دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

مذاکره ایران و آمریکا: ریسمان «ظریف» رابطه!

ما در موضع قدرت هستیم.
نه از امروز که توافق ایران و آمریکا در ژنو امضا شد.
نه از امروز که روحانی برایمان حرف‌های شیرین زد.
نه از امروز که تصویر لبخند‌های پیروزمندانه‌ی ظریف در حضور خبرنگاران منتشر شد.
ما از آن روزی در موضع قدرت قرار گرفتیم که اوباما گفت: «گزینه‌ی جنگ هنوز روی میز من است» و روحانی گفت: «روی میز من جز عقل و منطق نیست».
مذاکره‌ی ایران و آمریکا، همان روز به نفع ما تمام شد. چرا که ما نشان دادیم مبنای کار ما احساس نخواهد بود. تهدید و تنش هم نخواهد بود. ما می‌خواهیم از تمام داشته‌های دانش و فرهنگ و تاریخ و تمدن خود، برای ساختن دنیایی آرامتر استفاده کنیم.

به همین دلیل است که فکر می‌کنم، نگاهی به سابقه‌ی تاریخی تنش‌های مشابه و راه حل‌های موفق و اثربخش آنها می‌تواند مفید باشد.

ایران و آمریکا و ظریف و روحانی

برای نخستین بار نیست که دو دولت دل‌گیر از یکدیگر، روبروی هم ایستاده‌اند و تاریخ نشان داده است که در این میان، کوتاه‌ترین واژه و کوچک‌ترین رفتار نیز می‌تواند آتشی بر خرمن این رابطه باشد. شاید متداول‌ترین نمونه‌ی این تنش، در سالهای ۱۹۶۳ رخ داد که کندی و خروشچف در بحران برلین، با تمام قوای نظامی روبروی هم ایستاده بودند.

یک سال قبل، چارلز اسگود، تکنیکی به نام «گریت» را ابداع کرده بود.

GRIT = Graduated and Reciprocated Initiatives in Tension Reduction

گریت را می‌شود چنین ترجمه کرد: برداشتن گام‌های ابتکاری تدریجی و متقابل با هدف کاهش تنش

گریت، پنج اصل کلی داشت:

۱- گام‌ها که هر یک از طرفین به سمت دیگری برمیدارد، باید در حدی کوچک باشند که اگر طرف مقابل، رفتار منصفانه‌ی متقابل انجام نداد، هزینه‌ی زیادی به طرف اول تحمیل نشود.

۲- هر اقدامی باید آگاهانه، از روی اختیار و با هدف کاهش تنش انجام شود نه با هدف جلوگیری از تهدید. استفاده از تهدید، موجب تسریع مذاکره نیست بلکه احتمال رسیدن به بن‌بست را افزایش می‌دهد.

۳- هر گام باید کاملاً عمومی برای مردم هر دو کشور اعلام شود. اطلاع‌رسانی شفاف مهم‌ترین نکته در تکنیک گریت است.

۴- هر گام که برداشته می‌شود باید معنی داشته و اثربخش باشد. اسگود در کتابش می‌نویسد: نابودی یک موشک آماده‌ی پرتاب، یک امتیاز منطقی است. اما نابودی موشکی که سالهاست تکنولوژی آن از بین رفته است، هیچ نوع معنا و اثربخشی ندارد.

۵- اگر یک گام کوچک برداشته شد و طرف مقابل اقدامی نکرد، نباید پروژه‌ی گریت به زودی متوقف شود. باید اعطای امتیازهای کوچک دیگر پیگیری شود. اما نه آنقدر بزرگ که باخت کامل یک طرف را رقم زند.

شرایط امروز ایران و آمریکا، به رغم همه‌ تنش‌ها و زخم‌ها، به دشواری آن سالها نیست. چرا که در آن سالها، هر یک از طرفین جنگ، مي خواستند که دیگری روی نقشه نباشد.

اما امروز، هر یک از طرفین می‌خواهد، فضایی که روی نقشه اشغال کرده است، بر اساس انصاف، منطق و هویت ملی، به رسمیت شناخته شود.

گریت بر یک قانون استوار است. گام‌های کوچک محکم. طناب این رابطه را باید مرحله به مرحله، با ریسمان‌های «ظریف» ضخیم‌تر و محکم‌تر کرد.

