بعد از انتشار فایل صوتی مدیریت توجه، قرار شد که به تدریج بحث در مورد جزئیات مرتبط با مدیریت توجه و اقتصاد توجه را ادامه بدهیم. بعضی دوستان، بحثها و دغدغهها و سوالات خودشان را در زیر مطلبی که به همین منظور تنظیم شده بود، نوشتهاند و امیدوارم اگر دوستان عزیز دیگرم هم، بحث و صحبتی دارند آنجا (یا اینجا) بنویسند تا بتوانیم بیشتر و بهتر در مورد آن صحبت کنیم. در قسمت اول بحث در مورد مدیریت توجه، به لطف و پیشنهاد مهدی بازیار عزیز، یک تقسیم بندی تحت عنوان چالشهای درونی و بیرونی مدیریت توجه مطرح شد که هم در آن نوشته مورد اشاره قرار گرفت و هم میتواند به عنوان چارچوبی برای شفافتر کردن بحث و گفتگوها، در ادامه مورد استفاده قرار بگیرد. دوست خوبم مَرِضا (که محمدرضا زمانی هست و چون […]
دسته بندی: گفتگو با دوستان
کشتی یا قلعه؟ ادامهی بحث شاگردی کردن
پیش نوشت: این کامنت رو در ابتدا، برای سمیرا کرمی راد در زیر بحث شاگردی کردن نوشتم. اما احساس کردم اینجا بنویسم احتمال داره بیشتر خونده بشه. سمیرا جان. مطمئن هستم که این چیزهایی رو که الان مینویسم تو میدونی و میفهمی. در واقع برای تو نمینویسم. اما مناسبترین جایی که برای نوشتنش به ذهنم میرسه اینجا زیر حرفهای توست: فکر میکنم واضحه که من (با همهی اون چیزی که در طول سالها نوشتهام و همهی کارهایی که انجام دادهام و هزینههای آشکار و پنهانی که دادهام و الان هم در حال پرداختش هستم) هیچ شکلی از “بردگی فکری و رفتاری” رو توصیه نمیکنم. اما حرفم اینه که تعداد تیرهایی که برای پرتاب کردن برای ایجاد تحول داریم محدوده. شاید تمام زندگی دو یا سه بار فرصت چنین پرتابی وجود داشته باشه. اگر زود شروع […]
مدیریت توجه (۱): بحث چالشهای درونی و بیرونی در مدیریت توجه
پیش نوشت یک: قرار بود که بحثهای جانبی مرتبط با فایل آموزشی مدیریت و اقتصاد توجه را در قالب تعدادی مطلب مستقل، مورد بررسی قرار بدهیم. بخشی از نکات را دوستان عزیزم در اینجا مطرح کردهاند و احتمالاً نکات و موارد دیگری هم به آن افزوده خواهد شد. فقط با توجه به تنوع و گستردگی مطالب مطرح شده، مجبور خواهم بود که آنها را به بخشهای بسیار کوچکتر تقسیم کنم تا هر بتوانیم در مورد هر کدام در قالب یک نوشته بحث کنیم. پیش نوشت دو: مهدی بازیار عزیز، نکات مهم و متعددی رو مطرح کرده بودند که هر کدام را میشود به صورت مستقل و جداگانه مورد بحث قرار داد. این مطلب را در ادامهی نکته دوم مطرح شده توسط مهدی بازیار مینویسم: مورد ۲: در فایل شماره ۷ به چالش های درونی مدیریت […]
آیا اقتصاد جهانی یک سیستم پیچیده است؟
پیشنوشت: آنچه اینجا میخوانید، ادامهی یک سلسله بحث نسبتاً طولانی است. بنابراین بدون خواندن نکاتی در مورد زندگی موریانهها و سپس توضیحات اولیهی من در مورد سیستم های پیچیده و سپس یک کامنت طولانی از سجاد سلیمانی و سپس پاسخ من به سوال اولی که در آن کامنت مطرح شده، احتمالاً ارتباط برقرار کردن با آنچه در ادامه میآید، یا ساده نیست و یا ممکن است برداشتهای نادرست و سطحی ایجاد کند. پیش نوشت دو: سوال دوم مطرح شده در آن کامنت را بدون تغییر یا ویرایش در اینجا میآورم: دو) کاملا واقفم که بحثِ شناخت عمیق تا پیش نیاید، نمی توان آن را به سایر سیستم ها تعمیم داد و آن ها را فهمید یا تحلیل کرد. اما داشتن سوالاتی در ذهن می تواند در مسیر شناخت، کمک شایانی به ما بکند. برای نمونه، […]
ادامه قصه زندگی موریانه ها و سیستم های پیچیده (درباره توانمندی استقرا)
پیش نوشت یک: یک بار مطلب کوتاهی دربارهی زندگی موریانهها نوشته بودم و سجاد سلیمانی پیشنهاد داده بود که کمی بیشتر در موردش بنویسم و من هم اطاعت کردم و نوشتم و فرصتی دست داد تا به بهانهی آن، به صورت بسیار مقدماتی به بحث پیچیدگی بپردازم. سجاد لطف کرد و کامنتی طولانی گذاشت و چند نکتهی دیگر را مطرح کرد و من هم ترغیب شدم تا ادامهی آن بحث را بنویسم. این که میگویم لطف کرد، یک تعارف نیست. گاهی اوقات – خصوصاً در بحثهای پیچیده و بی سر و ته – طبقه بندی برداشتها در قالب نتیجه گیری یا نکته یا سوال، میتواند کمک زیادی برای نظم دادن به ذهن باشد. بی سر و ته را با بار معنای منفی به کار نمیبرم. بلکه برای من در اینجا بیشتر معنای اهمیت و بزرگ […]
برای سجاد سلیمانی: درباره زندگی موریانه ها و سیستم های پیچیده
به بهانهی عکسی از خانه موریانه ها، مطلبی بسیار کوتاه درباره زندگی موریانه ها نوشته بودم و در آنجا در پاسخ به سجاد سلیمانی عزیز، گفته بودم که کمی بیشتر (و البته همچنان کوتاه) درباره زندگی موریانه ها و انواع موریانه ها بنویسم. قبلاً هم توضیح دادهام که پست نوشتن خطاب به یک فرد مشخص را دوست دارم. معنای این نوع نگارش، آن نیست که مطلب محدود یا متعلق به فرد خاصی است و یا دیگران نباید آن را بخوانند یا اگر بخوانند برایشان جذاب یا مفید نیست. بلکه، در نوشتن برای یک مخاطب مشخص، چون دغدغههای او و سابقهی او را میدانی، میتوانی در مورد انتخاب مثالها، توضیحات و حتی تکرار مطالب یا مثالها یا اشارهها، تصمیم بهتری بگیری. اصل ماجرا درباره زندگی موریانه ها: سجاد عزیز. موریانه ها یکی از میلیونها و میلیاردها […]
برای نیلوفر: درباره ضرب المثلها و چیزهای نامربوط دیگر
پیش نوشت: آنچه میخوانید، یک نامهی شخصی است. در جواب کامنت نیلوفر. نوشتن برای یک نفر در مقایسه با نوشتن برای چند هزار نفر، خوبیهای زیادی دارد. مهمترین خوبی آن در این است که میتوانی بیربط بنویسی. بدون ساختار. بدون مقدمه و نتیجه. حتی بدون پیام مشخص. کاری که هنگام نوشتن برای جمعی از مخاطبان، نه امکان پذیر است و نه توجیه پذیر. ضمناً برای یک نفر، میتوانی حرف تکراری هم بزنی. در حالی که برای گروهی از مخاطبان، این کار سختتر و نپذیرفتنیتر است. بگذریم. کامنت نیلوفر: بنظر من ،ایده خوبیه که در مورد فال بنویسی. خواهش میکنم در مورد ضرب المثل های فارسی هم ،البته اگه جزو دغدغه هات هستن، مطلبی بنویسی. فکر میکنم تعداد زیادی از ضرب المثل های فارسی از نظر عقلانی، بینشی و کارکردی، ایرادهای جدی بهشون وارده. تعدادی هم کلا […]
برای چه و برای که مینویسم؟ (در جواب یک بچه محل!)
پیش نوشت صفر: خیلی از ما در روزنوشتهها، با پسوند و پیشوند و شیوههای مختلف، میکوشیم نام خودمان را از دیگران متمایز کنیم تا دیگران راحتتر بتوانند ما را تشخیص دهند و با بقیهی دوستان اشتباه نگیرند. محمدها و علیها و ساراها و الهامها و مریمها، بیشتر از بقیه این مشکل را دارند. محمد (بچه محل) هم، یکی از دوستان خوب من است که در یکی از نخستین بحثهایش، به هم محلی بودن مان اشاره کرد و بعد از آن، همیشه با محمد (بچه محل)، نوشت و خواندیم و صحبت کردیم. آنچه اینجا مینویسم، پاسخی به نکتهای است که محمد (بچه محل) در اینجا نوشته بود. بخشی از صورت سوال را اینجا دوباره نقل میکنم: اصلی ترین و اولویت دارترین فعالیت شما که دوست دارید از طریق وب آموخته های مرتبط با آن را منتشر […]
آخرین دیدگاه