دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

اصلاح خواهان بی نام یا «رقصنده در تاریکی»

طی چند هفته اخیر، با وجودی که دوست داشتم در خصوص سیاست ننویسم، به ده ها دلیل – که جای گفتنشان اینجا نیست – چند مرتبه ای، نظرات شخصی خودم را در خصوص وضعیت جاری کشور، در وبلاگم نوشتم. کاری به بحث ها و تحلیل ها ندارم. دوستان خوبم نظرشان را در رد و تأیید نوشته اند و من هم منتشر کرده ام تا دیگران بخوانند و قضاوت کنند.

اما چیزی که نگرانم کرده است، اظهار نظرهای گمنام است. به لطف رایگان گوگل و یاهو، یک ایمیل بی خاصیت و بدون نام و نشان میسازند و می آیند و حرف میزنند و میروند.

ما تا زمانی که یاد نگیریم «با هویت و با شناسنامه» حرف بزنیم، نمیتوانیم محیط خود را اصلاح کنیم.

من سالهاست با هویت و شناسنامه و آدرس و مشخصات، مینویسم و هر از چندگاهی، هزینه های مختلفی هم برایش پرداخت میکنم که شاید دیدن خواب آنها هم، برخی از خوانندگان عزیزم را آشفته سازد.

اما می بینم دوستان، به سادگی می آیند و هر چه میخواهند میگویند و میروند، بی آنکه نامی و نشانی از خود بگذارند.

میدانم چه خواهید گفت. میگویید که فضا بسته است و محدودیت وجود دارد و گفتن نام کمکی نمیکند و …

پس به خاطر داشته باشید من به عنوان منتشر کننده نظرات شما، مسئولیت و خطرات سنگین تری را می پذیرم. مگر آنکه تفکر مدنی و مدرن شما آن باشد که جان خود را حفظ کنید و دیگران را قربانی تفکر خود کنید، که بعید میدانم چنین نظری داشته باشید. ضمن اینکه وقتی با شناسنامه حرف میزنیم، دقت بیشتری در حرفها و گفته های خود داریم و خود به خود، روند بحث و گفتگو، از پیامهای هیجانی و احساسی، به گفتارهای منطقی سوق داده میشود.

شجاعت حرف زدن و تحمل نتایج آن، از جمله ضروریات اصلاح وضعیت موجود است و به خاطر داشته باشیم که در جامعه آزاد، آزادانه حرف زدن، هنر نیست و هنری اگر هست، شجاعانه حرف زدن در شرایط موجود است.

امام خمینی را دوست داشته باشید یا نه، باید بپذیریم که از رهبران بزرگ کاریزماتیک جهان بوده اند که با «میلیونها رأی» مردم بر سر کار آمد و تا روزی که دنیا را ترک کرد، طرفداران خود را داشت. دلیل کاریزمای ایشان، حرفهای شجاعانه و شناسنامه داری بود که بر روی منبر از سالهای ۴۲ می گفتند. حرفهایی که شنوندگان، از هراس شنیدن آنها(!)، سراسیمه و پنهانی، پای منبر ایشان را ترک میکردند. اصلاح و تغییر وضعیت موجود ساده نیست و با نقاب بر چهره، نمیتوان کاری از پیش برد.

دوستی داشتم که میگفت: رقص در تاریکی را دوست ندارم. طرف مقابل تو، چه بسیار زیبا و فرشته رو باشد و چه زشت و نفرت انگیز، همیشه وقتی چراغ روشن شود احساس باخت میکنی!

من هم دیگر اجازه رقص در تاریکی را در سایتم نخواهم داد…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


46 نظر بر روی پست “اصلاح خواهان بی نام یا «رقصنده در تاریکی»

  • ارغوان گفت:

    سلام
    من تازگی با شما آشنا شدم. برام جالب بود کامنتهای دوستان رو جواب می دادین…. به نظر می رسه در حال حاضر مشغله ها اجازه این کارو بهتون نمیده
    به هر صورت منم با شناسنامه وارد شدم : )
    بسیار خرسندم از آشنایی با شما

  • تیبا گفت:

    رقص.در تاریکی عشقه عششششششق

  • فائزه گفت:

    آقا ما همینجا دو بار شجاعانه حرف زدیم، تایید نشدیم!!! همینجا! سندشم هست. در انتظار بررسی…
    الان ما چیکار کنیم؟! به آمار نگاه کنیم یا آثار؟! 😉

  • یه دختر گفت:

    با رقصنده در تاریکی بیشتر موافقم تا اصلاح خواهان…
    حرفای شما مرهم خیلی از دردای منه، بیشتر از معلم، برام سوی امیدی در نا امیدی هستین.
    نظر تایید بشه یا نشه چه فرقی داره، هدف از نوشتن اینه که دلم سبکتر شه.