بنابراین دو گروه برای این رابطه، تهدیدند: آنها که از هم‌اکنون می‌خواهند با تمام وزن از این ریسمان نازک آویزان شوند و ناتوانی آن را اثبات کنند و آنها که می‌گویند حتی هزار ریسمان «ظریف» نیز، برای آنها طناب نجات نخواهد شد.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


61 نظر بر روی پست “مذاکره ایران و آمریکا: ریسمان «ظریف» رابطه!

  • سمانه عبدلی گفت:

    یعنی میرسه اون روزی که بشه بیشتر نوشت؟!!
    گاهی میگم خدایا شکر که از خیلی چیزا بی خبرم.خیلی جاها هم میخوام تلاش کنم که چیزی نفهمم.دونستن درد داره محمدرضا ،مخصوصا اونجایی که آدم میفهمه و احساس میکنه که کاری از دستش ساخته نیست.اما ازوقتی هم که میفهمی ،ناگریزی از بارمسئولیت این دانستن.

  • اسما گفت:

    شما با حرفهاتون شناخته نمیشید.

  • اسما گفت:

    افکار شما با حرفهاتون شناخته نمیشه

  • مهران فرجزاده گفت:

    سپاس محمدرضای عزیز

    • مهران یک مدتیه خبری ازت نیست. سرحالی؟ نگرانتم نمی‌دونم چرا…

      • مهران فرجزاده گفت:

        فدات بشم.هستم خدمتت.انتخابات کاندیدای اتحادیه سنگبر و سنگ تراش تهران بود برادرم کاندید شده بود مجری کارایه تبلیغاتش بودم یه کوچولو شلوغ بودم(البته رای اورد).خداقوت برنامه رادیویتو کاملا دنبال میکنم بسیار بسیار عالیه .علی افتخار هم بهت سلام رسوند.

        • سلام من رو هم به علی برسون مهران جان. موفق باشید

          • محمد گفت:

            دوست عزیز، اقای مهدی بهرامی،کاش به مسائلی که میتونست برای مردم ایران به وجود بیاد هم فکر میکردید.کاش حداقل کمی می اندیشیدید که اگر همین توافق (یا حتی به قول بعضی ها وادادگی) اتفاق نمی افتاد کشور به چه سمتی پیش می رفت.کاش …
            اونقدر اوضاع اقتصادی این روزها و روحیه ی مردم در روزهای نه چندان دور یا حتی الآن بد بود و هست که جداً توان و روحیه صحبت با شما در مورد اینکه چه چیزی در انتظارمون بود (و امیدوارم الآن با این توافق نباشه) نیست…کاش فقط کمی به شرایط زندگی مردم (نه فقط قشر متوسط به بالا) دقت می کردید…

  • مهدی بهرامی گفت:

    ظلم ۱۰۰ روز به ظريف

    حسين قدياني: وقتی نام دولت خود را می‌گذاریم «راستگویان» همان به سخن بر مدار «صدق» بگوییم و الا «براساس آنچه بیان داشته‌ایم» یک چیز است و «براساس آنچه واقعا اتفاق افتاده» یک چیز دیگر. لااقل من‌باب «شفافیت» خوب است بعضی‌ها توضیح دهند که به «حق غنی‌سازی» دقیقا در کجای توافق هسته‌ای اشاره شده؟! آخر ما با ذره‌بین هم متوجه چنین حقی در توافق ژنو نشده‌ایم! باز اگر حق غنی‌سازی توسط ۱+۵ به رسمیت شناخته می‌شد، یک چیزی! عاقبت، صفحات توافقنامه چنین مساله‌ای را نشان نمی‌دهد؛ مگر همین كه دل‌خوش کنیم به آنچه آقایان روحانی و ظریف می‌گویند! یعنی دل‌خوش کنیم که رئیس‌جمهور خودمان و وزیر امور خارجه خودمان، حق غنی‌سازی را برای ملت ایران به رسمیت شناخته‌اند، گور بابای توافق! اینکه دیگر نیاز به مذاکره نداشت! خودمان که برای خودمان حق غنی‌سازی را به رسمیت می‌شناختیم! آن همه رفتیم و آمدیم و زدیم و چرخیدیم که به اینجا برسیم؟! دوستان دست‌اندرکار! ظاهرا اشتباه شده. قرار بود من‌باب حق غنی‌سازی ۱+۵ را مجاب کنیم، نه خودمان را! خودمان که ان‌شاءالله از قبل هم قبول داشتیم حق غنی‌سازی را. بحث بر اذعان به این حق، در متن توافقنامه بود یا سخنان خودمان؟! مع‌الاسف باید بنویسیم بدتر از «اقتصاد صدقه‌ای»، «دیپلماسی صدقه‌ای» است. دیپلماسی صدقه‌ای یعنی همین که امتیازات بزرگ را نقد بدهیم و در عوض، امتیازات کوچک را به‌صورت صدقه‌ای، نسیه و در اقساط طولانی‌مدت دریافت کنیم! بینی و بین‌الله متن توافق هسته‌ای عنوانی غیر از «دیپلماسی صدقه‌ای» هم می‌تواند داشته باشد؟! ما البته هرگز «توافق هسته‌ای» را «عهدنامه ترکمانچای» نمی‌دانیم، چرا که اولا بی‌انصافی بزرگ در حق زحمات مسؤولان دیپلماسی کشور است، ثانیا نقدهای وارده بر این توافق در ظاهر و باطن از جنس نقدهای وارده بر آن معاهده ننگین نیست، ثالثا این توافق، در صورت ناراستی دیدن از دشمن، قابل برگشت است. صرف‌نظر از این ۳ نکته مهم، ایضا صرف‌نظر از دولت‌هایی که می‌آیند و می‌روند، نظام مقدس جمهوری اسلامی، اصولا، اساسا و ذاتا، پای همه حقوق ملت ایران ایستاده و خواهد ایستاد. آنچه اما مسبب نقد ما به توافق هسته‌ای است، در وهله اول عدم اشاره به حق غنی‌سازی در آن است. جز این، بندهایی از توافقنامه کاملا ضدامنیتی و ضدملی است، به‌گونه‌ای که براساس آن هیچ بعید نیست گرای قلب دانشمندان هسته‌ای کشور به‌راحتی آب خوردن توسط بازرسان آژانس به آژانس‌های ترور صهیونیستی داده شود. از این غفلت، از این ظلم و از این نمی‌دانم چه … آیا می‌توان گذشت؟! آیا چرخ دیپلماسی، نه به هزینه عدم اشاره به حق غنی‌سازی در توافق هسته‌ای، بلکه بدتر، به قیمت جان نخبگان جوان وطن باید بچرخد؟! خوب است کسانی که «سرهنگ» نیستند و «حقوق» خوانده‌اند، بیشتر مراعات کنند این بدیهیات را. من از آقایان روحانی و ظریف سوال می‌کنم؛ معنای مشخص، نتیجه معین و خروجی وحشتناک این جملات در توافق اخیر چیست؟

    دسترسی هدایت‌شده بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به:

    -کارگاه‌های مونتاژ سانتریفیوژ

    – کارگاه‌های تولید روتورسانتریفیوژ و محل‌های نگهداری

    و به راستی خوب بود بند فوق، این را هم مشخص می‌کرد که آیا اندیشمندان هسته‌ای کشور احیانا هنگام نفس کشیدن لازم است از بازرسان آژانس اجازه بگیرند یا نه؟ واقعا با چه اطمینانی جرأت کردیم آمار محرمانه‌ترين مهندسان هسته‌ای‌مان را به ماموران آژانس

    ـ بخوانید عاملان موسادـ بدهیم؟

    به توافقنامه البته نقدهای دیگری هم وارد است، منتها باور ما حقیقتا این بود که جناب دکتر ظریف می‌توانست توافق بهتری با ۱+۵ داشته باشد. تعاریفی که دوست و دشمن از قدرت چانه‌زنی وزیر امور خارجه داشتند و تسلط ایشان بر زیر و بم مذاکره و پیچ و خم دیپلماسی حقا که توافق دست‌بالاتری می‌طلبید. حال این سوال مطرح می‌شود «پس چرا همچین؟» نکند که بعضی‌ها در تهران گیر گزارش ۱۰۰ روزه‌شان بودند؟ نکند جور دست خالی در اقتصاد را، هسته‌ای بنده خدا کشید؟ نکند «حق غنی‌سازی» وجه‌المصالحه مسائل سیاسی شد؟ و اصلا نکند از تهران به ظریف فشار آورده بودند که مهم گزارش ۱۰۰ روز است زودتر با ۱+۵ ببند.

    کاش به ظریف، فرصت چانه‌زنی بیشتری می‌دادیم؛ ظاهرا ما هر چه می‌کشیم از این «۱۰۰ روز» است.

