میدانید که با تبریک گفتن مناسبتهای تقویمی چندان راحت نیستم؛ از تولد گرفته تا تحویل سال.
چرا که فکر میکنم شادمانی کردن با این مناسبتها و پررنگ دیدن آنها، بیشتر مربوط به دوران کشاورزی بوده که تغییر فصل برای مردم، پیامهایی مهم و حیاتی را با خود به همراه داشته است.
از نظر منطقی هم این را میفهمم که فردای تحویل سال، با روز قبلش، یک روز فرق دارد و نه یک سال. و پیوستار زمان، با هیچیک از نامگذاریها و مراسمها و آیینهای ما، گسسته نمیشود.
اما امسال، بر خلاف چند سال اخیر، دلم میخواست تبریکی کوتاه برای تحویل سال بنویسم.
چون سالی که گذشت، آنقدر حاوی رویدادهای تلخ بود که گذشتنش، حتی در حد تغییر یک عدد، میتواند احساس خوبی به همراه داشته باشد. گویی حسی کودکانه در درون ما، معصومانه خوشبین است که تغییر از ۹۸ به ۹۹، میتواند زنجیرهی پیوستهی رویدادهای تلخ را بشکند و سرنوشتی متفاوت را رقم زند.
بگذار منطق بگوید که حس ما اشتباه است.
بگذار خبرها بگویند که سایهی رویدادهای زمستان ۹۸، بر بهار و تابستان ۹۹ هم سنگینی میکند.
ولی ما حق داریم، در این قحطی شادمانی و امید، حتی در حد چند ساعت، به تغییری که شاید در پیش نباشد، دل خوش کنیم و لبخند بزنیم.
امیدوارم نوروز پیش رو، برای تکتک ما آکنده از لحظات آرام و شیرین باشد.
امیدوارم در سال پیش رو، ظرفیت هر یک از ما چنان باشد که از عهدهی تحمل آنچه بر ما خواهد گذشت، برآییم.
امیدوارم قدر تک تک عزیزانمان را بیش از پیش بدانیم و مدام به خاطر بسپاریم که فاصلهی بودن و نبودن، فاصلهی پیوستن و گسستن، فاصلهی بین لبخند و اشک، کوتاهتر از آن است که لحظهها را به غفلت بگذرانیم.
سلام محمدرضای عزیز
سال نوت مبارک
ممنونم بابت هدیه ارزشمند سال نو.
علاوه بر این فایل صوتی، هم فایل حرفهای گری رو تهیه کردم و گوش دادم و هم فایل اتیکت که البته مدت ها پیش تهیه کرده بودم و کامل گوش نداده بودم رو تکمیل کردم.
نکات آموزنده زیادی برام داشتند.
حرف زیادی برای گفتن ندارم 🙂
اما دیدم در حد تبریک و تشکر که می تونم اینجا کامنت بگذارم.
امیدوارم امسال بتونم منظم تر از سال های گذشته متمم رو دنبال کنم و در نوشتن کامنت کمی دستم راه بیفته.
دوست داشتم تبریک سال نو به شما همراه با انجام تکلیف اخیرمان باشد. به همین خاطر صبر کردم تا اول چندین مرتبه فایل صوتی “راهنمای خرید و مطالعه کتاب” را که به عنوان عیدی به ما دادید گوش کنم و خلاصه نویسی کنم.
می خواستم تشکر کنم بابت این فایل صوتی واقعا عالی
اولین اقدام بعد از ۲ بار گوش دادن به این فایل صوتی این بود که حدود ۸۰% از کتاب هام (مکتوبات) را دور ریختم. البته کلا حدود ۶ بار گوش دادم.
در مورد اینکه گفتین این فایل صوتی تجربی هست می خواستم بگم چه کسی بهتر از شما واقعا می تونست در مورد این موضوع تجربی صحبت کنه. (من که نمی شناسم) پس یک تشکر بابت انتقال این تجربه (که برای شخص من مثل یک مطلب علمی هست) می خواستم داشته باشم.
مرسی که دوباره یکی از چیزهایی که من فکر می کردم درسته رو بهم فهموندید که اینچنین نیست. (هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد)
اما یک سوال:
چرا برای گزاره “هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد” کلمه نادرست رو به کار بردید، نگفتید این گزاره غلط هست؟
متوجه ام بعدش گفتید که اگر منابع ما نامحدود بود “شاید” این حرف درست بود. اما مگر کسی هست که بتواند ادعا کند که منابعش نامحدوده؟
در مورد اینکه یک کتاب را زمانی که متوجه می شویم به کار ما نمیاد رها کنیم. حقیقتا من خودم یه نظری دارم. اون کتاب رو تا ته می خونم و خودم رو اذیت می کنم تا دفعه بعد یاد بگیرم از اول درست انتخاب کنم. البته از اونجایی که من ادم زیاد کتاب خوانی نیستم پس نمی توانم بگویم که اینکارم درست هست. چون شاید یکی از دلایلی که نتوانستم زیاد کتاب بخوانم همین بوده.
فایل صوتی ۴ و ۵ واقعا برای من استثنایی بود. چندین بار جداگانه گوش کردم.
برای کمی خلق ارزش در کامنت، هر کتابی رو که اسم بردید نوشتم. که اگر کسی مشتاق بود راحت تر بتواند گوگل کند.
اثر مرکب ( دارن هاردی)
انسان خداگونه (هراری)
پنجمین فرمان (پیتر سنگه)
اینترنت با مغز ما چه کرد ( نیکولاس کار)
کتاب های Evgeny Morozov
پیچیدگی (میلانی میچل)
چرا ملت ها شکست می خورند (عجم اوغلو)
ما چگونه ما شدیم؟ (زیبا کلام)
قوی سیاه (نسیم طالب)
Antifragile (نسیم طالب)
گاو بنفش (ست گادین)
network science (باراباشی)
misbehaving (ریچارد تیلر)
تفکر سریع و آهسته (دنیل کانمن)
Flow (چیک سنت میهایی)
Information (جیمز گلیک)
chaos (جیمز گلیک)
هنر ظریف بیخیالی (مارک منسن)
انسان در جستجوی معنا (ویکتور فرانکل)
انقلاب پلتفرم (جفری پارکر)
اسلحه، میکروب و فولاد (جرد دایاموند)
من انگلیسی ناشر هایی رو که اسم بردید هم می نویسم که افراد دیگر هم استفاده کنن دوم اینکه برای خودم هم مطمئن بشم درست پیداشون کردم.
اسم ناشران نام برده شده:
Penguin
Routledge
Sage
Oxford
MIT press
Amikam
Kogan page
MCGraw-hill
Pearson
Dey street
Harper Collins
یک ناشر خوب برای big data معرفی کردی درست متوجه نشدم (اشپرینگر؟!)
Harvard
حمید جان سال نو مبارک.
۱) «نادرست» رو فقط به این خاطر به کار بردم که بار معناییاش به نظرم یه مقدار از «غلط» سبکتره. زهر کلام کمتری داره. همین.
۲) به لیست کتابهات، کتاب جرد دایاموند رو هم اضافه کردم. البته باید کتاب From Bacteria to Bach and Back نوشتهی دنیل دنت رو هم اضافه میکردم که یادم رفت.
۳) ناشری که گفتی، Springer (اشپرینگر) هست که البته دربارهی Big Data خیلی کتاب داره، اما نمیشه گفت بهترین ناشر دربارهی Big Data هست. فقط میشه گفت که حساسیت علمی بیشتری در کتابهای Springer وجود داره و غلطها و اشتباهها و بیدقتیهای کمتری توی کارهاش دیده میشه (به قضاوت من).
۴) من کتابهایی رو که میفهمم بد هستن، نخونده رها میکنم، چون کتابهای خوبِ نخوندهی زیادی توی کتابخونهام دارم که ترجیح میدم به اونها برسم. جنبهی تنبیهیِ ماجرا رو میفهمم که آدم برای تنبیه خودش کتاب رو تا آخر بخونه. اما مشکل اینجاست که هر چقدر هم تلاش کنیم، هیچوقت به صورت مطلق در کتاب خریدن حرفهای نمیشیم. بنابراین مستقل از اینکه خودمون رو تنبیه کنیم یا نه، این خطا احتمالاً باز هم تکرار میشه. البته اعتراف میکنم که من هم گاهی کتابهای اشتباه و ضعیف رو تا آخر خوندهام. یه بار یه کتاب خریدم از کینوکونیا توی دبی. قیمتش ۳۰۰ درهم بود (اون موقع که درهم حدود ۱۰۰۰ بود). یه فصلش رو خوندم. دیدم مزخرفه. گذاشتمش کنار. چند وقت پیش که درهم به سه هزار و خردهای رسید، برای اینکه دلم به خاطر پولم نسوزه، کتاب رو از اول تا آخر خوندم 😉
سلام
سال نو مبارک استادجان
سالی که گذشت هر چقدر بد و افتضاح، یه جاهایی هم خوب بود که وقتم تو کلاس درس متمم گذشت. اما واقعا دوست داشتم ۹۸ تبدیل به ۹۹ بشه تا این ۸ از گرو نه دربیاد و ما از گرو مصیبت!! کلا سال خوبی نبود . اما سال نو مبارک. امیدوارم سال پرباری پیش رو داشته باشیم .
سلام محمدرضاجان
سال گذشته خیلی بالاپایین داشت برای من، هزارو تقریبا fail شد، بعد اومدم کافه بازار مدیرمحصول شدم، با دو تا گربه همخونه شدم، بقیه چیزهای مهم رو هم نوشتم تو بلاگ.
حقیقتش این که یه عالمه امید داشتم بیزنسمون یه چیزی میشه و من به بهانهش فرصت میکنم یه جوری ببینمت که اون هم نشد. امیدوارم تو افق دوسال آینده کار مهمی انجام بدم که ارزش وقتی که بخوام ازت بگیرم رو داشته باشه. حقیقتش اینه که اینجا نبود شاید سفر من هیچوقت آغاز نمیشد، مرسی از بودنت امیدوارم مثل همیشه سال خوبی، تو افقی که خودت میبینی برای خودت بسازی.
سلام معلم عزیزم
سال نو مبارک و ممنونم از هدیه نوروزی ارزشمندت و نکات مفیدی که بهش اشاره کردی . سپاسگزارم از متمم عزیز و همه ی دوستان متممی ، خیلی چیزها ازتون یاد میگیرم و ممنونم بابت بودنتون . امیدوارم هر چه زودتر حال دل هممون خوب بشه و قدر لحظات کنار همدیگر رو بیشتر بدونیم .
با ارادت و سپاس
سلام و درود به محمد رضاي عزيز و گرامي
من هم سال نو رو به شما تبريك ميگم و آرزوي سلامتي و شادكامي روز افزون براي شما و تمام دوستان متممي ام دارم. اميدوارم اين سال، سالي پر از تحولات عميق، چه فردي و چه اجتماعي براي همه باشه.
ممنونم از هديه ارزشمندتون، مثل هميشه عالي بود و لذت بردم.??
همگي در پناه امن خدا باشيد!
سلام
سال نو شمام مبارک. آرزوی سلامتی و شادمانی برای شما و همه دوستان دارم.
ممنونم از معلمی هاتون 🙂
سلام محمدرضا جان.
سال نو رو تبریک میگم.
اصلا عادت کردیم تو لحظات ابتدایی سال، با فایل های صوتی که لطف میکنی و برامون ضبط میکنی لحظات را سپری کنیم.
رفتم کتابخونم رو سر زدم و برای من که فکرکنم پارسال تو نمایشگاه کتاب بالای ۳ میلیون کتاب خریده بودم خیلی خوب بود که بسیاری از کتاب ها رو فکرکنم بخاطر هیجان حضور در نمایشگاه خریده بودم و چقدر خوشحالم که این فایل ضبط شد تا حداقل امسال که نمایشگاه کتاب فعلا با شرایط کرونایی کشور و جهان برگزار نمیشود حداقل هیجانی تصمیم گیری نکنم و دست به خرید کتاب های هیجانی بزنم.
یک سری کتاب ها رو هم دیدم اصلا به ذائقه من خوش نمیاد و نمیدونم چرا اصلا خریدم.
نکته بعدی اینکه این روزها که به اصطلاحی خودپیشگیری میکنیم و خودمان را از همه عالم دور نگه داشتیم سراغ کتاب های دیجیتالی رفتم و منحصرا اپلیکیشن های طاقچه و فیدیبو و راستش را بگم با اپلیکیشن طاقچه خیلی راحت ترم و خیلی خوشحال ترم از اینکه اریانا تصمیم گرفته در سال جدید کتاب هاش رو به صورت دیجیتالی برامون عرضه کنه و این خودش باعث میشه خیلی مخاطبانش زیادتر بشه اما هنوز هم معتقدم که ورق زدن کتاب خودش حس و حال دیگری دارد اما چه کنیم که هزینه خرید کتاب واقعا سرسام اور است و یا اصلا باید از کتاب به صورت فیزیکی به سمت کتاب به صورت دیجیتالی برویم. خیلی از کتاب هایش را هم به صورت کتاب صوتی ارائه کرده که انصافا خیلی خوبه و فکرکنم حداقل این شرایط کشور خیلی چیز ها را به ما یاد اوری کرد که میتوانیم خیلی کارها را در شرایط سخت انجام بدیم.
اخرین مطلبی که میخوام بگم مضمون به شرایط حال کشور است. ما چون با واقعیت ها زندگی میکنیم و همه شرایط را درک میکنند اما فکر میکنم باید خودمان را برای زندگی پس از بحران اماده کنیم. اما این دوران خیلی چیزها را به ما یاداوری کرد. میشود بسیاری از کارها را درکشور به صورت دورکاری انجام داد. خیلی از سفرهای غیرضروری را انجام نداد. میتوانیم با هم مهربان تر باشیم.
اما به ما یاداور کرد که قدر سلامتی خودمان را بیشتر بدانیم و فکرمیکنم فارغ از مسائل روانی که پس از بحران با ان روبرو میشیم حداقل امیدوارم سطح بهداشت عمومی در سطح جامعه افزایش پیدا کنه و این کروناویروس خیلی از دید و بازدیدهایی را از ما گرفت که واقعا قدرش را نمیدانستیم اما باعث شد با خانواده هایمان بیشتر اشنا شویم و زمان بیشتری را با انها سپری کنیم.
ببخشید که انقدر طولانی شد.
سلام 🙂
سال نوی شما هم مبارک.
امیدوارم (و سعی میکنم) امسال زمان بیشتری برای متمم صرف کنم و توی انجام دادن تمرینهای متمم فعالتر باشم.
اینجا هم نوشتم که بیشتر به این خواستهام متعهد باشم.
محمدرضا.
موضوع اول: میخواستم بابت هدیه نوروزی ازت تشکر کنم. ممنون که وقت گذاشتی و حرفهای خوبت پیرامون کتاب خواندن – این دوستداشتنیترین فعالیتی که میتونیم توی زندگیمون داشته باشیم – رو جمعبندی کردی و به صورت صوتی در اختیارمون گذاشتی.
حرفهات رو با دقت گوش کردم و نوت برداشتم. و سعی میکنم در کنار روشهای شخصی خودم حتما ازشون ایده و الهام بگیرم و در سال جدید کتابهام رو دقیقتر و عمیقتر و موثرتر از همیشه بخونم.
موضوع دوم اینکه: به عنوان اولین کتابی که در سال جدید انتخاب کردم برای خوندن و الان دارم میخونمش، «۲۱ درس برای قرن ۲۱ » از یووال نوح هراری هست. بعد حینِ خوندنش، به این فکر کردم که راستی آیا هراری در مورد این شرایط عجیبِ حال حاضرِ دنیا حرفی نزده؟ توی اینترنت سرچ کردم و خوشبختانه مقالهای از او پیدا کردم:
The world after coronavirus
(که Free to read هست)
خوندمش، و به نظرم حرفهاش جالب توجه بود.
اینکه زندگی بعد از ویروس کرونا، با قبل از آن متفاوت خواهد بود.
و اینکه تصمیمات آدمها و دولتها در این شرایط بحرانی میتونه دنیا رو برای سالهای آینده شکل بده. و در همین راستا به دو انتخاب ویژه و مهم که الان پیش روی ما – به عنوان ملتها و دولتها – قرار داره اشاره میکنه. و …
خواستم توی وبلاگم بهش اشارهای بکنم.
اما دیدم که بیشتر مشتاقم بدونم آیا تو هم این مقاله رو خوندی؟
و دلم میخواست اگر فرصت داشتی، کمی در موردش باهامون حرف بزنی و نظرت رو در مورد حرفهای هراری در این زمینه بدونیم، و کلاً در این زمینه بیشتر باهامون حرف بزنی.
سلام
سال نو شما و دوستان عزیزم مبارک هر سال وقتی بهار می آمد، چند ساعتی قبل از سر و صداهای توپ و ناقاره نوروز، می نشستم و چند کلمه ای برای خودم می نوشتم تا بعدها وقتی میخوانمشان یادم بیفتد که در فلان سال چه حس و حالی داشته ام و چه بر سر می پرورانده ام. امسال اما ماجرا متفاوت شد. نمیدانستم از کجا باید بنویسم؛ از ترس از دست دادن نزدیکترین هایم، یا دلتنگی های روزمره یا ماجراهای جمعی ای که درگیرش هستیم. نمیدانستم از کدام بخش سال گذشته بنویسم و حتی نمیدانستم برای سال بعد چه چیز ارزو کنم.
حالا بعد از گذشتن چند روز و ارام شدن طوفان جدید زندگی (شاید برای مدتی کوتاه) ، این پیام شما را دیدم و دو سه قسمت کوتاه از هدیه شما رو گوش کردم.
ممنونم برای هدیه، تبریک برای نوروز و امیدوارم روزهای واقعا نو در انتظار همگی ما باشه.
راستش بر خلاف شما، من معمولا از نوروز خوشحال میشدم، از دیدن شکوفه ها، از لطیف شدن هوا، از ابی شدن آسمان، از هیاهوی مردم و از خیلی چیزهای دیگر نوروز. امسال اما از زنده ماندن پدرم خوشحالم و از اینکه تا به امروز تلفات نداده ایم. شاید سالها بعد وقتی برگردیم و به سال ۹۸ نگاه کنیم یادمان بیفتد که بعد از کرونا بیشتر قدر دوستان و عزیزانمان را دانستیم. البته شاید و البته امیدوارم.
ارزومند روزهای خوب برای شما و تمام دوستانم
خسرو
سلام.
زیاده عرضی نیست. فقط سال نوی شما مبارک و دیگر اینکه من هم مثل شما به این افزایش یک رقمی عدد سال دست کم این بار خیلی امید بسته ام. خیلی برنامه ها هم برایش طراحی کرده ام.
امیدوارم سال خوب و موفقی را در پیش داشته باشی.
برقرار باشی.
راستی بابت هدیه سالانه ی متمم هم ممنون.
حتما تو همین یکی دو روزه تمامش را گوش می دهم.
محمدرضای عزیز امیدوارم روزهای خوبی در پیش روی تو باشند.
از بابت هدیه نوروزی ممنونم.
بعد شنیدن هدیه نوروزی و با شروع اولین کتاب سال ۹۹ (Models Behaving Badly, Emauel Derman)، در حال استفاده از تجربیات تو هستم.
در این روز ها مراقب خودت باش.
برای تو سلامتی و رضایت آرزومندم.
بهنام
سلام 🙂
عیدتون مبارک آقا معلم. امسال خیلی چیزها ازتون یاد گرفتم، هر چقدر هم به متمم و روزنوشتهها بیشتر نزدیک میشم خیلی چیزای دیگه توی زندگیم حاشیهای میشن، دغدغههام عوض میشن.
کلی دوستون دارم امیدوارم امسال اتفاقای خوب بیوفته. راستی عیدی متمم رو هم دوست داشتم. چسبید 🙂
ممنونم.
سال نو مبارک!
عیدی رو گوش کردم، لذت بردم، مطمئنم که کتاب بعدی رو با دیدگاه متفاوتی انتخاب و مطالعه می کنم.
سال نوی تو هم مبارک باشه محسن جان.
فکر میکنم این هدیهی نوروزی دو ساعته رو میشد در سه یا چهار ساعت و بلکه بیشتر هم تنظیم کرد. اما شاید کمی حوصلهی مخاطب سر میرفت. خصوصاً اینکه تقریباً همهی این حرفها رو پراکنده اینور و اونور گفتهام.
به هر حال، همونطور که توی خود صحبتهام هم اشاره کردم، به نظرم بیشتر یه نمونه کار انگیزشی محسوب میشد و نه بیشتر.
اما با این حال، اگر راستش رو بگم، خودم کمی جوگیر شدم و در مورد کتابهایی که از اون موقع تا حالا میخونم، جدیت بیشتری به خرج میدم.
سال نو شما هم مبارک عزیزترین استاد
ممنونم مینا جان.
امیدوارم سال جدید برای تو هم سالی خوب و پر از دستاورد باشه.
یه جا در متمم اشاره کرده بودی که ذهنت درگیر استارتآپها و شتابدهندههای حوزهی سلامته. امیدوارم امسال در این حوزه هم پیشرفت خوبی داشته باشی و به نتیجههای خوبی برسی.
درود و بر محمدرضا شعبانعلی
بعد از بیش از دو سال دوباره برگشتم به خانه
متمم و روزنوشته ها برای من خانه ی آرامش بود که میتونستم به نوعی با کسب مطالب تازه از وقت آزادم بهترین استفاده رو داشته باشم
امیدوارم بتونم دوباره این موتور رو استارت بزنم رو به جلو حرکت کنم
امسال برنامه ریزی بیشتری برای متمم خودم خواهم داشت
نوروز بر شما شاد باش با بهترین آرزوها و رسیدن به همه خواستنی ها
شاد زی و مهر افزون
سلام محمدرضای عزیز
سال نو مبارک
امیدوارم در سال جدید روزهای شیرین و همچنان پرباری رو پیش رو داشته باشی
سال ۹۸ با اینکه تلخی کم نداشت اما از نظر شغلی و حرفه ای برای من سال نسبتا پرکاری بود و دستاوردهای خوبی برام داشت .هر چند هنوز خیلی از استانداردهایی که برای خودم در نظر گرفتم فاصله دارم .
این روزا همچنان مشغول خوندن کتاب عالی ریچارد بولز هستم :
?WHAT COLOR IS YOUR PA RACHUTE
مطمئنا یا به احتمال خیلی زیاد خوندیش و خیلی بیشتر و بهتر از من باهاش آشنا هستی . من این کتابو به شکل ویژه ای دوست دارم . و تناقضی هم که در حین خوندنش تجربه میکنم برای خودم جالبه از یه طرف دوست دارم زودتر تموم بشه و از طرف دیگه هم دوست دارم هیچ وقت خوندنش به پایان نرسه
راستی خیلی ممنون بابت هدیه ی نوروزی
برای من که کلی نکته ی تازه و مفید داشت.
محمدرضا سال نوت مبارک.
خوشحالم از این که در سال جدید همچنان برامون می نویسی. قطعا وزنِ پیام تو با پیام بقیه برای ما فرق داره حتی اگر پیامِ تبریک سال نو باشه. سال گذشته، نوشته چه باید کردِ تو خیلی به من برای عبور از شرایطِ اون روزها کمک کرد. ممنون بابت هدیه نوروزی ارزشمندت.
محمدرضا جان سال نو شما مبارک.
محمد رضای عزیز:
سال نو مبارک. Daniel Goleman در پیام تبریک سال نو میلادی خودش نقل قولی داشت از یک نویسنده بریتانیایی به نام Neil Gaiman که به نظرم ارزش یکبار خوندن را دارد:
I hope that in this year to come, you make mistakes. Because if you are making mistakes, then you are making new things, trying new things, learning, living, pushing yourself, changing yourself, changing your world. You’re doing things you’ve never done before, and more importantly, you’re Doing Something.
امیدوارم در سال پیش رو، اشتباه کنید. چون وقتی اشتباه می کنید، چیزهای جدید خلق می کنید، چیزهای جدید را امتحان می کنید، یاد می گیرید، زندگی می کنید، پیش میرید، تغییر می کنید و دنیای خود را نیز تغییر می دهید. کارهایی را انجام می دهید که تابحال انجام ندادید و مهمتر از همه، کاری انجام می دهید.
سلام
سال نو مبارک!
درود فراوان بر محمدرضا و تمام دوستان متمم. برقرار بمانید.
سلام به محمدرضا و همه دوستان متممی ام
نوروز و نوشدن رو به همه تبریک میگم.
برای همه مون گذران لحظه های سختیه، لحظاتیه که امیدمون زیاد بالا و پایین میشه، با خبرهای تلخی که از گوشه کنار می شنویم امیدمون یهو میریزه پایین و یه تک خبر خوشحال کننده این وسط باز دوباره به امیدمون جون میده. تازه میفهمم واقعا امید چه سلاح قوی ای هست، چون بودن و نبودنش رو این روزها زیاد تجربه کردم.
برای من هم سال ۹۸ سال سختی بود نه به خاطر اتفاقات بیرونی که شاید اتفاقات بیرونی هم تاثیرگزار بوده اند، پاییز ۹۸ من تصمیم به تغییر از یک شغل دولتی گرفتم، و از لحاظ مالی ضرر کردم و وارد یک جاده لغزان شدم و همین تصمیم برام مصادف با اتفاقها و سختی های دیگه ای شد میدونم اگر زنده بمونم میوه این تلخی ها رو خواهم چشید، گرفتن این تصمیم جسورانه رو مدیون آموخته هایم از تو، روزنوشته ها، متمم و دوستان متممی ام هستم.
نمیگم به امید روزهای خوش، من هم یاد گرفتم به امید افزایش تحمل و ظرفیت همه مون برای ادامه دادن فکر کنم. خوشی ها و ناخوشی ها ناپایدارند و نمیشه به خاطرشون خوش یا ناخوش بود.
ممنون که هستی و ما چقدر خوش شانس هستیم به خاطر بودنت.
سلام
منم به نوبه خودم آغاز سال جدید را که مطمئناً برای خیلیها بهانهای بوده برای نگاه به آنچه که گذشته است و هدفگذاری مجدد، تبریک میگم.
تم امسال من، پس از خوندن کمتر از اندازه یه نوترون در زمینه استراتژی و اندکی طراحی محصول و مدتی تجربه کردن فروش حضوری، مطالعه در مسیر مدیریت بازاریابی هست. امیدوارم که پروتون هستهام را شکل دهد و در کنار یکدیگر قوام یابند.
آرزومندم در این مسیر -بر خلاف تعداد بسیار زیادی از مسیرهایی که در گذشته آغاز کرده بودم- ثابت قدم بمانم و چرخ روزگار نیز به گونهای بچرخد که مجبور به تغییر مسیر نگردم.
سال که نو میشه دغدغه ی تغییر کردن تا چند روزی تقریبا در دلم هست
بعد از مدتی معمولا یا به دلیل دلزدگی یا عادی شدن اوضاع یا شاید هم ندیدن تغییری محسوس، به عادت های قبلی برمی گردم و از تغییر منصرف میشم.
سال هایی که زیادی تلاش کردم تونستم تا اوایل مرداد طاقت بیارم یعنی حدود پنج ماه ولی باز به روال نه چندان درستِ قبلی خودم برگشتم.
…
در هر صورت امیدوارم تاثیر محسوس هدیه نوروزی ۹۹ متمم رو در خودم و تمامی عزیزان مشاهده کنیم که نیاز به تمرین و مطالعه و زمان داره البته.
محمدرضای عزیز. سال نو مبارک باشه.
هنوز احساس میکنم یکی از بهترین توصیفهایی که برای روزنوشتهها میشه داشت تعبیر «واحه» است. همونطور که خودت روزنوشتهها رو با شرح این واژه دوستداشتنی شروع کردی. واحه است چون در اون دمی میآساییم، از هم خبری میگیریم و در گپ و گفت غیررسمی و «در حاشیه» چیزهای زیادی میآموزیم.
روزنوشتهها یکی از مأواهایی میشه برای اون که احساس کنیم هنوز میشه «امید» داشت و از زندگی لذت برد و همین میشه که هر روز با بهانه و بیبهانه به اینجا سر میزنیم.
اما به هر روی نمیتوان (اگر چه بسیار وسوسهانگیز است) برای همیشه در واحه اتراق کرد.
به دنبال «معنا» باید بود که دائما از دست میلغزد. به طور جدی برای رشد شخصی باید وقت گذاشت. دیسیپلین داشت. با نویسندگان مختلفی همراه شد (که با بسیاریشان از طریق متمم و روزنوشتهها آشنا شدهایم) و البته با این ابهام همیشگی و با این پیچوخمها و «ناگهانی»های زندگی که گاه تا لب پرتگاه ناامیدی میبرندت، سر کرد. شاید برخی از معماهای «انسانی»مان در این بالا و پایینهاست که راهی برای گشوده شدن مییابند.
خیلی وقتها، سر بزنگاههای بیانگیزگی و بیتفاوتی، جامی از واژگان پرمهر برایمان حکم کیمیا دارد. ممنون که بارها این جام را برایمان فراهم کردهای.
سلام محمدرضای عزیز ، سال نو مبارک. امیدوارم نسبت به سال گذشته سال بهتری برای همه باشه .
حقیقتش اینکه سال گذشته علاوه بر این مسائل تلخی که برای ما و جامعه بوجود آمد برای من در زمینه مالی هم سال چندان خوبی نبود . اون هم در این اواخر با سقوط بازارهای ارزی دنیا یه بخش زیادی از سرمایه گذاری که در بیت کوین و ارزهای دیجیتال کرده بودم از بین رفت و به اصلاح لیکویید شدم . قصدم از گفتن این حرف ها در اینجا این بود که خواستم نظرت را در مورد بیتکوین و کلا کریپتوکارنسی ها و یا حتی بازار فارکس و ترید کردن در اون ها بدونم و اینکه چه آینده ای ازشون میبنی ؟ و اگر وقت و حوصله و علاقه داشتی بیشتر برامون در موردشون بنویسی . ممنون .
مهدی عزیزم.
راستش من در زمینهی ارزهای دیجیتال آدم بسیار بیسوادی محسوب میشم. سوادم به چند تا کتاب در زمینهی این ارزها و همینطور آشنایی ابتدایی با تکنولوژی بلاکچین محدوده و تجربهی عملی در خرید و سرمایهگذاری روی این ارزها ندارم.
اما به هر حال، چون تو گفتی که یه چیزی بگم، با تأکید مجدد بر بیسوادی خودم در این حوزه، چند مورد از برداشتهام رو در این زمینه میگم.
در مورد فارکس و ترید کردن، تصور من بر اینه که با دو رویکرد، میشه در این بازارها حضور داشت. یکی رویکردی که بعضی بانکها به فارکس نزدیک میشن و سبدی از ارزهای ذخیره درست میکنن. در واقع در این رویکرد، انتظار سود وجود نداره. بلکه هدف، «حفظ ارزش داراییها»ست.
رویکرد دوم هم، روش کسانیه که با نگاه کوتاهمدت وارد این بازارها میشن و تکنیکال، ترید میکنن. همیشه حسم بر این بوده که سرمایهگذاری و ترید در افق بلندمدت، نیازمند کار فاندامنتاله و عوامل فاندامنتال تأثیرگذار انقدر گسترده و پیچیده هستن که حتی اگر «جهت» تأثیرگذاریشون رو بدونیم، ممکنه در تخمین «شدت» تأثیرگذاریشون، خطاهای بزرگی بکنیم و در نهایت ضرر بدیم. اما ترید تکنیکال با افق کوتاه مدت رو به عنوان یک فعالیت اقتصادی، درک میکنم و فکر میکنم میتونه یه گزینهی جذاب برای علاقهمندان به این حوزه باشه.
اما در مورد ارزهای دیجیتال، من همیشه برام سواله که چرا یه عده فکر میکنن این ارزها باید رشد کنه و میشه روش سرمایهگذاری کرد. چون همونطور که از اسم این ارزها پیداست، باید Currency باشن و Currency از ریشهی Current هست به معنای جاری بودن و در جریان بودن. یعنی ارزشِ ارز، به در جریان بودنش و چرخیدنش دست مردمه.
با توجه به غیرمتمرکز بودن ارزهای رمزنگاری شده، میشه حدس زد که سیستم متمرکز اقتصادی دنیا، از این نوع ارزها استقبال چندانی نمیکنه. ضمن اینکه نوسان شدید ارزششون (به قول معروف Volatile بودن) باعث میشه که عامهی مردم هم هیچوقت اینها رو به عنوان Currency نگاه نکنن.
بنابراین اتفاقی که در عمل میافته اینه که به چنین ابزارهایی نه به عنوان Currency بلکه به عنوان «کالای قابل معامله یا Tradable Commodity» نگاه میشه و مدام بین بخش کوچیکی از مردم دنیا جابهجا میشن. مارکت بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال، یه جاهایی مارکت Forex رو تاچ میکنه. اما به نظرم – به همین علتی که گفتم – از ظرفیت لازم ادغام شدن با بازار فارکس برخوردار نیست.
فکر میکنم این تصور هم که کمیابی یا Scarcity به خودی خود میتونه روند ارزش این نوع ارزها رو صعودی کنه، یه فرض غلطه. نهایتاً به نظرم چیزی که شکل میگیره – یا گرفته – یه اکوسیستمِ «تقریباً» بسته، از ارزهای دیجیتاله که دائماً افت و خیزهای شدید در ارزششون به وجود میاد.
متاسفانه بسیاری از کسانی که در این نوع ارزها سرمایهگذاری میکنن، بر اساس «ایمان به ارزش بلندمدت» و به عنوان یک Long-term investment جلو میرن. شاید در این بین، کسانی که به آیندهی این ارزها ایمان نداشته باشن و صرفاً در حد نوسانگیر روی موجهای معاملهی این ارزها سوار شن، سود بهتری کسب کنن.
بازم تأکید میکنم که نظر من دربارهی این موضوعات، در حد حرفهاییه که مردم توی صف مترو و اتوبوس میزنن و ارزش علمی نداره. اگر دربارهی اینها چیزی میدونستم، حتماً یه پست مینوشتم.
سلام.
ممنون از تبریکتون.
امیدوارم که توی مدت پیش رو شاهد ابهام کمتری باشیم. در کنار همه ی سختی ها به نظرم این ابهام در تمامی زمینه ها شرایط رو از نظر فکری برای هممون سخت تر میکنه. اما از یک جنبه برای همه ی متممی ها خوشحالم چون در سخت ترین شرایط با خوندن مطالب شما و درس هایی که در متمم وجود داره، میشه آرامش رو در سطحی بهتر تجربه کرد.
یکی از مواردی هم که سبب شد شروع سال رو با انرژی بیشتری پیش ببرم، نوشتن از تمامی یادگیری هایی بود که از دلِ شرایط سخت سال ۹۸ بوجود اومده بود.
از شما تشکر می کنم و سال نو رو به همه دوستان و شما تبریک می گم.
سلام
بعضی وقتها یهویی یه چیزایی میاد تو ذهنت که همش واست مرور میشه و نمیتونی بذاریش کنار. این جمله همش تو ذهنمه این چند روزه، اینجا مینویسمش.
” و گیریم که بر ما بتازند و کار ما را بسازند، باری همینقدر بکوشیم که پس از ما نگویند مشتی مردم پست و فرومایه بودند و به ماندن نمیارزیدند” پرویز ناتل خانلری
سال نو مبارک
سلام و تبریک سال نو به محمدرضا جان و بقیه دوستان عزیزی که اینجا مینویسن، برای اکثر ماها روزای سختی هست این روزها، با اضطراب و شاید ترس و سختی های مالی و معیشتی. ولی این یه واقعیت هست، که بقیه دوستان هم نوشته بودن، پیام تبریک محمد رضا جان خیلی دلگرم کننده بود.
برای من هم مثل خیلی از بچه های متمم، تو خیلی تصمیمات سخت یا موقعیت های دشوار حرفها و درسهای محمدرضا جان راهگشا بوده و هنوزم هست.
به نظر من گاهی بهتره آدم منطق رو بزاره کنار مثل همین تبریک عید. سال ۹۶ تو همایش متمم، نیومدم با محمدرضا عکس بگیرم چون فکر میکردم باید منطق حرفا و درس هاش رو بفهمم و استفاده کنم ولی الان پشیمون هستم. در هر صورت سال نوی همه مبارک.
سلام ایام به کام
دیشب دوست داشتم پستی در رابطه با آغاز سال جدید تقویمی بنویسم در وبلاگم بنویسم، مدام این آموخته ای که از شما داریم به یادم می آمد ، اینکه زمان پیوسته است و این اسامی که ما بر روی آنها گذاشته ایم تغییری در اصل موضوع به وجود نمی آورد. دستم روی کیبور خشکش زده بود نمی دانستم که چه کنم ،
اما حال و هوا اول سال مثل همه ی اول سال ها فرق می کرد ،
خیلی فکر کردم به اینکه چرا با وجود اینکه منطقا می دانیم که تفاوتی در اصل موضوع نمی کند، حسمان اینقدر فرق می کند ، اینکه سال جدیدی در حال شروع شدن است و باید در آن به ارزیابی زمان گذشته و فکر و برنامه ریزی برای زمان آینده بپردازیم.
به این نتیجه رسیدم که یکی از ویژگی های مهمی که در اول سال ها است، تعطیلی و فراغت از کار به معنی معمول است ( هرچند که کار کردن متاسفانه یا خوشبختانه هرگز متوقف نمی شود)
این فرصت فراغت ، که همراه با جو بیرونی می شود که چیز جدیدی در حال شروع شدن است فرصت مناسبی است که به خود و کارهایی که کرده ایم و به کار هایی که میخواهیم بکنیم یا باید بکنیم بیشتر فکر کنیم ، عاقبت اندیشی و چاره جویی کنیم
این برای من توجیه شد که علی رغم آنکه از شما یاد گرفته ام که زمان ماهیت پیوسته ایست ، باز هم به کارهایم فکر کنم و برای شان بنویسم ، حداقل در این مقطع خط فکری خودم را ثبت کنم تا اگر عمری بود در آستانه سال دیگر این ها را مطالعه کنم ، اگر تغییری است مشاهده کنم و اگر تغییری نیست سعی در ایجاد تغییر داشته باشم
دیدن تبریک سال نو از سمت شما ، با وجود مفروضات قبلی برای من فرح بخش بود
محمدرضا جان
اول سلام و تبریک متقابل وآروزی بهترینها برای شما مربی عزیزم و همه دوستان نازنینم در اینجا و متمم و تشکراز همه شما برای همه یادگیریهای چند سال گذشته .
دوم بعضی از بزرگمردان حوزه های مختلف این روزها برنامه های لایو روی اینستا دارند و انصافا بعضی از اونها خیلی پر انرژی هستن . می دونم خیلی وقته مثل خیلی از ما، مدت طولانیه دیتاکس روی شبکه های اجتماعی رو تجربه می کردی و احتمالا می کنی . در عین حال اگر فرصت و شرایط شخصی ات مناسبه به عنوان یه شاگرد قدیمی ، لطفا زمانی رو برای دیدن تصویرت و شنیدن صدات به صورت زنده برای همه دوستدرانت هدیه داشته باش . البته منظورم فقط از جنبه آموزشی نیست بلکه بیشتر تبادل انرژی جمعیه که گوهر کمیاب این روزهاست .
آقای شعبانعلی عزیز
سال نو مبارک باشد. امید که تیرگی که سال گذشته را از یادمان ببرد.
برای عیدی ارزندهتان هم بسیار ممنونم.
محمد رضای عزیزم
من هم آرزو می کنم که روز ها و هفته ها و ماه های پیش رو برای تو و همه دوستان متممی(پیش و پشت صحنه) پر از نو شدن ها و عید های خود ساخته و اتفاقی باشه.
دعای از بین رفتن سختی و درد و رنج، دعای غیر واقعی ای هست به نظرم. اما امیدوارم ،به قول تو، یا ظرفیت ما برای این چیزها(که همزاد زندگی هستن و غنا بخش زندگی) بالاتر بره یا درد و رنج ها فراتر از ظرفیت ما نباشه.
امیدوارم حتی اگر دنیای بیرونمون زیبا نیست یا ما نمی تونیم زیبا ببینیمش(که من اینطور فکر نمی کنم)، یاد بگیریم جهان درونیِ زیبایی بسازیم.
دنیای سر سبزِ درونی برای همه مون آرزومندم.
و خلاصه اینکه خیلی مخلصیم آقا معلم. واحه سرسبز تو سرسبزی آفرینه.
سلام محمدرضا ی عزیز
فرا رسیدن روزهای بهاری و نو شدن طبیعت رو به شما و خانواده بزرگ متمم تبریک میگم.
بابت زحماتتون برای تهیه و ارسال هدیه نوروزی بی نهایت سپاسگزارم.
ارادتمند
وجود شما مثل شمع برای من روشنایی و گرما به ارمغان آورده. مرام و اندیشهتون تاثیر عمیقی در من گذاشته، و از خدا بعد از سلامتی و طول عمر برای شما، میخوام به من باز هم فرصت بده بتونم از محضر شما بهره ببرم.
عیدتون مبارک و تشکر بابت هدیه نوروزی که مشخصه زحمت زیادی براش کشیده شده.
سلام
نوروز بر این «ذهنِ زیبا» که با کلمات در روزنوشته ها و متمم جادو می کند، فرخنده باد!
قدردان هر آنچه که از شما آموختم، هستم.
به قول م. امید:
چار فصلت بی کدورت، چون حباب آبی روشن
خنده ات زنجیره زرین، صُراحی وار
چهره ات انگاره شادی، چنان لبخند پیمانه
تیک تاک ساعتت، ناقوس شادی های شب هنگام
جدول تقویم، فهرست سعادتهای روزانه
مثل برگ یاس، عطرآگین و روشن باد
رازهای هستیت در چشم
این چنین باد، این چنین تر باد …
سال نوی معلم عزیزم و همهی متممی ها مبارک ? ???
این روزها که در قرنطینه و تنهایی اجباری و گاهی ناخوشایند به سر می برم دلم عجیب می خواست به همهی آشنایانم نوروز رو تبریک بگم و بسپارمشون در پناه مهر ایزدی، همچون موسایی که به نیل سپرده شد.
و صد البته منتظر یه پست توی روزنوشته ها بودم که بیام به شما و دوستای متممی هم تبریک بگم.
بابت فایل عیدی هم یه عالمه ممنونم ازتون کاش یه پست دربارش بگذارید تا نظرات دوستان رو هم راجع بهشون بخونیم.
این آهنگ بی ربط هم با صدای شماعی زاده عیدی من به شما و دوستان گل متممی ?
https://b2n.ir/977557
جناب شعبانعلیِ خیلی مهربان
در ابتدا که بهار را به شما شادباش عرض میکنم و امیدوارم سالی سراسر صحت، ثروت، دلبستگیهای تازه و وفور و فراوانی و رضایت خاطر داشته باشید.
سال ۹۸ سال عجیب و تلخی بود ولی از نظر فردی من موفق شدم در سایۀ تعالیم متمم بر یک ترس عمیق و وحشتناک دو ساله غلبه کنم و کار جدیدی رو شروع کنم. باورتون میشه منی که میاومدم توی متمم واسۀ خودم بیشتر یا توی بخش پاراگراف بودم، یا زنگ تفریح:) و سرسختانه معتقد بودم کسب و کار چیزی نیست که ربطی به من، رشتهم و علایقم داشته باشه کم کم پی بردم دارم بیخودی تعصب به خرج میدم و فهمیدم این مشکلم چند ریشهایه و سعی کردم اول درکش کنم و بعد حلش کنم.
من بهار امسال رو بخاطر همین یک قدم سالِ تحول میبینم. تحولی که شما، محبتها، راه اومدنها و آموزشهای اصولی و درستتون هم سهم زیادی درش داشتید.
من قبلا فقط فکر فرار از ایران و یا بهتر بگم فکر فرار از ضعفهام بودم ولی در کنار شما یاد گرفتم بایستم، با مسائلم مواجه بشم و مسئولانه تلاش کنم حلش کنم.
یک اتفاق مهمتر اینکه باور اینکه موفقیت من فقط در انزوا رقم میخوره هم عوض شد.
خلاصه اینکه ممنونم به خاطر راهی که ساختید و فانوسی که شدید.
شما آدمِ خوشبختی هستید.
چون دیگران رو رشد میدید.
باز هم بهار مبارک. هم بر شما و هم بر تمام دوستان نازنین متمم.
برای همه آرزوی احساسات ژرف و رضایتهای عمیق دارم.
سلام محمدرضا عزیز
سال نو مبارک. برای تو، خانواده محترم، تیم زحمتکش متمم و دوستان متممی عزیز، سلامتی، لحظه های خوش فراوون، امید و آرامش آرزو دارم.
در کل امیدوارم خیلی از مردم دنیا بتونن سلامتی، خوشی و آرامش بیشتری رو تجربه کنن.
خواستم چند تا تشکر ویژه داشته باشم:
ممنونم ازت بخاطر همه ی راهنمایی هایی که تو روزهای تیره بهمون یادآور شدی.
ممنونم ازت بخاطر متمم و روزنوشته ها که بستر همنشینی با دوستانی رو ایجاد کردی، تا وسط این دنیای شلوغ و پر همهمه بتونم به واسطه این همنشینی ها بیشتر یاد بگیرم، امیدوارتر باشم، تلاش کنم و از فرصت محدودم به شکل ارزشمند استفاده کنم.
بابت هدیه ارزشمند نوروز هم متشکرم.
و در نهایت ممنونم که هستی و برامون می نویسی.
بالا بردن ظرفیت تحمل نکته ی سخت و مهمیه که فکر می کنم نسبت به گذشته، تاحدودی دارم بهتر عمل می کنم.
آقا معلم سلام؛
من هم سال نو رو به شما و همهی دوستان متممی تبریک می گم.
با تمام وجود امیدوارم روزهای پیش رو برای همه عزیزان با سلامتی همراه باشه. و سال ۹۹ نوید و امیدی، حتی شده اندکی به همراه داشته باشه. برای خودم هم امیدوارم که امسال شاگرد خوبی باشم، هم در متمم هم در زندگی!
این ابیات از سعدی هم روزهای نیامده بعد از کرونا رو برام تداعی کرد!:
در سایهٔ ایوان سلامت ننشستیم/ تا کوه و بیابان مشقت نبریدیم
وقتست به دندان لب مقصود گزیدن/آن شد که به حسرت سرانگشت گزیدیم
دست فلک آن روز چنان آتش تفریق/در خرمن ما زد که چو گندم بطپیدیم
المنةلله که هوای خوش نوروز / باز آمد و از جور زمستان برهیدیم
محمد رضا جان
من هم امروز هدیه نوروزی ات را گوش کردم، داشتم فکر می کردم که چه سنت زیبایی رو بنا کردی.
هم حس بودنت را در کنارمان ایجاد می کنی و هم یک درس، یک تجربه و یک گفتگوی درونی عمیق رو هدیه می دهی.
دوست دارم از منظر سیستم های پیچیده روند های سال بعد رو تحلیل کنی،دلم برای نوشته هایت در مورد سیستم های پیچیده تنگ شده است.
پایدار واستوار باشی
سلام محمدرضای عزیزم.
امسال یه تجربهی جدید در مورد لحظهی تحویل سال داشتم. اولین سالی نیست که دور از خانوادهای بودم. اما اولین باری که بود پیش افرادی که تازه چند ساعت تا چند روز با آنها آشنا شده بودم، لحظهی سال تحویل رو سپری کردم.
برای دقایقی این چیزی رو که نوشتی، به شکل بسیار عمیقی حس کردم. همه میدانستیم فقط لحظاتی فرصت هست و تمامی آن را در کنار هم به مهربانی و خوشی گذراندیم و بعد به کار مشغول شدیم.
گاهی فکر میکنم شروع سال نو، یه یادآور میتونه باشه برای اینکه انسانها میتونند با یکدیگر بهتر رفتار بکنند. حداقل برای چند ساعت تا چند روزی این شکلی هست. حس میکنم انسان به یادآور نیاز داره. گاهی حتی برای تجربهی مهربانتر بودن و رفتاری دوستانهتر.
امیرمحمد جان.
فکر میکنم حرفت رو میفهمم و میتونم تا حدی چنین شرایطی رو حس کنم.
خصوصاً با توضیحاتی که توی وبلاگت نوشته بودی.
و منم با حرفت موافقم که شروع سال نو، حتی اگر در حد همین یادآوری هم باشه، ارزش داری که جدیتر بگیریمش.
خوشحالم که توی وبلاگت گزارش مینویسی از اینکه روزات چجوری میگذرن.
سلام محمدرضاي عزيز
من هم سال نو را به شما و بقيه متممي هاي عزيز تبريك مي گويم. و آرزوي سلامتي و آرامش براي شما و عزيزانتان دارم. تشكر ويژه اي هم بابت هديه نوروزي امسال مي كنم كه هم باعث شد بعد از مدتها صدايت را بشنوم و هم در مسير كتابخواني بتوانم موثرتر قدم بردارم.
سلام محمدرضای عزیز.
بابت هدیهی نوروزی خیلی ممنونم. واقعاً خوب و مفید بود. من تصمیم گرفتم که به کتابخوانی خودم، در سال جدید، یه نظم دیگهای بدم و از نکاتی که شما گفتید استفاده کنم.
در سالِ پیشِ رو، آرزوی سلامتی و آرامش برای شما و دوستانِ متممیِ عزیزم دارم.
محمدرضای عزیزم سال نو مبارکت باشه. چقدر خوشحالم که مینویسی اینجا و چقدر خوشحالم که یبار با یک لینک فکر کنم از وبلاگ یک پزشک وارد روزنوشتهها شدم و هنوز که هنوزه یکی از لذتبخشترینها و آموزندهترین اوقاتم خوندن نوشتههای شماست.
درود محمدرضا شعبانعلی عزیز
سال ۹۹ بر شما و بر تمام متمیهای دوستداشتنی مبارک
سال ۹۸ علیرغم همهی تلخیهایش، برای من سالِ روشن یادگیری و آموختن هم بود.
به امید استمرار در مسیر دانستن
مستدام و برقرار باشید
این روزها حس میکنم شرایطی پیش آمده که همه به صورت فشرده داریم چیزی رو که من در دوران بیماری مادرم تجربه کردم رو لمس میکنیم. اضطراب از دست دادن، تمام شدن و نداشتن، نداشتن کسانی که مهرشون رو نیاز داری و حتی از دست دادن خودت و همهی آرزوهات.
بعد از اون تجربه حس میکردم آدمها دارن اشتباه میرن، حواسشون به با هم بودنه به قدردانی از نعمت حضور اطرافیانشون نیست، حس میکردم خیلی سرعت گرفتیم و بهای رشدمون رو با رد شدن از همدیگه از خانواده، دوستان از با هم بودنهایی که یه بیتوجهی کوچک برای همیشه از بین خواهد بُردش داریم میپردازیم.
گاهی اوقات سعی میکردم به کسی بفهمونم که داری اشتباه میری من ته دنیا رو دیدم، ته زندگی رو وقتی داری تمام میشی باور کن ته این همه دویدن اگر رسیدن هم باشه راضی نخواهی بود، اما شخص مقابل متوجه نبود، حقم داشت چون هیچوقت جای من نبود و خب قرار نبود همه ته دنیا رو مثل من ببینن.
قرار نبود برای بقیه هم هر اتفاق و هر با هم بودنی مثل من با این فکر باشه که شاید این آخرین باره و از دستش ندن، شاید قرار نبود هر شب وقتی داره میخوابه اگه دلی رو شکونده و حتی حق باهاش بوده سعی کنه که ببخشه و فراموش کنه و لبخند به لب طرف مقابل هم بیاره و بخوابه چون ته ذهنش فکر میکنه شاید این آخرین خاطره باشه.
روزهای سخت همیشه گذشتن باز هم خواهند گذشت، مثل همیشه، فقط یه چیز باقی خواهند ماند خاطره افرادی که در سختیها کنارت بودن و وقتی حالت بد بود تنهات نذاشتن به هزار و یک دلیل منطقی.
و اما در مورد از دست دادن زندگی خودمون، قبلا وقتی اتفاقی میفتاد و فکر میکردم مرگ خیلی بهم نزدیکه یه حس بد پیدا میکردم، حس زندگی نکردن، حس داشتن کار تمام نشده، اینبار به این فکر کردم که شاید من هم کرونا گرفتم و شاید جزء اشخاصی بودم که با کرونا فوت کردن، دیگه اون حس بد رو نداشتم، با خودم فکر میکردم چرا حسم اینطوریه، من که کمتر از سال گذشته کتاب خوندم کمتر از سال گذشته نوشتم پس چرا اون حس بد رو ندارم، دقت که کردم متوجه شدم سال ۹۸ با همه سختیها و استرسهای جدیدی که برام داشت پر بود از تجربه، از فراتر رفتن از ترسها از قدم برداشتنها هر چند کوچک، دیدم که بیشتر از قبل چیزهایی رو که دوست داشتم امتحان کردم نه یه چیز خیلی بزرگ و عجیب حتی همون کلاس رقصی که به عنوان ورزش میرفتم حتی همون گربه کوچکی که نگهش داشتم یا اون حلزون کوچکی که از میوهفروشی آوردمش خونه و چندماهی گوشه گلدون بود و منتظر بودم دوباره از خواب بیدار بشه و سرک کشیدنش رو ببینم(چندروز پیش خاک گلدونها رو عوض کردم و یک شب تو حیاط گذاشتمشون، حلزون رفته بود) و کلی اتفاق کوچک دیگه، سال ۹۸ سختم پر بود از تکههای کوچکی که برای خودم بود و این باعث شد که اگر همین الان هم بمیرم حسرت نداشته باشم، فکر میکنم سالی که گذشت بیشتر از قبل در مسیر بودم.
* امیدوارم در سال جدید کمتر، بودنمون رو از هم دریغ کنیم و بیشتر قدر حضور اطرافیانمون رو بدونیم همونهایی که به همون اندازه که بودنشون شاد و دلگرممون میکنه گاهی هم انقدر از هم میرنجیم که دوست نداریم حتی صداشون رو بشنویم : ) و برای همهامون پر باشه از تجربههای ناب.
** برای همگی روزهای پر از سلامتی و آرامش خاطر رو آرزومندم.
*** آقامعلم، خوشحالم که در روزهای سخت زندگیم، چراغ خونهی تو روشن بود و تو اون مسیر سیاه این نور رو پیدا کردم. سلامت باشی و برقرار.
سلام معلم عزیزم،
من هم این گذر دشوار از سال ۹۸ و شروعی نو با اُمید هر چه بیشتر را به همگیمون تبریک می گم، امیدوارم جمعمون در متمم و اینجا جمع تر باشه چرا که یکی از دلخوشیهای من بودن همراه تو و دوستانم از طریق متمم و روزنوشته هاست. امیدوارم امسال، سلامتی و شادی دو یار همیشگی هممون باشه و هر چه بیشتر توسط تو و معلمان ارزشمند دیگر یاد بگیریم. بابت هدیه نوروزی هم که بسیار شوق انگیز هست سپاسگزارم.
آقای دوست داشتنی.
من هم بهار طبیعت را به شما و دوستان اینجا تبریک می گم.
امیدوارم حال زمین هرچه زودتر به سامان شود.
دیشب پیام نوروزی ات را گوش دادم. ممنونم از زحمات تو و تیم ات.
به شخصه از اینکه نکات جدیدی از شما یاد گرفتم حس خوبی برایم به همراه داشت.
امیدوارم در سال جدید دقت نظر من در خرید و خواندن کتاب بهتر و بهتر شود.
محمد رضا جان
دو نکته رو می خواستم با شما در میان بگذارم
– شما در پست بالا به ظرفیت انسان ها اشاره کردید و گفتید چنان ظرفیتی داشته باشیم تا بتوانیم از عهده تحمل آنچه بر ما می گذرد برآییم. خاطرم هست یکبار هم در پاسخ به یکی از دوستان دعای زیبایی با این مضمون کرده بودی. “امیدوارم هر روز و هر لحظه از زندگی ات که می گذرد افق دیدت گسترده تر شود بدون لحظه ای توقف.” سوال من این است چگونه می توانیم افق دیدمان را گسترش بدیم چگونه می توانیم ظرفیت وجودی مان را افزایش بدیم تا آمادگی پذیرش آنچه بر ما می گذرد را از قبل داشته باشیم. محمدرضا فکر می کنم دست یابی به این ویژگی ها چیزی از جنس بینش باشه و با خوندن یک کتاب و یک نوشته خیلی نمی توان امیدوار بود که تغییری در مدل ذهنی خواننده ایجاد کند. اما شاید آغاز راهی باشند برای متفاوت دیدن و متفاوت بودن.
-نکته دوم که در ذهنم بود و می خواستم بهت اینجا لابه لای کامنت های دوستان بگم اینه.
حالا که هفته های متفاوتی از بهار رو پیش رو داریم و وفرصت بیشتری برای مطالعه داریم آیا امکان داره محمدرضا در روز نوشته ها حداقل برای چند روز متوالی، متفاوت عمل کند و به ما مطالب پیوسته ای ( مانند روایت صوتی کتاب هایش، طرح موضوع جدید، …) را به صورت فایل صوتی (همانند گذشته) یا نوشتاری آموزش دهد. می دانم که مجموعه متمم هست و خودم هم هنوز به صورت جدی نتوانستم تمام دروسش را مطالعه کنم و کلی هم آموزش و مطلب جدید داره که انصافا خیلی هم برای تولیدش زحمت کشیده شده است ولی آموزش دیدن از صدا و کلام شما برای ما چیزی دیگری است. همین طور، می تونم حدس بزنم با حساسیتی که در کیفیت محتوا داری، این کار نیاز به آماده کردن مقدماتی داره و احتمالا وقت و انرژی زیادی از تو خواهد گرفت که من از موقعیت شما بی اطلاع هستم و نمی تونم شرایط تو را به خوبی درک کنم. پس خود خواهی مرا ببخش و لطفا این موضوع را در حد ی پیشنهاد بخوان و جدی نگیر.
قربانت.
سلام
محمدرضای عزیز
دوست دارم اولین لحظات سال جدید با تبریک به کسی آغاز کنم که وجودش هر لحظه زندگیم رو پرمعنا کرده.
امیدوارم هر روزت سرشار از امید و شادمانی باشه.
ارادتمند تو
امین
این نوشته، شاید حتی بیشتر از هر وقت دیگری، بهم یادآوری کرد که باید بخاطرِ داشتنِ آدمی مثل تو خوشحال و قدردان باشیم.
سال نو مبارک محمدرضا. عزیز.
شاید تنها روشنیِ این روزای از همیشه تاریکتر، اینه که میتونیم این روزها رو به امید روزهای روشنتر، با و در کنار کسایی که برامون عزیز هستن، تاب بیاریم.
همیشه سلامت باش. لطفاً.
سلام محمدرضاجان
سال نو مبارک. شنیدن صدایت در آخرین لحظات سال ۹۸ پایانی خوش بر این سال ناخوش است.
ممنونم
سال نوتون مبارک پس آقای معلم ♥️
سلام محمدرضا جان،
نمیدانم من زیادی بدبین و نگرانم یا پیام تلویحی در “بگذار” دوم و “امیدوارم” دوم و سومت هست. البته نیازی هم به تلویح و اشاره نیست. با این زمستان و کلاً سالهایی که داشتیم در انتظار آینده سخت تر بودن حداقل در کوتاه و میان مدت خیلی محتمل به نظر میرسه.
هر چند میتونیم تا حدی سرنوشت فردی مون رو از جمع جدا کنیم.
– کاش بیشتر در مورد کرونا و نقش فعالی که هر کدام از ما حداقل برای محافظت از دایرهای اطرافیانمون (که برای هر کسی شعاعش متفاوته) صحبت کنی. فکر میکنم بهش نیاز داریم
– امروز هدیه نوروزی ات را کامل گوش کردم. بابتش قدردان و ممنونم. عالی بود.
هیوا جان.
چون کامنتها کمتر خونده میشه، فکر کنم اینجا میشه یه اشارهی کوچیک به رویدادهای سیاسی روز داشت.
راستش من فعلاً به اوضاع کشور خیلی خوشبین نیستم. چون مدیریت فعلی روحانی رو خیلی ضعیف میبینم. در واقع، فکر میکنم «رفسنجانی-روحانی» یه پستهی خوب و خوشطعم بود که با رفتن رفسنجانی، ما الان با یه پوست پسته باقی موندیم.
حتی گاهی میگم شاید اگر کسی مثل قالیباف الان رئیسجمهور بود، با ذهنیت نظامیگری (خودشون چی میگن؟ جهادی؟) میتونست مدیر موفقتری برای بحران فعلی (کرونا) باشه. البته این رو هم میفهمم که ما تصمیممون رو در سال ۹۶ بر اساس دادههایی که از ۵۷ تا ۹۶ داشتیم گرفتیم و الان نمیتونیم اون تصمیم رو نقد یا نفی کنیم. در واقع، دوباره هم در اون نقطه قرار بگیریم، متاسفانه گزینهی معقول از بین اون گزینهها، همین آقای روحانیه.
فکر میکنم ما برای یکی دو سال پیش رو، تیمی رو لازم داشتیم که در «مدیریت داخلی» قوی باشه تا در «سیاست خارجی» و تیم روحانی، خیلی متمرکز روی سیاست خارجی بود و هست (نقش تندروها رو در شکست روحانی میبینم. اما حضور تندروها غیرقابل پیشبینی نبوده. بنیادگرایی در کشور ما، نفوذ عمیقی داره و همه این رو از قبل هم میدونستیم).
همهی اینها من رو بدبین کرده و امیدوارم زنده بمونیم و بتونیم این بلا رو (منظورم روحانیه نه کرونا) از سر بگذرونیم و «نظارت کنیم» و ببینیم در انتخابات بعدی، مردم به کی رأی میدن.
در مورد کرونا راستش حرف تازهای ندارم. هر چی قابل گفتن بود همه گفتهان و من احساس میکنم هر چی بگم تکرار حرف دیگرانه.
دربارهی هدیهی نوروزی هم، ممنون که وقت گذاشتی و گوش دادی. خیلی از حرفهاش تازه نیست (تقریباً هیچ کدوم حرفهاش). اما برام مهم بود که یه بار راجع به این موضوعات حرف بزنم.
راستی. اگر بیکار بودی و دوست داشتی برنامهی سیاسی ببینی و دو ساعت وقتت رو در قرنطینه بگذرونی، مصاحبهی مرعشی با اعتماد رو ببین. آموختههای مستقیم و غیرمستقیم زیادی میتونه داشته باشه.
پینوشت: لطفاً به این کامنت من پاسخ ندید که بحث سیاسی ادامه پیدا نکنه. این رو یواشکی لای کامنتها نوشتم که کمتر به چشم بیاد. دوست ندارم فضای روزنوشته به چنین بحثهایی آلوده بشه. پس همینجا تمومش میکنیم. ممنونم.
محمدرضا جان
از تمام زحمات شما و تیم متمم در این یک ساله تشکر می کنم.
من به وضوح می بینم متمم سبب خیر زیادی در جامعه اطراف من شده و خوشحالم که هنوز هم بعد این چند سال کیفیت مطالب متمم بالا است و با افتخار از متمم صحبت می کنم. محمدرضا جان علی رغم همه فشار های محیطی در سال گذشته و احتمالا در سال پیش رو(که بدرستی اشاره کردی) امیدوارم نوروز امسال بهانه ای برای فراموشی روزهای سخت سال ۹۸ باشه و با بازیابی روحی بتونیم کنار هم، با امید و تلاش بیشتر سال بهتری رو با رشد و سلامتی رقم بزنیم.
فکر می کنم قدم اول امسال ماندن در خانه و نرفتن به خانه خانواده و دوستان باشه
پی نوشت: راستش عذاب وجدان کم کاری در یکی دو سال گذشته را دارم و امیدوارم سال نو را با تغییر در متمم خوانی آغاز کنم (شما سربازی ۲ سال گذشته رو از من قبول کنید تا ببینیم سال دیگه چه بهانه ای دارم) 🙂
محمدرضا عزیز
این روزها برخلاف عادت همیشگیام، در حال تمرین کمحرفی هستم و بیشتر گوش میدهم.
این عهد را اینجا هم رعایت میکنم و کوتاه میگویم.
نمیدانم خوب است یا بد؛ گاهی در روزهایی که حالم خوب است فراموشت میکنم؛ اما در روزهایی که زیاد حال خوبی ندارم، به فکر کردن بیشتر و امید برای ادامه دادن نیاز دارم، بیشتر از هر زمانی به یاد تو میافتم و دلتنگ خودت و نوشتههایت و حرفهایت میشوم.
اکنون که این پست را نوشتی حالمان را خوب کردی؛
ممنون برای همه چیز، امیدوارم همیشه سالم باشی
امید جهانداری
سلام
سال نو مبارک محمدرضا شعبانعلی عزیز، بر شما و همه دوستان.
وقایع ناملایم سال نود و هشت اونقدر فشرده، سریع و متنوع بود که احساس یک جنگجوی زخمی رو درباره فرد و جامعه تداعی میکنه که پس از نبردی طولانی همچنان داره میجنگه و خودش رو سرپا نگه میداره.
امیدوارم سال نود و نه حامل شرایط و وقایع بسیار بهتری باشه و همونطور که گفتین ما که با دیدن وقایع تلخ بیشتر به ارزش زیبایی ها و نعمتها و آرامشها پی بردیم ظرفیت کافی رو در خودمون تثبیت کنیم و دستاورد بزرگمون از این سال تلخ اگر همین یه نکته باشه ما برنده ایم.
براتون بالاترین خیر و نیکیها و زیباترین زندگی رو آرزو میکنم.
پاینده و شادکام بمانید.
معلم عزیزم،
سال نو مبارک،
ممنون بابت هدیهی نوروزی که مثل هر سال، بهترین و ارزشمندترین هدیه سالَم بود.
خیلی از پرسشهایی که مدتها بود در ذهن داشتم و دلم میخواست پاسخش رو از شما بگیرم، جواب داده شدن. با این هدیه روز آخر سالم را به یک روز عالی تبدیل کردین.
ای کاش میشد ما هم هدیهای به شما بدیم که به همین اندازه براتون عزیز و ارزشمند باشه. به هر حال آرزو بر جوانانِ پیر عیب نیست.
آرزو میکنم سالی سرشار از تندرستی و شادکامی داشته باشید.
ارادتمند،
حسین قربانی
سلام
سال نو مبارک آقای معلم
عرضی نیست جز اظهار دلتنگی زیاد برای شما و دوستان متممی 🙂
سال نو مبارک آقا معلم .
تحویل این سال رو تبریک میگم آقا معلم
کاشکی مثل سال های قبل تر مجالی برای زنده دیدن و شنیدنت فراهم شود
هر طور که میخواهد باشد
دورهمی یا هر چیز دیگری
شوق ما هنوز زیاد است آقای معلم
اما این روز ها شدیدن به شور نیازمندیم ، به روحیه
خانه را مرتب کردم
برای اولین بار سفره هفت سین چیدم.به چیدن سفره هفت سین و رسومات خیلی معتقد نبود. امسال اولین بار است…
بچه ها را خواباندم…
آقای همسر برنامه سال بعد را در ذهنش مرور می کند…
من به اولین عیدی که متمم به من داده گوش می کنم!
قسمت سومش تمام شد! راستی من حدو ۱۲۰۰ تا داستان و رمان خواندم! شاید کمی بیشتر 🙂
سال نو مبارک
امسال هم اولین کامنت سال رو من میزارم.
البته فقط یک جمله دارم: «دلتنگتم»
باقی بقایت.
با مهر
یاور
یاور جان.
بالاخره فرصت شد و تونستم داستان ناقوس مرگ تو رو بخونم.
در مورد خود داستان، حرف گفتنی تازهای ندارم. چون نگاه و موضع من نسبت به مرگ و ناقوس مرگ، خطاهای انسانی و سیستمی در تقویت و تثبیت بیماریهای آسیبزننده به انسان، و جایگاه این نوع اتفاقها در کل عالم مشخصه و تکرار کردنش لطفی نداره.
اما بیش از هر چیز، این توانایی تو رو تحسین میکنم که در این شرایط تونستی دست به قلم ببری.
منکه در این مدت، خیلی سخت میتونم دست به نوشتن ببرم. نه از ترس کرونا، بلکه از بس حرص میخورم از دست کسانی که سالهاست سیستم مدیریتی کشور رو هایجک کردن.
در چنین شرایطی، این که آدم بتونه دست به «نوشتن» و «خلق» ببره، به نظرم قابل تحسینه.