  • شهرزاد گفت:

    امیدوارم خــــداونـــــد ؛ همیشه پشت و پناهتون باشه …

  • ياسين اسفنديار گفت:

    با سلام به محمدرضا جان
    دركامنتي دليل نوشتن نام كامل خود را نوشته بودم
    و دوباره مي گويم
    نوشتم كه به خود اجازه ندادم در سايتي كه مدير سايت با اين جسارت حرفهاي دل خود را مي نويسد و من فقط نام و خانوادگي خود را اختلاف است از زمين تا آسمان
    مسئوليت هاي شما به عنوان مسئول سايت كجا و مسئوليت من به خاطر يك كامنت كوتاه
    در هر سايتي معمولا اسم كوچك خود را مي نوشتم ولي از وقتي با شما آشنا شدم اسم كامل خود را مي گذارم.
    محمدرضا جان
    از شما به خاطر تمام ارتقاء فكري كه در من ايجاد كرديد سپاسگزارم.

  • پریسان گفت:

    استاد با اینکه به تازگی همراهتون شدم اما شناسنامه دارم و کامنت می ذارم . دوست داشتم روزی زمین و زمان اجازه می داد شما رو ببینم و از محضرتون استفاده کنم

  • mina گفت:

    استاد عزیز شاید هر روز حاضری نمیزنم ولی همیشه هستم . راستش شما با نوشته هاتون جای حرف نمیزارین همشون حرف دله.

  • الهه گفت:

    نمیدونم چرا دوست داشتم این مطلب مرتبط با موضوع فیلم dancer in the dark باشه 🙁

  • soheila گفت:

    سلام استاد عزیز نمیدونم من اینجا چقدر شناخته شده هستم برای شما، ولی حدود چهار ماهه با این محیط و شخص شما اشنا شدم اگه نگم هر روز لا اقل یک روز درمیون به اینجا سر میزنم حرفاتون خیلی برام آموزندست راهتون بسیار ارزشمنده و از کسانی هستم که دارم قدم تو این راه میزارم و میتونم بگم الگو هستید برام . راستش من از کسانی بودم که خیلی خط و مشی فکریمو برا دیگران مشخص نمیکردم ولی اینجا یاد گرفتم که در تاریکی نرقصم . از شما درسهای زیادی گرفتم و همچنان منتظر تعالیم جدیدتون هستم امیدوارم هرچه زودتر این فرصت برام مهیا بشه از نزدیک شما رو ببینم

  • آزاد گفت:

    فامیلی من … هست و اگه مقررات ایجاب کنه نامم رو بنویسم…

    • shabanali گفت:

      دوست من آزاد. تو الان مدتهاست با همین ایمیل داری حرف میزنی و نظر میدی و من وقتی نوشته هات رو می بینم، احساس میکنم یک آشنای نزدیک داره حرف میزنه. فامیلی و اسم مهم نیست. هویت چیزی فراتر از اینهاست.
      کسی مثل تو که همیشه با همان اسم و عنوان قبلی و مشخصات قبلی میاد و حرف میزنه، هویت داره و رهگذر محسوب نمیشه. ضمناً کامنتهات همیشه من رو خوشحال میکنه.

  • مرجان گفت:

    سلام

    استاد یعنی من هم الان میتونه یکم احساس خودشیفتگی بهم دست بده و تصور کنم که اینجا حق آب و گل دارم؟!! 🙂

  • sh.b گفت:

    سلام
    نزدیک هفت هشت ماهه میام اینجا. درس زندگی میگیرم. بدون که خیلی ها مثل من اینجا خاموشن ولی هستن.
    سبز باشی.