    • ناشناس گفت:

      آقای حسین قدیانی
      کاش همفکران و هممسلکنتان در این ۸ سال اجازه اظهار نظر به منتقدان و مخالفان خود می دادند و آنها را برچسب باران نمی کردند
      نظر شما هم محترم است

    • محمد گفت:

      دوست عزیز، اقای مهدی بهرامی،کاش به مسائلی که میتونست برای مردم ایران به وجود بیاد هم فکر میکردید.کاش حداقل کمی می اندیشیدید که اگر همین توافق (یا حتی به قول بعضی ها وادادگی) اتفاق نمی افتاد کشور به چه سمتی پیش می رفت.کاش …
      اونقدر اوضاع اقتصادی این روزها و روحیه ی مردم در روزهای نه چندان دور یا حتی الآن بد بود و هست که جداً توان و روحیه صحبت با شما در مورد اینکه چه چیزی در انتظارمون بود (و امیدوارم الآن با این توافق نباشه) نیست…کاش فقط کمی به شرایط زندگی مردم (نه فقط قشر متوسط به بالا) دقت می کردید

      • مهدی بهرامی گفت:

        سلام محمدجان من به گروه خاصی گرایش ندارم همیشه هم سعی کردم حقوقی بحث کنم من احساسم اینه که تیم مذاکره کننده یک صدم محمدرضا هم مذاکره بلد نیست

    • عبدالله گفت:

      دوست عزیز سلام

      چند سال است که حقوق هسته ایی مطرح شده است و بر روی آن پافشاری میشود. دوست عزیز ما (حداقل من) نه در هنگام پافشاری بر داشتن این حق دخالت داشتم نه در توافق و یا کاهش فعالیت ها و احتمالا مانند شما نظاره گر هستم ضمن اینکه مذاکرت یک کلاس آموزشی است که با وجودی که سر از آن در نمی آوریم و متوجه بسیاری از مسائل نمی شویم ولی اهمیت استفاده از فنون مذاکره و اهمیت اشراف بر اصول مذاکره را نشان می دهند و اما بعد :

      ۱-آیا متوجه شده اید که دشمنان و حتی دوستان ما در حین پافشاری بر حقوقمان چه سو استفاده هایی کرده و احیانا در خفا لذت می برند و بر عکس ما تحت فشار بودیم؟

      ۲-ایا دقت کرده اید پس از توافق و حتی در حین آن دشمنان ما چقدر نگران بودند و ما خوشحال؟

      دوست عزیز حقی که داشتن آن دشمنان ما را خوشحال و ما را ناراحت

      و

      کاهش آن ما را خوشحال و دشمنان ما را عصبانی می کند

      چه حقی است؟؟؟؟

      آیا در رفتار همسایگان دقت کرده اید پس از مذاکره ؟؟

      دقت کرده اید که استفاده از فنون مذاکرات چه تاثیر شگرفی دارد.

  • عليرضا داداشي گفت:

    سلام استاد
    شما در بحث دانش مذاكره يا منش مذاكره، اشاره اي داشتيد به اينكه منش مذاكره كننده مهم تر از دانش مذاكره اوست. اين جمله شما در آخر آن نوشته است:
    «دانش مذاکره» ارزشمند است اما «منش مذاکره» گوهر ارزشمندتری است که به سادگی کسب نمی شود…

    يك سوال: من معتقدم دانش مذاكره ي « ظريف» و اشراف او به سياست و قواعد آن،‌هيچكدام به تنهايي يا اختيار هر كس ديگري جز ظريف نمي توانست به چنين نتيجه اي ختم شود. منش و به عبارتي ويژگي هاي شخصيتي جناب وزير خارجه يكي از مهم ترين عوامل كسب اين نتيجه بوده – شايد همان چيزي كه تا حدودي در مورد خانم اشتون هم مي توان باور داشت. اين اعتقاد من درست است يا نه ؟
    اميدوارم بشود كمي تحليل بدهيد.
    برقرار باشيد

  • محمد گفت:

    سلام محمد رضا
    من يه مطلبي توي فيسبوك در مورد نوع مذاكره ي ظريف و جليلي نوشته ام و در نهايت براي توضيح بيشتر بخشي از مطلبم به اين پست شما لينك داده م.
    پست جالبي بود…
    مرسي

