امیدوارم این غیبت چند روزه به بهانهی این پست تمام شود و دوباره از فردا بتوانم در روزنوشته به صورت منظم پست بنویسم. قصد دارم فردا پستی در زمینهی بی بی سی و مک لوهان بنویسم و پس فردا شاید چیزی با عنوان اینکه آیا بدون ساختن، میتوان تحلیلگر و منتقد سازندهها شد؟ البته پاسخ این سوال از نظر من مثبت است.
نوشته کوتاه
طی سالهای اخیر، هر بار که سخنرانی سالیانهی من برگزار میشد، نرگس رحمانی عزیز وقت میگذاشت و یک کارت پستال طراحی میکرد و ما آن را در سمینار خدمت مهمانان عزیز تقدیم میکردیم (کارت پستال سمینار پیامها در مذاکره و کارت پستال سمینار رفتارشناسی). امسال هم، نرگس عزیز لطف کرد و این بار برای متمم، کارت پستال طراحی کرد. معمولاً سبک کار ما این است که جملهای را به نرگس میدهیم و او برای ما طرح میزند. اما فعلاً فقط طرح روی کارت را برای شما میگذارم تا جمله برای روز گردهماییمان تازه بماند.
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست (هوشنگ ابتهاج)
#هوشنگ ابتهاج شعر زیبایی دارد که با مطلع برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست آغاز میشود. اردلان سرافراز با الهام از این شعر، ترانهای به نام محتاج را سروده که اینگونه شروع میشود: امروز که محتاج توام جای تو خالی است… اگر چه ترانهی زیبایی است، اما احساس میکنم باعث شده که شعر هوشنگ ابتهاج کمتر شنیده و خوانده بشود. چند روز پیش – در ماشین دوستم امیر تقوی – دیدم که سینا سرلک شعر زیبای هوشنگ ابتهاج را با عنوان برخیز خوانده و در تحقیقی که کردم، متوجه شدم که ظاهراً تک آهنگ است و فروخته نمیشود و میشود آن را بازنشر کرد. گفتم شما هم اگر حوصله دارید و آن را قبلاً نشنیدهاید، لحظاتی را با آن بگذرانید: برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست آزادی و …
امسال هم به سنت سالهای قبل، نرگس رحمانی عزیز زحمت کشید و کارت پستال اختصاصی سمینار رفتارشناسی در کسب و کار را طراحی کرد. تصویر این کارت پستال را اینجا برای شما میگذارم و در سمینار نسخهی اصلی آن را خدمتتان تقدیم خواهم کرد.
سال گذشته، دوست خوبم شعیب ابوالحسنی، در کنار لوگوتایپی که امروز همه جا مورد استفاده قرار میدهیم، لطف کرد و به عنوان هدیه کارتی برای من طراحی کرد با طرح آسمان که آن را به بهانههای مختلف به بسیاری از دوستانم هدیه دادهام. امسال نرگس رحمانی، دوست عزیزم، تصویر زیبایی را طراحی کرد و به من هدیه داد که آن را خیلی دوست دارم. حاصل لطف او، کارتی است که امسال، در سمینار مذاکره، در کنار سایر اسناد و محتوایی که به شرکتکنندگان ارائه میکنیم، تقدیم خواهیم کرد. برخی هدیهها برای همیشه جایی را در زندگی انسان به خودشان اختصاص میدهند. این کار هم برای من، نمونهای از آنهاست.
ما فقط زمانی به اشتباهات کوچک خود اعتراف میکنیم که بخواهیم دیگران را متقاعد کنیم که اشتباهات بزرگی نداشته ایم… (روشه فوکو) بحث مرتبط: درباره اعتراف به اشتباهات
این روزها این شعر #هوشنگ ابتهاج را زیاد میخوانم و زیاد گوش میدهم. علیرضا قربانی به زیبایی آن را خوانده است: چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن که دشت آسمان دریای آتش گشته از گردم شرار انگیز و طوفانی هوایی در من افتاده است، که همچون حلقه آتش در این گرداب می گردم… بعضی شعرها، «ساخته» نمیشوند، «نازل» می شوند…