  • sheyda گفت:

    سلام استاد
    وقتی این پست رو خوندم خواستم ازتون بپرسم که مثلا چه قدر باید شناسنامه داشته باشه کامنتامون که با خوندن کامنتای دوستان و جواب های شما فهمیدم که منم احتمالا شناسنامه دار محسوب میشم.
    من روزی چندبار بی سروصدا میام اینجا و میرم.هر بار دست پر…..
    بدون تعارف و تملق میگم…شما کل دستگاه مختصات زندگی من رو عوض کردید.افتخار میکنم که تو این سن کم با شما آشنا شدم.
    خودم خوب میدونم که با تایپ کردن چند تا حرف و کلمه وجمله نمیشه از زحمتای شما که من فقط شاهد یه بخش خیلی خیلی کوچکش هستم قدردانی کرد…فقط میخوام بگم ممنون که هستید…..
    به امید روزای بهتر
    شیدا

    • shabanali گفت:

      آره شیدا. درست فهمیدی. تو هم شناسنامه داری.
      در واقع بهتر از شناسنامه باید بگم، آدمهایی مثل تو، صاحب این خانه مجازی (و نه مهمان اون) هستند.
      هر روز به اینجا سر میزنند. رفت و آمد مهمانهای دیگر را بررسی میکنند. مدتی را اینجا میگذرانند و میروند…
      بی سر و صدا هم که بیایی، حضورت کاملاً حس میشود. مطمئن باش…

  • Zahra گفت:

    توی پست بالا فرمودین کامنت نگذاریم ولی
    استادم
    من از طرف بچه های پزشکی بهمن ۸۹ میگم
    کسانی که شما رو از نزدیک ندیدن وشاید مثل اطرافیانتون نشناسن
    و حتی با حوزه کاری شما هم خیلی بیگانه باشن
    اما هزارتا درس اخلاق و زندگی و تلاش و استقامت از شما یاد گرفتن و دارن میگیرن

    همه این ملت بی سپاس نیستن بخدا ما قدر شما رو میدونیم اگرچه ازمون بر نمیاد اونطور که محقش هستید سپاس گزاری کنیم همین قدر براتون بگم که هستن کسانی که امکان و علاقه رفتن براشون فراهم بوده و هست ولی بعد از آشنایی با شما و آرمان هاتون تصمیم به موندن گرفتن.

    همیشه اکثریت مردم نادان بوده اند من خودم هم.
    اگر نبود که اینهمه در پایان آیات کتاب شریف عبارت های ((اکثرهم لا یعقلون)) ((اکثرهم لا یتدبرون))
    ((اکثرهم لا یتفکرون))
    و… نیومده بود
    و چه زجری میکشند اون اقلیت باقیمونده در بین این اکثریت .
    در همه دوران ها.
    میخواستم بدونین هنوز هستن کسانی که به دلگرمی وجود شما اینجا ایستادن و تلاش میکنن اگرچه شما اونارو نشناسید و دعاهایی که هر روز براتون میخونند رو نشنوید.

    (راستش الان توی فرجه امتحانای پایان ترمیم و قرار بود جمعه با بچه ها به دیدنتون بیایم ولی فک کنم دیگه حوصله ی ما رو ندارین)

    • shabanali گفت:

      آخی. تا کی تو فرجه امتحان ها هستید؟ خیلی دوست دارم ببینمتون.
      اگه دوست داشتید بهم خبر بدید یک روز قرار بگذاریم قدمی بزنیم یا قهوه ای بخوریم (که چقدر محتاجم به لحظاتی که کار نکنم و با دوستانم باشم)

      • Zahra گفت:

        عالیه. این از لطف شماست.

        • اکبری گفت:

          آخ

          من حسودیم شد …… باشه دکترا قبول بشم به شما شیرینی نمی دم به دوستان و همکارام که باید ناهار بدم…….به شما چی بدم ؟ من خیلی حسودیم شد …..

          • اکبری گفت:

            محمدرضا

            من دوست دارم عین رعد و برق برم و بیام ، شرمنده ،مجبورم محل کار ،خیلی عاقل باشم دوست ندارم اینجام مجبور به عاقلی باشم …….نمی دونم این جوری ه دیگه…

            • اکبری گفت:

              راستی ، یک سوال … بنده اینجا شناسنامه دارم ؟ یا شناسنامه برای قدیمی ها است ؟ اینهایی که جدیدا و کمی تا قسمتی عاقل نیستند شناسنامه ندارند ؟

  • علیرضا(N.B) گفت:

    سلام استاد
    چون دوست ندارم که جز معدود کانتاتون باشم که فیلتر میشن در مورد انتخابات چیزی نمیگم
    میدونم که با مشغله که شما دارین بی انصافیه ولی فقط میخواستم در مورد کافه آنلاین بپرسم خیلی وقته خبری ازش نیست

    • shabanali گفت:

      علیرضا جان. چند نکته:
      ۱) کامنت تو هرگز فیلتر نمیشه. من کلمات رکیک رو فیلتر میکنم (خصوصاً اگر خطاب به دیگران باشه. خطاب به خودم باشه منتشر میشه). من تو این چند ماه، یک جمله از تو هم یادم نمیاد که از فضای منطق و استدلال و ادب، ذره ای دور باشه.
      ۲) در مورد انتخابات هم، همه نظرها رو منتشر میکنم. احتمالاً نگاه کردی به پستهای قبلی. البته به قول آقایون، «رجاء» داریم که دولت فیلترمان نکند.
      ۳) چند ماه اخیر، راستش اوضاع کاری من خیلی بهم ریخته بوده و البته قرار است از هفته آینده خلوت شود. چون اکثر قرارهای ملاقات را لغو کرده ام و جلسات و کلاسها را هم سبک کرده ام. در مورد کافه آنلاین، یک بستر نرم افزاری خوب پیدا کرده ایم، به محض اینکه فرصت دست دهد، برگزارش میکنیم.
      راستش من ۲ تا کار دیگه دارم که اول باید به اونها برسم:
      یکی رادیو مذاکره که تأخیرش به دلیل شلوغی سر من، و سینوزیت شدیدی که داشتم عقب افتاده
      یکی هم سر و سامان دادن به تراست زون (قبل از روز اعتماد: ۲۴ مرداد)
      اما کافه آنلاین هم جزو اولویت هاست

      • علیرضا(N.B) گفت:

        مرسی از توضیحاتتون
        فضای سایتتون رو کاملا میشناسم و تا اونجایی که من میدونم ۲ تا کامنت فیلتر شدن(یکی توهین بوده و دیگری التماس برای همکاری با شما) در نتیجه روشنه که آزادی بیان تا چه حد براتون ارزشمنده.
        با مطرح کردن کافه آنلاین بیشتر میخواستم یه پیشنهاد داده باشم که بهتره مسائل انتخاباتی که علی الظاهر اجتناب ناپذیره اونجا برگزار بشه که به قول خودتون هر رهگذری وارد سایت نشه و یه کامنت بنویسه و بره.تا اونجایی که یادمه عضویتی بود و حداقل شاید شناسنامه ای
        البته نمیدونم تا چه حد شدنیه چون تبلیغات هم نباید بشه

        • shabanali گفت:

          علیرضا جان. کامنت توهین رو نمیدونم. اما کامنت هایی که جنبه شخصی دارند (عموماً مربوط به مطرح کردن همکاری، یا مشکلات شخصی و …) که تعدادشون هم کم نیست، کانفرم نمی کنم. چون به نظر میرسه خیلیها به جای ایمیل، راحت تر هستند که اینجا پیغام بگذارند (و البته اشتباه هم نیست چون حجم ایمیل ها زیاد است و اینجا زودتر خوانده میشود). وگرنه شاید نخواهند که دیگران بخوانند.
          اما شاید برات جالب باشه. من کامنتهای مربوط به همکاری رو یک جا جمع کردم (تا امروز نزدیک به ۶۰۰ نفر) و مدتیه دارم تلاش می کنم ساز و کاری برای ارتباط بهتر با اون دوستان ایجاد کنم که احتمالاً در قالب NGO باشه.
          فقط مثل مسائل دیگه در این کشور، فعلاً باید نشست و دید که دولت بعدی مجوز میدهد یا نمی دهد یا کی میدهد و …
          در خصوص کافه آنلاین، اگر صادقانه بگویم، من خیلی حوصله بحث های سیاسی ندارم. در جلسات کاری و کلاسها نیز همیشه از این بحثها دوری میکنم. اصولاً هم معتقدم بازی سیاست پیچیده تر از آن است که امثال من به سادگی آن را تحلیل کنیم. اما این بار به دو دلیل (یکی اینکه بسیاری از کاندیداها با من صحبت کردند و به همین دلیل، فضا را بهتر می شناختم و دلیل دوم پیامهای دوستان که می پرسیدند تو چه میکنی؟) تصمیم گرفتم مطلب کوتاهی بنویسم.

      • مهسان گفت:

        راستی گفتین رادیو مذاکره یادم افتاد بگم من یک سال و نیم پیش “رادیو دل” رو تو بلاگفا راه انداخته بودم اما به دلایلی از ادامه ی راه منصرف شدم و انگیزمو از دست دادم، امیدوارم با این کار شما منم انگیزمو بدست بیارم و ادامه بدمش:-)

      • رضا گفت:

        سلام استاد
        چند هفته ای هست سایتتون رو دنبال می کنم و صد البته استفاده می کنم. قبلا هم فکرکنم یک کامنت (=دیدگاه، نظر !!!) داده بودم البته با ایمیل من درآوردی که این بار ایمیل اصلیم رو دادم ما هم شناسنامه دار بشیم.
        غرض از مزاحمت، بحث سینوزیت شد گفتم یه چیزی بگم. هرچند بحث دو سال پیشه اما بعضی از دوستان من هم که سینوزیت داشتن و هر از چندی هم سراخشون می اومده از طریق طب سنتی و زالودرمانی قضیه رو بالکل حل کردن. خودم هم یک بار تجریه طب سنتی رو پس از تصادف داشتم که خوب جواب داد. گفتم بگم جهت انتقال تجربه.
        اینو گفتم یک چیز دیگه هم بگم: سایت جستجو نداره. صفحه اولش هم برای من خیلی نامنظم بالا میاد. قرارگیری بلوک ها در فایرفاکس و مانتیور ۱۵ اینچ نامنظم میشه.
        موفق باشید

  • abolfazl گفت:

    سلام محمدرضای عزیز
    چند وقتی هست از رادیو مذاکره خبری نیست دلمون واسه صدات تنگ شده ما را هم دریاب

  • خوشحالم که رک و راست حرفات رو میزنی بنظر منم این افراد بی نام و نشان هیچ ارزش و اهمیتی ندارند حتی ارزش خسته کردن چشمامون که بخاییم بخونیمشون

  • بارات گفت:

    محمد رضا فکر نمیکنم جای نگرانی باشد رئیس جمهور ما خودش بارها گفته که..ما هیچ کس را به خاطر اظهار نظر زندان نیاختیم

  • الف گفت:

    سلام و شب بخیر

    مگه همیشه باید حرف زد !
    فکر نمی کنید خیلی از تعریف ها نسبی و مختص زمانی خاص مخصوصا تحت تاثیر احساساتند ؟
    منظورتون از هویت و شناسنامه چیه ؟

    • shabanali گفت:

      تو خودت نمونه یک آدم با هویت و شناسنامه داری دوست من.
      من تو رو نمیشناسم.
      اما ماه هاست که با همین اسم الف و با همین آدرس ایمیل، با من حرف میزنی و هر وقت نوشته های تو رو می بینم احساس میکنم دوستم به سراغم اومده.
      بی شناسنامه آدمهایی هستند که از راه می رسند و بی مقدمه و موخره و شناخت فضای این خانه مجازی، حرف میزنند…

  • حسین گفت:

    محمد رضا فقط کامنت دوستان اشنا رو جواب می دید شناسنامه دار بودن حتی اینجام خیلی فایده نداره انگار نیستسم اصلا
    خلاصه اصل مطلب این نوشته رو …..

  • رها(اسفند) گفت:

    رقص در تاریکی…
    حالا فهمیدم چه اتفاقی در زندگیم افتاده است… رقص در تاریکی چقدر هراس انداخت به دلم…

  • سیمین گفت:

    سلام. یک سوال بی ربط با این نوشته دارم در زمینه دوره مذاکره تجاری. با اینکه خیلی دوست دارم، این دوره امکان شرکت در آن را ندارم یعنی برام سخته. میخواستم بدونم دوره بعدی را کی برگزار میکنید. تا اگر خیلی با این دوره فاصله داره یه فکری برای حل مشکلم بکنم و همین دوره شرکت کنم.

    • shabanali گفت:

      نه سیمین جان. ما هر ۵ هفته یکبار برگزار میکنیم. خودت رو اذیت نکن. اول مرداد سر حوصله میتونی دوره رو بیای.
      این دوره سالهاست داره برگزار میشه و معمولاً بدون فاصله یا با یک هفته فاصله تکرار میشه

  • فرزین فروزان گفت:

    با درود فراوان
    یک حکومت سایه خود را بر مردم فرافکنی می کند و مردم نیز سایه خود را بر حکومت فرافکنی می نماید.حکومتیان از اعضاء همین مردمند،نه بیگانگانی هستند که از سیارات دیگری آمده باشند و نه اشغالگرانی که از کشوری دیگر، هرآنچه رفتاری که در کوچه و بازار شاکله شخصیتی مردم را تشکیل می دهد در میان حکومتیان نیز رواج دارد،اگر مردمی که دگراندیشان را در میان خود بر نمیتابند قطعا حکومتیان خود را مسئول حذف آنان می دانند. مردمی که تاب و توان پذیرش و تعامل با سایه(بخش تاریک شخصیت) خود را ندارد،سیاست را بهترین محمل برای فرار از خویش برمیشمرد لذا حکومتیان خود را از خود جدا تصور مینماید زیرا در اصل بخشی از شخصیت خود را که در تاریکیست نمی پذیرد و حکومتیان نیز مردم را نامحرم و جدا از خود تصور می کنند در اینجا تئوری “همه دشمنی” شکل می پذیرد.هرچه رفته رفته بر تعداد افرادی که بین تکه های شخصیتی خود دموکراسی را برقرار می نمایند افزوده شود و اجازه دهند بخش های تاریک وجودشان به سخن درآیند و روشنایی آگاهی بر آن بتابد آنگاه چنین اجتماعی آمادگی پذیرش دموکراسی خواهد بود و چنین اجتماعی می تواند منادی اخلاق باشد زیرا اخلاق فقط در آزادی محقق خواهد شد،با سرکوب آرزومندی ها به بخش تاریک شخصیت آزادی تحقق نمیپذیرد و چنین اجتماعی نمی تواند اخلاق مدار باشد.
    کلمات “سایه”،”تاریکی” و فرافکنی که به کار برده شد حوالت به عرف یونگ و روانشاسی تحلیلی دارد.

  • مرتضی گفت:

    سلام؛
    محمدرضا جان حقیقتاً عده ای، خب وبسایت و وبلاگ ندارند (مثل من).
    میمونه یک ایمیل، که اونم چندان شناسنامه قوی ای فکر نکنم تلقی بشه.
    نام و نشان هم میتونه ساختگی باشه میتونه حقیقی باشه.
    اما همه نظر دهندگان IP سیستمشون ثبت میشه قطعاً. گمون نمیکنم چندان هم رقص در تاریکی باشه ها 😉
    اگر منظورت مثلاً امثال منه؛
    خوب ایمیلم هست،
    فامیلیم هم [حذف توسط محمدرضا]
    اگر خواستی بگو هربار که میایم خودمون IP سیستم رو همین پایین نظراتمون بذاریم 😀

    • shabanali گفت:

      مرتضی جان.
      اونهایی که دائماً میان و میرن، دیگه آشنا و صاحبخانه تلقی میشن.
      تو حرفهایت امضا داره، اگه اسمت هم ننویسی من می فهمم تویی.

      بیشتر نگاه من به مهمانان عبوریه، که نه من رو میشناسن نه تو و سایر بچه ها رو میشناسن، اما چون در بازه میان یه حرفی میزنن و میرن.

      آره آی پی ها که ثبت میشه و منم می بینم.

      • حامد گفت:

        استاد خود وردپرس یک افزونه داره که آی پی هایی که اینجوری بهتون میدن توش ثبت کنید تا خودکار نظراتشون “جفنگ” حساب کنه… و شما هم اذیت نمیشین 🙂

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser