خانه دل نوشته هاناگفته ها و نادیده ها…

ناگفته ها و نادیده ها…

توسط محمدرضا شعبانعلی

حرفهای بی اهمیتم را گفتم،

حرفهای کم اهمیتم را نوشتم،

حرفهای مهم را با نگاهم گفتم و حرفهای مهم تر را با گریه ام،

مهمترین حرفهایم اما، ناگفته باقی خواهند ماند.

تا همیشه…

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

45 نظرات

آرمین نوامبر 18, 2012 - 8:15 ب.ظ

چون همیشه نباید همیچیزو گفت در دوره زمانی خواست ولی من موتقدم که همه باید زندگی نامه شونو بنویسند تا مردوم دوباره اشتباهات نسل قبلی و افراد گذشته تکرار نشود وباعث پیش رفت انسان ها به سوی کمال دو چندان کند

پاسخ
فاطمه یوسفیان نوامبر 18, 2012 - 5:54 ب.ظ

امشب همه پیشه من مهمونین

پاسخ
سُلگی نوامبر 19, 2012 - 2:43 ب.ظ

سلام
قشنگ بودن

پاسخ
شیوا نوامبر 18, 2012 - 6:00 ب.ظ

enghadr bi gharary
enghadr narahaty
mohamad reza khan
hameye adama dastan daran
doost dashtam bebinametoon va dastanamo behetoon begam
shayad oon moghe bigi: khodaya shokret
az tahe ghalbam barat arezpye aramesh va shady daram

پاسخ
عطیه نوامبر 18, 2012 - 6:44 ب.ظ

مهمترین حرفهایم اما ناگفته باقی خواهند ماند.
تا همیشه….

زیبا بود….

پاسخ
شیما نوامبر 18, 2012 - 6:46 ب.ظ

🙂
قشنگ بود! دوسش داشتم

پاسخ
بهنام نوامبر 18, 2012 - 6:46 ب.ظ

همین ناگفته ماندن بعضی حرفها و نتوانستن گفتن آنها ما رو به این روز انداخته.
استاد شما وضع مالیتون که توپه.میگم تا حالا فکر کردید چند درصد ملت دارای شغل یا خونه یا اصلا 1000 تومن پول تو جیبی یا نان شب هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ
shabanali نوامبر 18, 2012 - 8:43 ب.ظ

من زمانی جزو همونا بودم.تو چاله سرویس وایسادم روزی 22 ساعت کار میکنم
اگر کسی به این اندازه کار کنه جاروکش هم باشه بنز سوارمیشه بعد15 سال

پاسخ
سمانه نوامبر 18, 2012 - 6:54 ب.ظ

حرف هايي هست براي نگفتن
وارزش عميق هر كسي به اندازه ي حرف هايي است كه براي نگفتن دارد…
سلام محمدرضا جان
خوبي؟
طي مدتي كه براي شما كامنت ميگذارم
هر بار بعد از يك پست جديد ،پست بعدي همان حرفي است كه در كامنت هاگفته ام يا قرار بوده بگويم !(ياازدلم گذشته وننوشته ام ونگفته ام)
نگفته هاي دلم زيادن محمدرضا
گمان ميكني طاقت بياورم ؟
(ميتوني اين كامنتو تاييد نكني يا …. )
اما در پست بعدي بنويس كه من طاقت مياورم يا نه!!!

پاسخ
irasa نوامبر 18, 2012 - 7:02 ب.ظ

sa@ ro 3:30 bebar jolo dorost she!! 22:30 comment gozashtam, mige 19

پاسخ
شادونه نوامبر 18, 2012 - 7:10 ب.ظ

شاید برای همین مشکل شما هنوز حل نشده!
این که با اصول مذاکره در تضاد است.
شاید حرفات رو بزنی حداقل راحت بشی، هر جند شک دارم بتونی افراد دیگه رو قانع کنی.
از این تناقضات خسته نمیشی استاد؟

پاسخ
زهره نوامبر 18, 2012 - 7:28 ب.ظ

ارزش هرکس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.

پاسخ
معصومه نوامبر 18, 2012 - 7:46 ب.ظ

پس تا حالا ما داشتیم حرفهای کم اهمیتتون رو می خوندیم و نظر می دادیم .دست شما خیلی خیلی درد نکنه!

پ.ن1:گفتم کم اهمیته سطحی نظر دادم!

پ.ن2:پ.ن1 شوخی بود، گاهی اوقات احساس می کنم برای پستی که گذاشتی بغضی گلویت رابسته یا نگفته ای را می خواهی بگویی اما در این پست این احساس را نداشتم به گمانم حالت خوب است.

پ.ن3:بعضی(البته نه همشون) از مهمترین حرفها که نا گفته می ماند برای این است که گمان می کنیم کسی قدرت درکشو نداره اگه یک روزی احساس کردی می تونیم درکتت کنیم برای ما هم بنویس مهندس

پاسخ
anahita.s نوامبر 18, 2012 - 8:01 ب.ظ

abzare digeyi ham baraye enteghale harf ha hast… va onam ehsas saf va sadeghane hast…. in abzare kheili ghavie ke na be seda na be kaghaz na be negah na be ashk na be hich chize dige niaz nadare va mishe az farsang ha dortar behet gofte beshe va dariaftesh koni….. baziha ra na didi na sedasho shanidi na chizi azash midoni to ye lahze inghad az lahaze ehsasi behesh ehsas nazdiki mikoni ingar 1000000 sal har daghighe kenaresh bodi….

پاسخ
شیوا نوامبر 18, 2012 - 8:01 ب.ظ

احساس خاصی و به من منتقل کرد… بی اراده چند بار پشت هم خوندمش

پاسخ
الهام نوامبر 18, 2012 - 8:16 ب.ظ

چقد دلم گرفت …………
دوس ندارم نه شعری برات بنویسم ، نه متنی و نقل قولی و …….
فقط سکوت میکنم و نگاهت میکنم تا در فراسوی همه چیز فقط “درکت کنم” ………….

پاسخ
fereshteh.k نوامبر 18, 2012 - 8:48 ب.ظ

سلام
اميدوارم حالتون خوب باشه ولي اينجوري به نظر نمي رسه!
هيچ ميدونين وقتي شما گرفته اين همه بچه ها دلشون ميگيره؟
البته من كه اينجوريم،اينطور كه از كامنت ها هم معلومه انگار بقيه هم خيلي تحت تاثير حال شمان….

پاسخ
Ati نوامبر 18, 2012 - 8:49 ب.ظ

سکوت سرشار از ناگفته هاست
از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت توومن.
بعداز خوندن این پست هین شعر شاملو یادم اومد .

پاسخ
پگاه نوامبر 19, 2012 - 3:36 ب.ظ

این شعر ماله شاملو نیست ترجمه شده شاملوی توی دفتر دوم شاعرش خانم مارگوت بیکل

پاسخ
مسعود نوامبر 18, 2012 - 9:50 ب.ظ

هیچکس در این دنیا، همیشه و هر لحظه،

«مشغول و گرفتار و درگیر» نیست.

بحثی اگر هست،

بحث تلخ «اولویت ها» است…

مهمترین حرف ها را باید نوشت ویا گفت؟آیا گریه و یا نگاه برای گفتن حرف هامناسب بکار گرفته شده اند ؟

پاسخ
زیبا نوامبر 18, 2012 - 10:20 ب.ظ

یه ناگفته ای رو بهت بگم؟ وقتی وارد دل نوشته هات میشم
وحشتناکترین قسمتش واسه ی من، اگه گفتی چیه؟

پاسخ
aramis نوامبر 18, 2012 - 11:10 ب.ظ

chegadr khube k harf hayi mohem darid,hata agar gofte nashe ta hamishe

پاسخ
Neda.sh نوامبر 19, 2012 - 3:49 ق.ظ

سلام محمد رضا همه ي آدمها حتي اگر در حد يك جمله كوتاه هم كه شده ناگفته ايي تو زندگيشون دارند خيلي حرفها تو سكوت و نگفتن بيان ميشن همين كه ميگي “ناگفته” احساس ميكنم كه گفتي
ولي كسي هست كه همه ناگفته ها و نديده ها رو ميبينه، گوش ميده، درك ميكنه، و….
از موقعي كه با شما آشنا شدم زندگي شما رو مثل يك تابلو بزرگ فرض كردم كه تمام تصوير با برگهاي كوچيك پوشيده شده هر بار كه پستي رو ميذاري و حرفي رو بيان ميكني يه دونه از اين برگها برداشته ميشه و گوشه اي از تصوير بيرون مي افته و ما هم حدسها ميزنيم و قضاوتها ميكنيم ولي دوباره ميفهميم تصوير اون چيزي نيست كه ما حدس ميزنيم و بايد منتظر باشيم تا برگهاي بيشتري كنار برن اما با اين حرفتون مشخص شد كه برگهايي هستن كه هيچ وقت كنار نميرن اونوقت يه مقدار از تصوير براي هميشه پنهان ميمونه ….. و فهميدن و درك تصوير دشوار ميشه!!
به نظر من تمام ناگفته ها تو نيمه پنهان زندگي باقي ميمونن شايد نه “براي هميشه”
اميدوارم ناگفته هاي زندگيتون با درد همراه نباشن و زخمي رو ايجاد نكرده باشن چون اينطوري حداقل حبس كردنشون راحتره و كمتر آدم رو آزار ميده

پاسخ
کوچ بنفشه های مهاجر نوامبر 19, 2012 - 4:57 ق.ظ

تو مرا بنام می خوانی،نامت رانمی دانم
تو به من اشاره می کنی،اشاره نمی توانم
من برای آنکه چیزی از خود به تو بفهمانم …
جز “چشمهایم” چیزی ندارم …

پاسخ
mina نوامبر 19, 2012 - 5:18 ق.ظ

درکت می کنم محمدرضا.

پاسخ
سارا.ر نوامبر 19, 2012 - 6:25 ق.ظ

با خودم فکر میکنم این حرفهای مهم تر چقدر مهمند که به خاطرش گریه میکنید و مهمترینشون اگه بازگو بشه چه اتفاقی میفته!

پاسخ
آناهیتا نوامبر 19, 2012 - 7:37 ق.ظ

میدونید چی برام جالبه ؟!!!!
اینکه گاهی خواندن کامنت هایی که برای شما می گذارند خواندنش از متن های شما جالبتر میشه چون در بسیاری از این پیام ها محبت صادقانه ای که به شما دارند را میشود کاملا احساس کرد. و انوقت است که با خودم میگم آدمی مثل شما بودن سخت است که اینطور توانایی جلب علاقه و محبت دوستان خود را دارید.
امیدوارم روزی حرفهای ناگفته شما را هم بشنویم.

پاسخ
فرناز نوامبر 19, 2012 - 7:43 ق.ظ

هوراااااااااااااااااا
بالاخره نبوغ زندگی شروع میشه. خیلی منتظر این دوره بودم.
خوشحالم که اونجا میبینمت

پاسخ
مرجان نوامبر 19, 2012 - 3:02 ب.ظ

منم زیاد تجربه کردم لحظه هایی رو که حرفهای مهمم تو سکوت خفه شدن, تو گریه …
روزهای بدی ان این روزها…

پاسخ
سمیه نوامبر 19, 2012 - 5:33 ب.ظ

من معنی این کلامتونو درک میکنم
وقتی کسی پیدا نمیشه که عمق غمتو بفهمه
و درک واقعی ازتون نداشته باشه
دیگه گفتن یا نگفتن
چه فرقی میکنه
و تا ابد ، با همیشه
مسکوت میمونه

پاسخ
anahita.s نوامبر 19, 2012 - 5:59 ب.ظ

الان که دوباره این نوشته را میخونم میبینم بعضی از مهمترین حرفامونو که باید با احساساتمون بیان کنیم ممکنه از سوی خودمون به دلیل کم توجهی … یا نمیدونم به قول شما اولویتها گفته نشن… و زمانی به خودت میای که کاش نشان میدادی این حس زیبا را که دیگر دیر است…
به نظرم شاید البته …. نظر منه… که پست “ناگفته ها” و “اولویتها” و ” یادمان باشد ” در این جمع شده اند؟؟؟؟؟
بازم نویسنده میتونه نظر نهایی را بده!!!!!

پاسخ
بهنام نوامبر 19, 2012 - 6:01 ب.ظ

بچه ها من دیروز تهران رفته بودم.
یه سوال دارم.
تو این تهران میشه به دختری یا پسری اعتماد کرد واسه ازدواج؟
اصلا تو تهران واقعا چطور ازدواج میکنن؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خودم آدم قدیمی یا با طرز فکر پایین نیستم ها.ولی واقعا تهران دیگه شورش در اومده.
یه دوسته ترکیه ای داشتم هی بهم میگفت ایرانیها چرا اینقد آرایش میکنن؟؟میگفت تو شهر ما به چشم دیگه به کسی که اونجور آرایش کنه نگاه میکنن!!

پاسخ
بهرنگ نوامبر 19, 2012 - 7:09 ب.ظ

تا همیشه؟ محمدرضا اگر روزی به کسی برخورد کنی که بفهمی اونهم حرفهای مهم مگویی داره چکار میکنی؟ و اگر بفهمی یا احساس کنی جنس حرفهای مگویتان یکی است چی؟
ترسناک میشه….

پاسخ
الناز نوامبر 19, 2012 - 7:51 ب.ظ

حرفی برای گفتن نیست ،سخن را تمام کردی.

پاسخ
Neda.sh نوامبر 19, 2012 - 8:40 ب.ظ

سلام محمد رضا جان يادت مياد سال 84
يا 85 وقتي از تصادف مرگبار قطار تو بافق نجات يافتي و زنده موندي با خودت گفتي “كه بار حرفهاي ناگفته را هيچ وقت با خود به گور نبري و نگذاري ناگفته ها تا قيام قيامت در گور نيز بر قلبت سنگيني كند”
حالا درسي رو كه از اون حادثه براتون به جا مونده بود رو فراموش كرديد يا تحملتون در حمل ناگفته ها بيشتر شده ؟
من امشب اولين بار بود كه اون پست رو ميخوندم تجربه لحظات قبل از مرگ سخت بوده و اما سخت تر از اون درسي بوده كه به جا مونده
ميخواستم بگم من با جمله امروزتون در مورد “حرفهاي ناگفته” بيشتر موافقم
چون يه حرفهايي هستند كه ذاتا براي نگفتن و پنهان شدن به وجود آمدن تا جايي كه حتي مرگ هم نميتونه اونها رو بيرون بكشه

(ببخشيد اگه يادآوري اون حادثه رو دوست نداشتيد )

پاسخ
سمانه نوامبر 19, 2012 - 8:57 ب.ظ

مردها گريه نميكنند…
سيگار ميكشند…
غمهاشان در سينه رسوب ميشود…
جوانيشان دود…

پاسخ
فایزه نوامبر 20, 2012 - 2:21 ب.ظ

کار بدی میکنن سیگار میکشن!!!!
مرد برای هضم دلتنگیاش گریه نمیکنه قدم میزنه
این کار را میپسندم چی چیو سیگار میکشه؟!!؟

پاسخ
فرزانه نوامبر 20, 2012 - 9:23 ق.ظ

موافقم
همیشه مهمترین حرفها ناگفته هاست ، که برای من شاید یدلیل زن بودن امکان گفتنش ” تا همیشه ” میسر نشود…..

پاسخ
Farzaneh.P نوامبر 20, 2012 - 11:45 ق.ظ

من يه دو سه روزي رو نبودم…
ميشه يه نفر واسم توضيح بده كه اينجا چه خبره؟؟؟؟؟!!!!!!
چرا همه دلشون گرفته؟؟؟
من دلم بايد بگيره،نه شما…
مني كه دو سه روزه خبري ازم نيست و كسي نيست كه دختر كجايي!!!
كسي نميگه دلم برات تنگ شده بود!!!
هييييييييييييييييييييي…
بابا يه نفر از من بپرسه.
قهر ميكنم ها…

پاسخ
سارا.ر نوامبر 20, 2012 - 7:23 ب.ظ

آقا مهندس با اجازه شما
سلام فرزانه جون چه خوب شد که اومدی من و یاد یکی از صمیمی ترین دوستام میندازی، خبر سلامتی همه دارن راجع به حرفهای نگفته صحبت میکنن، مهم ترین حرفهایی که هر کسی تو دلش نگه میداره واسه همیشه

پاسخ
Farzaneh.P نوامبر 21, 2012 - 12:12 ب.ظ

ممنونم سارا جونم كه برام توضيح دادي…
خيلي خوشحالم كه تو رو ياد يكي از صميمي ترين دوستات ميندازم، اميدوارم من رو هم به عنوان يكي از دوستات بپذيري.

پاسخ
سارا.ر نوامبر 21, 2012 - 7:24 ب.ظ

فرزانه جان دوستی با شما باعث افتخاره برای من

پاسخ
اسماء نوامبر 28, 2012 - 11:00 ق.ظ

دوسد دارم

پاسخ
Farzaneh.P نوامبر 20, 2012 - 12:55 ب.ظ

این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند
اما…
من جلوی دهانش را می گیرم
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من…
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام
تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود…

پاسخ
اسماء نوامبر 28, 2012 - 10:59 ق.ظ

مهمترین حرفاتونو بگین همیشه
قبل از اینکه دیر بشه.

پاسخ

پاسخ دادن به آرمین لغو پاسخ