سهیل رضایی را چند سالی بود دوادور میشناختم. سالهای قبل کتابهای مختلف بنیاد فرهنگ و زندگی را خوانده بودم. بارها سر کلاسهایم در مورد ترجمه کتابهای بولن حرف زده بودم و اینکه «اسطورههای مردان» که توسط بنیاد فرهنگ و زندگی ترجمه و منتشر شده، از جمله معدود کتابهای فارسی روان در این حوزه است که خواندنش به اندازهی یک کتاب انگلیسی ساده است. چندباری سری به سایتهای او هم زدم. طراحی ساده و ظاهر بسیار تجاری مانع آن شد که بیشتر از چند ثانیه در آنها بمانم. سال گذشته در دفتر دکتر شیری او را دیدم. نیم ساعتی نشستیم و گفتگویی برقرار بود. برایم آدم جالبی آمد. اما نه خیلی! بعدها فهمیدم حس او به من، از این هم بدتر بوده! یک بار هم جایی از او حرف بود و یکی گفت؟ «سهیل رضایی؟ پدرسوخته! […]
دسته بندی: دل نوشته ها
موفقیت: آرزو یا خواسته؟
زمان تحویل سال برایم پیامک زده: «سلام. سر سفره هفت سین کنار خانواده دعای تحویل سال میخواندیم. گفتم از شما بخواهم توصیهای برای موفقیت من در سال جدید داشته باشید». برایش نوشتم: «سلام. امسال در تراکم کارها فرصت نکردم سفرهی هفت سین بخرم و الان هم کنار خانوادهام نیستم». چیزی که نوشتم به معنای شکایت نیست. من از زندگیم بسیار راضیم. از اینکه فرصتی ندارم تا پای تلویزیون بنشینم و طنزهای سطحی مجریان و خندههای مصنوعی آنها را ببینم خوشحالم. از اینکه شاید پدر و مادرم را یکی دو روز با تاخیر میبینم، اما نگاهشان – به جای تحقیر یا شرم یا آرزو – سرشار از رضایت است، عمیقا خوشحالم. از اینکه میتوانم برای آنها از فرصتها و شادیهایی که در زندگی در این کشور وجود دارد بگویم خوشحالم تا اینکه مجبور باشم هزار توجیه […]
اگر گرافیست بودم…
داشتم طرح روی جلد نیویورکر را (مربوط به حدود ۳۵ سال قبل) میدیدم. طرحی با عنوان: «دنیا از خیابان نهم…». ذهنیت جغرافیایی محدود ساکنان منهتن را به نمایش گذاشته است. آنها که فراتر از خیابان نهم، فقط خیابان دهم را میبینند! در افقهای دوردست چند ایالت را بسیار «ریز» میبینند و در آن سوی اقیانوسها هم تنها سه کشور: «چین. ژاپن و روسیه». اگر گرافیست بودم، با وجودی که «خلاقیت» در میان آنها یک «ارزش» است، اما من، این ایده را دهها بار تقلید میکردم: با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان یک دانشمند […]
در مکتب «کلاه قرمزی»
امروز فرصتی دست داد تا به دیدن شاهین شاکری و ندامفاخری دوستان خوب و قدیمیام بروم. بعد از سالها، نشستیم و کلاه قرمزی دیدیم. احساس خوبی داشتم. اینکه رسانهی ملی ما میتواند برای چند دقیقه ما را با لبخند و بدون حس نفرت روبروی خود بنشاند، احساس خوبی است. کلاه قرمزی درسهای بزرگی برای من داشت: مجموعه کلاهقرمزی، معنای واقعی «بومی سازی» است. این روزها بومی سازی را به دو معنای عجیب به کار میبریم. اولین کاربرد بومی سازی وقتی است که یک دانش یا یک ابزار را نمیفهمیم و چون نمیفهمیم موضوع را آنقدر ساده میکنیم و تغییر میدهیم تا به سطح فکری ما نازل شود! سپس میگوییم بومی شد! دومین کاربرد بومی سازی، تحمیل سلیقههای شخصی به فضای رسانهای به اسم بومی سازی است. در عین حال همه میدانیم که معنای واقعی بومی […]
نامه ای به یک دوست کارآفرین!