    چيزي كه در فيسبوك نوشته ام:
    پرده اول:خيلي وقت پيش كتابي مي خوندم از ديل گارنگي كه نوشته بود:” شما وقتي قصد ماهيگيري با قلاب داريد بايد بدونيد ماهيها كرم دوست دارن.ممكنه خودتون توت فرنگي دوست داشته باشيد.ولي به درك.اگه ميخواين ماهي بگيرين اصلاً‌اهميتي نداره شما چي دوست داريد،مهم اينه كه بدونيد ماهيها چي دوست دارن.البته اگه ميخواين با دست پر برگرديد.وگرنه صبح تا شب لب درياچه بشينيد و بگيد من توت فرنگي دوست دارم و به ماهيها هم توت فرنگي بديد…”(نقل به مضمون)
    پرده دوم:يكي دو شب پيش به رسم عادت و البته علاقه خبرهاي سياسي مربوط به مذاكرات هسته اي رو دنبال ميكردم كه متوجه شدم خبر آنلاين متن كامل بسته ي پيشنهادي ايران به ۵+۱ در دوره ي آقاي سعيد جليلي رو روي سايتش گذاشته.
    ( http://www.khabaronline.ir/detail/324461/Politics/diplomacy)
    خوب يادمه اون روزا تيم مذاكره كننده به سرپرستي آقاي جليلي و تعداد كم شمار!!!!! رسانه هاي حاملي اين تيم مانور عجيبي روي بسته ي پيشنهادي ايران ميدادن.يكي دو شب پيش كه اين بسته رو ميخوندم خيلي واسم جالب بود كه خبري از كرم نيست و ايران فقط از توت فرنگي حرف زده.دو يا سه بار بسته ي پيشنهادي رو خوندم.هيچ بندي يا مطلبي كه نشون دهنده ي دغدغه ي طرف مقابل باشه نديدم.براي يك لحظه به مفهوم مذاكره شك كردم.هميشه فكر ميكردم مذاكره يعني صحبت در مورد دغدغه ي “مشترك”.اما متن پيشنهادي ايران اولاً كل موضوعات جهاني رو به عنوان موضوع مورد مذاكره در نظر گرفته بود ثانياً بيشتر به توت فرنگي ها اشاره كرده بود…
    البته اينكه دستاورد الآن و گذشته چي بوده جاي بحث داره.اينكه ايران الآن فعاليت هسته اي رو تقريباً‌فريز كرده ولي در عوض شبيه ليبي يا كره شمالي نشده (و نخواهد شد) و…اينكه مذاكرات دولت يا دولت هاي قبلي چه تاثيري داشته و… همه و همه جاي بحث داره.اينجا تنها موضوعي كه واسه من جالب بود تفاوت بزرگ روش مذاكره يا حتي درك از مذاكره در دو تيم آقاي ظريف و جليلي بود…
    در مورد اينكه چرا مذاكره به مراحل مختلف تقسيم شده آقاي شعبانعلي توضيحات جالبي داده اند..
    http://www.shabanali.com/ms/?p=3175
    م.م.

  • سید رضا گفت:

    سلام
    جای این تحلیل شما در میان تحلیل های این روزها ی جراید در خصوص نتیجه و آینده مذاکرات خالی است

  • مونا گفت:

    سلام محمدرضا جان
    چه کوتاه و زیبا نوشتی
    چقدر خوبه که اشخاص بلند پایه کشورمون بالغانه رفتار کنند مثل واکنش رییس جمهورمون – اینجوری هیچ فرد یا هیچ حادثه ای نخواهد توانست بالغ فرد رو خاموش کنه

  • کامیار گفت:

    گردو … شکستم …

  • بهنام گفت:

    محمد جان بنظرت فن مذاکره “ظریف ” بالاست یا تو؟!!!
    بجای ظریف بودی چیکا میکردی؟ واقعا یه لحظه تصور کن.
    منتظر جوابما

  • علی گفت:

    «اما امروز، هر یک از طرفین می‌خواهد، فضایی که روی نقشه اشغال کرده است، بر اساس انصاف، منطق و هویت ملی، به رسمیت شناخته شود.»

    من فکر کنم این دید یبشتر از طرف ایران مطرحه٬ وگرنه آمریکا٬واقعا از این موضع داره برخورد میکنه؟ طرف مقابل را بیشتر آمریکا فرض میکنم٬ وگرنه رویایی ایران با توده کشور های جهان یه تبلیغ فیکه بیشتر از نظر من

  • fariba گفت:

    سلام استاد عالی بود و خوشحالیم که به مذاکره علمی و ملی نگاه می کنی
    دیشب پیام دادم جواب نیومده
    می خواستم اگر اجازه می فرمایید از مطالب مذاکره که تو سایتتون دارید برا نشریه دانشگاه استفاده کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ممنون….

