خانه » پنج نوع قضاوت دربارهٔ انسان‌ها

پنج نوع قضاوت دربارهٔ انسان‌ها

توسط محمدرضا شعبانعلی
قضاوت دربارهٔ انسان‌ها

مقدمه

نوذر صیفوری عزیز زیر متنی که دربارهٔ رضا امیرخانی نوشته بودم، موضوعی را مطرح کرده بود که ارزش دارد به‌تفصیل درباره‌اش حرف بزنم (و حرف بزنیم).

خلاصهٔ حرف من این بود که اگرچه باورهای مذهبی و سیاسی رضا امیرخانی را نمی‌پسندم، اما معتقدم آثار ادبی ارزشمندی داشته، در ادبیات داستانی ما صاحب سبک بوده، و نیز کسی بوده که – به قضاوت من – اگر چیزی می‌نوشته، آن را عمیقاً باور داشته است.

خلاصهٔ حرف نوذر هم این بود که تفکیک کردن حرف یا اثر یک فرد از خود او و شخصیت او چندان ساده نیست و در کنار امیرخانی، به محمدرضا شجریان (در اوایل انقلاب و در سال‌های پایانی زندگی‌اش) و علیرضا قربانی (و سیمکارت سفیدش) اشاره کرده بود. و به من گفته بود مسیر استدلالی‌ات یا منطق ذهنی‌ات را توضیح بده و بگو چگونه انسان‌ها را از کارها تفکیک می‌کنی (یا شاید: چرا انسان‌ها را از کارها و آثارشان تفکیک می‌کنی؟).

پیشنهاد

اگر حرف‌های من دربارهٔ امیرخانی و حرف‌های نوذر را کامل نخوانده‌اید، پیشنهاد می‌کنم اول به سراغ آن‌ها بروید.

تأکید مهم

موضوعی که نوذر مطرح کرده و من درباره‌اش خواهم نوشت، از جنس «قضاوت» است؛ قضاوت ما دربارهٔ انسان‌ها، مدل ذهنی‌شان، حرف‌ها و رفتارهایشان، تصمیم‌هایشان، محصولات و آثار و دستاوردهاشان.

قضاوت معمولاً صرفاً بر پایهٔ «منطق» بنا نمی‌شود. بلکه یک پایهٔ بسیار محکم «ارزشی» هم دارد. ارزش هم چیزی است که در اغلب موارد نمی‌شود دربارهٔ درست و غلط بودنش صحبت کرد. حتی اگر دربارهٔ ارزش‌ها توافق داشته باشیم، دربارهٔ سلسله مراتب ارزش‌ها به‌ندرت به توافق می‌رسیم.

بنابراین، اگر من دربارهٔ شیوهٔ قضاوت کردنم حرف می‌زنم، معنایش این نیست که فکر می‌کنم شما هم باید مثل من به دنیا نگاه کنید. یا شیوهٔ قضاوت من، بهترین شیوهٔ قضاوت کردن است.

آن‌چه می‌گویم، «نحوهٔ قضاوت محمدرضا دربارهٔ انسان‌ها» است و طبیعتاً این شیوهٔ قضاوت نقش مهمی در ساخته شدن محمدرضایی که امروز شما می‌شناسید داشته است. در واقع، مثل امضا مختص خود من است. شما هم هر یک امضای خودتان را دارید و الگوی خاص خود را در قضاوت دنبال می‌کنید.

بین امضاها شباهت هست، اما هیچ دو امضایی یکسان نیست و هیچ‌کس مالک امضای فرد دیگر نیست.

بنابراین، وقتی چارچوب قضاوت من را می‌خوانید، به «درست / غلط» بودنش فکر نکنید. بلکه آن را به بهانه‌ای برای بررسی چارچوب قضاوتی خودتان تبدیل کنید.

من در مورد انسان‌ها حداقل پنج نوع قضاوت متفاوت دارم:

  • قضاوت درونی: آن‌چه در درون خودم دربارهٔ فرد دیگر می‌گذرد و ممکن است هرگز به طرف مقابل نگویم  (و اغلب نمی‌گویم).
  •  قضاوت ارتباطی: قضاوت من دربارهٔ این‌که آیا با این شخص می‌خواهم رابطه‌ای داشته باشم؟ چه نوع رابطه‌ای؟ و این رابطه را چگونه ارزش‌گذاری و تعریف می‌کنم؟
  • قضاوت اجتماعی: دربارهٔ این فرد و دیدگاه او و حضور او در جامعه (کیفیت حضور، حق حضور، نقش‌آفرینی و …) چه قضاوتی دارم؟
  • قضاوت سیاسی: او را تا چه حد و در چه سطح، شایستهٔ نقش‌آفرینی سیاسی می‌بینم؟ چگونه و با چه مکانیزمی؟
  • قضاوت دربارهٔ آثار و محصولات: محصولات او را چگونه ارزیابی می‌کنم؟ کارها، اثرات، دستاوردها و خروجی‌های او را بر چه اساس می‌سنجم؟

طبیعتاً بسته به این‌که فرد مورد نظر من چه کسی باشد و در چه حوزه‌ای فعالیت کند، این قضاوت‌ها فرق خواهند کرد. یعنی مثلاً یک کارآفرین را با همان قواعدی که برای یک شخص فرهنگی به‌کار می‌برم نمی‌سنجم.

در این‌جا به‌خاطر موضوعی که از ابتدا روی میز بوده و نمونه‌هایی که نوذر روی میز گذاشته، به‌طور خاص دربارهٔ نویسندگان، هنرمندان و اصحاب فرهنگ حرف خواهم زد و شاید زمانی دیگر به بهانه‌ای دیگر دربارهٔ گروه‌های دیگر هم چیزی بنویسم.

ادامه‌اش را در روزهای پیش رو می‌نویسم.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.