سالها پیش با مدیر یک شرکت خصوصی کوچک دوست بودم. هر شنبه صبح، با هم قهوهای میخوردیم و از آینده آن شرکت حرف میزدیم. آن شرکت امروز به یک مجموعهی بزرگ اقتصادی تبدیل شده است. در روزهای پایانی اسفند امسال، قدیمی ترین کارمندهایش پیش من آمدند و گفتند: محمدرضا. تو میتوانی با او حرف بزنی؟ او حرف ما رو گوش نمیده و سپس تمام ماجرا را گفتند. از اشتباههای ماههای اخیر. پولهایی که از دست رفت. امتیازهای بیهودهای که داده شد و سازمانی که از بیرون سالم و از درون آمادهی فروپاشی است. بچهها میگفتند که او میگوید: «من شرکت را به اینجا رساندهام. میدانم در آینده هم آن باید به کجا برسد!» به دوست کارآفرینم زنگ زدم و خواهش کردم فرصتی در نظر بگیرد تا در دفتر کارش با هم قهوهای بنوشیم و راجع […]
سالی که گذشت: سال مذاکره
سال ۹۲ هم به پایان رسید. مثل همهی سالهای قبل که آمدند و رفتند. و مثل همهی سالهای بعد که خواهند آمد و نخواهند ماند. شاید این سال را بتوان سال مذاکره نامید. چرا که یکی از تاثیرگذارترین رویدادهای امسال، مذاکرهی ایران و جهان غرب بود. آنچه در اینجا میخوانید مرور یک دانشجوی کمسواد حوزهی مذاکره است بر آنچه گذشت. امیدوارم این نوشته بیش از آنکه زیر تیغ جراحی منطق منفعت اندیش، سلاخی شود، دعوتی باشد برای اندیشیدن. مهم نیست که حاصل این اندیشیدن، موافق این نوشتهها باشد یا مخالف آن. برای فردی چون من که به دور از دنیای سیاست است، طبیعی است که تحلیل «علت و انگیزهی رویدادها» ساده نیست و من هم قصد ندارم در این خصوص بنویسم. اما در مورد «تبعات رویدادها» میتوان نوشت. ترکیب سلیقه و تجربه و خواستهها و […]
قمار کبوترباز
کبوترباز بود. تمام روز را سر به آسمان میکرد. رو به سوی نقطههای کوچک متحرکی که دور از او، اما برای او بر روی آسمان میچرخیدند. پرسیدم: راز این بازی در چیست؟ گفت: این بازی نیست. قمار است. کبوتر را میگیری. بالهایش را یک به یک قیچی میکنی تا نتواند بلند پرواز کند. دور نپرد. عادت کند به قفسی که ساختهای برایش. اما کبوتر در قفس، کبوتر نیست. روزی بال درخواهد آورد. روزی باید قفس را باز کنی. تا بپرد. بالا برود و بالاتر. اینجاست که نمیدانی کبوتر بازمیگردد یا نه. مینشینی و نگاه میکنی. آرام و با حوصله. شاید برود. بر پشت بام دیگری بنشیند و دیگر هرگز بازنگردد. شاید هم بازگردد. زود زود. دوباره روی دیوار تو بنشیند. این قمار اصلی کبوترباز است. ورنه، کبوتر در قفس، کبوتر نیست. با متمم:ترجمه ماشینی از […]
همکاری ایرانیها با گروه تروریستی جیشالعدل
علیرضا نخجوانی در فیس بوک خودش مطلبی را در خصوص اعتراضهایی که به گروگانگیری سربازان ایرانی و تلاش گسترده و عمیق(!) فعالان مجازی در آزادسازی آنها، نوشته بود که احساس خوبی به من داد و برایم تداعی کنندهی نوشتهای شد که اینجا میخوانید. میدانم به دلیل این نوشته بسیار فحش خواهم شنید اما به شنیدنش میارزد. به دلیل پیچیده بودن بحث و تلاش من برای خلاصه نوشتن ماجرا، آن را زیر چند عنوان مستقل مینویسم: عنوان صفر – من هم نگرانم لازم است قبل از نوشتن هر مطلبی، توضیح دهم که من هم مثل بسیاری از مردم کشورمان، نگران عملیات تروریستی که در خاک ما میشود هستم. از جمله سربازان ایرانیمان. و من هم مثل سایر مردم به اینکه چگونه میشود به آزادی اینها کمک کرد یا به «کشته شدن اینها» کمک نکرد، فکر میکنم. […]
فهمیدن انتخاب اول ما نیست
فهمیدن انتخاب اول ما نیست. چون فهمیدن درد دارد. درد آموختن نفهمیدهها و درد فراموش کردن آموختهها. با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟ کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنتگذاری در سایت آمازون آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل +۲۱۳ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) […]
مهندس ترین معلم من
فکر میکنم مهندس نبود. او را مهندس صدا میزدند. برایش مهم نبود. همیشه لبخند بر لب داشت. نخستین روزهای کار صنعتی در زندگی من، در کنار او آغاز شد. بیست سال داشتم و در چاله سرویس، کنار دستش ایستاده بودم و چراغ در دست، به بلوک هیدرولیک نگاه میکردیم که شلنگها همه به آن وصل بودند. همه چیز در نگاهش جان داشت. برایم از قطرههای روغنی میگفت که فشار زیاد آنها را خسته کرده است و به دنبال روزنهای برای فرار میگردند. از براده هایی می گفت که سرگردان در مسیر روغن هیدرولیک میگردند و بیهدف به زندگی خود ادامه میدهند و خودشان بیشتر از ما – که در جستجوی جدا کردن آنها بودیم – خسته شدهاند. با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی […]
آخرین دیدگاه