  • علی گفت:

    باید قابش کرد گذاشت جلوی چشم بعضی ها!

    از آن روزی در موضع قدرت قرار گرفتیم که اوباما گفت: «گزینه‌ی جنگ هنوز روی میز من است» و روحانی گفت: «روی میز من جز عقل و منطق نیست». مذاکره‌ی ایران و آمریکا، همان روز به نفع ما تمام شد. چرا که ما نشان دادیم مبنای کار ما احساس نخواهد بود. تهدید و تنش هم نخواهد بود. ما می‌خواهیم از تمام داشته‌های دانش و فرهنگ و تاریخ و تمدن خود، برای ساختن دنیایی آرامتر استفاده کنیم.

  • حسین گفت:

    عالی
    عـــــــــــــــالی

    تحلیلت حرف نداشت پروفسور محمدرضا 🙂
    عشق میورزم و امید که این طرح ظریف / چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود 🙂

  • آذر گفت:

    مثل همیشه عالی نوشتید… دقیق ظریف منطقی

  • محمد گفت:

    براستی که “ظریف” اسمی برازنده است برایش .

  • نسرین گفت:

    پذیرفتن این که رییس جمهور امریکا (با اون همه مشاور و …) در موضوع به این مهمی حرفی رو از روی احساس بیان کنه برام سخته.

    • حرف اوباما احساسی نیست. تیمش تحلیل درستی از شرایط جدید ایران ندارند. وقتی به صحبتهای کندی در دهه ۶۰ گوش می دم به نظرم اوباما خیلی ضعیفه.
      الیته بسیار بهتر از چند رییس جمهور اخیر

      • مهدی بهرامی گفت:

        محمدرضاجان سلام شما استاد مذاکره هستی واقعا رییس جمهور وظریف لازم بود اینقدر خودشون رو خوشحال نشون بدن

      • مهدی بهرامی گفت:

        اوباما ضعیفه پ ن پ ظریف خیلی قویه

        • رضا گفت:

          مهدی بهرامی جان تو خوبی ؟ امیدوارم از اون دسته آمریکایی دوستهایی نباشی که طرف آمریکایی باشه حالا هر چی باشه حق با اونه یا اون بیشتر میفهمه . امیدوارم روزی بیاد که انقدر عشق خارجی پرستی در ماها نباشه یکم به خودمون اعتماد داشته باشیم

          • مهدی بهرامی گفت:

            رضاجان من میگم آمریکا ۸۰۰۰مرکز تصمیم سازی داره کار امثال ظریف نیست که بتونه ازشون امتیاز بگیره

            • مهدی بهرامی گفت:

              رضاجان در برابر دشمن قوی ممکنه ظرافت کار دست آدم بده

            • مهدی جان.
              تعداد مراکز تصمیم سازی آمریکا رو نمی‌دونم. اما ما فقط ۷۰ میلیون مرکز تصمیم سازی هستیم!
              تازه شاید ۱۴۰ میلیون. چون در حضور دیگران یک جور تصمیم می‌سازیم و در خلوت خودمون جور دیگه!

              ضمناً داشتن مراکز تصمیم سازی زیاد (اگر چه این آمارها توهم های ماست و مراکز تصمیم سازی آب نبات نیستند که شمرده بشوند!) به معنای ترسیدن نیست. به معنای منطقی تر شدن است. از کشوری که به منافع خودش و ملتش فکر می‌کنه نترس. از کشوری بترس که فرق منافع خودش و ملتش رو نمی‌فهمه!

          • مهدی بهرامی گفت:

            وقتی همه خواب بودیم

            توافق ژنو وقتی انجام شد که ما همه در ایران خواب بودیم. دکترحسن روحانی صبح روز یکشنبه و چند ساعت بعد از اعلام توافق ژنو پشت میکروفن رفت و گفت خوشحال است که این توافق در نود و نهمین روز از وعده ۱۰۰ روزه او برای برخی اقدامات عملی در جهت بهبود شرایط معیشتی اتفاق افتاده است. شاید آن زمان کسی توجه چندانی به این موضوع نداشت که آیا توافق ژنو آن هم در روز ۹۹ یک اتفاق طبیعی است یا اینکه قرعه فال به نام رئیس‌جمهور خورده که بتواند از پس وعده پر سر و صدای خود برای گزارش ۱۰۰ روزه بربیاید. روحانی در شب گزارش هم جز موضوع توافق ژنو تقریبا دستاورد قابل توجهی برای ارائه نداشت. همین موضوع سبب شده بود برخی نمایندگان مجلس به مزاح توزیع شیر رایگان در مدارس را به عنوان یک دستاورد مهم دولت یازدهم در ۱۰۰ روز نخست عنوان کنند. در واقع توافق ژنو نقش گل دقیقه ۹۰ را برای روحانی داشت. این سوال را اکنون می‌توان طرح کرد که آيا عجله براي گزارش ۱۰۰ روزه باعث بستن يك توافق ضعيف نشده است؟

          • مهدی جان. اگر آمریکا ورشکسته است احتمالا الان من و تو معدوم شده ایم و از داخل قبر پیام می‌فرستیم!

      • مرتضي گفت:

        سلام محمد رضا.
        بنظرم كه اوباما كاملا ميدونه كه چي داره ميگه. او و تيمش نه تنها تحليل درستي از شرايط ايران كه از جهان دارند. همين تحليل درست اوناست كه باعث ميشه تو اين وضعيت در خفا چرخشي به سمت ايران پيدا كنند و در ظاهر به دنيا بگن ما ايرانو با فشار مجبور كرديم كه از ساخت بمب هسته اي صرف نظر كنه. حتي اگر در سخنراني هاش مياد بر خلاف اون توافقي كه با ايران كرده، صحبتهاي ديگه اي ميكنه به اين خاطر نيست كه اسرائيل رو راضي نگهداره. اون داره براي دنيايي صحبت ميكنه كه امريكا رو به عنوان يك ابرقدرت ميشناسن و ميخواد بهشون بگه كه آمريكا هميشه برنده است و كشورهاي ياغي رو(به زعم خودش) سرجاشون مينشونه تا يه وقت هواي طغيان گري به سرشون نزنه و اصلا براش مهم نيست كه ايران ميخواد ناراحت بشه يا نه از اين دوگويي ها، چون خوب ميدونه كه ما بدليل فشارهايي كه رومون هست مجبوريم صبر كنيم و البته اگر اعتراضي هم بكنيم كسي صدامونو نميشنوه. حتي اگر مسئولين ما هزاران بار بگن كه ما بمب هسته اي نميخواهيم بسازيم باز هم دنيا رو نميتونن به اندازه يك سخنراني اوباما با اون حجم از پوشش خبري متقاعد كنن. بنابراين مهمترين اصل براي آمريكا حفظ وجهه اي است كه اين چند سال براي خودش تو دنيا ايجاد كرده. امريكا و غرب و حتي اسرائيل خيلي خوب ميدونن كه توافق با ايران تو شرايط فعلي بهترين گزينه است و راحت ترين و كم هزينه ترين روش براي كاهش هزينه هاي جنگ آمريكا و شايد حفظ منافع هم پيماناش. اين چيزهايي هم كه نشون ميدن كه فلاني ناراحته و دلخوره از توافق همش جنگ زرگريه
        و البته چقدر خوب و به موقع دولت روحاني و مخصوصا دكتر ظريف موقعيت سنجي كردن و با كمترين خطا از شرايط فعلي دنيا به بهترين نفع ممكن براي حفظ منافع ملي استفاده كردن

        • مرتضی من حرف تو رو می‌فهمم و قبول دارم.

          من اگر نقدی کردم قدرت مذاکره‌ی اوباما رو مقایسه کردم با کندی. به نظرم عمق فاجعه در زمان کندی خیلی بزرگ بود. کوبا. برلین و رقابت‌های سرد.
          من اوباما رو دوست دارم و رفتارش رو می‌فهمم اما تیم کندی رو قوی‌تر می‌دونم.

          • اسما گفت:

            آقای شعبانعلی شما اوباما را دوسد دارید؟
            حتما نتانیاهو را هم دوسد دارید
            چرا؟
            ظالم را دوسد دارید؟

            • کسی رو به من معرفی کن که ظالم نباشه یا عامل اعمال ظلم در زمان خودش یا بعد از خودش یا در مکان خودش یا در مکانی دور از خودش نشده باشه.

              تمام طول تاریخ رو هم در اختیارت می‌گذارم و تمام عرض جغرافیا رو.

              • اسما گفت:

                ظالم را برایم تعریف کنید؟

                • تعریف ظالم فهمیدنی و گفتنی نیست. منتظر بمان تا کسی به تو ظلم کند، تعریف آن را با تمام وجود خواهی فهمید. آن روز می‌توانی بیایی و اگر توانستی برای ما مفهوم ظلم رو تعریف کنی.

                  • اسما گفت:

                    سلام خوبید؟
                    با توجه به صحبت شما هم من ظالمم هم شما
                    هم من مورد ظلم واقع شدم هم شما-قبول
                    من چون قانع نشدم گفتم شاید ظالم شما با ظالم من متفاوته

                    رفتم توی تمام طول تاریخ و تمام عرض جغرافیا
                    دیدم ۱۴ معصوم ظالم نبودند نیستند
                    ولی وحشتناک مورد ظلم قرار گرفتند
                    وحشتناکتر از امام حسین علیه السلام سراغ ندارم-شرمندشونم

                    چرا اوباما رو دوست دارید؟

                    • دوست عزیز. طول تاریخ و عرض جغرافیا، حیاط خلوت خانه‌ی تو نیست که از دیشب تا حالا همه‌ی آن را گشته‌ای!
                      چهارده معصوم یک روند نبودند. یک اتفاق بودند. اگر روند بودند شمرده نمی‌شدند.
                      وقتی شمردی و گفتی ۱۴ تا یعنی پانزدهمی نیست.

                      آیا می‌توانی معصوم پانزدهم را نام ببری؟
                      اگر نه. معنایش این است که هر کسی ممکن است به نوعی ظلم کرده باشد…

                      در مورد اوباما هم چون قدش بلند است و رنگ کت و شلوارش تیره است خیلی دوستش دارم!
                      (یادآوری: هیچ وقت از کسی نپرس که چرا چیزی را دوست دارد یا ندارد. چون ممکن است جوابش مودبانه نباشد)

                      نکته‌ آخر: من هم از امامان شرمنده ام. چون مسلمان و شیعه ام. کاش کافر بودیم تا شیطان را بدنام می‌کردیم نه این بزرگان را.

  • آرام گفت:

    خیلی خوب …

  • ژیلا گفت:

    سلام
    بر محمد رضای عزیز. منتظر این مطلبت بودم
    شما به این توافق خوشبین هستین یا نه؟

    • ما کم قدرت ترین آدمها رو دور میز مذاکره دیدیم. آغاز این مذاکره توسط کسانی انجام شده که کمترین تاثیر رو در روند اون دارند:
      روحانی. ظریف. اوباما. کری و نتانیاهو و …

      کسانی که واقعا نتیجه‌ی این مذاکره رو تعیین می‌کنند هرگز دیده نشده‌اند و حتی یک کلمه از مواضع آنها در مورد این مذاکره مشخص نیست.
      کاش روزی بشه بیشتر نوشت…

      • رویا گفت:

        یعنی چی؟ یا نگین یا کامل بگین به موقش ،اینجوری با اعصاب ما بازی نکنید.

      • سمانه http://trainingskills.blogfa.com/ گفت:

        یعنی میرسه اون روزی که بشه بیشتر نوشت؟!!
        گاهی میگم خدایا شکر که از خیلی چیزا بی خبرم.خیلی جاها هم میخوام تلاش کنم که چیزی نفهمم.دونستن درد داره محمدرضا ،مخصوصا اونجایی که آدم میفهمه و احساس میکنه که کاری از دستش ساخته نیست.اما ازوقتی هم که میفهمی ،ناگریزی از بارمسئولیت این دانستن.

      • سمانه عبدلی گفت:

        یعنی میرسه اون روزی که بشه بیشتر نوشت؟!!
        گاهی میگم خدایا شکر که از خیلی چیزا بی خبرم.خیلی جاها هم میخوام تلاش کنم که چیزی نفهمم.دونستن درد داره محمدرضا ،مخصوصا اونجایی که آدم میفهمه و احساس میکنه که کاری از دستش ساخته نیست.اما ازوقتی هم که میفهمی ،ناگریزی از بارمسئولیت این دانستن.

  • سعید گفت:

    سلام محمدرضا جان

    نگاه به موضوع از دید شما شیرین و منطقی است
    بزرگترین دستاوردها از یک تغیر داخلی شروع می شود

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser