سمینار پیامها در مذاکره، که حدود سه ماه، قسمت عمدهای از فعالیتهای گروه ما را به خودش اختصاص داده بود به پایان رسید. حدود یک سال بود که به برگزاری مراسمی برای نکوداشت شش دهه تلاش دکتر مسعود حیدری، برای توسعه و ترویج دانش مذاکره در ایران فکر میکردیم. برای ایشان برنامههای قدردانی زیادی برگزار شده. اما متاسفانه مانند بسیاری از فضاهای مشابه در کشورمان، عمدتاً کوشیدهاند از اعتبار ایشان و سایر بزرگان برای بازاریابی خدمات خود استفاده کنند. بالاخره تصمیم گرفتیم، سمینار سالانهی خودمان را برگزار کنیم و به هیچ کس هم نگوییم که دکتر حیدری خواهند آمد و سپس در روز سمینار برای ایشان مراسم نکوداشت برگزار کنیم. این بود که کمتر از یک هفته قبل از شروع سمینار، کسانی که ثبت نام کرده بودند از طریق ایمیل مطلع شدند که ایشان در برنامه حضور دارند. سمینار سه بخش اصلی آموزشی داشت که بخش اول آن، به قدردانی از زحمات دکتر حیدری اختصاص داده شده و از تمبر اختصاصی ایشان، رونمایی شد. ایشان همچنین در شروع سمینار، ضمن مروری بر مفاهیم پایهای مذاکره، از وضعیتی که امروز در مذاکرات بینالمللی کشور وجود دارد ابراز رضایت نموده و گفتند که امروز، به آینده خوشبینتر از همیشه هستم. برای من، سمینار پس از پایان تقدیر از ایشان، عملاً تمام شد و آرزویی که مدتها با خودم به آن فکر میکردم عملی شد. اگر چه، برنامهی رسمی و ظاهری سمینار پنج ساعت دیگر هم ادامه پیدا کرد. خوشحالی مهم دیگر این بود که بسیاری از دوستان خوبم را که همیشه در …
مذاکره
در ایران، به ندرت ثروتمندان موفقی را پیدا میکنی که از دیدنشان احساس خیلی خوبی داشته باشی. در دلت بگویی اگر کسی باید موفق باشد، این حق توست. بتوانی پای حرفشان بنشینی و در لابهلای گفتههایشان، انواع ایدهها و فکرها و نکتههای مختلف در ذهنت جرقه بزند. ناصر واثقی، از این گروه افراد است. به لطف دوست عزیزم، دکتر علیرضا شیری، فرصتی دست داد تا خدمت ناصر واثقی باشیم. خوشحالم که فایلهای رادیو مذاکره را گوش داده بود و من را میشناخت. من هم از او زیاد شنیده بودم. بلافاصله پس از ورود به دفترش، گفتگو آغاز شد و از همه جا حرف زدیم. با وجودی که نخستین بار بود فرصت داشتم با او گفتگو کنم، فضای گفتگو بسیار ساده و صمیمی بود. ناصر واثقی از معدود بازماندههای انگشتشمار برنامه آموزش مدیریت دانشگاه هاروارد در ایران است. او پروژههای بزرگی را طراحی و مدیریت کرده که از جمله آنها میتوان به شهر آفتاب کیش، اشاره کرد. اما حرفهای او در این گفتگو، فراتر از چند پروژهی گردشگری است. علیرضا شیری، کمی با تاخیر به جمع ما ملحق شد و خوشبختانه در قسمت زیادی از گفتگو، همراه ما بود. حاصل این گفتگوی دوستانه و لذتبخش و آموزنده، طولانیترین فایل تاریخ رادیو مذاکره شد! دو ساعت و نیم گفتگو. امیدوارم همانقدر که من از این گفتگو آموختم، شنوندگان این فایل هم بیاموزند و همچنین امیدوارم آن اقلیتی که به محض اینکه با انگشت جایی را نشان میدهیم غرق ابعاد انگشت و ناخن میشوند و دیدن منظرهی زیبایی را که کمی آنسوتر است …
فایل جدید رادیو مذاکره را با دکتر علیرضا فیض بخش ضبط کردهایم. ایشان بدون شک جزو مطرحترین برندهای حوزه کارآفرینی در کشور هستند. موضوع گفتگو آموزش مدیریت در ایران است. ایشان در دانشگاه صنعتی شریف، در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، استاد بنده بودهاند و هنوز هم دانشجویی ایشان از افتخارات من است. راجع به این استاد بزرگوارم، قبلاً مطلبی نوشته بودم تحت عنوان: لبخند و کاغذ و بسکتبال. از لطفهای بزرگ ایشان، توجه همیشگی به دانشجویان است. وقتی تماس گرفتم و خواهش کردم که خدمتشان باشم، به من گفتند فردا بین کلاست بیا. با هم حرف میزنیم و حاصل این گفتگو، چیزی است که امروز میشنوید.
این گزارش طولانی و کاملاً شخصی است. شاید برای خیلی از مراجعان این سایت، جذابیت نداشته باشد. اما از طرفی دوستان زیادی را در اینجا دارم که ساکنان همیشگی این خانه هستند و به عنوان یکی از «همخانهها»، دوست دارم و حتی احساس وظیفه میکنم که گاهی برای این دوستانم، از زندگی شخصیام تعریف کنم. حدود ده سال است که به صورت حرفهای معلمی میکنم. میگویم حرفهای. چون قبل از آن هم، از چهارم دبستان، وقتی معلمهای پنجم نمیآمدند، من سر کلاس بچهها میرفتم و برای آنها، حرف میزدم و معمولاً هم معماهای ریاضی حل میکردم. این روزها، شکل سنتی معلمی خستهام میکند. یک حرف ثابت را باید بارها و بارها بگویی و تعریف کنی. دانشجویانی که میآیند و میروند و تو همچنان در همانجا میمانی تا حرفهایی را که برای گروه قبلی گفتی، برای دیگران هم تعریف کنی. نمیگویم کار بدی است. بسیاری از کارها، تکرار یک روند ثابت هستند و اگر بخواهیم این را ایراد کار فرض کنیم، باید همه در خانه بمانند و سر کار نروند. اما شاید برای من، که سالهاست، همزمان درگیر خواندن و کار کردن هستم. روزانه بیش از هشت ساعت با سازمانها و شرکتها درگیرم و بعدش هم حدود همین زمان را برای مطالعه و یادگیری خودم میگذارم، اینکه حرفهایی را بزنم که قبلاً هم گفتهام، حس بدی برایم ایجاد کرده. اضافه کنید به این دغدغه، فضای تنگ و تلخ آموزشی کشور را. همیشه گفتهام و هنوز هم تاکید دارم که آموزش، باید با پول رابطه دوستانهای داشته باشد. مدرسها باید پول بگیرند. …
فایل جدید رادیو مذاکره، برای من با همه فایلهای قبل از آن فرق دارد. بدون برنامه ریزی ضبط شد. در مسیر حرکت از تهران به سمت شمال، در جاده چالوس، مثل همیشه روبروی فروشگاه دهاتی متوقف شدیم تا بستنی و ماست و … بخریم. سالها بود که این نوع خریدها را همیشه از «دهاتی» انجام میدادم. چون آنجا را بیشتر یک مجموعه فرهنگی میدیدم. در سالهای گذشته، بارها در کنار خریدهایمان، در کیسهی ماست و بستنی، کتاب انداخته بودند و رفتارهای پخته و هوشمندانه این مجموعه را در تلاطمهای سالهای اخیر کشور دیده بودم. محمدرضا پوراکبر (سمت راست تصویر)، یکی از دوستان و دانشجویانم را آنجا دیدم و متوجه شدم که پنج سال است مدیریت پروژه توسعه مجموعه دهاتی را به عهده گرفته. از او تقاضا کردم که با هم یک فایل رادیو مذاکره ضبط کنیم و او پیشنهاد داد که این کار را با حضور ایزد پلخوابی، مالک و بنیانگذار فروشگاه دهاتی (در میانه تصویر) انجام دهیم. کاش میشد تمام آن چند ساعت حرف آنجا را ضبط کنیم. کاش میشد اگر حرفها را ضبط کردیم، می توانستیم منتشر کنیم. اما به هر حال، یک ساعت از آن گفتگو را برای شما به عنوان سوغات سفر آوردهام. این فایل رادیو مذاکره، اولین فایلی است که من به دلیل اینکه گریهام گرفت نتوانستم آن را درست به پایان برسانم. امیدوارم در آینده فرصتی دست دهد و آن را تکمیل کنم. این فایل را نمیتوان در زمانهای بیحوصلگی گوش داد. بگذارید شبی، نیمه شبی، زمان خلوتی، وقتی از شلوغی دود و آهن …
رادیو مذاکره: گفتگو با محمدرضا محسنی مدیر پیک برتر
در این فایل رادیو مذاکره، این بار با محمدرضا محسنی، مدیر و بنیان گذار «پیک برتر» صحبت کردهایم. مجلههای «سیب سبز» و «زندگی ایدهآل» هم در مجموعه ایشان منتشر میشوند. او که متولد ۱۳۵۶ است و کار را از همان دوران کودکی آغاز کرده است، امروز در مجموعههای تحت مدیریت خود بیش از ۱۷۰۰ نفر کارمند را مدیریت میکند. مجموعهای که تعداد جایگزینی و گردش نیروی انسانی در آن، کمتر از ۱٪ است. با توجه به میانگین این صنعت، ده برابر این عدد هم به سادگی قابل قبول بود! قطعاً نگاه ایشان به کار و کارآفرینی میتواند برای ما بسیار آموزنده باشد. این فایل رادیو مذاکره را میتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید: لینک دانلود فایل صوتی رادیو مذاکره – گفتگوی محمدرضا شعبانعلی و محمدرضا محسنی درباره کارآفرینی
سالاد کلمات: تاثیر منفی واژههای مبهم در عملکرد مدیران
از این به بعد، نوشتههایی در خصوص مباحث عمومی مدیریت در سایت تحلیلی خبری عصر ایران منتشر میکنم که «سالاد کلمات» نخستین نوشته از این سری است. متن این نوشتهها را در روزنوشتهها نیز بازنشر میکنیم: احتمالاً شما هم کارهای تیمی بینتیجه یا بدنتیجه را تجربه کردهاید؟ ناهماهنگیها و سوء برداشتها و از زیر کار در رفتنها، یکی از مهمترین ویژگیهای این نوع کار هستند. هارولد کونتز زمانی به شوخی نوشته بود: «زرافه، اسبی است که توسط یک کار تیمی تولید شده است!». عصرایران – همان طور که پیشتر وعده داده بودیم ، از این پس ، سلسله بحث های مدیریتی را در عصرایران به طور منظم پی خواهیم گرفت ، چه آن که معتقدیم یکی از بزرگ ترین مشکلات در کشور ما ، ضعف مدیریت است و بر آنیم که مدیریت ، علاوه بر آن که واجد جنبه های شخصی و ذاتی است ، قابل آموزش ،تمرین و تبدیل توانمندی های نهفته به قدرت اجرایی است. در این بخش، سعی مان بر این است که به عنوان یک رسانه و به امید ارتقای سطح دانش مدیریتی در کشور، آموزه های روز مدیریتی را به زبانی ساده و دور از تکلّف طرح کنیم. آنچه می خوانید ،اثر محمد رضا شعبانعلی ، استاد مذاکره و مدیریت است که برای عصرایران نوشته شده است. منتظر مباحث بعدی مدیریت در عصرایران باشید. *** آیا شما هم جلسههای مدیریتی بیخاصیت را تجربه کردهاید؟ جلساتی که چند ساعت وقت میگیرند اما وقتی بیرون میآیید و میخواهید برای همکاران خلاصهی جلسه را تعریف کنید میبینید که …
رادیو مذاکره: گفتگو با امیر تقوی درباره استیو جابز
قبلاً با امیر تقوی، در یکی از فایلهای رادیو مذاکره، در مورد ارزش آفرینی در محیط کسب و کار صحبت کردیم که آن گفتگو، یکی از چالشی ترین گفتگوهای رادیو مذاکره تا کنون بوده است. امیر تقوی در حوزه تکنولوژی و مخابرات فعالیت میکند. طبیعی است که استیو جابز، یکی از علائق اصلی این صنف است. صادقانه باید اعتراف کنم که با وجودی که من شدیداً از علاقمندان استیو جابز بوده و هستم و شاید از حدود سال ۸۲ یا ۸۳، در خصوص استراتژی های او و اپل در کلاسهایم صحبت میکردم، پس از درگذشت او، به دلیل اینکه به نظر میآمد صحبت کردن در مورد استیو جابز به یک «مد مدیریتی» تبدیل شده، مدتی برای گفتگو درباره استیو جابز تردید داشتیم. شاید اکنون که آن تب کمرنگ شده، فرصت خوبی برای بازاندیشی در مورد افکار او باشد. با امیر تقوی درباره استیو جابز حرف زدیم و ضبط کردیم. امیدوارم که این گفتگو برای شما جذاب و مفید باشد. مفهوم اصلی که در این فایل مورد بررسی قرار گرفته است، «مدل ذهنی استیو جابز» است. به عبارت دیگر، به جای «رفتار»، تلاش کردهایم نحوه فکر کردن او را بررسی کنیم و ببینیم که چه بخشهایی از این مدل ذهنی، در فضای اقتصادی کسب و کار ایران، میتواند الهام بخش باشد. .لینک دانلود فایل صوتی رادیو مذاکره – گفتگوی محمدرضا شعبانعلی و امیر تقوی درباره استیو جابز
رادیو مذاکره: حمید محمودزاده و تبلیغات اینترنتی و ایمیل مارکتینگ
در فایل جدید رادیو مذاکره با حمید محمودزاده درباره تبلیغات اینترنتی و ایمیل مارکتینگ صحبت کردهام. حمید محمودزاده از فعالان قدیمی وب در ایران است و با بسیاری از کسب و کارهای بزرگ اینترنتی ایران، رابطه بسیار نزدیک دارد. سابقه طولانی در طراحی کمپین تبلیغاتی و همینطور ارائهی خدمات متعدد در حوزه آنلاین، از طراحی سایت شرکتهای بزرگ و بانکها تا عرضه خدمات ارسال پیامک و CRM آنلاین و ارائهی سرویسهای ایمیل مارکتینگ، تنها بخشی از فعالیتهای اوست. شاید برای بسیاری از ما که فعالیتهای کوچک خانگی داریم یا در سطح شرکتهای کوچک و متوسط فعالیت میکنیم و بودجههای چند ده میلیونی ماهیانه برای تبلیغات آنلاین نداریم، فرصتی دست ندهد تا از آموزشهای کسانی مثل او استفاده کنیم. او تمام تلاشش را کرد تا در حدود ۹۰ دقیقه، آنچه را که از این فضا لازم بود برای ما تعریف کند. امیدوارم این فایل جدید رادیو مذاکره برای شما هم جذاب باشد. برای دانلود این مجموعه از فایلهای صوتی رادیو مذاکره میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید: لینک دانلود قسمت اول این برنامه رادیو مذاکره – تبلیغات اینترنتی و ایمیل مارکتینگ لینک دانلود قسمت دوم این برنامه از رادیو مذاکره -تبلیغات اینترنتی و ایمیل مارکتینگ
مقدمه اول: این نوشته را به «بهانه» رادیو مذاکره، و در واقع نامربوط به رادیو یا مذاکره، برای دوستان نزدیکم نوشتهام. آنهایی که اینجا را نه یک وبلاگ یا یک سایت، که خانهی خود میدانند. آنهایی که ماهها و سالهاست به اینجا – یا خانهی قدیمی من که امروز درش را مسدود کردهاند! – سر میزدند و میزنند و خودشان را نه مخاطبان نوشتهها، بلکه دوست نویسندهی آنها میدانند. بر این باور هستم که اگر کسی کمتر از ۴۰ یا ۵۰ نوشته از من خوانده باشد، هنوز «دوست» نیست و «مخاطب» است. شاید برای آن «مخاطبان عزیز» که امیدوارم روزی «دوست» هم باشند، این نوشته، شروع خوبی برای ورود به فضای این خانه نباشد. مقدمه دوم: مدتهاست سرفصلی به نام «دل نوشتهها» در قسمت «روزنوشتهها» وجود دارد. هر وقت موضوعی را نمیشد در هیچ سرفصل دیگری جا داد، آن را به عنوان دلنوشته طبقهبندی میکردم. اما این نوشته، یکی از معدود «دل نوشته»های واقعی است. مقدمه سوم: آنچه امروز مینویسم تابع حرفها و رویدادهای این هفتههای اخیر، در سایت یا در شبکه های اجتماعی یا در جلسات حضوری یا مذاکره های کاری و هیچ چیز دیگر نیست. حرفهایی است که شاید بیشتر از دو سال است در ذهنم مانده و باید جایی آنها را مینوشتم. به همان تعبیر زیبای شاندل. نه برای اینکه آنها را به خاطر بسپارم. بلکه برای آنکه به فراموشی سپرده شوند و رهایم کنند. مقدمه چهارم: شاید چند مورد از کامنتها که در چند ماه اخیر در مورد فایلهای رادیو مذاکره دریافت شده «بهانه ای» باشد …
