غزل، زیر لحظه نگاری که از سر بیموضوعی منتشر کرده بودم، پیشنهاد کرده بود چند کتاب دربارهی پیچیدگی پیشنهاد بدم. این مطلب رو در پاسخ به غزل – و البته سایر دوستانی که ممکنه چنین فهرستی براشون مفید باشه – مینویسم.
البته بد نیست قبلش به سه نکته اشاره کنم:
نکتهی اول اینکه برای تهیهی فهرست کتابهای پیشنهادی در یک حوزه، باید کتابهای زیادی در اون زمینه خونده باشیم. در زمینهی پیچیدگی، کتابهای بسیاری وجود دارد که من خیلیهاشون رو نخوندهام و قاعدتاً حتی از وجود بعضیهاشون هم خبر ندارم. کل کتابهایی که من توی این حوزه مطالعه کردهام، به پنجاه مورد نمیرسه. و طبیعتاً پیشنهاد من، زیرمجموعهای از همین کتابهاست.
نکتهی دوم اینکه تقریباً تمام کتابهایی که در این نوشته معرفی میکنم، کتابهای مقدماتی این حوزه هستن. کتابهایی که متن نسبتاً روان دارن و وارد پیچیدگیهای محاسباتی در این حوزه نمیشن. اگر کسی این کتابها رو بخونه خودش میتونه مسیرش رو پیدا کنه. البته اگر ضروری باشه زیر همین مطلب یا در مطلب مستقل، کتابهای پیشرفتهتر رو هم، بسته به نیاز، معرفی میکنم.
نکتهی سوم اینکه در انتخاب کتابها، اصراری ندارم که حتماً ترجمه شده باشن (با چنان قیدی، به دو سه کتاب مشخص، محدود میشم).
کتاب ملانی میچل
فکر میکنم یکی از شناختهشدهترین کتابهای پیچیدگی در میان فارسیزبانها، کتاب Complexity | A Guided Tour نوشتهی ملانی میچل باشه. یک علت مهمش هم اینه که از جمله معدود کتابهاییه که در این زمینه به فارسی ترجمه شده.
البته فکر میکنم نویسنده در انتخاب عنوان کتاب، کمی بازاری عمل کرده. چون کتاب دربارهی پیچیدگی نیست. بلکه صرفاً مقدمهای دربارهی تعدادی از ابزارها و روشهای مرتبط با پیچیدگی محسوب میشه.
فرض کنید یک نفر کتابی با عنوان گشت و گذاری در دنیای اقتصاد بنویسه و وقتی کتاب رو باز میکنید، ببینید آموزش ضرب و تقسیم و جمع و تفریق داده و کمی هم روش ترسیم نمودارهای دو بعدی رو گفته.
شما ازش میپرسید: خب. قسمت مربوط به اقتصاد کجاست؟ نویسنده پاسخ میده: مگه همهی چیزهایی که گفتم در اقتصاد مورد استفاده قرار نمیگیره؟
این ماجرا به نظرم در مورد کتاب پیچیدگی ملانی میچل کاملاً صادقه. گاهی با خودم میگم ملانی میچل اول اسم کتاب رو انتخاب کرده. بعد شروع کرده به نوشتن. حدود یک چهارم کار رو که انجام داده، خسته شده گفته تا همینجا منتشرش میکنم. اما به خاطر فروش بهتر کتاب، حیفش اومده (يا شاید یادش رفته) اسم کتاب رو عوض کنه.
بنابراین با وجودی که پس از خوندن این کتاب، اطلاعاتمون از پیچیدگی همچنان «صفر» خواهد بود، اما خوندن این کتاب میتونه یک فایدهی مهم داشته باشه. کتاب ملانی میچل، ما رو با مجموعهای از اسمها و اصطلاحات آشنا میکنه تا وقتی یک «کتاب واقعی دربارهی پیچیدگی» خوندیم، فشار ذهنی کمتری بهمون بیاد.
به هر حال، همین که اصطلاحاتی مثل الگوریتم ژنتیک، سلولار آتوماتا، مقیاسپذیری، فرکتال و آشوب به گوشمون خورده باشه، ترسمون از این اصطلاحات میریزه و برای مطالعهی کتابهای بعدی، بیشتر آماده میشیم.
کتاب نیل جانسون
دربارهی کتاب نیل جانسون با عنوان Simply Complexity | A Clear Guide to Complexity Theory قبلاً توضیح دادهام. برخلاف ملانی میچل، داخل این کتاب، واقعاً همون چیزی هست که روی جلد، ادعا شده.
البته حوزهی پیچیدگی، گسترده است و شاخههای متعددی داره. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم این کتاب یا هر کتاب دیگهای، یک مقدمهی جامع در اختیار ما قرار بده. اما نیل جانسون حداقل سه موضوع رو با بیانی بسیار ساده برای مخاطبش جا میندازه: انتروپی. رفتار گروههای بزرگ از موجودات کوچک مستقل (Swarm / Mob) و بحث Self-organizing یا خودسازماندهی (با مثالهایی از جنس ترافیک در خیابونها).
نیل جانسون (مثل کتاب ملانی میچل) میتونه اولین کتابی باشه که یک نفر دربارهی پیچیدگی میخونه. به این معنا که برای خوندنش، به پیشنیاز خاصی احتیاج ندارید.
کتاب جان میلر
جان میلر که مثل بسیاری از نویسندگان مطرح پیچیدگی، در سنتا فی (Santa Fe) فعالیت میکنه، کتابی داره به اسم A Crude Look at the Whole. کتاب، متن بسیار روانی داره و نویسنده به شدت مراقب بوده که از پیچیدگیهای ریاضی فاصله بگیره و تقریباً هیچ نوع فرمولی در متن کتاب، پدیدار نشه.
تعداد قابل توجهی از مثالهای کتاب، به بازار و اقتصاد مربوط میشن. بخشی هم به هوش جمعی در گروههای حشرات (مثل زنبورها) اختصاص پیدا کرده.
مزیت اصلی کتاب، اینه که خواننده رو به پیچیدگی علاقهمند میکنه و متن سادهی کتاب باعث میشه که خیلی ساده و سریع خونده بشه. اما ایرادش اینه که میلر خواسته بسیاری از موضوعات رو، حتی در حد اشاره، پوشش بده.
در کل به نظرم اگر کسی که وقت و حوصله داره و میخواد با بعضی از مطرحترین نویسندگان این حوزه آشنا بشه، باید این کتاب رو بخونه.
اما اگر بخواهیم بین جان میلر و نیل جانسون، فقط یک کتاب رو انتخاب کنیم و بخونیم، تردید ندارم که کتاب Simply Complexity گزینهی بهتریه.
کتاب فریتیوف کاپرا
به نظر من، فریتیوف کاپرا Fritjof Capra (یا به قول آمریکاییها: فریتجوف کاپرا) در میان ما ایرانیان به شدت مظلوم واقع شده. خصوصاً با در نظر گرفتن اینکه حرفها و تحلیلهایش میتواند پاسخی به بسیاری از ابهامها و سوالهای نسل امروز ما باشد.
کاپرا علاقهی چندانی به واژهی کامپلکسیتی نداره و کمتر پیش میاد که این کلمه رو به کار ببره. کاپرا واژهی پیوند (Connection) رو ترجیح میده و موضوع بحثش، سیستمهای Highly-connected هست.
در ایران کتاب Hidden Connection (پیوندهای پنهان) از کاپرا ترجمه و منتشر شده که حداقل من به عنوان مخاطب، ارتباط چندانی با کتاب برقرار نکردم (منظورم ترجمه نیست. اصل محتوای کتاب است).
اما کتاب The Systems View of Life واقعاً ارزشمند و آموزندهست. کاپرا در این کتاب، کمی از تاریخ علم میگه. بعد به سراغ تفکر سیستمی میره و در ادامه به بحث حیات و پیچیدگی و Emergence و خودسازماندهی میرسه.
فریتیوف در بحث «حیات»، تأکید داره که نمیتونیم به سادگی دور موجودات مرز بکشیم و به همین علت، کل عالم هستی رو «یک» موجود زندهی پویا میدونه. در مقابل، وقتی از شناخت و Cognition صحبت میکنه، تأکید داره که نباید اون رو صرفاً به سطح سیستمهایی مانند مغز محدود کنیم. او تأکید داره که سادهترین موجودات، حتی در حد یک سلول هم، از توانایی شناخت (Cognitive Capability) در مقیاس خود بهرهمندند.
در مقایسه با کتابهای قبلی، این کتاب رو نمیشه خیلی سریع خوند و بعضی جاها هم باید خوندن کتاب با کمی سرچ گوگلی همراه بشه، اما با توجه به حجم گستردهی مطالبی که در کتاب مطرح میشه، قطعاً به وقتی که برای خوندنش صرف میشه میارزه.
کتابهای جان هالند
جان هالند (John H. Holland) از آدمهای جریانساز در زمینهی پیچیدگی محسوب میشه و بسیاری از علاقهمندان این حوزه، کارهای هالند رو دنبال میکنند. هنر هالند به سادهنویسیه (البته با در نظر گرفتن پیچیدگیهای ذاتی موضوع و در مقایسه با سبک نگارش دیگران).
تقریباً همهی کتابهای جان هالند، میتونن برای خوانندهی مبتدی پیچیدگی جذاب و آموزنده باشن. اما من به طور خاص، کتاب Emergence هالند رو برای فهرست کتابهای مقدماتی، مد نظر دارم.
کتاب Emergence همونطور که از اسمش پیداست، فقط روی یکی از ویژگیهای سیستمهای پیچیده، یعنی Emergence تمرکز کرده و هالند در تمام کتاب، تلاش داره که وارد بحثهای دیگه نشه.
برای بیان Emergence هم به طور خاص، به سراغ شبکه های عصبی مصنوعی (Artificial Neural Networks) رفته. این اقدام، بسیار هوشمندانه است. چون یکی از بزرگترین مصداقهای Emergence در مغز مشاهده میشه.
بسیاری از دوگانههای جسم – روح یا مغز – ذهن، با درک Emergence در شبکه های عصبی، از بین میرن و مشخص میشه که در هر دوگانه، یکی از آنها پدیدارشده از دیگریه.
کتاب لن فیشر
در بیشتر کتابهای پیچیدگی، سیستمهایی مورد توجه قرار میگیرند که المانهای آنها، رفتاری مکانیکی دارند و تا حد خوبی قابل پیشبینی هستند. نورونها در مغز و مولکولها در گاز، نمونههایی از این نوع سیستمها محسوب میشوند.
اما رویکرد دیگری هم وجود دارد و آن، توجه به مجموعههای پیچیدهای است که المانها در آن، چندان مکانیکی نیست و بهنظر میرسد که از خود، اراده و اختیار دارند.
عبارت «به نظر میرسد» بسیار کلیدی است. چون اراده و اختیار، در ذات یک موجود نیست. بلکه در چشم ناظر معنا پیدا میکند. وقتی ناظری میگوید «سیستم X دارای اختیار است» منظورش این است که من نمیتوانم با تمام دادههایی که در دست دارم، رفتار آن سیستم را به صورت کامل پیشبینی کنم.
بر این اساس، رفتار جمع انسانها، جمع زنبورها، گلهی گوسفندها، مورچهها و موریانهها، همگی مصداق سیستمهای پیچیده با المانهای «مختار» محسوب میشوند و معمولاً نام عمومی Swarm برای آنها به کار میرود.
کتاب The Perfect Swarm نوشتهی لِن فیشر، از این منظر به بحث پیچیدگی پرداخته و تقریباً تمام مثالهایی که مطرح میکند، از جنس سوآرم هستند.
متن کتاب، بسیار ساده و روان است و نویسنده آگاهانه و عامدانه کوشیده است از هر نوع دشواری و پیچیدگی در کتاب خود، دوری کند.
چند کتاب دیگر
چند کتاب دیگر هم وجود دارند که میشود به فهرست کتابهای بالا افزود. فعلاً اسم آنها را در اینجا مینویسم تا شاید بعداً در فرصتی مناسب، به شکل مستقل (یا شاید در ادامهی همین مطلب) توضیحات بیشتری را دربارهشان اضافه کنم:
At home in the universe, Stuart Kauffman
Complex Adaptive Systems, Miller & Page
The Origin of Wealth, Beinhocker
محمد رضا جان، ممنون از معرفی این کتاب ها، می خواستم بدونم کتاب خودت به کجا رسیده امکانش هست البته اگه صلاح میدونی یکم راجع به مسیر و روندش صحبت کنی. بی صبرانه منتظر بقیه اش هستم. البته با اجازه از بقیه بچه شاید بهتر بود میگفتم منتظر بقیه اش هستیم.
آرزوی همیشگیم برای تو عزیز اول سلامتی و بعد شادی هست.
محمد رضا
توی حوزه پیچیدگی این پنج تا کتاب رو هم قبلاً توی کامنت ها معرفی کرده بودی:
ّFrom complexity to life, on the emergence of life and meaning
The Emergence of Complexity
The Emergence of everything, how the world became complex
Emergence – contemporary readings in philosophy and science
The Meme Machine
گفتم اینجا یادآوریشون کنم که اگه هنوز صلاح میدونی توی لیستی که آخر این مطلب نوشتی بیان.
سلام
ممنونم برای معرفی این کتاب ها. امیدوارم در آینده بعد از خوندنشون فرصتی دست بده که دور هم جمع بشیم و به مباحثه بپردازیم. البته این دفعه حضوری منظورمه 😉 حالا یه جمعه دری، پنج شنبه دری:)
با سلام.
عرض ادب و احترام.
من به پروفایل شما متممی محترم سر زدم و اتفاقا بسیار لذت بردم از سوابق موفق شما در کامنت گذاری.
دوست گرامی و معزز، اگر ما متممی شدیم برای همین عدالت آموزشی بوده. برای همین که به محض خارج شدن یکی از متممی ها از مسیر آکادمیک، تذکر بگیره و منحرف نشه.
اتفاقا متممی بودن به اینه که سال به سال و ماه به ماه، به کامنت های قدیمی خودمون خندمون بگیره(چون نشون میده داریم بهتر می شیم)
اگر من با روز اول ورودم به این وادی فرقی نکردم، باید به متمم شک کرد و زیر سوال برد.
…
آنچه برای شما رخ داده، نشان از سلامت این گروه و دوستان داره.
چون ما روزی که عضو فعال شدیم و ثبت نام کردیم، پذیرفتیم که تو این کمپین، ملاک برتری به دیگران فقط عیار داشتن و قیمت داشتنه، اینجا سیاه و سفید بودن، خوشگل و زشت بودن مهم نیست
فقط باید قیمت داشته باشیم و قیمت ما در توسعه ماست که در کیفیت کامنت ها عیان میشه.
بیاین تا خودمون محل توسعه مهارت های من ایجاد کنیم.
…
یک نفر رو مثال بزنید. فقط یک نفر که در صورت انحراف از مسیر از متمم تذکر جدی نگرفته باشه.
همه ما بارها تذکر گرفتیم. ناراحت هم شدیم. تو ذوقمون هم خورده. من خودم مدت ها قهر هم کردم شاید!
اما
رفتیم. قوا گرفتیم. بهتر برگشتیم.
…
از شما خواهش دارم. بدون هیچ ناراحتی و کوچکترین دلخوری و تردید.
برید. مطالعه کنید. قوی تر و محکم تر برگردید.
و در کامنت های جدید خودتون در آینده ای نزدیک، همه رو حیرت زده کنید.
…
ما اعضای یک خانواده هستیم. مثل نزدیک ترین اعضای خانواده برای موفقیت هم تلاش می کنیم. اشک هم می ریزیم. خنده هم می کنیم. دعوا هم می کنیم حتی! کتک کاری هم شاید بکنیم برای رشد هم!
ولی از روی عشق و علاقه است. نه تحقیر و نه خدایا نکرده ضایع کردن کسی.
مریم فکر کنم منظورت دکتر شروین وکیلی باشه. دوست داشتم نظر محمدرضا رو در مورد این کتاب و به طور کلی (اگر آشنایی دارن) در مورد نگاه ایشون به تقریباً همه چیز، که ادعا دارن بر پایه نظریه سیستمهای پیچیده هست بدونم.
من در اوایل آشنایی با ایشون، علاقه بسیاری به مدل و کتابهاشون داشتم اما بعد از کمی جلو رفتن (۴۰-۵۰ ساعت کلاس حضوری و خوندن چند کتابشون) کمی فاصله گرفتم.
هیوا جان. مریم جان.
پیچیدگی، مثل هر دانش دیگری، اگر فقط «محفوظات» نباشه و واقعاً در وجود ما «رسوخ» کنه، تبعاتی داره.
یکی از تبعاتش، احساس نزدیکی به سایر گونهها و موجودات موجود در جهانه.
کاهش «نابینایی مقیاسی» و دیدن مقیاسهای بسیار خُرد و بسیار کلان، در همهی ابعاد فیزیکی، یکی دیگه از این پیامدها محسوب میشه.
یکی دیگر از تبعاتش، درک پیوستگی با کل عالم هستیست؛ و تشخیص اینکه «مرزها»یی که ما انسانها تعریف میکنیم اعتباری هستند و نه واقعی.
از جمله تبعات دیگرش هم فاصله گرفتن از نژادپرستی، ملتپرستی، تاریخپرستی، تحجر، گذشتهپرستی، ارتجاع، و سایر تعصبات بیپایه است.
«دانش پیچیدگی» که قاعدتاً به شکل بیت و بایت و در قالب کتاب و مقاله، همهجا هست و یه فلشمموری هم میتونه اون رو ذخیره کنه و برای داشتن این دانش، لازم نیست انسان، یا حتی موجود جاندار باشی.
اما «خرد پیچیدگی» رو در مورد هر فردی، به گمان من، بر پایهی این معیارها میشه سنجید.
مرسی بابت بیان تبعاتش
محمدرضا. در جواب غزل نوشته بودی که نمیدونم چرا تا حالا فهرست کتابهای پیشنهادی پیچیدگی رو ننوشتم اینجا.
منم اون موقع به این فکر کردم که چرا واقعا تا حالا درخواست معرفی کتاب در این زمینه رو نکردم؛ با توجه به اینکه خیلی به این مبحث علاقه دارم.
فکر میکنم یکی از دلایلش این بود که فکر میکردم کتابی که ساده و روان نوشته شده باشه وجود نداره و همه ی کتابهای پیچیدگی همراه با محاسبات پیچیده هستند و می ترسیدم با رفتن سراغ این کتابها نتونم چیز زیادی یاد بگیرم؛ و برای همین منتظر بودم که کتاب خودت کامل بشه و بعد برم سراغ باقی کتابها.
همچنین فکر میکردم که خوندن یک کتاب در مورد پیچیدگی حتما پیش نیاز لازم داره و باید کلی کتاب های مقدماتی دیگه خونده بشه؛ و با توجه به اینکه همه ی منابع به زبان انگلیسی هستند، ترس از خوندن کتاب های انگلیسی تخصصی هم اضافه شده بود و همه دست به دست هم داده بودن که تا الان خودم رو از این لذت محروم کنم.
ولی به نظرم اصلی ترین دلیلش اینه که تا حالا، یادگیری پیچیدگی اونطور که باید جزو دغدغه های مهم زندگیم نبوده و صرفا بهش علاقمند بودم.
اما احساس میکنم یادگیری complexity که بهترین ابزاری هست که در حال حاضر برای شناخت هستی در اختیار داریم، چیزیه که به قول تو کمکم میکنه که جهانم بزرگتر و افق پیش چشمانم گسترده تر بشه؛ و در نتیجه از ناامیدی ها و دغدغه های روزمره که هر روز بیشتر فشار میاره دورم میکنه.
مرسی از غزل که درخواست کرد در این زمینه کتاب معرفی کنی. و چقدر خوشحال شدم که کتابهای روان و قابل فهم برای خواننده ی مبتدی هم وجود داره.
البته ما هنوز اینترنت جهانی نداریم! و به کتابها در آمازون دسترسی ندارم و نتونستم نگاهی بهشون بندازم.
راستی آقای وکیلی (البته اگه اسمشون رو درست گفته باشم) هم ظاهرا یک کتاب در مورد پیچیدگی دارند. من نخوندمش اما چندتا از بچه ها خوندن و پیشنهادش کردند. اما میخواستم نظر تو رو بدونم و اینکه اصلا این کتاب رو دیدی و خوندی یا نه. و پیشنهادش میکنی؟
مریم خانوم سلام !
من این کتاب رو خوندم ولی استفاده زیادی نبردم . حسی که بهم دست داد این بود که عامدانه انشا و جملات کتاب به گونه ای انتخاب شده که بهت دیکته بشه موضوع کتاب بسیار عمیق هستش و ادراک موضوع برای هر کس میسر نیست .
من فکر میکنم درسته که ما در مورد “پیچیدگی” میخوایم کتاب بنویسیم ولی لزوما متن کتاب که نباید پیچیده باشه !
فارغ ازین بحث ها من از چند سال پیش به یه جمعبندی رسیدم و دوست دارم اینجا بگم و اون اینه که اگر ما دغدغه درک شناخت خودمون و جهان رو داریم و بقول مولانا دردمون اینه از کجا امده ام امدنم بهر چه بود راهی جز آموختن این سه تا محور نداریم :
اول یادگیری فیزیک و اون هم سه مقوله قانون دوم ترمودینامیک و فیزیک نسبیت (خاص و عام) و فیزیک کوانتوم
دوم یادگیری زیست شناسی و ازون طریق درک مفهوم حیات و درک مفهوم فرگشت(تکامل)
و سوم هم چیزی که از طریق محمدرضا آشنا شدم و همین مفهوم پیچیدگی هستش .
من میدونم موضوعات بالا خیلی تخصصی هستش و حجم گسترده ای از علم رو شامل میشه ولی آشنایی با اون در حد توان، اساسا هستی ادراکی شما رو تغییر میده و نگرش شما رو به خودتون و جهان عوض میکنه و صد البته منظر جلوی شمارو شفاف تر میکنه .
باز حالا یاد مصرعی از حافظ افتادم که میگه “چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند”. از من به عنوان یه دوست به یادگار داشته باش که راه حقیقت ازین سه تا محور میگذره و بقیه اش همه افسانه است !
علیرضای عزیز. ممنون از توضیحاتتون و بیان تجربهتون در مورد کتاب.
با صحبتهاتون هم موافقم. در کل، طبق چیزی که با خوندن کتاب محمدرضا ازش یاد گرفتم، همهی این علوم به هم مربوطن و برای یادگیری پیچیدگی تا حد خوبی باید با مفاهیم فیزیک و زیست و آمار و احتمال آشنایی داشته باشیم.
توضیحات دیگهای هم در مورد ارتباط مباحث مطرح شده توی ذهنم هست ولی خیلی ناپختهست هنوز. فعلا کتابهای معرفی شده رو باید بخونم تا شاید بعدا بتونم در این زمینه نظری بدم.:)