکنه و چیزی نمیگه.اما خواستم بدونی که من هم با دیدن اسم تو و تمام کسانی که اسمشون رو بردی وهمینطور اونایی که اسم نبردی احساس خیلی خوبی پیدا میکنم .من هم از لا به لای این کامنت ها چیزای زیادی یاد گرفتم.
یلدای تو هم مبارک.امیدوارم همیشه از زندگیت راضی باشی.
راستی خیلییییی وقته که اسم neda.sh و setareh رو تو کامنتا ندیدم.امیدوارم فردا شب اینجا ببینمشون.

پاسخ
فرشته آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۲:۳۶

من عضو قدیمی و ساکت این خونه ام!مرسی سمانه عزیز 😉 🙂
همه سعی امو می کنم فردا شب به اینجا سر بزنم
یلدای همگی پیشاپیش مبارک

پاسخ
Setareh آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۶

سمانه ی عزیز، سلام
واقعیتش از دیدن اسمم حسِ خیلی خوبی پیدا کردم، خیلی ممنونم که من رو هم جزو اهالی این قبیله ی مجازی (که البته برای من همیشه حقیقی بوده و هست)حساب کردی.شاید با دیدن این کامنت بیشتر خیالم راحت شد که جایِ اشتباهی نیومدم و البته ممنونم از استاد که این “شانس” رو به من دادند.

واقعیتش، تو و سایر دوستان اینقدر حرفه ای مینویسید که شاید سکوت بهترین سلاحم میتونه باشه، و گرنه، متاسفانه حالم خوبه 😉

پاسخ
aseman آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۲

سلام.من برای یلدا سمنو درست کردم.خیلی حال میده یک چیزی درست کنی که کمتر کسی بلده.بفرمایین سمنو!

پاسخ
آوا آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۵

نوش جان.باور میکنی تا حالا سمنو نخوردم؟چون مادرم از مزه سمنو خوشش نمیاد هیچ وقت واسمون درست نکرده ما هم حس کردیم که خوشمون نمیاد و دیگه پیگیر نشدیم

پاسخ
آرمان آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۲

اگر صفحه چند دقیقه یکبار و بعد از تاییدهر کامنت آپدیت بشه یعنی نیازی به رفرش صفحه نباشه برای دیدن کامنت های تازه،سرعتمون بالاتر میره .
ممنون استاد عزیز….

پاسخ
حسین آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۵

بر ای ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز امد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم محمد رضای عزیز گاهی کاربرد فعل خواندن و یا شنیدن درباره مطلبی یا سخنی ادای حق مطلب نمیکند پس باید از مصدر نوشیدن بهره گرفت.بی صبرانه مشتاق نوشیدن سخنان ارزشمندت خواهم ماند.

پاسخ
البرت آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۲

سلام یکشنبه اولین روز سربازی منه و فردا شب میتونه خیلی خاص باشه واسه من
اینجا اونقدر مطلب هست از شما و دوستان که میتونه شبهای کویر رو برام به دانشگاهی برای مرور سالها خواندن تبدیل کنه
چه خوبه قیل رفتنم این اتفاق می افته
محمد رضا خیلی خوبی

پاسخ
طاهره جلیلی آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۰:۵۰

چقدر عالی که میری کویر… میتونی برای یلدای سال بعد برامون از قصه های کویر بگی… و از درساش… شنیدم کویر هم مثل کوه کلی درس داره برای یاد دادن….

پاسخ
طاهره جلیلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۵

عالیه…! خیلی دوست داشتم با دوستای قبیله ایم بیشتر آشنا بشم… یه سریا رو از کلاس میشناسم یا شناختم و بقیه هم فردا شب بیشتر میشناسم… بهترش اینه که فقط محدود به یلدا نیست، چون خیلیا فردا شب نیستن… یه سوال، یعنی conversation ها به صورت کامنت زیر همین پست میمونن؟ همینجا باید بیایم یلدا نشینی؟

محمدرضا، استاد و دوست خوبم، اگر از من هم کمکی بر می آد برای فردا شب که بتونم کمک کنم بهم بگین که یلدا نشینیمون بهتر تر تر تر برگزار شه…

مرسی از کار قشنگتون…

پاسخ
سارا نعمتی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۰

سلام. بسیار خوشحال شدم از شنیدن این خبر که، شب یلدا با شما ودوستان این سایت شاید باشم. امسال برای من یکی از متفاوت ترین سال هاست ،چون باشما اقای شعبان علی اشنا شدم. حال بدم در اوایل ورودم به سایت شما ومطرح کردن رازی که فقط خودم و خدا ازش باخبر بود ، تبدیل شد به یه حس خوب ، و پیدا کردن هدف بزرگ زندگیم. بازم ممنون.

پاسخ
آرزو آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۶

سلام
فقط همین
سلام

پاسخ
بهاره آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۷

چقدر خوب که به قول یکی از دوستان به موقع از این دورهمی باخبر شدیم! 🙂
استاد، کامنت من در پست “روزی رها خواهم شد” همچنان در انتظار بررسی هست، میتونم بپرسم چرا؟
ممنون

پاسخ
مریمی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۱

منم
خیلی دوست دارم تو محفلتون باشم.
امیدوارم بتونم بیام

پاسخ
آزاده م آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۸

یلدای همگی خواهر و برادرهام مبارک( خوب هممون یه خانواده هستیم دیگه!).
کاش من هم فردا شب میتونستم اینجا باشم ولی باید با خانواده برم مهمانی.
امیدوارم بهتون خوش بگذره. راستی فال حافظ هم میگیرید؟
ممنون از شما و دوستانتون استاد.

پاسخ
آزاده م آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۰

ببخشید. یلدای همه ی خواهر و برادرهام مبارک.

پاسخ
مريم .ر آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۱

سلام به محمدرضاي عزيز و همه ي دوستاي خوب اين قبيله ي مجازي. من از الان اومدم يه سلامي عرض كنم و تو جمعتون باشم تا اگه فردا شب نتونستم بيام دلم نسوزه.
ولي سعي خودمو ميكنم كه بيام، بودن تو اين جمع خيلي ارزشمنده. 🙂

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۴

منم منتظرم ببینمت مریم عزیز.
اگر چه فکر می‌کنم یلدای ما بیشتر از یک شب طول بکشه 🙂

پاسخ
rezaA آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۵

اقا ما دلمون میخاد ازون خاطراتتون که تا حالا نگفتید بگید…ازونایی ک ادم میخ میشه ب صفحه لپ تاپ که ببینه تهش چی میشه..اینکه پرویی میکنیم ببخشید..

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۵

بگردم ببینم چیرو تا حالا در ذهنم سرکوب کردم 😉
چشم حتما فکر می‌کنم یک چیزهایی تعریف می‌کنم 🙂

پاسخ
حمیده آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۹

سلام
ممنون محمدرضا
اما متاسفانه من در جاده ها به سر میبرم،به سوی منزل!

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶

خوب. آرشیوش هست حمیده. حدسم اینه که اون بحث تا چند شب پس از یلدا ادامه پیدا کنه

پاسخ
هاشم آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۵

جالبه ما يسرى هستيم هفته پيش تصميم گرفتيم چون شنبه يك شنبه سرمون شلوغه كار زندگى داريم حالا چند ثانيه زودتر شب شدن رو نديد بكيريم و جمعه با هم قرار گذاشتيم 🙂 حالا از طرفى ديشب فهميدم از طرف اقوام هم براى شنبه دعوت شدم وحتما هم بايد برم ولى لذت بودن در اينجا نيز نمى توان كذشت

پاسخ
هیوا آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۶

الان یه بار دیگه قواعد گفتگو رو خوندم
چه مطالب درست و قشنگی
http://www.shabanali.com/ms/?p=1493
پیشنهاد میکنم بچه ها این مطلب رو قبل از ورود به قصه گویی و مهمانی یلدا حتمن بخونن.

پاسخ
شهرزاد آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۷

شب یلدا پیشاپیش مبارک. امیدوارم به همه تون خوش بگذره…
🙂

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶

یک جوری نوشتی شهرزاد انگار اونشب خودت توی این خونه نیستی. آره؟

پاسخ
شهرزاد آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۷

خیلی دلم میخواد منم باشم و من هم برای آتش اون شب این قبیله مجازی هیزم بیارم و دور این آتیش گرم ، همه مون بشینیم و گل بگیم و گل بشنویم. ممنون از دعوتتون. سعی خودمو می کنم که بتونم بیام. 🙂

پاسخ
محمد آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۶

محمدرضا یه سوال میخواستم سر کلاس ازت بپرسم ولی نشد .حالا بعد یه ماه که کلاسا تموم شده میخوام بپرسم
تا حالا کسی تورو نقد کرده؟ منظورم یه ادم حسابیه.مثل دکتر حیدری .کلا تورو تو حوزه خودت صاحب سبک میدونن یا فقط یه ادم خیلی باسواد؟ (اگه لازمه از خودت تعریف کنی مشکلی نیست)

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۱

راستش دوستان و بزرگوارانی که من در خدمتشون بودم بهم بیش از حد لطف دارند و من همیشه شرمنده‌ی اونها هستم. فکر می‌کنم اساتید و بزرگواران همه جا نسبت به من در مصاحبه‌ها و جلسات ابراز لطف کرده‌اند و حس خوبی ندارم که اون جملات رو تکرار کنم. اما نقدها شاید جالب‌ تر باشه چون به صورت انفرادی به من گفته شده و دیگران نشنیده‌اند.

دکتر بیدارمغز یک بار به من گفتن که من محکم و استوار نمی‌ایستم و این حس خوب در مخاطب ایجاد نمی‌کنه.

دکتر حیدری به من گفتند خیلی کارت رو قبول دارم خصوصاً اینکه Act خیلی زیادتر از من داری (تعریف بود. اما من با شناختی که ازشون دارم احساس می‌کنم منظورشون این بود که حرکاتم هنگام حرف زدن کمی زیاده)

دکتر مشایخی به من گفتند که گاهی در حرف زدن یادت می‌ره که دانشگاه چقدر برای تو زحمت کشیده و قدردان نیستی و قدردان نبودن خوب نیست (و کاملاً درست گفتن و بعد از اون دقت بیشتری دارم)

پاسخ
مهران آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۶

انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
گابریل گارسیا مارکز

یکی از علتهای اصلی موفقیت شما، تواضع شما است .

پاسخ
شاگرد کوچک تو آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۷

محمد جان ،به نظر من شما خودت یک انسان کامل و صاحبنظری . تو در کلاسهای محمد رضا حضور داشتی ، پس او را از سر صداقت و انصاف نقد کن. مهم نیست دیگران چه فکر می کنند ، مهم این است که تو چه انتظاری داشتی. او را در قیاس با سایر اساتیدی که داشتی چگونه دیدی؟ بی حب و بغض ، دور از هر مبالغه ای …

پاسخ
محمد آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۰

محمدرضا من یه دیدگاهی دارم نسبت به تو .من قبل از اینکه بیام توی کلاسات احساس کردم دارم میرم توی دریایی به عمق 100 متر ولی بعد از پایان کلاسا نظرم این بود که اونجا اقیانوسی بود به عمق 10 متر و بنظرم این دومی واقعا بهتره .میخوام ازت بپرسم دیدگاه منو میپذیری؟و اینکه واقعا دومی بهتره؟

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۱

محمد جان.

در مورد عمق اشتباه می‌کنی. چون در حد سانتی ‌متره!

واقعیت اینه که اساساً از کلاس نمی‌شه انتظار داشت به تو دریای عمیق بده. دریای عمیق با مطالعه‌ی زیاد حاصل می‌شه. کلاس‌ها همیشه حالت مجله دارند.

من حدود ۱۴ ساله که در زمینه‌ی دو لغت «ارتباطات و مذاکره» مطالعه می‌کنم. هنوز هم اون عمق یک متری رو هم تجربه نکردم.
فکر می‌کنم روش تجربه‌ی عمیق یک موضوع، مطالعه، مقاله خوندن و بررسی سیر تطور تاریخی یک علمه.

پاسخ
محمد آذر ۳۰, ۱۳۹۲ - ۱۹:۴۶

محمدرضا بیشتر منظورم این بود که مذاکره قبلا در نظرم یه سری قواعد بود توی یه بخشی از زندگی شخصی.ولی الان درنظرم مذاکره یه فعل نیست یه چیزیه که توی تمام زندگی در جریانه. از اینکه دیدم از یونگ حرف میزنی واینقدر نگاه وسیعی داری لذت بردم.راستش همیشه از خوندن کتابها و مقالات کسل کننده که یه سری قواعد رو پشت سرهم ردیف میکنن خسته میشدم.حتی توی کلاسات به تنها چیزی که توجه نکردم ترفندهای مذاکره بودو حواشی روانشناسی-فلسفی-اجتماعی رو بیشتر دوست داشتم.و این بود که من دیدگاه بهتری در مورد ارتباط پیدا کردم.

سعیده (آذر) آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۰

سلام و سپاس ویژه بابت وقتی که اختصاص میدین و فضایی ایجاد میکنین که شاید هیچوقت امکان تجربه اش در فضای حقیقی فراهم نشه ….
برایتان از صمیم قلب سلامتی دائمی و موفقیت های روزافزون آرزو می کنم.
انشاءالله بتونم تو جمعتون حضور پیدا کنم..

پاسخ
نسیم آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۰

سلام
من شب یلدا مهمونم. اما آنلاین خواهم شد و به اینجا سر خواهم زد. در همین مدت کمی که با شما آشنا شدم تبدیل به جزئی از خانواده ام شده اید. هر روز صبح اولین جایی که سر میزنم (حتی اگه سرم خیلی شلوغ باشه، خونه یا سرکار) شما هستید. شاد و پاینده باشید…

پاسخ
نازنین آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۶

سلام استاد عزیز
خیلی خوشحال شدم که بالاخره زمان یکی از این دورهمی های شما رو به موقع متوجه شدم. ممنونم

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۳

نازنین عزیز. منم خوشحالم که بهمون سر می‌زنی 🙂

پاسخ
شهاب فرمانی نژاد آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۶

واسه حضور آدما هر جا خاکه گل می کارم
واسه عبور آدما هرجا دره س پل میذارم .
برقرار باشی آقای معلم

پاسخ
مریم آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۹

استاد محمد رضای عزیزم
ایشالا فردا ساعت 8 تا 11 برای اولین بار شب یلدا مهمون خونه مجازی شما هستیم استاد چه تدبیر خوبی اندیشیدید برای دور هم جمع بودن من دارم کارام راست و ریس میکنم که اون موقع بتونم بدون تنش در کنار شما باشم.
سپاس بابت اینکه برای گذران بهترین لحظاتتون ما رو لایق دونستید.

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۳

من ممنونم از تو و بقیه‌ی بچه‌ها که جمع مجازیمون رو هم بخشی از خانواده‌ی خودشون می‌دونن.

پاسخ
مریم1992 آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۰

خیلی خوبه محمدرضا جون..
مرسییییییییییی

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۴

مریم عزیز. منتظر هستم که مثل همیشه به اینجا، سری بزنی…

پاسخ
نیما دی ۱, ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۴

سلام جناب شعبانعلی همونطور که قبلا هم عرض کردم من بتازگی با آموزش های شما آشنا شدم ولی زیاد با سبک وسیاق کار و استفاده از سایت تون آشنایی ندارم . در ضمن مدام فکر می کنم از تمرین هاتون عقب می افتم
مثلا اگه بخوام سوالهام رو در مورد کاربردی کردن توصیه های شما در فضای کارم از شما بپرسم باید چطور و توو کدوم سایت مطرحش کنم؟(من از اون دسته بی سوادهای فضای مجازی ام البته دارم سعی می کنم با سواد بشم)
در ضمن یه کامنت چند شب پیش از یلدا واستون گذاشتم آخرش یه شوخی بی منظور صرفا شیطنت آمیز داشتم که البته گویا تایید نشده، باتائید نشدنش مشکلی ندارم چون نظر شما به عنوان صاحبخونه واسم کاملا قابل احترام هست.
از اول ورودم سعی کردم مثل فضای آکادمیک از آموزشهاتون استفاده کنم شوخی مو ببخشید استاد(میدونم حتی استفاده از لفظ استاد از طرف من هم باید از طرف شما تائید بشه یعنی شاگردی رو بپذیرید)

پاسخ
سیمین آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۵

سلام
شکر که خوبانی چون شما هستند و هرروز فکری تازه، برای بذل خوبی دارند. پاینده باشید و هر روز امیدوارتر.

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی آذر ۲۹, ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۴

سیمین عزیز. امیدوارم فردا فرصت بکنی و سری به این خانه مجازی‌ات بزنی…

پاسخ
سیمین دی ۱, ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۶

ممنون! خوبی این خونه مجازی اینه که هروقت حاضر باشی با تمام حضارش می تونی هم صحبت بشی 🙂 پس عذری نیست. واقعاً خوشحالم عضوی از این خونه به حساب بیام .

پاسخ
1 2 3 8

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.