پیشنوشت ۱: مصطفی یک کامنت زیر بحث فروشگاه روستایی نوشته بود دربارهٔ فروش تکمحصولی. برای من خیلی جالب بود که ذهن مصطفی از نظر آنالوژی اونقدر قوی بود که این دو بحث رو مشابه (یا مربوط) در نظر بگیره. در حالی که ظاهرشون کمی متفاوته. اول خواستم زیر کامنت مصطفی جواب بدم، اما دیدم طولانی میشه و خوندنش سخته. ضمن اینکه شاید بعدها کسی خواست زیر این بحث کامنتی بذاره. همونطور که امروز مصطفی زیر بحث روستایی کامنت گذاشت. اینه که تصمیم گرفتم جوابم رو جدا بنویسم. پیشنوشت ۲: من این بحث رو با مثالی که به حرف مصطفی مربوطه پیش میبرم، اما این رو میشه دربارهٔ هر نوع فروش تک محصولی هم (با اندکی تغییر) مطرح کرد. مقدمه مصطفی. بهنظرم اینکه تو – حداقل فعلاً – قصد داری تنوع مدل نداشته باشی، و صرفاً روی یه محصول، یه مدل و …
گفتگو با دوستان
آینده شغل سئو در دوران هوش مصنوعی | چند نکته و پیشنهاد
میثم راهپیما زیر نوشتهٔ (ناقصِ) وبلاگنویسی در عصر هوش مصنوعی بحث سئو و آینده شغل سئو رو مطرح کرده بود؛ موضوعی که همهٔ کسانی که بهشکل حرفهای سئو رو دنبال میکنن بهش فکر میکنن و همفکری دربارهٔ اون، هم جذاب و آموزنده است و هم – لااقل برای متخصصان سئو – ضروری. برای اینکه فضای زیر اون بحث به موضوعات دیگه کشیده نشه، جواب خودم رو به کامنت میثم در اینجا مینویسم. اما لطفاً اون رو در حد یک کامنت بخونید و در همین حد ازش انتظار داشته باشید و نه یک پست وبلاگی (چون فقط دارم سریع و سرسری در چند دقیقه یه چیزی تایپ میکنم و مینویسم. این نوشته یک متن تحلیلی نیست). سعی میکنم حرفهام رو شمارهگذاری کنم و در قالب گزارههای کوتاه بنویسم. آینده شغل سئو در دوران هوش مصنوعی (مولد) ◼️ زمانی که سئو برای …
درباره ترامپ و زلنسکی | نوشتهای که نمیخواستم بنویسم
پیشنوشت دوست نداشتم دربارهٔ گفتگوهای ترامپ و زلنسکی چیزی بنویسم. به دو علت. علت اول این که یک قانون مرتبه دوم دارم که بر اساس آن هر وقت موضوعی بیش از حد داغ و رایج میشود، تا حد امکان در موردش ننویسم. چون دوست ندارم تلقی شود که در پی موجسواری روی موضوعات هستم. آنقدر حرف نگفته و نوشتهٔ نانوشته دارم، و آنقدر قولهای انجام نداده به خوانندگان روزنوشته و متمم دارم، که فرصتی برای این موجسواریها و نیز نیازی به آنها وجود ندارد. همین که هنر کنم و حرفهای نیمهکاره و وعدههای عملنکرده را محقق کنم، کافی است. علت دوم هم این که بسیاری از کسانی که در زمینهٔ مذاکره کار میکنند و کلاس و درس و کتابی دارند، صحنه به صحنه و حتی فریم به فریم این گفتگو را به عنوان کیس مذاکره جویدهاند. در حالی که باور …
پیشنوشت: این مطلب زیرمجموعهٔ گفتگو با دوستان محسوب میشود. حرفهایی که در پاسخ به صحبتها، نظرات، سوالها و تحلیلهای دوستانم مینویسم. میلاد زیر مطلبی که دربارهٔ ایلان ماسک و کاهش کارآمدی دولت نوشته بودم، کامنتی نوشته بود که میشد همانجا جواب داد. اما دیدم فرصت خوبی است که آن کامنت را به بهانه کنم دربارهٔ چند نکته حرف بزنیم. هم میلاد مخاطب خوبی است و هم صورتبندی مسئله را جوری انجام داده که به اندازهٔ کافی جا برای حرف زدن من باز کرده است (میلاد. ممنونم). این بحث در نهایت قرار است به حرفهایی دربارهٔ نسیم طالب برسد. به همین علت، عنوان «نسیم طالب؛ شام خوب، صبحانهٔ بد» را برایش انتخاب کردهام. اما آنچه در ادامه میگویم به نسیم طالب محدود نیست. ترتیب موضوعاتی که مینویسم به این صورت خواهد بود: اختلافنظر میان اقتصاددانها ظرفیت اقتصاددانها در پیشبینی اقتصاد (و متغیرهای …
بعد از هفت سال | توضیح و گزارشی دربارهٔ محدودیت کامنتگذاری در روزنوشته
حدود هفت سال از زمانی که تصمیم گرفتم کامنتگذاری را در روزنوشته محدود کنم میگذرد. در این مدت، در مقاطع مختلف، هر جا فرصتی دست داده، دربارهٔ علت این تصمیم و نتایج آن حرف زدهام. اما بعد از اینکه نوذر صیفوری عزیز زیر بحث زندگی و کار در دنیای بی در و دربان به این نکته اشاره کرد، به نظرم رسید که فرصت خوبی است تا یک بار دیگر جمعبندی خودم را از این تصمیم بیان کنم. قاعدتاً بخشی از این تصمیم کاملاً شخصی است و به ترجیحات من برمیگردد. اما از این جهت وقتتان را با گفتن آنها میگیرم که شاید نکات ریزی لابهلای این توضیحات به کار شما هم بیاید. [toggle title=”حرفهای نوذر (کلیک کنید)”] حین خوندن این مطلب یاد دروازه کامنت گذاری همینجا، یعنی رو نوشتهها افتادم. گذاشتن کامنت توی اکثر وبلاگها و شبکههای اجتماعی نه تنها …
برای مریم مرزبان | تفاوت بازی اقلیت، به بازی گرفتن سیستم و دستکاری در سیستم
نوع مطلب: گفتگو با دوستان توضیح: در پیامها و پیامکها (شماره ۱۴) توضیح داده بودم که یک بار سعی کردم از مینیبار هتل – که به گمان من قیمتهایش منصفانه نبود – چیزی نخرم. اما در عمل موفق نشدم. در تفکر سیستمی متمم هم جایی به این اشاره کردهام که آدمها گاهی فکر میکنند از دیگران نابغهترند و چیزهایی به ذهنشان میرسد که به ذهن بقیه نرسیده است. مریم مرزبان در زیر نوشتهٔ پیام و پیامک گفته بود که این دو تا حدی یکدیگر را تداعی میکنند (که از منظر شکست خوردن یک تقلا درست است). اما به هر حال میدانید که من – کاملاً خودخواهانه – لابهلای حرفهای بچهها دنبال بهانه میگردم تا حرفهای خودم را بزنم. این بار هم میخواهم به بهانهٔ حرفهای مریم به تفاوت این دو اشاره کنم. [toggle title=”حرفهای مریم (کلیک کنید)”] این روزها به صورت متمرکز …
گزار و گذار | دربارهٔ گزارش نویسی روزانه و چیزهای دیگر
نوع مطلب: گفتگو با دوستان توضیح اول: نوشتن این مطلب در ۲۳ آذر ماه ۱۴۰۱ شروع شده و – مثل خیلی از نوشتههای من – به تدریج کامل میشود. هر بار که چیزی به آن اضافه میکنم، تاریخش را تغییر میدهم تا بالاتر از سایر مطالب روزنوشته بیاید و راحتتر متوجه شوید که بهروز شده است. توضیح دوم: دوستان خوبم بهنام و هیوا زیر مطلبی که با عنوان استحاله کلمات نوشته بودم، موضوعاتی را مطرح کردند که در اینجا میخواهم دربارهشان کمی بیشتر بنویسم. ممکن است این موضوعات، دغدغهٔ بخشی از خوانندگان عزیز روزنوشته نباشد. با این حال، قالب «گفتگو با دوستان» طرح این حرفها را توجیهپذیر میکند. همهٔ مطالبی که تا کنون در قالب گفتگو با دوستان منتشر شدهاند (تا کنون بیش از هفتاد مطلب)، میتوانستند در یک گفتگوی رودررو یا در مکالمهای خصوصی و جمعی کوچکتر مطرح شوند. اما فرض …
مقدمهای بر مقدمهٔ چرا ملتها شکست میخورند | بخش دوم
دی ماه سال گذشته در پاسخ به پرسشی که مصطفی خودمانی عزیز مطرح کرده بود، مطلبی نوشتم با عنوان «مقدمهای بر مقدمهٔ کتاب چرا ملتها شکست میخورند.» در آن مطلب به سوال مصطفی پاسخ ندادم و صرفاً با اشاره به مباحثی که داگلاس نورث و چارلز تیلی مطرح میکنند، توضیح دادم که درک آقای احمد میدری از مفهوم «انحصار در حوزهٔ امنیت» دقیق نیست یا اگر هست، لااقل شکل بیانشان میتوانست بهتر باشد. کسانی مثل تیلی و نورث، انحصار در تأمین امنیت را نقد نمیکنند. قرار نیست تأمین امنیت، یک بازار باشد و سازمانها با هم بر سر امنیت ملت رقابت کنند. تأمین امنیت در کشورها معمولاً انحصاری است یا حداکثر در اختیار چند سازمان محدود است. مثلاً در آمریکا: FBI و CIA و DoD (سازمانهایی مثل NSA و DIA و NGA و … همگی زیرمجموعهٔ DoD هستند). موضوع این …
سفیدشویی به چه معناست و با یوفمیزم چه تفاوتی دارد؟
صحبتهای احمد در مطلبی که با عنوان رگولاتوری چیست؟ نوشتی، چند بار از اصطلاح «سفید شوئی» استفاده کرده بودی. میخواستم ازت بپرسم این اصطلاح چه فرقی با یوفمیزم داره؟ کمی که فکر کردم به نظرم رسید که یوفیمزم احتمالا عامتره و دایره شمول وسیعتری داره. به این صورت که حتی سفیدشوئی را هم زیر چتر خودش می گیره. اما سفیدشوئی صرفا شامل اون بخشی از یوفمیزم میشه که کارش تحریف واقعیته (یا چیزی شبیه به این) و خلاصه این که بار منفی داره. آیا این استدلال درسته و تو به همین خاطر یوفیمزم را تو این نوشته به کار نبردی؟ پاسخ من چقدر عالی که اینقدر به کلمات دقت داری و چقدر خوب که این واژهها رو کنار هم قرار دادی و مقایسه کردی. من برداشت و شناخت خودم رو از این کلمات مینویسم: یوفمیزم (Euphemism) یعنی این که …
کتاب نوت بوک ساراماگو | بهانهای برای یادآوری اهمیت نوشتن
نوع مطلب: گفتگو با دوستان توضیح این مطلب: شهرزاد در زیر مطلبِ «لحظهنگار – گزارش این روزها» نکتهای نوشته و سوالی مطرح کرده بود که تصمیم گرفتم آن را در قالب یک مطلب جداگانه بنویسم. توضیحاتم نسبتاً کوتاه است و میشد به شکل کامنت نوشت. اما ترجیح دادم مطلبی مستقل باشد، تا مخاطبهای ناآشناتر هم – که عادت یا حوصلهٔ خواندن کامنتها را ندارند – آن را بخوانند. [toggle title=”بخشی از حرفهای شهرزاد (کلیک کنید)”] محمدرضا، کتاب «نوت بوک» ازژوزه ساراماگو – که توی این لیست ازش نام بردی – رو دوست داشتی خودت؟ من نخوندمش و اسمش رو هم نشنیده بودم تا حالا. اما از اونجایی که دو کتاب دیگهٔ ساراماگو یعنی «کوری» و «همهٔ نامها» – که توی سالهای پیش به واسطهٔ خودت باهاشون آشنا شدم و خوندمشون – رو دوست داشتم و از خوندنشون لذت بردم، میخواستم ببینیم این کتابش به اسم نوت بوک هم …
